رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام با انتقاد از بداخلاقي هاي سياسي كه به علماي قم هم رسيده، اظهار داشت: اينك 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي ميگذرد و بقاياي فكري دينزدايي و روحانيتستيزي كه در بهار هوشياري مردم ايران، چون مارهاي افسرده سر در خاك انتقام فرو برده بودند، در پاييز بداخلاقيهاي سياسي و اختلافات سليقهاي، پوستاندازي كرده و سر برآوردهاند و خاكريز به خاكريز جلو ميآيند و شاهديم كه پس از توهين و تهمت به سران روحاني عرصه سياست در 30 سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسيدهاند.
آيتالله هاشمي رفسنجاني در پیامی به مناسبت 19 دي، قيام خونين مردم قم عليه توهين به بنیانگذار جمهوری اسلامی آورده است: تأسفآور است كه اين بار براي توهين و تهمت، لباس رشيدي مطلقها را درآورده و خرقه دوستي و ارشاد پوشيدهاند، رندانه با چراغي كه دروغ را اخلاق، تهمت را مبارزه و توهين را جهاد ميدانند، مزوّرانه پشت خاكريزي پناه گرفتهاند كه مطمئناً آخرين و بالاترين هدف آنها خواهد بود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی هاشمی رفسنجانی، متن پيام وي بدين شرح زیر است:
توهين و تهمت به كساني كه جايگاهي در قلوب مردم يك سرزمين يا پيروان يك آيين الهي دارند، شيوه هميشگي كساني است كه پايههاي قدرت خويش را بر تارهاي عنكبوتي بنا نهادهاند و شگفتا در تاريخ بسيار ديديم و شنيديم كه حاكمان ناحق بسياري، براي بقاي خويش به اين شيوه نخنما تمسّك جستند و هربار نيز آفتاب حقيقت از پس ابر توهين و تهمت بردميد و اساس شبپرستان را درنورديد، اما اذناب جور به اين ميراث اجدادي خويش پايبندند.
به تاريخ صدراسلام برگرديد كه سران بتپرست حجاز، وقتي عجز خويش را در مقابله با پيامهاي آسماني پيامبر رحمت ديدند و از اقبال مردم به دعوت اسلام و ادبار از خويش ترسيدند، تير توهين و تهمت را در تركش نهادند تا شايد با سياهنمايي نورانيت رسول مكرم(ص) و سحر و جادو خواندن كلام وحي، بر روزگار قدرت خويش چند صباحي بيفزايند،اما ديديم كه لات، هبل و عزي يكي پس از ديگري شكستند و وحدانيت خدا در قالب تعاليم متعالي اسلام بر زبانها جاري شد وامروز مسلمانان با بيش از 5/1 ميليارد جمعيت و 56 كشور با قوميتهاي مختلف و زبانهاي گوناگون فرياد برميآورند كه «اشهد ان محمداً رسول الله»
فراز و فرود تاريخ و تهمت و توهين طاغوتيان در حق حقگويان را در 1400 سال گذشته ميدانيد و به رسم ايجاز، به تاريخ معاصر ايران، به عنوان ام القراي جهان اسلام ميپردازم كه سلطنتي به شيوه اشراف مكه و مدينه در انديشه شوم حكومت موروثي به شيوه ديكتاتوري و استبدادي داشت.
مردي از قبيله اهل بيت(عليهمالسلام) علم مبارزه ضدطاغوت را هرچند گروهي در آن مقطع پرچم ضلال ميدانستند، برافراشت و در طول 17 سال با زبرالحديدهايي كه داشت، مردم را به ميدان آورد.
اگر در نقطه آغاز مبارزه، رژيم پهلوي با كشتار بيرحمانه در 15 خرداد 42 و تبعيد امام و حبس مبارزان، تسمه از گرده مردم كشيد و به قول خويش زهر چشم گرفت، اما آن آتش، زير خاكستر نهان بود و هر ازچند گاهي انفاس قدسيه امام(ره) در بيانيهها و روشنگريهاي مبارزان در سخنرانيها، بر آن ميدميد و در گذر زمان به سال 1356 رسيديم.
