هیات حقیقت یاب تشکیل دهید
یک عضو منتقد حکومت در مجلس خبرگان، طی نامه ای خطاب به ریاست آن مجلس نوشت از چه نظامی دفاع میکنید، و مردم مدافع کدام نظام باید باشند، میفرمائید از نظام اسلامی، حال ببینید با این تخلّفات از قرآن و سنّت باز هم نظام اسلامی است؟
به گزارش کلمه، آیتالله سید علیمحمد دستغیب در نامههایی به محمدرضا مهدوی کنی، رئیس مجلس خبرگان، به شدت از قانونشکنیهای حاکمیت در دو سال اخیر انتقاد کرد و خواستار تشکیل یک کمیتهی حقیقتیاب مورد رضایت طرفین برای بررسی تخلفات صورت گرفته از شرع و قانون و نیز بررسی علت دخالت سپاه و نیروهای امنیتی در نهادهای مختلف اجتماعی و زندگی مردم شد.
این مرجع مردمی، در دو نامه که قبل و بعد از اجلاس اخیر مجلس خبرگان برای رئیس این مجلس ارسال کرده، موارد متعددی از تخلفات مسئولان نظام از قرآن و سنت و قانون اساسی به ویژه در دو سال اخیر را برشمرده و تاکید کرده است: اگر این مسیر ادامه پیدا کند و تغییری در وضع مملکت صورت نگیرد و زندانیان آزاد نگردند و مطبوعات آزاد نگردند و قانون اساسی اجراء نگردد، آنگاه تنها خبری که از این خبرگان برداشت میشود این است که اعضاء آن اختیار و اجتهادی ندارند، و این همه خلاف شرعها را مجبورند تأیید کنند.
این روحانی منتقد حکومتف در نامه اول خود که در ۲۷ ماه مبارک ۱۴۳۲ (۵ شهریور ۱۳۹۰) نگاشته شده، با اشاره به اینکه امنیتی برای خود جهت حضور در جلسه مجلس خبرگان نمیبیند و لذا مطالب خود را به وسیله بیانیه به اطلاع مردم میرساند، به سوء استفاده انتخاباتی از بیتالمال و حمله به مسجد قبا توسط «نمایندگان اصل یکصدوده» قانون اساسی اشاره کرده و پرسیده است: آیا شما آنچه را در این مملکت به خصوص طول این دو سال بر ملت گذشته موافق با قرآن و سنت رسولالله میدانید؟ تاریخ گواهی میدهد که در حیات خبرگان خلاف شرعهای بسیاری صورت گرفته، اما خبرگان عکسالعملی نسبت به آن نشان نداده بلکه تأیید هم کردهاند، و اگر کسی بخواهد مطلب حق و منطقی و عقلی بیان کند شامل تمام اتهامات میشود.
در نامه دوم نیز که به تاریخ ۱۶ شهریور (همزمان با آخرین روز اجلاس دهم خبرگان دورهی چهارم) ارسال شده و آیتالله دستغیب ابراز امیدواری کرده که این نامه به دست مهدوی کنی برسد و او هم به وظیفهی شرعی و قانونی خود عمل کند، با اشاره به سوابق آقایان هاشمی و کروبی و خاتمی و موسوی، و اتهاماتی که به آنها وارد میشود، آمده است: عجیب است مثل اینکه حفظ اسلام در یک شخص تجلّی کرده که اگر او حفظ نشود اسلام از بین رفته و اگر او باشد اسلام هم هست، هر چند چیزی از احکام اسلام نماند و حتّی عقاید مردم سست شود، و همه بیتفاوت شوند و بازگشت به قبل کنند!
