ادامه دروغ پردازی‌ها در باره عاشورای ۸۸؛ حقایقی که از آن می گریزند

کلمه – نسیم بهشتی

کربلای تهران چیزی نیست که به این زودی از خاطره ها برود و بتوان آنچه در این روز رخ داد تحریف کرد. هنوز همه شاهدان عینی این حادثه تلخ حضور دارند. آنان که شاهدی بودن بر مظلومیت مردمی که زیر مشت و لگد شانزده هزار نیروی انتظامی و اطلاعاتی خونین شدند. هنوز خانواده داغدار مصطفی و شبنم و امیر وسیدعلی و… هر روز در راهروهای دادگستری تهران می روند تا شاید نشانی بیابند از قاتلانی که توانستند به پشتوانه قدرت، ظلم کنند و خون بی گناهان بر زمین بریزند.

امسال هم این خانواده ها بودند که حتی نتوانستند آگهی ترحیم برای عزیزانشان بدهند و اینک استاندار تهران در یک اظهار نظر با ادعای پروژه کشته سازی مدعی می شود "افرادی که روز عاشورا از روی پل کالج سقوط کردند، مشخصاً غیر از خود اینها چه کسی در آنجا بود؟ روی پل کالج و زیر پل کالج تا چهارراه ولی‌عصر کسی غیر از خود اینها نبود. بگوییم مردم به اینها حمله کردند؟ بگوییم نیروی انتظامی به اینها حمله کرد؟" اینها همه کنار صحنه بودند و کسی در میانه میدان نبود. یا بعضی از افرادی که جانشان را در حوادث و روزهای دیگر از دست دادند، مکان کشته شدن اینها و شکل کشته شدنشان نشان می‌دهد که این کار کاملاً طراحی شده بود. یک گوشه این قضیه را در مورد ندا آقاسلطان دیدید. خوشبختانه شکل و نحوه کشته شدن او در فیلم‌ها به‌‌خوبی ثبت شده و کاملاً روشن است. پروژه کشته‌سازی یکی از دلایل ماست که اینها در صحنه بودند و مسلح هم بودند."

و از آن سو محمدجواد لاریجانی که تکلیف پرونده زمین خواری هایش هنوز روشن نشده، مدعی می شود که جنبش سبز از دین استفاده ابزاری می کند و در مراسم عاشورا حضور می یابند و می افزاید: از آنجا که فتنه حساب شده بود دشمنان به دلیل محبوب بودن دین در بین مردم ابتدا باز نمادهای دینی استفاده کردند وابتدا حتی با سردادن شعار الله و اکبر وارد میدان شدند و پس از آن بود که با کفش به نماز جمعه رفتند و در نهایت نیز حوادث عاشورا را رقم زدند. وی به این بسنده نکرده و با قلب واقعیت می گوید در برخورد با معترضان که او آنها را اهل "فتنه" می خواند، حکومت از نیروهای امنیتی و انتظامی و حتی بسیج استفاده نکرد! و این مردم بودند که در صحنه حاضر شدند و "فتنه" را بر اساس " بصیرت" و تشخیص از بین بردند!

آقای استاندار تهران و برادر قاضی القضات گویی دچار فراموشی شده و یادش رفته است اظهارات آقای رادان را در همان شب حادثه که وعده بررسی داده بود و با صدایی حزن انگیز از قتل مردم پرده برداشته بود. گویی فراموش کرده است پروژه سازی کار تیم سعید امامی است که برای هر حرکت مردمی پیشاپیش برنامه و طرح "خودجوش" دارد و نیروهای جان برکفش را سوار بر "اتوبوسها" باتوم به دست ردیف می کند تا نظم عمومی را برهم زده و امنیت مردم را به خطر اندازند.


