محمود صدری: حاکمیت مشارکت پر شور مردم را نمی خواهد؛ تئاتر انتخابات می خواهد

آیدا قجر
  جرس: محمود صدری «عدم شرکت در انتخابات» در فضای کنونی ایران را حاصل «بی اعتمادی مردم نسبت به رژیم» عنوان کرده و معتقد است در شرایطی که رفتار مسئولان جمهوری اسلامی بر خلاف گذشته، در روزهایی که به انتخابات نزدیک تر می شویم نوعی «قداره از رو بستن» است روشنگر این است که «حاکمیت به دنبال مشارکت گسترده مردم نیست».

 پیرامون انتخابات مجلس شورای اسلامی به گفتگو با محمود صدری، جامعه شناس و استاد دانشگاه «زنان تگزاس» نشستیم. 

در ادامه گفتگوی جرس با محمود صدری را می خوانید.

به انتخابات مجلس شورای اسلامی نزدیک می شویم و اصلاح طلبان نیز پس از آن که لیست نامزدی ارائه نکردند همچنان بر موضع عدم حمایت از نامزدهایی که به نام اصلاح طلبی ثبت نام کرده اند پافشاری میکنند، از طرف دیگر، حق رای به عنوان یک دستاورد برای جوامع مختلف مطرح است و بنا به توصیه جامعه شناسان و سیاستمداران مردم موظفند از حقوق خود محافظت کنند، عدم شرکت اصلاح طلبان در انتخابات و بحث هایی که در مورد تحریم مطرح شده است آیا به «حق رای» که یکی از حقوق شهروندی آنان است آسیبی وارد نمی کند؟

اگر حق رای و نفس رای دادن بصورت امری ظاهری و صوری شرط بود که اصلا چرا انقلاب کردیم؟ در رژیم پهلوی، هم حق رای وجود داشت، هم تشویق به رای دادن، هم احزاب سیاسی، هم انتخابات، و هم مجلس فرمایشی که در محل همین مجلس فعلی نیز حضور به هم می رسانید. همه حرف ما این بود که مجلس فرمایشی و مطیع رهبری نمی خواهیم. مجلس (به نقل قول از روزنامه فکاهی-انتقادی توفیق) بادمجان و فسنجان نمی خواهیم. مجلسی می خواهیم که هم مجلای اراده مردم باشد و هم قادر به تنفیذ منویات خود، وگرنه در رسانه ها هم سخن سنجیده و انتقادی بسیار گفته می شود. اگر حداقلی از این شرایط حاصل نشود شرکت در انتخابات جز اتلاف وقت موکلان و مشروعیت بخشیدن به حکومتی خودکامه و سرکوب گر نخواهد بود.

رژیم ایران پس از تنفیذ قانون اساسی و گنجانده شدن اصل ولایت فقیه به پیشنویس مترقی آن، به رژیمی تئوکراتیک بدل شد که مشروعیت خود را از طریق دموکراتیک بدست می آورد. توازن این دو کفه که از ابتدا به نفع عنصر تئوکراتیک مختل بود بطور روزافزون وزن عنصر دموکراتیک را نا چیز تر کرد تا آنجا که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر تتمه مشروعیت و مقبولیت مردمی آن نیز زیر سوال رفت. اصلاح طلبان ایران خیال ندارند نهالی را که با خونهای مقدس جوانان و عمر گرانبهای نخبگان در زندان آن آبیاری شده از طریق شرکت بی قید و شرط و بدون رعایت کمترین مقدمات ابتدائی برای برگزاری انتخاباتی معنی دار، از بیخ برکنند.

زبان شناسان معتقدند پس از هر انقلابی، واژگان تغییر می کنند و ادبیات تازه ای به بازار کلام می آید، این روزها با آنکه انقلابی رخ نداده اما با نزدیک شدن به انتخابات کلمه جدید «تحریم فعال» به میان آمده، شما چگونه این کلمه را تعریف می کنید؟

بله سوال بسیار بجائی است. بیاد دارم در اواخر دولت آقای خاتمی با توجه به ناکامی های ایشان در تحقق آمال جریان اصلاحات و سر خوردگی جوانان کلمه جدید "خروج از قدرت" بر سر زبانها افتاده بود. امروز پس از دو دوره حکومت فاجعه بار آقای احمدی نژاد سخن از تحریم فعال یعنی انواعی از نا فرمانی مدنی نمادین و عملی به میان آمده است. این شرایط ما را بیش از پیش به عهدی مانند دهه 1960 در ایالات متحده یعنی "جنبش حقوق مدنی" نزدیک می کند.