آیتالله دستغیب در این نامه همچنین در واکنش به اظهارات مهدوی کنی که خواستار آن شده بود که مردم مدافع نظام باشند، پرسیده است: جنابعالی از چه نظامی دفاع میکنید، و مردم مدافع کدام نظام باید باشند، میفرمائید از نظام اسلامی، حال ببینید با این تخلّفات از قرآن و سنّت باز هم نظام اسلامی است؟ آیا آبروی مؤمن بخصوص مراجع، محترم نیست، و صحیح است که بعضی از آنها مورد هتک واقع شوند؟ آیا نه این است که در محاکمات و پیش از اجراء حکم باید هر دو طرف دعوی حضور داشته باشند و اتّهام معلوم باشد؟ از جمله آبروی آقایان هاشمی و کروبی و خاتمی و موسوی برده میشود با اتّهامهای واهی و بدون محاکمه، این است اجرای احکام اسلام؟ و این است رضایت امام زمان ؟
این مرجع تقلید مقیم شیراز در این نامه همچنین به حمایت از خاتمی، کروبی و موسوی پرداخته و دربارهی آنها نوشته است: آقای خاتمی با آن همه محبوبیّت در زمان ریاست جمهوری و کشف آن همه خلاف قانون و خلاف شرع و قدرت انتقامجوئی، اما جز محبّت و حفظ نظام و رهبری راهی نرفت. چهره مهر و محبّت اسلامی را در نظر مردم دنیا نشان داد. عزّت و سربلندی مردم مسلمان ایران را در تمام کشورها افزایش داد. مراجع عظام و روحانیّون والامقام را در دنیا رفعت بخشید. البته همه از برکات تربیّت امام عزیز بوده. آقای کروبی به برکت امام نگذاشت مجلس از استقلال و رأس امور بودن خارج شود و با شهامت تخلّفات از قانون و شرع را تذکّر داد. آقای میرحسین موسوی که به عنوان نخستوزیر زمان امام مشهور شد جز امانتداری در انجام قانون و بیتالمال مسلمین کاری نکرد، که بیجهت محبوب امام واقع نگردید.
ایشان یادآور شده است: جنابعالی به خاطر دارید که مردم ایران در ابتداء انقلاب سال پنجاه و هفت به تبعیّت از مراجع و علماء به حق، فریاد میزدند «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» که هر سه برگرفته از قرآن و سنّت و تکیه کلام مرحوم امام خمینی بود. متأسفانه وضعی پیش آمده که از آنچه میخواستند و فریاد میزدند و مدّتی میوه شیرین آن را یافتند، جز شبحی نمیبینند، و خود را جدا از آن مییابند.
نماینده استان فارس در مجلس خبرگان، در پایان نامهی اخیر خود نیز پیشنهاد داده است که "برای رضایت صاحب شرع و حفظ سه پایهی استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی» هیئتی از افراد مطمئن و مورد نظر هر دو گروه تشکیل شود تا تخلفات صورت گرفته از قانون و خلاف شرع را بررسی کند و رضایت مراجع و علما و فضلا جلب و از آنها اعاده حیثیت شود. ایشان همچنین تاکید کرده است که این هیئت باید بررسی کند «به چه وجه شرعی و قانونی و عرفی، سپاه و نیروهای امنیّتی در تمام شؤون زندگی مادّی و معنوی مردم وارد شده، و چرا و به چه جهت بیوت مراجع و دفاتر ایشان و وسائل تبلیغاتی آنان به شدّت تحت نظارت آنها است مساجد، حسینیّهها و مراکز اجتماعات دینی اضافه بر ادارات و دانشگاهها در اختیار تام ایشان است. حوزهها و مراکز علمی و فقهی که لازم است مستقل باشد و فقیه مستقل تحویل جامعه دهد در محدودیّت و کنترل شدید سپاه و نیروهای امنیّتی ظاهر و پنهان است. و هر کس پا را از خواستههای آنها فراتر گذاشت به احکام غلاظ و شداد که در قرآن و سنّت نیست محکوم میشود؟"
متن کامل دو نامهی آیتالله دستغیب به رئیس مجلس خبرگان به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
وَالعَصرِ اِنّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ اِلّا الّذینَ ءامَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوا بِالحقِّ وَ تَواصَوا بالصَّبرِ
حضور محترم حضرت آیتالله مهدویکنی رئیس مجلس خبرگان رهبری
سلام علیکم
عبادت شما در این ماه مبارک رمضان «۱۳۹۰» هجری شمسی مطابق «۱۴۳۲» هجری قمری قبول باشد. به خداوند جلیل و غفار امیدواریم که ما را از خواب غفلت و از خسران که دامنگیر همه میباشد «وَالعَصرِ اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ» خارج نموده و از بندگان صالح قرار دهد «اِلّا الّذینَ ءامَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ». اما برای خارج شدن از خسران احتیاج به همت و حرکت است در غیر این صورت «لَفی خُسر» خواهد بود.
