روزنامه گاردین چاپ لندن، در شماره روز پنجشنبه ۸ دسامبر ۲۰۱۱ خود نوشته که عملیات نظامی غرب علیه ایران شروع شده است هر چند شاید علنا اعلان نشده باشد.
شیموس میلن، نویسنده این مقاله با عنوان "جنگ علیه ایران آغاز شده است" می نویسد: "تعداد شواهدی که نشان میدهد جنگ مخفی آمریکا و اسرائیل علیه ایران، با حمایت بریتانیا و فرانسه، از هم اکنون آغاز شده، روز به روز افزایش مییابد. حمایت مخفیانه از گروههای مخالف کم کم به تلاش برای کشتن دانشمندان ایرانی، استفاده از جنگ افزار سایبری، حمله به تاسیسات موشکی، و کشتن یکی از فرماندهان ایرانی از جمله این شواهد است."
نویسنده مقاله گاردین مینویسد که هر چند که این حملات مستقیما تائید نشده، اما در کنار سر تکان دادنها و چشمک زدنهای تاییدآمیز منابع اطلاعاتی و رساندن داستانهای خصمانه در مورد ایران به دست رسانهها– که عجیبترین آنها طرح ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا بود – قدرتهای غربی هم فشاری بیشتر برای افزایش تحریمها علیه برنامه هستهای ایران وارد می کنند.
نویسنده مقاله ادامه میدهد که تصمیم بریتانیا به پیشگام شدن برای اعمال تحریم علیه تمام بانکهای ایران و تحت فشار قرار دادن اتحادیه اروپا برای تحریم صنعت نفت ایران، منجر به حمله عدهای به سفارت بریتانیا در تهران در هفته گذشته و متعاقبا اخراج دیپلمات های ایرانی از لندن شد.
او مینویسد که این نمونه به خوبی نشان میدهد که چنین مناقشهای چگونه میتواند به سرعت ابعاد بزرگتری به خود بگیرد؛ همانطور که سرنگون کردن یک هواپیمای جاسوسی آمریکا در خاک ایران در اوایل هفته نشان داد. آنچه که یک مقام اسرائیلی آن را "نوع جدیدی از جنگ" توصیف کرده، میتواند تبدیل به جنگی از نوع قدیمیتر آن بشود که می تواند برای همه خطرناک باشد.
نویسنده می افزاید که ماه گذشته مقامهای وزارت دفاع بریتانیا به روزنامه گاردین گفتند که چنانچه آمریکا اجرای طرح حمله به ایران را جلو بیاندازد، (که به عقیده آنها همینطور خواهد شد)، در آنصورت از "نیروی نظامی بریتانیا درخواست کمک می کند و این کمک را دریافت هم خواهد کرد."
در ادامه مقاله گاردین آمده است که صرف نظر از هدف مقامات وزارت دفاع، که میتواند آرام کردن افکار عمومی و یا هشدار دادن به آنها باشد، بیان این موضوع خود دارای اهمیتی فوق العاده است: نیروی نظامی بریتانیا موافق است که به حمله بی دلیل آمریکا به ایران کمک کند.
شیموس میلن در ادامه مقاله مینویسد شواهد قابل اعتمادی که نشان دهد ایران به دنبال تولید سلاح هستهای است، وجود ندارد.
در ادامه مقاله گاردین آمده است که همانگونه که پیش از آغاز جنگ علیه عراق گفته میشد، این بار هم قویترین ادعاها در رابطه با ایران بر اساس "اطلاعات سری" از طرف کشورهای غربی مطرح میشود. اما حتی جیمز کلپر، رئیس اطلاعات ملی آمریکا هم تصدیق کرده که شواهد حاکی از آن است که ایران برنامه خود برای تولید سلاح هستهای را در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده و هنوز از سر نگرفته است.
به نوشته آقای میلن، ماجرا در کل بیشتر شبیه داستان "آلیس در سرزمین عجایب" است. ایران، که می گوید برنامهای برای تولید سلاح هستهای ندارد، در میان کشورهایی قرار دارد که خود سلاح هستهای دارند: آمریکا، که در کشورهای همسایه یعنی افغانستان و عراق نیرو دارد و در سراسر منطقه هم دارای پایگاههای نظامی است، و همچنین اسرائیل، روسیه، پاکستان و هند.
آقای میلن در ادامه مقاله مینویسد: "البته ایران یک کشور دیکتاتوری است، هر چند که به اندازه کشورهایی مانند عربستان سعودی سرکوبگر نیست. ایران در ۲۰۰ سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است اما خود در دهه ۱۹۸۰ توسط عراق و با حمایت قدرتهای غربی مورد تهاجم قرار گرفت. این در حالیست که آمریکا و اسراییل در طی ۱۰ سال گذشته به ۱۰ کشور یا اراضی خارج از خاک خود، حمله کرده اند. بریتانیا هم به مدت بیش از یک قرن، خاک ایران را اشغال کرده، دولتهای آن را برکنار کرده و از این کشور بهره برداری کرده است. پس در اینجا، چه کسی دیگری را مورد تهدید قرار می دهد؟"
روزنامه گاردین مینویسد ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، اخیرا گفت که اگر او از رهبران ایران بود، "احتمالا" خواهان تولید سلاح هستهای میبود. این ادعا که ایران برای "هستی اسرائیل" خطرناک است، هیچ واقعیت ندارد. "حتی اگر ایران توانایی تولید سلاح هستهای را به دست آورد، همانطور که به اعتقاد عدهای آرمان واقعی این کشور است، باز هم در موقعیتی قرار ندارد که به کشوری حمله کند که بیش از ۳۰۰ کلاهک هستهای دارد و از طرف قویترین نیروی نظامی جهان حمایت میشود."
