آرش معتمد
در حالی که چهار روز تا راهپیمایی 22 بهمن باقی مانده است چهره های جناح راست، مواضع متفاوتی در قبال جنبش سبز و رهبران آن اتخاذ کرده اند. در حالی که میانه رو ها بر "وحدت" و پرهیز از "جدال گری" و حمایت از دولت های پیشین تاکید دارند، تندروهای جناح راست همچنان ادبیات تهدید را در مواجه با جنبش سبز به کار می گیرند و از "پاسخ دندان شکن" به آنچه "سران فتنه" می نامند در روز 22 بهمن سخن می گویند.
علی لاریجانی رئیس پارلمان روز گذشته با انتقاد از "جدال گری" آن را به معنای تبدیل فضای "مودت و دوستی" به "کینه" یاد و خاطر نشان کرد: "وجود جدالگري، جامعه و توان ملي آن را دچار فرسايش ميكند و موجب ميشود عيوب جامعه بيان شود. به اين ترتيب افرادي كه در جامعه زندگي ميكنند، از روحيه لازم برخوردار نخواهند بود."
علی لاریجانی که پیش از این نیز کوشیده است مواضعی مداراجویانه نسبت به رهبران سیاسی جنبش سبز اتخاذ کند، روز شنبه نیز در دانشگاه علوم پزشكي تهران به "همه کسانی" که دستی در قلمرو سیاست دارند، توصیه کرد به "فضای مودت آمیز و آراسته اخلاقی" توجه کنند.
باهنر: دولت احمدی نژاد نمک نشناس است
همزمان با رئیس پارلمان، نائب رئیس مجلس هشتم نیز ضمن انتقاد از زیر سئوال بردن "دولت های گذشته"، تاکید کرد کسانی که می گویند دولت های قبلی هیچ کاری نکردند، "نمک نشناسی" می کنند: "اگر دولت نهم بیاید و بگوید دولتهای قبلی هیچ کاری نکردند، این نمک نشناسی است. پس این همه توسعه و سازندگی و....چه هستند؟"
این در حالی است که دولت فعلی "دهمین" دولت جمهوری اسلامی است و مشخص نیست محمدرضا باهنر قصد داشته با "نهم" خطاب کردن دولت جدید احمدی نژاد کنایه ای متوجه وی کرده باشد با خیر.
اظهارات این نائب رئیس مجلس در حالی مطرح می شود که محمود احمدی نژاد و حامیان تندروی وی در پنج سال گذشته بارها انتقادات شدیدی از دولت های میرحسین موسوی، هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی مطرح کرده اند.
محمدرضا باهنر که شامگاه جمعه در قم سخنرانی می کرد خطاب به رئیس دولت دهم گفت: "اگر امروز کسی میخواهد خودش را ثابت بکند دلیلی ندارد دوران گذشته انقلاب را زیر سئوال ببرد."
باهنر در ادامه دولت مهندس موسوی را "دولتی قابل احترام" توصیف کرد و در حالی که طیف های رادیکال جناح راست خواستار بازداشت و محاکمه رهبران سیاسی جنبش سبز، به ویژه میرحسین موسوی هستند تاکید کرد: " رییس آن دولت «اگر» اشتباهی هم کرده باید برگردد، اگر چه دیر شده اما راه بسته نیست. "
به کار بردن کلمه "اگر" توسط باهنر،در میان ناظران اینگونه تفسیر شد که باهنر حتی نسبت به اشتباه بودن اقدامات موسوی تردید دارد.
کاشانی: این شعار ها را سر ندهید
در همین ارتباط روز جمعه امامی کاشانی امام جمعه موقت تهران که به همراه علی اکبر ناطق نوری و حسن روحانی چندصباحی است در اعتراض به سیاست های دولت احمدی نژاد در جلسات مجمع روحانیت مبارز شرکت نمی کند، در خطبه های نماز جمعه خواستار "وحدت کشور" شد و افزود: "ملت بزرگ در راستای مصیبت رخ داده در این روز تجمع کرده و برخی شعارهایی سر دادند، از شما می خواهم که این شعارها را سر ندهید اجازه دهید کشور وحدت داشته باشد."
اشاره آیت الله امامی کاشانی به تظاهرات جنبش سبز در روز عاشورا بود که با سرکوب خونین و کشته شدن حداقل هفت نفر از معترضین توسط نیروهای انتظامی و شبه نظامیان بسیج همراه شد و تظاهر کنندگان نیز شعارهایی در نفی حکومت جمهوری اسلامی و علیه آیت الله خامنه ای سر دادند.
انتقاد از سوپر انقلابی ها
پیش از امامی کاشانی، وزیر کشور سابق محمود احمدی نژاد هم اواخر هفته گذشته، به کنایه از "توهم توطئه" و "سوپر انقلابی" بودن طیف های رادیکال جناح راست انتقاد کرد و افزود:"توهم توطئه هم نبايد داشت، بايد واقعبين بود و ضعفهايي كه احياناً به خودمان برميگردد را نبايد به دشمن نسبت داد البته بايد در جهت رفع ضعفهاي خود نيز تلاش كنيم."
مصطفی پورمحمدی که اواخر دوران دولت نهم احمدی نژاد به طور غیرمترقبه ای از دولت وی کنار گذاشته شد، پس از انتصاب به عنوان رئیس سازمان بازرسی کل کشور، به یکی از منتقدین احمدی نژاد بدل شده است. او همچنین خاطر نشان کرد: "نخبگان نیز سعی کنند آرامش جامعه را حفظ کنند و از تنازع بپرهیزند "
مواضع حامیان احمدی نژاد
اما در سوی دیگر جناح راست، حامیان محمود احمدی نژاد، به ویژه در پارلمان موضع متفاوتی نسبت به جنبش سبز و تظاهرات پیش رو در روز پنج شنبه در پیش گرفته اند.از این میان می توان به حسين سبحانينيا، نماينده نيشابور اشاره کرد که روز گذشته در مصاحبه با خبرگزاری فارس با ادبیاتی تهدید آمیز حضور مردم در 22 بهمن را در بردارنده پیامی به "سران فتنه" دانست. عضو هیات رئیس مجلس همچنین از رهبران سیاسی جنبش سبز خواست "اين فرصت استفاده كنند تا از غافله مردم عقب نيفتند."
