مجتبی واحدی: آیا اینها همان ها هستند ؟

روز شنبه هفتم شهریورهشتاد وهشت ،رئیس پلیس تهران در مصاحبه ای با اشاره به برخورد پلیس با معترضان انتخاباتی  گفت:« زمانی که افرادی که دست به تخریب و اغتشاش می زدند مأموران یگان ویژه وارد عمل می شدند که وظیفه این مأموران ، برخورد قاطعانه و بدون تعارف بود . با این همه  با مأموران خاطی که به دور از چشم فرماندهان خود ، اقدام به شکستن شیشه خودرو ها و یا برخورد با عابران پیاده می کردند  برخورد خواهد شد  » . در آن زمان  سرمقاله ای با عنوان « اراذل و اوباش واقعی » در آفتاب یزد نوشتم که بخشی از آن را عیناً نقل می کنم:«.. راستی مأموری که در سطح خیابان ها و با پذیرش ریسک دیده شدن توسط مردم ، خبرنگاران ، دوربین ها ، موبایل ها ، بازرسان حکومتی و…. دست به اوباش گری می زند و شیشه خودرو مردمی که هیچ نقشی در اعتراضات خیابانی نداشته اند را می شکند ، در خفا و دور از دوربین و بازرس ، با متهمان بازداشتی ـ که آنها را مقصر می داند ـ چه برخوردی خواهد کرد؟برای مأمور قانون که در برابر چشم دیگران ، به بدترین روش و با شیوه  مخصوص اراذل و اوباش ، دست به قانون شکنی می زند ایا اعمال انواع دیگر شرارت ، رذالت و اوباش گری ، خیلی سخت است ؟»

حقیقت آنست که من  هم مانند بسیاری از هموطنان ، از آنچه در روزهای پس از انتخابات در خیابان های تهران وبرخی شهرهای دیکر بر  مردم گذشته بود خبر داشتم . همچنین می دانستم که در زندان های حکومت ، بر سر بازداشت شدگان  انتخاباتی چه می آورند . درهمان زمان ، بسیاری از  رسانه های خارجی و شبکه های اجتماعی ، گزارش هایی در مورد این   مسائل منتشر می کردند اما  هیچ رسانه داخلی اجازه نداشت  خبری از این فجایع منتشر کند .لذا همه ما منتظر فرصتی بودیم تا کلامی از دهان یک مقام رسمی بیرون بیاید و از آن به عنوان مستندی برای اثبات ادعاهای  خود استفاده کنیم .  آنچه من در سرمقاله « اراذل و اوباش واقعی » نوشتم در  واقع مبتنی بر همین «‌فرصت یابی » بود . البته  نمایندگان « آزاد ترین حکومت جهان » ‌همین سرمقاله را نیز برنتابیدند و روزنامه را به دادگاه کشیدند  که پیامدهای آن را همگان می دانند.

امروز که سرمقاله علی اکبر جوانفکر در روزنامه ایران را خواندم باردیگر خاطرات تلخ آن روزها برایم زنده شد اگرچه می دانم تلخی آن روزها هیچگاه از خاطره کسانی که فرزندان ، خواهران وبرادرانشان ، قربانی برخی  رفتار های غیر انسانی  بوده اند پاک نخواهد شد. جوانفکر در مقاله خودنوشته است : «مأموران دادستانی و پلیس امنیت تهران در روز دوشنبه گذشته با ورود غیرقانونی به مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی ایران، طبقات مختلف مؤسسه ایران را که یک مرکز مهم فرهنگی است، به کنترل خود درآوردند و روند اجرای فعالیت در مؤسسه بزرگ فرهنگی – مطبوعاتی ایران را مختل کردند. با کمال تأسف به داخل تحریریه روزنامه گاز اشک آور پرتاب شد، به صورت افراد مختلف از جمله برخی از بانوان و حتی خانمی که از ناحیه دوپا فلج می‌باشد، گاز فلفل زدند، با استفاده از باتوم، افراد مختلف از جمله خبرنگاران، دبیران و عکاسان کتک خوردند، از شوک برقی برای بی‌حس کردن افراد استفاده شد و با فحاشی و توهین‌های زننده به کارکنان از جمله همکاران زن، احساسات آنان جریحه‌دار گردید. 
عوامل دادستانی هیچ حکمی برای بازداشت مشاور مطبوعاتی رئیس‌جمهور به همراه نداشتند! و می‌گفتند ما خودمان به مثابه حکم هستیم! و در صحنه (کنفرانس مطبوعاتی) شاهد وقوع جرم بوده‌ایم! »  .

