با این باور که یکنفر از مداحان مجلسی کاسته شود، در انتخابات ثبت نام کردم

جوابیه اکبر اعلمی به نامه منتشره در کلمه
 جـــرس: در پی انتشار نامه انتقاد آمیز جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده خطاب به گروهی از نامزدهای انتخابات مجلس نهم، که در شرایط انسداد سیاسی و درحالیکه پرونده انتخابات دو سال همچنان باز بوده و معترضان به آن در حبس به سر می برند، خود را نامزد انتخابات غیر آزاد آتی کرده اند، یکی از این نامزدها جوابیه ای در این خصوص صادر کرد.

گفتنی است، جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، در واکنش به ثبت نام نامزدهای مدعی اصلاح طلبی خطاب به آنان نوشته بودند: "قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد و شما حتی فرصت طلبان خوبی هم نیستید چون زمانی یاد چسبیدن به قدرت افتاده اید که صدای فروریزی پایه های آن از هر طرف به گوش می رسد."
 
به گزارش کلمه، این زندانیان آزاد شده خاطرذنشان ساخته بودند "علیرغم آن که تمام گروه ها و شخصیت های اصلاح طلب و همراهان جنبش سبز از شرکت در این انتخابات نمایشی خودداری کرده اند نام افرادی چون اعلمی و ... در میان نامزدها باعث شادی رسانه ها و نهادهای وابسته به جریان اقتدارگرا شده"، تاکید کردند حداقل امتیاز این عمل این بود که تکلیف همه روشن شد.
 
در واکنش به این بیانیه، اکبر اعلمی، از نامزدهای ثبت نام کرده – و  رد صلاحیت شده- در جوابیه ای در دفاع از خود آورده است:

کی از عقل می لافد یکی طامات می بافد، بیا کین داوری ها را به پیش داور اندازیم/ پاسخ ما به سایت کلمه
در پی ثبت نام اینجانب و جمعی از داوطلبان منسوب به اردوگاه اصلاح طلبان، در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که با رد صلاحیت راقم از سوی هیات اجرائی و هیات نظارت همراه بوده است، سایت کلمه، ارگان منسوب به جناب میرحسین موسوی اقدام به انتشار نامه بی نام و نشانی با عنوان "نامه جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده به ثبت نام کنندگان انتخابات" کرد که بلافاصله در بعضی از سایت ها و پایگاه های خبری همسو نیز منتشر شد.

پس از انتشار این نامه عده ای از دوستانو کاربران عزیز از طریق تماس تلفنی و یا ایمیل و یادداشت های ارسالی خود اصرار داشتند تا ضمن اشاره به دلایل و انگیزه های ثبت نام خود در انتخابات اخیر، به مطلب مندرج در سایت خبری کلمه هم پاسخ لازم داده شود.

اکنون زمان آن است تاپاسخ خود را هم ارائه دهم با این امید که دست اندرکاران سایت کلمه و دیگر پایگاه های خبری انتشار دهنده نامه مذکور، در این حد به رسالت حرفه ای خود و اخلاق مطبوعاتی پایبند باشند و این جوابیه را هم عینا در همان ستون و با همان فونت و اندازه منعکس نمایند:
 
1-اگر از برخوردهای شعاری و نگارش کودکانه، سطحی و ناشیانه این باصطلاح نامه جمعی از زندانیان سیاسی عبور کنیم، می توان گفت این قبیل نامه های بی نام و نشان، اساسا ارزش توجه و پاسخگوئی را ندارد و بقول ظریفی شاید بهترین و سهلترین روش برای پاسخگوئی به اتهامات و هتاکی هائی از این دست، این است که مقابله به مثل کرده و بنام جمعی از زندانیان سیاسی نامه ای را منتشر و با بی تقوائی و بداخلاقی ضمن فحاشی به دست اندرکاران کلمه و نویسنده نامه مزبور، از بابت ثبت نام خود در انتخابات و رد صلاحیت شدن غیرقانونی ام که بدون هزینه نخواهد بود تشکر و قدردانی شود!
اما اولا، چون انتخاب چنین روشی با شان امثال راقم ناسازگار است؛
ثانیا، نظر به اینکه این نامه در ارگان رسمی و سایت خبری منسوب به جناب آقای میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ منتشر و در سایر پایگاه های خبری همسو و ناهمسو انعکاس یافته است، از اینرو برخلاف نویسندگان نامه مزبور بجای پنهان شدن در پشت نام زندانیان و بازی کردن با احساسات مخاطبین خود، سعی می کنم با منطق به طامات و شطحیات گردانندگان ناشناس سایت کلمه و باصطلاح جمعی از زندانیان سیاسی رها شده بی نام و نشان پاسخ بگویم:
 
2-بنده با درک اوضاع و شرایط کشور و این باور که حتی اگر یکنفر هم از مداحان مجلسی کاسته شود و جای او را کسی بگیرد که امتحان خود را پس داده و می تواند پژواک دهنده فریاد ملت باشد، در انتخابات اخیر ثبت نام کردم. پیش از این در پست ""چرا داوطلب شرکت در نهمین دوره انتخابات مجلس شدم؟/ پاسخ به پرسش های کاربران، به تفصیل در مورد دلایل ثبت نام خود در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توضیحات لازم ارائه شده است و از این حیث دیگر ضرورتی به اطاله کلام نیست و در این پست به پاسخ جهات دیگر مندرج در این نامه می پردازم:
 
3- یک ضرب المثل ایرانی می گوید:"ادب مرد به از دولت اوست" و اتفاقا همین ضرب المثل در انتخابات ریاست جمهوری، دستاویز آقای موسوی برای واکنش به پرده دری و هتاکی های آقای احمدی نژاد در مناظره هایش شد. ایکاش حداقل سایت منسوب به ایشان نیز در این حد معرفت به خرج می داد و در عمل به این ضرب المثل زیبای ایرانی پایبند و وفادار باقی می ماند و بجای هتاکی و ایراد اتهامات ناروا به دیگران و خارج شدن از جاده ادب و انصاف، ضمن احترام به عقاید و تصمیمات آنها، با رعایت حریم های اخلاقی و منطق مخاطبین خود را به آنچه نیکو می دانند فرا می خواندند و به روشنگری و نقد منصفانه و مشفقانه عملکرد بنده و سایر ثبت نام کنندگان در انتخابات و آنچه که اشتباه تلقی می کنند می پرداختند.
اما دریغا که مشی همه خودخواهان و خودکامگان یکیست و دست اندرکاران این سایت مدعی هم با نسبت دادن اتهامات ناچسب و ناروائی همچون: "دوروئی"، "فرصت طلبی"، "مشتاق رسیدن به قدرت"، به راقم و سایرین و کنار هم قرار دادن چند صغری و کبرای نامربوط به نتیجه گیری هائی روی آورده است که رابطه معروف میان "گودرزی" و "شقایق" را به مخاطب تداعی می کند!
 
4-از دست اندرکاران ناشناس سایت کلمه و نیز کسانی که بخاطر اعتراض به ناکامی(به هر دلیلی) نامزد مورد نظرشان در انتخابات ریاست جمهوری، به زندان افتاده اند و مشی سیاسی پس از انتخابات آنها هم معطوف به پذیرش رهبری آقای موسوی و پیروی بی چون و چرا از رهنمود های ایشان است، انتظار می رود لااقل قاعده بازی را مراعات کنند و به عنوان ماموم از امام خود پیشی نگیرند!
 
در این صورت نظر به این که آقای موسوی بارها بر اعتقاد و التزام و وفاداری خود به نظام و قانون اساسی و اجرای بی تنازل این قانون تاکید کرده اند، بر پیروان و مقلدین ایشان هم واجب است که بر همین منوال عمل کنند. در این صورت این دسته از رهروان جناب موسوی به طریق اولی نمی توانند برکسی که هرگز سرسپرده آنها و یا دیگری نبوده است و باوجود انتقادات فراوانی که به شیوه حکومت داری و عملکرد برخی مسئولان نظام دارد، اما همچنان به قانون اساسی و آرمان های انقلاب و نظام موعودی که مختصاتش در همین قانون تبیین شده است وفادار می باشد، خرده بگیرند که چرا می خواهد با بهره مندی از حقوق اجتماعی خویش و ظرفیت های قانونی، در حد توان فاصله میان وضع موجود با وضع مطلوب را بکاهد و منویات و اصلاحات مورد نظر خود را تحقق بخشد!
 
مگر اینکه به موجه و ممدوح بودن دیکتاتوری سبز و تحمیل عقاید قبیله های سیاسی بر دیگران قائل باشند! والّا هیچ فرد و گروهی مجاز به تحمیل تصمیمات فردی و قبیله ای خود بر دیگران نیست تاچه رسد به کسانی که در داخل و یا خارج از کشور، در پس پرده حجاب برای سایرین نسخه می پیچند!
 
5-کلمه ای ها هم مانند همه مستبدان و دیکتاتورها که گفتار و پندار و آراء خود را به همه مردم تعمیم می دهند در صدر نوشتار خود مدعی شده اند: "برخلاف اکثر مردم که شما را به دلیل نام نویسی در انتخابات ملامت می کنند..."!
ایکاش این نمایندگان اکثریت مردم حداقل یک دلیل علمی و قابل قبول برای درستی ادعای خود ارائه می دادند تا بنده با پی بردن به ناخرسندی "اکثر مردم" از ثبت نام خود در انتخابات و مصون ماندن از ملامت آنان، در اولین فرصت توبه نامه ای نوشته و بخاطر ارتکاب این گناه نابخشودنی از مردم پوزش بطلبم!
مضافا بر این اگر این ادعا مقرون به صواب باشد، حضرات کلمه ای نباید عجولانه به موضعگیری می پرداختند زیرا فعلا نه به بار است و نه به دار و حتی با فرض صدور ویزای ورود به میدان رقابت ها، این "اکثریت مردم" در روز رای گیری با عدم استقبال خود از انتخابات، می توانند مراتب ناخرسندی خود را نسبت به هریک از داوطلبان نشان داده و مانع از ورود آنها به مجلس شوند و لذا نیازی به دشنامگوئی و لن ترانی گفتن آنها نیست.
مضحک تر از این بنده در سایتی،"اصلاح طلب سابق" خوانده شده ام که خود دو سال است به صف رسانه های اصلاح طلب پیوسته است و دست اندرکاران پرده نشین اش هنوز هم جرئت و شهامت بیان نام و نشان خود را در داخل و یا خارج از کشور ندارند و این درحالیست که در مدت 20 سال سکوت رهبران و رهروان این سایت، حداقل کارنامه نگارنده این یادداشت حاکیست که لحظه ای از بیان صریح و بدون لکنت زبان مواضع اصلاح طلبانه خود غفلت و عقب نشینی نکرده است و بر عقلای این قوم پوشیده نیست که به همین دلیل نیز به موازات تائید صلاحیت آقای موسوی و داوطلبان دیگر در انتخابات ریاست جمهوری و حتی انتخابات قبل و پس از 88، راقم چهار بار پی در پی، از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم مانده است!
 
