اگر مملکت را با قانون نمیشود اداره کرد، پس با بیقانونی و هرج و مرج میشود؟
احمد قابل، اسلام شناس، پژوهشگر دینی و از شاگردان آیتالله منتظری که روز بیستونهم آذرماه سال گذشته، روز وفات آیتالله منتظری، حین سفر از مشهد به قم، برای شرکت در تشییعجنازه استادش دستگیر شد، از دلایل بازداشت طولانی مدت اش می گوید.
به گزارش رادیو زمانه، قابل ششماه در زندان به سر برد و روز بیستونهم اردیبهشت ماه سال جاری، در جلسهی دادگاهی که برای وی تشکیل شده بود، با دستبند و پابند حاضر و سپس با قرار وثیقه آزاد شد.
قابل که از منتقدان سرشناس نظام جمهوری اسلامی است ، 21 خرداد با قرار وثیقه آزاد شد.
احمد قابل گفت: با توجه به آنچه در بازجوییها و در طول مدت زندانی بودنم گذشته و همچنین صحبتهایی که پس از آن مطرح شده است، گمان من این است که انگیزه نخست آقایان برای بازداشت من، این بود که در مراسم تشییع پیکر مرحوم استادم نباشم. این عمدی بود که آنها را وادار کرد تا فوری مرا بازداشت کنند. ابراز هم می کردند که: با توجه به زبان تند و تیزی که دارید، بیرون بودنتان به هیچ عنوان به صلاح دستگاه امنیتی نیست. همچنین به گفتهی آنها، به صلاح خود من هم نیست.
وی درباره مدت زمان و محتوای بازجوییهایش اظهار کرد: من حدود دوماه بازجویی داشتم. در طول این دوماه حرفهای زیادی بین ما رد و بدل شد. تقریباً مجموعه آنچه من نوشته بودم یا در مصاحبه ها و سخنرانیها گفته بودم و فحوای مطالبی را که طرح کرده بودم، به لحاظ موضوعی و نه به لحاظ موردی، تحت پرسوجو قرار میدادند. تقریباً نزدیک به ۱۶۰ صفحه بازجویی داشتم. علاوه بر این مابین ۲۰۰ تا ۳۰۰ صفحه پرنیت از مصاحبهها و نوشتههای من و همچنین گزارشهایی که از سخنرانیهای من برایشان ارسال شده بود نیز در پرونده قرار داشتند.
قابل ادامه داد: طبیعی بود که باید راجع به تک تک این موارد توضیح میدادم. منتها دو مطلب خیلی برجسته بود؛ یکی مسئله انتقاد از مقام رهبری بود که در واقع نکته اصلی بود. پرسوجوی آنها این بود که چرا شما اینقدر روی رهبری تاکید کردهاید و انتقادهایتان عمدتاً مقام رهبری را در بر میگیرد. مگر این همه مسئول دیگر که در کشور هستند، هیچ مسئولیتی ندارند؟ چرا شما به آنها انتقاد نمیکنید؟
این پژوهشگر دینی افزود: در میان دوستان ما هم در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد، ولی من جزو کسانی هستم که معتقدم تمام پیرامونیهای رهبری، قدرتشان را به صورت سایه از رهبری اخذ کردهاند. رهبری هم اشراف دارد. این مسئله را بچههای اطلاعاتی در بازجوییها البته با کاربرد کلمهی غلط "با اشرافیت کامل ..." یادآوری میکردند؛ در صورتی که اشرافیت کلمه غلطی است... بههرحال من شواهد و قراین فراوانی برای این امر دارم که تمام این مسائل با اشراف کامل رهبری صورت میگیرد.
