اینروزها که سخنان و اظهارنظرهای حامیان کودتای انتخاباتی ریاست جمهوری دهم را می شنویم و می خوانیم ادعاهای عجیب و غریبی را می شنویم. اینها که در واکنش به واقعه عاشورای خونین تهران و برخلاف سخنان رهبری در نماز جمعه پس از انتخابات در 29 خرداد ماه، که طرفین منازعه را به پرهیز از اردوکشی خیابانی دعوت کرد و طبعا ذوب شدگان در ولایت باید آنرا پاس می داشتند، ناچار از اردوکشی خیابانی آنهم با اجرای سناریوی ساختگی و تبلیغاتی هتک حرمت عاشورا و پاره کردن و سوزاندن قرآن و ... و تهییج احساسات ایمانی و مذهبی عامه مردم در این باره و بسیج تمام امکانات حکومتی برای آوردن افراد به تجمع نهم دیماه شدند، اصرار دارند که حضور افراد در این تجمع را نوعی همه پرسی و اتمام حجت به حامیان جنبش سبز و معترضان به نتیجه انتخابات و کودتا بدانند و بنامند و کار جنبش سبز را تمام شده قلمداد کنند!
هرچند مجموعه رخدادهای پس از انتخابات حاکی از نگاه و تحلیل های توهمی و تخیلی این افراد و گریز آنها از شناخت و درک وقایع جاری طی این مدت در کشور بوده و تنها اسباب ماندگاری شان بر سریر قدرت در اختیار داشتن پول نفت و ابزار های سرکوب و زندان و بیدادگاه و ارعاب بوده است و بعید هم می نماید مستی قدرت امکان درک آنها را از واقعیت و شنیدن صدای اعتراض اکثریت مردم را نسبت به حاکمیت دامن زند اما برای اینکه همین مدعای همه پرسی و اتمام حجت بودن تجمع نهم دیماه را محک زنیم به طرح این سئوال می پردازیم که :« آیا اردوکشی خیابانی نهم دیماه همه پرسی بود؟»
در همین جا باید یادآور شویم که یکی از اصول فراموش شده و معطل مانده قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل مربوط به "همه پرسی" یعنی اصل پنجاه و نهم است. این اصل تاکید و صراحت دارد: "در مسایل بسیار مهم اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ممکن است اعمال قوه مقننه از راه همهپرسی و مراجعه مستقیم به آراء مردم صورت گیرد. در خواست مراجعه به آراء عمومی باید به تصویب دو سوم مجموع نمایندگان مجلس برسد." و در اصل ششم هم آمده :"در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رییس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین میگردد."
ظاهرا در تاریخ سی ساله گذشته هیچ نیازی به اجرای این اصل بوجود نیامده و این عدم نیاز آنچنان بوده است که حتی قانونی هم برای اجرایی شدن این اصل تصویب نشده است و یک دلیل ساده اش این می تواند باشد که تاوقتی می شود با اردوکشی خیابانی از سوی حاکمیت ادعای همه پرسی و بستن زبان معترضان و مخالفان کرد دیگر چه نیازی به اجرای این اصل می باشد؟ همگان بیاد دارند که همین ها پس از رخداد فاجعه 18 تیر78 نیز پس از روانه کردن نیروی سرکوب به خیابانها سرانجام در 23 تیر با اردوکشی خیابانی ادعای همین همه پرسی را مطرح کردند و اینکه همه معترضان و مخالفان باید خاموش شوند و حالا هم به تکرار همان مدعا پرداخته و تصور می کنند کار جنبش سبز اعتراضی مردم به نتیجه انتخابات و کودتا تمام است!
با ضرس قاطع می توان گفت "اردوکشی خیابانی" هرگز نمی تواند معنای "همه پرسی" داشته باشد چرا که:
1- در هرگونه "همه پرسی" شمارش آراء موافق و مخالف تعیین کننده است درحالیکه در "اردوکشی خیابانی" هرگز تعداد دقیق افراد شرکت کننده معلوم نمی شود. در اینباره کافی به ارقام مختلفی که برای حاضران در تجمع نهم دیماه اعلام می شود اشاره کرد. 2- در هرگونه "همه پرسی" افراد رای دهنده آزاد و رایشان مخفی است اما در "اردوکشی خیابانی" از سوی حاکمیت این شرایط برقرار نبوده است ضمن اینکه شرایط مساوی و یکسان برای "اردوکشی خیابانی" مخالفان نیز نبوده است تا معلوم شود که به لحاظ نمایشی چه وضعیتی دارند. 3- تکیه بر "اردوکشی خیابانی" فقط در رژیم های استبدادی و توتالیتر رایج است، چرا که در نظام های مردمسالار انتخابات ادورای فصل الخطاب منازعات و رقابت های سیاسی است (همانگونه که رهبری در سخنان 29 خرداد بدرستی یادآور این موضوع شدند) و نیازی به اینگونه "همه پرسی" نیست. اینکه در ایران انتخابات و تقلب در آن خود محل بحث و منازعه شده است و حامیان کودتا می خواهند با تمسک به این "اردوکشی خیابانی" آنرا به عنوان "همه پرسی" و اتمام حجت جا بزنند خود حکایت از نوعی استبداد و کودتا انتخاباتی می کند و اعتراف براینکه باهر ضرب و زوری معترضان باید تسلیم وضع موجود شوند. 4- و آخر اینکه اینها اگر واقعا با تکیه براین "اردوکشی خیابانی" براین باور و نظرند که اکثریت مردم (بنا به ادعایشان چهل میلیون نفر) با آنهایند و احمدی نژاد 24 میلیون رای دارد چرا حاضر به انجام یک "همه پرسی" با موضوع صحت انتخابات نیستند؟ چرا از انجام چنین امری وحشت دارند و تا اسم رفراندم می آید مثل جن و بسم الله می مانند؟ براین پایه می توان گفت که تجمع نهم دیماه هرگز نمی تواند یک "همه پرسی" یا اتمام حجت برای معترضان به نتیجه انتخابات و کودتا باشد و آنها همچنان پیگیر شعار "رای من کجاست" هستند؛ اگرچه حامیان کودتا همچنان در توهم و خیالپردازی کار جنبش را تمام شده می پندارند.
آخرین کلام اینکه این کدام رژیم در دنیاست که نتواند با امکاناتی که در اختیار دارد حتی در آخرین روزهای حاکمیتش جمعیتی را به حمایت از خود بسیج نماید و به اردوکشی خیابانی بیاورد؟
رسانه منتسب به یكی از مسئولان، در تحلیلی ظاهرا با اسمی مستعار، خواص مردودشده را به چهار گروه تقسیم كرده است.
به زعم این نخبه قبول شده، گروه نخست كه از شخصیتهای نسل اول انقلاب و مسئولان نظام هستند، به دلیل دریافت منازل اشرافی مصادرهای و دریافت اموال زیاد از نظام، سكوت كرده یا از معترضان حمایت میكنند.
گروه دوم كه اساتید حوزه و دانشگاه ساكت را تشكیل میدهند، به دلیل شریك نشدن در اشتباهات احمدینژاد سكوت كردهاند كه البته بخشی از این گروه نیز به اشتباه خود پیبرده و سكوت را شكستهاند.
گروه سوم،كسانی هستند كه نظام سهمیه، حقوق و امتیازی به آنان داده است، پس برای آنكه موفقیتهای آنان زیر سؤال نرود و متهم به رانتخواری نشوند، در دفاع از نظام سكوت كردهاند.
گروه چهارم هم خواص سیاسی اصولگرا هستند كه برای استفاده از محبوبیت و پایگاه مردمی موسوی سكوت كردهاند تا در انتخابات آینده بتوانند آرای هواداران وی را جذب كنند.
اگر این نوع تحلیل تنها در یك رسانه و نظر یك مسئول بود، شاید تأمل و بررسی آن ضرورتی نداشت، اما چون این نگاه نه تنها در حوادث پس از انتخابات بلكه در سالهای اخیر به فصل مشترك نظرات بسیاری از چهرههای سیاسی مدافع دولت یا مخالف معترضین تبدیل شده است، به نظر میرسد باید درباره موضوع امتحان خواص و نخبگان و علت سكوت و همراه نشدن آنان با افراطیون تأملی صورت گیرد و آنگاه قضاوت شود كه آیا ریشه سكوت نخبگان و مردود شدن آنان در این آزمون، طبق اظهار این برادران موارد فوق است یا خیر؟
قبل از ورود به موضوع، پرداختن به دو نكته ضروری است:
نكته اول، نخبگان و خواص موردنظر در این نوشتار است كه نخبگان و خواص داخل كشور و دارای نفوذ در اقشار اجتماعی معتقد به نظام میباشند. و الا چهرههایی كه هماكنون در خارج از كشور تحت عنوان حمایت از معترضان داخلی به همكاری با دولتهای بیگانه یا ضدانقلاب میپردازند و از این راه درآمدی هم كسب میكنند یا در داخل كشور به دلیل حوادث گذشته و انتساب به ضدانقلاب، منافقین یا سلطنتطلبها یا عناصر ضد دینی قصد دارند از التهابات كنونی برای ابراز وجود استفاده كنند، نه در این تحلیل رسمی خواص مردودشده در حوادث اخیر محسوب میشوند و نه این نوشته به آنان میپردازد چرا كه پیش از این مردود شده بودند.