6-در قسمتی از نامه کذائی با اشاره به این که "خیلی از کسانی که قبل از شما بر آن صندلی هایی که شما برای رسیدن به آن اشتیاق دارید، امروز در همین زندان ها هستند"، نوشته اند: "ممکن است مردم آدم های بد یا بعضی از مزدوران استبداد را ببخشند اما آدم های دو رو و فرصت طلب را هرگز"!
 
نویسنده یا نویسندگان این نامه حداقل در مورد بنده عمدا تجاهل کرده اند و خود را اصطلاحا به کوچه علی چپ زده اند. زیرا بر هیچ فعال سیاسی منصف و باوجدانی پوشیده نیست در زمانی که امیر و رهبر و بعضی از هم قبیله ای های سیاسی دست اندرکاران"کلمه" پست های سیاسی را اشغال و میان خود توزیع می کردند و یا عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاورت احمدی نژاد و ریاست فرهنگستان هنر را عهده دار بودند و فارغ از قیل و قال های سیاسی اوقات فراغت خود را به کشیدن نقاشی سپری می کردند، راقم از سال 69 با نیش قلم در روزنامه ها و با عملکرد و مواضع خویش در طول 8 سال نمایندگی اش در مجلس، علیه آنچه وضع نامطلوب می خوانیم و کلمه ای ها ظرف دو سال اخیر آنهم پس از مطلوب نبودن نتایج انتخابات به فکر مبارزه با آن افتاده اند، موضعگیری و مبارزه کرده است.
 
بنابراین اگر بنده برای رسیدن به صندلی های مورد اشاره اشتیاق داشتم و یا دو رو و فرصت طلب بودم حداقل در طول دو دوره ای که در مجلس بودم بجای انجام مرّ وظایف نمایندگی و دفاع از حقوق ملت و کل کل کردن با صاحبان قدرت، همچون بسیاری از کسانی که پس از حذف از قدرت و بریده شدن دستشان از کانون های ثروت و قدرت به طرفه العینی مبارز شده اند، بکمک بادسنج خود و متناسب با وزش باد موضعگیری می کردم و بهتر از خیلی ها می توانستم طریق مداحی را در پیش گرفته و محکم به صندلی هائی بچسبم که کاملا در اختیارم بود و لاجرم راهی را می پیمودم که بسیاری از هم پالکی های نویسندگان این نامه کذائی پیموده اند!
 
7- نویسنده و یا نویسندگان این نامه، با با اشاره کنایه آمیز به دستگیری ها و بازداشت های ناموجه دو سال اخیر، محروم شدن زندانیان از داشتن وکیل، وادار شدن به اعترافات اجباری، وجود شکنجه و توهین در بازداشتگاه ها، تحمل زندان های انفرادی، اعمال نفوز اشخاص غیرمسئول در احکام قضائی صادر شده، نامتناسب بودن جرم و مجازات، محرومیت از حقوق شهروندی و اراذل و اوباش خوانده شدن برخی زندانیان، بدون ارائه کوچکترین استدلال منطقی، همه آنها را به ثبت نام گروهی از افراد منسوب به اصلاح طلب در انتخابات مجلس پیوند زده و سپس با دشنام دادن به ثبت نام کنندگان آنان را از اینکه در نهمین دوره انتخابات مجلس ثبت نام کرده اند مورد شماتت و ملامت و حتی تهدید قرار داده اند و در انتهای نوشتار خود تاکید کرده اند که "قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد"!
 
در مواردی هم همین سایت و سایت های مشابه، کشته شدن شهروندانی مانند مرحوم ندا آقا سلطان را هم دستمایه هتاکی های خود نسبت به ثبت نام کنندگان در انتخابات پیش رو قرار داده اند و مدعی شده اند که انها برای رسیدن به قدرت و مقام، خون کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را نادیده گرفته اند!!
 
گرچه هنوز راقم ارتباط محرومیت های اجتماعی و ناهنجاری های فوق را با تلاش برای گرفتن حق و استفاده از "حق انتخاب شدن توسط مردم و حقوق اجتماعی ام با هدف رفع بخشی از مشکلات موجود و بهبود اوضاع به روش های مدنی، درک نکرده ام و نمی دانم که چرا کلمه ای ها با دستاویز قرار دادن رفتارهای غیرقانونی دیگران به شرح مواردی که در نامه ذکر شده است، بر ثبت نام قانونی اینجانب در انتخابات تاخته اند، با این وجود در این بخش با همان منطق "کلمه ای ها " پاسخ آنها را می دهم؛
7/1- کسانی که مواضع راقم را بطور مرتب پیگیری می کنند شهادت می دهند که در وقت مناسب مورد به مورد اعتراض خود را نسبت به حوادث تلخ پس از انتخابات بیان کرده ام. بنابراین بدون آنکه در مقام تقلیل و یا تخفیف تلخی ها و فجایع و حوادث پس از انتخابات سال 88 باشم، مایلم "کلمه" ای ها و نویسندگان نامه کذائی را مخاطب قرار داده و از آنها ببپرسم:
آیا همه معضلات، کاستی ها، ناملایمات، قانون شکنی ها و فجایع و رفتارهای مجرمانه ای که در این نامه و سایر نوشته های انتقادی ذکر شده است، بیکباره پس از انتخابات سال 88 عارض شده است، یا معضلاتی است که پس از انقلاب هم ریشه و قدمت 32 ساله دارد؟
آیا در 8 سال نخست وزیری جناب آقای موسوی و در زمانی که بنیانگذار انقلاب در قید حیات بودند و هریک از چهره های شاخص معترض و منتقد امروزی خود جزء مقامات بلندپایه و دست اندرکاران اصلی کشور محسوب می شدند و یا در دوران حکومت بلامنازع جناب هاشمی و دولت ایشان و مجالس هم عصر، آزادی ها سرکوب نمی شد؟ به بهانه های ضدیت با ولایت فقیه، صدای منتقدین و معترضین خفه نمی شد؟ هزاران نفر در زندان ها به سر نمی بردند؟ صدها نفر در ظرف کوتاهترین مدت بدون وکیل و طی مراسم قانونی اعدام نمی شدند؟ نمایندگان مجلس واقعا آزادانه عمل می کردند؟ در مجلس ها نمایندگان منتقد کتک نمی خوردند؟ در مجلس قانون های تحدید کننده آزادی ها به تصویب نمی رسید؟ مخالفت با دولت مخالفت با نظام به شمار نمی رفت؟ به دفاتر و اجتماعات کوچک و بزرگ گروه های سیاسی دگراندیش حمله نمی شد؟ مخالفین و منتقدین حکومت و حتی منتقدین اشخاص درجه دو و سه کشور سرکوب نمی شدند؟ مخالف هاشمی دشمن پیغمبر تلقی نمی شد؟ اعتراضات و اجتماعات قانونی به رسمیت شناخته می شد؟ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر داده نمی شد؟
آیا قبل از انتخابات 88 همه انتخابات(اعم از مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان رهبری) سالم و بدون تقلب و تخلف برگزار شده و اعتراضی به نتایج انتخابات وجود نداشته است؟ آیا قبل از سال 88 کسی بخاطر اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت و یا کشته نشده است؟ و آیا....!؟
 
اگر پاسخ به پرسش های فوق مثبت است، خوب است "کلمه ای ها" قبل از اینکه مرا بخاطر ثبت نام در انتخاباتی که نتیجه اش ردصلاحیت بوده مورد شماتت و هتاکی قرار دهند، به این پرسش پاسخ دهند که اگر قبر مورد ادعای آنها مرده ای ندارد که بر سر آن گریه کنیم، رهبر و مراد کلمه ای ها و دیگر دوستان آنان در انتخابات سال 88 برای کدام مرده شیون و مویه کرده و ناخن بر سر و روی خود می کشیدند!؟ آیا به تعبیر آنها، این قبر پس از ناکامی نامزد مورد نظر آنان در انتخابات، از مرده تهی شده است!؟
 
و همچنینن باید پاسخ دهند که چرا در دوره های قبل، شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی بود و با هزار و یک بهانه و تراشیدن دلیل و توجیه همه را به شرکت در انتخابات تشویق می کردند!؟ چرا در هر دوره از انتخابات و در شرایطی که بسیاری از داوطلبان شرکت در انتخابات مختلف از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم می شدند، "رهبر و یا رهبران کلمه ای ها" و پیروان و مریدان انها با همه توش و توان خود در انتخابات از جمله انتخابات دهم ریاست جمهوری شرکت می کردند؟ و اساسا چرا هنوز هم مدینه فاضله "مراد کلمه ای ها" اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت به دوران امام خمینی است!؟
 
آیا داوطلب شدن امثال آقایان خاتمی، موسوی، کروبی، رفسنجانی و بقول شما کسانی که قبلا در مجلس بوده اند و امروز در زندان به سر می برند در انتخابات مختلف را هم ناشی از دوروئی، فرصت طلبی و شوق رسیدن به قدرت می پندارید یا هرکس بجز شما و رهبرانتان مصمم به استفاده از حقوق اجتماعی خود باشد مستحق برخورداری از چنین القابی است!؟
 
به هر روی هر پاسخی که برای پرسش های فوق ارائه شود، لطفا آنرا جزء یکی از دلایل ثبت نام بنده در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی منظور کنید! اگر اصرار آقای موسوی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن اصرار بر پیروزی اش در انتخابات را ناشی از شوق خدمت می خوانید، در این صورت کم لطفی است که امثال مرا از این عنوان محروم کرده و ثبت نام کردن در انتخابات و رد صلاحیت شدن را ناشی از شوق رسیدن به قدرت به حساب آورید!
 