شما را به عنوان نماینده و رئیس مجلس خبرگان «مجتهدین» انتخاب کردهاند، وظیفه دارید که نسبت به مسائل جاری در مملکت و تطابق آنها با احکام اسلام رسیدگی کنید، به خصوص از شخص حضرتعالی که در شبهای ماه مبارک رمضان مردم را به خداوند و پیغمبر (ص) و ائمه اطهار (ع) دعوت کرده و میکنید، تا گفتار و کردار مطابق باشد، شما در مقام ریاست مجلس خبرگان هستید باید اجتهادتان ظاهر شود و الا مسأله تقلید پیش میآید که با سابقه حوزویت جنابعالی و تدریس و تدرس فقه و اصول سازگار نیست.
مطالبی را به عنوان نمونه نسبت به خلاف شرعها و خلاف ادب های صورت گرفته در مملکت از زبان یکی از اعضاء مجلس خبرگان جهت جبران و خروج از وضع موجود میشنوید: جناب آقای مهدویکنی آیا شما آنچه را در این مملکت به خصوص طول این دو سال بر ملت گذشته موافق با قرآن و سنت رسولالله (ص) میدانید؟ تاریخ گواهی میدهد که در حیات خبرگان خلاف شرعهای بسیاری صورت گرفته، اما خبرگان عکسالعملی نسبت به آن نشان نداده بلکه تأیید هم کردهاند، و اگر کسی بخواهد مطلب حق و منطقی و عقلی بیان کند شامل تمام اتهامات میشود که خود حضرتعالی به خوبی آگاه هستید.
جناب آقای مهدویکنی، آیا شما نسبت به ریاست جمهوری نهم ملاحظه کردید، و تشکیل این جمعیت مورد نظر عدهای از خبرگان و مجلس شورای اسلامی و در رأس شورای نگهبان، شاهد بودید. حتماً شما هم این مسأله را به خوبی مطلع هستید که قرار بر این بود تا آنها که متصل به امام امت (رحمتالله) بوده و هستند از سر راه برداشته شوند! اینها مسأله مقدس مآبی نیست، آنچه اتفاق افتاده را نمیتوان منکر شد.
خدا را در نظر بیاورید اینها تماماً فردای قیامت جلوی چشم ما است و باید جوابگو باشیم. شما از افراد صاحب نفوذ و اثر هستید و نمیتوانید بگوئید از من کاری ساخته نیست.
انصاف دهیم در هنگام نامزدی آقای هاشمیرفسنجانی یعنی ریاست جمهوری نهم چه بر سر آقای هاشمی آوردند. یعنی در حقیقت بر سر امام امت تخریب آقای هاشمی از ناحیه چه کسی بود، آیا غیر از سپاه و اطلاعات و نیروهای امنیتی انجام گرفت. تخریب ایشان یعنی تخریب روحانیت. این را با چه منطقی میتوان تطبیق داده و توجیه کرد! آیا برای بیرون کردن رقیب باید از بیتالمال توسط نمایندگان اصل یکصدوده سرمایهگذاری شود تا آقای هاشمی رئیسجمهور نشود؟ اگر میگوئید اینطور نیست، پس بگذارید پردهها کنار رود پیش از اینکه «یوم تبلی السرائر» گردد، خود جناب آقای هاشمی نسبت به تخلفات صورت گرفته در ریاست جمهوری نهم بیان کنند. شما نمیتوانید بگوئید مطالب گذشته است، آبروی مؤمن در تمام زمانها باید ملاحظه شود. و از همه مهم تر تأیید مجلس خبرگان نسبت به ریاست جمهوری آن شخص، که انسان چه بگوید آن هنگام که اجتهاد جای خود را با تقلید عوض کرده.
آیا اگر این مطالب در زمان خودش رسیدگی میشد این اتفاقات دو سال گذشته پیش میآمد؟ آیا شما نسبت به مناظره تلویزیونی هشتاد و هشت آقایان موسوی و کروبی که هر دو مؤمن و مورد نظر امام امت (رحمتالله) بودند، و اتهاماتی که به جناب آقای هاشمیرفسنجانی و ناطق نوری زده شد بدون حق دفاع، هیچ مسئولیتی ندارید؟ آیا آبروی اسلام از بین برود، آبروی مؤمن از بین برود و مجلس خبرگان مهر تأیید بر آن بزند. این نیست جز اینکه اجتهاد از وضع خود خارج شده و معنای تقلید ظاهر گردیده.
آیا مسأله ریاست جمهوری دهم سال هشتاد و هشت همان برنامه مهندسی شده سال هشتاد و چهار نمیباشد، که بنا است افرادی که تابع نظر امام هستند از صحنه خارج شوند. اقوی دلیل وقوع شیء است.