نكته دوم هم درباره معنای خواص و نخبگان است، خواص و نخبه به كسی گفته میشود كه خود صاحب نظر و تحلیل باشد، فردی كه به منابع گوناگون و مستقل اطلاعاتی دسترسی دارد و خود بر اساس نگرش و بینش موضع خود را انتخاب میكند.
پس نباید از این نخبگان توقع داشت نظر و تحلیل خود را به صورت دستوری و یا بر اساس نظر دستگاه تبلیغات رسمی انتخاب كنند، خواص و نخبگان خود صاحب تحلیل و نظرند و دقیقاً اثرگذاری و نفوذ آنها در جامعه به همین دلیل است و اگر قرار باشد یك نخبه یا خواص سیاسی صرفاً طوطیوار و از نقش بلندگوی حاكمیت را ایفا كند، نیازی به تحلیل سخنان آنها نیست.
اما ریشه این تحلیل كه هر فردی كه حاضر به تأیید عملكرد حاكمیت و دولت نگردید قطعاً دچار مشكل است، یا رانتخوار بوده یا ترسوست و دست كم سادهانگار و فاقد بصیرت است را باید مرزبندی حق و باطل میان خود دیگران دانست.
زمزمه تشبیه یك رقابت سیاسی داخل نظام به حادثه عاشورا و حسینی دانستن خود و یزیدی دانستن طرف مقابل كه از قبل از انتخابات آغاز شد و بعدها با مثالهای دیگری نظیر تشبیه اختلافات موجود به دفاع مقدس و جنگ میان امام و صدام ادامه یافت، وقتی فرض یك جریان سیاسی در جامعه یا گردانندگان اصلی بر حق بودن خود و باطل بودن طرف مقابل، بود طبیعی است كه به جای تأمل در نظر، استدلال و منطق وی، در پی جستجوی انگیزه، نیت خوانی و نفی شخصیت او باشد، دقیقاً همانند اتفاقاتی كه در دوران پس از دوم خرداد افتاد و هر منتقد اصلاحطلبان توسط روزنامههای زنجیرهای متهم به مخالفت با مردم، فساد مالی، ارتجاع، تحجر و حتی خشونتطلبی و آدمكشی میگردید.
اما به نظر میرسد این نوع برخورد و مردود دانستن خواص منتقد و ساكت در دوره فعلی با مشكلات بیشتری همراه باشد، چرا كه تاریخ مصرف برچسب رانتخواری و سكوت و عدم همراهی با افراطیون به دلیل داشتن اموال و املاك، مدتهاست سپری شده است.
اگر این ژست تبلیغاتی قبل از دولت نهم و در زمان تبلیغات ریاست جمهوری قبل مؤثر بود، به دلیل این منطق بود كه رانتخواران و صاحبان ثروت و قدرت برای تداوم سوءاستفاده خود به مخالفت با احمدینژاد و اصولگرایان افراطی كه قرار است ریشه مافیا را از كشور بكنند و سفره سوء استفاده را جمع كنند میپردازد، اكنون كه حدود 5 سال است این جریان بر كشور حاكم شده است و از یكسو با داشتن منابع هنگفت مالی ناشی از درآمد بیسابقه نفتی، بالقوه بهترین محل برای تأمین ثروت نامشروع از سوی خواص است و از سوی دیگر با حضور چهرههای سرسخت حامی دولت طی این مدت در مجلس به ویژه عملكرد دادستان سابق تهران، طبیعتاً اقدام افشاگرانه و مبارزه با فساد مالی كه موردنظر جریان احمدینژاد بوده، به عمل رسیده است، بنابراین منطقیتر آن است كه خواص رانتخوار با تمجید و حمایت از دولت و منكوب كردن معترضان زمینه تداوم رانتخواری و سرپوش گذاشتن بر پروندههای قبلی خود را فراهم آورند، نه آنكه با سكوت و اعتراض موجب خشم حاكمیت شوند.
آن هم زمانی كه از یك سو به مرور حقوق و مزایا و امكانات و مناصب قبلی از آنها گرفته میشود و از سوی دیگری در رسانههای «بدون ترمز» همهگونه اتهام از زمان جوانی تا كنون در همه حوزهها به آنها زده میشود. آیا كسی كه دنبال تداوم امكانات مادی و دنیایی باشد، عقلاً باید كدام راه را برگزیند؟
اما ادعای وجود طیف دیگر خواص ساكت در میان رجال "سیاسی اصولگرا به طمع جمعكردن آراء حامیان موسوی برای انتخابات آتی" نیز تأیید تلویحی پایگاه اجتماعی گسترده موج سبز است كه دقیقاً متناقض با ادعای دیگر افراطیون مبنی بر ریزش شدید 13 میلیون رأی موسوی در انتخابات به چند هزار یا چند صد هوادار است، اگر پایگاه اجتماعی مهندس موسوی به این اندازه قوی است كه رجال سیاسی اصولگرا مجبورند برای جذب آنان در انتخابات بعدی نسبت به این جریان سكوت كنند، پس باید در شیوه برخورد با این جریان اجتماعی تجدیدنظر شود.
اگرچه افراد مذكور با این اتهام نیز مانند اتهام قبلی، رجال سیاسی اصولگرا نظیر علیلاریجانی، محمد باقر قالیباف و محسن رضایی را متهم به زیرپا گذاشتن اخلاق برای جذب رأی میكند و نوعی دیگر از نفی شخصیت و توهین است.
تناقض فوق در بخش دیگری از این تحلیل مجدداً تكرار میشود، اینكه گفته شود اساتید اصولگرای حوزه و دانشگاه كه در جریانات اخیر سكوت كردهاند، به نوعی از امتیاز و سهمیه و حقوق نظام استفاده كرده و شكستن سكوت آنها منجر به از بین رفتن جایگاه اجتماعی و زیر سؤال رفتن موفقیتهای آنان میشود نیز باز نوعی اتهامسازی، تخریب اصولگرایان منتقد و تقویت و بزرگنمایی مخالفان نظام است.
به نظر میرسد به جای دامن زدن به این نوع نگاهها كه در پی نیت خوانی و منكوب كردن كسانی است كه با برخورداری از سوابق انقلابی ، دانش و بینش، دارای نگرش متفاوتی با افراطیون نسبت به مسایل اخیر و حوادث پس از انتخابات هستند، باید به استدلالها و دیدگاههای آنان كه فقط بخش كمی از آن علنی شده و بخش عمده آن در جلسات خصوصی و در چارچوب نامههای محرمانه به مسئولان نظام منتقل شده است، مورد توجه قرار گیرد.
به راستی شبیهسازی وضعیت فعلی با جریان عاشورا و تلاش در جهت حسینی خواندن یك طرف و یزیدی دانستن طرف مقابل، تا كنون چه نتیجهای داشته است؟
مگر مهمترین امتیاز حكومت بنیامیه، در اختیار داشتن نیروی نظامی و قدرت مالی و استفاده از اهرمهای حكومتی برای ارعاب و قلع و قمع مخالفان نبود؟ و هویت قیام عاشورا را نهی از منكر حكومت ظلم و ایستادن در برابر مثلث زر و تزویر شكل نداد، پس چگونه افراطیون فضای فعلی جامعه ما را كه فضایی غبارآلود و در هم آمیخته است، با عرصه قیام عاشورا مقایسه میكنند كه در پس این قیاس نادرست، در افكار عمومی نظام مغبون جلوه كند؟
آیا مردود دانستن خواص و بزرگانی نظیر هاشمی رفسنجانی كه هماكنون دو مسئولیت منحصر به فرد ریاست مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام را در اختیار دارد به سود نظام است، آیا تخریب بزرگانی نظیر آیتالله جوادی آملی، آیتالله امینی و آیتالله استادی، ائمه جمعه ارزشمند قم كه تكیهگاه نظام در حوزههای علمیه محسوب میشوند، به نفع انقلاب است؟ آیا اعمال فشار بر مراجع تقلید حامی نظام نظیر آیتالله صافی گلپایگانی و آیتالله مكارم شیرازی و آیتالله مجتبی تهرانی به مصلحت جمهوری اسلامی است؟ آیا خارج كردن مراجع و علمای اصلاحطلب نظیر آیتالله صانعی، آیتالله موسوی اردبیلی و آیتالله دستغیب از چارچوب نظام، جذب حداكثری است؟
آیا مكدر شدن مراجعی نظیر آیتالله وحید خراسانی، آیتالله شبیری زنجانی و آیتالله سیستانی خدمت به انقلاب است.
