سعید زندگانی
جرس: اولین پرده را در چهارمین سالگرد درگذشت «طراح بهار مطبوعات»، در مورد شادروان احمد بورقانی می نویسیم؛ در دومین پرده به مراسم سرد وسنگین آغازجشنواره فیلم فجر می رویم؛ در سومین پرده به جایزه معتبر «هانری لانگ لوا» برای فاطمه معتمدآریا می پردازیم؛ در چهارمین پرده پای صحبت مدیر عامل «خانه سینما» در مورد وضعیت پرونده این تشکل دردیوان عدالت اداری می نشینیم؛ درپنجمین پرده از "وضعیت نامساعد جسمانی" بهزاد فراهانی خبر می گیریم که موجب شد او نتواند آخرین بازی خود در صحنه تئاتر را به پایان ببرد؛ انتشار کتاب میلاد کیائی در فرانسه از دست سانسور در ایران، موضوع پرده ششم است؛ و در آخرین پرده به خانه استاد عزت اله انتظامی می رویم که آنرا تحویل شهرداری تهران داده است تا به خانه / موزه «آقای بازیگر» تبدیل شود!
چهار سال بعد، بورقانی تکرار نشدنی است!
سیزده بهمن، چهارمین سالروز درگذشت احمد بورقانی فراهانی است؛ معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در دولت اول اصلاحات. اینک، در حالی به چهارمین سالروز این «طراح بهار مطبوعات» در سالهای پس از انقلاب می رسیم که فرزند روزنامه نگارش "سهام الدیم بورقانی" دو هفته ای است بازداشت شده و به جرم فعالیتهای مطبوعاتی در زندان جمهوری اسلامی به سر می برد. سهام که برای روزنامه های شرق و اعتماد به عنوان خبرنگارعکاس کار می کرد، در دور جدید بازداشت روزنامه نگاران، 28 دیماه بازداشت شده و به زندان رفته است.
احمد بورقانی چهار سال پیش در 48 سالگی بر اثر بیماری قلبی از دنیا رفت؛ اما درهمین عمر کوتاه کارهای ارزنده بسیاری درزمینه های گوناگون انجام داد: در نوجوانی و جوانی برای پیروزی و تحقق آرمانهای انقلاب بسیار کوشید؛ بعنوان یک خبرنگار جنگی، جانش را کف دستش نهاد و بارها به میدان جنگ تحمیلی رفت تا گزارشهای دست اول تهیه کند؛ سردبیر ارشد خبرگزاری "ایرنا" شد؛ سخنگوی ستاد تبلیغات جنگ در دوسال پایانی بود؛ پس از جنگ ریاست دفتر"ایرنا" را در نیویورک بر عهده گرفت؛ در دولت اول اصلاحات دو سال معاون مطبوعاتی عطاء اله مهاجرانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ و بالاخره در انتخابات مجلس ششم بعنوان نماینده مردم تهران به خانه ملت رفت.
در سالروز در گذشت بورقانی، روزنامه «شرق» به یاد او طرحی از سلمان طاهری را منتشر کرده است که روزنامه نگار، که می شود گفت فرزند زندانی اوست، خواب پدر را می بیند که به یمن وجود کسانی چون او می شد آزادی بیشتری را در قلمرو مطبوعات و رسانه ها احساس کرد. در همین زمینه، علی اکبر قاضی زاده روزنامه نگار کهنه کار، مدرس روزنامه نگاری و دوست دیرین بورقانی در مورد وی می نویسد: "من به دليل شغلي كه داشتم و دارم و به اين دليل كه در عمرم با آدمهاي زيادي سروكار داشتم، ميگويم: «احمد بورقانيفراهاني» تكرارنشدني بود و مثل او به ندرت ديدم."
"بورقانی شخصيت عجيبي بود. شخصيتی علاقهمند به ايران و علاقهمند به توسعه فرهنگي بود. من با ايشان در سال 62 در خبرگزاري جمهوري اسلامي آشنا شدم. بيادعا بود و هرجا كه بود بر اطرافيان تاثير مثبت ميگذاشت. وقتي بعد از خرداد 76 آمد و معاون مطبوعاتي ارشاد شد، دلش ميخواست محيط مطبوعاتي ما را پاك كند و گسترش دهد. كارهاي زيادي هم كرد. فكر ميكنم بهترين دوران مطبوعات ما در چهار دهه اخير دوره او بود. برخلاف همه كساني كه در اين حوزه كار كردند، ايشان حتي به مخالفان دولت هم اجازه انتشار ميداد. معتقد بود بايد افكار متضاد روبهرو بشوند تا مردم انتخاب كنند كه تفكر درست كدام است. آدمي به غايت مثبت و مفيد بود. خودش را موظف ميدانست كه هر نشريهاي كه در زمان مديريت او شروع به كار ميكرد، ميرفت تا اگر بتواند كمكي كند، سلامي بگويد، تبريكي بگويد. دوست عزيزم احمد بورقاني، هميشه تا ديروقت مشغول كار كردن براي روزنامهها و مطبوعات اين مملكت بود. حيف، حيف كه ما او را از دست داديم و حالا ديگر نيست. وجود شريفي بود از نظر درويشي، استغناي طبع كه هرگز به كسي بابت هيچچيز رو نميانداخت، هيچكس حتي فرزندانش از كمكهاي او به مستمندان باخبر نبودهاند."
آغازجشنواره فیلم فجر: پرزرق وبرق، سرد وسنگین!
سی امین دوره جشنواره فیلم فجر، در هوای بارانی چهارشنبه دوازدهم بهمن، در مراسمی پرزرق و برق و پرهزینه اما در فضائی سرد و سنگین، در تالار وحدت تهران افتتاح شد. در این مراسم، هرچه چشم می چرخاندی، جز چند بازیگر و فیلمساز مشهور، خبری از بزرگان و چهره های شاخص سینمای ایران نبود که بخاطر تعطیل «خانه سینما» از این مراسم روی گردان شده بودند. محمد حسینی وزیر ارشاد هم برای اینکه مخالفت خود را با "خانه سینما" عیان تر کند، در سخنرانی افتتاحیه اش خبر از آغاز به کار "سازمان امور سینمائی" بجای معاونت سینمائی در این وزارتخانه از هفته آینده داد و جواد شمقدری معاون سینمائی او که از همین حالا می شود ریاست اورا بر سازمان سینمائی حتمی دانست، مطلبی مهم تر از این پیدا نکرد که بگوید آسایشگاه سالمندان سینما قرار است ساخته شود.شمقدري البته برای جایزه اسکار فیلم «جدائی نادر از سیمین» هم از حالا نقشه کشیده و تصريح كرد: "هر فيلمي كه در جمهوري اسلامي مجوز ميگيرد، متعلق به ايران و جمهوري اسلامي است و صلاح نيست برخي فيلمها را به ناحق از دايره نظام خارج كنيم"!
در مراسم گشایش جشنواره سینمائی فجر، از پنج تن از پیش کسوتان سینمای ایران در شاخه های مختلف تجلیل شد. اولین آنها داوود رشیدی بازیگر کهنه کار تئاتر و سینمای ایران و رئیس انجمن بازیگران بود که یادش نرفت هنگام سپاسگزاری در این مورد بگوید "من عضو خانه سینما هستم" و آرزومند اتحاد در میان اهالی سینما باشد. علیرضا زرین دست (فیلم بردار)، محمد بزرگ نیا (کارگردان) و حسین زندباف (تدوین گر) نیز در این مراسم مورد تجلیل قرار گرفتند.
