حقوق بشر، گزاره ای توجیه ناپذیر

رضا رییسی

حقوق بشر از آن دست گزاره هائی است که نمی توان آنرا با تاویل و تفسیر های شخصی دیگر گونه جلوه داد و بنابر رویکرد فردی و گروهی آنرا طوری تفسیر نمود که از حقیقت و کارکرد واقعی مستتر در این مفهوم تعابیر شگرف و باب میل حاکمان بیرون بیاید.

مفاهیم و اصول بنیادین در حقوق بشر چنانکه از واژه آن بر می آید جهان شمول و همگانی پسند هستند؛ البته می توان بنابر هنجارهای اجتماعی و یا باورمندی های رایج در سپهر عمومی جوامع مختلف در
عملکردهای جزء و یا وضع قوانین موضوعه به شکلی عمل نمود که ضمن تامین حداکثری مفاهیم حقوق بشری کمترین اصطکاک و یا هزینه آوری را در مواجهه با سنت های پذیرفته شده داشت و به نوعی این مفاهیم کلان و عام را بومی سازی نمود تا حصول نتیجه مطلوب تر و بهنگام تر باشد اما نمی توان با طرح ایده های من درآوردی و تفسیر به رای پوسته کلامی از این عناوین را حفظ نمود و به بهانه بومی سازی از حقوق بشر تعریف دگم و غیر قابل ارجاعی ارائه نمود که فقط مطلوب قدرت مدران باشد و برای تامین منافع آنان مجال بروز و ظهور یابد.

اخیرا با تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر از سوی شورای موضوعه در سازمان ملل برای رسیدگی به وضعیت ایران سخنان و واکنشهای متفاوت و متعارضی از سوی مسئولین نسبت به این موضوع شاهد بوده ایم،هر چند در ابتدا تعیین گزارشگر ویژه بازتاب و واکنش منفی نداشت و حتی وزیر امور خارجه با جملاتی عدم نگرانی نظام از این موضوع را صراحتا اعلام نموده بود اما در چند روز گذشته ناگهان ورق برگشت و مقامات مختلف از عدم پذیرش گزارشگر ویزه سخن راندند. آگاهان امر بخوبی واقف بودند که سخنان ابتدائی چیزی جز یک تاکتیک تبلیغاتی و بلوف سیاسی با کارکرد بیرونی نخواهد بود و با تعیین شخص حقیقی برای این منصب حقوقی مخالفت ها ابراز خواهد گردید،بدیهی بود که با عملکردهای دو ساله اخیر و وضعیت بغرنج و غیر استانداردی که در زمینه های مختلف معطوف به مولف های حقوق بشری وجود دارد ورود یک گزارشگر بین المللی پذیرفته نخواهد شد؛ مخالفت های کنونی هم بر این امر صحه می گذارد و در
آینده نزدیک هم چنین امری میسر نخواهد شد.

یکی از مقاماتی که در باب عدم پذیرش گزارشگر ویژه و دلایل آن سخن رانده است،دبیر ستاد حقوق بشر آقای جواد لاریجانی است. ایشان با ذکر نکاتی چند خواسته است توجیهی ظاهرا عقلانی برای عدم پذیرش گزارشگر را لحاظ نماید.
نکته جالب اینجاست که اگر مقامات محترم صراحتا اعلام می داشتند به گزاره حقوق بشر اعتقادی ندارند و آنرا مشروع نمی دانند بسیار بهتر از آن بود که با آسمان و ریسمان بافتن بخواهند توجیهی ظاهرا منطقی برای آن دست و پا کنند و از منظر تفسیر حقوق بشری خود این اعمال را توجیه نمایند.
واقعا چه دلیلی دارد که عدم پذیرفتن گزارشگر حقوق بشر را که امری ساده می نمایاند با تفسیر و تاویل های من درآوردی و ارجاع به موارد نامرتبط توجیه نمود؟آیا چنین سخنانی دستمایه تحقیر و توهین بیشتر به کشور و نظام را فراهم نخواهد نمود و چهره ایران را در اذهان عمومی بیشتر مخدوش نخواهد کرد؟

