سعید زندگانی
دراولین پرده بازهم به دیدار «جدائی نادراز سیمین» می رویم که جایزه به جایزه، به دریافت "اسکار" نزدیک تر می شود؛ در دومین پرده از اعتراض فاضل میبدی به بدعت گذاری در فرهنگ عاشورا می نویسیم؛ در سومین پرده به معدن نمک چهرآباد در زنجان می رویم تا از «مردان نمکی» دوهزارساله خبربگیریم؛ در پرده چهارم سکوت خبری رسانه های داخلی در مورد نامه رخشان بنی اعتماد دراعتراض به سخنان فرج اله سلحشور را پی می گیریم؛ در پرده پنجم به سنگ اندازی وزارت ارشاد در راه صدور مجور تولید فیلم «کورش کبیر» می پردازیم؛ پرده ششم اختصاص به خبر انتشار «شهریارنامه» مفتون امینی دارد؛ و پرده آخر گزارشی است از نم کشیدن نماد نصف جهان بر سردر بازار قیصریه اصفهان!
نادر و سیمین، جایزه به جایزه، خیز برای اسکار
فیلم سینمائی "جدائی نادر از سیمین" ساخته تحسین برانگیز اصغر فرهادی، همچنان جایزه به جایزه به دریافت جایزه اسکار نزدیکتر می شود؛ تا جائیکه بیشتر کارشناسان از حالا آنرا بهترین گزینش برای دریافت اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان می دانند. نشريه معتبرسینمائی «سايت اند ساوند/تصویر و صدا» چاپ انگلستان همچون سالهاي گذشته در آستانه سال ميلادي جديد، با نظرسنجي از حدود یکصد منتقد سرشناس سینما، فهرست ده اثر برتر سينماي جهان در سال 2011 را منتشر كرد كه «جدائی نادر از سیمین» اصغر فرهادي پس از فيلم «درخت زندگي» ساخته «ترنس ماليک» از آمریکا در مکان دوم قرار دارد و بهترین فیلم غیرآمریکائی این لیست است.
درخت زندگی» که برنده نخل طلاي كن است، در رتبه اول بهترين فيلمهاي سينماي جهان در سال 2011 قرار دارد و برای دریافت جوایز اسکار نیز خیز برداشته است. اين فيلم با نقشآفريني «براد پيت» و «شون پن» داستان يک خانواده آمريکايي (خانواده اوبراين) در دهه شصت در شهر کوچکي درتگزاس را به تصویر می کشد. پس از «جدائی نادر از سیمین» در این لیست رقبای اصلی این فیلم برای جایزه اسکار قرار دارند: «پسری با یک دوچرخه» ساخته برادران داردن از بلژیک؛ «مالیخولیا» ساخته لارس فون تریر از دانمارک؛ «هنرمند» ساخته میشل هازنا ویکتوس از فرانسه و "روزی روزگاری آناتولی» ساخته نوری بیلگه جیلان از ترکیه.
پیش از انتشار فهرست فیلمهای برتر از سوی نشریه "سایت اند ساند"، جایزه بهترین کارگردانی در جشنواره معتبر "کوا" در هندوستان نیز به اصغر فرهادی رسید و روزنامه مشهور نیویورک تایمز در گزارشی به قلم "لری روتر" از نامزدهای اسکار امسال، اعلام کرد که اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی زبان امسال به "جدائی نادرازسیمین" اصغر فرهادی خواهد رسید؛ انجمن نقد آمریکا نیز این فیلم را بهترین فیلم خارجی شناخت و مهمتر از اینها، تندیس "قورباغه نقره ئی" جشنواره "پلاس کمرایمیچ" لهستان به عنوان بهترین فیلمبرداری به فیلمبردار آن محمود کلاری رسید.کلاري که جايزهي قورباغه نقرهيي را از نوزدهمين دوره جشنواره «پلاس کمرايميج» براي فيلمبرداري فيلم «جدايي نادر از سيمين» ساختهي اصغر فرهادي دريافت کرده است، گفت: «اين قشنگترين قورباغهاي است که در همهي عمرم ديدم و باعث افتخارم است که اين جايزه فوقالعاده را به خاطر اين فيلم فوقالعاده «جدايي نادر از سيمين» ميگيرم.
