کانون صنفی معلمان ایران در آستانه روز معلم با صدور بیانیه ای اعلام کرده است که" اگر از تاریخ پند نگیریم هر زمانی شاهد وقایع تلخ ، ناگوار و جبران ناپذیر خواهیم بود که پشیمانی و تاسف دردی را مرهم نخواهد کرد. "
کانون صنفی معلمان به همین مناسبت مبارزات افتخار آفرین معلمان در اردیبهشت ۱۳۴۰ و چگونگی شهادت ابوالحسن خانعلی را در جریان این مبازرات به عنوان یک نمونه موفق بازخوانی کرده و نوشته است : « بی اعتنایی مقامات در سالهای بعد از انقلاب به یاد و نام دکتر خانعلی و تاریخ مبارزات معلمان قابل درک نیست ، اما خون به نا حق ریخته ی او رسواگر جهل و بی منطقی است و به همین خاطر نام وی برای همیشه در تاریخ ایران ثبت شده است . به روزنامه های آن دوره مراجعه می کنیم . مروری کوتاه و گذرا به رویدادهای اردیبهشت سال ۴۰ و سیر حوادث آن سال و اعتصابات معلمان می تواند بسیار آموزنده باشد ."
متن این بیانیه که در اختیار کلمه قرار گرفته، با اندکی تلخیص به شرح زیر است:
درهر جامعه ای معلمان اولین روشنگران ذهن و اندیشه و رهبران هوش و حواس انسانها هستند. هیچ انسان خردمند و وارسته ای نیست که خود را مدیون معلمهایش نداند. اکثر نوجوانان و جوانان که به علم و دانش بها می دهند معمولاً یک یا تعدادی از معلمها ی خود را الگو و سرمشق زندگی خویش قرار می دهند. اردیبهشت ماه، در تقویم تاریخ ایران، به دلیل وقایع ناگواری که برای معلمان و فرهنگیان رخ داده و دست آوردهایی که حاصل مجاهدت ها و از جان گذشتگی های برخی پیشگامان آنان می باشد از اهمیت بسزایی برخوردار است.
از اوایل اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۰ خورشیدی، ، اظهار نارضایتی معلمان از حقوق مادی و معنوی خود و بی عدالتی در جامعه به اوج خود رسید و روزنامه کیهان آن موقع که تا حدودی یک وسیله ی ارتباط جمعی مردمی بود به نگاشتن درد دل معلمان و فرهنگیان همت گماشت.
۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ تجمع مسالمت آمیزمعلمان درمیدان بهارستان ( مقابل مجلس شورای ملی ) برای عدالت خواهی، به ضرب و شتم معلمان ، چاقو و تیر خوردن تعدادی از آنان توسط شبه نظامیان و شهید شدن دکتر ابولحسن خانعلی توسط سرگرد شهرستانی منجر شد و آن تجمع مسالمت آمیز به خاک و خون کشیده شد.
در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۹ استاد مطهری که یک معلم فرهیخته و روشنگر اسلامی بود توسط فرد یا افرادی که ماهیت شان برای ایرانیان در پرده ای از ابهام باقی ماند ترور و شهید شد.
در ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۴۰ مجمع عمومی معلمان، در باشگاه مهرگان، ضمن تاکید بر ادامه ی اعتصاب تا نیل به حقوق به حق خود که : افزایش حقوق، برکناری وزیر وقت، محاکمه ی قاتل دکتر خانعلی و دلجویی از معلمان بود؛ روز ۱۲ اردیبهشت را روز معلم اعلام کرد.
در ۱۸ اردیبشت ماه ۱۳۸۶ معلمان و فرهنگیانی که قصد یک تجمع مسالمت آمیز در مقابل مجلس شورای اسلامی، در میدان بهارستان، را داشتند توسط نیروهای انتظامی و امنیتی ضرب و شتم ، دستگیر و به زندان برده شدند. در صورتیکه اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، را آزاد می داند.
در ۱۹ اردیبهشت ماه ۱۳۸۹ فرزاد کمانگر معلم و فعال صنفی، به اتهامی که خود هر گز نپذیرفت و وکیل او نیز بنا به مستندات پرونده ی وی و اظهارات مسوول پرونده اش، همواره او را بی گناه اعلام می کرد، اعدام گردید و داغی بر دل فرهنگیان و معلمان ایران و جهان گذاشت که هر گز التیام نخواهد یافت.
اگر از تاریخ پند نگیریم هر زمانی شاهد وقایع تلخ ، ناگوارو جبران ناپذیر خواهیم بود که پشیمانی و تاسف دردی را مرهم نخواهد کرد.
