اردشیر امیرارجمند: خطر کردن بخشی از مبارزه سیاسی است

مهدی تاجیک
    جرس: فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید برای برگزاری اعتراض خیابانی در روز 25 بهمن ماه تازه ترین تلاش برای بسیج بدنه اجتماعی جنبش سبز محسوب می شود. در این فراخوان بر اهداف چندگانه ای از جمله برگزاری انتخابات آزاد و عادلانه، تاکید بر رفع حصر از رهبران جنبش سبز و هشدار درباره وضعیت وخیم انتقادی و پیامدهای تنش با جامعه جهانی تاکید شده است.

 "جرس" در گفتگو با "اردشیر امیرارجمند" رییس شورای هماهنگی راه سبز، از او درباره انگیزه ها و اهداف فراخوان اعتراض خیابانی 25 بهمن،ریسک ها و ضریب موفقیت احتمالی،راه های جایگزین برای بیان اعتراضها،تاثیر تنش میان محافظه کاران بر جنبش سبز و اختلاف میان گروه های اپوزیسیون در کاربرد عبارت " تحریم" و " عدم مشارکت فعال" پرسیده است. امیرارجمند با دفاع از فراخوان اعتراض های خیابانی معتقد است که باید هزینه های مبارزه میان شهروندان طرفدار دموکراسی سرشکن کرد و این نکته را پذیرفت که خطر کردن بخشی از فعالیت سیاسی است.

متن کامل گفتگو را بخوانید:

آقای امیرارجمند!آیا فراخوان شورای هماهنگی راه سبز امید برای اعتراض خیابانی 25 بهمن ماه را می توان آغاز دور تازه ای از اعتراض های خیابانی جنبش سبز دانست؟

روی این نکته باید تاکید کنم که تحقق اهداف جنبش، نیازمند تبدیل پتانیسل اعتراضی موجود در جامعه از حالت بالقوه به حالت بالفعل است. فراخوان اعتراضی 25 بهمن امسال نیز مبتنی بر همین نیت، پس از ارزیابی،مشورت و نظرخواهی وسیع از کنشگران منتشر شد. نوع و شیوه اعتراض هم با رایزنی از جریان های مختلف به دست آمد و همه تلاش بر این بوده که فراخوان حاصل عقل جمعی باشد. البته ما از خطرات و ریسک های این فراخوان غافل نیستیم. اما بهرحال هر تصمیمی دارای ریسک ها و خطراتی است که باید آن را پذیرفت.

شما به ریسک های اعتراض خیابانی اشاره می کنید و منظورتان احتمالا سرکوبی است که از ناحیه نیروهای امنیتی انجام می شود. با توجه به تجربه سرکوبهای گذشته،تا چه حد نسبت به شکل گیری هسته های اولیه در خیابان خوشبین هستید؟

ابتدا باید به این نکته توجه داشت که حرکت اعتراضی مد نظر ما یک حرکت کاملا مسالمت آمیز و منطبق با قانون است. هیچ دلیلی وجود ندارد که نیروهای نظامی و انتظامی مبادرت به سرکوب مردم کنند. نوع اکسیون و اعتراض هم به گونه ای انتخاب شده که ضریب سرکوب را پایین بیاورد وشهروندان را در معرض هزینه های شدید قرار ندهد.با این حال ریسک و خطر کردن هم جزئی از فعالیت سیاسی است. ما باید سعی کنیم که هزینه ها را توزیع و شجاعت مدنی را بالاببریم. افزایش شجاعت مدنی به این معنی است که همه شهروندان در پرداخت هزینه های مبارزه مشارکت کنند. هزینه ها باید سرشکن شود تا برای کنشگران منطقی و قابل تحقق باشد. این که هسته های اعتراضی در روز 25 بهمن چگونه شکل خواهند گرفت نیز کاملا به قدرت ابتکار و حرکت های خودجوش آنها برمی گردد. ما در مقام هماهنگ کننده هستیم و تمام سعی خود را برای شکل گیری این هسته ها خواهیم کرد.