تشکر ويژهي کلاري از اصغر فرهادي بود و خوشحال از اينکه به اين فيلمساز و شيوهي پيشنهادي او براي تصويربرداري اين فيلم اعتماد کرده است. فیلم برداري روي دستِ منحصر بهفرد و خلاقانه «جدايي نادر از سيمين»، مهمترين ويژگي اين فيلم است که در کنفرانس خبري مراسم اعطاي جايزه در لهستان بيشترين پرسشها و تحسينها را از سوي منتقدان و خبرنگاران در پي داشت. کلاري در اين نشست عنوان کرد: "دوازده سال پيش که نخستين بار بهخاطر فيلم «باد مرا خواهد برد» ساخته عباس کيارستمي نامزد دريافت جايزه از اين فستيوال بودم، اعتقاد داشتم که فيلمبرداري خوب يعني ساختن تصاويري با ترکيببندي زيبا. اما اين روزها، درحاليکه تصويربرداري بيش از 60 فيلم را پشت سر گذاشتهام، به اين باور رسيدهام که در سينما، فيلمبرداري خوب درک دقيق فيلمنامه و نزديک شدن حسيتر به مفهوم ذاتي آن است. مهمترين چالش در «فيلم جدايي نادر از سيمين»، دور شدن از خودم و همهي تجربهها و باورهاي قبليام بود تا بتوانم تخيل کارگردان را تصويري کنم.
به گزارش خبرگزاری ايسنا، «کمرايميج» جايزهاي معتبر و جهاني با سابقهي برگزاري 19 سال در لهستان است. اين جايزه را مدرسه «ووژ» در لهستان که مهمترين مدرسه فيلمبرداري جهان به شمار ميرود پيشنهاد و راهاندازي کرده. «کمر ايميج» که از آن بهعنوان اسکار فيلمبرداري جهان ياد ميکنند، فستيوالي ده روزه و تنها فستيوال تخصصي هنر فيلمبرداري در دنياست که محفلي براي جمع شدن فيلمبردارهاي شاخص جهان بهشمار ميرود وجوايز آن مربوط به فيلمبرداري در شاخههاي مختلف دانشجويي، مستند، تبليغاتي، موزيک ـ ويدئو است و نيز بخش اصلي که فيلمهاي بلند داستاني است با نمايش پانزده فيلم شاخص دنيا در بخش مسابقه همراه است. اين فستيوال، در بخش فيلمهاي بلند سه جايزهي قورباغه طلا، نقره و برنز دارد. امسال محمود کلاري ـ تصوير بردار برجستهي ايراني ـ براي نخستين بار در تاريخ سينماي ايران توانست براي فيلم «جدايي نادر از سيمين» قورباغهي نقرهيي را از آن خود کند. جولانتا ديلوسکا بهخاطر فيلم سينمايي «در تاريکي» به کارگرداني آگنسکا هولاند که فيلم معرفي شده براي اسکار سال 2011 از سوي کشور لهستان است، موفق به دريافت قورباغه طلايي شد.
قاضل میبدی: بدعت گذاری درفرهنگ عاشورا به اوج خود رسیده است
این روزها بازار مداحی گرم است و گرمتر از همه بازار مداحانی است که به یاری صدا و سیمای جمهوری اسلامی، سبک ترین شعرها و سخیف ترین آهنگها را بنام مداحی و نوحه سوگواری ایام محرم به خورد مردم شیعه ایران می دهند. این کارها، با عکس العمل برخی از متفکرین و پژوهشگران عرصه دین مواجه شده؛ از جمله حجت الاسلام محمد تقي فاضل ميبدي عضو ارشد مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم كه معتقد است؛ بدعتگذاري در زمينهي فرهنگ عاشورا و حقيقت اين واقعهي تاريخي در زمانهي ما به اوج خود رسيده است و برخي از مبلغاني كه در رداي مداحي و ذاكري در ايام محرم و وعظ و روضهخواني مشغولند، از ارزشهاي اسلامي فاصله گرفتهاند.