وی به ذکر مثالی در این مورد پرداخت و گفت: از زندان که بیرون آمدم، شنیدم یکی از علما و مراجع در دیدار با آقای خامنه ای، به ایشان تذکر دادهاند که سیاست پس از انتخابات، سیاست درستی نبوده است و حتی منجر به فایدهای برای شما نشده است. افراد را آزاد کنید، این بگیروببندها را تمام کنید و حداقل بساط دیگری را پهن کنید. آقای خامنهای هم در پاسخ گفتهاند: "بهتازگی یک فهرست ۵۰ نفره آورده بودند که من امضا نکردم." مفهوم این سخن آن است که فهرستهای قبلی را ایشان امضا کرده و افراد دستگیر هم شدهاند.
این اسلامشناس تصریح کرد: یعنی وقتی کار به اینجا برسد که نام تک تک افرادی که قرار است دستگیر شوند، به امضای مقام رهبری برسند، دیگر باید گفت. تا چه حد دخالت در حوزه قوه قضاییه، قوه مجریه و قوه مقننه؟ حول محور همین قضیه دانشگاه آزاد، دیدید که ایشان چه کرد. اگر بناست که رهبری دخالت نکند، پس چرا جلوی مصوبه مجلس را میگیرند؟ تازه این مجلس که مجلس ما نیست. مجلس رهبری است. مجلس ملت که نیست. قوه قضاییه هم که متعلق به خود رهبری است.
قابل خاطرنشان کرد: یعنی خود ایشان هم با خودش در تعارض است، نمی داند چه میخواهد بکند. البته من به ایشان حق میدهم. با توجه به اوضاعی که پس از انتخابات رقم خورده، آنقدر گرفتاری ذهنی دارند که نمیتوانند ذهنشان را منسجم کنند، ولی ما که نباید تاوان عدم انسجام ذهنی ایشان در تصمیمگیریها را بپردازیم.
وی موضوع دیگری که در بازجویی ها بسیار مطرح شد را مصاحبه با رسانه های خارجی عنوان کرد و گفت: مورد دوم مسئله مصاحبه ها و اظهاراتم در رسانههای خارجی است که از آنها با عنوان "رسانههای بیگانه" یا "رسانههای دشمن" یاد میکردند. من هم هیچوقت و در هیچ نوبت نپذیرفتم که مصاحبه با یک رسانه، ممنوعیت قانونی و یا ممنوعیت شرعی دارد. حرفم این بود که خود مسئولین شما با رسانههای خارجی مصاحبه میکنند. رسانه خارجی با رسانه خارجی فرقی ندارند. حتی همانهایی که شما نامشان را میبرید و آنها را خیلی بد جلوه میدهید و به اصطلاح خودتان پیشقراولان ناتوی فرهنگی معرفی میکنید هم، در مصاحبههای مسئولین کشور حضور دارند. سئوال میپرسند و پاسخ میگیرند. یعنی رسانههای آمریکایی، انگلیسی و بقیه کشورها.
شاگرد آیت الله منتظری افزود: طبیعی بود که آنها جواب خاصی نداشتند و فقط به مصوبه شورای عالی امنیت ملی استناد می کردند. من هم گفتم که شورای عالی امنیت ملی حق قانونگذاری ندارد. بر فرض هم که آنها چیزی را تصویب کرده باشند، برای من ملاک نیست. مسئولین خودشان هرکاری دلشان میخواهد بکنند، اما ملت طرف قرارداد حاکمیت است. حاکمیت حق ندارد که یکجانبه قراری را علیه ملت وضع کند و بعد هم توقع داشته باشد که عملی شود.
وی اظهار داشت: ما به توافق نرسیدیم. در گزارش بازجویی اطلاعات آمده بود که متهم مصر بر مواضع خودش است و تاکید دارد که آن را ادامه خواهد داد. با توجه به همین شرط، من بیرون آمدم. حال نمیدانم چرا و به چه نحو، تصمیم بر این گرفتند که من از زندان بیرون بیایم؟ ما نه رفتنمان به اختیار خودمان بود و نه آمدنمان.
