از کلوپ با بصیرت ها چه خبر؟

میرحسین موسوی در آغازین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی در سر مقاله‌ای خطاب به مجاهدین خلق آنها را به "بازگشت به فطرت الهی" دعوت نمود. اکنون نیز خطاب به کودتاچیان می‌گوییم گناه ظلم و جنایت و فساد و دروغ را با ظلم‌ها و فسادها و دزدی‌های جدید نمی‌توان شست. اگر می‌خواهید به فطرت الهی‌تان برگردید توصیه‌های سیدمحمد خاتمی حداقل کارهایی است که باید صورت پذیرد. قبل از آ‌ن نیزباید به اشتباهات خود اعتراف و از پیشگاه ملت عذرخواهی کنید و پس از آ‌ن نیز باید تضمین‌های کافی برای پیشگیری از تکرار آ‌ن جنایت‌ها و ظلم‌ها و فسادها داده شود.

کلمه- گروه سیاسی: اقتدارگرایان اکنون مدتی است که دیگر نه سخن از ریزش و رویش به زبان می‌آورند و نه دیگر بحثی درباره بصیرت! به میان می‌آ‌ورند تا آنجایی که اگر بتوانند حتی از صدور بخشنامه نیز ابائی ندارند که اعلام کنند در برنامه‌های رسمی و تریبون‌های عمومی حتی‌المقدور از لفظ بصیرت! دیگر استفاده نشود اما "قضیه انحرافی" سردرگمی‌ها و به هم‌ ریختگی‌های آنها را افزایش داده است. آئینه تمام‌نمای این سرگردانی که با هذیان‌گویی در کنار عادت "دروغ و توهین" به این و آن سرمقاله‌هایی‌است که طی یک ماهه گذشته رییس کیهان به نگارش درمی‌آ‌ورد.

درست سه هفته پیش او در سرمقاله خود نوشته است که جریان منحرف از سال‌ها پیش با چراغ خاموش در فضای اقتصادی ایران بانک‌ بازی می‌کند و در این مسیر توضیح داده که چگونه بانک‌هایی که او با نام‌های "تات، آریا، گردشگری و شرق" خطاب می‌کند بر اثر به اصطلاح غفلت‌های صورت گرفته و نفوذ جریان انحرافی در مراکز حساس سیاسی، اقتصادی و مهم‌تر از همه نظارتی نظیر بانک مرکزی در مقابل چشمان سه قوه مجوزهای طلایی به افراد وابسته خود می‌دهند و آنها را کسانی برمی‌شمارد که در ردیف بزرگ‌ترین بدهکاران به نظام بانکی هم هستند.

با منطق کیهانی معلوم می‌شود که سرکرده کیهان نیز با صهیونیزم هم‌آوا و هم‌نوا شده است زیرا وقتی سازمان شفافیت بین‌اللمللی اعلام کرد که بی‌سابقه‌ترین جهش در رتبه ایران از نظر فساد مالی در دوران ریاست احمدی‌نژاد حاصل شده است آن‌ها سازمان مزبور را دست‌آویز صهیونیزم معرفی کردند این همان کاری است که الآن رییس کیهان می‌کند و در مقام "یک بازجوی باسابقه" این بار خود اعتراف می‌کند که جریان انحرافی از سال‌ها پیش به دنبال این کارها بوده است. سپس در ادامه او با به کار بردن چند لفظ دهان پر کن از استانداردهای بانکی دنیا اعتراف می‌کند که این کار در مقابل چشمان سه قوه انجام شده اما کسی واکنشی نشان نداده است.

از همین جملات می‌شود فهمید که مسئله فساد مسئله چند فرد به اصطلاح منحرف نیست بلکه یک امر ریشه‌دار است که در کمال هماهنگی بین سه قوه صورت می‌پذیرد و علت آنکه تاکنون صدایش در نیامده همان چیزی است که مخبر کمیسیون برنامه و بودجه در توجیه سکوت مجلس در زمینه محل‌های اصلی غیرقانونی تأمین پول برای پرداخت یارانه نقدی به زبان آورده بود.