اما نامناسب ترین تجلیل از آن "جمال شورجه" کارگردان بود که معلوم نشد برای چه از او قدردانی می شود؟ برای چند فیلم کم ارزش که حتی در جشنواره های داخلی نیز مورد توجه قرار نگرفته است یا برای سخنانی از این دست که "خدايا تو ميداني من در حد و اندازه كساني كه براي اعتلاي نام نظام جمهوري اسلامي و اين كشور، فرزندان، پدران، مادران و تكهاي از وجودشان را دادهاند يا كساني كه در زندانهاي ستمشاهي زجر بسيار ديدهاند، حتي سر سوزني به اين مردم خدمت نكردهام. پس استغفار ميكنم از آنچه ميتوانستم و انجام ندادم. قدر نعمت انقلابمان را آن طور كه بايد ندانستم و سرباز خوبي براي رهبرم نبودم. در برابر اين جمع كثير از تو طلب ياري دارم كه من را در راه خدمت به اين نظام كه برگزيدهام ياري كني و دعاي رهبر و مولايم را بدرقه راهم كنی"؟ شورجه امسال هم درهیئت انتخاب و هم در هیئت داوران جشنواره عضویت دارد!
جشنواره فیلم فجر که در این دوره رنگ حکومتی خاصی به خود گرفته است، پنجشنبه با همایشی با عنوان «هالیوودیسم در سینما» در کاخ ریاست جمهوری و با حضور احمدی نژاد پی گرفته می شود و نمایش فیلمها در سینماهای مختلف آغاز می گردد، در حالیکه هنوز تکلیف چند فیلم برای حضور در آن روشن نیست. عليرضا سجادپورمدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی درباره فیلمهایی که هنوز موفق به اخذ پروانه نمایش نشده و برخی از آنها در برنامه جشنواره حضور دارند، گفت که «پریناز» با بازی فاطمه معتمد آریا که گریم او در این فیلم نامناسب تشخیص داده شده بود، نتوانسته اصلاحات را انجام دهد و به جشنواره فیلم فجر نمیرسد. وی درباره پروانه نمایش فیلم «قلادههای طلا» نیزتوضیح داد: "به نظر میرسد فیلم نمایش محدودی در جشنواره فیلم فجر خواهد داشت چون هنوزرسماً به اداره کل نظارت و ارزشیابی برای اخذ پروانه نمایش ارایه نشده است."
سجادی درباره آخرين وضعيت فيلم عبدالرضا كاهاني «بی خود وبی جهت» گفت: "اين فيلم در حال حاضر مجوز ندارد و اگر توانست پروانه بگيرد كه در جشنواره حاضر خواهد بود در غير اين صورت نمايش نخواهد داشت" و اين در حالي است كه طبق برنامهي منتشر شده جشنوارهي فيلم فجر، در اولين روز جشنواره، جديدترين ساختهي كاهاني سه نمايش دارد. رضا عطاران، پانتهآ بهرام، نگار جواهريان و احمد مهرانفر بازیگران این فیلم هستند.
جایزه جهانی "هانری لانگ لوا" برای فاطمه معتمدآریا
دو روز قبل ازآغاز جشنواره فیلم فجر، فاطمه معتمدآریا بازیگر توانای سینمای ایران، در پاریس ودر حاشیه جشنواره جهانی فیلم «ونسن» جایزه معتبر«هانری لانگ لوا» را برای کارهای ارزشمندی که در زمینه بازیگری انجام داده است، دریافت کرد. این جایزه با عنوان «امتنان و قدردانی» هر سال به چند فیلمساز، از جمله یک بازیگر به خاطر تلاش در راستای حفظ ارزش های فرهنگی در حرفه بازیگری و حفظ حرمت هنر سینما تعلق می گیرد. این جایزه در سال 2006 بنیان گذاری شد و در همان سال یکی از دریافت کنندگان آن عباس کیارستمی فیلمساز برجسته ایرانی بود.
معتمدآریا که فیلم «پری ناز» او از حضور در جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شده است، پس از دریافت جایزه «لانگ لوا» گفت: "همه ی ما دلیلی مشترک برای با هم بودن داریم. بی آنکه بیاندیشیم به چه زبانی حرف می زنیم و در کدام کشور زندگی می کنیم و از کجای جهان به اینجا آمده ایم؛ بی آنکه بگوئیم در سرزمین هایمان سیاست مداران چه چیز را بین خودشان تقسیم می کنند؛ ما صلح، آرامش و زیبایی را بین خودمان تقسیم می کنیم و سهم خودمان را هم بر میداریم." موفقیت معتمدآریا در رسانه های داخل کشور انعکاس بسیار کم رنگی داشت و آنهائی هم که خبر کوتاه آنرا منتشر کردند، از نقل قول سخنان او درمورد سیاستمداران خودداری ورزیدند!
فاطمه (سیمن) معتمدآریا نزدیک به چهل فیلم در کارنامه بازیگری خود دارد. او چهار ماه پیش هم از جشنواره مونترال کانادا، جایزه بهترین بازیگر زن را برای بازی در فیلم "اینجا بدون من" دریافت کرد. از جمله نقش های به یاد ماندنی فاطمه معتمدآریا می توان به بازی او در فیلم های "روسری آبی" و "گیلانه" از ساخته های "رخشان بنی اعتماد" اشاره کرد. او تاکنون هشت بار نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن درجشنواره فیلم فجر شده و چهار بار این جایزه را گرفته است. «مارینا ولاولی» سینماگر فرانسوی هنگام اهدای تندیس جشنواره به معتمدآریا، گفت: "همانگونه که لانگوار گفته بود سینما جهان ماست، جایزه او علیه کسی یا کشوری نیست؛ بلکه جایزه ای است در ستایش آزادی"! "هنری لانگوار" سینماگر سرشناس فرانسوی و بنیان گذاز «سینما تک» دراین کشور، درسال 1314 در یک خانواده فرانسوی مقیم ترکیه به دنیا آمد و در سال 1977 در پاریس درگذشت.
مدیر عامل خانه سینما و آخرین خبرها از دیوان عدالت اداری
همانگونه که نوشتیم، جشنواره فیلم فجر زیر سایه سرد و سنگین انحلال «خانه سینما» برگزار شد و بسیاری از چهره های شاخص سینمای ایران از حضور در مراسم گشایش آن خودداری کردند. در همین حال، روزنامه شرق در تهران، گفت وگوئی با محمدمهدی عسگر پور مدیر عامل «خانه سینما» انجام داده است که در بخشی از آن وی آخرین اطلاعات در مورد وضعیت این خانه را به دست می دهد: "وزارت ارشاد در شكايتي اوليه كه از ما داشت خواستار توقف تمامي فعاليتها بر اساس اساسنامه فعلي و ادامه فعاليتها بر اساس يكي از اساسنامهها بوده است. منتها بعد متوجه شدند كه اين روش يك مسير طولاني به همراه داشته كه ممكن است سريع به نتيجه نرسند و ما ادلهاي داشته باشيم كه اساسا بر اساس همين اساسنامه فعاليت كنيم. حتي اگر موفق ميشدند در آن دعوا ما يك اساسنامه به عقب بازميگشتيم خيلي تفاوتي نداشت. چون هيات مديرهاي بر سر كار ميآمد كه باز هم من رييس هيات مديره بودم. به همين دليل مسير ديگري را آغاز كردند كه در نهايت آن چيزي شد كه الان با آن روبهرو هستيم."