لشکر کشی خیابانی نیروهای امنیتی و انتظامی در خبابانهای تهران

تمدنها و لاریجانی ها فراموش کرده اند که چند روز مانده به عاشورای ۸۸ پیام هایی که رد و بدل می شد و هشدارهایی که داده می شد و خط و نشان هایی که کشیده می شد و شانزده هزار نیرویی که راهی خیابانها شده بودند تا با مردم عزاردار مقابله کنند. 
نیروی انتظامی با کدام علم غیبی هشدار داده بود که اگر کسانی در حاشیه عزاداری محرم دست به «کارهای خلاف امنیت» بزنند با آنها برخورد خواهد شد. احمدی مقدم از کجا می دانست که عده ای می خواهند " تخریب و اغتشاش" کنند. و آن همه بولتنهای داخلی در خصوص " محرم سبز" برای چه منظوری بین بسیجیان و لباس شخصی ها رد و بدل می شد.

تنها کافی است مروری به اخبار پیش از عاشورای هشتادو هشت کرد تا روشن شود استقرار و آماده باش مراکز امدادی به چه منظوری صورت گرفته بود. گویی آقای تمدن و محمدجواد لاریجانی فراموش کرده اند روز تاسوعا پلیس کلیه مبادی ورودی ایستگاههای مترو را بسته بود و حتی مسافران را بازرسی بدنی می کردند. استقرار نیروی هزار نفره پلیس ضدشورش در اطراف میدان امام حسین و ضرب و شتم مردم هم گویی از ذهن آنان رفته است.

مردم که آرام و عزادار با بیرق هایی که نام حسین بر آن بود از سمت میدان امام حسین به سوی انقلاب می رفتند. به پل چوبی که نرسیده بودند نیروهای انتظامی با خشونت مانع از ادامه مسیر شدند. نیروهای ضدشورش شروع به زدن مردم کردند. مردم شعار می دادند ما " جنبش سبزیم و علمدار حسینیم". اما نام حسین برایشان گران تمام می شود. شروع به زدن مردم کردند. شیشه ماشین ها را مغازه ها را شکستند. همه باتوم در دستشان بود می زدند و رحم نمی کردند. عده ای را هم بازداشت کردند و به ماشین هایشان بردند.

چهارراه کالج از شب قبل تصرف شده بود. لباس شخصی ها همه جا را گرفته بودند. مردم از هر طرف تحت فشار بودند. ماموران با باتوم به ماشین هایی می کوبیدند که در ترافیک خیابانها تهران نه راه پس داشتند نه راه پیش. مردم در اتوبوسها و پیاده رو ها فقط شعار " حسین حسین" می دادند. وقتی حمله بیشتر شد مردم تکبیر سردادند و یاری خدایشان را طلب می کردند. فریاد الله اکبرشان پیوند می خورد با فحش و ناسزایی که ماموران نثار عزادارن حسین می کردند. مردم شعار می دادند " هیهات من الذله". در داستانها خوانده بودند که این فریاد امامشان بود آنگاه که باران نیزه بر سر یارانش فرو می بارید در صحرای کربلا.

"ابوالفضل علمدار دیکتاتور را برش دار"  "این ماه ماه خونه یزید سرنگونه" باز این مردم بودند که در برابر این همه فحاشی و توهین با تمسک به امام شهیدان می خواستند به این لشکری که تا بن دندان مسلح به رزمگاه آمده بودند پاسخ دهند. مردم در روز عاشورا به همان نتیجه ای رسیدند که امروز ابوالفضل قدیانی در اوین رسیده است وقتی شعار می دادند که " …  به آخرش رسیده" و چون قاتل است …باطل شده است. چون به چشم خود دیده بودند عزیزانشان در برابر دیدگانشان نقش بر زمین می شوند و ماشین نیروهای نظامی از روی پیکر او رد می شود.

مردم در روز عاشورا تکلیف خود را با ظالمان روشن کرده بودند. "یا حجت ابن الحسن ریشه ظلم را بکن" نشان از باور عمیق مردمی بود که اسلام را برای کشور خود برگزیده بودند و می دانستند که " تجاوز توی زندان" نبوده توی قرآن. آنها می دانستند در اسلام کسی را به خاطر پرسش‌گری از رایش به گلوله نمی بندند. می دانستند در هیچ مکتبی در روز عاشورا سیاه پوشان امام حسین را کسی به خون نمی کشد. مردم در هیاتهای محرم شنیده بودند که زینب سلام الله را هم به کاخ یزید بردند و او توانست پیام آور خون شهیدانی باشد که در کربلا به زمین ریخته شده بود.

