کلمه – گروه سیاسی: حیدر مصلحی در بحبوبه سردرگمیهای جریان حاکم برای تعیین تکلیف با جناح دولتی که پیش از این منتخب امام زمان و محصول تلاشهای ویژه رهبری بود و اکنون با توجه به دعواهای جدید قدرت، انحرافی خوانده میشود، ادعا کرده که این جریان، "حاصل کار و طراحی عوامل فتنه سال ۸۸″ است!
به نوشتهی خبرگزاریها، او گفته است: "در سال ۸۸ فتنه بسیار پیچیده ای رخ داد و امروز هم باید مراقب باشیم که به وسیله گروه انحرافی از فتنه ۸۸ غافل نشویم چرا که همین گروه انحرافی حاصل کار و طراحی عوامل فتنه سال ۸۸ است و باید حواسمان باشد همان کسانی که در فتنه ۸۸ آب به آسیاب دشمن می ریختند امروز خود را زیر پرچم ولایت نشان ندهند."
جناب وزیر اطلاعات البته لابد فراموش نکرده که عزل و نصب خود او نقطه آغاز آشکارسازی دعواهای قدرت در راس حاکمیت بود، که مشخص نیست ربط آن به جنبش سبز و سال ۸۸ چیست. اما اگر ایشان به چنین ربط دادنهایی هم علاقهمند است، لااقل با دوستان خود در تعیین ریشههای تاریخی و جغرافیایی جریان انحرافی هماهنگ کند تا سخن دوتا نشود.
اگر این جریان انحرافی دوساله است و دستساخته منتقدان سبز حاکمیت، پس آنهمه ادعای حامیان سابق دولت و عماریون فعلی منتقد دولت درباره ریشههای شش ساله و بیست ساله جریان انحرافی چیست؟ و آن همه قصههای خواب و خیالوار درباره پشتوانههای معنوی و امام زمانی این دولت چه میشود؟ داستان دوستی با اسرائیل و جاده کشیدن برای امام زمان و نامهی چاه جمکران و … را هم سبزها ساختهاند؟ یا همین حرفهایی که آقای ذوالنور زده، همهاش مربوط به همین دو سال و برساختهی جنبش سبز است؟
به واقع اعتراف به اینکه این انحراف متعلق به امروز و دیروز نیست و سابقهی آن حداقل به شش سال قبل برمیگردد و بلکه به تمام قانونشکنیهایی که در بیست سال گذشته در عالیترین سطوح نظام رخ داده، اینقدر دشوار است؟ و آیا اینقدر سخت میتوان زیر بار تلخی واقعیت رفت و به حقانیت نقدهای منتقدان دلسوز و در رأس همهی آنها میرحسین موسوی اذعان کرد؟
برای اینکه کار برای آقای مصلحی راحتتر شود، ایشان را به همکارانش در معاونت سیاسی ارجاع میدهیم که به جای ماموریت دادن به آنها برای ربط دادن سبزها با دوستان "منحرف" احمدینژاد، از ایشان استعلام کند که دو سال قبل، همین جریان دولتی موسوم به انحرافی، چه کسانی را در میان تیمهایی بازجویی از فعالان سیاسی انتخابات ۸۸ داشت؟ لااقل دستور دهید آن یک نفری را که آن روزها میخواست در بند ۲۰۹ به اصلاحطلبان خط امامی درس ولایت فقیه و امامشناسی بدهد و امروز از قضا یکی از سرشاخههای جریان انحرافی است، معرفی کنند. این کار که دیگر سخت نیست، لااقل از ربط دادن منحرفان مستقر در دولت مدعی اصولگرایی به حقطلبان جنبش سبز که سختتر نیست!
و یا ماجرایی دیگر: نقل است که علی فلاحیان، وزیر اسبق اطلاعات، روزی از روزهای سال ۸۵ در جمعی از مدیران ردهبالای وقت وزارت اطلاعات ادعا کرده بود "احمدینژاد، نفوذی حجاریان در حکومت است. آنها از حضور در حکومت به هدفشان که براندازی بوده، نرسیدهاند. حالا میخواهند با نفوذ دادن احمدینژاد، نظام را از درون به نابودی و انفجار بکشانند." گفته میشود که از این طرف هم برای فلاحیان پیغام فرستاده شده که شما دو دروغ گفتی و یک راست. دروغ اول این بوده که احمدینژاد نفوذی اصلاحطلبان است، که ادعای گزاف و بیربطی است. دوم اینکه اصلاحطلبان دنبال براندازی بودند، که باز واقعیت ندارد. اما حرف راست که آقای فلاحیان همان موقع درست تشخیص داده بود، این بود که احمدینژاد دارد نظام را به سمت بحران و سقوط میبرد.