در فراخوان قبلی شورای هماهنگی راه سبز امید به برگزاری برنامه های اعتراضی در بازه زمانی 25 بهمن تا روز 12 اسفند یعنی موعد برگزاری انتخابات اشاره شده بود. آیا این بدان معنی است که فراخوان های دیگری برای اعتراض خیابانی در این مدت داده می شود؟

همان طور که قبلا تاکید کردیم هدف ما تنها شرکت نکردن در انتخابات نیست.ما باید از این فرصت برای تاکید بر حقوق مردم در تعیین سرنوشت خود استفاده کنیم.انتخابات یک حق شهروندی است. ما از این حق محروم شدیم و باید از هر راه مسالمت آمیزی- مثلا با حضور اعتراضی در میتینگ های انتخاباتی کاندیداهایی شرکت کننده در انتخابات - به دنبال استیفای این حق باشیم. طراحی مدل های مبارزه به اتکای توان و خلاقیت تک تک شهروندان صورت می گیرد. مهم این است که از هر فرصتی  در جمع های خانوادگی ، مدارس،دانشگاه ها،ادارات وکارخانه ها برای بیان شرایط و استانداردهای انتخابات آزاد استفاده شود.

در فراخوان اعتراض 25 به بحران فراگیر اقتصادی و مشکلات معیشتی اشاره شده است. این بحران ها تا چه حد بر شیوه مبارزه جنبش سبز موثر است؟

در این فراخوان به مشکلات معیتشی اشاره شده به این دلیل که تنها مطالبه ما انتخابات آزاد و عادلانه نیست. روز به روز بر فقر و بیکاری در ایران افزوده می شود. بسیاری از خانواده های ایرانی در حال حاضر برای حفظ آبروی خود و برآمدن از پس هزینه های کمرشکن اقتصادی،زجر زیادی می کشند.یادآور می شوم که یکی از شعارهای جنبش سبز،امنیت انسانی بود. امنیت انسانی به معنای رهایی از ترس و آزادی از نیاز است. یعنی در حقوق شهروندی تنها حقوق سیاسی مطرح نیست بلکه حقوق اقتصادی و اجتماعی هم مطرح است.این که کسی برای نیازهای روزمره محتاج دیگران نباشد و نخواهد که نیازش را از راه های نامشروع تامین کند.

آقای امیرارجمند! بحران های اقتصادی فعلی تا حدی تابع تحریم های بین المللی و تنش ایران با جامعه جهانی است. به نظر شما این تنش ها چه تاثیری بر جنبش سبز به عنوان جریان حامی دموکراسی در ایران خواهد گذاشت؟

بحران و تنش میان ایران و جامعه جهانی یکی از دلمشغولی های اساسی جریان دموکراسی خواه ایران است.ما مشاهده می کنیم که از یک طرف زورگویان و جنگ طلبان اسراییلی بر طبل جنگ می دمند و از طرف دیگر برخی از عالی ترین مقام های ایران نیز با گفتار و رفتار خود آنها را تهییج به حمله می کنند.این تهدیدهای متقابل بسیار بسیار خطرناک است. شاید این تهدیدها برای تندروها در ایران سود داشته باشد تا به اتکای آن جامعه را دو قطبی کنند و بگویند که یک طرف اسراییل قرار دارد و یک طرف ما هستیم و هر کس به روش حکومت ما اعتراض دارد طرفدار اسراییل است. ولی این یک گفتمان کور است که دود آن به چشم مردم ایران می رود..این تهدیدها بزرگترین امتیاز به دولت اسراییل است که می تواند خود را در جامعه بین الملل برای حمله به ایران توجیه کند.

در این وضعیت دو قطبی ،صدای دموکراسی خواهان در این فضای دو قطبی چطور امکان شنیده شدن پیدا خواهد کرد؟

این وظیفه تا حد زیادی به دوش ایرانیان وطن دوست، ازادی خواه و دموکرات خارج از ایران است.آنها می توانند به صورت متحد صدای صلح طلبی مردم ایران را به گوش جهانیان برسانند. واقعیت این است که تحریم های بین المللی از یک طرف و استقرار یک حکومت ناکارآمد ظالم دیکتاتور ماب در ایران از طرف دیگر، باعث ظلم مضاعف بر مردم شده است. در این وضعیت وظیفه ایرانیان آزادی خواه است که جامعه بین الملل را به دشواریهای سیاسی و اقتصادی در ایران آگاه تر کنند.جامعه جهانی باید آگاه شود که مردم ایران جنگ طلب و زیاده خواه نیستند. مردم سربلندی هستند که یک تمدن قوی دارند و یک قدرت منطقه ای به حساب می آیند و برای حقوق حقه خود مبارزه می کنند و مدافع صلح پایدار در منطقه و جهان‌اند.