پس از چند روز سرکرده کیهان در ادامه دست و پا زدن برای توجیه کودتاچیان واخورده از افشاگری‌ها درباره مشائی و هم‌دستانش و از ترس آنکه سایر ظلم‌ها و جنایت‌ها و دزدی‌ها در فاصله نه چندان دور آشکار شود و تصفیه‌های دیگری در میان کودتاچیان به راه بیافتد از لفظ "بنی‌فتنه" برای مخاطب قرار دادن اکثریت قاطع مردم ایران استفاده می‌کند و اظهار می‌دارد که واکنش به منحرف‌ها بلافاصله بعد از مشاهده نشانه‌های اولین انحراف آغاز شده است. او که در سخنرانی‌های خصوصی برای کودتاچیان "قند دزدی" خود از "قندان آقا" مهم‌ترین دستمایه شرافت و صداقت خود به حساب می‌آورد فراموش کرده بود که حداقل از سال ۱۳۸۵ گزارش بی‌بندو باری مالی و بی‌قانونی و میلیاردها ریال و دلاری که خرج شده ولی هیچ سند هزینه‌ای برای آن وجودندارد توسط دیوان محاسبات انتشار عمومی پیدا کرده بود.

اما اثر عملی روشنگری‌های دیوان محاسبات این شده بود که هر سال هم تعداد خلاف قانون‌ها و هم میزان دلارها و ریال‌های به سرقت رفته از خزانه ملت افزایش یافته و سرکرده کیهان تا همین امروز رئیس چنین دولتی را با ویژگی‌هایی نظیر پاک‌دستی یا امانت‌داری و مبارزه با فساد اقتصادی مورد تجلیل قرار می‌دهد.

حداقل حسن بروز اختلاف میان جناح شخص پرست این بوده است که آن‌ها را ناگزیر می‌کند که هر روز بیش از گذشته "به صورت مستند، هوشیاری تاریخی، دلسوزی، شجاعت و دیگر صلاحیت‌های میرحسین مظلوم را به زبان جاری کنند " اما مرتب هشدار دهند که جز خود، کسی حق به زبان راندن این کلمات را ندارد اما وقتی توپخانه دولت به حرکت افتاد سرگردانی و سرگیجه اصحاب کودتا را دوچندان ساخت. از افشاگری رئیس خبرگزاری دولت درباره پول‌های بی‌حسابی که از خزانه ملت به قم‌نشینان طرفدار دولت و همراه کودتاچیان داده شده تا ماجرای اسکله‌های تأمین‌کننده کالاهای قاچاق و چقدر جالب است که رئیس دولت  اسمی از هیچ نهاد خاصی که با سوء‌استفاده از موقعیت و بازار قاچاق کشور را گرم می‌کند نمی‌برد اما قاچاقچیان از زبان رئیس خود به سرعت به سخن درمی‌آیند که کالاهایی که ما غیرقانونی وارد می‌کنیم را قاچاق محسوب نکنید. این ماجرا همچنان ادامه دارد و اکنون پس از داستان گشت ارشاد و تعرض به نوامیس مردم بنام طرح عفاف و حجاب نوبت به دعوا بر سر تفکیک جنسیتی دانشگاه‌ها رسیده و ماشین دروغ‌پردازی  بدون تردید نیز در این زمینه شروع به کار خواهد کرد و ملت خواهند فهمید که پشت پرده این بازی جدید چیست.

میرحسین موسوی هنگام ثبت نام برای انتخابات ریاست جمهوری سوگند یاد کرد که آمده است تا کرامت انسان‌های ایرانی را که لگدکوب شده است به آنها باز گرداند. او فریاد برمی‌آورد که ادعای پاک‌دستی و مبارزه با فساد  متحجران چیزی جز تداوم "آی دزد گفتن دزدان حرفه‌ای" نیست. او می‌خواست و می‌خواهد که حاکمیت قانون موجب جلوگیری از هوسرانی قدرتمندانی شود که با تکیه به خزانه این ملت مظلوم هر روز با فراخواندن قداره بندان خود فرمان تعرض صادر می‌کنند گرفته شود.

