جام جهانی فوتبال: در این میدان استبداد می بازد!

در آفریقای جنوبی و جام جهانی فوتبال، اگر از ظاهر بازیها، برد و باختها و سروصدای کرکننده شیپورهای "وووه زولا" بگذریم، شاهد رویداد درخور توجهی هستیم و آن اینکه پیروز اصلی در این میدانها، دموکراسی و "مردم سالاری" است. کشورهائی که حکومت مردم به مردم در آنها جلوه بیشتری دارد، در مقابل کشورهای استبداد زده سربلند از میدان بیرون می آیند و پیروز می شوند؛ اینجا استبداد می بازد!  
 
فوتبال ورزش برنامه ریزی شده و هدفمند برای یک گروه است. کاری دسته جمعی است؛ یازده نفر باید دقیقا هماهنگ باشند، به قدر کافی زیر نظر یک مربی کاردان تمرین کرده باشند، درست نقشه بکشند و توپ را به هم پاس بدهند و جلو ببرند تا به دروازه حریف برسانند. جائی که مردم امکان حضور همگانی در عرصه برنامه ریزی های اجتماعی را نداشته باشند؛ یک نفر چوپان باشد و بقیه گله، درمیدان سبز و توپ  گرد هم از دیگران عقب می مانند.در همین میدان است که پرتغال یازده میلیونی و یکی از کم درآمدترین کشورهای اروپائی اما با دولتی دموکراتیک، کره شمالی بیست و پنج میلیون نفری را که در آستانه دست یافتن به بمب اتمی هم هست، با نتیجه حیرت انگیز هفت بر صفر شکست می دهد؛ نتیجه ای که تنها یکبار دیگردر سال 2002 اتفاق افتاده و آنجا هم یک کشور دیکتاتورزده دیگر یعنی عربستان سعودی بازی را با نتیجه هشت بر صفر به تیم ملی آلمان واگذار کرده است.

افتخاری که از دست رفت

همه تیمهای غرب آسیا از جمله عربستان، کویت، بحرین و امارات متحده عربی، همراه تیم ملی جمهوری اسلامی ایران در مرحله مقدماتی از رسیدن به مرحله پایانی جام جهانی بازماندند و سه تیم از شرق آسیا (ژاپن، کره جنوبی و کره شمالی) به آفریقای جنوبی رسیدند. هنوز که مرحله اول بازیهای جام به پایان نیامده، می توان گفت که  ژاپن به احتمال بسیار به مرحله دوم صعود خواهد کرد و کره جنوبی هم که تاکنون بازیهای قابل قبولی ارائه داده، اگر هم کنار برود آبرومندانه خواهد بود. اما این کره شمالی است که با وجود یک بازی باقیمانده در مقابل "ساحل عاج" بازیکنانش از هم اکنون باید با ترس و لرز چمدانهای خود را برای بازگشت به وطن ببندند. ترس از خشم و خروش و انتقام رهبر "کیم جونگ ایل" و پسرو جانشینش که در حقیقت نحوه چیدن بازیکنان در زمین را او به مربی تیم ملی دیکته کرده و اعلام کرده بود که "بازیکنان در صورت ارائه بازیهای خوب افتخار عضویت در حزب کارگران کره شمالی را پیدا خواهند کرد"!

بازیکنان بیچاره حالا نه تنها از "افتخار" عضویت در حزب محروم می شوند، بلکه ممکن است تنبیهات سختی هم در انتظارشان باشد؛ همانگونه که یکبار تیم ملی عراق با چنین عکس العملی مواجه شد و صدام حسین آنها را به کاخ ریاست جمهوری احضار کرد و چون به تیم کویت باخته بودند، شخصا و با دست مبارک ملی پوشان کشور را مورد ضرب و شتم قرار داد. شاید از همین روست که قبل از آغاز جام جهانی آفریقای جنوبی اعلام شد چهار بازیکن تیم ملی فوتبال کره شمالی ناپدید شده اند وهنوز خبری از پیدا شدن آنها منتشر نشده است. رهبر "کیم جونگ ایل" حتی اعتماد نکرد هزار نفر از اهالی تحت سلطه اش را مانند کشورهای دیگر برای تشویق تیم ملی شان به آفریقای جنوبی بفرستد تا مبادا از دستش دربروند؛ هزار چینی را لباس کره ای پوشاندند و بعنوان هواداران این تیم جا زدند که البته همه دنیا در چشم بهم زدنی آنرا فهمید.