اردیبهشت هر سال به عنوان روز معلم جشن گرفته می شودبسیاری بر این باورندکه مناسبت این روز ،(فقط ) ترور آقای مرتضی مطهری ، استاد الهیات دانشگاه تهران در سال ۵۹ است .اما به واقع تاریخچه روز معلم به اردیبهشت سال ۴۰ بر می گردد ، در این سال در چنین روزی ، دکتر خانعلی در جریان اعتصاب و تجمع معلمان در مقابل مجلس کشته شد . ابوالحسن خانعلی هنگام مرگ ۲۹ سال داشت . وی فارغ التحصیل رشته معقول از دانشکده ی معقول و منقول دانشگاه تهران بود . در سال ۳۵ در وزارت فرهنگ با سمت دبیری دبیرستان استخدام شد . در دبیرستان جامی ، فقه و عربی تدریس می کرد . هم زمان با تدریس ، در دوره ی دکترای معقول و منقول ، مشغول به تحصیل بود.
شاید امروز نام دکتر خانعلی برای بسیاری از معلمان و دبیران ، دانش آموزان و والدین شان نام نا آشنایی باشد ، اما در سال ۴۰ یکی از پر آوازه ترین نام ها بود . هر چند بی اعتنایی مقامات در سالهای بعد از انقلاب به یاد و نام دکتر خانعلی و تاریخ مبارزات معلمان قابل درک نیست ، اما خون به نا حق ریخته ی او رسواگر جهل و بی منطقی است و به همین خاطر نام وی برای همیشه در تاریخ ایران ثبت شده است . به روزنامه های آن دوره مراجعه می کنیم . مروری کوتاه و گذرا به رویدادهای اردیبهشت سال ۴۰ و سیر حوادث آن سال و اعتصابات معلمان می تواند بسیار آموزنده باشد .
در زمستان سال ۳۹ انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا برگزار شد . جان . اف . کندی به عنوان رئیس جمهور آمریکا از حزب دموکرات پیروز شد . کندی اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشورهای جهان سوم را تجویز می کرد و معتقد بود که این اصلاحات مانع پیش روی کمونیست ها خواهد شد . نیروهای سیاسی مخالف شاه به خصوص احزاب جبهه ملی در انتظار باز شدن فضای سیاسی و شروع مجدد فعالیت های خود بودند .در ۱۸ بهمن ۳۹ باشگاه مهرگان که در واقع سازمان صنفی معلمان بود ، قطع نامه ای در مورد افزایش حقوق معلمان تصویب کرد . در روزهای بعد تا اردیبهشت ۴۰ معلمان سراسر کشور با امضای طومارهایی پشتیبانی خود را از این طرح اعلام می کردند . در مقاله ای که در اسفند ۳۹ در روزنامه ی کیهان به چاپ رسیده چنین نوشته شده است :
" معلمین می گویند حقوق یک دبیر سابقه دار لیسانسه کم تر از حقوق یک مستخدم جزء در سازمان برنامه یا شرکت ملی نفت است و ما خودمان مکرر نوشتیم که حقوق یک معلم کم تر از حقوق یک راننده دولتی و به مراتب کم تر از یک راننده تاکسی است . "
" … یک لیسانسه در وزارت فرهنگ ماهی ۴۰۰ تومان می گیرد ، ولی لیسانسه دیگر با همان تحصیلات و پایه معلومات در یک سازمان دولتی دیگر ۲۵۰۰ تومان در یافت می کند . .." هستند کسانی که " … بعد از ۸ سال خدمت ۲۷۳ تومان حقوق می گیرند …"
در حالی که در همین زمان پرتقال دانه ای سه و نیم تا ۱۲ ریال ، موز دانه ای ۴ تا هفت و نیم ریال ، گندم کیلویی ۲۰۵ تا ۲۲۰ ریال ، شکر روسی هر کیلو ۲۰ ریال ، قند کله ورامین ۲۱ ریال ، … در کیهان ۲۳ اسفند ۳۹ در خبری چنین آمده است : " بنا به تصویب هیات دولت حقوق معلمین ترمیم شد . حقوق کلیه ی معلمینی که کم تر از ۶۰۰ تومان می گیرند به ۶۰۰ تومان می رسد "
در روزهای آغازین اردیبهشت ماه در آن سال ، طومارهای معلمان در حمایت از طرح باشگاه مهرگان بیش تر و بیش تر می شود .از جمله می توان طومار کلیه ی آموزگاران مشهد ، دامغان ، رشت ، کرند ، بابل ، مراغه ، برازجان ، گرمسار ، شهسوار ، نیریز و … را در کیهان دوم و چهارم اردیبشت مطالعه کرد.