فاضل میبدی در گفتگو با خبرگزاری "ايلنا" ضمن تاكيد بر التزام ترويج حقيقت عاشورا و فرهنگسازي صحيح در اين حوزه، گفت: من بر اين باورم كه جريان عاشورا در تاريخ بشريت بهعنوان جريان مبارزه با ظلم و نجات مظلوم بيبديل است. اما متاسفانه حقايق اين قيام حسيني در دورههاي مختلفي ازجمله حكومت امويان، عباسيان و حتي صفويان مورد تحريف قرار گرفته است ولي به اعتقاد من بيشترين تحريفات توسط خود ما دامن زده شد است. درصدي از آنچه بهعنوان واقعيت عاشورا در مراسمها و هياتهاي عزاداری عنوان ميشود، نه تنها به اهداف امام حسين(ع) نزديك نيست، بلکه در پاره ای از موارد با حقیقت در تضاد است."
وي با انتقاد از بخش قابل توجهي از مداحان و ذاكراني كه در ايام محرم به روضهخواني و مداحي مشغول ميشوند، افزود: "اكثر اين مراسم كه در قالب عزاداري صورت ميگيرند، هيچ ارتباطي با حقيقت عاشورا و در سطحي كلانتر با حقيقت اسلام ندارند. تا به امروز هم بسياري از مراجع به برخي از اين جريانها و اشخاص اخطار دادهاند ولي متاسفانه ترتيب اثري در رويكردشان مشاهده نشده است. صدا و سيما هم به گونهاي عمل ميكند كه گويا نميخواهد مردم با اهداف اصلي عاشورا آشنا شوند. همين يك دو روز پيش بود كه نشستهبودم پاي تلويزيون و به يكي دو برنامهي سخنراني و مداحي توجه كردم و متاسفانه ديدم مطالبی که عنوان می شد را جز وهن به اسلام نمی شود گفت."
اين محقق ديني در پاسخ به اين سوال كه مرز ورود هنر به مسائل اعتقادي كجاست؟ گفت: "ذاتا هنر به خرج دادن در ترويج فرهنگ اسلامي، اتفاق خوبيست به شرط آنكه به ضدفرهنگ و ضداسلام تبديل نشود. هنر باید پشتش به حقيقت گرم باشد و پشتوانه اسلامی داشته باشد؛ نباید ابزار مطلقی باشد برای تهییج مردم. این التزام در مداحی ها و روضه خوانی ها هم وجود دارد. امروزه با فيلمها و سريالهايي مواجه هستيم كه بدآموزي اخلاقي دارند. به خاطر آنكه سازندگان اين آثار تنها به فكر خوشحال نگهداشتن جوانها هستند. درواقع اين هنر نيست زيرا هنر به خودي خود بايد تاثير مثبتي بر مخاطبان خود داشته باشد."
وي ضمن تكرار اين مطلب كه از اهداف امامحسين فاصله گرفتهايم، ادامه داد: "بزرگترين آموزهي مكتب امامحسين(ع) كه از پدرش امام علي(ع) آموخته بود، مبارزه با ظلم و تحقق بخشيدن عدالت در جامعه است. آنچنانكه اگر عدالت در جامعه بود آن جامعه علوي و حسيني است و اگر بجاي عدالت رانتخواري و فساد ترويج شود؛ آن جامعه يزيدي و اموي است. جريان مذهبي به تودهي مردم تعلق دارد و اگر قرار است مجلسي در تعزيت يا تهنيت حوادث و رويدادهاي تاريخ اسلام رخ دهد، تنها درحالت خود جوش و مردمياش قابل توجيه است. لذا اساسا ورود جناحهاي سياسي به اين جريانها پذيرفته نيست زيرا وقتي پاي گروههاي سياسي پيش ميآيد، اين ورودها خواسته يا ناخواسته با مسالهي «قدرت» آميخته خواهد بود كه قطعا فساد و مفسده نيز به همراه خواهد داشت"!
