هواداران احمدی نژاد کجا هستند؟

امید پارسانژاد

محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری ایران حالت کسی را پیدا کرده است که در گوشه رینگ مشت زنی گیر افتاده و پشت سر هم ضربه می خورد.

یکی دو ماه پیش، حتی برای کسانی که پیش بینی می کردند که این رویارویی سرانجام اتفاق خواهد افتاد، تصور اینکه آقای احمدی نژاد به این سرعت و با این گستردگی مورد حمله چهره ها و نهادهای حکومتی ایران قرار بگیرد دشوار بود؛ اما صحنه سیاسی ایران از یک ماه پیش که او در مقابل حکم آیت الله علی خامنه ای در مورد ابقای حیدر مصلحی در وزارت اطلاعات مقاومت کرد، به کلی دگرگون شده است.

موقعیت فعلی آقای احمدی نژاد چگونه است؟ اتکای او به کجاست؟ نسبت او با حکومت و نهادهای حکومتی در حال حاضر چیست؟ نخبگان (مذهبی و غیر مذهبی) در مورد او چه می اندیشند؟ و هواداران او کجا هستند؟

نسبت احمدی نژاد با نهادهای حکومتی

نهادهای حکومتی در ایران در روزهای اخیر به طرزی بی سابقه در مقابل محمود احمدی نژاد قرار گرفته اند. مجلس که از سال ها پیش با دولت مشکل داشت اما مدارا می کرد، اکنون پیام می فرستد که "آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت" و هشدار می دهد که دوره "صبر و حلم" به پایان رسیده است.

رئیس قوه قضائیه خبر می دهد که "بزرگان" خواهان برخورد شدید با اطرافیان رئیس جمهوری و متهمان به "جن گیری و رمالی" شده اند و این قوه به وظیفه خود عمل خواهد کرد.

شورای نگهبان با اقدام دولت در مورد ادغام وزارتخانه ها و همچنین تصدی سرپرستی وزارت نفت توسط آقای احمدی نژاد مخالفت می کند.

فرماندهان سپاه به زبانی بی سابقه علیه "جریان انحرافی در دولت"، یعنی نزدیک ترین یاران رئیس جمهوری هشدار می دهند و آنها را به ارتباط با "سرویس های اطلاعاتی بیگانه" متهم می کنند.

حتی از درون دولت آقای احمدی نژاد این روزها تأکیدهای معنی دار در مورد ضرورت تبعیت از ولایت فقیه زیاد شنیده می شود و همه خود را آماده می کنند که اگر کار قایقی که سوارش هستند به غرق شدن کشید، زودتر خود را نجات دهند.

اینها نشانه هایی است از اینکه آقای احمدی نژاد ظاهرا حمایت آیت الله علی خامنه ای را از دست داده است. به نظر می رسد که پس از ماجرای برکناری و ابقای حیدر مصلحی و قهر غیرمنتظره آقای احمدی نژاد، در ماهیت رابطه رهبری و رئیس جمهوری ایران تغییری بازگشت‌ناپذیر رخ داده است.

آقای احمدی نژاد در مواردی که با سایر قوا و نهادهای حکومتی ایران اختلاف پیدا می کرد، معمولا از حمایت آیت الله خامنه ای بهره مند بود، اما اکنون به نظر می رسد که با از دست دادن این حمایت، از همیشه آسیب پذیرتر باشد.

نسبت احمدی نژاد با نخبگان

رابطه آقای احمدی نژاد با گروه های مرجع جامعه ایران، چه روحانیان سنتی و چه روشنفکران مذهبی و غیرمذهبی از سال ها قبل تیره است. بخش عمده روشنفکران ایرانی یا متمایل به جناح اصلاح طلب هستند و یا با حکومت اسلامی ایران مخالفند، اما شخصیت و نحوه مدیریت آقای احمدی نژاد، بعضی عقاید او که به "خرافات" تعبیر می شود و به ویژه نحوه انتخاب دوباره او به عنوان رئیس جمهوری ایران باعث شده است که مخالفت روشنفکران با او، عمیق تر از مخالفتشان با بسیاری از چهره های دیگر در حکومت ایران باشد.

مراجع و روحانیان سنتی هم از چند سال پیش میانه خوبی با آقای احمدی نژاد و اطرافیان او، به ویژه اسفندیار رحیم مشایی نداشته اند و اکنون از برخوردهایی که با او و همفکرانش صورت می گیرد رضایت دارند.