به عقیده نویسنده مقاله، "حمله آمریکا و اسرائیل به ایران، مناقشه ای منطقهای را به یک توفان آتشین جهانی تبدیل خواهد کرد. ایران قطعا در پاسخ، مستقیما و با کمک متحدانش به اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی متحد آمریکا در حاشیه خلیج فارس حمله خواهد کرد، و مانع از عبور ۲۰ در صد از نفت صادراتی جهان از طریق تنگه هرمز خواهد شد. صرف نظر از کشتار و ویرانیهای ناشی از این جنگ، تاثیر آن بر اقتصاد جهان غیر قابل تصور خواهد بود."
در ادامه مقاله روزنامه گاردین آمده است که عقل و منطق حکم میکند که چنین اقدام خصمانهای نباید صورت بگیرد.
نویسنده سپس می نویسد که تقریبا شکی نیست که دولت آمریکا بسیار محتاطانه در مورد حمله مستقیم به ایران فکر میکند. اما در اسرائیل، ایهود باراک گفته است که برای دست زدن به چنین اقدامی کمتر از یک سال وقت هست، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، از اتخاذ "تصمیمی درست در زمان درست" صحبت کرده است.
آقای میلن در پایان مطلب خود مینویسد: "شاید این حمله انجام نگیرد. شاید هدف از بحث درباره این جنگ، بیشتر ایجاد بی ثباتی باشد تا دست زدن به یک حمله تمام عیار. اما شکی نیست که کسانی در آمریکا، بریتانیا و اسرائیل هستند که نظر دیگری دارند. اشتباه در محاسبه، احتمال دارد که تعادل را به ضرر ایران برهم بزند. اگر با حمله به ایران شدیدا مخالفت نشود، امکان دارد که این حمله تبدیل به بزرگترین جنگ خاور میانه بشود."
شیموس میلن، نویسنده این مقاله با عنوان "جنگ علیه ایران آغاز شده است" می نویسد: "تعداد شواهدی که نشان میدهد جنگ مخفی آمریکا و اسرائیل علیه ایران، با حمایت بریتانیا و فرانسه، از هم اکنون آغاز شده، روز به روز افزایش مییابد. حمایت مخفیانه از گروههای مخالف کم کم به تلاش برای کشتن دانشمندان ایرانی، استفاده از جنگ افزار سایبری، حمله به تاسیسات موشکی، و کشتن یکی از فرماندهان ایرانی از جمله این شواهد است."
نویسنده مقاله گاردین مینویسد که هر چند که این حملات مستقیما تائید نشده، اما در کنار سر تکان دادنها و چشمک زدنهای تاییدآمیز منابع اطلاعاتی و رساندن داستانهای خصمانه در مورد ایران به دست رسانهها– که عجیبترین آنها طرح ترور سفیر عربستان سعودی در آمریکا بود – قدرتهای غربی هم فشاری بیشتر برای افزایش تحریمها علیه برنامه هستهای ایران وارد می کنند.
نویسنده مقاله ادامه میدهد که تصمیم بریتانیا به پیشگام شدن برای اعمال تحریم علیه تمام بانکهای ایران و تحت فشار قرار دادن اتحادیه اروپا برای تحریم صنعت نفت ایران، منجر به حمله عدهای به سفارت بریتانیا در تهران در هفته گذشته و متعاقبا اخراج دیپلمات های ایرانی از لندن شد.
او مینویسد که این نمونه به خوبی نشان میدهد که چنین مناقشهای چگونه میتواند به سرعت ابعاد بزرگتری به خود بگیرد؛ همانطور که سرنگون کردن یک هواپیمای جاسوسی آمریکا در خاک ایران در اوایل هفته نشان داد. آنچه که یک مقام اسرائیلی آن را "نوع جدیدی از جنگ" توصیف کرده، میتواند تبدیل به جنگی از نوع قدیمیتر آن بشود که می تواند برای همه خطرناک باشد.
نویسنده می افزاید که ماه گذشته مقامهای وزارت دفاع بریتانیا به روزنامه گاردین گفتند که چنانچه آمریکا اجرای طرح حمله به ایران را جلو بیاندازد، (که به عقیده آنها همینطور خواهد شد)، در آنصورت از "نیروی نظامی بریتانیا درخواست کمک می کند و این کمک را دریافت هم خواهد کرد."
