گذشت دو سال از حبس زندانی سیاسی پیمان عارفی، بدون یک روز مرخصی

صدور و اجرای حکم ١۵ سال حبس

جــرس: بنا به گزارش منابع خبری، دو سال از بازداشت پیمان (امیر رضا )عارفی، زندانی سیاسی می گذرد، اما او حتی یک روز هم به مرخصی نیامده است .

 

به گزارش کلمه، این زندانی سیاسی نوروز امسال را هم مانند سال گذشته در زندان گذراند اما این بار نه در زندان اوین و در کنار هم بندانش در بند ۳۵۰، که کیلومترها دورتر در زندان مسجد سلیمان، چرا که اوچند ماه قبل به این زندان تبعید شده است .

 

 زینب، همسر پیمان( امیر رضا)عارفی بعد از تبعید همسرش فقط یک بار توانسته او را در این زندان ملاقات کند اما از دی ماه سال گذشته تاکنون او هیچ تماس و ملاقات دیگری با همسرش نداشته است. زینب آرزو دارد که بار دیگر بتواند در کنار همسرش زندگی کند. او و همسرش در ابتدای زندگی مشترک شان این گونه از هم جدا شده اند . او آرزو می کند که بتواند دوباره در لحظه تحویل سال در کنار همسرش باشد و به او بگوید که دوستش دارد اما به قول خودش به جای همه این حرفها ماه هاست که از این زندان به آن زندان و از این شهر به آن شهر فقط تقاضای یک ملاقات بیست دقیقه ای با همسرش را دارد. او از مسوولان قضایی به ویژه دادستان تهران درخواست می کند که به خواسته های قانونی خانواده ها توجه کنند و یک زندانی و خانواده اش را این گونه از حقوق قانونی شان محروم نکنند.

 

عارفی از سوی دادگاه انقلاب به اتهام عضویت در یک گروه غیرقانونی محاکمه شده است،اتهامی که توسط او و وکلایش بارها تکذیب شده است.درحالی که عارفی دو ماه قبل از انتخابات بازداشت شده بود، اما در دادگاههای نمایشی پس از انتخابات به عنوان یکی از بازداشت شدگان حوادث انتخابات محاکمه قرار گرفت و تحت فشار به دروغ اعتراف کرد که در زمان انتخابات در روند برگزاری انتخابات اخلال کرده است در حالی که او دو ماه پیش از انتخابات بازداشت شده بود، بازجوها پرونده او را با اعترافات ساختگی به ماجراهای انتخابات پیوند زدند .روند پرونده و اعترافات ساختگی وی شباهت زیادی با حامد روحی نژاد و احمد کریمی دیگر زندانیان در تبعید دارد.

 

متن کامل گفتگوی کلمه را با زینب صادق زاده، همسر این زندانی سیاسی به شرح زیر است:

 


خانم صادق زاده ! آخرین باری که با همسرتان ملاقات داشتید چه زمانی بود ؟

 

آخرین دیدار من با پیمان در دی ماه و در زندان مسجد سلیمان بود و از آن زمان تا کنون هیچ ملاقات و تماسی با همسرم نداشته ام .

 

 

همسر شما از زندان اوین به زندان مسجد سلیمان تبعید شده است علت این تبعید چه بوده است ؟

همسر من در ابتدا و طبق حکمش به زندان ایذه تبعید شده بود اما ظاهرا چون در ایذه زندانی وجود ندارد، طی پی گیری مجدد دادستان او را آذر ماه سال گذشته به زندان مسجد سلیمان منتقل کردند.

 

 

علت این پافشاری دادستان تهران در تبعید همسرتان را در چه می دانید؟

راستش خودم هم نمی فهمم علت تصمیم دادستان تهران، آقای دولت آبادی مبنی بر تبعید همسرم علیرغم تلاشهای زیادی که کردیم چه بوده است . تا جایی هم که ما می دانیم همسرم در اوین مشکلی ایجاد نکرده بود که بخواهند تبعیدش کنند .

 

 

در پرونده همسر شما پس از تبعید ذکر شده که او حق ندارد در زندان با کسی مراوده داشته باشد علت این حکم دادستانی چیست ؟

ما خیلی پی گیر پرونده پیمان بوده ایم ولی تا حالا هیچ چیزی دستگیرمان نشده است . به دلیل همین جمله ای که در پرونده اش آمده است زندان مسجد سلیمان حتی اجازه ملاقات کابینی را به ما نمی دهند . اما در پرونده ممنوع الملاقاتی درج نشده است هیچ توضیحی هم بابت این دستور به ما نمی دهند که بدانیم به چه دلیل او چرا حتی نباید با خانواده اش ملاقات داشته باشد .