صورت مسئله بسیار ساده و همگانی فهم است؛یک سازمان بین المللی با اکثریت آراء به تعیین گزارشگر ویژه برای تحقیق و بررسی موارد نقض حقوق بشر در ایران رای داده است و این گزارشگر تعیین گردیده است. مسئله از دو حال خارج نیست یا این گزارشگر پذیرفته می شود یا آنکه به دلایلی که بر همگان واضح
است این گزارشگر اجازه ورود و تحقیق و بررسی نمی باید؛ که در حال حاضر مورد دوم رخ داده است؛ اما عجیب اینجاست که آقای لاریجانی می خواهد به هر نحو ممکن برای این گزاره ساده توجیهاتی عجیب و شگرف بیابد،در این مقال به نمونه های از این فرافکنی ها خواهیم پرداخت:

آقای لاریجانی می فرمایند: "اتهامات جدید وارد شده به جمهوری اسلامی نشان می‌دهد که آنها اصل مبانی اسلام را هدف قرار داده‌اند و این پدیده مبارکی است".
نگارنده در هیچ کجای قطعنامه شورای حقوق بشر موردی را یافت نکردم که به اساس اسلام و مبانی آن پرداخته باشد مگر آنکه جناب لاریجانی نظام را منطبق بر کلییت اسلام بدانند و هر دو را در یک تعریف بگنجانند. به گمانم خود ایشان هم معترف باشند که اسلام و معارف آن خاستگاه الهی دارد و از
سوی دیگر مفاهیم آن در طول هزار چهار صد سال بسط و شرح یافته و جغرافیای بزرگی را در برمی گیرد پس قابل تخفیف به یک کشور و نظام نیست و چنین قیاسی برغم پذیرش شایستگی بسیار برای نظام جمهوری اسلامی قیاسی خارج از عرف و بدون ضابطه است. ضمن آنکه اسلام و معارف آن بزعم بسیاری از کارشناسان و محققان علوم اسلامی تعارضی با حقوق بشر ندارد و چنین سخنانی ظلم آشکاری است که به اصل دین رحمانی روا داشته می شود.
از سوی دیگر تعیین گزارشگر برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر تعارضی با مبانی نظام هم ندارد چرا که اولا ایران خود تمامی این قوانین را پذیرفته است و ملزم به اجرای آن می باشد . در ثانی قوانین موضوعه بر یکان یکان چنین مفادی تصریح دارند و اساسا انقلاب اسلامی برای تامین و بالندگی چنین رویکرد های مورد اقبال و پذیرش عمومی قرار گرفت و مردمان به دنبال تغییر روندهای غیر انسانی در پیش گرفته شده از سوی رژیم سابق به رویکرد های اسلامی انسانی مطرح شده از سوی بزرگان انقلاب اقبال آوردند و برای تحقق آن خیزش نمودند. چرا اکنون بعد از سی و اندی سال ما نگران تعیین چنین گزارشگرانی باشیم و آنرا خطری برای مبانی اسلام و نظام بدانیم حال آنکه اگر بر روال قانون عمل می نمودیم باید با روی باز و گشاده به استقبال چنین بازبینی هائی می رفتیم .

در ادامه ایشان می فرمایند: "امروز کسانی علیه ما قطعنامه صادر می‌کنند کهصاحب ننگین‌ترین سوابق ضد انسانی و حقوق بشری هستند. امروز براساس گزارش‌های رسمی سازمان ملل مخوف‌ترین زندان‌های جهان در آمریکا و انگلیس است. "
در اینجا هم نکاتی چند قابل ذکر است:
ایشان صدور قطعنامه و یا تعیین گزارشگر را به نحوی جلوه می دهند که گوئی آمریکا و یا انگلیس مستقلا و یا سرخود اقدام به این اعمال نموده اند حال آنکه این قطعنامه به تصویب یک نهاد بین المللی رسیده و اکثریت اعضای آن به چنین قطعنامه ای رای مثبت داده اند. اگر بپذیریم که قدرت های جهانی اعمال نفوذ می کنند باز هم این مسئله نافی بعد بین المللی چنین فرایند هائی نیست و با تصویب یک نهاد بین المللی این دستور العمل ها الزام آور بوده و تخطی از آن هزینه آور است.
اما نکته مهم تر آنجا است که ایشان موارد نقض حقوق بشر از سوی آمریکا و انگلیس را مثال می آورد تا عدم مشروعیت چنین نهادهائی را استنتاج نماید. آیا تخطی این کشورها و نقض حقوق بشر از سوی آنها دلیلی بر توجیه عملکردها در کشور خودمان را بدست می دهد؟
آیا چون مثلا آمریکا حقوق بشر را نقض می کند ما هم مجاز به تکرار چنین اشتباهی هستیم؟ مگر حقوق بشر شرقی و غربی دارد؟ حقوق بشر یک مفهوم جهان شمول است و همگان ( بخصوص کشورهائی که این منشور را پذیرفته و تصویب نموده اند) موظف به اجرای مفاد منشور بین المللی آن هستند. حاکمیت هر کشوری هم موظف به پاسخگوئی در برابر تخلفات خود است چه غربی باشد و چه شرقی. البته در کشورهای غربی اگر تخلفی هست بر اساس قوانین شفاف و تصریح شده همگان مجاز به انعکاس و بازخواست متخلفین هستند و هیچ مسئله ای از دید افکار عمومی پنهان نمی ماند کما اینکه مواردی که آقای لاریجانی مثال می آورند مورد بازخواست مردم بوده و در رسانه ها انعکاس یافته است.

