محمد نوریزاد با اشاره به درخواستهای مختلف از ۱۹ زندانی سیاسی مبنی بر شکست اعتصاب غذا میگوید: دوستان ما در جهت صیانت از جان انسانها و بازتعریف یک امر قضایی، دست به اعتصاب غذا زدهاند. حالا اگر قرار باشد بدون اینکه نتیجه بگیرند، اعتصاب خود را با توصیه من و شما بشکنند و به همان روزهای سابق برگردند، به چه درد میخورد؟
در همشتمین روز اعتصاب غذای زندانیان سیاسی زندان اوین و رجاییشهر، محمد نوریزاد از چهرهها و گروههای مختلف میخواهد زندانیان را در معذوریت پایان دادن به اعتصاب غذا قرار ندهند. نوری زاد که به تازگی از زندان آزاد شده خود در مدت حضور در زندان، ۴۰ روز اعتصاب غذا کرده بود.
این روزنامهنگار و کارگردان در خصوص اعتصاب غذا به دویچه وله می گوید: اگر بخواهم احساسی برخورد کنم، طبیعی است که من هم باید صحبت دوستانم را تکرار کنم. یعنی خواهان صحبتهای همه افرادی که خواستار خاتمه بخشیدن به اعتصاب غذای این افراد هستند باشم که اعتصابشان را تمام کنند.
وی می افزاید: اما نگران هستم که این اعتصاب کردنها و اعتصاب شکستنها بنا به توصیهی کسی یا کسانی یا عزیزانی، منجر به اخلاقی ناپسند شود. اخلاقی ناپسند مبتنی بر اینکه زندانبانان فکر کنند که این یک بازی است. زندانیان چند روزی غذا نمیخورند و دیگران وساطت میکنند و بعد آنها این وساطت را میپذیرند و اعتصاب خودشان را میشکنند. طبیعی است که جدی نخواهند گرفت. یک زندانی یا زندانیان تنها و تنها در شرایطی دست به اعتصاب غذا میزنند که احساس کنند دیده نمیشوند، فهمیده نمیشوند یا تحت فشار روحی و جسمی قرار دارند، حقوقشان تضییع شده و کسی نیست که پناهی برای خواستههای آنها باشد.
نوری زاد با انتقاد ازسکوت حاکم بر دستگاه قضاییه و مسئولان می گوید: وقتی هدی صابر جان خود را از دست میدهد، طرف مقابل اصلا نه انگار. آقا، یک نفر به اسم انسان، جان خودش را از دست داده است. چرا نباید چرخهای قضایی کشور به سمت تحلیل و به سمت حل کردن این ماجرای بههم فشرده یا گره درهم تنیده حرکت کنند؟ اصلا انگار نه انگار که یک فرد، یک انسان جان خود را از دست داده است.
وی در مورد اعتصاب غذای خود می گوید: بعد از چند روز دیگر انرژی ندارید. مثلا سردرد میگیرید. دید چشمتان کم میشود. تار میبینید. صدای شما فروکش میکند. اگر بخواهید صحبت کنید، تارهای صوتی شما دیگر جوابگوی صحبتی که شنونده متوجه بشود، نخواهد شد. صدای شما تغییر میکند و حتی احساس میکنید که دندانهایتان لق شده است. حالات بسیار سخت و تلخی است.
نوری زاد در ادامه می گوید: همه اینها اضافه میشود به لحظههایی که بلاتکلیف هستید، تنها هستید، هیچ افقی برای آیندهی قضایی خودتان، حقوق خودتان متصور نیستند. نگران خانواده هستید، اینکه آنها الان چه فکر میکنند. فردا که از دنیا بروید، چه اتفاقی میافتد. سرپرستی خانوادهتان چه میشود. خواهرتان، مادرتان، همسرتان، بچههایتان چه میشوند، بدهیهایتان چه میشود، اجارهخانهتان چه میشود، کارهای ناقص و بهجا ماندهی شما چه میشوند. اینها همه فشار میآورند.
این هنرمند در ادامه با اشاره به حالاتی که فرد اعتصاب کننده دارد می گوید: گرسنگیها و تشنگیها طوری میشوند که صدای یک چکه آب مانند یک آبشار طعم پیدا میکند. یک قاشق غذا، مثل یک خوردنی بزرگ بو ایجاد میکند و مطبوع میشود. ولی به رشدی رسیدهاید که متعمدانه به آنها پشت میکنید. دستتان را زیر شیر آب میگیرید، ولی متعمدانه نمینوشید. آب به صورتتان میزنید، برای اینکه بدنتان خنک شود ولی هیچگاه اجازه نمیدهید که قطرهای از آن آب به دهانتان برود. خیلی لحظههای تلخی است.
وی با اشاره به اینکه در چنین شرایطی، پزشکان یا مسئولان زندان، به زور زندانی را به بیمارستان می برند می گوید: تعجب من این است که چرا در مورد هدی صابر عزیز این اتفاق نیفتاد؟ چرا باور نکردند که این آدم با شیب تند به سمت نهایت زندگی خود میرود. باور نکردند که او اعتصاب غذا کرده است.
نوری زاد در خاتمه خطاب به مسئولان قضایی می گوید: من از بزرگان، مسئولان و از دستگاه قضاییمان، دعوت میکنم به این بیندیشند، برای آیندگان چه پاسخی دارند؟ عدهای از زندانیان سیاسی ما حرف دارند، میگویند، ای مسئول، ای فردی که در دستگاه قضایی سمتی داری، بلند شوید بیایید حرف ما را بشنوید.
وی می افزاید: هیچچیز از آقای آیتالله صادق لاریجانی کم نمیشود، اگر ایشان به شخصه به بند ۳۵۰ یا زندان رجایی شهر بروند و به زندانیان بگویند، بیاید دور من بنشینید، ببینم حرفتان چیست چیزی از او کم نمیشود. یک زندانی به محض اینکه با چنین صحنهای مواجهه شود، با کمال آرامش در کنار آن مسئول مینشیند و حرفهای خود را بدون اینکه داد بزند یا فریاد بزند، میگوید. به همین دلیل روی صحبتم با رهبری و آقای لاریجانی است. اگر به اعتصاب غذا کنندهها عنایت کنند، عزت خودشان بالا میرود.
0 comments:
ارسال یک نظر