لذا نسبت دادن تهمت هائی مانند مقام پرستی، فرصت طلبی و دوروئی و ... به اینجانب اوصافی کمال بی انصافی و بداخلاقی است!
وانگهی گفته اند: "انّما الاعمال بالنّیات" و شیوه عملکرد راقم در 8 سال دوران نمایندگی اش بیانگر نیات او از ثبت نام در انتخابات اخیر است و صاحب هر عقل سلیمی می داند که ناهنجاری ها و کاستی های مذکور در این نامه در فضای مجازی و از طریق فحاشی و ایراد تهمت و افترا به دیگران حل نخواهد شد و باید در میدان عمل و در کانون های قدرت مرتفع شود!؟
 
7/2-واقعیت این است که بنده با این قبیل جریان سازی ها و القاءات رنگرزان سیاست بیگانه نیستم و با ترفندهای مقطعی آنها کاملا آشنایم و می دانم که هرگاه منافعشان ایجاب کند و خود از فرصت استفاده در انتخابات برخوردار شوند، همچون ملاصدرا با دهها توجیه حوض خالی(بخوانید قبر خالی) را پرآب (بخوانید دارای مرده) نشان می دهند و برعکس هرگاه اقتضا کند و خود به هردلیلی از چنین فرصت هائی محروم شوند، با توسل به دهها توجیه دیگر حوض پرآب(بخوانید قبر خالی) را خالی از آب(بخوانید خالی از مرده) نشان خواهند داد!
بنابراین اگر شما بدلیل محروم شدن از حق انتخاب شدن خود و دوستانتان، مجازید از شرکت در انتخابات و حق انتخاب کردن صرفنظر کرده و حتی دیگران را به پیروی از خود و تحریم انتخابات تشویق کنید، این حق را برای امثال بنده هم قائل باشید که از حق انتخاب شدن محروم شدیم در آنصورت از حق انتخاب کردن هم احتراز کرده و به شما بپیوندیم و از هواداران خود هم انتظار داشته باشیم که به همین منوال عمل کنند!
 
8- اکنون فرض می کنیم که این نامه کذائی واقعا منسوب به جمعی از زندانیان سیاسی رهیده از بند است.
به پیروی از جمله مشهور و منسوب به امام حسین(ع) که فرموده اند "انّ الحیات عقیده و جهاد"، هرکس که صادقانه و از روی اعتقاد قلبی خود برای رسیدن به اهداف شریف و ارزشمند و مدینه فاضله دلخواهش و آنچه را که حق و حقیقت می پندارد مبارزه بکند و در این راه متحمل خسارت و زندان بشود، در نزد من محترم است هرچند که رویکردم با عقیده و مرام او متفاوت باشد.
اما هرگز برای کسی که از شهامت لازم برای نوشتن یک نامه با نام و نشان و بدون تهمت و افترا حتی خطاب به امثال بنده، بی بهره است، کوچکترین ارزشی قائل نیستم و این نشان می دهد که زندان رفتن چنین افرادی هم از روی هوی و هوس و یا ناخودآگاه و غیرقابل اجتناب بوده است و پرواضح است که فرجام مبارزات چنین افراد دن کیشوت گونه ای هم چیزی جز توبه و اظهار ندامت و پشیمانی در مقابل دوربین نیست!
بر این اساس:
 
8/1- از قدیم گفته اند هرگردی گردو نیست، لذا ارزش و اعتبار هر زندانی سیاسی در نزد مردم هم به عقیده و مرام و دلایل زندانی شدنش و میزان پایداری اش در برابر ظلم و استبداد بستگی دارد. والا زندانی شدن به خاطر یک کاندیدای خاص و یا در اعتراض به نتایج یک انتخابات با هدف جانبداری از یک کاندیدای خاص الزاما به کسی ارزش و اعتبار نمی دهد تا چه رسد به این که او جزء توابین باشد و حتی از نوشتن نام و نشان خود در زیر یک بیانیه هتاکانه هم بیم و هراس داشته باشد. با این وصف حتی اگر برای این گروه از زندانیان اجری هم متصور باشد، پاداش آنان برعهده همان کاندیدائی است که بخاطرش زندانی شده اند نه افرادی که کوچکترین نفعی ندارند.
 
8/2-در مورد کسانی که شخصیت سیاسی خود را مرهون و مدیون تحریم کنندگان بوده و یا خود جزء طراحان تحریم بوده باشند ولیکن پیمان شکنی کرده و به دوستان خود نارو زده باشند، شاید بتوان حق را به نویسندگان نامه داد تا آنها را شماتت بکنند. اما بنده نه شخصیت خود را از فرد یا گروهی به عاریت گرفته ام و نه مدیون هیچ شخص و جریان خاص سیاسی هستم و نه در تصمیم گیری های تحریم کنندگان کوچکترین نقش و دخالتی داشته ام.
کسانی که حتی حاضر نیستند برای نوشتن یک نامه سرگشاده به امثال بنده مسئولیت آنرا هم پذیرفته و حداقل امضای خود را پای چنین نامه ای بگذارند، بر اساس کدام منطق سیاسی به خود اجازه می دهند تا در نقش یک رهبری سیاسی از کسانی که خود در میدان سیاست چندین پیراهن بیشتر از آنها پاره کرده اند و همواره با نام و نشان کامل مواضع خود را صریح و شفاف بیان کرده و می کنند، انتظار پیروی داشته باشند!؟
 
اساسا این افراد گمنام باید پاسخ دهند که بنده کی در زمین آنها بازی کرده ام و یا برعکس آنها کی در زمین بنده بازی کرده اند و یا کی در تصمیمات پشت پرده آنها مشارکت داشته ام که اکنون با مشتی رتب و یابس کنار هم قرار دادن، قیم مآبانه، طلبکارانه و قلدرمآبانه از راقم می خواهند، در زمین کسانی بازی کنم که نه هدف و منویّات مشخصی ندارند و نه شهامت بیان نام و نشان خود را!؟
 
بنده خود زمین بازی مستقلی دارم و همچنانکه تاکنون از کسی نخواسته ام تا در زمین من بازی کند، و همچنانکه در بسیاری از مشکلات و سختی ها تنها مانده ام و یار و یاوری نداشته ام، قهرا به کسی هم اجازه نمی دهم که مرا وادار به بازی در زمینی نماید که عرض و طول و مساحت و مالک آن مجهول است و لذا مادامی که عضو حزب و گروهی نشده ام همچنان با شاخص ها و معیارهای خود مستقل تصمیم می گیرم و به آن عمل می کنم. و این همان واقعیتی است که 4 سال قبل نیز در سخنرانی زنجان مورد تاکید قرار دادم و به واسطه آن انواع تکفیرها و هزینه های فراوانی را متحمل شدم.
 
از طرفی حتی اگر قرار باشد روزگاری دست از استقلال فکری خود برداشته و مرید و مقلّد این و آن شوم، قهرا به کسانی اقتدا خواهم کرد و در زیر بیرق کسانی سینه خواهم زد که حداقل همچون نویسندگان نامه بی نام و نشان کلمه ای ها کسی را به گناه مستقل اندیشیدن و عدم پیروی کورکورانه از خود و نادیده گرفتن همه سوابق درخشانش مورد اهانت و هتاکی قرار ندهند نه کسانی که نمام هنرشان این است که در دنیای مجازی با نام مستعار نقش قهرمانانی پوشالی را بازی می کنند،
 
طرفه انکه؛ تصمیمات، خط مشی ها و و رهنمودهای هیچیک از زندانیان به صفت زندانی شدنشان حداقل برای بنده مطاع و الزام اور نیست و از اینرو شخصا بر پایه همان خط کش و شاخص هائی عمل می کنم که خود به آن معتقدم و به حقانیتش پی برده ام.
 
گیرندگان:
سایت کلمه و کلیه سایت ها و پایگاه های خبری منعکس کننده نامه مذکورجوابیه اکبر اعلمی به نامه منتشره در کلمه
 جـــرس: در پی انتشار نامه انتقاد آمیز جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده خطاب به گروهی از نامزدهای انتخابات مجلس نهم، که در شرایط انسداد سیاسی و درحالیکه پرونده انتخابات دو سال همچنان باز بوده و معترضان به آن در حبس به سر می برند، خود را نامزد انتخابات غیر آزاد آتی کرده اند، یکی از این نامزدها جوابیه ای در این خصوص صادر کرد.
 
گفتنی است، جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، در واکنش به ثبت نام نامزدهای مدعی اصلاح طلبی خطاب به آنان نوشته بودند: "قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد و شما حتی فرصت طلبان خوبی هم نیستید چون زمانی یاد چسبیدن به قدرت افتاده اید که صدای فروریزی پایه های آن از هر طرف به گوش می رسد."
 
به گزارش کلمه، این زندانیان آزاد شده خاطرذنشان ساخته بودند "علیرغم آن که تمام گروه ها و شخصیت های اصلاح طلب و همراهان جنبش سبز از شرکت در این انتخابات نمایشی خودداری کرده اند نام افرادی چون اعلمی و ... در میان نامزدها باعث شادی رسانه ها و نهادهای وابسته به جریان اقتدارگرا شده"، تاکید کردند حداقل امتیاز این عمل این بود که تکلیف همه روشن شد.
 
در واکنش به این بیانیه، اکبر اعلمی، از نامزدهای ثبت نام کرده – و  رد صلاحیت شده- در جوابیه ای در دفاع از خود آورده است:

کی از عقل می لافد یکی طامات می بافد، بیا کین داوری ها را به پیش داور اندازیم/ پاسخ ما به سایت کلمه
در پی ثبت نام اینجانب و جمعی از داوطلبان منسوب به اردوگاه اصلاح طلبان، در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که با رد صلاحیت راقم از سوی هیات اجرائی و هیات نظارت همراه بوده است، سایت کلمه، ارگان منسوب به جناب میرحسین موسوی اقدام به انتشار نامه بی نام و نشانی با عنوان "نامه جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده به ثبت نام کنندگان انتخابات" کرد که بلافاصله در بعضی از سایت ها و پایگاه های خبری همسو نیز منتشر شد.

پس از انتشار این نامه عده ای از دوستانو کاربران عزیز از طریق تماس تلفنی و یا ایمیل و یادداشت های ارسالی خود اصرار داشتند تا ضمن اشاره به دلایل و انگیزه های ثبت نام خود در انتخابات اخیر، به مطلب مندرج در سایت خبری کلمه هم پاسخ لازم داده شود.