آنها اکنون با یک تضاد دوجانبه روبه‌رو شده‌اند از یک سو فشارهای بین‌المللی برای مجبور کردن آنها به تن در دادن به موازین حقوق بشر مطرح است و چون از ناپاکی حساب خود آگاهی دا رند از محاسبه در مقیاس بین‌المللی سخت به هراس افتاده‌اند. و از سوی دیگر با نزدیک شدن به ایام انتخابات مجلس طشت رسوایی‌های ناشی از فقدان مشروعیت و مقبولیت آنها نیز دیری نیست که از بام‌ها بیا‌فتد.

آنها با بی‌شرمی و مثل همیشه به دور از چشمان ملت هیأت‌هایی را به دفاتر سیدمحمدخاتمی و  هاشمی رفسنجانی می‌فرستند تا دریوزگی مشارکت مردم بنمایند و از سوی دیگر ماشین هتاکی و تهمت و افترا به آن‌ها را نیز همچنان روشن نگه می‌دارند. چقدر بی‌شرمی لازم است که واکنش به شروط حداقلی سید محمد خاتمی، توهین و افترا به او باشد؟  آیا می‌ترسند که پس از آزادی بی‌گناهان مظلوم نوبت به پیگیری دیگر مطالبات بر حق مردم برسد یاحساب می‌کنند که حتی میدان دادن اندک به نمایندگان واقعی مردم، کانون چپاول ثروت و قدرت را به حساب کشی فرا بخوانند؟

باید گفت که هر اتفاقی بیافتد و هر سناریویی سازی و جوسازی که از طریق دست و پا زدن غاصبان  انقلاب به جریان بیافتد مردم ما از راهی که انتخاب کرده‌آند پا پس نخواهند گذاشت.  در شرایطی که اعتماد آنها به رهبران جنبش سبز به ویژه میرحسین موسوی و مهدی کروبی در دو ساله اخیر چند برابر شده است نه هیچ گفتگویی در غیاب این دو مرد بزرگ تاریخ معاصر ایران با کودتاچیان به سرانجام خواهد رسید و نه مردم بدون آنکه از زبان این دو نفر راه حل برون‌رفت از مشکلات کشور را نشنوند با کسی همراهی خواهند کرد.

آنها گمان می‌کنند که با به تعویق انداختن رسیدگی به حساب احمدی‌نژاد تا زمان معلوم شدن آشکارتر آثار کار بزرگ او یعنی فاجعه "تورم و بیکاری" این دو عارضه را به عنوان دلیلی بر عدم صلا حیت و عدم کفایت او مطرح کرده و کنارش می‌گذارند اما مردم ما امروز می‌دانند که احمدی‌نژاد یک ابزار  برای کودتاچیان بوده و "بودونبود" او نه چیزی به مشروعیت کودتاچیان می‌افزاید و نه چیزی از آن کم می‌کند.

میرحسین موسوی در آغازین سال‌های پیروزی انقلاب اسلامی در سر مقاله‌ای خطاب به مجاهدین خلق آنها را به "بازگشت به فطرت الهی" دعوت نمود.  اکنون نیز خطاب به کودتاچیان می‌گوییم گناه ظلم و جنایت و فساد و دروغ را با ظلم‌ها و فسادها و دزدی‌های جدید نمی‌توان شست. اگر می‌خواهید به فطرت الهی‌تان برگردید توصیه‌های سیدمحمد خاتمی حداقل کارهایی است که باید صورت پذیرد. قبل از آ‌ن نیزباید به اشتباهات خود اعتراف و از پیشگاه ملت عذرخواهی کنید و پس از آ‌ن نیز باید تضمین‌های کافی برای پیشگیری از تکرار آ‌ن جنایت‌ها و ظلم‌ها و فسادها داده شود.

0 comments:

ارسال یک نظر