گرامی‌مقدم: انتخابات پیش رو یک مجلس فرمایشی را رقم خواهد زد

پس از چندین گمانه‌زنی گروه‌‌های مختلف و اظهارنظرات گوناگون طیف‌های سیاسی درباره شرکت یا عدم شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات نهم مجلس شورای اسلامی سرانجام در پی عدم تحقق شرط‌های این طیف از سوی حاکمیت رییس دوره‌ای شورای هماهنگی جبهه اصلاحات خبر از عدم شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات پیش رو داد.

آزادی زندانیان سیاسی، پایبندی همگان به قانون اساسی و فراهم شدن امکان برگزاری انتخابات سالم و آزاد از پیش‌شرط‌هایی بود که چندی پیش محمد خاتمی به عنوان عضوی از جامعه اصلاح‌طلبان برای شرکت در انتخابات مطرح کرده بود.

اسماعیل گرامی مقدم نماینده‌ی سابق مجلس شورای اسلامی و عضو حزب اعتماد ملی در گفت‌وگو با جرس با "ناعادلانه و ناسالم" خواندن انتخابات پیش رو تاکید می‌کند: انتخابات پیش رو یک مجلس فرمایشی را رقم خواهد زد.

وی که از مشاوران مهدی کروبی نیز هست درباره عدم شرکت اصلاح‌طلبان در این انتخابات می‌گوید: اصلاح‌طلبان حق دارند با استدلالات بدیهی و روشن و واضحی که دارند در انتخابات شرکت نکنند؛ چرا که از پیش نتیجه این انتخابات مشخص شده است.

متن کامل این گفت‌وگو در ادامه آمده است.

چند روز پیش رئیس دوره‌ای شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان اعلام کرد که این شورا تصمیم به عدم شرکت در انتخابات مجلس گرفته است. چه شرایطی باعث اخذ چنین تصمیمی شد؟

انتخابات یک رویداد سیاسی همراه با رقابت است و لازمه‌ی رقابت ایجاد یک شرایط کامل و داوری منصفانه و همچنین بهره‌گیری و استفاده از همه امکانات به صورت عادلانه برای گروه‌ها و جریانات سیاسی هست که قصد شرکت در انتخابات را دارند و رقابت عادلانه‌ای داشته باشند. از اوایل سال ۹۰، جریان‌های اصول‌گرا از تمامی امکانات دولتی و همچنین نهادهای نظارتی بهر‌ه گرفتند و با خیال راحت نیروهای خودشان را مرتب و آرایش آمدن به انتخابات را فراهم کردند. در طرف دیگر که اصلاح‌طلبان هستند از چنین شرایط آسوده و راحتی برخوردار نیستند، به دلیل این که ضمن این که هیچ یک از شرایطی که آقای خاتمی اعلام کردند محقق نشد، یعنی آزادی زندانیان سیاسی، آزادی دو نامزد معترض به نتایج انتخابات و برگزاری انتخابات آزاد و کامل که هیچ یک صورت نگرفت. بی‌شک یکی از شاخصه‌های انتخابات کامل و عادلانه این هست که نامزدهای انتخابات نگرانی از تیغ رد صلاحیت شورای نگهبان نداشته باشند. تیغی که بعد از انتخابات مجلس چهارم شورای نگهبان نشان داده همواره به سوی نامزدهای اصلاح‌طلب نشانه رفته و تعداد کرسی‌هایی نامزدهای اصلاح‌طلب را به حداقل رسانده است. از جمله این که در دوره‌ی گذشته نامزدهای اصلاح‌طلب فقط برای ۹۰ کرسی رقابت می‌کردند؛ این خود نشان می‌دهد که رقابت تا چه حد ناعادلانه بوده است. بنابراین وقتی شرایط حداقلی برای رقابت وجود ندارد مسلم است که اصلاح‌طلبان بازنده‌ی انتخابات هستند و فقط به صورت سمبلیک نامی از آن‌ها در انتخابات برده می‌شود، حال آن که بازنده‌ی انتخابات پیش از شروع انتخابات هستند. درست مثل تیم ورزشی که قبل از این که وارد میدان بازی شود، اجازه نداده‌اند هیچ یک از تمرین‌های لازم جهت حضور در رقابت را انجام دهند. اما باز هم می‌بینید که در ماه‌های گذشته، عناصر ذی‌نفوذ در اصلاح‌طلبان مانند آقای خاتمی و گروه‌های دیگر که معمولا هم گروه‌های متعادلی هستند در میان اصلاح‌طلبان وقتی که در صدد بودند جلسات و همایش‌های هم‌اندیشی درباره‌ی انتخابات برگزار کنند باز هم حاکمیت و دستگاه‌های امنیتی اجازه ندادند که آن‌ها به حداقل هماهنگی‌ها دست پیدا کنند. بنابراین به نظر می‌رسد که حاکمیت علاقه‌ و اشتیاقی به حضور اصلاح‌طلبان نداشت که حتی شرایط حداقلی را برای حضور آنان فراهم نکرد. از همین جهت است که برنده‌ی رقابت میان اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به خودی خود قبل از برگزاری انتخابات مشخص شده بود. در مجموع، فکر می‌کنم که اصلاح‌طلبان حق دارند با استدلالات بدیهی و روشن و واضحی که دارند در انتخابات شرکت نکنند.