اکنون زمان آن است تاپاسخ خود را هم ارائه دهم با این امید که دست اندرکاران سایت کلمه و دیگر پایگاه های خبری انتشار دهنده نامه مذکور، در این حد به رسالت حرفه ای خود و اخلاق مطبوعاتی پایبند باشند و این جوابیه را هم عینا در همان ستون و با همان فونت و اندازه منعکس نمایند:
 
1-اگر از برخوردهای شعاری و نگارش کودکانه، سطحی و ناشیانه این باصطلاح نامه جمعی از زندانیان سیاسی عبور کنیم، می توان گفت این قبیل نامه های بی نام و نشان، اساسا ارزش توجه و پاسخگوئی را ندارد و بقول ظریفی شاید بهترین و سهلترین روش برای پاسخگوئی به اتهامات و هتاکی هائی از این دست، این است که مقابله به مثل کرده و بنام جمعی از زندانیان سیاسی نامه ای را منتشر و با بی تقوائی و بداخلاقی ضمن فحاشی به دست اندرکاران کلمه و نویسنده نامه مزبور، از بابت ثبت نام خود در انتخابات و رد صلاحیت شدن غیرقانونی ام که بدون هزینه نخواهد بود تشکر و قدردانی شود!
اما اولا، چون انتخاب چنین روشی با شان امثال راقم ناسازگار است؛
ثانیا، نظر به اینکه این نامه در ارگان رسمی و سایت خبری منسوب به جناب آقای میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ منتشر و در سایر پایگاه های خبری همسو و ناهمسو انعکاس یافته است، از اینرو برخلاف نویسندگان نامه مزبور بجای پنهان شدن در پشت نام زندانیان و بازی کردن با احساسات مخاطبین خود، سعی می کنم با منطق به طامات و شطحیات گردانندگان ناشناس سایت کلمه و باصطلاح جمعی از زندانیان سیاسی رها شده بی نام و نشان پاسخ بگویم:
 
2-بنده با درک اوضاع و شرایط کشور و این باور که حتی اگر یکنفر هم از مداحان مجلسی کاسته شود و جای او را کسی بگیرد که امتحان خود را پس داده و می تواند پژواک دهنده فریاد ملت باشد، در انتخابات اخیر ثبت نام کردم. پیش از این در پست ""چرا داوطلب شرکت در نهمین دوره انتخابات مجلس شدم؟/ پاسخ به پرسش های کاربران، به تفصیل در مورد دلایل ثبت نام خود در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توضیحات لازم ارائه شده است و از این حیث دیگر ضرورتی به اطاله کلام نیست و در این پست به پاسخ جهات دیگر مندرج در این نامه می پردازم:
 
3- یک ضرب المثل ایرانی می گوید:"ادب مرد به از دولت اوست" و اتفاقا همین ضرب المثل در انتخابات ریاست جمهوری، دستاویز آقای موسوی برای واکنش به پرده دری و هتاکی های آقای احمدی نژاد در مناظره هایش شد. ایکاش حداقل سایت منسوب به ایشان نیز در این حد معرفت به خرج می داد و در عمل به این ضرب المثل زیبای ایرانی پایبند و وفادار باقی می ماند و بجای هتاکی و ایراد اتهامات ناروا به دیگران و خارج شدن از جاده ادب و انصاف، ضمن احترام به عقاید و تصمیمات آنها، با رعایت حریم های اخلاقی و منطق مخاطبین خود را به آنچه نیکو می دانند فرا می خواندند و به روشنگری و نقد منصفانه و مشفقانه عملکرد بنده و سایر ثبت نام کنندگان در انتخابات و آنچه که اشتباه تلقی می کنند می پرداختند.
اما دریغا که مشی همه خودخواهان و خودکامگان یکیست و دست اندرکاران این سایت مدعی هم با نسبت دادن اتهامات ناچسب و ناروائی همچون: "دوروئی"، "فرصت طلبی"، "مشتاق رسیدن به قدرت"، به راقم و سایرین و کنار هم قرار دادن چند صغری و کبرای نامربوط به نتیجه گیری هائی روی آورده است که رابطه معروف میان "گودرزی" و "شقایق" را به مخاطب تداعی می کند!
 
4-از دست اندرکاران ناشناس سایت کلمه و نیز کسانی که بخاطر اعتراض به ناکامی(به هر دلیلی) نامزد مورد نظرشان در انتخابات ریاست جمهوری، به زندان افتاده اند و مشی سیاسی پس از انتخابات آنها هم معطوف به پذیرش رهبری آقای موسوی و پیروی بی چون و چرا از رهنمود های ایشان است، انتظار می رود لااقل قاعده بازی را مراعات کنند و به عنوان ماموم از امام خود پیشی نگیرند!
 
در این صورت نظر به این که آقای موسوی بارها بر اعتقاد و التزام و وفاداری خود به نظام و قانون اساسی و اجرای بی تنازل این قانون تاکید کرده اند، بر پیروان و مقلدین ایشان هم واجب است که بر همین منوال عمل کنند. در این صورت این دسته از رهروان جناب موسوی به طریق اولی نمی توانند برکسی که هرگز سرسپرده آنها و یا دیگری نبوده است و باوجود انتقادات فراوانی که به شیوه حکومت داری و عملکرد برخی مسئولان نظام دارد، اما همچنان به قانون اساسی و آرمان های انقلاب و نظام موعودی که مختصاتش در همین قانون تبیین شده است وفادار می باشد، خرده بگیرند که چرا می خواهد با بهره مندی از حقوق اجتماعی خویش و ظرفیت های قانونی، در حد توان فاصله میان وضع موجود با وضع مطلوب را بکاهد و منویات و اصلاحات مورد نظر خود را تحقق بخشد!
 
مگر اینکه به موجه و ممدوح بودن دیکتاتوری سبز و تحمیل عقاید قبیله های سیاسی بر دیگران قائل باشند! والّا هیچ فرد و گروهی مجاز به تحمیل تصمیمات فردی و قبیله ای خود بر دیگران نیست تاچه رسد به کسانی که در داخل و یا خارج از کشور، در پس پرده حجاب برای سایرین نسخه می پیچند!
 
5-کلمه ای ها هم مانند همه مستبدان و دیکتاتورها که گفتار و پندار و آراء خود را به همه مردم تعمیم می دهند در صدر نوشتار خود مدعی شده اند: "برخلاف اکثر مردم که شما را به دلیل نام نویسی در انتخابات ملامت می کنند..."!
ایکاش این نمایندگان اکثریت مردم حداقل یک دلیل علمی و قابل قبول برای درستی ادعای خود ارائه می دادند تا بنده با پی بردن به ناخرسندی "اکثر مردم" از ثبت نام خود در انتخابات و مصون ماندن از ملامت آنان، در اولین فرصت توبه نامه ای نوشته و بخاطر ارتکاب این گناه نابخشودنی از مردم پوزش بطلبم!
مضافا بر این اگر این ادعا مقرون به صواب باشد، حضرات کلمه ای نباید عجولانه به موضعگیری می پرداختند زیرا فعلا نه به بار است و نه به دار و حتی با فرض صدور ویزای ورود به میدان رقابت ها، این "اکثریت مردم" در روز رای گیری با عدم استقبال خود از انتخابات، می توانند مراتب ناخرسندی خود را نسبت به هریک از داوطلبان نشان داده و مانع از ورود آنها به مجلس شوند و لذا نیازی به دشنامگوئی و لن ترانی گفتن آنها نیست.
مضحک تر از این بنده در سایتی،"اصلاح طلب سابق" خوانده شده ام که خود دو سال است به صف رسانه های اصلاح طلب پیوسته است و دست اندرکاران پرده نشین اش هنوز هم جرئت و شهامت بیان نام و نشان خود را در داخل و یا خارج از کشور ندارند و این درحالیست که در مدت 20 سال سکوت رهبران و رهروان این سایت، حداقل کارنامه نگارنده این یادداشت حاکیست که لحظه ای از بیان صریح و بدون لکنت زبان مواضع اصلاح طلبانه خود غفلت و عقب نشینی نکرده است و بر عقلای این قوم پوشیده نیست که به همین دلیل نیز به موازات تائید صلاحیت آقای موسوی و داوطلبان دیگر در انتخابات ریاست جمهوری و حتی انتخابات قبل و پس از 88، راقم چهار بار پی در پی، از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم مانده است!
 
6-در قسمتی از نامه کذائی با اشاره به این که "خیلی از کسانی که قبل از شما بر آن صندلی هایی که شما برای رسیدن به آن اشتیاق دارید، امروز در همین زندان ها هستند"، نوشته اند: "ممکن است مردم آدم های بد یا بعضی از مزدوران استبداد را ببخشند اما آدم های دو رو و فرصت طلب را هرگز"!
 
نویسنده یا نویسندگان این نامه حداقل در مورد بنده عمدا تجاهل کرده اند و خود را اصطلاحا به کوچه علی چپ زده اند. زیرا بر هیچ فعال سیاسی منصف و باوجدانی پوشیده نیست در زمانی که امیر و رهبر و بعضی از هم قبیله ای های سیاسی دست اندرکاران"کلمه" پست های سیاسی را اشغال و میان خود توزیع می کردند و یا عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاورت احمدی نژاد و ریاست فرهنگستان هنر را عهده دار بودند و فارغ از قیل و قال های سیاسی اوقات فراغت خود را به کشیدن نقاشی سپری می کردند، راقم از سال 69 با نیش قلم در روزنامه ها و با عملکرد و مواضع خویش در طول 8 سال نمایندگی اش در مجلس، علیه آنچه وضع نامطلوب می خوانیم و کلمه ای ها ظرف دو سال اخیر آنهم پس از مطلوب نبودن نتایج انتخابات به فکر مبارزه با آن افتاده اند، موضعگیری و مبارزه کرده است.
 
بنابراین اگر بنده برای رسیدن به صندلی های مورد اشاره اشتیاق داشتم و یا دو رو و فرصت طلب بودم حداقل در طول دو دوره ای که در مجلس بودم بجای انجام مرّ وظایف نمایندگی و دفاع از حقوق ملت و کل کل کردن با صاحبان قدرت، همچون بسیاری از کسانی که پس از حذف از قدرت و بریده شدن دستشان از کانون های ثروت و قدرت به طرفه العینی مبارز شده اند، بکمک بادسنج خود و متناسب با وزش باد موضعگیری می کردم و بهتر از خیلی ها می توانستم طریق مداحی را در پیش گرفته و محکم به صندلی هائی بچسبم که کاملا در اختیارم بود و لاجرم راهی را می پیمودم که بسیاری از هم پالکی های نویسندگان این نامه کذائی پیموده اند!
 
7- نویسنده و یا نویسندگان این نامه، با با اشاره کنایه آمیز به دستگیری ها و بازداشت های ناموجه دو سال اخیر، محروم شدن زندانیان از داشتن وکیل، وادار شدن به اعترافات اجباری، وجود شکنجه و توهین در بازداشتگاه ها، تحمل زندان های انفرادی، اعمال نفوز اشخاص غیرمسئول در احکام قضائی صادر شده، نامتناسب بودن جرم و مجازات، محرومیت از حقوق شهروندی و اراذل و اوباش خوانده شدن برخی زندانیان، بدون ارائه کوچکترین استدلال منطقی، همه آنها را به ثبت نام گروهی از افراد منسوب به اصلاح طلب در انتخابات مجلس پیوند زده و سپس با دشنام دادن به ثبت نام کنندگان آنان را از اینکه در نهمین دوره انتخابات مجلس ثبت نام کرده اند مورد شماتت و ملامت و حتی تهدید قرار داده اند و در انتهای نوشتار خود تاکید کرده اند که "قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد"!
 