آلمانی ها در جست وجوی "مردان نمکی" در زنجان
معدن نمک چهرآباد در جنوب غربی زنجان که تاکنون شش مرد نمکی باستانی از آن به دست آمده است، برای یافتن آثار دیگر با کمک باستانشناسان آلمانی کندوکاو می شود. ابوالفضل عالی مسؤول حوزهي باستانشناسي "مردان نمکي" در این مورد به خبرگزاری "ایسنا" گفت: "با هدف پژوهش و يافتن پاسخ پرسشهاي متعددي که در حوزهي معدنکاوي کهن مطرح است، معدن نمک چهرآباد در زنجان حفاري و کندوکار ميشود. پس از پيدا شدن اولین مرد نمکی در معدن نمک چهرآباد، از سال 1387 تاکنون تمام مجوزهاي صادرشده براي حفاري در اين معدن لغو شده و به هيچوجه اجازهي حفاري صنعتي به شرکتها و کارخانههاي خصوصي داده نشده است."
عالی از انعقاد قرارداد پژوهشي بين سازمان ميراث فرهنگي و يک گروه پژوهشي خبره از آلمان خبر داد و بيان کرد: "با توجه به اهميت معدن نمک چهرآباد، با دريافت کمکهاي علمي و پژوهشي از يک گروه آلماني، مطالعه و جستوجو در دو حوزهي «باستانشناسي» و «ميانرشتهيي» آغاز شده است. در حوزهي باستانشناسي که بهصورت مشترک توسط باستانشناسان زنجاني و آلماني انجام ميشود، اقدام به حفاري و کندوکاو در معدن نمک چهرآباد شده كه هر لحظه امکان يافتن آثاري از بقاياي انساني در آنجا وجود دارد." این کارشناس ارشد باستانشناسی به وجود متخصصان خبرهي ميانرشتهيي در معدن نمك چهرآباد که روي يافتههاي معدني مطالعه ميکنند، اشاره کرده و افزود: "متخصصان ميانرشتهيي وظيفه دارند روي يافتههاي معدني تحقيقاتي را مانند انسانشناسي، خصوصيت فيزيکي موميايي، گياهشناسي و زمينشناسي انجام دهند. اهميت اين حوزهي کاري در روشنسازي نقاط مبهم موميايي يا ديگر اجسام يافتهشده است."
تاکنون از معدن نمک چهرآباد شش جسد باستانی به دست آمده است که قدمت آنها تا دوهزارسال تخمین زده می شود. از این نظر، عالی این معدن را داراي قابليت ثبت جهاني در يونسکو دانست و گفت: "در جهان فقط چهار يا پنج معدن نمک باستاني وجود دارد. البته در هيچيک از آنها، جسم يا موميايي پيدا نشده، ولي در معدن نمک چهرآباد حدود شش مورد بقاياي انساني کشف شده است." وي معدن نمک چهرآباد زنجان را جزو نادرترين معادن نمك جهان دانست واز شرايط نگهداري مردان نمکي اظهار رضايت کرد و افزود: "تمام استانداردهاي جهاني براي نگهداري از موميايي، در موزهي ذوالفقاري زنجان رعايت ميشود، ولي براي ارتقاي کيفيت و دستيابي به ايدهآلهاي مورد نظر، در نظر داريم موزهاي را به مردان نمکي و اجسام يافتشده در معدن اختصاص دهيم."
نامه بنی اعتماد، سلحشور و گربه دزدها!
