گزارش مهدی خزعلی از ملاقات با سحرخیز: با دست بند و پابند در بیمارستان

کلمه: سحرخیز که بعلت نوسانات فشار خون و ضعف شدید در حال حاضر در بیمارستان بستری است، با دست بند و پابند به تخت بسته شده است.

مهدی خزعلی که روز گذشته برای ملاقات با وی به بیمارستان رفته بود  در وبلاگ خود می نویسد: اولین باری که او را دیدم در دفترمرتضوی ( دادستان) مهمان بودم که سحر خیز وارد شد، می خواست رفع ممنوعیت خروج خود را بگیرد و برای سخنرانی به همایشی خارج از کشور برود، قاضی مرتضوی با روی باز او را پذیرفت و قول مساعدت داد، سحر خیز از اتاق او خارج نشده، تلفن را برداشت و گفت: " این آقا می خواهد برود سخنرانی کند، لازم نکرده است، ممنوع الخروج بماند! "  از این همه دورویی دادستان تأسف خوردم. این خاطره را امروز با عیسی مرور کردم!

آخرین باری که او را دیده بودم، قبل از انتخابات بود، به دعوت من لبیک گفت و در آن همایش سخنانی منطقی و زیبا بیان کرد، در آن همایش از کاندیداتوری من برای هیأت نظارت بر مطبوعات حمایت کرد، اما بعدها هر دو نشریه مرا لغو امتیاز کردند که خدای ناکرده پایم به نظارت بر مطبوعات باز نشود!

گذشت و گذشت و گذشت، انتخاباتی شد و … هر کس به اتهامی راهی زندان شد و عیسی سحر خیز هم زندانی تبعیدی ماست!

امروز به بیمارستان امام خمینی رفته و با او ملاقات کردم، به تخت یک دستبند و پابند بسته بودند، البته ممنون زندانبانان بود که فقط روزهای نخست او را به تخت می بستند! حالش خوب بود، جسمش را نمی دانم، اما اراده اش استوار بود!

من از جناح حاکم می پرسم، از این همه بگیر و ببند چه طرفی بسته اید؟ یکی را در بند می کنید، ده تا زاده می شود، آن یکی هم که هر روز محکم تر و استوار تر است، کمی تامل کنید، این ره که تو می روی به هیچستان است!

گفتنی است عیسی سحرخیز، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ایران، مدیر مسئول ماهنامه توقیف شده آفتاب، و مدیرکل مطبوعات داخلی وزارت ارشاد در دوران اصلاحات است. وی نیمه تیرماه ۱۳۸۸ و پس از نگارش چند یادداشت انتقادی، حمایت از جنبش سبز، و نقد صریح رهبر جمهوری اسلامی، به شکل غیرقانونی بازداشت شد. سحرخیز در جریان بازداشت مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت، به شکلی که دنده‌های او شکست.
او ماه‌ها در انفرادی و شرایط سخت بازداشتگاه های ۲۰۹ و ۲۴۰ محبوس بود و بعدتر به زندان رجایی شهر تبعید شد.

 سحرخیز بر اثر شرایط زندان  دچار ضعف و لاغری شدید شده است. همچنین کمر درد و گردن درد او تا بدان حد است که امکان به جای آوردن نماز در حالت عادی، و خم کردن سر و گردن خود را ندارد.

زندانیان زندان رجایی شهر در هفته های گذشته با محدودیت بسیار زیاد برای خوردن میوه و سبزی مواجه بوده اند. شلغم، تنها فرآورده ی صیفی است که آنها از آن بهره مند بوده اند.

0 comments:

ارسال یک نظر