البته من هم از آنچه بر سر همکاران مطبوعاتی در روزنامه ایران آمده ، به شدت غمگین شدم اما اینها همان چیزهایی است که در ماههای پس از انتخابات ۸۸ ، بارها بر سر معترضان انتخاباتی آمد و هرکس در مورد آن سخن گفت با تکذیب های حکومتی و پس از آن مجازات مواجه شد . سخنان جوانفکر ، همچنین مرا به یاد برخی سخنان  احمدی نژاد  انداخت .او در دو سال ونیم گذشته ، هرگاه با پرسش خبرنگاران خارجی در خصوص خشونت با پلیس ایران با معترضان انتخاباتی مواجه شده، ‪بلافاصله مدعی شده که اگر پلیس با تظاهرکنندگان برخورد کرده ، علت آن حمله آنها به پلیس بوده و پلیس در مقام دفاع از خود برآمده است. او حتی مدعی شد اغلب کشته شدگان  در تظاهرات ِ پس از انتخابات ، مأموران پلیس و بسیج  بوده اند که توسط معترضان به قتل رسیده اند ! او در سفر سال خود گذشته خود به نیویورک ، وقتی با سؤال «لری کینگ مجری شبکه سی ان ان » در مورد برخورد خشن پلیس ایران با معترضان مواجه شد  ، گفت: «…. آیا در کشور شما به افراد اجازه داده می‌شود که به پلیس حمله کنند؟ اگر در کشور شما کسی به پلیس حمله کرد به او جایزه می‌دهید یا با او برخورد می‌کنید؟»  با گذشت چهارده ماه از ادعای احمدی نژاد در مورد مظلومیت پلیس  ایران و  خشونت تظاهر کنندگان ، مشاور مطبوعاتی او ـ که   احمدی نژاد را در مصاحبه با لری کینگ  همراهی می کرد ـ از خشونت هایی می گوید که پلیس ایران در محل روزنامه دولت و با حضور مشاور رئیس دولت ، انجام داده است .

اکنون می خواهم سؤالی را که در سرمقاله «اراذل و اوباش واقعی » مطرح کرده بودم  را  به روز رسانی کرده و با توجه به اظهارات اخیر آقای  جوانفکر، تکرار نمایم  :« مأموران انتظامی می دانستند که رفتار آنها توسط مشاور احمدی نژاد به بالاترین سطوح نظام ، گزارش خواهد شد . در عین حال ،   در بین دهها خبرنگار که روزنامه آنها به حمایت  رئیس دولت  پشت گرمی دارد ، به صورت یک  بانوی فلج ، اسپری فلفل می پاشند  ، به خانم های محترم، فحاشی می کنند ، خبرنگاران را با باتوم و شوک برقی ، مورد ضرب و شتم قرار می دهند و…. آیا کسی تاکنون فکر کرده که این مأموران ، در زندان های دربسته ، بر سر کسانی که  همه ارکان حکومتی ایران برای  سرکوب آنها   به تواق رسیده اند  ، چه می آورند؟ راستی آیا  اینها همان کسانی نیستند که مهدی کروبی، جنایات ایشان در حق فرزندان  مظلوم این آب وخاک در زندانهای جمهوری اسلامی را افشا و هم اکنون تاوان آن را می پردازد؟»

علی اکبرجوانفکر چند روز قبل در مصاحبه با روزنامه اعتماد ، از بلاهایی سخن گفت که در سلول انفرادی بر سر یکی از یارانش ـ ملک زاده ـ   آمده است . بلافاصله به یاد سخن  تمسخر آمیز او در روز سی ویکم مرداد ۸۸  در مورد محمد علی  ابطحی افتادم . در آن روز خبرنگار ایلنا از او در خصوص مصائبی که در سلول انفرادی بر سر ابطحی امده بود ولاغری او را به دنبال داشت سؤال کرد .  جوانفکرکه نمی توانست خوشحالی خود ودوستانش از آنچه بر سر منتقدان احمدی نژاد آمده را مخفی کند اظهار داشت :« وقتی انسان بی‌رویه چاق شود در زندان به خودش می آید که چاقی برای سلامت جسم و روح انسان مضر است. شاید آقای ابطحی از این فرصت استفاده کرده و سعی کرده لاغر شود. »

البته سخنان اخیر جوانفکر ،نخستین اعتراف مقامات رسمی به حقایقی نیست که توسط  فعالان جنبش سبز و کاندیداهای معترض انتخابات ،  مطرح و توسط حاکمیت تکذیب می شد . قانون گریزی ، رواج دروغ در بالاترین سطوح دولت و توسل مقامات دولتی به رمالی و فال بینی، سه نکته اساسی بود که از ابتدای تبلیغات انتخاباتی ، مورد توجه دوکاندیدای منتقد قرار داشت که  تکذیب همراه با عصبانیت رهبر جمهوری اسلامی را به دنبال داشت . اما  درماههای اخیر  ، مقامات قضایی و برخی همکاران پیشین محمود احمدی نژاد ، با شفافیت از وجود آنها در دولت وحتی در بالاترین سطح دولت ، سخن می گویند. آخرین اعترافِ مقامات رسمی حکومتی دراین خصوص ،  اظهارات  غلامحسین محسنی اژه ای  و منوجهر متکی بود که با صراحت ، اظهارات رئیس دولت را تکذیب کردند . موضوع رمالی و قانون گریزی دولت هم پیش از این توسط مقاماتی در قوای قضائیه و مقننه ، مورد تأکید قرار گرفته بود و  اکنون ، مشاور ارشد آقای احمدی نژاد از خشونت علنی و غیر قابل مهار پلیس ایران در برخورد با روزنامه نگاران سخن می گوید .

راستی ، آیا کسانی که امروز به دروغگویی ، رمالی و قانون گریزی ، متهم می شوند همان کسانی هستند که از سه سال قبل  ، بر وجود این   ویژگی ها در آنها تأکید می شد و  سرنوشت منتقدان ایشان ،حبس و شلاق بود ؟ مأموران انتظامی و ضابطان قضایی که علی اکبر جوانفکر بخشی از اقدامات آنها را افشا کرده ، چه؟ آیا انها همان مأمورانی هستند که محمود احمدی نژاد رفتار آنها  با  معترضان انتخاباتی را مشروع و دفاع از خود می نامید ؟

0 comments:

ارسال یک نظر