آیا «عدم شرکت در انتخابات» نوعی قهر با جمهوری اسلامی است یا روشی برای مبارزه؟ اگر یک روش است گام بعدی برای فکر به مبارزه ای بلندمدت چطور باید باشد و چگونه می توان مردم را با این مبارزات مدنی همراه کرد؟

عدم شرکت اصلاحات در شرایطی که هیچگونه گزینه اصیل انتخاباتی در دسترس نیست به معنای بی اعتمادی مردم نسبت به رژیم است. قهر به معنای متداول کلمه در این متن معنائی ندارد. خودداری از رای دادن خود روشی برای حفظ آزادیهای مورد مطالبه در انقلاب 57 است. از خاطر نبریم که جنبش اصلاحات تا اینجا ابدا خیال پردازانه و اوتو پیائی رفتار نکرده و حاضر بوده است با شرایطی بسیار محدود در صحنه حاضر شود و به دستاورد های بسیار اندک نیز قانع باشد. اما در شرایط فعلی و با حصر فرا قانونی سران جناح اصلاحات و نیز زندانی بودن بسیاری از متفکران و کارگزاران آن شرکت در انتخابات غیر قابل تصور است.

علی مطهری پس از رد صلاحیتش مدعی شده بود  که «عملکرد جمهوری اسلامی طوری بوده که نشانگر عدم تمایل مسئولان به مشارکت بالای مردم در این انتخابات است» از سوی دیگر با توجه به سخنان مسئولان نظام و موضع گیری های آنان به نظر می رسد مسئولان در پی کسب مشروعیت از طریق مشارکت مردم هستند. با توجه به این که مطهری، خود در زمره ی نمایندگان اصولگرای جای دارد، این تناقض را چگونه می بینید؟

مواضع حاکمیت در قبال انتخابات، ناظر را به یاد ضرب المثل "خدا و خرما" می اندازد. آقایان هم قدرت بلا منازع، نا محدود، و بدون مسئولیت می خواهند و هم مشارکت مردم در آئین های انتخاباتی را، که از آن طریق آب رفته مشروعیت مردمی را به جوی باز گردانند. هیچ هزینه ای هم حاضر نیستند بپردازند. به عبارت دیگر ، از مشارکت مردم بسیار هم استقبال می کنند، بشرطی که این مشارکت محدودیتی در سلطه کامل آنها به سرنوشت این ملت ایجاد نکند. اصلاحات راه طی شده را دوباره طی نخواهد کرد.

برخی معتقدند جمهوری اسلامی در حال یک دست کردن ارگان های حکومتی است. به نظر شما بازداشت های گسترده ی این روزها در این چارچوب جای می گیرد؟

بله به نظر می رسد که قداره را از رو بسته اند و این از این رو است که می دانند دولتشان مستعجل است. باید گفته ناپلئون را بیادشان آورد که با سرنیزه خیلی چیزها می توان ساخت ولی تخت حکومتی را نمی توان برپا کرد. بدون اوتوریته و مشروعیت و با زوردر کوتاه مدت می شود ملتی را مقهور کرد ولی در دراز مدت نمی توان آنرا اداره کرد.

به تخت صدارت نشستن چه حاصل؟
خوش آنکس که بر تخت دلها نشیند

پیش از این اما هرچه به انتخابات ریاست جمهوری یا مجلس نزدیک تر میشدیم، فضای سیاسی و اجتماعی در کشور بازتر می شد، چطور می توان تغییر سیاست را با توجه به بحران اقتصادی و معضل تورم ارزیابی کرد؟

این خود دلیل دیگری است که حاکمیت مشارکت واقعی و پر شور مردم را نمی خواهد؛ تئاتر و پانتومیم انتخابات می خواهد. این انتخابات با این محدودیت های فلج کننده دیگر دموکراتیک نیست؛ الیگارشیک است. رقابت میان قدرتمندان پر نفوذ بر سر تقسیم غنائم جنگ با ملت است. در این انتخابات دیگر می شود گفت دعوا بیش از هر زمان دیگری در سه دهه اخیر جمهوری اسلامی بر سر لحاف ملا است. می دانند که خودشان می دوزند و خودشان می پوشند. نیم دوجین هم زاویه دوربین تلویزیونی و "مصاحبه" برای نشان دادن "مشارکت پر شور مردم" برای صدا و سیما لازم دارند که کار مشکلی نخواهد بود.

0 comments:

ارسال یک نظر