در مواردی هم همین سایت و سایت های مشابه، کشته شدن شهروندانی مانند مرحوم ندا آقا سلطان را هم دستمایه هتاکی های خود نسبت به ثبت نام کنندگان در انتخابات پیش رو قرار داده اند و مدعی شده اند که انها برای رسیدن به قدرت و مقام، خون کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را نادیده گرفته اند!!
 
گرچه هنوز راقم ارتباط محرومیت های اجتماعی و ناهنجاری های فوق را با تلاش برای گرفتن حق و استفاده از "حق انتخاب شدن توسط مردم و حقوق اجتماعی ام با هدف رفع بخشی از مشکلات موجود و بهبود اوضاع به روش های مدنی، درک نکرده ام و نمی دانم که چرا کلمه ای ها با دستاویز قرار دادن رفتارهای غیرقانونی دیگران به شرح مواردی که در نامه ذکر شده است، بر ثبت نام قانونی اینجانب در انتخابات تاخته اند، با این وجود در این بخش با همان منطق "کلمه ای ها " پاسخ آنها را می دهم؛
7/1- کسانی که مواضع راقم را بطور مرتب پیگیری می کنند شهادت می دهند که در وقت مناسب مورد به مورد اعتراض خود را نسبت به حوادث تلخ پس از انتخابات بیان کرده ام. بنابراین بدون آنکه در مقام تقلیل و یا تخفیف تلخی ها و فجایع و حوادث پس از انتخابات سال 88 باشم، مایلم "کلمه" ای ها و نویسندگان نامه کذائی را مخاطب قرار داده و از آنها ببپرسم:
آیا همه معضلات، کاستی ها، ناملایمات، قانون شکنی ها و فجایع و رفتارهای مجرمانه ای که در این نامه و سایر نوشته های انتقادی ذکر شده است، بیکباره پس از انتخابات سال 88 عارض شده است، یا معضلاتی است که پس از انقلاب هم ریشه و قدمت 32 ساله دارد؟
آیا در 8 سال نخست وزیری جناب آقای موسوی و در زمانی که بنیانگذار انقلاب در قید حیات بودند و هریک از چهره های شاخص معترض و منتقد امروزی خود جزء مقامات بلندپایه و دست اندرکاران اصلی کشور محسوب می شدند و یا در دوران حکومت بلامنازع جناب هاشمی و دولت ایشان و مجالس هم عصر، آزادی ها سرکوب نمی شد؟ به بهانه های ضدیت با ولایت فقیه، صدای منتقدین و معترضین خفه نمی شد؟ هزاران نفر در زندان ها به سر نمی بردند؟ صدها نفر در ظرف کوتاهترین مدت بدون وکیل و طی مراسم قانونی اعدام نمی شدند؟ نمایندگان مجلس واقعا آزادانه عمل می کردند؟ در مجلس ها نمایندگان منتقد کتک نمی خوردند؟ در مجلس قانون های تحدید کننده آزادی ها به تصویب نمی رسید؟ مخالفت با دولت مخالفت با نظام به شمار نمی رفت؟ به دفاتر و اجتماعات کوچک و بزرگ گروه های سیاسی دگراندیش حمله نمی شد؟ مخالفین و منتقدین حکومت و حتی منتقدین اشخاص درجه دو و سه کشور سرکوب نمی شدند؟ مخالف هاشمی دشمن پیغمبر تلقی نمی شد؟ اعتراضات و اجتماعات قانونی به رسمیت شناخته می شد؟ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر داده نمی شد؟
آیا قبل از انتخابات 88 همه انتخابات(اعم از مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان رهبری) سالم و بدون تقلب و تخلف برگزار شده و اعتراضی به نتایج انتخابات وجود نداشته است؟ آیا قبل از سال 88 کسی بخاطر اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت و یا کشته نشده است؟ و آیا....!؟
 
اگر پاسخ به پرسش های فوق مثبت است، خوب است "کلمه ای ها" قبل از اینکه مرا بخاطر ثبت نام در انتخاباتی که نتیجه اش ردصلاحیت بوده مورد شماتت و هتاکی قرار دهند، به این پرسش پاسخ دهند که اگر قبر مورد ادعای آنها مرده ای ندارد که بر سر آن گریه کنیم، رهبر و مراد کلمه ای ها و دیگر دوستان آنان در انتخابات سال 88 برای کدام مرده شیون و مویه کرده و ناخن بر سر و روی خود می کشیدند!؟ آیا به تعبیر آنها، این قبر پس از ناکامی نامزد مورد نظر آنان در انتخابات، از مرده تهی شده است!؟
 
و همچنینن باید پاسخ دهند که چرا در دوره های قبل، شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی بود و با هزار و یک بهانه و تراشیدن دلیل و توجیه همه را به شرکت در انتخابات تشویق می کردند!؟ چرا در هر دوره از انتخابات و در شرایطی که بسیاری از داوطلبان شرکت در انتخابات مختلف از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم می شدند، "رهبر و یا رهبران کلمه ای ها" و پیروان و مریدان انها با همه توش و توان خود در انتخابات از جمله انتخابات دهم ریاست جمهوری شرکت می کردند؟ و اساسا چرا هنوز هم مدینه فاضله "مراد کلمه ای ها" اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت به دوران امام خمینی است!؟
 
آیا داوطلب شدن امثال آقایان خاتمی، موسوی، کروبی، رفسنجانی و بقول شما کسانی که قبلا در مجلس بوده اند و امروز در زندان به سر می برند در انتخابات مختلف را هم ناشی از دوروئی، فرصت طلبی و شوق رسیدن به قدرت می پندارید یا هرکس بجز شما و رهبرانتان مصمم به استفاده از حقوق اجتماعی خود باشد مستحق برخورداری از چنین القابی است!؟
 
به هر روی هر پاسخی که برای پرسش های فوق ارائه شود، لطفا آنرا جزء یکی از دلایل ثبت نام بنده در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی منظور کنید! اگر اصرار آقای موسوی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن اصرار بر پیروزی اش در انتخابات را ناشی از شوق خدمت می خوانید، در این صورت کم لطفی است که امثال مرا از این عنوان محروم کرده و ثبت نام کردن در انتخابات و رد صلاحیت شدن را ناشی از شوق رسیدن به قدرت به حساب آورید!
 
لذا نسبت دادن تهمت هائی مانند مقام پرستی، فرصت طلبی و دوروئی و ... به اینجانب اوصافی کمال بی انصافی و بداخلاقی است!
وانگهی گفته اند: "انّما الاعمال بالنّیات" و شیوه عملکرد راقم در 8 سال دوران نمایندگی اش بیانگر نیات او از ثبت نام در انتخابات اخیر است و صاحب هر عقل سلیمی می داند که ناهنجاری ها و کاستی های مذکور در این نامه در فضای مجازی و از طریق فحاشی و ایراد تهمت و افترا به دیگران حل نخواهد شد و باید در میدان عمل و در کانون های قدرت مرتفع شود!؟
 
7/2-واقعیت این است که بنده با این قبیل جریان سازی ها و القاءات رنگرزان سیاست بیگانه نیستم و با ترفندهای مقطعی آنها کاملا آشنایم و می دانم که هرگاه منافعشان ایجاب کند و خود از فرصت استفاده در انتخابات برخوردار شوند، همچون ملاصدرا با دهها توجیه حوض خالی(بخوانید قبر خالی) را پرآب (بخوانید دارای مرده) نشان می دهند و برعکس هرگاه اقتضا کند و خود به هردلیلی از چنین فرصت هائی محروم شوند، با توسل به دهها توجیه دیگر حوض پرآب(بخوانید قبر خالی) را خالی از آب(بخوانید خالی از مرده) نشان خواهند داد!
بنابراین اگر شما بدلیل محروم شدن از حق انتخاب شدن خود و دوستانتان، مجازید از شرکت در انتخابات و حق انتخاب کردن صرفنظر کرده و حتی دیگران را به پیروی از خود و تحریم انتخابات تشویق کنید، این حق را برای امثال بنده هم قائل باشید که از حق انتخاب شدن محروم شدیم در آنصورت از حق انتخاب کردن هم احتراز کرده و به شما بپیوندیم و از هواداران خود هم انتظار داشته باشیم که به همین منوال عمل کنند!
 
8- اکنون فرض می کنیم که این نامه کذائی واقعا منسوب به جمعی از زندانیان سیاسی رهیده از بند است.
به پیروی از جمله مشهور و منسوب به امام حسین(ع) که فرموده اند "انّ الحیات عقیده و جهاد"، هرکس که صادقانه و از روی اعتقاد قلبی خود برای رسیدن به اهداف شریف و ارزشمند و مدینه فاضله دلخواهش و آنچه را که حق و حقیقت می پندارد مبارزه بکند و در این راه متحمل خسارت و زندان بشود، در نزد من محترم است هرچند که رویکردم با عقیده و مرام او متفاوت باشد.
اما هرگز برای کسی که از شهامت لازم برای نوشتن یک نامه با نام و نشان و بدون تهمت و افترا حتی خطاب به امثال بنده، بی بهره است، کوچکترین ارزشی قائل نیستم و این نشان می دهد که زندان رفتن چنین افرادی هم از روی هوی و هوس و یا ناخودآگاه و غیرقابل اجتناب بوده است و پرواضح است که فرجام مبارزات چنین افراد دن کیشوت گونه ای هم چیزی جز توبه و اظهار ندامت و پشیمانی در مقابل دوربین نیست!
بر این اساس:
 
8/1- از قدیم گفته اند هرگردی گردو نیست، لذا ارزش و اعتبار هر زندانی سیاسی در نزد مردم هم به عقیده و مرام و دلایل زندانی شدنش و میزان پایداری اش در برابر ظلم و استبداد بستگی دارد. والا زندانی شدن به خاطر یک کاندیدای خاص و یا در اعتراض به نتایج یک انتخابات با هدف جانبداری از یک کاندیدای خاص الزاما به کسی ارزش و اعتبار نمی دهد تا چه رسد به این که او جزء توابین باشد و حتی از نوشتن نام و نشان خود در زیر یک بیانیه هتاکانه هم بیم و هراس داشته باشد. با این وصف حتی اگر برای این گروه از زندانیان اجری هم متصور باشد، پاداش آنان برعهده همان کاندیدائی است که بخاطرش زندانی شده اند نه افرادی که کوچکترین نفعی ندارند.
 