رژيم پهلوي براساس اطلاعات ميداني ساواك كه بعضاً تا عمق خانوادهها نيز نفوذ داشت، مانند سران مشرك قريش، پي به عجز خويش در مقابله با اقبال روزافزون مردم به امام و نهضت روحانيت برد و در همان سال، دو سياست را براي ترور فيزيكي و شخصيتي امام پي گرفت.
براي ترور فيزيكي نور چشم امام، حاج آقا مصطفي خميني را در آبان ماه 1356 نشانه گرفتند تا امام را از ادامه مبارزه مأيوس كنند. اما وقتي استواري امام را در تداوم مبارزه و صلابت مردم در حمايت از امام ديدند، در دي ماه همان سال سياست ترور شخصيتي امام را در دستور كار خويش قرار دادند و مقالهاي سراسر توهين و تهمت به امام را در روزنامه اطلاعات منتشر كردند كه به اعتراف دوست و دشمن، اتفاقات پس از آن، سقوط رژيم پهلوي را در سراشيبي تسريع نهاد.
مردم همه شهرهاي ايران، به خصوص مردم شهر قم كه امام را با همه سوابق ميشناختند، چون آتشفشاني به خروش آمدند و اگرچه در 19دي در خيابانهاي قم در خون خويش غلتيدند، اما گدازههاي خشم و نفرت خويش را بر كاخ پوشالي و سست بنياد پهلوي ريختند.
همراهي پير و جوان و زن و مرد قم با طلبهها، فضلا، علماي بيدار و مراجع بزرگوار براي دفاع از حقانيت وجود يك سيد جليلالقدر از سلاله پاكان ثابت كرد كه تقدير الهي در قرار دادن مضجع شريف حضرت معصومه(س) در قم و بعدها تأسيس حوزه علميه در اين خطه از جغرافياي وسيع ايران بيحكمت نبوده است.
مردم قم در 19 دي 1356 با خون خويش درختي را آبياري كردهاند كه سالها پيش خون مردم تهران و كفنپوشان ورامين و خود قم در پاي نهال آن ريخته شده بود. درختي كه شاگردان امام در طول 15 سال تبعيد رهبر خويش با تحمل مرارتهاي شكنجه و زندان نگذاشتند شاخههاي انحرافي بر آن رشد نمايد، درختي كه يك سال پس از قيام خونين مردم قم با عنوان «جمهوري اسلامي» ثمر داد. درختي كه در سالهاي پس از پيروزي، تثبيت و تداوم خويش با حضور مردم و اهداي خون جوانان در دفاع مقدس، سايه گستر شده است.
اينك 30 سال از پيروزي انقلاب اسلامي ميگذرد و بقاياي فكري دينزدايي و روحانيتستيزي كه در بهار هوشياري مردم ايران، چون مارهاي افسرده سر در خاك انتقام فرو برده بودند، در پاييز بداخلاقيهاي سياسي و اختلافات سليقهاي، پوستاندازي كرده و سر برآوردهاند و خاكريز به خاكريز جلو ميآيند و شاهديم كه پس از توهين و تهمت به سران روحاني عرصه سياست در 30 سال گذشته، به فضلا، علما و مراجع قم رسيدهاند.
تأسفآور است كه اين بار براي توهين و تهمت، لباس رشيدي مطلقها را درآورده و خرقه دوستي و ارشاد پوشيدهاند، رندانه با چراغي كه دروغ را اخلاق، تهمت را مبارزه و توهين را جهاد ميدانند، مزوّرانه پشت خاكريزي پناه گرفتهاند كه مطمئناً آخرين و بالاترين هدف آنها خواهد بود.
0 comments:
ارسال یک نظر