عسگرپور ادامه می دهد: "اما شكايت خانه سينما از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي؛ ما از ديوان عدالت اداري از كل اين نامه شكايت كرديم. قاضي پرونده سوالش اين بود كه براي اجراي اين نامه بايد به دادگاه بگوييد كه چه ضررهايي دارد كه بايد به خاطرش دستور صدور مجوز فوري را بدهيم. ما توضيحات را داديم و انگار توضيحات ما كافي نبود. واقعيت اين است كه ما به همه احتمالات فكر كرديم. ميتوانيم نگاه خوشبينانه يا نگاه بدبينانه داشته باشيم. اينكه ما در ادلهمان براي دستور فوري اين را عنوان كرديم وظايفي كه در مقابل هنرمندان و اعضا داشتيم بلاتكليف است. نماينده وزارت ارشاد ميگويد همه كارهايي كه خانه سينما انجام ميداده را ما داريم انجام ميدهيم. كما اينكه ما داريم هنرمندان را بيمه ميكنيم، جشنواره برگزار ميكنيم و اشكالي ندارد كه تعطيلي خانه سينما طولاني شود. قاضي پرونده از ما توضيح خواست. من گفتم كه در مورد جشنواره فجر راست ميگويند دفتر و تلفن و امكانات دارند. اما جشنواره فجر كه تنها اين امكانات نيست. سينماگران بايد بيايند و شركت كنند كه جشنواره برگزار شود. در مورد بيمه هم بيمههاي هنرمندان همهاش به ارشاد مربوط نميشود. چگونه شرايط احراز هنرمندي را ميخواهند تشخيص دهند. اين آقاياني كه الان مسوول اين كارها هستند تنها برخي از بازيگران را ميشناسند. بقيه عوامل سينما را اصلا نميشناسند. مثلا اگر من به عنوان دستيار فيلمبردار ميخواهم، بيمه شوم به وزارت ارشاد مراجعه ميكنم و درخواستم را مطرح ميكنم، شما چطور برايتان محرز ميشود كه درست ميگويم يا خير؟ گفتم به همين سادگي است كه شما تشخيص بدهيد اين آقا چه كاره است؟ اين را آقاي دولت تشخيص ميدهد كه چه كاره است؟ نماينده دولت گفت كه بله ما تشخيص ميدهيم. گفتم ميتوانم بپرسم چطور و با چه مكانيسمي تشخيص ميدهيد؟ گفت يك خانم ايكس در وزارت ارشاد هست كه همه اهالي سينما را ميشناسد. گفتم به نظرم بيست سال اشتباه كرديم كه يك خانه سينمايي با اين عرض و طول فعاليت ميكرده در حالي كه يك خانم همان كار را دارد، انجام ميدهد. من خيلي خوشحالم كه ارتباطات شما با همه صنوف اينقدر خوب است. اما سوال من اين است كه اگر اين ارتباط اينقدر نزديك است چرا هفته پيش از دفتر معاونت سينمايي زنگ زدند و شماره تلفن روساي صنوف را خواستند. بقيه اعضا را كاري نداريم حتي روساي صنوف را هم نميشناسند. در هر حال ما توضيحات را داديم و منتظريم. پرونده ما اتفاقا در شعبه يك ديوان عدالت مطرح است كه به طور مستقيم زير نظر رييس ديوان عدالت با حفظ سمت رييس اين شعبه است."
"ما در اين ماجراها متوجه شديم كه با توجه به قوانين و تبصرههاي موجود امكان تعطيلي همه مراكز فرهنگي وجود دارد. شما هرمركز فرهنگيای را كه بخواهيد از رسميترين مركز به استناد بندهاي مختلف ميتوانيد تعطيل كنيد. وقتي اطلاعاتتان را روي ميز ميگذاريد متوجه برخي از موضوعات ميشويد. شوراي فرهنگ عمومي وضعيتش در طول تاريخ عوض شده است. در فلان سال اين بخشنامه را داشته و در سال ديگر اين اختيارات را. الان شما ميتوانيد به هر كدام از اختيارات كه به نفعتان هست، استناد كنيد. به استناد سال ۶۸ جلو برويد يا به استناد بخشنامههاي سال ۷۲. در راي ۵۵۶ ديوان عدالت آمده است صدور مجوز با قوه مجريه است و ابطال با قوه قضاييه. اين يك اصل است. شما ميتوانيد يكسري زيرمجموعه و تبصره هم داشته باشيد. بر اساس اين اصل ارشاد نميتوانسته خانه سينما را منحل كند. كما اينكه مركز پژوهشهاي مركز هم اين راي را داد. اما وقتي وارد آييننامهها بشويد، ميبينيد خيلي عجيب و غريب است. مثلا من نميفهمم چرا بايد اينقدر توضيح دهيم كه در سال ۶۹ و ۷۲ مجوز وزارت ارشاد را گرفتيم. اينكه وزارت ارشاد در آن سالها كه يكي از آنها به آقاي خاتمي وزير باز ميگردد و ديگري آقاي لاريجاني وزير به ما مجوز دادهاند چرا ما بايد توضيح بدهيم كه چرا مجموعه مقررات را رعايت نكردند؟ به خانه سينما چه ربطي دارد كه وزارت ارشاد تخلف كرده است؟ مثل اين ميماند كه من ميخواهم براي بچهام شناسنامه بگيرم. يك آقايي كه شناسنامه صادر ميكند، مجموعه مقررات را رعايت نكند. اما من شناسنامه بچهام را در روال قانوني گرفتهام. بچه من الان 20سالش است حالا ميگويند آن بچه را بايد دفن كنيد چون شناسنامهاش را آن آقايي كه صادر كرده، نرفته امضاي رييس طبقه بالايي را در دفتر بگيرد. اين به من و بچه من ربطي ندارد. الان اصل دعواي ما سر اين جريان است. منتها اين دعوا مربوط به زماني است که منطق وجود داشته باشد."
وضعیت جسمی نامساعد بهزاد فراهانی؟
بهزاد فراهانی پدر«گلشیفته فراهانی» و بازیگر کهنه کار سینما و تئاتر که عضوهیئت مدیره خانه تئاتر ایران نیز هست، نتوانست آخرین نمایش خود را به پایان ببرد و بر اثر بیماری و آنچه رسانه های داخل کشور "وضعیت نامساعد جسمی" نوشته اند، در دو اجرای آخر نمایش «مشروطه بانو» حضور نیافت و اجرای این نمایش با وجود بلیتهای پیش فروش شده لغو شد. بهزاد فراهانی بخاطر انتشار تصاویری از دخترش درفضای اینترنتی و رسانه ای، اینروزها تحت فشار شدید روحی قرار داشت و حتی فرج اله سلحشور درحمله به زنان بازیگر سینمای ایران از او با عنوان «یک توده ای معروف» یاد کرده بود!