البته اشاره به این نکته هم خالی از لطف نیست:مسائلی که ایشان اشاره می نمایند بدور از مرزهای جغرافیائی و در مورد شهروندان خارجی به منصه ظهور رسیده و تخلفاتی خودسرانه و نه نظام مند بوده است؛مسببین آن هم وادار به پاسخگوئی شده اند و در دادگاه های علنی در مورد تخلفات خود پاسخگو بوده اند. چنین رخدادهائی از اساس با نقص حقوق بشر سیستماتیک و نهادینه شده در کشورهای جهان سوم و غیر دموکراتیک تفاوت دارند. در آن کشورها حاکمیت به عنوان نماینده مردم موظف به پاسخگوئی است و نهادهای مستقل و مدنی با فراغ بال عملکرد حاکمین را رصد می کنند و تمامی شهروندان مجاز به پرسشگری و بیان اعتراض خود هستند حال آنکه در کشورهای دیگر اجازه چنین بازخواست هائی به مردمان داده نمی شود .
البته نباید منکر استفاده ابزاری قدرتها از حقوق بشر هم گردید؛ بارها و بارها شاهد بوده ایم که کشورهای همپیمان قدرتها از بازخواست و اعتراض نسبت به عملکردهای ضد حقوق بشری مصون بوده اند؛منافع سیاسی قدرتها در تعیین خط مشی ها و ابراز نظرات آنان موثر بوده است و این یکی از نکات
تاریک کارنامه حقوق بشری قدرتها است. اما این مسئله توجیهی بر عملکردهای غیر قانونی در کشورهای مخالف را بدست نمی دهد. همانگونه که آقای لاریجانی چنین مصداقی را بیان می کند تا تعیین گزارشگر را زیر سئوال ببرد! اگر آنها متخلف هستند و یا اصلا اهداف و اغراضی را در پشت پرده می جویند این منافی مسئولیت انسانی و اسلامی ما در حفظ و رعایت چنین قوانینی نسبت به شهروندان خودمان نیست.

به هر روی اگر آنگونه که آقای لاریجانی می فرمایند خواهان نقش آفرینی پویا و سازنده در نهادهای بین المللی هستیم تنها راه بالا بردن فاکتورهای روداری و رعایت حقوق شهروندی در کشورمان است امری که در موارد متعدد مورد تصریح قانون گذاران بوده است و مطالبه عمومی مردم را هم بهمراه دارد.
رعایت استاندارد های قانونی تنها راه برون رفت از این وضعیت است. اگر چنین امری محقق شود نه تنها رضایمتندی عمومی را به همراه خواهد داشت بلکه دست بالا را در معادلات به ما خواهد بخشید در غیر اینصورت طرح شعارهای پر طمطراق و توخالی و استدلال های نخ نما شده موثر نخواهد افتاد و آب در
هاون کوبیدن است،اصرار بر روندهای معوج فعلی نه تنها مورد بهره برداری بیگانگان قرار خواهد گرفت و کشور را به انزوای هر چه بیشتر خواهد برد بلکه کشور را بیش از پیش به قهقرای انشقاق میان مردم و حاکمیت رهنمون خواهد نمود.

*نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست.

0 comments:

ارسال یک نظر