مشت زنی در تاریکی
رئیس کمیته امنیت داخلی مجلس نیز راهپیمایی 22 بهمن را "نمایش قدرت و وفاداری به انقلاب" توصیف کرد که "پاسخی روشن" به فتنه گران است. پرویز سروری همچنین در تحلیل مصاحبه اخیر میرحسین موسوی با سایت کلمه، آن را پایفشاری وی بر "مواضع غلط" گذشته توصیف و در عین حال تاکید کرد: "نكتهاي در پايان مصاحبه وي وجود داشت كه نشان ميدهد اين افراد تغيير فاز دادند از اين جهت به اين نتيجه رسيدهاند ريزشهاي آنان به حدي است كه ديگر نميتوانند به نوعي وزن كشي كنند و يك راهپيمايي مستقل از مردم را راهاندازي نمايند. "
این نماینده مجلس البته در گفتگوی تحلیلی خود اشاره نمی کند کدام "نکته" مصاحبه موسوی وی را به چنین نتیجه ای رسانده اما در ادامه گفتگو با فارس خاطرنشان کرده است: "اين افراد در واقع دارند مشتي در تاريكي ميزنند و آب در هاون ميكوبند و به نظر بنده ديگر مردم اعتنايي به اين مصاحبهها وموضعگيريها نخواهد داشت."
برخی تحلیل گران سیاسی اظهارات ضد و نقیض جناح راست را در راستای فقدان "انسجام و رهبری" در میان اصولگرایان دیده اند. از این جمله عباس عبدی است که چندی پیش در مصاحبه با هفته نامه "ایراندخت" گفته بود: "برخلاف آنچه به نظر می آید جناح مقابل فاقد انسجام و رهبری منسجم است و در داخل آنان هم اختلافات زیاد است در آن طرف هر کسی که صبح زودتر از خواب بیدار شود و بیشتر شعار دهد میداندار است."
حمله به فراکسیون خط امام
همزمان محمد تقی رهبر از دیگر روحانیون تندرو حامی احمدی نژاد در مجلس نیز 22 بهمن را را روزی توصیف کرده است که "فریب خوردگانی که در اتاقهاي در بسته خود نشسته و بيانيه صادر ميكنند"، پاسخی دندان شکن دریافت خواهند کرد. رهبر همچنین در انتقاداتی که به نظرمی آید متوجه فراکسیون خط امام در مجلس است گفته: "برخي اقليتها دم از «خط امام» ميزنند اين در حالي است كه دروغ ميگويند چرا كه اگر امام (ره) را قبول داشتند هرگز دست به اقداماتي كه اخيرا انجام دادند، نميزدند از اين رو حضور مردم در راهپيمايي 22 بهمن درسي به منحرفان هم خواهد بود."
فراکسیون مذکور را اصلاح طلبان حامی میرحسین موسوی و مهدی کروبی تشکیل می دهند که در ماه های پس از انتخابات، ضمن حمایت صریح از رهبران سیاسی جنبش سبز به طور گسترده سیاست های محمود احمدی نژاد را به چالش کشیده اند.
دولت دلداده به غرب
مسيح علي نژاد
آقای متکی! جنایت کاران واقعی چه کسانی هستند؟
وقتی خود قوه قضاییه بر احکام اعدام اجرا شده اما و اگر می گذارد و حساب آنان را از راهپیمایی کنندگان معترض به انتخابات جدا می کند شما تا کی می خواهید در سفرهای تان، از تریبون های دنیا بهره ببرید و اعدام شدگان را "جنایت کار" و معترضان بی سلاح را براندازان امنیت ملی بخوانید؟ دو جوانی که در ایران اعدام شده اند ابتدا به نام اغتشاش گران در راهپمیایی عاشورا بر دار شدند و پس از آنکه داد همه برخاست که این دو اساسا در ایام اغتشاشات مورد نظر، در حبس بوده و فرصت ایجاد اعتشاش در خیابان را نیافته اند آنگاه شما به تلطیف چهره حاکمیت برآمده اید و با زیرکی و بدون ذکر نام شان از آنان در مصاحبه های خارجی خود به عنوان جنایتکاران یاد کرده اید. یعنی شما از حکم صادره به شیوه ای دفاع کرده اید که خود قوه قضاییه هم از این احکام دیگر به شیوه شما دفاع نمی کند.
پرسشگران جهان از شما سراغ یک وجدان گمشده در دولتمردان ایرانی را گرفته اند که چگونه مردم معمولی یک کشور را برانداز می خوانند و سپس آنها را فتوای مرگ می دهند و شما چه ساده همان وجدان گم شده یک دولت را در شیوه پاسخگویی خود به نمایش گذاشته اید بی آنکه بدانید تقریبا بسیاری از همان پرسشگران و حتی خبرنگاران داخلی، به واسطه شناخت نیمه شان از شخصیت آرام شما، کماکان خرده امیدی به انصاف شما داشته اند.
جناب منوچهر متکی!
چهره تکیده شما در برابر حکم صادره از هیات رییسه مجلس هفتم مبنی بر اخراجم به عنوان یک خبرنگار افشا کننده فیش حقوقی نمایندگان از یادم نمی رود آنگاه که حساب اصولگرایی را از حساب آنان که به نام اصولگرایی فتوای حذف صادر می کنند، جدا کرده بودید. در حلقه خبرنگاران پارلمانی تاکید کرده بودید که اصولگرایی به کوهکن و کوچک زاده و حتی خود شما خلاصه نمی شود. گفته بودید اصولگرایی یعنی فروتنی در برابر ملت. چه خوش خیال بودیم ما که در تمام روزهای مجلس هفتم شما را فروتن می دیدم. خاصه آنگاه که همانند باقی همپالگی های تان خود را موظف و مکلف به دفاع از رفتارهای غیرقابل دفاع فراکسیون اصول گرایان مجلس نمی دیدید و به تعبیر خودتان اگر خطایی از یاران اردوگاه اصولگرایی تان سر می زد، اصولگرایی را قربانی اصولگرایان خطاکار نمی کردید و می گفتید ترجیح می دهید سکوت کنید. هرگاه هر اصولگرایی در مجلس خطا می کرد و با خطایش خشی بر صورت جمع و جامعه ای می افتاد، ما سراغ شما می آمدیم تا با سکوت شما بفهمیم که موافق ظلم روا شده بر ملت نیستید اما به تعبیر خودتان آب هم به آسیاب دشمن نمی ریختید و آنها را از اختلافات درونی تان خوشحال نمی کردید. ما به همان سکوت شما هم راضی بودیم. هرگز از شما تیتر جنجالی در نقد اصولگرایان نمی خواستیم. اما همان سکوت شما در برابر رنجی که یاران خطاکار شما بر مردم تحمیل می کردند را هم مرحم می یافیتم و آن را گزارش می کردیم.