به گزارش خبرگزاری «ایسنا» دو اجراي پاياني نمايش «مشروطه بانو» نوشته و كار حسين كياني به دليل وضعيت جسمي نامساعد بهزاد فراهاني بازيگر اين نمايش، لغو شد. قرار بود اين نمايش روزشنبه هشتم بهمن ماه نیزهمچون شنبههاي ديگر اجرا داشته باشد اما با مراجعهي تماشاگران به سالن اصلي تئاتر شهر از سوي دستاندركاران اين مجموعه اعلام شد كه به دليل شرايط جسماني نامناسب بهزاد فراهاني، اين اجرا منتفي است. همچنين اجراي یکشنبه اين نمايش نیز كه آخرين اجراي آن پيش از جشنواره تئاتر فجر بود لغو شده است.
نمايش «مشروطه بانو» جديدترين اثر حسين كياني است كه از 27 آذرماه اجراي خود را در تالار اصلي تئاتر شهرآغاز کرد. در این نمایش علاوه بر فراهانی، رويا نونهالي، رويا مير علمي، محمد مختاري، آذر خوارزمي، شهرام حقيقت دوست، مجيد رحمتي، رضا امامي، علي سليماني، خسرو شهراز، ايمان دبيري، هومن سيدي، آزاده صمدي، مسعود مير طاهري، ليلا برخورداري، بهناز جعفري، عليرضا محمدي، محمود جعفري، علي ميلاني، مريم توکلي، فريده سپاه منصور و سيامک صفري نیز بازی داشتند.
کیائی از دست سانسور کتابش را به فرانسه می برد!
میلاد کیائی، موسیقی دان و سنتورنواز پیش کسوت برای نجات از سانسور، تازه ترین کتاب خود را در فرانسه منتشر می سازد. اودرباره اين موضوع كه چرا اين اثر را در فرانسه منتشر ميكند؟ به خبرگزاری "ایلنا" گفته است: "باتوجه به اينكه 83 صفحه از كتاب اولم را سانسور كردند، مطمئن هستم كه اگر بخواهم اين كتاب را در ايران منتشر كنم بايد بسياري از نكات آن را سانسور كنم"!
كتاب "دل به دريا زدن،دم نزدن " نوشته ميلاد كيايي تا قبل از عيد در فرانسه منتشر ميشود. كيايي، نوازنده سنتور و آهنگساز، در مورد کتاب تازه اش گفت: "در اين كتاب جامعهشناسي هنرمندان موسيقي ايران تشريح شده است. اين كتاب در چهار بخش طراحي شده است كه ميتوان به بخش سازندگان، نوازندگان، فرهنگسازان و هنرجويان اشاره كرد. در اين اثر نوشتاري، جامعهشناسي يك قرن اخير موسيقيدانهاي ايراني روايت ميشود؛ البته پنجاه سال از اين يك قرن را به روايت خودم مينويسم و نيم قرن ديگر را از منابع موثيق برگرفتهام." كيايي با اشاره به اينكه در اين اثر از هنرمنداني كه سابقه منفي دارند،اسمي برده نميشود، خاطرنشان كرد: "باتوجه به اينكه بسياري از هنرمندان الگوي جامعه هستند، دراين اثرازخاطرات و روايتهاي منفي كه اسم شخص در آن درج شده باشد، پرهيز كردهام اما هنرمنداني كه سابقه مثبتي دارند به وضوح همه موارد توضيح داده شده است."
خانه / موزه ای برای آقای بازیگر
خانهي عزتالله انتظامي "آقای بازیگر" سینما و تئاتر ایران، براي تبديل به موزه تحويل شهرداری شمیران شد. به گفته انتظامی، تغيير و تحولات در اين خانه آغاز شده وسايل خانه به جاي ديگري منتقل شده و قرار است با كمك بهروز غريبپور فضاسازي لازم انجام شود و يك طبقه هم روي خانه احداث و تبديل به سالن نمايش شود. آقای بازیگر می گوید: "خانه كوچكي حدود صد متر در يوسف آباد داشتم كه آنجا را در سال 49 به مبلغ 37 هزار تومان فروختم و با كمك وام بانكي اين خانه را در قيطريه 315 هزار تومان خريدم كه تا سال 57 قسطهاي آن را پس دادم. همزمان با اكران فيلم «گاو» به اين خانه كه 451 و نيم متر متراژ دارد نقل مكان كرديم و ساير فيلمهايي كه بازي كردم صحبتهاي اوليهاش در همين حياط انجام شده است. افرادي چون علي حاتمي، ناصر تقوايي، داريوش مهرجويي و بهمن فرمانآرا به اينجا آمدند و با هم صحبت كرديم."
انتظامی می افزاید: "من در اين خانه خاطرات زيادي دارم و دوست ندارم از بين برود. ميتوانم اينجا را به قيمت زيادي بفروشم و يا اگر پنج طبقه ساخته شود پنج واحد 150-160 متري به من ميدهند. اما دوست ندارم اين اتفاق بيافتد. خوشبختانه شرایط تبدیل این خانه به موزهای سینمایی توسط شهردار تهران و معاون فرهنگی وی فراهم شده است. وسایل خانه، کتب، جوایز و سایر وسایل در حال انتقال به خانه هنرمندان است. این وسایل قرار است به امانت در خانه هنرمندان نگهداری شود و پس از اتمام کار شهرداری به خانهام بازگردد. آقای غریبپور هم بعد از این نقل و انتقالات کار طراحی خانه را شروع میکند تا خانه-موزه به معنای واقعی خود محقق شود."
اما «بهروز غریبپور» درباره این خانه / موزه به خبرگزاری "فارس" میگوید: "این خانه در مرحله تثبیت است و قرار است با پرداخت هزینهها از سوی سازمان شهرداری، به موزه انتظامی تبدیل شود. تا اینجای ماجرا بحثهایی با آقای انتظامی داشتیم و ایشان طرحهای بنده را پسندیدند. سعی من بر این است که این موزه، موزهای استثنایی شود اما نکته مهم در این ماجرا این است که هنوز معلوم نیست شهرداری مایل باشد که نظر آقای انتظامی را اجرا کند و طراح من باشم یا خیر. البته طبیعی است در صورت تمایل شهرداری بنده به زودی طرح و ایدههایم در این مورد را ارایه میدهم اما تا زمانی که شهرداری تهران اعلام نکند که مایل است بنده طراحی این خانه-موزه را برعهده بگیرم، صحبت درباه آن کار درستی نیست؛ چراکه این تنها توافقی بین من و آقای انتظامی است و هنوز تماسی از سوی شهرداری در این خصوص نداشتهام. البته ممکن است این عدم تماس به دلیل نقل و انتقال وسایل خانه آقای انتظامی به خانه هنرمندان باشد."
غریبپور که امیدوار است طراحی این خانه / موزه به وی محول شود، ادامه میدهد: "اگر قرار باشد اینجا را من طراحی کنم، این طراحی به شکل موزه نخواهد بود، بلکه میخواهم یک خانه / موزه طراحی کنم، من سه بار به موزه «بولگاکف» در اکراین رفتم و آرزو داشتم که روزی برای یکی بزرگان ایران چنین موزهای را طراحی کنم و اگر شرایط و زمان به من اجازه دهد، میخواهم خانه / موزهای طراحی کنم که بازدیدکنندگان در تمام لحظات حضورشان در خانه تصور کنند که آقای انتظامی درآنجا حضور دارد."