این گفته‌ی شما تا حدی موضع حاکمیت در برابر تصمیم اصلاح‌طلبان در عدم شرکت در انتخابات را روشن می‌کند. اما از نظر شما در مجموع این تصمیم بر خلاف روندی است که جریان حاکم پیش می‌برد یا در راستای آن؟

جریان اصولگرا و یا حکومتی به دو بخش تقسیم می‌شود. یک بخش نزدیکان به بیت رهبری هستند که از آن‌ها به عنوان اصولگرایان سنتی نام می‌برم. آن‌ها تمایل داشتند که اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور پیدا کنند و حتی آقای مهندس باهنر به عنوان یکی از نمایندگان این جریان از اصلاح‌طلبان خواهش کرد تا در انتخابات شرکت کنند. اما آن‌ها صرفا حضور اصلاح‌طلبان را برای گرم کردن تنور انتخابات می‌خواهند و برای رسیدن به مقاصد سیاسی خودشان در مقابل رقیب‌شان که جریان دولت یا به تعبیر خودشان جریان انحرافی است. لذا از این منظر آن‌ها تلاشی نکردند تا حداقل شرایط لازم برای اصلاح‌طلبان مهیا شود تا آن‌ها در انتخابات شرکت کنند، بلکه فقط در حد تعارف حرف زدند و می‌خواستند از حضور اصلاح‌طلبان به عنوان گرم‌کننده‌ی این رقابت نه به عنوان یک رقیب استفاده کنند.