جناب وزیر!
وقتی هنوز وکیل بودید، وقتی هنوز لباس وزارت برتن نکرده بودید ظاهرا بیشتر از اینها می شد امیدوار بود که منفعت ملت را فدای منفعت یاران در قدرت نمی کنید اما یادم هست که خبرنگاران رانده شده از ایران وقتی میزبان شما در کسوت وزیر امورخارجه در کشورهای جهان بودند معمولا در گفت و شنودهای خود از اعتدال و میانه روی شما حرف هایی می زدند که می شد قضاوت کرد شما را تا حدودی اصولگرای متفاوت می یافتند که ادبیات تان با ادبیات رئیس تان متفاوت است و معمولا زبان به کام می گیرید اگر بدانید که یک گفته شما می تواند با آبروی ملتی بازی کند. اما اینبار چه شد؟
شما در برابر خبرنگار سی ان ان گفته بودید کسانی که در راهپیمایی به بانک ها و اماکن عمومی حمله می کنند معترضان به انتخابات هستند و صدور احکام سنگین سزای آنان است و سپس کمی فراتر از آن از بسیج دفاع کرده اید که به روی مردم گلوله و آتش نمی کشد و این معترضان هستند که خون و آتش به راه انداخته اند. از همه مهمتر احکام اعدام صادره را مستحق کسانی خوانده اید که در قاموس شما جنایتکار تعریف شده اند. باور کنید این کلمات تنها برازنده کسی است که به خاطر در قدرت ماندن خود و یاران خطاکارش، دل و دین اش را یکجا به حراج می گذارد.
آقای وزیر!
شاید ما زیاده خواه و پرتوقع بوده ایم در برابر شما که وعده داده بودید اگر یاران خطاکارتان در اردوگاه اصولگرایی ظلمی به ملت روا داشته اند در مقام دفاع نمی ایستید و حداقل سکوت کنید. قبول، اما اینبار شما چند قدم آنطرف تر از دوستان خطاکارخویش رفته اید. آنها دیگر پذیرفته بودند که در ایام بحران، حداقل چهارکشته در کهریزک با مسولیت حاکمیت رقم خورده است؛ زیر شکنجه و در بند ماموران نیروی انتظامی و دادستانی.
در همان مجلسی که شما روزی در آنجا وکیل بوده اید و روز دیگر رای اعتماد شان را برای وزارت، صاحب شده اید، گزارشی خوانده شد که تاکید می کرد مردم معمولی و یا به تعبیر خودتان اعتشاشگران و جنایتکاران زیر شکنجه به شهادت رسیده اند. شما همین را هم انکار کرده اید و خبرنگار هرچقدر اصرار می کند تا به شما بفهماند که در ایران این مردم معمولی هستند که کشته می شوند و نه بسیج و ماموران نیروی انتظامی، شما فقط برای جنازه های خیالی اشک ریختید و حتی یکبار هم ابراز تاسف نکردید از آنچه بر ملت می رود و مدام از رنجی که دولت می کشد سخن گفتید. یعنی شما، هم از حکم اعدام به شیوه ای دفاع کرده اید که خود حاکمیت دیگر به شیوه شما دفاع نمی کند و آنها را جدا از معترضان انتخابات می داند و هم با انکار کشته شدن شهروندان زیر شکنجه، از مرگ مردم بی سلاح به گونه ای دفاع کرده اید که خود حاکمیت چند صباحی به خود آمده و دیگر با آن قاطعیتی که شما به دفاع بر آمده اید خود را پاک و منزه نمی پندارد.
جناب متکی!
تکیه به غرب و غرق تبلیغ برای دولت دروغ شدن هنر نیست. اما ایرادی ندارد، حساب کار دست ملت آمده است و خوب می داند که برای رسیدن به آرمان های از دست رفته هیچ نیازی به همراهی مردانی که به آسانی اخلاق و ایمان را زیر پا می گذارند، نیست و در عین حال نیک می دانند که هیچ نیازی به همراهی دولتمردان غربی برای رسیدن به آزادی و آرمان های انسانی خود ندارند بر این اساس اگر شما برای کسب اعتبار و ثبات از دست رفته یک دولت این روزها ناگزیر باید به غرب تکیه کنید، لازم است این را بدانید که ملت ایران در آستانه سالگرد انقلاب دارد خوب نظاره می کند آنان که استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی شعارشان بود چگونه با یک انتخابات رسوا، ابتدا جمهوریت را بر باد داده اند، سپس با کشتن و بی حرمتی به مردم معترض به این انتخابات و سپس انکار مرگ آنان، اسلامیت نظام را مخدوش کرده اند و اینک برای سرکوب بیشتر مردم، چگونه استقلال نظام را هم به بازی خواهند گرفت آنگاه که با یک ملت دو شقه و دولت ضعیف پای میز مذاکره یا به تعبیر شما توافقات هسته ای با غرب می روند. با این توصیف به گمانم جنایت را باید در قاموس خود تعبیری تازه کنید تا ببینید آنانکه این روزها جنایت می کند چه کسانی هستند.
منوچهر متکی، وزیر امورخارجه ایران از احتمال توافق هسته ای با کشورهای غربی در آینده نزدیک خبر داده است.
منوچهر متکی که بطور غیرمنتظره در کنفرانس امنیتی مونیخ شرکت جسته بود، در گفتوگویی با شبکه اول تلویزیون آلمان تاکید کرد، که احکام اعدام برای متهمانی صادر شده، که جرم آنها برهم زدن امنیت کشور است.
وزیر امورخارجه جمهوری اسلامی این معترضان را جنایتکار خواند. وی بدون اشاره مشخص به اعدام اخیر دو جوان ایرانی و خبر اعدام احتمالی ۹ تن دیگر، بار دیگر ایران را کشوری آزاد خواند، که در آن تظاهرات و بیان اعتراضات در چارچوب قانون میسر است.
تقي رحماني
طرح مطالبات همه ایرانیان میانگین مورد توافق مطالبات را برای همکاری و اقدام مشترک جنبش سبز ضروری می کند.
طرح مطالبه مدنی-سیاسی به جای طرح کلان روایت های دولت محور مانند جمهوری ناب، اسلامی، سکولار و سوسیالیستی در جامعه ما یک گام به جلو است.