نامه بانوی سبزسینمای ایران «رخشان بنی اعتماد» در دفاع از «دخترانش»، پنج بازیگر جوان سینمای ایران که یکی از آنان (باران کوثری) دختر واقعی اوست، اجازه انتشار درهیچ یک از روزنامه های ایران را پیدا نکرد. چنین به نظر می رسد که وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد، همانگونه که به رسانه ها از طریق تلفن دستور داده هیچ مطلبی در مورد استاد شجریان و در دفاع از حملات محمدرضا لطفی به او ننویسند و منتشر نکنند؛ در مورد پاسخ بنی اعتماد به فرج اله سلحشور نیز چنین دستوری صادر کرده و آنها را وادار به سکوت کرده باشد!
سلحشور که چندی پیش سینمای ایران را «فاحشه خانه» خوانده بود، در کارنامه هنری خود هیچ فیلم سینمائی ندارد و به مجموعه تلویزیونی "یوسف پیامبر" می نازد. اوهفته پیش در گفت و گوئی با "خبرآنلاین" در پاسخ به این سوال که چه نظری در مورد نامه پنج بازیگر جوان (باران کوثری - پگاه آهنگرانی - هانیه توسلی - ترانه علیدوستی - نگار جواهریان) به خود دارد؟ بازهم بر مواضع خود پافشرد و گفت: "نظر پنج بازیگر را خواندم. ضربالمثل ایرانی هست که میگوید وقتی چوب را برمیداری گربهدزده حساب خودش را میکند. من چوبی را برداشته بودم که بعضیها را ناراحت کرده بود و واکنش نشان دادند، طبیعی است... ولی یقین دارم صالحین و خوبها و پاکهای سینما نسبت به این حرف واکنش نشان نمیدهند، چرا که آنها هم آرزو دارند سینما ساخته شود." به گفته سلحشور این سینما اگر درست نشود، یا مردم آنرا خواهند بست و یا مسئولین حکومتی نسبت به تعطیل آن اقدام خواهند کرد!
انتشار این گفت وگو خشن رخشان بنی اعتماد را برانگیخت تا دست به قلم شود و بنویسد: چندی پیش، تازهبه دوران سینمارسیدهای، دهان باز کرد و آنچه در خور خودش بود به بازیگران سینما نسبت داد. با خود گفتم جواب ابلهان خاموشیست و در فضای عفونتزدهی حاضر همان بهتر که چشم بر عجایب اتفاقیهی هر روز و گوش بر کوس گفتههای توهمزا و هوهوی کرکسان و ناکسان ببندی. پنج بازیگر جوان که "همه" دخترم بودند، تاب نیاوردند و جوابی محترمانه در شأن خودشان و نه در حد پاسخ به گوینده، دادند.امروز در خبرها میخوانم که گویندهی دهانلجنزده، مصداق پاسخ را بلند کردن چوب و فرار گربهدزده تعبیر کردهاست. چوب را باید بر فرق فضای فرهنگی و هنری کوبید که زمانه را به نفع بردن و خوردن و بزرگنما شدن آدمکوتولهها گردش دادهاست که با دهان گشاد و نظر تنگ، دنیا را از زاویهی عقل نارس و امیال سرکوبشدهشان میبینند.
گربهدزدها، گرگهای حریص چشم و دل سیریناپذیر، برسر سفرههای رانت های اعطایی هستند که با امکانات نامحدود کارفرما میشوند و سیرال،ها میسازند و امرمشتبه برخود میشوند که کاری کردهاند کارستان... به حکم اعتقادات مورد ادعای خود گوینده، او باید به شلاق مجازات تهمت، سیاه و کبود شود اما میدانم برخورد مدنی و شکایت به محکمه بردن در این وانفسا در پیچش و خمش حامیان ایشان ره به ترکستان میبرد هم او افاضه کرده است که پاسخگویان ناصالح اند. من، رخشان بنیاعتماد، به عنوان مادر ناصالحان خانواده سینما، نه جواب به یاوه گو ، که بیداد این هرت آباد بی صاحب را ، در میانهی میدان فریاد می زنم.