آقای مصلحی لااقل بد نیست یک دوره پیش اسلاف خود درس بیاموزند تا هم ربط دادن درست را یاد بگیرند، و هم درک کنند که سخت نیست اعتراف به اینکه این دولت و رئیس آن از اول هم انحرافی بوده و آنها هم که نابجا حمایتش کردهاند یا از پول مردم به جیبش پول ریختهاند یا برایش از راه غیرقانونی رای خریده یا نوشتهاند و یا لااقل در مقابل همه این انحرافات صدر تا ذیل سکوت کردهاند، همه در گناه انحراف نظام از مسیر اصلی خود شریکاند؛ و کمترین تاوان برای جبران این گناه، دلجویی از خانوادههای شهیدانی است که قربانی تحکیم پایههای این انحراف شدهاند، و آزاد کردن زندانیانی که قبل از رسیدن کارد به استخوان، انحرافات را دیده و فریاد زدهاند، و شکستن حصر مردانی که پیشتاز ایستادن در برابر اینهمه انحراف از مسیر حق بودهاند، و صد البته اعادهی حیثیت از مردمانی که خواستند در برابر انحراف کشور و انقلابی بایستند اما فتنهگر نامیده شدند و به جای تمکین به حق و رای آنها، سران حاکمیت سرمایههای ملت را به پای جریانی ریختند که اکنون در جنگ قدرت، خطرناکاش تلقی میکنند و از این رو انحرافیاش مینامند.
فقط یک نکته در این بین میماند و آن اینکه شاید هم آقای مصلحی راست بگوید؛ اگر جنبش سبز نبود، شاید کار حاکمیت هیچوقت به اینجا نمیرسید که بخواهد به انحرافات خود اعتراف کند، اعترافی که از انحرافات دو ساله و شش ساله آغاز شده، اما دور نیست که به اعتراف به انحرافات بیست ساله بینجامد.
به نوشتهی خبرگزاریها، او گفته است: "در سال ۸۸ فتنه بسیار پیچیده ای رخ داد و امروز هم باید مراقب باشیم که به وسیله گروه انحرافی از فتنه ۸۸ غافل نشویم چرا که همین گروه انحرافی حاصل کار و طراحی عوامل فتنه سال ۸۸ است و باید حواسمان باشد همان کسانی که در فتنه ۸۸ آب به آسیاب دشمن می ریختند امروز خود را زیر پرچم ولایت نشان ندهند."
جناب وزیر اطلاعات البته لابد فراموش نکرده که عزل و نصب خود او نقطه آغاز آشکارسازی دعواهای قدرت در راس حاکمیت بود، که مشخص نیست ربط آن به جنبش سبز و سال ۸۸ چیست. اما اگر ایشان به چنین ربط دادنهایی هم علاقهمند است، لااقل با دوستان خود در تعیین ریشههای تاریخی و جغرافیایی جریان انحرافی هماهنگ کند تا سخن دوتا نشود.