روز ۱۲ اردیبهشت با اعلام اعتصاب ، تمامی مدارس تهران تعطیل شد . معلمان از اوایل صبح دسته به دسته به میدان بهارستان آمده و جلوی مجلس جمع شدند . جمعیت هر لحظه افزوده می شد . اطلاعات حوادث این روز را این گونه گزارش کرده است :
" ساعت ۸،۵ معلمین به میدان بهارستان رسیدند و چون جلوی خیابان اکباتان قبلا توسط ماموران نیروی انتظامی بسته شد، در خیابان شاه آباد و اول بهارستان بر روی زمین نشستند . ماموران از ماشین آب پاش برای متفرق کردن استفاده کردند . معلمان علی رغم این که خیس شده بودند از جای خود بلند نمی شدند … پس از مدتی اولین برخورد صورت گرفت . عده ای به طرف ماشین ها رفتند تا سر لوله های آب را به سمت دیگر بازگردانند …"
" … قرار بود که هیاتی از معلمان با رئیس مجلس ملاقات کنند . اما سیر حوادث به گونه دیگری خورد . معلمان فریاد می زدند و شعار می دادند . ماموران پلیس تیر هوایی شلیک می کردند و و با باتوم معلمان را می زدند . صدای تیر اندازی و شعارهای معلمان در صحن علنی مجلس شنیده می شد . مجلس در حال بررسی لایحه اشل حقوق معلمان بود که یکی از نمایندگان مخالف از جای خود برخاست و خطاب به رئیس مجلس گفت : در بیرون معلمان را می کشند و ما اینجا لایحه حقوق معلمان را بررسی می کنیم . جلسه متشنج شد … "
پس از مدتی معلمان با پیکر خونین سه معلم روبرو شدند .دو نفر توسط چاقو زخمی شده بودند و یک نفر از ناحیه سر مورد اصاب گلوله قرار گرفته بود. سرگرد شهرستانی، رییس کلانتری با اسلحه کمری خود به سر دکتر خانعلی شلیک کرده بود . پیکر دکتر خانعلی بر روی دست معلمان با شعار " کشتند یک معلم را " به بیمارستان بازرگان منتقل شد و متاسفانه اقدامات پزشکان موثر واقع نشد و دکتر خانعلی کشته شد . موج اعتراضات و انزجار از این حادثه سراسر کشور رافراگرفت . مدارس تعطیل شد . تشییع جنازه با شکوهی برای وی برگزارشد : " جسد دکتر خانعلی از بیمارستان بازرگانان به مسجدی در خیابان اسکندری منتقل شد . روز چهارشنبه ۱۳ اردی بهشت ، هزاران معلم در خیابان اسکندری تجمع کردند . تابوت معلم شهید بر دوش معلمان از مسیر خیابان شاه ( جمهوری ) به سمت میدان بهارستان توسط هزاران معلم و دانشجو و قشرهای دیگر مردم تشییع شد . معلمان اشک می ریختند و با فریاد خواستار استعفای شریف امامی و محاکمه قاتل دیو صفت معلم دانشمند بودند . گزارش این راهپیمایی و اعتصاب نامحدود معلمان در مطبوعات منعکس شد . مردم به هیجان آمدند ، احزاب سیاسی ، گروه های صنفی و سندیکای کارگری با صدور اطلاعیه حمایت خود را از معلمان اعلام کردند . تهران بعد از کودتای ۲۸ مرداد چنین راهپیمایی با شکوهی ندیده بود . جمعیت سوگوار تابوت را در میدان بهارستان بر زمین گذاشتند . ساعتی بعد پیکر بی جان خانعلی با آمبولانس به گورستان ابن بابویه در شهرری منتقل و به خاک سپرده شد . روزهای بعد ده ها مجلس یادبود در مساجد تهران و شهرستان ها به یاد وی برگزا ر شد .
خواسته های معلمان دیگر تنها اضافه حقوق نبود . آنان خواستار برکناری دولت ، تعقیب قاتل دکتر خانعلی ، و عذر خواهی از معلمان بود ند .
در کیهان ۱۴ اردیبهشت سال ۱۳۴۰در مقاله ای با عنوان " معلمند نه اخلالگر " چنین آمده است : " در مملکتی که روغن یک من ۶۰ تومان ، گوشت سی یا سی و سه تومان است ، چگونه یک عایله می تواند با ماهی ۲۰۰ تومان زندگی کند . آن هم خانواده ای که فهم دارد . شعور داردو وضع دیگران را می بیند…"
تظاهرات معلمان و کشته شدن دکتر خانعلی فضای سیاسی ایران را از رکود خارج کرد. شاه که بار دیگر پایه های تخت خود را لرزان می دید ، دست به دامن علی امینی سیاست مدار استخوان دار و قدیمی شد که شخصیتی اصلاح طلب و در عین حال ضد کمونیست بود .
روز ۱۵ اردیبهشت ماه ، شریف امامی در حالی که برخی نمایندگان مجلس در صدد استیضاح او بودند به حالت قهر مجلس را ترک کرد و بعد از ظهر همان روز استعفا نامه ی خود را به دربار فرستاد . شاه با استعفای او موافقت کرد و فردای آن روز علی امینی را مامور تشکیل کابینه کرد .
