گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند: چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ می کند.
و من دزد مال او هستم، نه دزد دین.
اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال ،خلل می یافت.
آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
0 comments:
ارسال یک نظر