8/2-در مورد کسانی که شخصیت سیاسی خود را مرهون و مدیون تحریم کنندگان بوده و یا خود جزء طراحان تحریم بوده باشند ولیکن پیمان شکنی کرده و به دوستان خود نارو زده باشند، شاید بتوان حق را به نویسندگان نامه داد تا آنها را شماتت بکنند. اما بنده نه شخصیت خود را از فرد یا گروهی به عاریت گرفته ام و نه مدیون هیچ شخص و جریان خاص سیاسی هستم و نه در تصمیم گیری های تحریم کنندگان کوچکترین نقش و دخالتی داشته ام.
کسانی که حتی حاضر نیستند برای نوشتن یک نامه سرگشاده به امثال بنده مسئولیت آنرا هم پذیرفته و حداقل امضای خود را پای چنین نامه ای بگذارند، بر اساس کدام منطق سیاسی به خود اجازه می دهند تا در نقش یک رهبری سیاسی از کسانی که خود در میدان سیاست چندین پیراهن بیشتر از آنها پاره کرده اند و همواره با نام و نشان کامل مواضع خود را صریح و شفاف بیان کرده و می کنند، انتظار پیروی داشته باشند!؟
 
اساسا این افراد گمنام باید پاسخ دهند که بنده کی در زمین آنها بازی کرده ام و یا برعکس آنها کی در زمین بنده بازی کرده اند و یا کی در تصمیمات پشت پرده آنها مشارکت داشته ام که اکنون با مشتی رتب و یابس کنار هم قرار دادن، قیم مآبانه، طلبکارانه و قلدرمآبانه از راقم می خواهند، در زمین کسانی بازی کنم که نه هدف و منویّات مشخصی ندارند و نه شهامت بیان نام و نشان خود را!؟
 
بنده خود زمین بازی مستقلی دارم و همچنانکه تاکنون از کسی نخواسته ام تا در زمین من بازی کند، و همچنانکه در بسیاری از مشکلات و سختی ها تنها مانده ام و یار و یاوری نداشته ام، قهرا به کسی هم اجازه نمی دهم که مرا وادار به بازی در زمینی نماید که عرض و طول و مساحت و مالک آن مجهول است و لذا مادامی که عضو حزب و گروهی نشده ام همچنان با شاخص ها و معیارهای خود مستقل تصمیم می گیرم و به آن عمل می کنم. و این همان واقعیتی است که 4 سال قبل نیز در سخنرانی زنجان مورد تاکید قرار دادم و به واسطه آن انواع تکفیرها و هزینه های فراوانی را متحمل شدم.
 
از طرفی حتی اگر قرار باشد روزگاری دست از استقلال فکری خود برداشته و مرید و مقلّد این و آن شوم، قهرا به کسانی اقتدا خواهم کرد و در زیر بیرق کسانی سینه خواهم زد که حداقل همچون نویسندگان نامه بی نام و نشان کلمه ای ها کسی را به گناه مستقل اندیشیدن و عدم پیروی کورکورانه از خود و نادیده گرفتن همه سوابق درخشانش مورد اهانت و هتاکی قرار ندهند نه کسانی که نمام هنرشان این است که در دنیای مجازی با نام مستعار نقش قهرمانانی پوشالی را بازی می کنند،
 
طرفه انکه؛ تصمیمات، خط مشی ها و و رهنمودهای هیچیک از زندانیان به صفت زندانی شدنشان حداقل برای بنده مطاع و الزام اور نیست و از اینرو شخصا بر پایه همان خط کش و شاخص هائی عمل می کنم که خود به آن معتقدم و به حقانیتش پی برده ام.
 
گیرندگان:
سایت کلمه و کلیه سایت ها و پایگاه های خبری منعکس کننده نامه مذکورجوابیه اکبر اعلمی به نامه منتشره در کلمه
 جـــرس: در پی انتشار نامه انتقاد آمیز جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده خطاب به گروهی از نامزدهای انتخابات مجلس نهم، که در شرایط انسداد سیاسی و درحالیکه پرونده انتخابات دو سال همچنان باز بوده و معترضان به آن در حبس به سر می برند، خود را نامزد انتخابات غیر آزاد آتی کرده اند، یکی از این نامزدها جوابیه ای در این خصوص صادر کرد.
 
گفتنی است، جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری، در واکنش به ثبت نام نامزدهای مدعی اصلاح طلبی خطاب به آنان نوشته بودند: "قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد و شما حتی فرصت طلبان خوبی هم نیستید چون زمانی یاد چسبیدن به قدرت افتاده اید که صدای فروریزی پایه های آن از هر طرف به گوش می رسد."
 
به گزارش کلمه، این زندانیان آزاد شده خاطرذنشان ساخته بودند "علیرغم آن که تمام گروه ها و شخصیت های اصلاح طلب و همراهان جنبش سبز از شرکت در این انتخابات نمایشی خودداری کرده اند نام افرادی چون اعلمی و ... در میان نامزدها باعث شادی رسانه ها و نهادهای وابسته به جریان اقتدارگرا شده"، تاکید کردند حداقل امتیاز این عمل این بود که تکلیف همه روشن شد.
 
در واکنش به این بیانیه، اکبر اعلمی، از نامزدهای ثبت نام کرده – و  رد صلاحیت شده- در جوابیه ای در دفاع از خود آورده است:

کی از عقل می لافد یکی طامات می بافد، بیا کین داوری ها را به پیش داور اندازیم/ پاسخ ما به سایت کلمه
در پی ثبت نام اینجانب و جمعی از داوطلبان منسوب به اردوگاه اصلاح طلبان، در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی که با رد صلاحیت راقم از سوی هیات اجرائی و هیات نظارت همراه بوده است، سایت کلمه، ارگان منسوب به جناب میرحسین موسوی اقدام به انتشار نامه بی نام و نشانی با عنوان "نامه جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده به ثبت نام کنندگان انتخابات" کرد که بلافاصله در بعضی از سایت ها و پایگاه های خبری همسو نیز منتشر شد.

پس از انتشار این نامه عده ای از دوستانو کاربران عزیز از طریق تماس تلفنی و یا ایمیل و یادداشت های ارسالی خود اصرار داشتند تا ضمن اشاره به دلایل و انگیزه های ثبت نام خود در انتخابات اخیر، به مطلب مندرج در سایت خبری کلمه هم پاسخ لازم داده شود.

اکنون زمان آن است تاپاسخ خود را هم ارائه دهم با این امید که دست اندرکاران سایت کلمه و دیگر پایگاه های خبری انتشار دهنده نامه مذکور، در این حد به رسالت حرفه ای خود و اخلاق مطبوعاتی پایبند باشند و این جوابیه را هم عینا در همان ستون و با همان فونت و اندازه منعکس نمایند:
 
1-اگر از برخوردهای شعاری و نگارش کودکانه، سطحی و ناشیانه این باصطلاح نامه جمعی از زندانیان سیاسی عبور کنیم، می توان گفت این قبیل نامه های بی نام و نشان، اساسا ارزش توجه و پاسخگوئی را ندارد و بقول ظریفی شاید بهترین و سهلترین روش برای پاسخگوئی به اتهامات و هتاکی هائی از این دست، این است که مقابله به مثل کرده و بنام جمعی از زندانیان سیاسی نامه ای را منتشر و با بی تقوائی و بداخلاقی ضمن فحاشی به دست اندرکاران کلمه و نویسنده نامه مزبور، از بابت ثبت نام خود در انتخابات و رد صلاحیت شدن غیرقانونی ام که بدون هزینه نخواهد بود تشکر و قدردانی شود!
اما اولا، چون انتخاب چنین روشی با شان امثال راقم ناسازگار است؛
ثانیا، نظر به اینکه این نامه در ارگان رسمی و سایت خبری منسوب به جناب آقای میرحسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ منتشر و در سایر پایگاه های خبری همسو و ناهمسو انعکاس یافته است، از اینرو برخلاف نویسندگان نامه مزبور بجای پنهان شدن در پشت نام زندانیان و بازی کردن با احساسات مخاطبین خود، سعی می کنم با منطق به طامات و شطحیات گردانندگان ناشناس سایت کلمه و باصطلاح جمعی از زندانیان سیاسی رها شده بی نام و نشان پاسخ بگویم:
 
2-بنده با درک اوضاع و شرایط کشور و این باور که حتی اگر یکنفر هم از مداحان مجلسی کاسته شود و جای او را کسی بگیرد که امتحان خود را پس داده و می تواند پژواک دهنده فریاد ملت باشد، در انتخابات اخیر ثبت نام کردم. پیش از این در پست ""چرا داوطلب شرکت در نهمین دوره انتخابات مجلس شدم؟/ پاسخ به پرسش های کاربران، به تفصیل در مورد دلایل ثبت نام خود در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی توضیحات لازم ارائه شده است و از این حیث دیگر ضرورتی به اطاله کلام نیست و در این پست به پاسخ جهات دیگر مندرج در این نامه می پردازم:
 
3- یک ضرب المثل ایرانی می گوید:"ادب مرد به از دولت اوست" و اتفاقا همین ضرب المثل در انتخابات ریاست جمهوری، دستاویز آقای موسوی برای واکنش به پرده دری و هتاکی های آقای احمدی نژاد در مناظره هایش شد. ایکاش حداقل سایت منسوب به ایشان نیز در این حد معرفت به خرج می داد و در عمل به این ضرب المثل زیبای ایرانی پایبند و وفادار باقی می ماند و بجای هتاکی و ایراد اتهامات ناروا به دیگران و خارج شدن از جاده ادب و انصاف، ضمن احترام به عقاید و تصمیمات آنها، با رعایت حریم های اخلاقی و منطق مخاطبین خود را به آنچه نیکو می دانند فرا می خواندند و به روشنگری و نقد منصفانه و مشفقانه عملکرد بنده و سایر ثبت نام کنندگان در انتخابات و آنچه که اشتباه تلقی می کنند می پرداختند.
اما دریغا که مشی همه خودخواهان و خودکامگان یکیست و دست اندرکاران این سایت مدعی هم با نسبت دادن اتهامات ناچسب و ناروائی همچون: "دوروئی"، "فرصت طلبی"، "مشتاق رسیدن به قدرت"، به راقم و سایرین و کنار هم قرار دادن چند صغری و کبرای نامربوط به نتیجه گیری هائی روی آورده است که رابطه معروف میان "گودرزی" و "شقایق" را به مخاطب تداعی می کند!
 
4-از دست اندرکاران ناشناس سایت کلمه و نیز کسانی که بخاطر اعتراض به ناکامی(به هر دلیلی) نامزد مورد نظرشان در انتخابات ریاست جمهوری، به زندان افتاده اند و مشی سیاسی پس از انتخابات آنها هم معطوف به پذیرش رهبری آقای موسوی و پیروی بی چون و چرا از رهنمود های ایشان است، انتظار می رود لااقل قاعده بازی را مراعات کنند و به عنوان ماموم از امام خود پیشی نگیرند!
 