شاید گفته شود اینها موافق نظر اصل یکصدوده نمیباشد. گفته میشود اصل یکصد و ده نباید تابع قانون اساسی باشد، هنگامی که قانون چنین اشخاصی را تأیید کرده، آیا صحیح است از پول بیتالمال جهت تخریب آنها خرج کرد، و اینگونه رقیب را از صحنه خارج نمود، و تمام آراء و بندهای قانون را زیر پا گذاشت؟
آیا صحیح است که مجلس خبرگان تمام مخالفتهای با قانون اساسی را بیربط بداند و بدون نظر به شأن مجلس خبرگان که حافظ قانون اساسی است، مهر تأیید بر اوضاع زده و در مقام مداحی به تخریب افراد دامن بزند؟ آیا این اشخاص نمایندگان ملت هستند یا تابعین شورای نگهبان، چون اینها به خوبی مطلع از خلاف شرع ها و خلاف قانونهای صورت گرفته در مملکت هستند.
آیا وقایع اتفاق افتاده هشتاد و هشت به بعد مورد تأیید شما است؟ آیا افرادی که به ظاهر مهر «فتنه» بر آنها زده میشود از شیعیان علی بن ابیطالب نیستند؟ آنها به امام امت و قانون اساسی پای بند نیستند؟ آیا مسأله انتخابات هشتاد و هشت ریاست جمهوری منطقی و قانونی بود؟ آیا خواست مردم تأمین شد؟ آیا نباید آراء مردمی که به دستور امام امت به صحنه آمدند و رأی دادند حفظ شود، و قابل شمارش باشد؟
چرا مردم را قانع نکردند و تاکنون از ناحیه سپاه و دیگر ارگانهای نظامی مردم سرکوب گردیدهاند و هیچکس جوابگو نمیباشد؟
جناب آقای مهدویکنی با همه این اوضاع وضع موجود را تأیید میکنید؟ آیا نه این است که قوام مجلس خبرگان، مراجع و علماء هستند، آیا آنها وضع موجود را تأیید میکنند؟ آیا اینها خارجی هستند، اینها وابسته به خارج میباشند؟ جناب آیتالله وحید خراسانی وابسته به بیگانه است؟ سایر مراجع منتقد وابسته به خارج هستند؟
اینجانب که فقط حرف حق آن هم در بیانیهها و مجالس وعظ و بر طبق گزارشهای متواتر و بعضاً (کالعیان) بیان میکنم، باید مورد گفتارها و حرکات خلاف شرع و خلاف قانون و عقل و منطق قرار گیرم، آیا جواب حرف حق حمله به بیت که زن و فرزند در آن هستند و حمله به حوزه علمیه و مسجد قبا و حمله به شاگردان و طلاب اینجانب میباشد؟ آن هم از ناحیه فرماندهان سپاه و نماینده اصل یکصد و ده؟ و از همه اینها عجیبتر، هنگامی که به مقامات رجوع میشود به قوه قضائیه رجوع میشود که به مسجد و بیت حمله شده، در عوض رسیدگی، طلاب و مؤمنین نمازگزار را متهم کرده و میگویند چرا دفاع کردید، چرا مقاومت کردید! هیچ ارگانی حق رسیدگی ندارد، این از ناحیه سپاه و بسیج و . . . میباشد!
شما ملاحظه بفرمائید که سپاه و بسیج چگونه به سرنوشت مردم مسلط شده که هیچ کس حق سخن گفتن ندارد. طلاب حقیر که در اکثر مساجد و ادارات به اقامه نماز و ارشاد مشغول بودهاند، بیرون راندهاند، به اتهام اینکه اینها ضد ولایت فقیه هستند.
آیا این همه خلاف شرع ها که در زندان و امور مردم و تخلفات دیگر که بنا نیست همه آنها بیان شود صورت میگیرد، از ناحیه شورای نگهبان نیست؟ اگر شورای نگهبان به وظیفه اصلی خود که حفظ رأی مردم و رسیدگی به شکایات آنها، و حذف نظارت استصوابی، و دخالت نکردن در انتخابات بود عمل میکرد، این مطالب صورت نمیگرفت.
اگر شورای نگهبان گذاشته بود که مجلسین از افرادی باشند که مردم قبول دارند، میتوانست در مقابل خلاف شرع ها و خلاف قانون ها بایستد.
