گزینه های اشتباه اسرائیل در مورد ایران

فرید زکریا


این روزها در مباحث مربوط به ایران – در حوزه نظامی، یک مفهوم جدید به گوش می رسد. ایده غالبا تئوریزه شده از سوی ایهود باراک ، وزیر دفاع اسرائیل، این است که بزودی قابلیت اتمی ایران به آن حد خواهد رسید که اسرائیل دیگر قادر نخواهد بود با حملات خود آن را خنثی سازد.

در حقیقت وقتی جزئیات (برنامه اتمی ایران) اخیر و تازه اند، اینگونه اظهارات نمی تواند آینده نگرانه و استراتژیک باشد . در اینگونه موارد کشورها غالبا بر این باورند که جهت اقدام عملی ، زمان از دست رفته و کار از کار خواهد گذشت. و تقریبا همیشه اینگونه رویکرد و ایده ها به بحران می انجامد. مشهورترین نمونه ، دلایل آلمانها جهت آغاز جنگ جهانی نخست است. در آن زمان ژنرال آلمانی "ستاف" بر این باور بود که روسیه ، دشمن بزگ، به حدی از نظر تجهیزات و سلاح های جنگی مجهز شده که بزودی برتری قدرت نظامی آلمانها را پشت سر گذاشته و بی اثر خواهد ساخت.

آلمانها معتقد بودند که در عرض دو سال – از 1916- روسیه صاحب یک برتری قابل توجه و شاید شکست ناپذیر خواهد شد.

نتیجتا وقتی جرقه آشفتگی و ناآرامی ها در سال 1914 در بالکان زده شد، آلمان تصمیم گرفت هنوز که برتری لازم را نسبت به شوروی دارد، تا دیر نشده وارد عمل شود. جهت متوقف ساختن روسیه و جلوگیری از قرار گرفتن این قدرت درشرایط غیر قابل بازگشت، آلمانها به فرانسه ( مهمترین متحد روسیه) و بلژیک جایی که بریتایایی ها در آنجا وارد جنگ شده بودند، حمله کردند. بنابراین این حرکتها باعث آغاز جنگ اروپایی و بر جای ماندن بیش از 37 میلیون تلفات جانی در عرض 4 سال گردید.


من نمی خواهم نتیجه بگیرم که حمله اسرائیل به ایران چنین تبعاتی در پی خواهد داشت. اما می گویم این گونه نظرات که زمان از دست می رود و کار از کار خواهد گذشت، کوته نظرانه تر از آن است که دلیل و توجیهی جهت آغاز جنگ باشد .

در مارس 2003 بسیاری در واشنگتن مصرانه بر این باور بودند که ما نمی توانیم منتظر بمانیم بازرسان تسلیحات اتمی در عراق بر سر کار خویش بمانند، چون زمان از دست می رود.استدلال آنها این بود که هوا در جون و جولای بسیار گرم خواهد شد و نخواهیم توانست نیروهای امریکایی را به آنجا گسیل داریم. در نتیجه ما بر اساس یک طرح و نقشه بد و اسفناک به عراق حمله کرده و جنگ و مبارزه ای نه ساله و سنگین بر سربازان خود تحمیل کردیم.


نظامیان اسرائیل می گویند که ما آمریکایی ها نمی توانیم ترس آنها را درک کنیم. این ترس که ایران یک تهدید واقعی است. اما در حقیقت ما می توانیم درک کنیم چون قبلا در همان شرایط آنها بوده ایم. پس از جنگ جهانی دوم هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی به قابلیتی اتمی دست پیدا کرد، ایالات متحده دچار ترس و وحشتی شد که سالها ادامه داشت. همه ادعاهایی که اسرائیل درباره ایران مطرح می کند، ما درباره اتحاد جماهیر شوروی می گفتیم. ما شوروی را بعنوان رژیمی رادیکال و انقلابی قلمداد می کردیم که در تضاد با همه ارزشهایمان بود. این کشور بطور مشخص در جهت نابودی دولتهای غربی و برپایی کمونیسم جهانی بود. ما مسکو را غیر منطقی، متهاجم و کاملا بی مسئولیت نسبت به زیست انسانی می دانستیم. با همه اینها ژوزف ستالین جان 26 میلیون هموطن خود را جهت مقابله با آلمان نازی قربانی کرد.

سالها پیش بسیاری در غرب خواهان همین اقدامات علیه مسکو در اواخر 1940 بودند.

اینگونه درخواست جهت اقدامات پیشگیرانه نه فقط از سوی بازها ، بلکه حتی از سوی کسانی همچون برتراند راسل که هوادار صلح جهانی بود بیان می شد.همان گونه که اکنون اسرائیل در سدد باب کردن اقدامات پیشگیرانه علیه ایران است.


منبع: واشنگتن پست

برگردان: یوسف حاجی میرزایی

نظرات وارده دریادداشت ها لزوما دیدگاه جرس نیست

0 comments:

ارسال یک نظر