در پی اظهارات شیخ محمد یزدی مبنی بر اینکه "نظریه ایجاد شورای رهبری توسط هاشمی رفسنجانی نضج گرفته بود"، عضو منصوب رهبری در هیات امنای دفتر تبلیغات اسلامی، طی یادداشتی به نقد یزدی از هاشمی پرداخت.
به گزارش سامانه خبری- تحلیلی «آینده نیوز»، سید عباس صالحی، از اساتید حوزه علمیه قم و عضو منصوب رهبری در هیات امنای دفتر تبلیغات اسلامی، در یادداشتی با عنوان "حاشیهای بر یک گفتوگوی انتقادی" به نقد اظهارات محمد یزدی، رئیس جامعه مدرسین پرداخته است.
وی در این یادداشت می نویسد:
آیت الله یزدی، رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در گفتوگو با هفتهنامه «پنجره»، مُهر سکوت را میگشاید و مجدداً در مورد هاشمیرفسنجانی به ایراد سخنرانی میپردازد و نقدهایی تند و ملایم نسبت به ایشان دارد.
از جمله، مصاحبه کنندۀ نشریه وقتی از وی سؤال میکند که: در مورد انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبری، ظاهراً برخی اعضای جامعه مانند آقای آذری قمی مخالفتهایی داشتند؟
یزدی در پاسخ اظهار میدارد: "خیر، مخالفت داشتن یک مسئله و فکر تشکیل شورای رهبری مسئلهای دیگر است که بیشتر از طرف آقای هاشمی سرچشمه گرفته بود و در این رابطه، همان زمان اکثر اعضای جامعه مدرسین مخالفت کردند. در حال حاضر هم که دوباره آقای هاشمی این مباحث را مطرح میکند؛ باز هم مخالفیم و بعدا هم مخالفیم به این علت که مسئله تشکیل شورای رهبری مبنای فقهی و علمی ندارد بلکه مبنای روشنفکری دارد چون یک مجتهد هیچ وقت نمیتواند مقلد باشد و با نظر شورایی بحث کند."
پس از این پاسخ، مصاحبهگر میپرسد: به نظر شما علت طرح چنین مبحثی از سوی آقای هاشمی، ناشی از چه مسئلهای است؟
و ایشان پاسخ میدهد: هاشمی کمی کلی گراست و همین مسائل سبب میشود بحثهایی را برای خود پیش بیاورد. (به نقل از سایت رجانیوز)
جسارتاً، در حاشیه این گفتار، چند نکته به نظر میرسد: نکاتی که بایستی در محدوده آداب طلبگی و ساحت شاگردی و استادی دیده شود و با سوء تفسیر سیاسی مخلوط نگردد.
۱- ظاهراً این بخش از سخنان وی، مقرون به صواب است که هاشمی رفسنجانی، در مباحث بازنگری قانون اساسی و نیز مجلس خبرگان تعیین رهبری پس از ارتحال امام، ابتدا شورای رهبری را ترجیح میدادند اما به روایت خود ایشان، او در این زمینه تنها نبود بلکه رهبری نیز هم رأی با وی بودند:
هاشمی رفسنجانی در سخنرانی در جمع روحانیون شهر ری در سال ۱۳۸۵، وقایع مربوط به رأیگیری مجلس خبرگان را چنین نقل میکنند: "عدهای طرفدار فرد بودند و عدهای شورای رهبری را ترجیح میدادند. در آن زمان مهمترین مخالفت با رهبری یک فرد را، خود رهبری داشتند. بنده نیز رهبری فرد را نقد کردم. در نهایت در مجلس خبرگان رأی گیری کردیم و بر این اساس، ۴۵ نفر به رهبری فرد و بیش از ۲۰ نفر به شورای رهبری رأی دادند."