اگر شورای نگهبان حافظ رأی مردم بود، آنها رئیس جمهوری انتخاب میکردند که متقی و صاحب رأی و دارای جایگاه علمی و مطلع از قرآن و سنت، و مطلع از مسائل سیاسی و مطلع از مسائل جبهه و جنگ بوده باشد، و این همه گرفتاری برای ملت به بار نمیآوردند. مثل اینکه فردی را میطلبند که تابع نظر آنها باشد که این هم مساعد نگردید!
پس تخلف از ناحیه شورای نگهبان میباشد که خبرگان موظف به تذکر میباشند، و الا همان تقلید است که بر اجتهاد مقدم شده. همان تسلط نیروهای نظامی و امنیتی بر حوزههای علمیه است که بنا دارند اجتهاد برچیده شود.
جناب آقای مهدویکنی، آیا جرم افراد زندانی سیاسی چیست؟ چرا محکمه عادلانه بر حسب شرع و قانون صورت نمیگیرد؟ چرا اینها از حقوق اولیه خودشان بیبهرهاند؟ آیا مخالفت با عقیده شخص مخالفت با قرآن و سنت است؟
اگر این مسیر ادامه پیدا کند و تغییری در وضع مملکت صورت نگیرد و زندانیان آزاد نگردند و مطبوعات آزاد نگردند و قانون اساسی اجراء نگردد، آنگاه تنها خبری که از این خبرگان برداشت میشود این است که اعضاء آن اختیار و اجتهادی ندارند، و این همه خلاف شرعها را مجبورند تأیید کنند.
جناب آقای مهدویکنی، این معنی بر کسی پوشیده نیست که جنابعالی بارها نسبت به جناب آقای هاشمیرفسنجانی اعتراف داشتید که از ناحیه تقوی و علم و سیاست و در نهایت اداره خبرگان بر شما اولی است، آیا انتخاب شما از ناحیه اجتهاد بود یا تقلید؟
مردم ایران فهیم هستند، صبور هستند، قانع هستند، عالم و محترم هستند، اما تا چه حد باید این خلاف قانونها را تحمل کنند، تا دیر نشده مردم را نسبت به جمهوری اسلامی آشتی دهید و کدورتها را بردارید که خداوند ارحم الراحمین است.
در خاتمه عرض شود که اینجانب هیچ امنیتی برای خود نمیبینم چون به بیت حمله شد، به حوزه و مسجد حمله شد، و سایت هایشان نسبتهای خلاف واقع به حقیر دادند، عدهای از خبرگان هم که بنا دارند سکوت رعایت شود، به قوه قضائیه هم که شکایت شود که آن هم اختیاری ندارد، اختیارات در قوه قهریه سپاه جمع شده. بنابراین تکلیفی در حضور به مجلس خبرگان نمیبینم، و مطالب حق را به وسیله بیانیه به سمع مردم شریف میرسانم، انشاءالله. والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.
سید علی محمد دستغیب
بیست و هفتم رمضان المبارک ۱۴۳۲
........................................
بسمالله الرحمن الرحیم
محضر مبارک حضرت آیتالله مهدویکنی رئیس مجلس خبرگان رهبری
سلام علیکم
غرض از تصدیع تذکر به مطالبی است که یادآوری آنها خوب است. جنابعالی در سن پختگی و تدبیر و خارج کردن حبّ دنیا هستند که از این جهت شایسته تبریک است.
حضرتعالی که مشهور به تقوا و تعهّد هستید به خوبی میدانید که دفاع از حق در هر زمان و مکان بر مؤمن به خصوص مجتهد لازم است بلکه از وظائف مجتهد است که «و ما علی الرسول الّا البلاغ» حق همان قرآن و سنّت است و عامل به آن دو و مدافع آنها حق و متّقی است، و غیر آن بیراهه است.
جنابعالی به خاطر دارید که مردم ایران در ابتداء انقلاب سال پنجاه و هفت به تبعیّت از مراجع و علماء به حق، فریاد میزدند «استقلال آزادی جمهوری اسلامی» که هر سه برگرفته از قرآن و سنّت و تکیه کلام مرحوم امام خمینی بود. متأسفانه وضعی پیش آمده که از آنچه میخواستند و فریاد میزدند و مدّتی میوه شیرین آن را یافتند، جز شبحی نمیبینند، و خود را جدا از آن مییابند.