آیا راندن، تحقیر و تخریب فرماندهان دفاع مقدس، فرزندان خانوادههای شهدای شاخص انقلاب و پیشكسوتان جهاد و شهادت تقویت نظام است؟
آیا منحصر كردن دایره اصحاب فرهنگ و هنر حامی نظام به چهرههایی نظیر میرشكاك و معلم دامغانی و محمدرضا شریفینیا و هدیه تهرانی و مغضوب دانستن چهرههای شاخصی نظیر مجید مجیدی، سید مهدی شجاعی، راعی، درویش، كاكایی، محمودی، سبزواری و... خدمت به فرهنگ كشور است؟
و آیا قرار دادن 70 درصد دانشجویان و چهرههای دانشگاهی در مقابل نظام، دفاع از انقلاب و رهبری محسوب میشود؟
نتیجه این عملكرد، سكوت و حاشیهگزینی دهها تن از مراجع تقلید و علمای شاخص در حوادث اخیر و میدانداری چهرههایی نظیر آیتالله نوری همدانی و آیتالله یزدی در قم و سید احمد خاتمی و جعفر شجونی در تهران است. البته منكر فضایل این بزرگواران نیستیم، اما به راستی نتیجه بخشی از فضائل علمی و سوابق شخصیتی نظیر آیتالله جوادی آملی با مجموع وزن علمی این چهرهها قابل قیاس است؟
آیا این نوع برخورد با خواص منجر به تحقق معكوس موردنظر افراطیون نمیشود و این ذهنیت در جامعه به وجود نمیآید كه خواص و نخبگان منتقد و ساكت كه خطر توهین، تخریب، اتهام، ترور شخصیت، برخورد فیزیكی و زندان را میپذیرند، اما حاضر به تأیید افراطیون نمیشوند، چهرههایی منزه و فاقد مشكلند، اما كسانی كه بیقید و بند و خارج از محدودههای شرعی، قانونی و اخلاقی به تأیید افراطیون و تاختن به منتقدان و معترضان میپردازند، نه از سر دلسوزی برای نظام و انقلاب، بلكه در جهت سرپوش گذاشتن بر تخلفات خود یا به طمع دریافت صله و منافع مالی رو به این كار میآورند.
بنابراین بهتر است افراطیون به جای تاختن بر خواص و نخبگان ساكت در جهت تحقق منویات رهبر انقلاب مبنی بر فراهم آوردن زمینه اظهارنظر شفاف و صریح نخبگان نه مواضع دو پهلو و كنایهآمیز بكوشند و انتظار نداشته باشند كه تنها تأیید خود و عملكردشان را از زبان خواص بشنوند، چرا كه باز هم به تعبیر رهبری «نخبگان و خواص باید نظر خود را بگویند» و قاعدتاً در این اظهارنظر از آزادی پس از بیان و امنیت برخوردار باشند.
بنابراین خویشتنداری افراطیون ضروریترین نیاز برای شكست سكوت خواص محسوب میشود.
فواد صادقی
درآستانه اربعین حسین بن علی(ع) و شهدای کربلا قرار داریم. ضمن عرض ارادت به ساحت مقدس آن آسمانیان، از خداوند توفیق بیشتر شناخت راه آنان و عمل به آن را آرزو داریم. مناسب است نگاهی به واژه اربعین و کاربرد آن در فرهنگ های گو ناگون بویژه در فرهنگ اسلامی داشته باشیم.
1: اهمیت واژه اربعین و عدد 40 در ادیان و مکاتب
2: اربعین در قرآن
قرآن کریم موارد متعددی از واژه اربعین استفاده کرده است که نمونه هایی از آن را به بر رسی می نشینیم.
2-1 میعاد حضرت موسی(ع) در کوه طور برای دریافت الواح 40 روز به طول انجامید. پس از چهل روز موسی به در یافت الواح نایل آمد. در این چهل روز موسی مشغول به عبادت بود و از اشتغالات دنیایی دور بود.« و با موسی سی شب وعده گذاشتیم و با ده شب دیگر آن را کامل گرداندیم، پس میقات پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسی به برادرش هارون گفت: میان قوم من جانشین من باش و به اصلاح امورشان بپرداز و روش مفسدان را پیروی مکن. سوره اعراف، آیه 142» در این 40 روز (که تمام ماه ذیقعده و ده روز اول ذیحجه بود)، موسی(ع) روزه بود. در تفاسیر آمده است که در عدد 40 روز خصوصیتی است که انبیاء (ع) را برای شنیدن کلام الهی و دریافت آن آماده می سازد.
2-2 در داستان «وادی تیه» مجددا از واژه اربعین استفاده شده است: « و بنی اسراییل از ورود به سرزمین مقدس خودداری کرده گفتند: ای موسی تا وقتی که آنها در آن سرزمین هستند ما هرگز پای در آن ننهیم، پس تو و خدایت بروید و بجنگید که ما همینجا نشسته ایم. موسی گفت: پروردگارا من جز اختیار خود وبرادرم را ندارم؛ پس میان ما و این قوم نا فرمان و به انحراف رفته جدایی افکن. خداوند فرمود: این سرزمین مقدس تا چهل سال بر آنها ممنوع شد. آنها در این سرزمین(وادی تیه) سرگردان خواهند ماند؛ پس تو بر این قوم نافرمان اندوه مخور. سوره مائده، آیه 24- 26»
قوم موسی در سرزمینی که وسعتش شش فرسخ بود چهل سال در حالت سرگردانی گذراندند در حالی که جمعیتشان حدود 600000 نفر بود. این سرگردانی چهل ساله مجازات آن چهل روز پرستش گوساله بود؛ هنگامی که موسی الواح را دریافت کرد و بسوی قومش آمد دید که قومش فریب سامری را خورده اند و گوساله پرست شده اند!
2-3 کمال عمر انسان: دوره کمال عمر انسان چهل سالگی اوست. در چهل سالگی قوای جسمانی و قوه دماغی (عقل) او کمال می یابد. و امور او رو به صلاح می رود. قرآن این گونه این دوره را بیان می کند:« وما انسان را به نیکی به پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش با دشواری به او باردار شد و با دشواری اورا به زمین نهاد، و بارداری و از شیرگرفتنش سی ماه است؛ تا آنکه به رشد کامل خود برسد و چهل ساله شود؛ می گوید: پروردگارا! در دلم افکن تا نعمتی را که به من و پدر و مادرم ارزانی داشته ای سپاس گویم و کار شایسته ای انجام دهم که تو می پسندی، و فرزتدام را برایم شایسته گردان به راستی من به در گاهت توبه آوردم و من از فرمانبردارانم. سوره احقاف، آیه 15»
3: اربعین در روایات
3-1 حفظ و نگهداری چهل حدیث از رسول خدا(ص) : پیامبر(ص) در سخنان متعددی تاکید بر حفظ و نگهداری چهل حدیث کرده است « من حفظ عنی من امتی اربعین حدیثا فی امر دینه یرید به وجه الله عزو جل والدار الآخره بعثه الله یوم القیمه فقیها عالما. خصال شیخ صدوق(ره)، ص542 ح 17.» از امت من کسی که چهل حدیث مرا در امر دینش حفظ و نگهداری کند، که رضایت خدا و توجه او و آخرت را در نظر داشته باشد، خداوند اورا در روز قیامت فقیهی عالم بر انگیزاند.» در حدیثی دیگر فرمود« کسی که بر امت من چهل حدیث را از سنت و روش من حفظ کند روز قیامت در شفاعت من خواهد بود. خصال، ص 542 ح 16.» و مشابه این سخن در خصال، ص 541 ح 15 ؛ کنز العمال حدیث شماره 28818، آمده است.
از امام صادق(ع) هم روایت شده که فرمود: « کسی که از ما اهل بیت چهل حدیث از احادیث ما در حلال و حرام خدا را حفظ کند، خداوند اورا در روز قیامت فقیهی عالم بر انگیزاند و عذابش نکند. خصال، ص 542 ح 18.»
3-2 سایر موارد کاربرد واژه اربعین در روایات: فقط در کتاب گرانسنگ بحار الانوار، علامه مجلسی 1350 مورد را می یابیم که در روایات از واژه اربعین در موارد گوناگون استفاده شده است. که مجال پرداختن به آن نیست.