آقای دکتر! به ضرورت اتحاد میان ایرانیان خارج از کشور برای بیان صلح طلبی و دموکراسی خواهی ملت ایران اشاره کردید. برای یکی از معدود موارد اتفاق نظر و همراهی میان نیروهای اپوزسیون هم درباره انتخابات پیش روی مجلس شورای اسلامی مشاهده می شود. اما هنوز در بکار بردن واژه ها میان آنان اختلاف وجود دارد. برخی از واژه تحریم استفاده می کنند و برخی واژه عدم شرکت فعال را بکار می برند. مبنای این اختلاف واژگانی در چیست و چه تفاوت هایی در عمل میان آنها وجود دارد؟

هیچ وقت نمی شود ادعا کرد که واژه ها دارای بار و اهمیت نیستند ولی نباید بار و اهمیت را مطلق و اساسی کرد. نه تحریم تابویی است که نتوان هیچ وقت از آن صحبت کرد و نه عدم مشارکت یک لفظ ضعیف و ناموجه است. مهم هدفی است که دنبال می شود. در شرایط فعلی هدف مشخص این است که در انتخابات شرکت نکنیم، سایرین را به عدم مشارکت دعوت کنیم ، درباره نامشروع بودن انتخابات نیز آگاهی بخشی و اطلاع رسانی کنیم و به جهانیان نیز بگوییم مجلسی که در این فرایند فرمایشی برگزار شود ،یک مجلس نامشروع است.

با توجه به فضای سیاسی کنونی ایران، به نظرتان مشارکت در انتخابات مجلس در چد سطحی خواهد بود؟

تمام ارزیابی های موسسه های رسمی وابسته به حکومت حاکی از مشارکت بسیار پایینی در انتخابات مجلس است.آنها به این مساله واقف هستند و تاکتیک های مختلفی را می خواهند به کار ببرند تا شاید به صورت مصنوعی شوری ایجاد کنند اما قطعا می دانند سطح مشارکت برایشان مطلوب نیست.

برخی از تحلیلگران به تاثیر نزاع گسترده میان گروه های محافظه کار به عنوان عاملی برای تقویت جنبش سبز اعتقاد دارند. ایا به نظر شما این نزاع ها می تواند موضع هواداران دموکراسی در ایران را تقویت کند؟

باید دید که طیف های محافظه کاران تا کجا حاضرند در آتش اختلاف هایشان بدمند و آن را تشدید کنند اما برای ما این نکته مهم است که دقیقا نکات پیش بینی شده از سال 1388 توسط رهبران و کنشگران جنبش سبز درباره تقلب در انتخابات و ناکارآمدی حکومت یکی یکی به اثبات رسیده است.اتفاق ها و افشاگری گروه های دخیل در حکومت نشان می دهد که آنها چطور از جایگاه و موقعیت خود سوءاستفاده کرده و ثروت ملی را به باد داده اند.شما به اختلاف های محافظه کاران در انتخابات که نگاه کنید، می بینید که از یک طرف، دولت متهم است فرمانداری ها و استانداری ها را برای مقاصد انتخاباتی به خدمت گرفته و از طرف دیگر شورای نگهبان متهم است که از حدود اختیارات خود فراتر رفته است. این دقیقا همان مواردی است که قبلا توسط کنشگران و فعالان جنبش سبز گوشزد شده و بر آن انگشت تاکید گذاشته شده بود.با این حال اختلاف های آنها هیچ ارتباطی به منافع ملی پیدا نمی کند و انتخاب هیچ کدام در جهت مصالح و منافع ملی نیست.مساله آنها توزیع قدرت و ثروت و احترام و موقعیت میان خودشان است. ما دیدیم که آنها در مجلس هشتم چگونه عمل کردند. قطعا و یقینا مجلس آینده از مجلس فعلی هم ضعیف تر و بدتر خواهد بود و بهرحال آینده خوبی برای کشور با این نحو اداره و مدیریت وجود نخواهد داشت.این وضعیت کنونی نشان می دهد که رهبران جنبش سبز تا چه حد خیرخواهانه و مصلحانه عمل می کردند و چگونه طرف مقابل دیکتاتور مابانه و ظالمانه تمام راه ها را بست و ادامه حیات خود را در تداوم بحران جستجو کرد. آنها بر همین سعی می کنند سطح مناقشه را در محیط بین المللی بالاتر ببرند تا به زعم خود بتوانند بسیج اجتماعی جدید انجام دهند. امکانات جدید خلق کنند و از مسوولیت هایی که به دوششان گذاشته شده است،فرار کنند.

0 comments:

ارسال یک نظر