مطالبه محوری نشان از دقت و توجه دارد. اما همین مطالبه محوری باید مورد نقد و بررسی قرار گیرد تا جوانمرگ نشود و موجب پشیمانی نگردد. معمول است که ایرانیان خوب شروع می کنند اما زود تمام می کنند در نهایت بد نتیجه می گیرند.
جنبش سبز طرح مطالبات جریانات و اندیشه های اجتماعی را مطرح تر کرده است. این احساس که همه متعلق به جنبش سبز هستند و در باروری آن تاثیر داشته اند احساسی پسندیده است در نتیجه مسولیت پذیری نسبت به سرنوشت آن را بالا می برد. جامعه ما متکثر است اما این تکثر سامان بندی نشده است در نتیجه امکان دارد جامعه متکثر در بزنگاههای راهبردی دچار تشتت شود. نتیجه تشتت راهبردی شکست یا برتری یک جریان قدرتمند است که دیگران را حذف می کند. تجربه مزبور بارها در جامعه ما تکرار شده است.
از طرفی نباید این تکثر را نادیده گرفت و همه حق دارند خواسته خود را مطرح کنند و از حقوق مدنی خود بگویند. این شرط لازم همکاری و همدلی جامعه است تا شکفتن لاله های امید و زندگی میسر شود. جامعه ما دارای لایه های متکثر جدی است.
اصناف، زنان و اقوام ایرانی خواسته هایی دارند که به نظر نگارنده توجه به این خواسته ها می تواند جامعه مدنی را شکل دهد. اما در جامعه ما جریانها و جمع هایی هستند که سکولار هستند و انواع گرایش های مذهبی در جنبش سبز فعال هستند.
مساله آزادی سیاسی و مدنی از نکات مهم و مورد توجه جامعه ماست. فقر و بیکاری، فاصله طبقاتی یا فقدان عدالت حداقلی از جمله مهمترین مسایل این جامعه است.
امنیت سرمایه گذاری و ایجاد کار و موانع کارآفرینی از دیگر مشکلات جامعه ماست که صاحبان سرمایه و کارآفرینان را تحت تاثیر قرار می دهد.
احترام به شخصیت فن آوران و متخصصان که فقدان آن باعث فرار مغزها می شود از دیگر مسایل مبتلا به جامعه ماست.
مجموعه این مسایل را باید به درستی صورت بندی کرد تا باردیگر فرصت طلبان با ایجاد اختلافات فرعی یا غیرضروری بر اسب مراد خودکامگی سوار نشوند. در نظر نگارنده ایران سه عنصری و مدنی با دولت قانونمند (نه دینی نه سکولار) و جامعه مدنی که نهادهای جنسیتی، اقوام و اصناف اعم از کارگر، فن آور تا سرمایه دار بتوانند از حقوق خود دفاع کنند در کنار احزاب می توانند چشم اندازی برای آینده ایران ارایه کنند.
اما در سپهر این چشم انداز و مشعل راه باید نقشه راه را تدارک دید . نقشه راه به ما می گوید که طرح مطالبات همه جریانها شرط لازم است و باید شنیده شود. اما شرط کافی که کامیابی بیاورد تحقق میانگین حداقلی خواسته هاست که می تواند در مورد آن تفاهم صورت بگیرد. به عبارتی اگر جامعه ایران سکولار نیست اما جمع های سکولار فراوانی وجود دارد. اگر جامعه ایران همه آن کرد یا ترک و فارس نیست اما قوم ترک و کرد هم وجود دارد. اگر جامعه ایران همه کارگر نیستند اما کارگران هم وجود دارند.
پس چه باید کرد؟شرط لازم توان گوش کردن به مطالبات همه ایرانیان است. باید با دقت و سعه صدر مطالبات جریانات مدنی، اقشار اجتماعی، احزاب سیاسی و شخصیتها را گوش کرد و منصفانه نقد و بررسی کرد و در نتیجه فضای بدبینی و سوءظن را به یکدیگر کاهش داد.
اقدام بعد تلاش برای رسیدن به حقوق پایه و مبانی است که در صورت تحقق این حقوق هر جریانی حتی یک فرد می تواند به حقوق مسلم خود برسد.
ماینگین خواسته ها منطقه مشاع همه نیروها و جریانهایی می شود که خود را ایرانی می دانند و برای اقتدار ملی دموکراتیک ایران دل می سوزانند. در صورت پذیرش این ویژگی جریانها، شخصیتهای قومی، صنفی، جنسیتی، سکولار، مذهبی، چپ ملی می توانند بیانیه های مشترکی بر روی مطالبات توافقی و میانگین و پایه ای بدهند.
این اقدام می تواند به همبستگی و اتحاد جنبش سبز مردم یاری برساند و نوید تعاملی را بدهد که در نتیجه آن بر بستر منافع ملی در عین باور به تفاوتها همبستگی مدنی و سیاسی وجود داشته باشد.
این نوع همکاری باعث می شود جنبش سیز امیدوارتر به راه خود ادامه دهد و به تدریج راه دموکراسی در جامعه طی شود. نیروهای ملی مذهبی، ادوار تحکیم و تحکیم وحودت، کانون مدافعان حقوق بشر، شورای ملی صلح، کمیته انتخابات آزاد و کمپین یک میلیون امضا در سالهای اخیر تلاش کرده اند بر سر حقوق پایه مدنی و سیاسی با همه جریانات مواضع مشترک بگیرند. این تلاش در داخل کشور نتایج مثبتی به همراه داشت. می توان این تجربه را بسط داد و گسترده تر کرد و در عین وجود اختلافات بر نیازهای پایه ای مشترک تاکید فراوان کرد.
نیروهای مذهبی و مسلمان باید در این راه پیشقدم شوند و کاری کنند تا راه تفاهم باز شود. از نظر نگارنده مذهبی بودن دو ویژگی دارد :ایمان به مذهب و دین که امری فردی است. اما تاثیر این ایمان در زیست اخلاقی در جامعه است. زیست اخلاقی پیامبرانه ایثار حداکثر و مطالبه حداقل برای خود است. نتیجه این ویژگی ایثار بدون منت برای دیگران است پس به تاسی از روح های بزرگ مذهبی باید چنین کرد. باید از طرح مطالبات استقبال کرد و آنها را نقد و بررسی کرد و به هویتها احترام گذاشت. اما نکته ظریف اینجاست که باید بر سر میانگین موضع مشترک گرفت و اقدام هماهنگ کرد و حقوق اساسی همه را به رسمیت شناخت.