از طرف دیگر جریان دولت، یعنی جریان آقای احمدی‌نژاد که مجری برگزاری این انتخابات هم هستند به هیچ‌وجه تمایلی نداشتند اصلاح‌طلبان در انتخابات حضور پیدا کنند. علت‌اش این بود که در صورتی که اصلاح‌طلبان نباشند در انتخابات آن‌ها می‌توانند یک رقابت از قبل مشخص‌ برای پیروزی را با رقیب اصولگرای خودشان انجام دهند. چرا که امکانات دولتی فراوان از جمله بخش‌داری‌ها، استانداری‌ها و همچنین اعتبارات مالی که به بهانه‌ی سهام‌ عدالت و توزیع پول به بهانه‌ی توزیع یارانه‌ها صورت می‌گیرد تمامی شرایط برای برنده شدن نامزدهای مورد حمایت جریان دولت ایجاد شده، بنابراین آن‌ها تمایلی به حضور اصلاح‌طلبان نداشتند و در واقع از سوی دو جریان هماهنگی‌ درباره‌ی حضور اصلاح‌طلبان وجود نداشت. اخیرا نیز پس از اطمینان از عدم حضور اصلاح‌طلبان برخی از نمایندگان مجلس منتسب به اصولگرایان گفتند اصلاح‌طلبان باید به جای این که شرایط اعلام کنند، شرایط حاکمیت و نظام را بپذیرند. ما از آن‌ها سوال می‌کنیم که چگونه بوده که جریان اصولگرا شرایطی تعیین کرده و نظام شرایط آنان را پذیرفته و برای آنان شرایط رقابت سالم، امنیت برگزاری جلسات مکرر، تایید صلاحیت نامزدها بدون هیچ دغدغه از رد صلاحیت صورت می‌گیرد، چگونه است که این حاکمیت شرایط اصولگرایان را که اصول اولیه است را پذیرفته‌ اما شرایط اصلاح‌طلبان که همان شرایط است را نپذیرفتند؟ آقای خاتمی شرایط مضاعفی را از حاکمیت نخواستند بلکه این‌ها شرایط لازم هست. به هر حال برای رقابت باید امنیت لازم، برگزاری جلسات مختلف، تمرین برای رقابت و ارائه‌ی برنامه‌ها فراهم شود. وقتی حاکمیت شرایط لازم برای حضور در انتخابات یک طرف را می‌پذیرد اما طرف دیگر را نمی‌پذیرد به این معنا است که انتخابات رقابتی و سالم نخواهد بود و به سمت یک جریان خاص است. از همین رو است که اصلاح‌طلبان راهی به جز عدم شرکت در انتخابات که از قبل نتیجه‌ی آن مشخص است ندیدند. من فکر می‌کنم در صورتی که حاکمیت شرایط اصلاح‌طلبان را می پذیرفت بسیاری از بحران‌هایی که نظام با آن مواجه هست هم در سطح بین‌المللی و هم در سطح داخلی می‌توانست حل و فصل کند و برخی از اتهاماتی که به نظام وارد می‌شود را در حاشیه قرار دهد. در حال حاضر بحث حقوق بشر، بحث انتخابات ناسالم، بحث پرونده‌ی هسته‌ای ایران و تحریم‌هایی که جامعه‌ی جهانی علیه ایران به تصویب رسانده و تهدیدات نظامی همه با یک انتخابات سالم به حداقل می‌رسید. یعنی اگر اصلاح‌طلبان با شرایطی که داشتند در انتخابات شرکت می‌کردند به هر حال مشروعیت به نظام بازمی‌گشت. نظام چهره‌ای آزاد و دموکراتیک از خودش در جهان نمایش می‌داد و این باعث می‌شد که در تحریم‌ها و مسائل هسته‌ای تاثیرگذار باشد و مهم‌تر از همه این‌ها باعث مشارکت حداکثری مردم می‌شد که نتایج بسیار خوبی را هم برای نظام، هم برای جریانات اصولگرا و هم برای اصلاح‌طلبان داشت. ولی به نظر می‌رسد همان جریان اقتدارگرا که در حاکمیت نفوذ بیشتری دارد و بیشتر هم از سوی نظامیان حمایت می‌شود فعلا هدایت انتخابات را بر عهده دارند و بدون حضور اصلاح‌طلبان درصدد برگزای انتخابات هستند.

شما از حضور جریانات غیرهمسو اما حاضر در حاکمیت در این انتخابات سخن گفتید. فکر می‌کنید اصولا در این انتخابات چیزی به نام "رقابت حقیقی" حتی میان خود طیف حاکم شکل خواهد گرفت؟

