پدر رونق ملکی با تاکید بر اینکه جان پسرش در خطر است، می گوید: "بازپرس پرونده، قاضی پیر عباسی و آقای ستاری که مانع از مرخصی برای درمان پسرم می شوند و همچنین مسئولین زندانی که حسین در آن زندانی است مسئول جان فرزندم هستند. مسئولین باید پاسخگوی حقوق انسانها باشند چه برسد انسانی بیمار که نیاز مبرم به درمان دارد."
پدر و مادراین زندانی سیاسی طی هجده ماه گذشته برای ملاقات و پیگیری وضعیت فرزندشان هر هفته و به صورت مداوم از شهر ملکان در نزدیکی تبریز تا تهران برای ملاقاتی بیست دقیقه ای و با خبر شدن از وضعیت فرزندشان مسافتی طولانی را طی می کنند. این در حالی است که دیدن حال وخیم و چهره رنگ پریده پسرشان نگرانی آنها را دو چندان کرده است. چنان که والدین حسین می گویند هر دری را که برای نجات جان فرزندشان زده اند، بسته بوده و هیچ مقامی حاضر به پاسخگویی این پدر و مادر رنج کشیده نشده است.
حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس جوان در تاریخ ۲۲ آذر ماه ۱۳۸۸ در منزل پدری خود در شهر ملکان به همراه برادرش بازداشت شد. او یک روز بعد به بند دو الف زندان اوین که زیر نظر اطلاعات سپاه پاسداران و خارج از نظارت سازمان زندانهاست، منتقل گردید. رونقی نزدیک به سیزده ماه در سلول انفرادی محبوس شد، و مورد بازجوییهای مداوم و فشارهای روحی و جسمی برای اخذ اعترافات تلویزیونی قرار گرفت. حسین رونقی ملکی در طی ماههای حبس خود در شرایط نامناسب زندان دچار عفونت کلیوی شده است. کلیه های این فعال سیاسی به شدت آسیب دیده اند و هم اکنون کیسه صفرای او نیز دچار مشکل شده است. وی پس از چهار ماه به بیمارستان منتقل و قبل از پایان درمان به زندان اوین بازگردانده شد.
گفتنی است، جمعی از زندانیان سیاسی آزاد شده که خود مدت ها در بندهای سیاسی زندان های مختلف ایران اسیر بوده اند در افشای پروژه مسئولان قضایی و امنیتی تاکید کرده اند که مسئولان امنیتی و قضایی مسلط بر بازداشتگاه ها به فشارهای غیرانسانی عامدانه ای دست یازیده اند؛ فشارهایی که چه بسا موجب مرگ زندانیان سیاسی شود؛ آن گونه که در مورد هدی صابر و برخی دیگر رخ داده است.
متن کامل گفتگوی "جرس" با احمد رونق ملکی، پدر حسین در ادامه آمده است.
آقای رونق ملکی تلاش های شما برای گرفتن مرخصی استعلاجی و بستری فرزندتان در بیمارستان به کجا رسیده و آیا از وضعیت حسین خبر دارید؟
متاسفانه اجازه نمی دهند حسین از زندان با منزل تماس بگیرد؛ از هفته پیش که ملاقاتش کردیم هیچ خبری از وضعیت جسمی اش نداریم و بسیار نگران حالش هستیم. دیروز هم از شهرستان ملکان به تهران رفتم و مدارک پزشکی حسین را به پزشک قانونی تحویل دادم . آنها هم گفتند قاضی پرونده باید نامه بدهد تا ما اقدام کنیم؛ اما قاضی پیرعباسی توجه نمی کند.
شما با خود دادستان ملاقات داشتید که وضعیت نگران کننده حسین و مرخصی استعلاجی را به ایشان منتقل کنید؟
دادستان که کسی را نمی پذیرد اما با آقای اسدی مسئول دفتر پیگیری دادستانی تماس گرفتم. ایشان گفت دادستان با مرخصی "مخالفت" می کند. به آقای اسدی گفتم که پزشک قانونی نامه می خواهد اما ایشان جواب دادند که روز چهارشنبه که حسین تشنج کرده بود به زندان رفتند و حالش خوب بوده و دادستان موافق مرخصی نیست. من هم جواب دادم پس چرا باید کلیه های پسرم (80 درصد کلیه چپ و 20 درصد کلیه راستش) از بین برود؟ او نیاز به این دارد که تحت درمان پزشکان متخصص باشد و در بیمارستان تحت عمل قرار گیرد وهزینه اش را هم خودمان می دهیم همانطور که قبلا هم هزینه هایش را ما پرداخت کردیم. اما مقامات قضایی پاسخ نمی دهند و ما همچنان در نگرانی بسر می بریم.