در میان مسلمانان و سکولارها در داخل و خارج، در میان اقوام ایرانی و در میان فعالان زن می توان در چارچوب منافع ملی، حقوق اساسی و شهروندی ایرانیان دیوار بی اعتمادی را فرو ریخت و افق جدید گشود.
با به رسمیت شناختن تنوع و تکثر و تاکید بر مطالبه حقوق اساسی و پایه ای برای همه ایرانیان جنبش سبز می تواند کامیاب شود. فراموش نکنیم طرح مطالبات به شرط توافق بر سر میانگین آنها می تواند توافق راهبردی و دوران ساز را در جامعه ایجاد کند.
- این مقاله به سه زن فهیم ایرانی نیره توحیدی، ملیحه محمدی و سهیلا وحدتی تقدیم شده است
مهدی سحرخیز
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی، روزنامه های خارجی پر بودند از اخبار مربوط به ایران.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی رادیوهای بیگانه بر موجهای خویش صدای آیت اللهی را به گوش ایرانیان می رساندند که بعدها رهبر انقلاب ایران شد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی بی بی سی به طور مستمر اخبار انقلاب ایران را به همه جای ایران می رساند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی دولتهای خارجی در گوادلوپ به دنبال تصمیم گیری در مورد نحوه رابطه خویش با دولت ایران و شاه بودند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی دانشجویان ایرانی هر مقامی از دولت ایران راکه به خود جرات خارج شدن از حلقه محافظان و ساواک می داد و در جمعهای ایرانی خارج از ایران سخنرانی می کرد، کلافه می کردند و با گوجه و تخم مرغ به استقبالشان می رفتند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی شاه مغرور از درآمدهای نفتی بادآورده به تکرار اشتباه از پس اشتباه می پرداخت.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی شعاردهندگان عامل استکبار معرفی می شدند و مشتی خس و خاشاک بی گناه به هزار گونه مجازات تهدید می شدند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی ایران جزیره آرامش خوانده می شد و حکومت آریامهری اعتراضات را به نوار و ضبط نسبت می داد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی جواب گل با گلوله داده می شد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی صدای انقلاب مردم دیر شنیده شد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی، آنهایی که حداقلی از عقلانیت داشتند از عرصه کارها کنار گذاشته شدند و جای آنها را نصیری ها و ازهاری ها گرفتند.
و عجبا که در آن روزها، رادیوهای بیگانه "حقیقت" می گفتند و دولتهای خارجی به "رسالت اخلاقی" خود عمل می کردند و دانشجویان ایرانی مبارز "آزادیخواه" بودند و چریکهای فدایی خلق "قهرمان" بودند و آنها که از حکومتیان کشته می شدند "هلاک" شده بودند و آنها که از مردم کشته می شدند "شهید" بودند و رهبران انقلاب "نماینده خدا" بودند.
اما امروز پس از سی و یک سال و وقوع رخدادهای شبیه به آن، رادیوهای بیگانه "دروغ" می گویند و دولتهای خارجی "عامل ناامنی" و دانشجویان ایرانی "مشتی اغتشاشگر" شده اند و آنها که به روشی مسالمت آمیز مبارزه می کنند "تروریست" هستند و آنها که از حکومتیان هستند "شهید" می شوند و آنها که از مردم کشته می شوند به "هلاکت" می رسند و رهبران جنبش "عامل فتنه" شده اند..
طنز تلخیست. دردناکست. انقلابی فرزندان خود را این چنین می خورد؟ فرزند بهشتی در گوشه زندان رژیمی که قانونش توسط پدرش نوشته شد سکته قلبی می کند و طالقانی ها و منتظری ها در انزوای دولتی می میرند و نخست وزیران و رییس جمهورانش فتنه گر شده اند و سوگواری بر شهدای مردم، جرم است و تنها بیگانه دولت، ملتی است که دولت "خدمتگزار" آن است.
اما ای کاش چشمان بینایی عاقبت کار را می دیدند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی آنانی که ساواکشان مو را از ترس بر اندام سیخ می کرد برای یافتن جایی برای زندگی مجبور به مسافرت به دهها کشور شدند.
سی ویک سال پیش سرانجام لوله تفنگ، طاقت شلیک گلوله بر گل را از دست داد.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی مردم با هم متحد شده بودند.
سی و یک سال پیش در چنین روزهایی مردم " پیروز" شدند.
و "امروز" تاریخ خویش را باز می زاید.
آرش بهمنی
در حالی که روند بازداشت فعالان فعلی و سابق دانشجویی در هفته گذشته شدت گرفته و حدود 25 نفر از این فعالان در هفته ای که گذشت، بازداشت شده بودند، اما این هفته با خبرهایی از جنس دیگر آغاز شد.تعدادی از دانشجویان بازداشتشده در ماههای گذشته، ظرف چند روز اخیر آزاد شدهاند و عدهای نیز دیگر در روزهای آینده آزاد خواهند شد.آن گونه که سایت بامدادخبر گزارش داده است، عصر دیروز مهدی الهیاری، دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه صنعتی شریف، با قرار کفالت آزاد شد. این دانشجو از تاریخ هفدهم آذرماه امسال در بازداشت به سر میبرد.
همچنین دادگاه مهرداد بزرگ، دانشجوی مهندسی کامپیوتر دانشگاه تهران و عضو دانشجویان و دانشآموختگان لیبرال دانشگاههای ایران، صبح دیروز در شعبهی 26 دادگاه انقلاب برگزار شد و قاضی با آزادی این دانشجو پس از تودیع وثیقهی پنجاه میلیونی موافقت کرد. اخبار رسیده حاکی از آن است که مهرداد بزرگ نیز امروز آزاد خواهد شد.
از سوی دیگر به نظر میرسد دستور آزادی احسان دولتشاه دیگر عضو در بند دانشجویان نیز تا ظهر امروز صادر شود. این درحالی است که در آخرین روزهای هفتهی گذشته ده دانشجوی در بند دانشگاه علم و صنعت نیز آزاد شدند.
در همین حال، "دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های ایران" با صدور بیانیه ای نسبت به بازداشت اعضای خود اعتراض کردند.