اتفاقات مشابه

اتفاقات در جوامع استبدادی اگر در صورت و ظاهر اختلاف داشته باشد، در ماهیت و باطن یکسان است. "کیم جونگ هون" سرمربی تیم ملی کره شمالی در همه گفت و گوهای رسانه ای خود قبل از آغاز جام، اولین جمله ای که می گفت در مورد بزرگی های "رهبر" بود. هنگامی که این تیم توانست با پشت سر گذاشتن ایران و عربستان و بحرین و امارات و پس از چهل و چهار سال به جام جهانی راه پیدا کند، مربی آنرا از چشم رهبر دید و اعلام کرد که "اگر او نبود ما به جام جهانی نمی رفتیم". قبل از اولین بازی در جام و در مقابل برزیل هم اعلام کرد: "ما پیروزیهای خود را به رهبرمان تقدیم خواهیم کرد." حالا مربی بیچاره حتما  مانده است که چگونه شکست هفت بر صفر را باید به آستان رهبری به ارمغان ببرد؟

در ایران هم در حالیکه هیچ کس پیش بینی نمی کرد، به خواست احمدی نژاد، علی دائی را سرمربی تیم ملی کردند. دائی هم چون رئیس جمهوری را حامی خود می دید به هیچ کس پاسخگو نبود و حتی در یک گفت و گو با رسانه ها اعلام کرد " بزرگتر از کفاشیان هم نمی تواند به من دستور بدهد." علی کفاشیان رئیس فدراسیون فوتبال است و منظور دائی از "بزرگتر ازکفاشیان" هم کسی نبود جز "علی آبادی" رئیس وقت سازمان تربیت بدنی. اما چون انتخاب درست نبود، حمایتها نیز کارساز نشد و هنگامی که تیم ملی در تهران به عربستان باخت، اسطوره فوتبال ایران را یک شبه از سرمربیگری کنار گذاشتند چنانکه هنوز که هنوز است باید دنبال طلبش از فدراسیون بدود.

خود علی آبادی هم بی آنکه سابقه ای در ورزش داشته باشد، از سوی احمدی نژاد رئیس سازمان تربیت بدنی شده بود و حالا هم علی سعیدلو که او هم سابقه ای در ورزش ندارد، بجای قبلی رئیس این سازمان است. علی کفاشیان هم که روزگاری دونده دوهای نیمه استقامت بوده، در زمان هردو رئیس مسئولیت فدراسیون فوتبال را برعهده دارد. اما او نیست که سرمربی تیم ملی را تعیین می کند، بلکه رئیس جمهوری این کار را می کند، همانگونه که در کره شمالی پسر و جانشین رهبر حق این کار را دارد!

یادمان نرفته همین سال پیش که حمید سوریان قهرمان وزن اول جهان در کشتی فرنگی شد، قهرمان  را مجبور کردند برای کمک به تبلیغات احمدی نژاد در انتخابات ریاست جمهوری، مدال طلایش را بیاورد و به او تقدیم کند و بگوید که این مدال در حقیقت شایسته رئیس جمهوری است که با اقدامات قهرمانانه خود ما را در جهان سرافراز کرده است.

جالب اینکه همسر "افشین قطبی" سرمربی کنونی تیم ملی فوتبال ایران در اصل اهل کره شمالی است. در آن کشور به دنیا آمده و در هلند بزرگ شده است. او که در سالهای اخیر دوبار همراه سفیر هلند به زادگاهش سفر کرده است، در مورد این کشور می گوید: " هر خارجی که به کره شمالی می آید، یک مراقب دارد که برنامه هایش را تنظیم می کند... او به من می گفت که از کجا اجازه عکاسی دارم و از کجا اجازه ندارم... در هتل محل اقامتمان، بین اتاق من و اتاق سفیر یک اتاق کوچک بود که مراقب ها در آنجا اقامت کرده و گفت و گوی تلفنی ما را هم شنود می کردند... هر روز بین ساعت شش و هفت صبح بلندگوهائی در شهرها برای مردم شعارهای انقلابی پخش می کنند.

دیکتاتورها هم فوتبال نگاه می کنند

رویداد قابل توجه در زمان برگزاری المپیک و جام جهانی فوتبال این است که آمار در همه جای دنیا نشان می دهد در این چند هفته ای که این بازیها و مسابقات جریان دارد، از میزان تصادفات رانندگی، دزدی، تجاوز، قتل و آدمکشی، ترور، بمب گذاری و جنگ در دنیا به نحو چشم گیری کاسته می شود. بررسیها و پژوهشها، دلیل این امر را اشتیاق بزهکاران، جنایت کاران، تروریستها و دیکتاتورها در چهارگوشه جهان به تماشای مسابقات نشان می دهد. حالا هم که ده روزی بیشتر از شروع جام جهانی فوتبال در شهرهای آفریقای جنوبی نمی گذرد و بیست روز دیگر به پایان آن باقی است، بسیاری از مردم دنیا آرزو می کنند کاش همیشه چیزی مثل این توپ گرد می توانست این جماعت را به خود مشغول دارد تا دست از سر مردم بیگناه بردارند!

"سعید زندگانی"

0 comments:

ارسال یک نظر