4: اربعین در فرهنگ مسلمانان
عدد 40 و واژه اربعین در فرهنگ اسلامی و در میان مسلمانان حاکی از رمزی است که نشانگر کامل شدن ، تطهیر و تزکیه است. در عرفان و تصوف و در سیر و سلوک معنوی، چله نشینی برای تزکیه و تصفیه نفس آمده است. 40 روز خلوت و مجاهدت و دوری از لذات دنیایی دوره ای است برای استعلا و عروج به افق اعلی، از فیض رحمانی. ابن عربی گوید:« الار بعینیات هی خلوات الفتح کما کانت المکالمه فی التجلی عن مقدمه المیقات الاربعینی. فتوحات مکیه ج 11 ص 300.» چله نشینی ها عبارت است از خلوت گزینی های فتح و پیروزی برای سالک، همانگونه که گفتگو در آشکارا از مقدمات میقات چله سالک است.»
این سخن بر گرفته از حدیث پیامبر گرامی(ص) است که فرمود:« ما اخلص عبدا لله عزوجل اربعین صباحا الا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 69 و 321؛کنز العمال، حدیث شماره 5271.» خالص نمی گرداند بنده ای برای خدا چهل شبانه روز خود را مگر آنکه سرچشمه های حکمت از قلب او بر زبانش جاری گردد.»
شیخ سهروردی گوید:« علوم لدنی در قلب های کسانی که از همه چیز منقطع شده به سوی خدا، نوعی از مکالمه و گفتگوی بین عبد و پروردگارش می باشد. و کسی که به سوی خدا از همه چیز منقطع گردد، چهل روز، در حالت اخلاص، در حالیکه متعهد باشد نفس خودرا به سبکی و خالی نگهداشتن معده از طعام( روزه گرفتن و کم خوردن)، خداوند باب علوم لدنی را بر او بگشاید. عوارف المعارف، ج 2، ص 161.»
آداب چله نشینی: عزالدین نسفی گوید:« از آداب و مقدمات سلوک چله نشستن است: 1- حضورشیخ: یعنی در هر هفته و یا در هر ده روز شیخ در خلوتخانه وی حاضر آید تا اورا قوت زیادت گردد. 2- زمان و مکان: یعنی باید در وقت معتدل بود، نه گرم و نه سرد. و در جایی بود که از خلق به دور بود و خالی و تاریک بود. 3- همواره با وضو باشد. 4- روزه دار بود، یعنی در چهل روز. 5- کم خورد. 6- کم گوید، که به جز شیخ با کس دیگر سخن نگوید. 7- کم خفتن، یعنی در هرشب بیش از دو دانگ نخوابد.[ یک ثلث از شب را]. 8- خاطر شناختن، و آن چهار قسم است: خاطر شیطانی( وسوسه)، خاطر نفسانی(شهوت)، خاطر ملکی، خاطر رحمانی( الهام). 9- نفی همه خواطر. 10- ذکر دائم.»
پس از آنکه واژه اربعین را از جهات مختلف در فرهنگ اسلامی و جوامع بشری شناختیم اینک به یک اربعین دیگر که بی ربط با همان مطالب مطرح شده نیست می پردازم.
5- اربعین حسینی
اربعین حسینی به صورت عادی حاکی از گذشت چهل روز از شهادت ابیعبد الله الحسین (ع) و فرزندان، برادران، و یارانش، و اسارت اهل بیت(ع) در سیر از کربلا به کوفه و از کوفه به شام است.
اما این یک روی سکه است. روی دیگر آن چله نشینی برای اهل بیت(ع) است، چله ای که از چله نشینی عارفان و سالکان سخت تر و تحملش طاقت فرساتر است. چهل روز سیر کردن در منازل و آبادیهایی که مردم برای تماشا می آیند، زخم زبان می زنند، اهانت می کنند، سنگ پرتاب می کنند، شعارهایی تند می دهند، تحقیر می کنند، به بهانه های مختلف ماموران کتک می زنند، در جاهای نامناسب سکونت می دهند، برای سوزاندن قلبهای زنان و کودکان و بازماندگان سر های بریده عزیزانشان را در مقابل دیدگانشان قرار می دهند، مجالسی برای فریب مردم تشکیل می دهند، همه رسانه ها و بلند گوها در اختیار دشمن است و حقایق را وارونه می کنند، اجازه دفن عزیزانشان را نمی دهند و اجازه اقامه عزا و بر گزاری مجلس سوگواری را هم نمی دهند!
اما چله نشینان حسینی، کم خوردند و کم نوشیدند، بسیاری روزه دار بودند، ذکر و شکر خدا از زبانشان قطع نشد، کم سخن گفتند اما در فرصتهای به دست آمده در گفتند، از حضور شیخ ( امام سجاد،ع، وزینب کبری، س،) بهره ها بردند، رسوایی دشمن را صلا زدند، و اورا به تسلیم وا داشتند، بگونه ای که به عذر خواهی آمد و ناچار شد در کنار قصر خود، اجازه اقامه عزای حسین(ع) را بدهد. این چله نشینان از همان علم لدنی الهی برخوردار شدند که اینگونه ورق را برگرداندند. وطولی نکشید که طومار ظلم و ستم یزیدی درهم پیچید و خلافت از خاندان او قطع گردید. حسین(ع) و یاران و اهلبیت او تبدیل به مناره های بلند اسلام، حقانیت و مظلومیت شدند. که در همه زمانها و در همه مکانها، عزت در پرتو شهادت و اسارت را صلا زدند و برای انسانها اسوه و نمونه حق خواهی و آزادگی شدند. آموختند که برای رهایی از ظلم و ستم، رسیدن به آزادی، رسوایی ظالم، بیداری مردم، باید چله های بسیار سختی را گذراند؛ تا به سرچشمه حقیقت رسید.
منبع: http://hghabel.blogfa.com
1. در مصر قدیم عملیات حنوط( آماده سازی میت برای دفن) 40 روز بوده است. 2. در اساطیر فارسی آمده است که آدم اولیه پس از 40 سال، نسلش در زمین انتشار یافت. 3. آیین بودیسم هند، بر این باور است که بودا رسالتش در 40 سالگی بوده است. 4. در تعالیم کنفسیوس حکیم آمده است که، انسان نضج و کمالش در 40 سالگی است. 5. در فلکیات مصری است که دور فلک 40 سال است. 6. در تورات آمده است که، طوفان نوح 40 روز طول کشید. 7. در انجیل آمده است که، مسیح(ع) یعد از 40 روز از تولدش، به سوی هیکل آمد. و آنحضرت 40 روز به اختیار روزه گرفت که این عمل حضرت تبدیل به «عید فصح» شد که در نزد مسیحیان 40 روز است. و حضرتش 40 ماه تبلیغ رسالت کرد. 8. در احوالات حضرت رسول اکرم (ص) آمده است که در سن چهل سالگی مبعوث به رسالت گردید.
امرزو: سعید متین پور فعال حقوق بشر و روزنامه نگار آذربایجانی در زندان اوین که به هشت سال حبس تعزیری محکوم شده دچار عارضه قلبی شد.
این زندانی سیاسی آذربایجانی روز جمعه ۹ بهمن ۸۸ دچار درد شدید قلب شده است و مسئولین زندان اوین او را بعد مدت زیاد و با تاخیر به پزشک منتقل کرده اند. پزشکان به متین پور گفته اند که باید در زمان بروز عارضه سریعا به دکتر دسترسی داشته باشد اما روند اداری زندان مانع از دسترسی سریع این فعال حقوق بشر به پزشک است.متین پور چندی پیش در ۲۸ شهریور ۸۸ نیز دچار عارضه قلبی گردیده بود. به گفته متخصصصین قلب در صورت تداوم درد و تکرار این موضوع ممکن است مسئله جدی ای برای سعید متین پور پیش آید.
مراجعات مکرر وکیل و خانواده متین پور به مسئولین قضائی و درخواست مرخصی وی جهت درمان در خارج از زندان تا کنون بی نتیجه مانده است و خانواده به شدت نگران وضعیت جسمی این فعال حقوق بشر آذربایجانی در زندان اوین تهران هستند.
مقامات قضائی از ارائه پاسخ به درخواست مرخصی این روزنامه نگار زندانی امتناع میکنند.مسئولین اجرای احکام دادگستری تهران به خانواده متین پور گفته اند که پرونده او در اجرای احکام دادگستری موجود نیست و زندانیان امنیتی حق استفاده از مرخصی را ندارند.
همچنین مسئولین زندان اوین در ملاقات خانواده این فعال حقوق بشر با وی مشکل آفرینی می کنند و مانع از ملاقات خانواده با وی در روزهای مقرر علیرغم در دست داشتن نامه دادگاه می شوند.
لازم به ذکر است که متین پور در اثر شکنجه های اعمال شده بر وی در دوران بازداشت موقت دچار ناراحتی های قلبی، ریوی، سردرد و کمردرد شدید شده است.