در ادامه مقاله گاردین آمده است که صرف نظر از هدف مقامات وزارت دفاع، که میتواند آرام کردن افکار عمومی و یا هشدار دادن به آنها باشد، بیان این موضوع خود دارای اهمیتی فوق العاده است: نیروی نظامی بریتانیا موافق است که به حمله بی دلیل آمریکا به ایران کمک کند.
شیموس میلن در ادامه مقاله مینویسد شواهد قابل اعتمادی که نشان دهد ایران به دنبال تولید سلاح هستهای است، وجود ندارد.
در ادامه مقاله گاردین آمده است که همانگونه که پیش از آغاز جنگ علیه عراق گفته میشد، این بار هم قویترین ادعاها در رابطه با ایران بر اساس "اطلاعات سری" از طرف کشورهای غربی مطرح میشود. اما حتی جیمز کلپر، رئیس اطلاعات ملی آمریکا هم تصدیق کرده که شواهد حاکی از آن است که ایران برنامه خود برای تولید سلاح هستهای را در سال ۲۰۰۳ متوقف کرده و هنوز از سر نگرفته است.
به نوشته آقای میلن، ماجرا در کل بیشتر شبیه داستان "آلیس در سرزمین عجایب" است. ایران، که می گوید برنامهای برای تولید سلاح هستهای ندارد، در میان کشورهایی قرار دارد که خود سلاح هستهای دارند: آمریکا، که در کشورهای همسایه یعنی افغانستان و عراق نیرو دارد و در سراسر منطقه هم دارای پایگاههای نظامی است، و همچنین اسرائیل، روسیه، پاکستان و هند.
آقای میلن در ادامه مقاله مینویسد: "البته ایران یک کشور دیکتاتوری است، هر چند که به اندازه کشورهایی مانند عربستان سعودی سرکوبگر نیست. ایران در ۲۰۰ سال گذشته به هیچ کشوری حمله نکرده است اما خود در دهه ۱۹۸۰ توسط عراق و با حمایت قدرتهای غربی مورد تهاجم قرار گرفت. این در حالیست که آمریکا و اسراییل در طی ۱۰ سال گذشته به ۱۰ کشور یا اراضی خارج از خاک خود، حمله کرده اند. بریتانیا هم به مدت بیش از یک قرن، خاک ایران را اشغال کرده، دولتهای آن را برکنار کرده و از این کشور بهره برداری کرده است. پس در اینجا، چه کسی دیگری را مورد تهدید قرار می دهد؟"
روزنامه گاردین مینویسد ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، اخیرا گفت که اگر او از رهبران ایران بود، "احتمالا" خواهان تولید سلاح هستهای میبود. این ادعا که ایران برای "هستی اسرائیل" خطرناک است، هیچ واقعیت ندارد. "حتی اگر ایران توانایی تولید سلاح هستهای را به دست آورد، همانطور که به اعتقاد عدهای آرمان واقعی این کشور است، باز هم در موقعیتی قرار ندارد که به کشوری حمله کند که بیش از ۳۰۰ کلاهک هستهای دارد و از طرف قویترین نیروی نظامی جهان حمایت میشود."
به عقیده نویسنده مقاله، "حمله آمریکا و اسرائیل به ایران، مناقشه ای منطقهای را به یک توفان آتشین جهانی تبدیل خواهد کرد. ایران قطعا در پاسخ، مستقیما و با کمک متحدانش به اسرائیل، آمریکا و کشورهای عربی متحد آمریکا در حاشیه خلیج فارس حمله خواهد کرد، و مانع از عبور ۲۰ در صد از نفت صادراتی جهان از طریق تنگه هرمز خواهد شد. صرف نظر از کشتار و ویرانیهای ناشی از این جنگ، تاثیر آن بر اقتصاد جهان غیر قابل تصور خواهد بود."
در ادامه مقاله روزنامه گاردین آمده است که عقل و منطق حکم میکند که چنین اقدام خصمانهای نباید صورت بگیرد.
نویسنده سپس می نویسد که تقریبا شکی نیست که دولت آمریکا بسیار محتاطانه در مورد حمله مستقیم به ایران فکر میکند. اما در اسرائیل، ایهود باراک گفته است که برای دست زدن به چنین اقدامی کمتر از یک سال وقت هست، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، از اتخاذ "تصمیمی درست در زمان درست" صحبت کرده است.
آقای میلن در پایان مطلب خود مینویسد: "شاید این حمله انجام نگیرد. شاید هدف از بحث درباره این جنگ، بیشتر ایجاد بی ثباتی باشد تا دست زدن به یک حمله تمام عیار. اما شکی نیست که کسانی در آمریکا، بریتانیا و اسرائیل هستند که نظر دیگری دارند. اشتباه در محاسبه، احتمال دارد که تعادل را به ضرر ایران برهم بزند. اگر با حمله به ایران شدیدا مخالفت نشود، امکان دارد که این حمله تبدیل به بزرگترین جنگ خاور میانه بشود."
0 comments:
ارسال یک نظر