جرس: اولین پرده را در چهارمین سالگرد درگذشت «طراح بهار مطبوعات»، در مورد شادروان احمد بورقانی می نویسیم؛ در دومین پرده به مراسم سرد وسنگین آغازجشنواره فیلم فجر می رویم؛ در سومین پرده به جایزه معتبر «هانری لانگ لوا» برای فاطمه معتمدآریا می پردازیم؛ در چهارمین پرده پای صحبت مدیر عامل «خانه سینما» در مورد وضعیت پرونده این تشکل دردیوان عدالت اداری می نشینیم؛ درپنجمین پرده از "وضعیت نامساعد جسمانی" بهزاد فراهانی خبر می گیریم که موجب شد او نتواند آخرین بازی خود در صحنه تئاتر را به پایان ببرد؛ انتشار کتاب میلاد کیائی در فرانسه از دست سانسور در ایران، موضوع پرده ششم است؛ و در آخرین پرده به خانه استاد عزت اله انتظامی می رویم که آنرا تحویل شهرداری تهران داده است تا به خانه / موزه «آقای بازیگر» تبدیل شود!
چهار سال بعد، بورقانی تکرار نشدنی است!
سیزده بهمن، چهارمین سالروز درگذشت احمد بورقانی فراهانی است؛ معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در دولت اول اصلاحات. اینک، در حالی به چهارمین سالروز این «طراح بهار مطبوعات» در سالهای پس از انقلاب می رسیم که فرزند روزنامه نگارش "سهام الدیم بورقانی" دو هفته ای است بازداشت شده و به جرم فعالیتهای مطبوعاتی در زندان جمهوری اسلامی به سر می برد. سهام که برای روزنامه های شرق و اعتماد به عنوان خبرنگارعکاس کار می کرد، در دور جدید بازداشت روزنامه نگاران، 28 دیماه بازداشت شده و به زندان رفته است.
احمد بورقانی چهار سال پیش در 48 سالگی بر اثر بیماری قلبی از دنیا رفت؛ اما درهمین عمر کوتاه کارهای ارزنده بسیاری درزمینه های گوناگون انجام داد: در نوجوانی و جوانی برای پیروزی و تحقق آرمانهای انقلاب بسیار کوشید؛ بعنوان یک خبرنگار جنگی، جانش را کف دستش نهاد و بارها به میدان جنگ تحمیلی رفت تا گزارشهای دست اول تهیه کند؛ سردبیر ارشد خبرگزاری "ایرنا" شد؛ سخنگوی ستاد تبلیغات جنگ در دوسال پایانی بود؛ پس از جنگ ریاست دفتر"ایرنا" را در نیویورک بر عهده گرفت؛ در دولت اول اصلاحات دو سال معاون مطبوعاتی عطاء اله مهاجرانی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود؛ و بالاخره در انتخابات مجلس ششم بعنوان نماینده مردم تهران به خانه ملت رفت.
در سالروز در گذشت بورقانی، روزنامه «شرق» به یاد او طرحی از سلمان طاهری را منتشر کرده است که روزنامه نگار، که می شود گفت فرزند زندانی اوست، خواب پدر را می بیند که به یمن وجود کسانی چون او می شد آزادی بیشتری را در قلمرو مطبوعات و رسانه ها احساس کرد. در همین زمینه، علی اکبر قاضی زاده روزنامه نگار کهنه کار، مدرس روزنامه نگاری و دوست دیرین بورقانی در مورد وی می نویسد: "من به دليل شغلي كه داشتم و دارم و به اين دليل كه در عمرم با آدمهاي زيادي سروكار داشتم، ميگويم: «احمد بورقانيفراهاني» تكرارنشدني بود و مثل او به ندرت ديدم."
"بورقانی شخصيت عجيبي بود. شخصيتی علاقهمند به ايران و علاقهمند به توسعه فرهنگي بود. من با ايشان در سال 62 در خبرگزاري جمهوري اسلامي آشنا شدم. بيادعا بود و هرجا كه بود بر اطرافيان تاثير مثبت ميگذاشت. وقتي بعد از خرداد 76 آمد و معاون مطبوعاتي ارشاد شد، دلش ميخواست محيط مطبوعاتي ما را پاك كند و گسترش دهد. كارهاي زيادي هم كرد. فكر ميكنم بهترين دوران مطبوعات ما در چهار دهه اخير دوره او بود. برخلاف همه كساني كه در اين حوزه كار كردند، ايشان حتي به مخالفان دولت هم اجازه انتشار ميداد. معتقد بود بايد افكار متضاد روبهرو بشوند تا مردم انتخاب كنند كه تفكر درست كدام است. آدمي به غايت مثبت و مفيد بود. خودش را موظف ميدانست كه هر نشريهاي كه در زمان مديريت او شروع به كار ميكرد، ميرفت تا اگر بتواند كمكي كند، سلامي بگويد، تبريكي بگويد. دوست عزيزم احمد بورقاني، هميشه تا ديروقت مشغول كار كردن براي روزنامهها و مطبوعات اين مملكت بود. حيف، حيف كه ما او را از دست داديم و حالا ديگر نيست. وجود شريفي بود از نظر درويشي، استغناي طبع كه هرگز به كسي بابت هيچچيز رو نميانداخت، هيچكس حتي فرزندانش از كمكهاي او به مستمندان باخبر نبودهاند."
آغازجشنواره فیلم فجر: پرزرق وبرق، سرد وسنگین!
سی امین دوره جشنواره فیلم فجر، در هوای بارانی چهارشنبه دوازدهم بهمن، در مراسمی پرزرق و برق و پرهزینه اما در فضائی سرد و سنگین، در تالار وحدت تهران افتتاح شد. در این مراسم، هرچه چشم می چرخاندی، جز چند بازیگر و فیلمساز مشهور، خبری از بزرگان و چهره های شاخص سینمای ایران نبود که بخاطر تعطیل «خانه سینما» از این مراسم روی گردان شده بودند. محمد حسینی وزیر ارشاد هم برای اینکه مخالفت خود را با "خانه سینما" عیان تر کند، در سخنرانی افتتاحیه اش خبر از آغاز به کار "سازمان امور سینمائی" بجای معاونت سینمائی در این وزارتخانه از هفته آینده داد و جواد شمقدری معاون سینمائی او که از همین حالا می شود ریاست اورا بر سازمان سینمائی حتمی دانست، مطلبی مهم تر از این پیدا نکرد که بگوید آسایشگاه سالمندان سینما قرار است ساخته شود.شمقدري البته برای جایزه اسکار فیلم «جدائی نادر از سیمین» هم از حالا نقشه کشیده و تصريح كرد: "هر فيلمي كه در جمهوري اسلامي مجوز ميگيرد، متعلق به ايران و جمهوري اسلامي است و صلاح نيست برخي فيلمها را به ناحق از دايره نظام خارج كنيم"!
در مراسم گشایش جشنواره سینمائی فجر، از پنج تن از پیش کسوتان سینمای ایران در شاخه های مختلف تجلیل شد. اولین آنها داوود رشیدی بازیگر کهنه کار تئاتر و سینمای ایران و رئیس انجمن بازیگران بود که یادش نرفت هنگام سپاسگزاری در این مورد بگوید "من عضو خانه سینما هستم" و آرزومند اتحاد در میان اهالی سینما باشد. علیرضا زرین دست (فیلم بردار)، محمد بزرگ نیا (کارگردان) و حسین زندباف (تدوین گر) نیز در این مراسم مورد تجلیل قرار گرفتند.