این فعال حقوق بشر آذربایجانی پس از دستگیری در ۴ خرداد ۸۶ و تحمل ۹ ماه بازجویی تحت شکنجه جسمی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران محاکمه و در جریان پرونده مربوط به حضور عده ای از شخصیتهای آذربایجانی در کنفرانسی حقوق بشری در کشور ترکیه به هشت سال حبس تعزیری محکوم گردیده است.
اتهام متین پور همکاری با دول خارجی متخاصم و تبلیغ علیه نظام عنوان شده است اما در حکم صادره اشاره ای به اینکه منظور از متخاصم کدام دولت بوده نشده است. مدافعان حقوق بشر در آذربایجان اتهامات وارده به متین پور را بی اساس دانسته و تصریح می کنند که متین پور به دلیل فعالیت هایش در عرصه روزنامه نگاری و دفاع از حقوق بشر در آذربایجان مورد خشم حکومت ایران قرار گرفته است.
سازمانهای بین المللی حقوق بشر از جمله عفو بین الملل و گزارشگران بدون مرز متین پور را زندانی عقیده و وجدان نامیده و خواهان آزادی بی قید و شرط وی می باشند.
منبع: ساوالان سسی
امروز:دو شنبه شب ساكنان بلوك ... ورودی 8 اكباتان شب پر ماجرایی را گذراندند. ماجرا از این قرار است كه حدودا ساعت 6 تا 7 عصر، مهدی كلهر، مشاور رسانه ای رئیس جمهوری بعد از یك و نیم سال به منزل همسر سابق خود سر می زند.
به گزارش خبرنگار آینده نگهبان ساختمان از دیدن او متعجب می شود و بعد از گفتگویی كوتاه كه كلهر با نگهبان و برخی از ساكنین ساختمان داشت، به طبقه هفتم و منزل همسر سابق خود، یعنی مادر نرگس كلهر، كسی كه پیش از این كلهر ادعا كرده بود از او به طور كامل جدا شده است!
خانم معصومه طاهری كه در آن ساعت در خانه تنها بوده، ظاهرا مهدی كلهر را به خانه راه می دهد و كمتر از 20 دقیقه پس از ورود كلهر به آپالرتمان، ناگهان صدای ضجه های زن كه از همسایه ها كمك می خواسته همسایه ها را به در آپارتمان می كشاند.
همسایه ها كه صدای زنی را می شنیدند كه از كشته شدن غریب الوقوع خود خبر می داده پشت در آپارتمان با تعجب تجمع می كنند، تا اینكه ناگهان خانم معصومه طاهری در حالی كه مهدی كلهر خشمگین به دنبال او بوده از در آپارتمان خارج می شود و متوحش به خانه همسایه طبقه پایین تر، یعنی طبقه ششم پناه می برد.
یكی از همسایه گان معصومه طاهری ضمن تایید این ماجرا می گوید:دورتا دور گردن معصومه طاهری تماما دچار جراحت شده بود، و این خانم از خش خش صدایش مشخص بوده كه در حال خفه شدن بوده است.
ضرب و جرح معصومه طاهری در حالی رخ داده، كه كلهر پیش از این ادعا كرده بود كه به صورت كامل از این زن جدا شده است(اگر با ادعای خود كلهر پیش برویم) و مراجعه او به خانه زن سابقش كه قاعدتا حالا با او نسبتی ندارد از یك طرف و ضرب و جرح او از طرف دیگر بسیار سوال برانگیز است.
در تماس آینده با معصومه طاهری موسوی(همسر سابق كلهر و استاد دانشكده خبر سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی) وی ضمن تایید این موضوع گفت: «خوشبختانه از مرگ حتمی نجات یافتم و موضوع از طریق مراجع قضایی ذیصلاح تحت پیگرد است و از لحاظ جسمی نیز تحت مداوا هستم»
امیدوار است مسئولین در اسرع وقت به چنین مشكلاتی رسیدگی كنند، چراكه ادامه چنین اتفاقاتی در برابر دیدگان نظاره گر و پرسشگر مردم می تواند موجب سلب اطمینان از دولتی شود كه مشاور رئیس جمهور آن، با زن سابق و در واقع یك زن غریبه، بدون رعایت اولیه ترین مسائل شرعی در مقابل انظار عمومی چنین رفتارهایی انجام می دهد.
با پیگیری های خبرنگار آینده مشخص شد كه پس از شكایت همسر سابق مهدی كلهر و مراجعه به پزشكی قانونی، همچنین شهادت شاهدان ماجرا، كلانتری 135 اكباتان، مهدی كلهر احضار شده است، كه بر این اساس، می بایست روز یكشنبه 18 بهمن ماه ساعت 9 صبح، آقای كلهر در این كلانتری حاضر و در خصوص اتهام خود پاسخگو باشد
امروز:مسجد قبای شیراز شب گذشته شاهد درگیری میان هواداران آیت الله دستغیب از حامیان جنبش سبز و منتقدان دولت با نیروهای شبه نظامی بسیج بود.
در چند هفته های اخیر این مسجد بارها شاهد درگیری های پراکنده بود و حتی این مسجد یکبار نیز پلپ شد. حامیان دولت نیز یکبار این مسجد را تصرف کردند و نام آنرا "امام خامنه ای" گذاشته بودند. از زمان آغاز درگیری ها در این مسجد آیت الله دستغیب در مسجد حضور نمیابد اما هواداران و حامیان این روحانی ارشد شیراز همچنان در این مسجد حضور می یابند و به انجام فرائض دینی می پردازند.
سایت "برهان" که از آیت الله دستغیب هواداری می کند در خصوص درگیری های دیشب نوشت:" پس از نماز یکی از طلاب به ایراد سخنرانی پرداخت و در بخشی از سخنانشان با اشاره به اینکه متولی و همه کاره مسجد امام جماعت است و هر تصمیمی باید با جلب نظر امام جماعت باشد گفت: در رساله عملیه رهبری آمده است که: شخصی از ایشان سئوال می کند که اگر جنابعالی یک فتوایی داده باشید که با فتاوای سایر مراجع تفاوت داشت تکلیف ما در این موارد چه می باشد؟ رهبری در پاسخ می فرمایند: در فتاوای فردی خودتان به مرجع خود رجوع کنید اما در مسائل اجتماعی وکلان، حکم، حکم ولی امر مسلمین است (یعنی همان حکم حکومتی)."
گزارشگر این سایت می افزاید: " عده ای خودسر که جمعیّتشان در حدود 20 الی 30 نفر بود طبق روال شبهای قبل شروع کردند به معرکه گیری وسر دادن شعار. اصحاب مسجد که شاهد چنین صحنه ای بودند با شعارهای : الله اکبر، یاحسین، حیدر، ابالفضل علمدار مرجع ما نگهدار، هیهان من الذلة، خونی که در رگ ماست هدیه به مرجع ماست ،شروع به سر دادن شعار کردند بطوریکه صدای این اقلّیت خودسر به گوش نمی رسید. خانواده های شهدا با در دست گرفتن عکس عزیزانشان گرداگرد این عده طواف می کردند وبا شعار یا حسین یا حسین به عزاداری پرداختند وباعث پراکندگی این جمع و در نهایت خروج آنها از مسجد شدند."
اما در مقابل این گروه که به شدّت عصبانی شده بودند و فکر نمی کردند که با عزاداری و یا حسین یا حسین آنها را به بیرون هدایت کنند(چون قریب به یک ماه بود که اینها می آمدند وشعارشان را می دادند بدون اینکه برخوردی با آنها صورت گیرد) در بیرون مسجد شروع کردند به شعار دادن بر علیه مرجعیّت واصحاب مسجد و در اقدامی دیگر به سوی اصحاب مسجد سنگ پرانی کردند که متاسفانه این اقدامات خودسرانه موجب مصدومیت چند نفری از طلاب و اصحاب مسجد شد. اصحاب مسجد برای در امان ماندن از این سنگ پرانی به شبستان مسجد بازمیگردند که در همین هنگام بود که حضرت آیت الله دستغیب در تماس تلفنی خطاب به اصحاب مسجد گفت:
اگر آنها به شما سنگ پرانی می کنند نهایت ذلّت خودشان را نشان می دهند اینها تکیه گاهی ندارند اما تکیه گاه شما خدایتعالی است شما هم خیلی مواظب باشید و خیلی خودتان را بگیرید و اگر کسی از شما زخمی شده است با مدارکی که ارائه می دهید از آنها شکایت کنید امیدوارم به حق محمد و آل محمد که پیروز باشید هم در دنیا و هم در آخرت و ذلّت هم برای دشمنان شما باشد ببرکت صلوات بر محمد وآل محمد.