در این صورت نظر به این که آقای موسوی بارها بر اعتقاد و التزام و وفاداری خود به نظام و قانون اساسی و اجرای بی تنازل این قانون تاکید کرده اند، بر پیروان و مقلدین ایشان هم واجب است که بر همین منوال عمل کنند. در این صورت این دسته از رهروان جناب موسوی به طریق اولی نمی توانند برکسی که هرگز سرسپرده آنها و یا دیگری نبوده است و باوجود انتقادات فراوانی که به شیوه حکومت داری و عملکرد برخی مسئولان نظام دارد، اما همچنان به قانون اساسی و آرمان های انقلاب و نظام موعودی که مختصاتش در همین قانون تبیین شده است وفادار می باشد، خرده بگیرند که چرا می خواهد با بهره مندی از حقوق اجتماعی خویش و ظرفیت های قانونی، در حد توان فاصله میان وضع موجود با وضع مطلوب را بکاهد و منویات و اصلاحات مورد نظر خود را تحقق بخشد!
 
مگر اینکه به موجه و ممدوح بودن دیکتاتوری سبز و تحمیل عقاید قبیله های سیاسی بر دیگران قائل باشند! والّا هیچ فرد و گروهی مجاز به تحمیل تصمیمات فردی و قبیله ای خود بر دیگران نیست تاچه رسد به کسانی که در داخل و یا خارج از کشور، در پس پرده حجاب برای سایرین نسخه می پیچند!
 
5-کلمه ای ها هم مانند همه مستبدان و دیکتاتورها که گفتار و پندار و آراء خود را به همه مردم تعمیم می دهند در صدر نوشتار خود مدعی شده اند: "برخلاف اکثر مردم که شما را به دلیل نام نویسی در انتخابات ملامت می کنند..."!
ایکاش این نمایندگان اکثریت مردم حداقل یک دلیل علمی و قابل قبول برای درستی ادعای خود ارائه می دادند تا بنده با پی بردن به ناخرسندی "اکثر مردم" از ثبت نام خود در انتخابات و مصون ماندن از ملامت آنان، در اولین فرصت توبه نامه ای نوشته و بخاطر ارتکاب این گناه نابخشودنی از مردم پوزش بطلبم!
مضافا بر این اگر این ادعا مقرون به صواب باشد، حضرات کلمه ای نباید عجولانه به موضعگیری می پرداختند زیرا فعلا نه به بار است و نه به دار و حتی با فرض صدور ویزای ورود به میدان رقابت ها، این "اکثریت مردم" در روز رای گیری با عدم استقبال خود از انتخابات، می توانند مراتب ناخرسندی خود را نسبت به هریک از داوطلبان نشان داده و مانع از ورود آنها به مجلس شوند و لذا نیازی به دشنامگوئی و لن ترانی گفتن آنها نیست.
مضحک تر از این بنده در سایتی،"اصلاح طلب سابق" خوانده شده ام که خود دو سال است به صف رسانه های اصلاح طلب پیوسته است و دست اندرکاران پرده نشین اش هنوز هم جرئت و شهامت بیان نام و نشان خود را در داخل و یا خارج از کشور ندارند و این درحالیست که در مدت 20 سال سکوت رهبران و رهروان این سایت، حداقل کارنامه نگارنده این یادداشت حاکیست که لحظه ای از بیان صریح و بدون لکنت زبان مواضع اصلاح طلبانه خود غفلت و عقب نشینی نکرده است و بر عقلای این قوم پوشیده نیست که به همین دلیل نیز به موازات تائید صلاحیت آقای موسوی و داوطلبان دیگر در انتخابات ریاست جمهوری و حتی انتخابات قبل و پس از 88، راقم چهار بار پی در پی، از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم مانده است!
 
6-در قسمتی از نامه کذائی با اشاره به این که "خیلی از کسانی که قبل از شما بر آن صندلی هایی که شما برای رسیدن به آن اشتیاق دارید، امروز در همین زندان ها هستند"، نوشته اند: "ممکن است مردم آدم های بد یا بعضی از مزدوران استبداد را ببخشند اما آدم های دو رو و فرصت طلب را هرگز"!
 
نویسنده یا نویسندگان این نامه حداقل در مورد بنده عمدا تجاهل کرده اند و خود را اصطلاحا به کوچه علی چپ زده اند. زیرا بر هیچ فعال سیاسی منصف و باوجدانی پوشیده نیست در زمانی که امیر و رهبر و بعضی از هم قبیله ای های سیاسی دست اندرکاران"کلمه" پست های سیاسی را اشغال و میان خود توزیع می کردند و یا عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام و مشاورت احمدی نژاد و ریاست فرهنگستان هنر را عهده دار بودند و فارغ از قیل و قال های سیاسی اوقات فراغت خود را به کشیدن نقاشی سپری می کردند، راقم از سال 69 با نیش قلم در روزنامه ها و با عملکرد و مواضع خویش در طول 8 سال نمایندگی اش در مجلس، علیه آنچه وضع نامطلوب می خوانیم و کلمه ای ها ظرف دو سال اخیر آنهم پس از مطلوب نبودن نتایج انتخابات به فکر مبارزه با آن افتاده اند، موضعگیری و مبارزه کرده است.
 
بنابراین اگر بنده برای رسیدن به صندلی های مورد اشاره اشتیاق داشتم و یا دو رو و فرصت طلب بودم حداقل در طول دو دوره ای که در مجلس بودم بجای انجام مرّ وظایف نمایندگی و دفاع از حقوق ملت و کل کل کردن با صاحبان قدرت، همچون بسیاری از کسانی که پس از حذف از قدرت و بریده شدن دستشان از کانون های ثروت و قدرت به طرفه العینی مبارز شده اند، بکمک بادسنج خود و متناسب با وزش باد موضعگیری می کردم و بهتر از خیلی ها می توانستم طریق مداحی را در پیش گرفته و محکم به صندلی هائی بچسبم که کاملا در اختیارم بود و لاجرم راهی را می پیمودم که بسیاری از هم پالکی های نویسندگان این نامه کذائی پیموده اند!
 
7- نویسنده و یا نویسندگان این نامه، با با اشاره کنایه آمیز به دستگیری ها و بازداشت های ناموجه دو سال اخیر، محروم شدن زندانیان از داشتن وکیل، وادار شدن به اعترافات اجباری، وجود شکنجه و توهین در بازداشتگاه ها، تحمل زندان های انفرادی، اعمال نفوز اشخاص غیرمسئول در احکام قضائی صادر شده، نامتناسب بودن جرم و مجازات، محرومیت از حقوق شهروندی و اراذل و اوباش خوانده شدن برخی زندانیان، بدون ارائه کوچکترین استدلال منطقی، همه آنها را به ثبت نام گروهی از افراد منسوب به اصلاح طلب در انتخابات مجلس پیوند زده و سپس با دشنام دادن به ثبت نام کنندگان آنان را از اینکه در نهمین دوره انتخابات مجلس ثبت نام کرده اند مورد شماتت و ملامت و حتی تهدید قرار داده اند و در انتهای نوشتار خود تاکید کرده اند که "قبری که بر سر آن گریه می کنید مرده ای ندارد"!
 
در مواردی هم همین سایت و سایت های مشابه، کشته شدن شهروندانی مانند مرحوم ندا آقا سلطان را هم دستمایه هتاکی های خود نسبت به ثبت نام کنندگان در انتخابات پیش رو قرار داده اند و مدعی شده اند که انها برای رسیدن به قدرت و مقام، خون کشته شدگان حوادث پس از انتخابات را نادیده گرفته اند!!
 
گرچه هنوز راقم ارتباط محرومیت های اجتماعی و ناهنجاری های فوق را با تلاش برای گرفتن حق و استفاده از "حق انتخاب شدن توسط مردم و حقوق اجتماعی ام با هدف رفع بخشی از مشکلات موجود و بهبود اوضاع به روش های مدنی، درک نکرده ام و نمی دانم که چرا کلمه ای ها با دستاویز قرار دادن رفتارهای غیرقانونی دیگران به شرح مواردی که در نامه ذکر شده است، بر ثبت نام قانونی اینجانب در انتخابات تاخته اند، با این وجود در این بخش با همان منطق "کلمه ای ها " پاسخ آنها را می دهم؛
7/1- کسانی که مواضع راقم را بطور مرتب پیگیری می کنند شهادت می دهند که در وقت مناسب مورد به مورد اعتراض خود را نسبت به حوادث تلخ پس از انتخابات بیان کرده ام. بنابراین بدون آنکه در مقام تقلیل و یا تخفیف تلخی ها و فجایع و حوادث پس از انتخابات سال 88 باشم، مایلم "کلمه" ای ها و نویسندگان نامه کذائی را مخاطب قرار داده و از آنها ببپرسم:
آیا همه معضلات، کاستی ها، ناملایمات، قانون شکنی ها و فجایع و رفتارهای مجرمانه ای که در این نامه و سایر نوشته های انتقادی ذکر شده است، بیکباره پس از انتخابات سال 88 عارض شده است، یا معضلاتی است که پس از انقلاب هم ریشه و قدمت 32 ساله دارد؟
آیا در 8 سال نخست وزیری جناب آقای موسوی و در زمانی که بنیانگذار انقلاب در قید حیات بودند و هریک از چهره های شاخص معترض و منتقد امروزی خود جزء مقامات بلندپایه و دست اندرکاران اصلی کشور محسوب می شدند و یا در دوران حکومت بلامنازع جناب هاشمی و دولت ایشان و مجالس هم عصر، آزادی ها سرکوب نمی شد؟ به بهانه های ضدیت با ولایت فقیه، صدای منتقدین و معترضین خفه نمی شد؟ هزاران نفر در زندان ها به سر نمی بردند؟ صدها نفر در ظرف کوتاهترین مدت بدون وکیل و طی مراسم قانونی اعدام نمی شدند؟ نمایندگان مجلس واقعا آزادانه عمل می کردند؟ در مجلس ها نمایندگان منتقد کتک نمی خوردند؟ در مجلس قانون های تحدید کننده آزادی ها به تصویب نمی رسید؟ مخالفت با دولت مخالفت با نظام به شمار نمی رفت؟ به دفاتر و اجتماعات کوچک و بزرگ گروه های سیاسی دگراندیش حمله نمی شد؟ مخالفین و منتقدین حکومت و حتی منتقدین اشخاص درجه دو و سه کشور سرکوب نمی شدند؟ مخالف هاشمی دشمن پیغمبر تلقی نمی شد؟ اعتراضات و اجتماعات قانونی به رسمیت شناخته می شد؟ شعار مرگ بر ضد ولایت فقیه سر داده نمی شد؟
آیا قبل از انتخابات 88 همه انتخابات(اعم از مجلس و ریاست جمهوری و خبرگان رهبری) سالم و بدون تقلب و تخلف برگزار شده و اعتراضی به نتایج انتخابات وجود نداشته است؟ آیا قبل از سال 88 کسی بخاطر اعتراض به نتایج انتخابات بازداشت و یا کشته نشده است؟ و آیا....!؟
 