 

 

آیا تا کنون برای پی گیری این وضعیت و اجازه ملاقات با همسرتان دیداری هم با مقامات قضایی داشته اید ؟

در طی این سه ماهی که پیمان را تبعید کرده اند تقریبا هر روز پی گیر پرونده اش بوده ایم . دادستان که به هیچ وجه اجازه ملاقات نمی دهد . ما بارها مراجعه کرده ایم که یا بی پاسخ بوده یا می گویند شماره تلفن بگذارید، بررسی می کنیم و با شما تماس می گیریم که هیچ تماسی هم تا کنون نگرفته اند . بعد از مدتی هم گفتند به دادستانی مربوط نیست بروید اجرای احکام زندان اوین . اجرای احکام اوین هم می گوید پرونده دست ما نیست و ما نمی توانیم کاری انجام دهیم . مسوولان زندان مسجد سلیمان هم می گویند به دادگستری خوزستان مراجعه کنید و باید دادگستری دستور ملاقات بدهد .مسوولان دادگستری خوزستان هم می گویند دستور از تهران بوده آنها باید تغییرش بدهند و با یک نامه اجازه ملاقات را صادر کنند .یعنی برای ملاقات با همسرم در تبعید آن هم کیلومترها دورتر از محل زندگی مان در تهران سه ماه از این اداره به آن اداره و از این زندان به آن زندان می روم که تا حالا هم بی نتیجه بوده است .

 

 

شرایط همسرتان در زندان مسجد سلیمان چگونه است ؟آیا وضعیت روحی و جسمی مناسبی دارند ؟

زندان مسجد سلیمان شرایط نامناسب وامکانات بسیار محدودی دارد و واقعا غیر قابل تحمل است، در این زندان اصلا بند سیاسی وجود ندارد و همسرم در بند عمومی و پیش زندانیان خطرناک نگهداری می شود و این موضوع شرایط را برایش سخت تر کرده است .

 

 

نوروزسال گذشته را هم مثل امسال بدون همسرتان گذراندید ؟

بله -واقعا هم دوران سختی است .من آنقدردر این مدت تحت فشار روحی بوده ام که مرتب دارو مصرف می کنم . انقدر فشار روحی به من وارد شده که مدام از داروهای آرام بخش استفاده می کنم . لکنت زبان پیدا کرده ام و همیشه استرس دارم و گاهی دچار فراموشی می شوم.

 

 

اگر بخواهید لحظه تحویل سال جمله ای به هسرتان بگویید، آن جمله چیست ؟

واقعا دوست داشتم می توانستم از دادستان درخواست کنم که بگذارند لحظه تحویل سال پیش همسرم باشم . اما اگر بخواهم به او جمله ای بگویم این است که دوستش دارم و اگر همه پانزده سال دوره زندانش هم در زندان بماند باز هم من منتظرش خواهم ماند و می خواهم دوباره با او زندگی کنم و روزهای کوتاه خوب زندگی مشترک مان را دوباره تکرار کنم و همان آرامش به زندگی ما برگردد.

 

 

چه درخواستی از دادستان تهران و دیگر مسولان قضایی دارید ؟

واقعا درخواستم این است که با توجه به اینکه پیمان را به مسجد سلیمان تبعید کرده اند و ما هر بار باید بیست ساعت راه را برویم و بیست ساعت هم برگردیم حداقل اجازه بدهند ما بتوانیم ملاقات حضوری داشته باشیم . فکر نمی کنم این درخواست زیادی باشد . حق هر خانواده ای است که بتواند زندانی اش را حداقل ماهی یک بار ملاقات کند .همچنین پاسخگوی درخواست های قانونی ما باشند . حتی بعد از دو سال که از زمان دستگیری امیر رضا می گذرد و حکم صادر شده و به اجرا در آمده وسائل شخصی منزل ما را که در زمان دستگیری ضبط کرده اند پس نداده اند .

 

 

وضعیت روحی خانواده همسرتان چطور است ؟

پدر همسرم فوت کرده است .همسرم در واقع سرپرست دو خانواده بود . مادرش به پیمان خیلی وابسته بود و در این دو سال واقعا شکسته شده . خیلی عذاب می کشد . همیشه با گریه و دعا به خواب می رود .

 


و کلام آخر ؟

 

با توجه به اینکه حکم همسرم پانزده سال است امیدوارم شرایطی به وجود بیاید تا او بتواند زودتر به کنار من و خانواده اش برگردد . ما تازه ازدواج کرده بودیم که من و همسرم را بازداشت کردند .من بعد از چند هفته آزاد و در دادگاه تبرئه شدم . امیدوارم بتوانم زندگی کردن در کنار همسرم را دوباره تجربه کنم .

0 comments:

ارسال یک نظر