درگیری ها تا حوالی ساعت 10 شب گذشته ادامه داشته که در نهایت نیروی انتظامی جمع حاضر را که اقدام به سنگ پرانی می کردند متقاعد می کند که متفرق شوند
امروز: مهدی کروبی با خانواده محمد جواد مظفر نایب رئیس انجمن دفاع از زندانیان دیدار کرد و ضمن دلجویی از آنها از وضعیت زندانیان و بر خورد با خانواده های آنها شکایت کرد.
پیش از این نیز سید محمد خاتمی در 9 بهمن با خانواده وی دیدار داشته است که در آن دیدار همسر مظفر وضعیت جسمانی او را نامساعد توصیف کرده بود. خبر های رسیده از اوین حاکیست که وی در سلول انفرادی به سر می برد.
محمدجواد مظفر، عضو شورای مرکزی انجمن دفاع از آزادی مطبوعات و بنیانگذار انتشارات کویر است که دربازداشت های پس از عاشورا در دفتر انتشارات دستگیر شد.
گفتنی است که دادستانی در شهریور ماه ، دفتر انجمن دفاع از حقوق زندانیان در تهران را که محل فعالیت او بود پلمپ کرده بود.
امروز: سبزها در چهارمین روز دهه فجر سبز، جمعه ۱۶ بهمن، مصادف با اربعین حسینی و چهلم شهادت مظلومانه تعدادی از هموطنانمان در عاشورای خونین در بهشت زهرا تجمع می کنند.
برای بزرگداشت این روز و به یاد شهدای عاشورایی جنبش سبز، قرار است ایرانیان معترض به کشتار هموطنانمان رأس ساعت ۹ بامداد روز جمعه ۱۶ بهمن در بهشت زهرای تهران و مزار شهدای جنبش سبز حضور یابند و با قرائت فاتحه و اهدای گل و حضور خود موجبات شادی بیشتر ارواح شهدایمان و تسلی خاطر بازماندگان را فراهم آورند.
ندای سبز در هم صدایی با مردم ایران از همگان دعوت کرده است تا با حضور بر مزار شهید سید علی موسوی ، خواهرزاده مهندس میرحسین موسوی، واقع در ردیف ۳۸ قطعه ۹ و مزار شهدای خرداد و عاشورای ۱۳۸۸ در قطعات ۲۵۷ و ۳۰۲ بهشت زهرای تهران محل مناسبی برای حضور سبزها و عرض تسلیت به رهبر جنبش و خانواده دیگر شهدای عاشورایی جنبش سبز است.
در سایت ندای سبز آمده است که این طرح نیز همچون دیگر طرحهای همصدایی، آرام و قانونی است و بیهزینه برگزار شدن آن مستلزم همراهی و همکاری کلیه شرکتکنندگان است. نفس حضور پرشمار حامیان جنبش سبز بر مزار این شهدا ما را به مقصود رهنون میشود و نیازی به سر دادن شعار و هر گونه عمل اعتراضی دیگر که موجب برانگیخته شدن حساسیت حاکمان ناعادل و قانونگریز میشود نیست.
ندای سبز تاکید کرده است: برای پیشگیری از ممانعت انتظامات بهشت زهرا از ورود سبزها به بهشت زهرا هم مناسب است از حمل نشانههای سبز در ماشین و پوشش خود پیش از ورود به بهشت زهرا و رسیدن به قطعه ۹ خودداری کنید. با توجه به مصادف بودن چهلم شهدای عاشورای تهران با اربعین حسینی و با عنایت به تلاش مخالفان جنبش سبز در بیتوجه نشان دادن سبزها به عرف مذهبی از کلیه شرکتکنندگان در این برنامه خواهشمندیم همچون سبزهای مذهبی در پوشش و رفتار خود آداب و شئونات و عرف مناسب ایام عزاداری حضرت اباعبدالله را رعایت کنند.
در این نوشته بر پوشیدن رنگ سیاه، استفاده از شال و دستبند سبز و تهیه و توزیع حلوا، خرما و دیگر نذریهای آراسته با رنگ سبز و سیاه برای برگزاری باشکوهتر و زیباتر این طرح توصیه شده است.
از سوی دیگر در دیگر شهرها هم حضور حامیان جنبش سبز بر مزار شهدای جنبش سبز یا شهدای انقلاب اسلامی آن شهر در همین روز و ساعت (۹ صبح اربعین حسینی) مایه همبستگی بیشتر سبزهای شهر و شادی روح شهدای جنبش خواهد بود. در برنامههای عزاداری سالار شهیدان(ع) در طول روز و شب اربعین در سطح کشور نیز میتوان با قرائت فاتحه و توزیع نذورات سبزها یاد شهدای جنبش سبز را گرامی داشت.
امروز: عضو فراکسیون خط امام(ره) مجلس گفت:«روز 22 بهمن روز جشن ملی ایران است که مردم با آرمانهای انقلاب تجدید میثاق میکنند و جریانات و گروههای تندرو و افراطی نمیتوانند با ترساندن مردم مانع از حضور گسترده آنها در صفوف به همه پیوسته راهپیمایی شوند.»
نصرالله ترابی در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در آستانه 22 بهمن و راهپیمایی عظیم مردمی در سالروز پیروزی انقلاب، اظهار داشت:«22 بهمن روز جشن ملی متعلق به همه مردم ایران با هر ایده و تفکری است و هیچ گروه و جریانی نمیتواند این روز را برای خود تصاحب کند.»
وی با بیان اینکه مردم با عقاید و گرایشات سیاسی آزادانه در روز 22 بهمن ماه باید بتوانند در مراسم راهپیمایی شرکت کنند، تاکید کرد:« در 22 بهمن 57 که کثرت و تنوع در جریانات سیاسی و گرایشات اعتقادی و فکری مردم چندین برابر این روزها بود همه با هم در کنار هم در این راهپیمایی عظیم شرکت کردند و هیچ محدودیتی اعمال نشد.»
عضو فراکسیون خط امام(ره)مجلس تصریح کرد:«22 بهمن امسال هم همان مردم 22 بهمن 57 هستند ممکن است اعتراضات و انتقاداتی مطرح باشد و عقاید و تفکرات آدمها تفاوت داشته باشد اما این موضوع نباید موجب نگرانی باشد، زیرا اکثریت مردم دنبال منافع ملی هستند.»
ترابی تاکید کرد:« به نظر میرسد عدهای افراد تندرو و افراطی با ترساندن مردم برای حضور در راهپیمایی 22 بهمن امسال سعی دارند، مردم را از هم جدا کرده و بین صفوف متحد آنها را بشکنند.»
وی با بیان اینکه استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی همچنان شعارجاودانه ملت ایران است، گفت:«مردم ما که زمان انقلاب و شرایط جنگ تحمیلی و تهدیدات دشمنان و ... را تجربه کردهاند مطمئنا از تهدید عدهای تند رو برای عدم حضور در راهپیمایی 22 بهمن نمیهراسند و همچون سالهای گذشته در راهپیمایی 22 بهمن شرکت خواهند کرد.»
نماینده اصلاحطلب مردم شهرکرد خاطر نشان کرد:«هرکس با هر تفکر و عقیده و گرایش سیاسی و با آرم و نشانههای مختلف با شعار ملی استقلال آزادی جمهوری اسلامی در جشن 22 بهمن حاضر خواهد شد و مطمئنا اگر مسوئلان همان سعه صدر دوران انقلاب در پذیرش گروههای محتلف مردم در کنار هم را داشته باشند و جلوی خودسرها و تندروها گرفته شود مشکلی ایجاد نخواهد شد.»
امروز: نوع رویکرد صدا و سیما همواره مورد انتقاد بخشی از جناح های سیاسی کشور یوده است گواینکه در طول هشت سال دولت اصلاحات این رسانه به صورتی جهت دار اخبار دولت را پوشش داد و همین موجب شد که بسیاری دیگر به صدا و سیما اعتماد نکنند و حتی حاضر به مصاحبه با این رسانه نشوند همچنانکه در برنامه روبه فردا برخی از اصلاح طلبان حاضر به شرکت در جلسه نشدند اما چنین انتقادهائی منحصر به این جناح سیاسی نیست به گونه ای که بسیاری از اصولگرایان نیز به جمع منتقدان صدا و سیما پیوستند و در این میان عماد افروغ انتقادات تندی را به صدا و سیما کرد زیرا به اعتقاد افروغ رویکرد صدا و سیما در جریان برگزاری انتخابات و حوادث پس از آن به گونه ای بود که نه تنها التهاب ها را کاهش نداده بلکه در جهت تشدید التهاب در جامعه گام برداشت.