در نظامی که ولایتش را به زور سرنیزه به مردم تحمیل می کند حتی عاجز است که شهامت یزید را داشته باشد و شنوای پیام آوران صحنه کربلا باشد. لیلای جوان باید به زندان رود چون فقط شاهدی بوده است به ظلمی که بر امیر رفت وقتی به چشمش دید این ماشین نیروی انتظامی است که از روی جسد بی جان امیر بارها رد می شود.

یزید آنقدر مردانگی داشت که عقیله بنی هاشم در برابرش ایستاد و خطابش کرد: "اى یزید، براى تو کافى است در قیامت به دادگاهى وارد شوى که قاضى آن خدا، باشد و خصم و طرف دعواى تو محمد(ص) و پشتیبان او جبرئیل. در روز قیامت، نه تنها تو به مکافات اعمال ضد انسانى خواهى رسید، بلکه آنهایى هم که تو را بر این مسند نشاندند و بر گرده مسلمین سوار کردند، سزاى همکارى هاى خود را دریافت خواهند نمود. آن روز است که بدانید، چه سرنوشت دردناکى دارید و یکى پس از دیگرى بدبخت و بیچاره تر و ناتوان تر و شکست خورده تر خواهید بود."

اما بازماندگان میلیونی و شاهدان ناظر بر کربلای ایران را حتی نگذاشتند داستان مظلومیت خود به کسی بازگویند. زینب می تواند در کاخ ستم فریاد بر آورد که " اى زاده معاویه! اگر چه حوادث روزگار مرا در شرایطى قرار داد که با تو سخن بگویم، اما من، تو را کوچک مى شمارم و بسیار سرزنش مى کنم و توبیخ فراوانت مى کنم. آه چه شگفت انگیز است که مردان خدا به دست گروهى شیطان صفت کشته شوند." در حالی که مردم سرکوب شده ناچار بودند رجز خوانی و دروغ پردازی و نمایشهای خودساخته کسانی را شاهد باشند که عزیزانشان را به خون نشانده بود.

بر مرکب دین، دینداران را به حبس می کنند و خون مردم را مباح و گمان دارند که این مرکب ابدی است و هنوزسه سال نگذشته از ظلمی که به این مردم کردند، دروغ پردای می کنند و یادشان می رود آینده نگری زینب را که می گفت " اى یزید! هرچه مى توانى در راه دشمنى ما مکر و حیله و نقشه طرح کن و کوشش به خرج بده، به خدا نمى توانى نام ما را از خاطره ها و صفحه تاریخ، محو نمایى و فروغ وحى ما را خاموش سازى و از این راه به آرزوى نهایى خود برسى و این ننگ و عار همیشگى را از دامن خود پاک نمایى".

ننگ عاشورای ۱۳۸۸ چیزی نیست که به این زودی از خاطر کسی پاک شود و شاید تصویری که میرحسین موسوی از جنایتی که در روز عاشورا اتفاق افتاد ارائه می دهد، گویاترین و نزدیکترین تصویر به واقعیت است. فاجعه ای که سخت است پاک کردنش از صفحه ذهن مردمی که برای عزاداری امام حسین به خیابان ها آمده بودند و خود را مواجه دیدند با لشکر تا بن دندان مسلحی که تنها می توانست یادآور یک لشکر در ظهر عاشورا باشد. در میان طوفانی از تهدیدها و تبلیغات و تکفیرها و اهانتها، عزاداران حسینی در این روز مقدس حسین حسین گویان به صورت مسالمت آمیز و بدون شعارهای تند روانه میدانها و مسیرهایی شدند که خود انتخاب کرده بودند و این بار نیز چون دفعات گذشته با اعمال تحریک آمیز مواجه شدند، خشونت های غیرقابل باور چون زیر کردن راهپیمانان، تیراندازی نیروهای لباس شخصی که امروز هویت آنها بر کسی پوشیده نیست و روز بروز پرده از چهره آنان و سرانشان کنار زده می شود، فاجعه ای را آفرید که اثرات آن به این زودی از صحنه سیاسی کشورمان رخت برنخواهد بست. 




و روز داوری برای امثال تمدن ها و لاریجانی ها نزدیک است.

0 comments:

ارسال یک نظر