رخشان بنیاعتماد / 12آذر 1390
پروانه ساخت کورش صادر نمی شود؟
وزارت ارشاد از همین آغاز پیش پای ساخت فیلم «کورش کبیر» سنگ می اندازد و علی معلم تهیهکننده فیلم سینمایی "کوروش کبیر" با ابراز گلایه از رفتار شورای پروانه ساخت، می گوید که تیم سازنده این اثر تاریخی، دو ماه است منتظر صدور پروانه ساخت فیلم هستند. وی در گفتگو با خبرگزاری "ایلنا" با اشاره به این مطلب افزود: "فیلمنامه کامل را دو ماه پیش برای معاونت سینمایی ارشاد ارسال کردیم و باوجود آنکه اعلام میکنند فیلمنامه خوانده شده، اما پروانه ساخت فیلم را صادر نمیکنند." وی با اشاره به اینکه چنین فیلمهایي به دلیل عظیم بودن آنها باید بعداز گرفتن پروانه ساخت که همان موافقت اصولی است، کار ساختشان آغاز شود، گفت: "کوروش کبیر داستان زندگی كوروش و یک پروژه بینالمللی است و گستره معروفیت کوروش کل جهان را فرا گرفته است. حتی در آمریکا نيز نام سیصدهزارنفر برگرفته از اسم کوروش است."
وی ادامه داد: "در همین زمینه هیچ گروهی تاکنون اقدام به ساخت فیلم نکرده است و درحالیکه حتی صنعت سینمای هالیوود فیلمهایي را درباره افسانههای چینی ساخته است، اما هرگز به سمت ساخت این داستان نرفتهاند." معلم با ابراز تاسف از تاخیر در ساخت این فیلم گفت: "واقعیت این است که سینمای ایران از موقعیتهای خود به خوبی استفاده نمیکند بلكه فرصتسوزی میکند. بطور مثال هرچند فيلم دلشدگان شادروان علی حاتمی يكي از بهترين فيلمهاي تاريخ سينماي ايران است، اما اگر درزمان ساخت دلشدگان نیز حمایت خوبی صورت میگرفت، امروز شايد فیلم بهتری ساخته میشد."
به اعتقاد این تهیه کننده، یک فیلم سینمایی باید در زمان خود ساخته و حمایت شود زیرا امکان دارد یا سازندگانش فرصت ساخت آن را بعدها نداشته باشند و یا شرایط ساخت مهیا نشود. داستان فیلم از کاخ اکباتان و دربار آستیاگ آغاز میشود و زندگی کوروش از تولد تا بنیانگذاری تمدن هخامنشی وحکومت پارسیان را تا مرگ او دنبال خواهد کرد. به گفته معلم، با صدور رسمی پروانه ساخت فیلم طی یک کنفرانس مطبوعاتی شرایط همکاری هنری و نحوه مشارکت در سرمایهگذاری فیلم برای علاقهمندان تشریح خواهد شد. مسعود جعفری جوزانی کارگردان و فیلمنامه نویس «کورش کبیر» است.
عشق های شهریار در"شهریارنامه" مفتون امینی
«شهریار نامه» کتابی است از ادیب و پژوهشگر نامدار "مفتون امینی" در مورد شاعر سرشناس تبریزی استاد محمد حسین شهریار؛ خاطراتی از او، شعرها و عشق هایش! این شناختنامه که همین روزها راهی بازار می شود، شامل خاطرات شخصی این شاعر و ناگفتههایی از زندگی اوست که به تازگی مجوز نشردریافت کرده است. به گزارش خبرگزاری "مهر"، مفتون امینی چند ماه پیش این کتاب را تحویل انتشارات افراز داده بود و اخیراً مجوز نشرش صادر شده است. به گفته امینی «شهریارنامه» شامل نکات زیادی از زندگی شهریار و هنر سرایش شعر و نیز خاطراتی از اوست.