خبرآنلاین:برخی بر این باورند که صدا و سیما در پیاده سازی اهداف خود دچار خطا شده است و از اهدافی که باید تامین کننده منافع ملی باشد دور شده و به یک رسانه جناحی تبدیل شده است شما این مساله را تائید می کنید؟
صدا و سیما باید یک سری وظایف ملی را دنبال کند و دنبال کردن اهداف و منافع ملی اقتضائات خاص خود را دارد و باید به این اقتضائات توجه کافی شود حتی برخی اوقات اقتضا می کند که علاوه بر صدای کسانی که به گونه ای دغدغه انقلاب و نظام را دارند باید برای به حرکت در آوردن نظام و برای تعالی آن اجازه بدهیم که صدای دیگران نیز در یک فضای چالشی و گفتمانی به گوش برسد .
رسانه ملی باید چه اولویت هائی را مدنظر قرار دهد و آن را در جامعه اجرایی کند؟
اگر رسانه ملی به این اقتضائات توجه نکند و ترجمانی از وحدت در عین کثرت نباشد به دلیل جایگاه ملی بودنش بکوشد تا بازتاب دهنده صرف یک دیدگاه حاکم باشد خواه و ناخواه سلب اعتماد مردم و به ویژه نخبگان و اقبال آنها به رسانه های دیگر می شود متاسفانه رسانه ملی یا تعریفی از ملی بودن ندارد که باید به این تعریف بپردازد یا به تعریف خود پای بند نیست خواه این عدم پای بندی می تواند خواسته یا ناخواسته باشد ،چه خواسته چه ناخواسته نتیجه آن یکی است .
رسانه ملی در طول چهار سال گذشته نه در ابعاد سیاسی نه در ابعاد اقتصادی و نه در ابعاد فرهنگی در ارزیابی سیاست ها و رفتارهای دولت خوب عمل نکرده است و بیش از آنکه به نقد دولت بپردازد بیشتر متولی توجیه و یا حتی بزرگنمائی این سیاست ها بوده است اوج این رفتار ناسازگار با رسانه ملی را در انتخابات مجلس هشتم و ریاست جمهوری شاهد بودیم که برشدت بی اعتمادی افزود.
صدا و سیما با برگزاری مناظرات تلاش کرد تا در جهت ترمیم بی اعتمادی گام بردارد در جهت تحقق این موضوع چقدر موفق بوده است ؟
بعداز برگزاری انتخابات شاهد برگزاری میزگردهای جهت دار و یک طرفه و همراه با ایراد اتهام به افرادی بودیم که هنوز جرمشان ثابت نشده است اینها از عواملی است که خواسته یا ناخواسته بر بی اعتمادی مردم اثر گذار خواهد بود و فراموش نشود کسی مخالف آرمانهای انقلاب اسلامی نیست کسی مخالف نظام جمهوری اسلامی نیست اما در دفاع از آرمانهای انقلاب و جمهوری اسلامی نمی توان هر کاری را مباح دانست .
مردم اگر آرمانی و نیازی در عدالت خواهی دارند، در امنیت هم دارند؛ نیاز و دغدغه ای که نسبت به آزادی دارند نسبت به اخلاق دارند اتفاقا انقلاب اسلامی ایران دربرگیرنده پیام و جوهری الهی و معنوی و اخلاقی است و هم به گونه ای در برگیرنده و حتی بسط دهنده آرمان ها ی آزادی خواهانه انقلاب فرانسه و انقلاب مساوات طلبانه روسیه است نباید به انقلاب و نیازهای مردم یک سویه برخورد کرد یا اصرا بر آزادی نمود و عدالت را ذبح کرد یا برتکیه بر قرائت از عدالت هم آزادی را ذبح کرد و هم عدالت را و هم اخلاق و معنویت را .
تبعات برخورد جناحی صدا و سیما در فضای جامعه چیست؟
باید به سمتی برویم که مردم مدافع رسانه ملی باشند و به گونه ای برخورد نشود که به دلیل برخوردهای سلیقه ای رسانه ملی مردم به طور طبیعی خواهان رسانه خصوصی شوند کما اینکه امروزه به نظر می رسد رسانه ملی ما بر این مطالبه افزوده است و کم وبیش عده ای خواهان راه اندازی رسانه خصوصی و تغییر در قانون اساسی هستند.
بعد از مدتی رسانه ملی از طریق میزگردهای معدود متوجه این معنا شد و شور و نشاطی را به جامعه برگرداند و فضای سیاسی را نسبتا تلطیف نمود اما مجددا به سیاق قبلی خودش رجوع کرد و آن میزگردهای معدود را یک طرفه برگزار نمود در واقع سیاست رسانه ملی کماکان متمایل به نگاه یک طرفه جانبدارانه و جناحی است.
آیا مجلس یا سایر نهاد نظارتی می توانند اقداماتی را پیش بینی کنند که مانع تداوم سیاست های جناحی رسانه های صدا و سیما شوند ؟
در کمیسیون فرهنگی مجلس هفتم طرحی مطرح شد مبنی بر تشکیل شورای سیاستگزاری متشکل از استراتژیست ها و کارشناسان فرهنگی و رسانه ای چه حوزوی و چه دانشگاهی از سوی مقام معظم رهبری به منظور جامع نگری بر متون متناسب با اهداف انقلاب اسلامی و برای اینکه دست ریاست سازمان صدا و سیما برای اتخاذ هرگونه سیاست و رفتاری باز نباشد بلکه تدوین و تنظیم استراتژی و راهبردها جمعی و مشورتی باشد .
این طرح اجرائی شد یا اینکه فقط در حد یک ایده باقی ماند؟
متاسفانه بنا بردلایلی این طرح هنوز مراحل قانونی خود را طی نکرده است و اتفاقا در جلسه ای که اعضای کمیسیون با مقام معظم رهبری داشت یکی از نمایندگان (مجلس هفتم )از ایشان سوال پرسید مبنی بر اینکه حدود اختیارات ما با وجود اینکه شما ریاست سازمان صدا و سیما را منصوب می کنید تا کجاست ایشان در پاسخ به این سوال تصریح کردند که من فقط ریاست سازمان را منصوب می کنم و انتصاب ریاست سازمان دلیلی بر سلب اختیارات قانونی شما چه در بعد اساسنامه و چه در بعد نظارت و چه در بعد طرح های پیشنهادی نیست .
امروز:فخرالسادات محتشمی پور، رییس شاخه زنان جبهه مشارکت در یادداشتی آغاز دهه فجر و سالگرد پیروز انقلاب اسلامی را گرامی داشته است.
به گزارش وبلاگ روزنه، محتشمی پور در این یادداشت آورده است:
خانواده های زندانیان سیاسی نزدیک هشت ماه است که به طور مستمر هر هفته دور هم جمع می شوند و مراسم ختم قرآن و دعا برای سلامتی عزیزانشان و رها شدن آن ها از بند ظلم و جور برگزار می کنند. آنان با استعانت از خالق یکتا رفع گرفتاری از مسلمین و جامعه بحران زده خود را طلب می کنند و برای صبوری و استقامت خود و مردم کشورشان با سوز دل دعا می کنند. در این جلسات گزارشی هم از وضعیت زندانیان داده می شود و مشکلات خانواده ها مطرح می شود تا دست خدا که با جماعت است از آستین بندگان خوب و مخلصش بیرون آید و در حد توان و استطاعت جمع، رفع حوائج شود.
این هفته هم در آغازین روزهای دهه فجر انقلاب اسلامی و در آستانه اربعین حسینی این جمع دردمند و مضطرّ دست نیاز به آستان حضرت چاره ساز دراز کردند و برای عزیزان دربند، بویژه آنان که شرایط سخت تر و ناامن تر و پرمخاطره تری دارند و تحت فشار برای پذیرش اتهاماتی واهی و کذب توسط به اصطلاح کارشناسان خبره اِعمال شکنجه سفید هستند، دعا کنند.
به گفته خانواده ها بحمد الله آزادگان دربند علیرغم مشکلاتی که روز به روز بر اثر برخی جا به جایی ها از این بند به آن بند و از این زندان به آن زندان مضاعف می شود و علیرغم کمبودها و محرومیت هایی که زندانیان سیاسی صرفا به دلیل منتقد و معترض بودن به شرایط حاکم بر کشور دارند، از روحیه خوبی برخوردارند و انگار همین حفظ روحیه که نشان از ایمان و اعتقاد محکم این عزیزان دارد، زندانبانانشان را خوش نمی آید و در نتیجه با آنان معامله ای سخت تر و رفتاری غیرحقوقی تر و غیرقانونی تر می شود.
خوشبختانه خانواده ها هم علیرغم آسیب های روحی فراوان براثر شوک ناشی از برخوردهای توهین آمیز و غیرمنصفانه و ناجوانمردانه با فرزندان و همسرانشان که فرزندان انقلابند، در کنار هم با توکل به قادر متعال آرامش و طمأنینه ای معنوی یافته اند. اما خانواده های دستگیر شده های اخیر، نگرانی بیشتری نسبت به سلامت جان عزیزانشان دارند و ماندن در بی خبری و ممنوع الملاقات بودن برخی از آنان و نیز برخوردهای نامناسب مسئولین، این نگرانی ها را تشدید کرده است.
