رئيس سازمان بسيج مستضعفين با طرح این مدعا که "علوم انساني وارداتي كه در مراكز علمي و دانشگاهي ما تدريس مي شوند، علم نيستند و خيلي از آنها جعلي است"، گفت: اگر اينها علم بودند فارغالتحصيلان آن ميتوانستند كشوري همچون آمريكا را به خوبي اداره كنند و نگذارند به سراشيبي سقوط بيفتد.
به گزارش روابط عمومي سازمان بسيج مستضعفين، سردار محمدرضا نقدي اظهار عقیده کرد: در چنين شرايطي براي كساني كه به قانون اساسي، رهبري و نظام التزام دارند، به خصوص قشر دانشآموزان، طلاب، معلمان، دانشجويان و اساتيد و ظيفه سنگيني دارند اما در اين بين وظيفه بسيجيان دانش آموز سنگينتر است.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين ادعا کرد: اغلب رهبران كشورها افرادي بيسواد، كلاش، قاچاقچي و فاسدند وآنهايي هم كه سالمتر هستند، علممحور نيستند اما شرط رهبر در كشور ما دانشمندي و اجتهاد است.
وي مسئله "علم و دانش" را در اسلام يك "فريضه واجب" دانست و اظهار نظر کرد: اين يعني طلب علم بر هر زن و مرد مسلمان واجب شده و به همين دليل در قانون اساسي كشورمان به اين موضوع صحه گذاشته و شرايط علمي را در رهبري جامعه لحاظ كرده و حتي در چشمانداز 20 ساله خود رسيدن به قابليت علمي طراز علم و فناوري در منطقه را پيشبيني كرده است.
نقدي افزود: در چنين اوضاعي آنها مدعي هم هستند كه حكومت و تشكلهايشان علمي است به هر جهت اگر بخواهيم از چنين علمي تبعيت و پيروي كنيم و ساختار كشور را بر اساس علم آنها اداره كنيم، بيترديد به سرنوشت آنها دچار خواهيم شد.
رئيس سازمان بسيج مستضعفين با این ادعا که "چون جهانبيني ما توحيدي است پس نميتوانيم از جهانبيني مادي بهره بگيريم"، اظهار داشت: با توجه به اين موضوع متاسفانه در حال حاضر استادان و دانشجويان علوم انساني ما در سر كلاسهاي درس مطالب خود را با افرادي استناد ميدهند كه مشخص نيست انديشه چنين افرادي تا چه اندازه با واقعيت جامعه ما انطباق دارد و ميتوان از آن بهره گرفت.
وي در ادامه اظهار نظر کرد: جهش علمي وابسته بودن نيست. آنچه موجب ترقي خواهد شد عشق و آمادگي براي ايثارگران در اين مسير است. دانشمندي كه خود را براي حقيقت و كشف آن فدا ميكند و دانشمندي كه تا زمان كشف حقيقت از كتابخانه و آزمايشگاه بيرون نميآيد نمونههاي بارزي از عدم اتكا به امكانات و ماديات است.
نقدي همچنين گفت: اگر پول، كاري را از پيش ميبرد موسسات خيلي قشنگ و بزرگي كه در آمريكا وجود دارد مرزها را ميشكستند در صورتي كه اكنون آمريكا براي حل مسئلهاي كه يك آدم عاشق ميتواند آن را حل كند، پنج هزار دكتر را استخدام ميكند. البته اين نافي مسئوليت نيست بلكه هرچه در توان داريم بايد در اين راه بكارگيري كرد ولي اين را هم بدانيم كه اتكا به فرمول آمريكايي و غربي ما را به نتيجه نميرساند.
0 comments:
ارسال یک نظر