اما نامناسب ترین تجلیل از آن "جمال شورجه" کارگردان بود که معلوم نشد برای چه از او قدردانی می شود؟ برای چند فیلم کم ارزش که حتی در جشنواره های داخلی نیز مورد توجه قرار نگرفته است یا برای سخنانی از این دست که "خدايا تو ميداني من در حد و اندازه كساني كه براي اعتلاي نام نظام جمهوري اسلامي و اين كشور، فرزندان، پدران، مادران و تكهاي از وجودشان را دادهاند يا كساني كه در زندانهاي ستمشاهي زجر بسيار ديدهاند، حتي سر سوزني به اين مردم خدمت نكردهام. پس استغفار ميكنم از آنچه ميتوانستم و انجام ندادم. قدر نعمت انقلابمان را آن طور كه بايد ندانستم و سرباز خوبي براي رهبرم نبودم. در برابر اين جمع كثير از تو طلب ياري دارم كه من را در راه خدمت به اين نظام كه برگزيدهام ياري كني و دعاي رهبر و مولايم را بدرقه راهم كنی"؟ شورجه امسال هم درهیئت انتخاب و هم در هیئت داوران جشنواره عضویت دارد!
جشنواره فیلم فجر که در این دوره رنگ حکومتی خاصی به خود گرفته است، پنجشنبه با همایشی با عنوان «هالیوودیسم در سینما» در کاخ ریاست جمهوری و با حضور احمدی نژاد پی گرفته می شود و نمایش فیلمها در سینماهای مختلف آغاز می گردد، در حالیکه هنوز تکلیف چند فیلم برای حضور در آن روشن نیست. عليرضا سجادپورمدیرکل اداره نظارت و ارزشیابی درباره فیلمهایی که هنوز موفق به اخذ پروانه نمایش نشده و برخی از آنها در برنامه جشنواره حضور دارند، گفت که «پریناز» با بازی فاطمه معتمد آریا که گریم او در این فیلم نامناسب تشخیص داده شده بود، نتوانسته اصلاحات را انجام دهد و به جشنواره فیلم فجر نمیرسد. وی درباره پروانه نمایش فیلم «قلادههای طلا» نیزتوضیح داد: "به نظر میرسد فیلم نمایش محدودی در جشنواره فیلم فجر خواهد داشت چون هنوزرسماً به اداره کل نظارت و ارزشیابی برای اخذ پروانه نمایش ارایه نشده است."
سجادی درباره آخرين وضعيت فيلم عبدالرضا كاهاني «بی خود وبی جهت» گفت: "اين فيلم در حال حاضر مجوز ندارد و اگر توانست پروانه بگيرد كه در جشنواره حاضر خواهد بود در غير اين صورت نمايش نخواهد داشت" و اين در حالي است كه طبق برنامهي منتشر شده جشنوارهي فيلم فجر، در اولين روز جشنواره، جديدترين ساختهي كاهاني سه نمايش دارد. رضا عطاران، پانتهآ بهرام، نگار جواهريان و احمد مهرانفر بازیگران این فیلم هستند.
جایزه جهانی "هانری لانگ لوا" برای فاطمه معتمدآریا
دو روز قبل ازآغاز جشنواره فیلم فجر، فاطمه معتمدآریا بازیگر توانای سینمای ایران، در پاریس ودر حاشیه جشنواره جهانی فیلم «ونسن» جایزه معتبر«هانری لانگ لوا» را برای کارهای ارزشمندی که در زمینه بازیگری انجام داده است، دریافت کرد. این جایزه با عنوان «امتنان و قدردانی» هر سال به چند فیلمساز، از جمله یک بازیگر به خاطر تلاش در راستای حفظ ارزش های فرهنگی در حرفه بازیگری و حفظ حرمت هنر سینما تعلق می گیرد. این جایزه در سال 2006 بنیان گذاری شد و در همان سال یکی از دریافت کنندگان آن عباس کیارستمی فیلمساز برجسته ایرانی بود.
معتمدآریا که فیلم «پری ناز» او از حضور در جشنواره فیلم فجر کنار گذاشته شده است، پس از دریافت جایزه «لانگ لوا» گفت: "همه ی ما دلیلی مشترک برای با هم بودن داریم. بی آنکه بیاندیشیم به چه زبانی حرف می زنیم و در کدام کشور زندگی می کنیم و از کجای جهان به اینجا آمده ایم؛ بی آنکه بگوئیم در سرزمین هایمان سیاست مداران چه چیز را بین خودشان تقسیم می کنند؛ ما صلح، آرامش و زیبایی را بین خودمان تقسیم می کنیم و سهم خودمان را هم بر میداریم." موفقیت معتمدآریا در رسانه های داخل کشور انعکاس بسیار کم رنگی داشت و آنهائی هم که خبر کوتاه آنرا منتشر کردند، از نقل قول سخنان او درمورد سیاستمداران خودداری ورزیدند!
فاطمه (سیمن) معتمدآریا نزدیک به چهل فیلم در کارنامه بازیگری خود دارد. او چهار ماه پیش هم از جشنواره مونترال کانادا، جایزه بهترین بازیگر زن را برای بازی در فیلم "اینجا بدون من" دریافت کرد. از جمله نقش های به یاد ماندنی فاطمه معتمدآریا می توان به بازی او در فیلم های "روسری آبی" و "گیلانه" از ساخته های "رخشان بنی اعتماد" اشاره کرد. او تاکنون هشت بار نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر زن درجشنواره فیلم فجر شده و چهار بار این جایزه را گرفته است. «مارینا ولاولی» سینماگر فرانسوی هنگام اهدای تندیس جشنواره به معتمدآریا، گفت: "همانگونه که لانگوار گفته بود سینما جهان ماست، جایزه او علیه کسی یا کشوری نیست؛ بلکه جایزه ای است در ستایش آزادی"! "هنری لانگوار" سینماگر سرشناس فرانسوی و بنیان گذاز «سینما تک» دراین کشور، درسال 1314 در یک خانواده فرانسوی مقیم ترکیه به دنیا آمد و در سال 1977 در پاریس درگذشت.
مدیر عامل خانه سینما و آخرین خبرها از دیوان عدالت اداری
همانگونه که نوشتیم، جشنواره فیلم فجر زیر سایه سرد و سنگین انحلال «خانه سینما» برگزار شد و بسیاری از چهره های شاخص سینمای ایران از حضور در مراسم گشایش آن خودداری کردند. در همین حال، روزنامه شرق در تهران، گفت وگوئی با محمدمهدی عسگر پور مدیر عامل «خانه سینما» انجام داده است که در بخشی از آن وی آخرین اطلاعات در مورد وضعیت این خانه را به دست می دهد: "وزارت ارشاد در شكايتي اوليه كه از ما داشت خواستار توقف تمامي فعاليتها بر اساس اساسنامه فعلي و ادامه فعاليتها بر اساس يكي از اساسنامهها بوده است. منتها بعد متوجه شدند كه اين روش يك مسير طولاني به همراه داشته كه ممكن است سريع به نتيجه نرسند و ما ادلهاي داشته باشيم كه اساسا بر اساس همين اساسنامه فعاليت كنيم. حتي اگر موفق ميشدند در آن دعوا ما يك اساسنامه به عقب بازميگشتيم خيلي تفاوتي نداشت. چون هيات مديرهاي بر سر كار ميآمد كه باز هم من رييس هيات مديره بودم. به همين دليل مسير ديگري را آغاز كردند كه در نهايت آن چيزي شد كه الان با آن روبهرو هستيم."