در همان سخنرانی نیز افزودهاند که آیتالله خامنهای پیش از این که کاندیدا شوند اعلام کردهاند که بنده ولایت فرد را قبول ندارم و به همین دلیل کاندیدا نمیشوم که پس از یکسری صحبتهایی که انجام دادیم، ایشان را متقاعد به کاندیداتوری کردیم که در نهایت برای رهبری نظام رأی آوردند. (روزنامه ابتکار ۱۸/۹/۸۵)
اگر روایت فوق را روایتی دقیق بدانیم، به نظر میرسد که آیت الله یزدی، بایستی در پارهای از تعبیرات خویش تجدید نظر کنند. هر چند حق ایشان در مخالفت با دیدگاه شورای رهبری، به عنوان یک فقیه صاحب نظر هم چنان باقی است.
۲- ایشان در بخشی دیگر از سخنان خود گفته اند: "در حال حاضر هم که دوباره هاشمیرفسنجانی این مباحث را مطرح میکند، باز هم ما مخالفیم"
تا آنجا که میدانیم، هاشمیرفسنجانی در دهه اخیر، هیچگاه بحث شورای رهبری را مطرح نکردهاست. آنچه وی در سخنی در جمع حوزه علمیه مشهد و بعدها در حوزه علمیه قم مطرح کردند، "شورای فتوا" بود نه شورای رهبری. و ظاهراً تفاوت بین این دو واژه، بس روشن است. مسئله شورای فتوا، ناظر بر عرصه مرجعیت است نه رهبری. این موضوع ناظر به این نکته است که آیا میتوان از "شورای فقهی مراجع" چونان کمیسیونهای پزشکی و… بهره برد یا تقلید صرفاً رابطه میان مرجع مشخص و مقلّد است؟ این مقوله، پس از وفات آیتالله بروجردی در کتاب "مرجعیت و روحانیت" از سوی برخی از بزرگان مطرح شد و کسانی چون شهید مطهری تمایل به شورای در فتوا نشان دادند. گرچه این دیدگاه، هنوز چندان مقبول نیست اما نمیتوان با آن به عنوان یک دیدگاه خلاف ضرورت دین و مذهب برخورد کرد. اما در هر حال این موضوع ربطی به مقوله "شورای رهبری" ندارد و ظاهراً مستند دیگری برای اینکه آقای هاشمی به دنبال شورای رهبری است، دیده نمیشود.
۳- یزدی در بخش دیگری از سخنان اظهار داشته است "ما مخالفیم؛ بعدا هم مخالفیم"
بخش اخیر کلام ایشان، بسیار شگفت مینماید. در نظریات فقهی (چونان هر نظریه علمی) مجتهد تابع دلیل و استناد است. اینکه تا کنون چونان نظریهای دارند، مقبول مینماید اما این که در آینده هم با این دیدگاه به مخالفت خواهند پرداخت؛ نا مفهوم است. چگونه میتوانند چونان جازم و قاطع، این ادعا را بازگو کنند؟! آیا احتمال نمیدهند که مستندات قویتر به نفع مدعای مخالف عرضه گردد و ایشان (چونان هر مجتهد و دانشور تابع دلیل) به عقب نشینی از نظریه مختار و پذیرش نظریه مقابل رو آورند؟!
این سه نکته در حاشیه این بخش از گفتار ایشان بود. در دیگر دعاوی و نقلهای ایشان نیز نکاتی است که جلوگیری از اطاله کلام، مانع تطویل این جستار میگردد.
گفتنی است سال گذشته و در جریان وقایع پس از انتخابات ریاست جمهوری، محمد یزدی حملات زیادی را متوجه هاشمی رفسنجانی (بدلیل مواضع خود و خانواده اش در برابر حوادث) نمود و به کشمکشی دامنه دار تبدیل شد. این چالش بعد از تهدید هاشمی رفسنجانی به "افشای برخی موارد"، با وساطت احمد خاتمی موقتا خاموش شد.
0 comments:
ارسال یک نظر