حتی روحانیانی که به عنوان حامی آقای احمدی نژاد شناخته می شدند، از جمله محمدتقی مصباح یزدی، احمد جنتی، احمد خاتمی و احمد علم الهدی به بیان انتقادها و هشدارهای تند علیه او و نزدیکانش روی آورده اند.

نسبت احمدی نژاد با مخالفان دولت

مخالفان دولت در داخل ایران که عمدتا توسط اصلاح طلبان نمایندگی می شوند، سال ها است که می کوشند قدرت رهبر ایران را به آنچه در قانون اساسی آمده است محدود کنند و اصولی از این قانون را به اجرا در آورند که حقوق شهروندان در برابر حکومت را تضمین می کند.

هواداران آیت الله خامنه ای، آقای مشایی و اطرافیان او را متهم می کنند که در محدود کردن قدرت رهبری و سیاست های فرهنگی، با اصلاح طلبان همسو هستند، اما اصلاح طلبان و مخالفان دولت نه می خواهند و نه می توانند پشتوانه اجتماعی خود را خرج کسی کنند که برنده اعلام شدنش در انتخابات دو سال پیش بزرگترین اعتراض اجتماعی سی سال گذشته را برانگیخت و خون ها بر سر آن ریخته شد.

نسبت احمدی نژاد با 'هوادارانش'

اما سئوال اصلی این است که "هواداران احمدی نژاد کجا هستند"؟ حتی مخالفان دولت و کسانی که می گویند در انتخابات ریاست جمهوری سال های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۸ به نفع آقای احمدی نژاد تقلب شده بود، قبول دارند که او میلیون ها رأی دهنده و هوادار داشت. منتقدان آقای احمدی نژاد می گویند که نزدیکان او انتظار داشتند که این هواداران در جریان قهر ده روزه رئیس جمهوری، به خیابان بیایند و حمایت خود را آشکار کنند. حتی گفته شد که تدارک تجمعی از هواداران آقای احمدی نژاد به بهانه عزاداری فاطمیه در تهران دیده شده بود که با "اقدام به موقع حزب الله" خنثی شد.

هواداران آقای احمدی نژاد در انتخابات سال های ۸۴ و ۸۸ را می توان به دو دسته تقسیم کرد. گروه اول در واقع هواداران آیت الله خامنه ای بودند که عمدتا در بسیج سازماندهی شده اند و تعداد آنها چند میلیون نفر تخمین زده می شود. در انتخابات سال ۱۳۸۴ حمایت همین گروه از آقای احمدی نژاد بود که اعتراض مهدی کروبی و اکبر هاشمی رفسنجانی، نامزدهای رقیب آقای احمدی نژاد را برانگیخت. این گروه نه تنها دیگر از آقای احمدی نژاد حمایت نمی کند، بلکه حتی این احتمال وجود دارد که به یکی از اصلی ترین ابزارهای برخورد با او بدل شود.

گروه دوم از هواداران آقای احمدی نژاد دسته ای از شهروندان کم درآمد بودند که شعار عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد او را پسندیدند و بسیاری از آنها از بغض آقای هاشمی رفسنجانی که به دور دوم انتخابات سال ۱۳۸۴ راه یافته بود به آقای احمدی نژاد رأی دادند. در میان این گروه، تعداد کسانی که حاضر باشند خود را در حمایت از آقای احمدی نژاد در برابر حکومت به خطر اندازند، اگر صفر نباشد، بسیار ناچیز است. به ویژه به این دلیل که سیاست توزیع پول در دولت آقای احمدی نژاد که در سال های گذشته رضایت گروهی از این شهروندان را جلب می کرد، اکنون به تدریج نتایج خود را بروز می دهد و عرصه زندگی را به ویژه بر شهروندان کم درآمد یا بیکار، روز به روز تنگ تر می کند.

احتمال دارد که حکومت بخواهد یاران بلندپرواز آقای احمدی نژاد را از اطراف او حذف کند، اما برای پرهیز از پرداخت هزینه بیشتر، خود او را تا پایان دوره ریاست جمهوری حفظ کند.

اما این احتمال هم وجود دارد که بکوشد خشم و نارضایتی ناشی از اجرای قانون هدفمندکردن یارانه ها و مشکلات اقتصادی را به سوی آقای احمدی نژاد هدایت کند و به روی خود هم نیاورد که در مورد عواقب سیاست های دولت او هشدارهای مکرر داده شده بود، اما کسی به گوش نگرفت.

به این ترتیب به نظر می رسد که "هواداران" آقای احمدی نژاد تا حدود زیادی قابلیت تبدیل شدن به بزرگترین دشمنان او را دارند.

منبع: بی بی سی فارسی

0 comments:

ارسال یک نظر