مفتون امینی نخستین بار در چهارده سالگی (حوالی سال 1332) محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار) را در تبریز ملاقات کرده و به گفته خودش از همان روزها با او ارتباط برقرار کرده و این رابطه تا سال 50 ادامه یافته است. گویا شهریار آن زمان حدود دو سال به صورت مداوم نزد یکی از دوستانش در اداره راه تبریز میرفته و در تمام این مدت هم امینی همواره پیش او رفت وآمد داشته و از سال 35 به بعد (تا سال 1350) در خانه شهریار با او ملاقات میکرده که در این ملاقاتها گاه ساعتها با یکدیگر درباره مسائل مختلف حرف میزدهاند. در کتاب «شهریارنامه» خاطرات زیادی از زندگی شخصی شهریار از جمله درباره عشقهای او آمده است. مفتون امینی همچنین غزلهایی از این شاعر پرآوازه کشورمان را گزینش کرده و در مجموع کتاب که حدوداً 400 صفحه شده منتشر ساخته است که همین روزها راهی بازار می شود.
نماد نصف جهان نم کشیده!
بارندگیهای اخیر اصفهان اگرچه بسیاری را شادمان کرده است، اما دوستداران "نصف جهان" نگران نم کشیدن آثار تاریخی خود هستند که بر اثر کم توجهی و عدم رسیدگی لازم از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور خسارت دیده اند. خبرهای رسیده حاکی از آن است که براثر گرفتگی ناودانهای مدرسه چهار باغ، صدمات قابل توجهی به این بنای ارزشمند تاریخی وارد آمده و از سوی دیگر سردر بازاراصفهان نیز که تنها نماد باقی مانده "نصف جهان" بر کاشی های آن خودنمائی می کند، در بارندگیهای اخیر نم کشیده و آسیب دیده است.
بنا به نوشته های تاریخی، طالع اصفهان برج قوس است و رکن الدوله دیلمی در سال 327 هجری قمری در روز اول آذر آن سال که خوش یمن بود و ماه پای بر صورت فلکی "قوس" می گذاشت، باروی اصفهان را بنا نهاد و "قوس" شد نماد نصف جهان که قرنها تصویر آن بر بسیاری از عمارتهای این شهر خودنمائی می کرد. اما اکنون به غیر از یک یا دو بنا، سایر بناهای تاریخی که دارای نقشی از نماد اصفهان بوده اند، نابود شده اند و مهمترین بنایی که هنوز نشان اصفهان را بر پیشانی دارد " سردر قیصریه" است. به هنگام انتخاب اصفهان برای پایتختی، شاه عباس اول دستور داد این تصویر فلکی را بر فراز سردر بازار قیصریه که زیباترین بازارهای عهد صفوی است نقش بزنند.
شاردن سیاح معروف فرانسوی که در عهد صفوی به اصفهان آمده بود می گوید: " ورودی بازاراصفهان واقع درشمال میدان نقش جهان، ما را به بازار بزرگ یا بازار شاهی هدایت می کند که به نام قیصریه معروف است. بنای آن به دست معمار معروف عصرصفویه، استاد علی اکبر اصفهانی به سال 1011 ه.ق صورت گرفته است. سر در قیصریه با زیبایی خاصی بنا شده و در ورودی چوبی کهنه آن حکایت از گذشت چهار قرن دارد. بربالای این در چوبی، آثار هنری قابل توجهی انسان را به خود جلب می کند، ازجمله نقاشیهای بالای در و سقف مقرنس و یا قسمت بالای سردر و گوشه های راست و چپ آن با کاشی کاری معرق( منظور همان تصویر نمادین برج قوس است) دارای زیبایی خاصی است که جذابیتی ویژه برای هنرمندان و هنردوستان دارد. تابلوهای نقاشی سر در قیصریه، جنگها و فتوحات شاه عباس اول را با ازبکان نشان می دهد که شاه سوار بر اسب و به جنگ مشغول است."