قابل در ادامه به شرایط آزادی اش در بازداشت پیشین اش اشاره کرد و گفت: من اصلاً از تاریخ شانزدهم اردیبهشتماه سال ۱۳۸۱، با قید وثیقه آزاد بوده ام و وثیقه من در طول این مدت، در اختیار دادگاه ویژهی روحانیت تهران بوده است. آن دستگیری هم منجر به محاکمه نشد. یعنی پس از این که من ۱۲۵ روز در انفرادی بودم، خودشان قرار را از بازداشت به وثیقه تبدیل کردند و بعد هم مرا بیرون کردند.
این اسلام شناس، افزود: بعد از آن، چندباری در طول این مدت با آنها مواجه شدم؛ از جمله زمانی که مرا ممنوع الخروج کردند و در ستاد خبری اطلاعات خراسان حدود دوساعتونیم، به اصطلاح خودشان، با من گفتوگو کردند. همانجا شرط کردم و گفتم که من نه آدمی هستم که رفتارهایم برخلاف قانون بوده باشد و نه بنا دارم رفتارهای خلاف قانونی را که شما تجویز میکنید، بپذیرم.
من بر اساس قانون، آنچه حدم باشد و بر اساس شریعت، آنچه وظیفهی شرعیام باشد و براساس هویت ملی، آنچه وظیفهی ملیام باشد را انجام میدهم. کاری هم به خوشآمد و بدآمد کسی ندارم. سعیام هم این است که هیچ کار خلاف قانونی انجام ندهم و مدعیام که این حاکمیت است که رفتارهایش با ما همیشه رفتارهای غیر قانونی بوده است.
وی تصریح کرد: الان هم بر همین ادعا استوارم. سهبار در بازجوییها، در جواب بازجوها نوشتم که: گویی حاکمیت متن قانون اساسی را متنی براندازانه می بیند و در برابر ما که مستندمان قانون اساسی و قوانین کشور است، میگوید اینگونه نمیتوان مملکت را اداره کرد. اگر مملکت را با قانون نمیشود اداره کرد، پس با بیقانونی و هرج و مرج میشود اداره کرد؟
قابل با اشاره به این که در دوران بازداشت اخیرش، سندی برای آزادی پیشین وی در گرو بوده است، گفت: آنها برخلاف قوانین خودشان و برخلاف اقراری که خود قاضی دادگاه در دادگاه کرد که نمیشود همزمان هم بازداشت باشم و هم سندی به خاطر من بازداشت باشد، متاسفانه شش ماه اینکار را ادامه دادند و سپس وثیقه جدید خواستند. من مخالفت کردم و نوشتم حتی اگر یک میلیون هم بخواهید، به هیچعنوان وثیقه نمیسپارم. اما آنها در نبود من، با خانواده و وکیلم به توافق رسیده بودند. وثیقهای سپرده شد و من بیرون آمدم که برخلاف میل و رغبتم بود. حتی دهروز پیش از آزادی که مرا برای تبدیل قرار بردند، بهطور رسمی نوشتم که مخالف این امر هستم.
شاگرد آیت الله منتظری در آخر خاطر نشان کرد: همه ملت به قید وثیقه آزادند. الان از مورد من شرم آورتر، مورد آقای زیدآبادی است. در همین پرونده اخیر، از ایشان ۴۰۰ میلیون تومان وثیقه گرفتهاند که آزادش کنند و حتی یک روز هم این بنده خدا را آزادی ندادهاند. خب این یعنی چه؟! اگر نمیخواهند آزادش کنند، چرا از او وثیقه میگیرند؟ اگر وثیقه میگیرند، چرا آزادش نمیکنند؟
اینها که طبق قوانین خودشان، خلاف قانون است. در دادگاه هم گفتم: نمیدانم چرا وقتی نوبت به مخالفان سیاسی میرسد، با اینکه آنها زبان دارند و حرف هم میزنند، اصرار دارید هیچ قانون را رعایت نکنید؟
0 comments:
ارسال یک نظر