۱۶ اردیبهشت امینی نخست وزیر شد . برخی روی کار آمدن امینی را به اشاره کندی و او را مهره ی مورد اعتماد دموکرا ت ها می دانستند . در مدت ۱۱ روز اعتصاب معلمان فضای بسته جامعه به سرعت متحول شد و دوره ی جدید ی از حیات سیاسی ایرانیان آغاز گردید . معلمان به عنوان یک قشر مرجع و مورد اعتماد جامعه در کانون اعتراضات سیاسی ملت قرار گرفتند . در اجتماع بزرگ معلمان در ۱۸ اردیبهشت ماه ، معلمان با صدور قطعنامه ای روز ۱۲ اردیبهشت ماه را به یادبود اعتصاب موفقیت آمیز معلمان و شهادت معلم دانشمند مرحوم دکتر خانعلی روز معلم اعلام کردند و مقرر شد که در این روز همه ساله کلیه ی مدارس و موسسات فرهنگی در سراسر کشور تعطیل شوند و مراسم خاصی توسط معلمان اجرا شود .
باشگاه مهرگان از چنان اعتباری برخوردار شد که علی امینی روز ۱۹ اردیبهشت در جمع معلمان اعتصابی حاضر شد و خواستار پایان اعتصاب شد . ۱۹ اردیبهشت روزنامه اطلاعات از قول امینی چنین نوشت : " وضعیت کشور اسفناک است . اگر همه چیز را بگویم تولید وحشت و اضطراب می کند . قول شرف می دهم که برای ترمیم حقوق معلمین اقدام کنم ولی به من مهلت و فرصت دهید . با افزایش حقوق مخالف نیستم ولی اگر بدون مطالعه اقدام شود دور تسلسل به جایی می رسد که سقوط حتمی است …."
علی امینی به دلجویی از معلمان پرداخت . سرگرد ناصر شهرستانی از کار برکنار و پرونده او را برای رسیدگی به دادگاه فرستاد و باب گفتگو با باشگاه مهرگان گشوده شد . محمد درخشش پذیرش هر پیشنهادی را موکول به طرح و تصویب در مجمع عمومی معلمان کرد و مجمع عمومی معلمان ، هزاران معلمی بودند که هر روز در باشگاه و بیرون باشگاه اجتماع می کردند . روز ۱۹ اردیبهشت برای معلمان روزی فراموش نشدنی بود . معلمان یک صدا با پیشنهاد نخست وزیر مخالفت کردند و خواستار تصویب طرح باشگاه مهرگان برای ترمیم حقوق معلمان شدند و اعلام کردند که هیچ کس را به جز محمد درخشش به عنوان وزیر فرهنگ قبول نمی کنند . امینی چاره ای جز قبول پیشنهاد های معلمان نداشت . به این ترتیب روز بعد جدول حقوقی جدید معلمان به تصویب هیات دولت رسید .
کیهان چنین نوشت : " حقوق معلمین برابر حقوق مهندسین شد . به احتمال زیاد اعتصاب معلمین پایان می یابد و مدارس تا هفته ی آینده باز می شود ."
حداقل حقوق کمک آموزگاران و آموزگاران ۵۰۰ و دبیران ۶۰۰ تومان و حداکثر حقوق از ۱۰۵۰ تومان تا ۲۲۲۰ تومان برای دبیران اعلام شد . و روز ۲۳ اردیبهشت معلمان به اعتصاب طولانی خود پایان دادند . معلمان د ر اطلاعیه ای پایان اعتصاب خود را اعلام کردند : " همکاران گرامی ، دبیران ، آموزگاران و فرهنگیان ایران
شما در مبارزه ی خود برای تامین حقوق صنفی خود پیروز شدید . اکنون نوبت کار و کوشش صمیمانه در راه سعادت دانش آموزان فرا رسیده است …. درود بر روان جاویدان برادر شهید و ناکام ما دکتر خانعلی که با خون خود افتخار جاودانی برای طبقه معلم و جنبش آزادی برای ملت ایران تامین کرد .
درود بر ملت حق شناس و دلاور که مربیان و فرزندان خود را در تنگنای حوادث نگذاشت . درود بر دانشجویان عزیز که به احترام علم و به خاطر حق و عدالت به یاری مربیان خود شتافتند .
درود بر دانش آموزان حق شناس و مهربان که با پشتیبانی معصومانه خویش پیوند دیرین و جاودانی میان معلم و شاگرد را استوار ساختند … "
و بالاخره ۲۸ اردیبهشت : نام دبیرستان جامی به دبیرستان دکتر خانعلی تغییر کرد.
یاد شهید دکتر خانعلی و همه معلمان مبارز را گرامی می داریم
کانون صنفی معلمان ایران
0 comments:
ارسال یک نظر