عسگرپور ادامه می دهد: "اما شكايت خانه سينما از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي؛ ما از ديوان عدالت اداري از كل اين نامه شكايت كرديم. قاضي پرونده سوالش اين بود كه براي اجراي اين نامه بايد به دادگاه بگوييد كه چه ضررهايي دارد كه بايد به خاطرش دستور صدور مجوز فوري را بدهيم. ما توضيحات را داديم و انگار توضيحات ما كافي نبود. واقعيت اين است كه ما به همه احتمالات فكر كرديم. ميتوانيم نگاه خوشبينانه يا نگاه بدبينانه داشته باشيم. اينكه ما در ادلهمان براي دستور فوري اين را عنوان كرديم وظايفي كه در مقابل هنرمندان و اعضا داشتيم بلاتكليف است. نماينده وزارت ارشاد ميگويد همه كارهايي كه خانه سينما انجام ميداده را ما داريم انجام ميدهيم. كما اينكه ما داريم هنرمندان را بيمه ميكنيم، جشنواره برگزار ميكنيم و اشكالي ندارد كه تعطيلي خانه سينما طولاني شود. قاضي پرونده از ما توضيح خواست. من گفتم كه در مورد جشنواره فجر راست ميگويند دفتر و تلفن و امكانات دارند. اما جشنواره فجر كه تنها اين امكانات نيست. سينماگران بايد بيايند و شركت كنند كه جشنواره برگزار شود. در مورد بيمه هم بيمههاي هنرمندان همهاش به ارشاد مربوط نميشود. چگونه شرايط احراز هنرمندي را ميخواهند تشخيص دهند. اين آقاياني كه الان مسوول اين كارها هستند تنها برخي از بازيگران را ميشناسند. بقيه عوامل سينما را اصلا نميشناسند. مثلا اگر من به عنوان دستيار فيلمبردار ميخواهم، بيمه شوم به وزارت ارشاد مراجعه ميكنم و درخواستم را مطرح ميكنم، شما چطور برايتان محرز ميشود كه درست ميگويم يا خير؟ گفتم به همين سادگي است كه شما تشخيص بدهيد اين آقا چه كاره است؟ اين را آقاي دولت تشخيص ميدهد كه چه كاره است؟ نماينده دولت گفت كه بله ما تشخيص ميدهيم. گفتم ميتوانم بپرسم چطور و با چه مكانيسمي تشخيص ميدهيد؟ گفت يك خانم ايكس در وزارت ارشاد هست كه همه اهالي سينما را ميشناسد. گفتم به نظرم بيست سال اشتباه كرديم كه يك خانه سينمايي با اين عرض و طول فعاليت ميكرده در حالي كه يك خانم همان كار را دارد، انجام ميدهد. من خيلي خوشحالم كه ارتباطات شما با همه صنوف اينقدر خوب است. اما سوال من اين است كه اگر اين ارتباط اينقدر نزديك است چرا هفته پيش از دفتر معاونت سينمايي زنگ زدند و شماره تلفن روساي صنوف را خواستند. بقيه اعضا را كاري نداريم حتي روساي صنوف را هم نميشناسند. در هر حال ما توضيحات را داديم و منتظريم. پرونده ما اتفاقا در شعبه يك ديوان عدالت مطرح است كه به طور مستقيم زير نظر رييس ديوان عدالت با حفظ سمت رييس اين شعبه است."
"ما در اين ماجراها متوجه شديم كه با توجه به قوانين و تبصرههاي موجود امكان تعطيلي همه مراكز فرهنگي وجود دارد. شما هرمركز فرهنگيای را كه بخواهيد از رسميترين مركز به استناد بندهاي مختلف ميتوانيد تعطيل كنيد. وقتي اطلاعاتتان را روي ميز ميگذاريد متوجه برخي از موضوعات ميشويد. شوراي فرهنگ عمومي وضعيتش در طول تاريخ عوض شده است. در فلان سال اين بخشنامه را داشته و در سال ديگر اين اختيارات را. الان شما ميتوانيد به هر كدام از اختيارات كه به نفعتان هست، استناد كنيد. به استناد سال ۶۸ جلو برويد يا به استناد بخشنامههاي سال ۷۲. در راي ۵۵۶ ديوان عدالت آمده است صدور مجوز با قوه مجريه است و ابطال با قوه قضاييه. اين يك اصل است. شما ميتوانيد يكسري زيرمجموعه و تبصره هم داشته باشيد. بر اساس اين اصل ارشاد نميتوانسته خانه سينما را منحل كند. كما اينكه مركز پژوهشهاي مركز هم اين راي را داد. اما وقتي وارد آييننامهها بشويد، ميبينيد خيلي عجيب و غريب است. مثلا من نميفهمم چرا بايد اينقدر توضيح دهيم كه در سال ۶۹ و ۷۲ مجوز وزارت ارشاد را گرفتيم. اينكه وزارت ارشاد در آن سالها كه يكي از آنها به آقاي خاتمي وزير باز ميگردد و ديگري آقاي لاريجاني وزير به ما مجوز دادهاند چرا ما بايد توضيح بدهيم كه چرا مجموعه مقررات را رعايت نكردند؟ به خانه سينما چه ربطي دارد كه وزارت ارشاد تخلف كرده است؟ مثل اين ميماند كه من ميخواهم براي بچهام شناسنامه بگيرم. يك آقايي كه شناسنامه صادر ميكند، مجموعه مقررات را رعايت نكند. اما من شناسنامه بچهام را در روال قانوني گرفتهام. بچه من الان 20سالش است حالا ميگويند آن بچه را بايد دفن كنيد چون شناسنامهاش را آن آقايي كه صادر كرده، نرفته امضاي رييس طبقه بالايي را در دفتر بگيرد. اين به من و بچه من ربطي ندارد. الان اصل دعواي ما سر اين جريان است. منتها اين دعوا مربوط به زماني است که منطق وجود داشته باشد."
وضعیت جسمی نامساعد بهزاد فراهانی؟
بهزاد فراهانی پدر«گلشیفته فراهانی» و بازیگر کهنه کار سینما و تئاتر که عضوهیئت مدیره خانه تئاتر ایران نیز هست، نتوانست آخرین نمایش خود را به پایان ببرد و بر اثر بیماری و آنچه رسانه های داخل کشور "وضعیت نامساعد جسمی" نوشته اند، در دو اجرای آخر نمایش «مشروطه بانو» حضور نیافت و اجرای این نمایش با وجود بلیتهای پیش فروش شده لغو شد. بهزاد فراهانی بخاطر انتشار تصاویری از دخترش درفضای اینترنتی و رسانه ای، اینروزها تحت فشار شدید روحی قرار داشت و حتی فرج اله سلحشور درحمله به زنان بازیگر سینمای ایران از او با عنوان «یک توده ای معروف» یاد کرده بود!