من به نظرم رقابت بین این‌ها یک رقابت سالم نخواهد بود؛ رقابت خواهد بود اما نه رقابت سالم. انتخابات در واقع باید سه شاخصه داشته باشد؛ سالم باشد و رقابتی و آزاد. در بین آن‌ها رقابتی خواهد بود اما سالم نخواهد بود به دلیل این که جریان دولت مانند انتخابات شورای سوم، مجلس هشتم و ریاست جمهوری دهم از تمامی امکانات نهادهای دولتی و همچنین پول و اعتبار استفاده خواهد کرد تا جهت‌گیری نتایج انتخابات را به سمت خودش رقم بزند و این تجربه شده است. از طرف دیگر جریان اصولگرا با در دست داشتن نهادهایی مثل شورای نگهبان و قوه قضاییه در صدد این هست که از استفاده‌ی دولت از این امکان جلوگیری کند. به همین دلیل و در شرایطی که دو طرف از امکانات دولتی بهره می‌برند این انتخابات، انتخابات سالمی نخواهد بود. چرا که در انتخابات سالم هیچ طرفی حق استفاده از امکانات دولتی را ندارد. اما به نظر می‌رسد که با توجه به این شرایطی به وجود آمده تردیدهایی هم در میان اصولگرایان شکل گرفته که چطور می‌شود جلوی برنده شدن نامزدهای جریان دولت را گرفت. به همین دلیل این بحث‌هایی مانند اختلاس مالی مطرح شد یا مفسده‌های دیگر و همچنین پرونده‌هایی که باند آقای احمدی‌نژاد از وزارت اطلاعات خارج کردند و توسط آن رقیب را تهدید می‌کنند، ضمن این که انتخابات را ناسالم می‌کنند از طرف دیگر نشان دهنده‌ی افشاگری جریان اصولگرای سنتی است تا به این وسیله مانع از برنده شدن جریان دولت شود. بنابراین اگر همه‌ی این‌ها را کنار هم بگذاریم می‌بینیم که حتی در میان خودشان نیز یک رقابت سالم که در گذشته‌ها وجود داشت، دیگر وجود نخواهد داشت و این نوع رقابت یک مجلس فرمایشی را رقم خواهد زد.

بیش از ۳۰۰ روز از حبس رهبران جنبش سبز گذشته؛ جنبشی که پس از یک انتخابات ناسالم شکل گرفت. فکر می‌کنید سرکوب و حبس رهبران این جنبش حاکمیت را در قصد خود که متوقف کردن جنبش سبز بوده موفق کرده است؟

سرکوب پاسخ کوتاه مدت برای همه‌ی نظام‌های حکومتی دارد و رویدادهای سیاسی گذشته نشان می‌دهد که اثر کوتاه مدت و موقت داشته است. آنچه که در اعتراضات سال ۸۸ مطرح شد نیازهای اساسی یک ملت هست و این نیازها نمی‌توانند با سرکوب فراموش شوند. ملاحظه کردید که بعد از ۹ دی که حاکمیت با تبلیغات غیرواقعی سعی کرد نشان دهد که اعتراضات مردمی و جنبش سبز به طور کلی از بین رفته و فروکش کرده است و حتی این جبنش را یک جنبش مرده نامید. اما دیدیم که مردم در ۲۵ بهمن بار دیگر برای تاکید بر همان نیازها و خواسته‌ها به خیابان آمدند و اعتراض خودشان را اعلام کردند. بنابراین حاکمیت اگر بخواهد از این بحران‌ها رهایی پیدا کند با نگاهی واقع‌بینانه به گذشته ملاحظه خواهد کرد که این جنبش هرگز از بین نرفته و خواست‌های مردم هرگز از بین نرفته و سرکوب و حبس رهبران جنبش سبز تاثیر در آن نداشته است. البته حاکمیت هرگز درصدد پاسخگویی به این نیازها نیستند و تنها با اتهام‌افکنی و سرپوش گذاشتن به ضعف‌هایی که وجود دارد سعی می‌کنند در میان هواداران خودشان این طور نمایش دهند که این خواست‌ها فروکش کرده است. اما من فکر می‌کنم اگر حاکمیت در مقابل خواست‌های واقعی آقای خاتمی که همان سه شرط بود نرمش نشان ندهد آثار وجود جنبش سبز را قطعا در انتخابات روز ۱۲ اسفند ملاحظه خواهد کرد.

0 comments:

ارسال یک نظر