آیتالله مهدویکنی شما وظیفه سنگینی را به عهده گرفتید، و مسئولیت خطیری به عهده شما است، و آن سعی و کوشش در پیاده شدن احکام الهی است که تخلف از آن مسؤول عندالله میباشید. جنابعالی از چه نظامی دفاع میکنید، و مردم مدافع کدام نظام باید باشند، میفرمائید از نظام اسلامی، حال ببینید با این تخلّفات از قرآن و سنّت باز هم نظام اسلامی است؟ آیا آبروی مؤمن بخصوص مراجع، محترم نیست، و صحیح است که بعضی از آنها مورد هتک واقع شوند؟ آیا نه این است که در محاکمات و پیش از اجراء حکم باید هر دو طرف دعوی حضور داشته باشند و اتّهام معلوم باشد؟
که از جمله آبروی آقایان هاشمی و کروبی و خاتمی و موسوی برده میشود با اتّهامهای واهی و بدون محاکمه، این است اجرای احکام اسلام؟ و این است رضایت امام زمان (علیهالسلام)؟
جرم آقایان هاشمی و کروبی و خاتمی و موسوی در چیست؟ آیا دفاع نکردن از خلاف قانون و خلاف شرع جرم است؟ شما خوب میدانید که آقای هاشمی معرّف رهبر بود و تا حال حاضر نیز مدافع ایشان است، و ناچار است خطرات را متذّکر شود.
آقای خاتمی با آن همه محبوبیّت در زمان ریاست جمهوری و کشف آن همه خلاف قانون و خلاف شرع و قدرت انتقامجوئی، اما جز محبّت و حفظ نظام و رهبری راهی نرفت. چهره مهر و محبّت اسلامی را در نظر مردم دنیا نشان داد. عزّت و سربلندی مردم مسلمان ایران را در تمام کشورها افزایش داد. مراجع عظام و روحانیّون والامقام را در دنیا رفعت بخشید. البته همه از برکات تربیّت امام عزیز بوده.
آقای کروبی به برکت امام راحل (رحمتالله) نگذاشت مجلس از استقلال و رأس امور بودن خارج شود و با شهامت تخلّفات از قانون و شرع را تذکّر داد.
آقای میرحسین موسوی که به عنوان نخستوزیر زمان امام مشهور شد جز امانتداری در انجام قانون و بیتالمال مسلمین کاری نکرد، که بیجهت محبوب امام واقع نگردید.
میگویند حال فعلی ایشان تغییر کرده، ایشان در صدد براندازی نظام و یا تحریف آن و حذف رهبری هستند! میگویند قرائن و مدارک موجود است! خوب عقل و شرع و عرف حکم میکند که آنها را حاضر کند و آنها را با حفظ شخصیّت و اختیار حاضر کنید و ارائه دهید تا بتوانند آنچه که واقع است بگویند و حق روشن شود.
عجیب است مثل اینکه حفظ اسلام در یک شخص تجلّی کرده که اگر او حفظ نشود اسلام از بین رفته و اگر او باشد اسلام هم هست، هر چند چیزی از احکام اسلام نماند و حتّی عقاید مردم سست شود، و همه بیتفاوت شوند و بازگشت به قبل کنند!
حضرت آیتالله مهدویکنی ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری، پیشنهاد میشود که برای رضایت صاحب شرع و حفظ سه پایه، استقلال آزادی جمهوری اسلامی هیئتی تشکیل شود از افراد مطمئن و مورد نظر هر دو گروه و مسأله تخلّفات از قانون و خلاف شرع بررسی گردد. و رضایت مراجع عظام و علماء و فضلاء عدول فراهم گردد و اعاده حیثیّت از آنان بشود و بررسی شود به چه وجه شرعی و قانونی و عرفی، سپاه و نیروهای امنیّتی در تمام شؤون زندگی مادّی و معنوی مردم وارد شده، و چرا و به چه جهت بیوت مراجع و دفاتر ایشان و وسائل تبلیغاتی آنان به شدّت تحت نظارت آنها است مساجد، حسینیّهها و مراکز اجتماعات دینی اضافه بر ادارات و دانشگاهها در اختیار تام ایشان است.
حوزهها و مراکز علمی و فقهی که لازم است مستقل باشد و فقیه مستقل تحویل جامعه دهد در محدودیّت و کنترل شدید سپاه و نیروهای امنیّتی ظاهر و پنهان است. و هر کس پا را از خواستههای آنها فراتر گذاشت به احکام غلاظ و شداد که در قرآن و سنّت نیست محکوم میشود؟
امید است این نامه به دست شما برسد و به وظیفه شرعی و قانونی خویش عمل کنید.
سید علی محمد دستغیب
۱۶/۶/۹۰
0 comments:
ارسال یک نظر