اگر پاسخ به پرسش های فوق مثبت است، خوب است "کلمه ای ها" قبل از اینکه مرا بخاطر ثبت نام در انتخاباتی که نتیجه اش ردصلاحیت بوده مورد شماتت و هتاکی قرار دهند، به این پرسش پاسخ دهند که اگر قبر مورد ادعای آنها مرده ای ندارد که بر سر آن گریه کنیم، رهبر و مراد کلمه ای ها و دیگر دوستان آنان در انتخابات سال 88 برای کدام مرده شیون و مویه کرده و ناخن بر سر و روی خود می کشیدند!؟ آیا به تعبیر آنها، این قبر پس از ناکامی نامزد مورد نظر آنان در انتخابات، از مرده تهی شده است!؟
 
و همچنینن باید پاسخ دهند که چرا در دوره های قبل، شرکت در انتخابات یک تکلیف شرعی بود و با هزار و یک بهانه و تراشیدن دلیل و توجیه همه را به شرکت در انتخابات تشویق می کردند!؟ چرا در هر دوره از انتخابات و در شرایطی که بسیاری از داوطلبان شرکت در انتخابات مختلف از استفاده از حقوق اجتماعی خود محروم می شدند، "رهبر و یا رهبران کلمه ای ها" و پیروان و مریدان انها با همه توش و توان خود در انتخابات از جمله انتخابات دهم ریاست جمهوری شرکت می کردند؟ و اساسا چرا هنوز هم مدینه فاضله "مراد کلمه ای ها" اجرای بدون تنازل قانون اساسی و بازگشت به دوران امام خمینی است!؟
 
آیا داوطلب شدن امثال آقایان خاتمی، موسوی، کروبی، رفسنجانی و بقول شما کسانی که قبلا در مجلس بوده اند و امروز در زندان به سر می برند در انتخابات مختلف را هم ناشی از دوروئی، فرصت طلبی و شوق رسیدن به قدرت می پندارید یا هرکس بجز شما و رهبرانتان مصمم به استفاده از حقوق اجتماعی خود باشد مستحق برخورداری از چنین القابی است!؟
 
به هر روی هر پاسخی که برای پرسش های فوق ارائه شود، لطفا آنرا جزء یکی از دلایل ثبت نام بنده در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی منظور کنید! اگر اصرار آقای موسوی برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن اصرار بر پیروزی اش در انتخابات را ناشی از شوق خدمت می خوانید، در این صورت کم لطفی است که امثال مرا از این عنوان محروم کرده و ثبت نام کردن در انتخابات و رد صلاحیت شدن را ناشی از شوق رسیدن به قدرت به حساب آورید!
 
لذا نسبت دادن تهمت هائی مانند مقام پرستی، فرصت طلبی و دوروئی و ... به اینجانب اوصافی کمال بی انصافی و بداخلاقی است!
وانگهی گفته اند: "انّما الاعمال بالنّیات" و شیوه عملکرد راقم در 8 سال دوران نمایندگی اش بیانگر نیات او از ثبت نام در انتخابات اخیر است و صاحب هر عقل سلیمی می داند که ناهنجاری ها و کاستی های مذکور در این نامه در فضای مجازی و از طریق فحاشی و ایراد تهمت و افترا به دیگران حل نخواهد شد و باید در میدان عمل و در کانون های قدرت مرتفع شود!؟
 
7/2-واقعیت این است که بنده با این قبیل جریان سازی ها و القاءات رنگرزان سیاست بیگانه نیستم و با ترفندهای مقطعی آنها کاملا آشنایم و می دانم که هرگاه منافعشان ایجاب کند و خود از فرصت استفاده در انتخابات برخوردار شوند، همچون ملاصدرا با دهها توجیه حوض خالی(بخوانید قبر خالی) را پرآب (بخوانید دارای مرده) نشان می دهند و برعکس هرگاه اقتضا کند و خود به هردلیلی از چنین فرصت هائی محروم شوند، با توسل به دهها توجیه دیگر حوض پرآب(بخوانید قبر خالی) را خالی از آب(بخوانید خالی از مرده) نشان خواهند داد!
بنابراین اگر شما بدلیل محروم شدن از حق انتخاب شدن خود و دوستانتان، مجازید از شرکت در انتخابات و حق انتخاب کردن صرفنظر کرده و حتی دیگران را به پیروی از خود و تحریم انتخابات تشویق کنید، این حق را برای امثال بنده هم قائل باشید که از حق انتخاب شدن محروم شدیم در آنصورت از حق انتخاب کردن هم احتراز کرده و به شما بپیوندیم و از هواداران خود هم انتظار داشته باشیم که به همین منوال عمل کنند!
 
8- اکنون فرض می کنیم که این نامه کذائی واقعا منسوب به جمعی از زندانیان سیاسی رهیده از بند است.
به پیروی از جمله مشهور و منسوب به امام حسین(ع) که فرموده اند "انّ الحیات عقیده و جهاد"، هرکس که صادقانه و از روی اعتقاد قلبی خود برای رسیدن به اهداف شریف و ارزشمند و مدینه فاضله دلخواهش و آنچه را که حق و حقیقت می پندارد مبارزه بکند و در این راه متحمل خسارت و زندان بشود، در نزد من محترم است هرچند که رویکردم با عقیده و مرام او متفاوت باشد.
اما هرگز برای کسی که از شهامت لازم برای نوشتن یک نامه با نام و نشان و بدون تهمت و افترا حتی خطاب به امثال بنده، بی بهره است، کوچکترین ارزشی قائل نیستم و این نشان می دهد که زندان رفتن چنین افرادی هم از روی هوی و هوس و یا ناخودآگاه و غیرقابل اجتناب بوده است و پرواضح است که فرجام مبارزات چنین افراد دن کیشوت گونه ای هم چیزی جز توبه و اظهار ندامت و پشیمانی در مقابل دوربین نیست!
بر این اساس:
 
8/1- از قدیم گفته اند هرگردی گردو نیست، لذا ارزش و اعتبار هر زندانی سیاسی در نزد مردم هم به عقیده و مرام و دلایل زندانی شدنش و میزان پایداری اش در برابر ظلم و استبداد بستگی دارد. والا زندانی شدن به خاطر یک کاندیدای خاص و یا در اعتراض به نتایج یک انتخابات با هدف جانبداری از یک کاندیدای خاص الزاما به کسی ارزش و اعتبار نمی دهد تا چه رسد به این که او جزء توابین باشد و حتی از نوشتن نام و نشان خود در زیر یک بیانیه هتاکانه هم بیم و هراس داشته باشد. با این وصف حتی اگر برای این گروه از زندانیان اجری هم متصور باشد، پاداش آنان برعهده همان کاندیدائی است که بخاطرش زندانی شده اند نه افرادی که کوچکترین نفعی ندارند.
 
8/2-در مورد کسانی که شخصیت سیاسی خود را مرهون و مدیون تحریم کنندگان بوده و یا خود جزء طراحان تحریم بوده باشند ولیکن پیمان شکنی کرده و به دوستان خود نارو زده باشند، شاید بتوان حق را به نویسندگان نامه داد تا آنها را شماتت بکنند. اما بنده نه شخصیت خود را از فرد یا گروهی به عاریت گرفته ام و نه مدیون هیچ شخص و جریان خاص سیاسی هستم و نه در تصمیم گیری های تحریم کنندگان کوچکترین نقش و دخالتی داشته ام.
کسانی که حتی حاضر نیستند برای نوشتن یک نامه سرگشاده به امثال بنده مسئولیت آنرا هم پذیرفته و حداقل امضای خود را پای چنین نامه ای بگذارند، بر اساس کدام منطق سیاسی به خود اجازه می دهند تا در نقش یک رهبری سیاسی از کسانی که خود در میدان سیاست چندین پیراهن بیشتر از آنها پاره کرده اند و همواره با نام و نشان کامل مواضع خود را صریح و شفاف بیان کرده و می کنند، انتظار پیروی داشته باشند!؟
 
اساسا این افراد گمنام باید پاسخ دهند که بنده کی در زمین آنها بازی کرده ام و یا برعکس آنها کی در زمین بنده بازی کرده اند و یا کی در تصمیمات پشت پرده آنها مشارکت داشته ام که اکنون با مشتی رتب و یابس کنار هم قرار دادن، قیم مآبانه، طلبکارانه و قلدرمآبانه از راقم می خواهند، در زمین کسانی بازی کنم که نه هدف و منویّات مشخصی ندارند و نه شهامت بیان نام و نشان خود را!؟
 
بنده خود زمین بازی مستقلی دارم و همچنانکه تاکنون از کسی نخواسته ام تا در زمین من بازی کند، و همچنانکه در بسیاری از مشکلات و سختی ها تنها مانده ام و یار و یاوری نداشته ام، قهرا به کسی هم اجازه نمی دهم که مرا وادار به بازی در زمینی نماید که عرض و طول و مساحت و مالک آن مجهول است و لذا مادامی که عضو حزب و گروهی نشده ام همچنان با شاخص ها و معیارهای خود مستقل تصمیم می گیرم و به آن عمل می کنم. و این همان واقعیتی است که 4 سال قبل نیز در سخنرانی زنجان مورد تاکید قرار دادم و به واسطه آن انواع تکفیرها و هزینه های فراوانی را متحمل شدم.
 
از طرفی حتی اگر قرار باشد روزگاری دست از استقلال فکری خود برداشته و مرید و مقلّد این و آن شوم، قهرا به کسانی اقتدا خواهم کرد و در زیر بیرق کسانی سینه خواهم زد که حداقل همچون نویسندگان نامه بی نام و نشان کلمه ای ها کسی را به گناه مستقل اندیشیدن و عدم پیروی کورکورانه از خود و نادیده گرفتن همه سوابق درخشانش مورد اهانت و هتاکی قرار ندهند نه کسانی که نمام هنرشان این است که در دنیای مجازی با نام مستعار نقش قهرمانانی پوشالی را بازی می کنند،
 
طرفه انکه؛ تصمیمات، خط مشی ها و و رهنمودهای هیچیک از زندانیان به صفت زندانی شدنشان حداقل برای بنده مطاع و الزام اور نیست و از اینرو شخصا بر پایه همان خط کش و شاخص هائی عمل می کنم که خود به آن معتقدم و به حقانیتش پی برده ام.
 
گیرندگان:
سایت کلمه و کلیه سایت ها و پایگاه های خبری منعکس کننده نامه مذکور

0 comments:

ارسال یک نظر