به نوشته خبرگزاری "مهر"، در روزهای گذشته ودر آغازین روزهای آذرماه، همزمان با همایشهای مردمی که برای گرامیداشت هفته اصفهان برپا بود، خبری کام مردم فرهنگ دوست این شهررا تلخ کرد. ماجرا از این قرار بود که بارشهای چشمگیر و دلپذیری که در روزهای آخر آبان ماه و اوایل آذرماه، مردم اصفهان را شادمان کرده بود، به کابوسی برای نماد نصف جهان مبدل شد. این بار پای مترو یا بلدوزرهای شهرداری در میان نبود؛ همه چیز از یک ناودان ساده شروع شد که بسته شده بود، و آب انباشته شده بر روی سقف راهی برای خود باز کرد؛ راهی به سوی شاهکار صفوی و به سوی نقاشی های 400ساله. سهل انگاری اداره کل میراث فرهنگی استان و عدم سرکشی به موقع سبب شد بخشی از مقرنس کاریهای سقف سردر تخریب شود، قسمتهایی نم بکشد و ملات گچ شسته شده بر روی بخشی از نقاشیها پخش شود. برخی از کسبه بازار قیصریه و مردم می گویند زمان زیادی طول کشید تا میراث فرهنگی را مجبور به حضور در صحنه کنیم و آنها وقتی رسیده اند که کار از کار گذشته بوده. این در حالیست که امیری مدیر روابط عمومی میراث فرهنگی اصفهان صحبت از "عملیات سریع نجات بخشی" می کند و در ادامه این عملیات را بازکردن سریع ناودان اعلام می دارد اگرچه کاشیهای معرق سردر که به نماد اصفهان مشهور است تخریب نشده است.
محسن نکویی کارشناس ارشد مرمت و مسئول مرمت تابلوهای نقاشی سردر قیصریه در سال 83 درباره تخریب بخشهایی از سردر قیصریه می گوید: "پس از بارشهای اخیر، چون ناودانها بازدید فصلی نشده بود، آب جمع شده و به سطوح و لایه های پشت بام نفوذ کرده و سپس به تزیینات راه یافته است. ناودانی که انتخاب می شود باید متناسب با ابعاد پشت بام و شیب بندیها باشد؛ اما آن چیزی که باید انجام بگیرد، بازدیدی است که باید در فصل بارندگی انجام شود و اگر این بازدید انجام می شد شاید این اتفاق هم رخ نمی داد. این بازدیدها جزو واجبات بناهای تاریخی است." این کارشناس خرابیها را قابل مرمت می داند و می گوید که ابتدا پشت بام باید کاملا مرمت و ناودانها اصلاح شود. این گام اول است. پس از آن باید لایه های آسیب دیده، به روش اصولی مرمت شود.
به باور نکوئی، کمبود نیروی متخصص در سازمان میراث فرهنگی کشور، سبب شده ابنیه های تاریخی که توجه بیشتری را می طلبند همواره درگیر این معضل باشند. وی در پاسخ به این سوال که آیا ایزوگام یا قیر و گونی و آسفالت بام بناهای تاریخی می تواند برایشان مصونیت از رطوبت را به ارمغان آورد؟ می گوید: "اتفاقا وقتی آب به لایه ها نفوذ می کند، اگر بام ایزوگام باشد، آب نفوذ کرده دیرتر متصاعد می شود و این تاثیر بدتری بر بنا می گذارد. برای همین است که ما به عنوان متخصص این امر همواره می گوییم اگر بام این بناها ایزوگام نباشد بهتر است، چون در صورت عدم وجود پوششهایی مانند ایزوگام ، آب نفوذ کرده به بام در لایه ها باقی نمی ماند که فرصت نفوذ به لایه های بعدی را بیابد. در واقع همان روشهای سنتی که سالهای دور اجرا می شده، بهترین روش عایق بندی بام ابنیه است."
0 comments:
ارسال یک نظر