مگر پیش از این با مرخصی پسرتان از سوی دادستانی موافقت نشده بود؟
چرا قبلا نامه اش را برده بودیم و خود دادستان موافقت کرده بود اما الان نمی دانم چه اتفاقی افتاده که با مرخصی مخالفت می کنند...تا آنجایی که من فهمیدم بازپرس پرونده و آقای ستاری مانع از مرخصی می شوند. اما باز تاکید می کنم با توجه به شرایط زندان که نمی توانند پسرم را تحت درمان قرار دهند باید با مرخصی اش موافقت شود.
در آخرین ملاقاتی که با فرزندتان داشتید خود حسین از مشکلات جسمی اش چیزی نگفت؟ وضع جسمی اش چطور بود؟
خود حسین می گفت کلیه هایش به شدت درد می کند و یک سنگ 17 میلی گرمی در کیسه صفرایش است و سوزش و تکرر ادرار دارد و یکبار هم تشنج کرده است. آنچه ما دیدیم اصلا خوب نبود. متحیرم از صحبتهای آقای اسدی که می گوید حالش خوب است! به خدا مانده ایم چه کنیم. جان پسرم در "خطر" است.
آقای ملکی فرزندتان پیش از زندانی شدن هم این مشکلات جسمانی داشت؟
حسین سیزده ماه در انفرادی در بدترین شرایط نگهداری شده؛ او مجبور بوده آب دستشویی را بیاشامد و مشکل سنگ کیسه صفرایش از همانجا است. فقط همین که می گویم سیزده ماه سلول انفرادی تحت شکنجه جسمی و روحی خودتان بقیه اش را بخوانید...
شرایط مادر حسین و خودتان چطور است؟
والله چه بگویم که چه می کشیم... مادرش الان مریض است و ناراحتی قلبی دارد، قبلا هم سکته مغزی کرده بود و چندین بار در بیمارستان امام خمینی بستری شده و نگرانی برای فرزندش این بیماری ها را تشدید کرده است. اما همیشه به حسین روحیه می دهد و به او می گوید مقاوم باش و صبور.
اگر در انتقال فرزندتان به بیمارستان کوتاهی گردد و حال حسین از این هم بدتر شود شما مسئول را چه کسی یا نهادی می دانید؟
بازپرس پرونده، قاضی پیر عباسی و آقای ستاری که مانع از مرخصی برای درمان پسرم می شوند و همچنین مسئولین زندانی که حسین در آن زندانی است. مسئولین باید پاسخگوی حقوق انسانها باشند چه برسد انسانی بیمار که نیاز مبرم به درمان دارد. البته سوال اول من همچنان مطرح و تاکنون بی پاسخ مانده که مسئولین و آقایان بازجو و قاضی! به چه علت برای پسر بی گناه من پرونده سازی شده است؟ الان عاملان پرونده سازی حسین که با بازجویان هماهنگ شدند و علیه فرزند من پرونده سازی کردند با قرار آزاد هستند.
کمی به عقب برگردیم آیا خود حسین و وکیلش اجازه دفاع در دادگاه داشتند؟
آنها گفتند که ما و وکیلش می توانیم در دادگاه حضور پیدا کنیم اما متاسفانه روز دادگاه، حسین را تنها و با کتک و تحت فشار به دادگاه بردند و بدون حضور وکیل و خانواده تحت شکنجه از او به اجبار امضا گرفتند. تمام این اعمال "غیرقانونی" است و باید جواب پس دهند.
و صحبت آخر؟
من از مقامات قضایی می خواهم برای اجرای قانون و عدالت نسبت به حفظ جان فرزندم اقدام کنند و بگذارند حسین تحت درمان زیر نظر پزشکان متخصص قرار بگیرد. از نظر قانونی باید زندانیان بیمار تحت درمان قرار بگیرند و اگر خودشان هم درمان نمی کنند اجازه دهند خانواده پیگیری کند تا جگر گوشه اشان تحت درمان قرار بگیرند. الان مقامات قضایی هیچ جوابی به ما نمی دهند و هر دری را که می زنیم به رویمان بسته است و در این مملکت اسلامی دری نمانده که بزنیم...
از شما بخاطر فرصتی که در اختیارمان قرار دادید سپاسگزاریم.
من هم از شما تشکر می کنم و امیدوارم در کشورمان "عدالت"، "قانون" و "انصاف" اجرا شود تا مشکلات همه برطرف گردد.
0 comments:
ارسال یک نظر