اگر این جریان انحرافی دوساله است و دستساخته منتقدان سبز حاکمیت، پس آنهمه ادعای حامیان سابق دولت و عماریون فعلی منتقد دولت درباره ریشههای شش ساله و بیست ساله جریان انحرافی چیست؟ و آن همه قصههای خواب و خیالوار درباره پشتوانههای معنوی و امام زمانی این دولت چه میشود؟ داستان دوستی با اسرائیل و جاده کشیدن برای امام زمان و نامهی چاه جمکران و … را هم سبزها ساختهاند؟ یا همین حرفهایی که آقای ذوالنور زده، همهاش مربوط به همین دو سال و برساختهی جنبش سبز است؟
به واقع اعتراف به اینکه این انحراف متعلق به امروز و دیروز نیست و سابقهی آن حداقل به شش سال قبل برمیگردد و بلکه به تمام قانونشکنیهایی که در بیست سال گذشته در عالیترین سطوح نظام رخ داده، اینقدر دشوار است؟ و آیا اینقدر سخت میتوان زیر بار تلخی واقعیت رفت و به حقانیت نقدهای منتقدان دلسوز و در رأس همهی آنها میرحسین موسوی اذعان کرد؟
برای اینکه کار برای آقای مصلحی راحتتر شود، ایشان را به همکارانش در معاونت سیاسی ارجاع میدهیم که به جای ماموریت دادن به آنها برای ربط دادن سبزها با دوستان "منحرف" احمدینژاد، از ایشان استعلام کند که دو سال قبل، همین جریان دولتی موسوم به انحرافی، چه کسانی را در میان تیمهایی بازجویی از فعالان سیاسی انتخابات ۸۸ داشت؟ لااقل دستور دهید آن یک نفری را که آن روزها میخواست در بند ۲۰۹ به اصلاحطلبان خط امامی درس ولایت فقیه و امامشناسی بدهد و امروز از قضا یکی از سرشاخههای جریان انحرافی است، معرفی کنند. این کار که دیگر سخت نیست، لااقل از ربط دادن منحرفان مستقر در دولت مدعی اصولگرایی به حقطلبان جنبش سبز که سختتر نیست!
و یا ماجرایی دیگر: نقل است که علی فلاحیان، وزیر اسبق اطلاعات، روزی از روزهای سال ۸۵ در جمعی از مدیران ردهبالای وقت وزارت اطلاعات ادعا کرده بود "احمدینژاد، نفوذی حجاریان در حکومت است. آنها از حضور در حکومت به هدفشان که براندازی بوده، نرسیدهاند. حالا میخواهند با نفوذ دادن احمدینژاد، نظام را از درون به نابودی و انفجار بکشانند." گفته میشود که از این طرف هم برای فلاحیان پیغام فرستاده شده که شما دو دروغ گفتی و یک راست. دروغ اول این بوده که احمدینژاد نفوذی اصلاحطلبان است، که ادعای گزاف و بیربطی است. دوم اینکه اصلاحطلبان دنبال براندازی بودند، که باز واقعیت ندارد. اما حرف راست که آقای فلاحیان همان موقع درست تشخیص داده بود، این بود که احمدینژاد دارد نظام را به سمت بحران و سقوط میبرد.
آقای مصلحی لااقل بد نیست یک دوره پیش اسلاف خود درس بیاموزند تا هم ربط دادن درست را یاد بگیرند، و هم درک کنند که سخت نیست اعتراف به اینکه این دولت و رئیس آن از اول هم انحرافی بوده و آنها هم که نابجا حمایتش کردهاند یا از پول مردم به جیبش پول ریختهاند یا برایش از راه غیرقانونی رای خریده یا نوشتهاند و یا لااقل در مقابل همه این انحرافات صدر تا ذیل سکوت کردهاند، همه در گناه انحراف نظام از مسیر اصلی خود شریکاند؛ و کمترین تاوان برای جبران این گناه، دلجویی از خانوادههای شهیدانی است که قربانی تحکیم پایههای این انحراف شدهاند، و آزاد کردن زندانیانی که قبل از رسیدن کارد به استخوان، انحرافات را دیده و فریاد زدهاند، و شکستن حصر مردانی که پیشتاز ایستادن در برابر اینهمه انحراف از مسیر حق بودهاند، و صد البته اعادهی حیثیت از مردمانی که خواستند در برابر انحراف کشور و انقلابی بایستند اما فتنهگر نامیده شدند و به جای تمکین به حق و رای آنها، سران حاکمیت سرمایههای ملت را به پای جریانی ریختند که اکنون در جنگ قدرت، خطرناکاش تلقی میکنند و از این رو انحرافیاش مینامند.
فقط یک نکته در این بین میماند و آن اینکه شاید هم آقای مصلحی راست بگوید؛ اگر جنبش سبز نبود، شاید کار حاکمیت هیچوقت به اینجا نمیرسید که بخواهد به انحرافات خود اعتراف کند، اعترافی که از انحرافات دو ساله و شش ساله آغاز شده، اما دور نیست که به اعتراف به انحرافات بیست ساله بینجامد.
0 comments:
ارسال یک نظر