به گزارش خبرگزاری «ایسنا» دو اجراي پاياني نمايش «مشروطه بانو» نوشته و كار حسين كياني به دليل وضعيت جسمي نامساعد بهزاد فراهاني بازيگر اين نمايش، لغو شد. قرار بود اين نمايش روزشنبه هشتم بهمن ماه نیزهمچون شنبههاي ديگر اجرا داشته باشد اما با مراجعهي تماشاگران به سالن اصلي تئاتر شهر از سوي دستاندركاران اين مجموعه اعلام شد كه به دليل شرايط جسماني نامناسب بهزاد فراهاني، اين اجرا منتفي است. همچنين اجراي یکشنبه اين نمايش نیز كه آخرين اجراي آن پيش از جشنواره تئاتر فجر بود لغو شده است.
نمايش «مشروطه بانو» جديدترين اثر حسين كياني است كه از 27 آذرماه اجراي خود را در تالار اصلي تئاتر شهرآغاز کرد. در این نمایش علاوه بر فراهانی، رويا نونهالي، رويا مير علمي، محمد مختاري، آذر خوارزمي، شهرام حقيقت دوست، مجيد رحمتي، رضا امامي، علي سليماني، خسرو شهراز، ايمان دبيري، هومن سيدي، آزاده صمدي، مسعود مير طاهري، ليلا برخورداري، بهناز جعفري، عليرضا محمدي، محمود جعفري، علي ميلاني، مريم توکلي، فريده سپاه منصور و سيامک صفري نیز بازی داشتند.
کیائی از دست سانسور کتابش را به فرانسه می برد!
میلاد کیائی، موسیقی دان و سنتورنواز پیش کسوت برای نجات از سانسور، تازه ترین کتاب خود را در فرانسه منتشر می سازد. اودرباره اين موضوع كه چرا اين اثر را در فرانسه منتشر ميكند؟ به خبرگزاری "ایلنا" گفته است: "باتوجه به اينكه 83 صفحه از كتاب اولم را سانسور كردند، مطمئن هستم كه اگر بخواهم اين كتاب را در ايران منتشر كنم بايد بسياري از نكات آن را سانسور كنم"!
كتاب "دل به دريا زدن،دم نزدن " نوشته ميلاد كيايي تا قبل از عيد در فرانسه منتشر ميشود. كيايي، نوازنده سنتور و آهنگساز، در مورد کتاب تازه اش گفت: "در اين كتاب جامعهشناسي هنرمندان موسيقي ايران تشريح شده است. اين كتاب در چهار بخش طراحي شده است كه ميتوان به بخش سازندگان، نوازندگان، فرهنگسازان و هنرجويان اشاره كرد. در اين اثر نوشتاري، جامعهشناسي يك قرن اخير موسيقيدانهاي ايراني روايت ميشود؛ البته پنجاه سال از اين يك قرن را به روايت خودم مينويسم و نيم قرن ديگر را از منابع موثيق برگرفتهام." كيايي با اشاره به اينكه در اين اثر از هنرمنداني كه سابقه منفي دارند،اسمي برده نميشود، خاطرنشان كرد: "باتوجه به اينكه بسياري از هنرمندان الگوي جامعه هستند، دراين اثرازخاطرات و روايتهاي منفي كه اسم شخص در آن درج شده باشد، پرهيز كردهام اما هنرمنداني كه سابقه مثبتي دارند به وضوح همه موارد توضيح داده شده است."
خانه / موزه ای برای آقای بازیگر
خانهي عزتالله انتظامي "آقای بازیگر" سینما و تئاتر ایران، براي تبديل به موزه تحويل شهرداری شمیران شد. به گفته انتظامی، تغيير و تحولات در اين خانه آغاز شده وسايل خانه به جاي ديگري منتقل شده و قرار است با كمك بهروز غريبپور فضاسازي لازم انجام شود و يك طبقه هم روي خانه احداث و تبديل به سالن نمايش شود. آقای بازیگر می گوید: "خانه كوچكي حدود صد متر در يوسف آباد داشتم كه آنجا را در سال 49 به مبلغ 37 هزار تومان فروختم و با كمك وام بانكي اين خانه را در قيطريه 315 هزار تومان خريدم كه تا سال 57 قسطهاي آن را پس دادم. همزمان با اكران فيلم «گاو» به اين خانه كه 451 و نيم متر متراژ دارد نقل مكان كرديم و ساير فيلمهايي كه بازي كردم صحبتهاي اوليهاش در همين حياط انجام شده است. افرادي چون علي حاتمي، ناصر تقوايي، داريوش مهرجويي و بهمن فرمانآرا به اينجا آمدند و با هم صحبت كرديم."
انتظامی می افزاید: "من در اين خانه خاطرات زيادي دارم و دوست ندارم از بين برود. ميتوانم اينجا را به قيمت زيادي بفروشم و يا اگر پنج طبقه ساخته شود پنج واحد 150-160 متري به من ميدهند. اما دوست ندارم اين اتفاق بيافتد. خوشبختانه شرایط تبدیل این خانه به موزهای سینمایی توسط شهردار تهران و معاون فرهنگی وی فراهم شده است. وسایل خانه، کتب، جوایز و سایر وسایل در حال انتقال به خانه هنرمندان است. این وسایل قرار است به امانت در خانه هنرمندان نگهداری شود و پس از اتمام کار شهرداری به خانهام بازگردد. آقای غریبپور هم بعد از این نقل و انتقالات کار طراحی خانه را شروع میکند تا خانه-موزه به معنای واقعی خود محقق شود."
اما «بهروز غریبپور» درباره این خانه / موزه به خبرگزاری "فارس" میگوید: "این خانه در مرحله تثبیت است و قرار است با پرداخت هزینهها از سوی سازمان شهرداری، به موزه انتظامی تبدیل شود. تا اینجای ماجرا بحثهایی با آقای انتظامی داشتیم و ایشان طرحهای بنده را پسندیدند. سعی من بر این است که این موزه، موزهای استثنایی شود اما نکته مهم در این ماجرا این است که هنوز معلوم نیست شهرداری مایل باشد که نظر آقای انتظامی را اجرا کند و طراح من باشم یا خیر. البته طبیعی است در صورت تمایل شهرداری بنده به زودی طرح و ایدههایم در این مورد را ارایه میدهم اما تا زمانی که شهرداری تهران اعلام نکند که مایل است بنده طراحی این خانه-موزه را برعهده بگیرم، صحبت درباه آن کار درستی نیست؛ چراکه این تنها توافقی بین من و آقای انتظامی است و هنوز تماسی از سوی شهرداری در این خصوص نداشتهام. البته ممکن است این عدم تماس به دلیل نقل و انتقال وسایل خانه آقای انتظامی به خانه هنرمندان باشد."
غریبپور که امیدوار است طراحی این خانه / موزه به وی محول شود، ادامه میدهد: "اگر قرار باشد اینجا را من طراحی کنم، این طراحی به شکل موزه نخواهد بود، بلکه میخواهم یک خانه / موزه طراحی کنم، من سه بار به موزه «بولگاکف» در اکراین رفتم و آرزو داشتم که روزی برای یکی بزرگان ایران چنین موزهای را طراحی کنم و اگر شرایط و زمان به من اجازه دهد، میخواهم خانه / موزهای طراحی کنم که بازدیدکنندگان در تمام لحظات حضورشان در خانه تصور کنند که آقای انتظامی درآنجا حضور دارد."
0 comments:
ارسال یک نظر