به گزارش کلمه، بهاور یکی از ۱۲ زندانی اعتصاب کننده بود که چند روز پیش اعتصاب غذای خود را به همراه ۱۱ زندانی سیاسی دیگر شکست.
متن این نامه به شرح زیر است:
عماد عزیزم
یکسال دیگر هم گذشت ، باز هم هشت تیر رسید و خانواده و دوستانت بجای وجود عزیزت و جای خالی ات ، عکست را گذاشته و تولدت را گرامی داشتند.
خدایا باید بگویم (هر سال دریغ از پارسال ) ، حداقل پارسال تماسی داشتیم که بتوانیم تولدت را تلفنی تبریک بگوییم ، این امکان را هم از ما گرفتند.
دلم نمی خواست امسال برایت چیزی بنویسم ، چون می دانم غمگین هستید و هنوز جای خالی هم بندی از دست رفته تان را نتوانستید تحمل کنید و دست به اعتراض زدید تا صدایتان را با نخوردن به گوش مسئولین برسانید ، مطمئن هستم صدایتان را شنیده اند ، اگر چه سکوت کردند ولی شنیدند.
پارسال از خدا خواستم که در قضاوت تو خدا را ناظر قرار دهند ، امسال چه بخواهم، امسال می خواهم بگویم مگر آنها قسم نخوردند که قضاوت واقعی داشته باشند، دوست و غیر دوست را به حق قضاوت کنند، من خود تیر قسم خوردم و به دانشجویانم آموزش دادم که چطور بیماران زیر دستشان را چه کافر و چه مسلمان ، چه دوست و جه دشمن ، همانگونه که اموزش دیدند رسیدگی کنند . توقع من هم از آن قاضی ، از آن روحانی که در مسند قضاوت نشسته چیزی جزء این نبود که بدون خواندن دفاعیه متهم و فقط به گفته و نوشته کسانی که با کینه و مغرضانه پرونده سازی کردند گوش فرا دهند و حکمی به این سنگینی صادر نمایند . کافیست فقط لحظه ای چشمانشان را ببندند و بدون کینه و با قلبی آرام فکر کنند که ده سال زندان برای یک جوان یعنی چه و چرا ؟؟؟ ….
فقط برای اینکه نوشته هایش باب میل نبود ….
یک جوان پاک که می تواند سرمایه ای برای جامعه باشد ، جوانی اش را که پر از شور و اشتیاق از ایرانی بودنش است در زندان بگذراند.
چه بگویم که دلم خون است و چشمانم پر از اشک….
عزیز دلم تولدت مبارک
مادرت
هشت تیر ۱۳۹۰
0 comments:
ارسال یک نظر