این بیانیه با اشاره به وضعیت امروز جامعه، می گوید: "مایه ی مباهات دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های ایران است كه همگام با جنبش سبز ایرانی، با افتخار هزینه ی این مقاومت در برابر استبداد را می پردازد. اینك درحالی قریب به 80 روز از بازداشت اعضای این حلقه فكری، آقایان مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه و سینا شكوهی، می گذرد که این سه نفر در طول این مدت تحت شکنجه های روحی و جسمی برای قبول اتهاماتی واهی و خیالی قرار داشته اند و از دسترسی وکیل آنها به پرونده جلوگیری به عمل آمده است. عضو دیگر گروه، رشید اسماعیلی در اصفهان به بند كشیده شده است؛ و بیش از 40 روز است که خانواده های سورنا هاشمی و علیرضا فیروزی در انتظار شنیدن تنها خبری از فرزندانشان هستند بی آنكه از دستگاه های مسوول پاسخی دریافت کنند؛ و این بازداشت های مكرر و همچنین تهدیدهای گاه و بی گاه دیگر اعضایمان، در مقابل خون هایی که نداها، سهراب ها، اشکان ها و آرش ها در راه رسیدن به آزادی داده اند چه ناچیز است."
این گروه با اشاره به اعدام دو نفر از متهمان دادگاه حوادث پس از انتخابات و محکوم کردن این واقعه، می افزاید: "ما دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاه های ایران، ضمن تأكید مجدد بر مواضع مان، به راه افتادن موج جدید اعدام ها در ایران را شدیداً محكوم می كنیم و آزادی بی قید و شرط تمامی زندانیان سیاسی و به ویژه اعضای دربند این گروه آقایان مهرداد بزرگ، احسان دولتشاه، سینا شكوهی، سورنا هاشمی و رشید اسماعیلی را خواستاریم."
دانشجویان لیبرال بیانیه خود را چنین به پایان برده اند: "جنبش سبز ملت ایران، بار دیگر و این بار در روز 22 بهمن ماه با حضور گسترده در شهرها و خیابان های مختلف كشور، بغض فروخورده خود را با صدای بلند و با دست هایی خالی اما گره كرده بازگو خواهد كرد تا گواهی دیگر بر این سخن باشد كه با اعدام و ارعاب و خشونت نمی توان ملتی را از پیگیری مسالمتجویانه ی مطالباتش بازداشت و اینگونه رنج ها و زخم ها، جنبش سبز را در مسیر پیش رو، مصمم تر خواهد ساخت."
دفتر تحکیم وحدت: فشار برای اعتراف تلویزیونی
در حالیکه 4 عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در بازداشت به سر می برند، اخبار رسیده حکایت از فشار بر این افراد برای مصاحبه تلویزیونی و اعلام انحلال دفتر تحکیم>دارد. گفته می شود این افراد تهدید شده اند که در صورت عدم پذیرش این مساله، به اتهام محاربه محاکمه خواهند شد. در همین زمینه "هرانا" گزارش داده است که فردی ناشناس در تماس با خانواده مرتضی سیمیاری خبر داده است که اتهام فرزندشان محاربه است.
پیش از این و طی ملاقاتی که خانواده سیمیاری با وی داشته اند، وضعیت ناگوار جسمی و روحی دبیراجتماعی دفتر تحکیم، باعث نگرانی آن ها شده بود. این ملاقات در حضور بازجوی سیمیاری انجام شده بود.
این در حالیست که پارلمان اروپا نیز از اتهامات مرتضی سیمیاری و روند دادگاه وی ابراز نگرانی کرده است. باربارا لخ بیلر، رئیس هئیت نمایندگی پارلمان اتحادیه اروپا که قرار بود در ماه ژانویه به ایران سفر کند، در نامه ای به سفیر جمهوری اسلامی ایران در بروکسل از محاکمه مرتضی سیمیاری به اتهام ملاقات انجام نشده با نمایندگان پارلمان اتحادیه اروپا اظهار تاسف کرد و خواستار روشن شدن هر چه سریعتر موضوع شد. لخ بیلر در نامه خود به سفیر ایران در بلژیک نوشت: "طبق گزارش رسیده، اقای مرتضی سیمیاری با این اتهام مواجه شده است که با هیات نمایندگی پارلمان اروپا تماس برقرار کرده است. این به معنای برعکس جلوه دادن حقیقت است، چرا که این دبیرخانه پارلمان اتحادیه اروپا بود که با تعداد بسیار زیادی از فعالان و کنشگران جامعه مدنی در چارچوب سفرهیات نمایندگی در ماه ژانویه این تماس ها را برقرار کرده بود، سفری که در روز سوم ژانویه، جنابعالی از به تعویق افتادن آن مرا مطلع کردید. اگر قوه قضائیه تماس شهروندان ایرانی را با هیات نمایندگی پارلمان اتحادیه اروپا یک عمل مجرمانه تلقی کند، به معنای این است که بنیان اولیه ارتباطات ما درخطر است."
پیش از این امین احمدیان، همسر بهاره هدایت، با اعلام اینکه اجازه ملاقات با همسرش را به وی نمی دهند، از وضعیت وی ابراز نگرانی کرده بود.
دانشگاه فردوسی: حبس و نگهداری در بند اشرار
اشکان ذهابیان، از اعضای سابق انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد شمال کشور به 6 ماه حبس محکوم شد. دادگاه انقلاب اسلامی بابل این فعال دانشجویی را به اتهام آنچه اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق اخلال در نظم و امنیت جمهوری اسلامی ایران، شرکت در جلسات غیر قانونی فعالان سیاسی و افراطی در دانشگاه صنعتی نوشیروانی و غیرانتفاعی بابل، انجام مصاحبه با شبکه های خارجی و ضد انقلاب و نیز ارتباط ایمیلی با عناصر ضد انقلاب، تحریک دانشجویان و فعالان افراطی به انجام فعالیت های غیر قانونی در دانشگاه مازندران خوانده شده، مجرم تشخیص داده و اورا به تحمل شش ماه حبس تعزیری محکوم کرده است.
به گزارش کمپین بین المللی حقوق بشر اشکان ذهابیان درباره حکم صادره گفته است: "رای دادگاه بنده به صورت غیابی صادر و متاسفانه جلسه دادگاه برای محاکمه من برگزار نشد. جالب آنکه در برگه رای دادگاه ام مدعی شده اند که متهم در جلسه دادرسی حضور پیدا نکرده است. بنده قویا تاکید می کنم که نه تنها احضاریه ای به من نرسید بلکه حتی وکیل بنده نیز از احضاریه اظهار بی اطلاعی کرده است.یکی دیگر از اشکالات این حکم این است که حکم را شخصی ناشناس در خانه همسایه ما انداخت و از طریق همسایه ام این حکم به دست من رسید. برای من مبهم است که شخصی که حکم را در خانه همسایه ما انداخت ضابط قوه قضاییه بود ویا پستچی. در مجموع این شخص باید رسید دریافت حکم را از بنده ویا خانواده ام کسب می کرد که متاسفانه در این کار نیز تخلفی صورت گرفته است. نکته بعدی آن است که در جلسه بازپرسی که در تاریخ یازدهم آبان ماه در حضور دادستان بابلسر برگزار شد اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام را از طریق ایجاد انجمن های اسلامی شمال کشور را به بنده تفهیم کردند که ابتدا بنده در دفاع از خود این نکته را ذکر کردم که هرگز جمعی با این نام ,نه تشکیل شده و نه اعلام موجودیتی داشته و حتی شورا و هیئت موقت هم نداشته است ولی اکنون در رای صادره دادگاه مرا متهم به اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام از طریق اخلال و اغتشاش در نظم و امنیت دانشگاه مازندران کردند و حتی ارتباط ایمیلی با عناصر ضد انقلاب را نیز به بنده تفهیم نکردند."
اشکان ذهابیان، عضو سابق انجمن اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد و فعال دانشجویی شمال کشور در تابستان و پاییز سال جاری مدتی را در زندان عمومی بابل و بازداشتگاه اداره اطلاعات مازندران در ساری با همین اتهامات در بازداشت گذراند.
از سوی دیگر افتخار برزگریان، دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد به بند افراد شرور و مجرمان سابقه دار منتقل شد.این دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد و مسئول ستاد دانشجویی مهدی کروبی در استان خراسان، با گذشت ۱۵۰ روز از تبدیل قرار بازداشت موقت به وثیقه 10 میلیونی، تحت فشار برای اعترافات تلویزیونی است. نیروهای امنیتی، شرط آزادی وی را ترک شهر مشهد، پس از آزادی عنوان کرده اند.
افتخار برزگریان در تاریخ ۴ شهریور و در محل کارش، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و پس از اینکه یک ماه در سلول انفرادی اطلاعات مشهد به سر برد، به زندان وکیل آباد منتقل شد. وی پس از گذراندن مدتی در بند ۶/۱(بند زندانیان سیاسی)، به بند ۵ زندان منتقل شده و از آن زمان تاکنون، مدت ۵۰ روز است که در کنار مجرمان خطرناک و سابقه دار به سر می برد.
ضرب و شتم سلمان سیما و وضعیت نامشخص رشید اسماعیلی
سلمان سیما، عضو زندانی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم) که قریب به سه ماه از بازداشت اش می گذرد، روز پنجشنبه 11 بهمن در بند 209 مورد ضرب و شتم یکی از زندانبانان قرار گرفت. بر اساس گزارش ها، نیمه شب 11 بهمن یکی از زندانبانان بند 209 اوین با سلمان سیما درگیر شده و اقدام به ضرب و شتم وی کرده است به نحوی که لب سلمان سیما شکافته و بخیه خورده و دنده وی نیز ترک برداشته است. بلافاصله پس از این درگیری سلمان به بهداری منتقل شده و اقدام به اعتصاب غذای خشک کرده است.
این رفتار نامناسب زندانبان 209 از سوی مسئولان زندان نیز تقبیح شده و زندانبان مذکور مورد توبیخ قرار گرفته است. گفتنی است، سلمان سیما به همراه چند تن دیگر از دانشجویان زندانی و اعضای سازمان ادوارتحکیم به بند عمومی منتقل شده است. برخی اخبار حکایت از آن دارد که سلمان سیما، امروز و با قرار وثیقه آزاد خواهد شد.
همچنین رشید اسماعیلی، عضو شورای سیاستگذاری سازمان ادوار و از اعضای گروه "دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال" ممنوع الملاقات شده است.
خانواده رشیداسماعیلی هفته گذشته برای ملاقات با وی به زندان مراجعه کردند اما به آن ها اعلام شد فرزندشان ممنوع الملاقات است. اسماعیلی، که بیش از 50 روز از بازداشتش می گذرد، اکنون در سلولی با چند زندانی شرور نگهداری می شود. این در حالی است که بازجویی ها از وی مدت هاست به اتمام رسیده است.
خانواده و دوستان رشید اسماعیلی نگران اند که نگهداری وی در زندان، با توجه به وضعیت خاص جسمی این فعال دانشجویی، موجب وخیم شدن حالش شود.
دانشگاه علم و صنعت: بازداشت
در ادامه ی بازداشت فعالان دانشجویی، البرز محبوب خواه، دانشجوی دانشکده مکانیک دانشگاه خواجه نصیر بعد از ظهر روز شنبه هنگام خروج از دانشگاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
البرز محبوب خواه از اعضای سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر است که از ابتدای سال بارها به دفتر پیگیری وزارت اطلاعات احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود.
گفتنی است دانشجویان دانشگاه خواجه نصیر از آغاز سال تحصیلی بارها مراتب اعتراض خود را نسبت به نتایج انتخابات و حوادث ناگوار پس از آن با برگزاری تجمعاتی در دانشکده های مختلف ابراز نموده اند و در آخرین اقدام نیز طی نامه ای سرگشاده به آیت الله مکارم شیرازی با اشاره به تشدید فشارهای روزافزون بر دانشجویان صدای تظلم خواهی خود را به گوش این مرجع تقلید رساندند.
هم اکنون میلاد اسدی، سهیل محمدی و علی پرویز سه دانشجوی دیگر این دانشگاه که از زمان اعتراضات دانشجویی در آبان و آذر امسال در بازداشت شده اند، در زندان به سر می برند.
فريبا اميني
جاش،شِين و سارا، سه کوهنورد آمریکایی هنوز پس از شش ماه، در زندان اوين به سر می برند. احمدی نژاد اخيراً در مصاحبه ای با سی- ان- ان گفت عبور از مرز و ورود به ايران يک اقدام غيرقانونی است و مسؤول بررسی آن نيز قوه قضائيه و نه شخص وی است. این در حالیست که بر اساس اخبار رسیده و سخنان مسئولان دولتی، جمهوری اسلامی خواهان مبادلۀ اين سه کوهنورد با ايرانی هائی است که به ادعای مقامات جمهوری اسلامی« پس از ربوده شدن» در اختيار مقامات ايالات متحده گذاشته شده اند. لورا فاتل، مادر يکی از این بازداشتی ها،در مصاحبه با روز از نگرانی های خود گفته است. این مصاحبه در پی می آید.
لطفاً بگوئيد از همان اول چه اتفاقی افتاد؟
جاش،شين و سارا تعطيلات يک هفته ای خود را در کردستان عراق می گذراندند. آنها در 28 ژوئيه دمشق را ترک کردند. شين و سارا سال گذشته در دمشق زندگی می کردند و سارا هم مشغول تدريس زبان انگليسی در آنجا بود. آنها روز جمعه، 31 ژوئيه بعد از آنکه در منطقه احمد آوا اردو زدند، به کوهنوردی در اين منطقه ادامه دادند؛ منطقه ای که به داشتن درخت های انار، انجير و پسته معروف است. مردم روزهای جمعه برای پيک نيک و استراحت به آنجا می روند؛زيرا جمعه روز تعطيل مسلمان هاست. جاش، شين و سارا هم همین کاررا کردند و روز 31 ژوئيه در منطقه مرزی علامت گذاری نشده «احمد آوا»، به محاصره نيروهای ايرانی درآمدند.
اين کوهنوردها چند ساله هستند؟
جاش و شين 27 ساله اند و سارا 31 ساله است. همه آنها فارغ التحصيل دانشگاه برکلی کاليفرنيا هستند. جاش در رشته سياست و اقتصاد محيط زيست، شين در روزنامه نگاری و زبان عربی و سارا هم در رشته زبان انگليسی تحصيل کرده است. جاش در نيدهام ماساچوست به دنيا آمده و در شمال فيلادلفيا بزرگ شده است.
آيآ آنها می دانستند منطقه خطرناک است؟ چه چيزی باعث شد آنها دمشق را به قصد مرز ايران و عراق در کردستان ترک کنند؟
دوستانشان در سوريه و مردم کردستان عراق درباره زيبائی های کوهستان و آبشارهای «احمد آوا» خيلی تعريف کرده بودند. هيچ صحبتی هم از خطرناکی منطقه نشده بود. در راهنمای سال 2009 سفر به خاورميانه در وب سايت لونلی پلانت، اطلاعاتی در مورد «عراق ديگر» وجود دارد که منظور از آن، منطقه کردستان عراق است که در طول جنگ و مناقشه آغاز شده از سال 2003، دست نخورده باقی مانده است.
فکر می کنيد چرا آنها را دستگير کرده و تا حالا نگه داشته اند؟
من به عنوان مادر جاش فاتل درک نمی کنم چرا آنها را نگه داشته اند و بازداشتی که اکنون به شش ماه رسيده، از نطر من بدون هيچ دليل و منطقی است. اگر جاش، شين و سارا از مرز عراق وارد ايران شده اند، اين اتفاق کاملاً تصادفی بوده است. آنها هيچ قصدی برای ورود به ايران نداشتند. شش ماه بازداشت برای ورود بالقوه غيرقانونی به ايران، قطعاً يک تنبيه کافی به نظر می رسد.
سه کوهنورد از جمله پسر شما، جاش، نزديک به 190 روز در حبس بوده اند. آيا توانسته ايد با اوصحبت کنيد؟ تا جائي که شما می دانيد، وضعيت آنها در زندان اوين چگونه است؟
من از زمان بازداشت پسرم، جاش، توسط نيروهای مرزی ايران در 31 ژوئيه، هيچ تماس مستقيمی با او نداشته ام. سفير سوئيس که به عنوان يک رابط ديپلماتيک برای ايالات متحده در ايران عمل می کند، در مجموع به مدت يک ساعت و ربع در ماه های سپتامبر و اکتبر با جاش، شين و سارا ديدار کرده است. به نظر می رسد حالشان خوب است. آنطور که در گزارش دوچرخه سوار بلژيکی آمده، آنها چند ماه اول را در سلول انفرادی به سر می بردند. هيچ مادری دوست ندارد فرزندش در زندان باشد، هيچ مادری دوست ندارد هيچ تماس و مکالمه ای با فرزندش نداشته باشد، هيچ مادری دوست ندارد هر روز برای پسرش نامه بنويسد اما پاسخی دريافت نکند. هيچ مادری نمی خواهد فکر کند دختر يا پسر پر انرژی، باهوش و دوست داشتنی اش در حبس است.
شما درخواست ديدار از ايران راکرده ايد. پاسخ مقامات ايران چه بوده است؟
بله؛اما هنوز درباره پذيرفته شدن درخواست ويزای خود توسط دفتر حفاظت منافع ايران در واشنگتن دی- سی چيزی نشنيده ايم. روند صدور ويزا به طور رسمی 25 روز طول می کشد، بنابراين ما مشتاقانه منتظر پاسخ مقامات ايرانی هستيم. دريافت ويزا يک آرامش خاطر بزرگ است زيرا به ما اجازه می دهد به ايران برويم و فرزندانمان را ببينيم.
درخواست شما از دولت ايران چيست؟
ما خواستار آزادی جاش، شين و سارا به دلايل انسان دوستانه هستيم. ما می خواهيم فرزندانمان آزاد شوند و به خانه برگردند. اگر هرگونه مدرک قاطعی عليه آنها وجود می داشت، مقامات ايرانی تا حالا برای به دست آوردن آن زمان کافی داشته اند. ما می خواهيم محبت و خيرخواهی معروف ايرانی ها، وسيله ای برای آزادی آنها شود.
در شرايط فعلی، جامعه جهانی چه کمکی می تواند بکند؟
ما از جامعه جهانی می خواهيم به دادخواهی ما بپيوندد. ما از مردم می خواهيم به برپائی مراسم و توليد ويدئو در يوتيوب دست بزنند و خواستار آزادی آنها شوند. ما از رهبران دينی می خواهيم آشکارا خواهان آزادی آنها شوند. ما از وزيران خارجه و مقامات دولتی سراسر دنيا می خواهيم به دفاع از فرزندان بيگناه ما برخیزند و خواستار بخشش و عطوفت اسلامی شوند تا فرزندان ما، آزادی بدون قيد و شرط خود را بدست آورند. فرزندان ما بيگناه هستند.
0 comments:
ارسال یک نظر