نسبت دادن برخی از جوانان دستگیر شده به منافقین که نزد اهل سیاست و بلکه عامه مردم به گروهی مرده شهرت دارند، موجبات حیرت خانواده ها و خود این عزیزان را فراهم آورده است و این نحوه بزرگ کردن این گروهک غیرمقبول و آزمون پس داده نزد ملت بزرگ و رشید ایران، تنها حربه و ابزاری تلقی می شود برای اثبات بافته های ذهنی گروهی افراطی و بی نسبت با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی است که سی و یک سال پیش با شعار استقلال و آزادی به پیروزی رسید و از اولین اقداماتش خالی کردن زندان ها از زندانیان سیاسی و عقیدتی بود.
باری روزهای خانواده های زندانیان سیاسی به تلخی می گذرد و آن ها از وضعیت عزیزانشان یا بی خبرند و یا خبرهای ناخوش و ناگوار دارند. کیان کاظمیان چهارساله وقتی صدای پدر را از پشت گوشی تلفن می شنود بنای گریه را می گذارد و بعد از آن واکنش های عصبیش بیشتر می شود و همه زحمت های مادرش و مشاور و پزشک به هدر می رود. مادر شیوا سخت نگران سلامت فرزند است و اعتصاب خشک او را که ظاهرا به پایانش رسانده اند، یک خطر بزرگ برای تن نحیف دختر 24 ساله اش می داند و گزند سرمای جانسوز سلولش را خطری پیش رو. دختر عرب سرخی می گوید ظاهرا ملالی نیست جز این دوری و تحمل ظلم. مانا دختر کوچولوی زوج جوان دستگیر شده بهانه جویی می کند. سپهر مرد کوچک خانواده طباطبایی دیگر دارد عرصه را بر مادر تنگ می کند. هنگامه سخت نگران حال بهزادش است و سحرخیز روی برگ های دستمال کاغذی دفاعیه اش را با خودکار نوشته تا در تاریخ ثبت شود. باقی در سلول انفرادی هم به حقوق زندانی می اندیشد. تاجزاده در کنار کار ترجمه دارد رساله آخوند خراسانی را بازخوانی می کند و مثل همیشه برای مناظره آماده است. میردامادی همچنان باید فیزیوتراپی شود و خانم قدیانی همچنان از دادستانی به زندان و از آن جا به دادسرا سیر و گشت دارد برای چند دقیقه ملاقات. همسر جواد مظفر یادش هست که همسرش در کمیته استقبال امام بوده و لابد عکسش را در سی و یکمین سالگرد شطرنجی می کنند تا دچار عذاب وجدان نشوند.آقای امین زاده در حیرت از دروغ های شاخ داری است که در غیبت آنان در رسانه ملی از زبان کسانی که شعار صداقت می دهند، بیرون می آید. خانم لیلاز نگران ممنوع الملاقات شدن همسرش است و مادر مهرداد آزادی فرزند را انتظار می کشد. از احوال سعید و برادرش خبر چندانی نیست و فرزندان آذرمنصوری غیرقابل دسترس شده اند و دادگاهش در سکوت برگزار شده . می گویند بدرالسادات مفیدی و سارا توسلی هم با او در یک سلولند. حال بدری خوب است اما دخترانش در فراق او و پدرشان دچار بهت شدید شده اند. می گویند کسی به ما بگوید موضوع چیست. این خانه بدون پدر و مادرمان هیچ گرم نیست. ژیلا از بهمنش خواسته که در زندان هم روحیه خبرنگاری اش را حفظ کند و آن جا را میدان تحقیق و مطالعه بداند. مسعود در کنار قاتل های لوطی و باوجدان رجایی شهر بیشتر نگران مهساست و مهسا نگران مسیر طولانی تا زندان برای دیدار همسر. زید آبادی هم همسایه مسعود شده . با دستبند و پابند برده اندش رجایی شهر و حالا همسرش نمی داند برنامه ملاقات بچه ها را چگونه هماهنگ کند. از آقایی و کرمی و نوربخش و دیگران هم خبرهای خوبی نیست. همسر خانجانی سخت نگران وخامت حال اوست و فشارهایی که بیشتر و بیشتر می شود. جای خیلی ها هم خالی است که از عزیزانشان بگویند و همه را از دلواپسی درآورند. همسران می گویند: می رویم ساعت ها می ایستیم برای ملاقات. بعضی ممنوع الملاقاتند و برخی منتقل شده اند و وسایلشان گم و گور شده و از برخی هیچ نشانی نیست در کامپیوترهای زندان. دخترها آرام مادرانشان را نگاه می کنند موقع دادن گزارش و هجم انبوه نگرانی هایشان را از نگاهشان بیرون می ریزند و مادران دارند به نوشتن بیانیه ای دیگر باز هم به محضر مبارک مردم که ولی نعمتند و رأیشان میزان است، می اندیشند. آن بیرون هوا سرد است و این جا دل ها به یمن جماعت و با اتکال به قادر مطلق گرم است.
و هر شب مقابل زندان اوین مادران فرزندانشان را طلب می کنند. و هرشب اوین شاهد صحنه های غریب و بدیع است در آستانه فجر پیروزی انقلاب اسلامی. دهه فجر مبارک باد.
امروز: روزنامه ایران که به همراه برخی از رسانههای حامی دولت اصرار عجیبی بر این دارند که خاتمی نامه خود خطاب به رهبر معظم انقلاب را با اعلام برائت از موسوی و خاتمی اواخر آذرماه ارسال کرده است امروز هم این ادعا را با استناد به خبر پارلماننیوز و البته فراموشی ماههای قمری تکرار کرد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلماننیوز»، در حالی که در خبر پارلماننیوز تاکید شده بود که این نامه اوائل ماه مبارک رمضان یعنی شهریور ماه خدمت معظم له ارسال شده است، روزنامه ایران با تیتر «خاتمی پذیرفت که دروغ گفته است» نوشت که پارلماننیوز خبر داده که این نامه آذرماه نوشته شده است!
به دوستان روزنامه ایران توصیه میکنیم که اگر زمان روزه گرفتنها و انشالله مناجاتهایشان یادشان نیست حداقل به تقویم مراجعه نمایند و زمان دقیق ماه رمضان را پیدا کنند نه اینکه با استدلالهای عجیب و غریب خاتمی را که دوبار در زمان انتشار اخبار رسانههای حامی دولت درباره نامه او به رهبری یعنی اواخر آذرماه تاکید کرده بود که در آن زمان نامهای به رهبری ننوشته است را متهم به دروغگویی کنند
امروز: با نزدیک شدن به روز 22 بهمن موج جدید بازداشت دانشجویان آغاز شده است.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر از روز دوشنبه 12 بهمن تا این لحظه 12 تن از دانشجویان و فعالین دانشجویی سابق توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده اند. اکثر این بازداشت شدگان از فعالین دانشجویی سابق و کنونی دانشگاه تهران هستند.
روز دوشنبه رضا زینالی دانشجوی مدیریت دانشگاه تهران و دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشکده مدیریت دانشگاه تهران در هجوم نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد.
همان شب محمد علی رفیعی دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران پس از خروج از دانشگاه توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.
ساعاتی بعد در نیمه شب دوشنبه نیروهای امنیتی با یورش به منازل وحید عابدینی، نوید عابدینی و اسماعیل ایزدی خواه سه تن از فعالین سابق دانشجویی آنها را نیز بازداشت و برخی از وسایل آنان را ضبط کردند. وحید عابدینی عضو اسبق انجمن دموکراسی خواهان دانشگاه تهران و نوید عابدینی دبیر سابق انجمن اسلامی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بود.
بنا بر گزارش ها حمید یحیوی دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران نیز در همان شب در مسیر دانشگاه به کوی ناپدید شده است. وی که به نقل از دوستانش در روزهای گذشته چندین بار از سوی اعضای بسیج دانشکده حقوق دانشگاه تهران تهدید شده است، شب دوشنبه دانشکده حقوق دانشگاه تهران را به قصد کوی دانشگاه تهران ترک نموده ولی به کوی مراجعه نکرده است. احتمال می رود که وی نیز توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده باشد. یحیوی که با رتبه ممتاز از دوره کارشناسی ارشد به دوره دکتری راه یافته عضو هیچ یک از تشکل های دانشجویی نیست.
یک روز پس از آن در ساعات اولیه بامداد چهار شنبه دو دانشجوی دیگر دانشگاه تهران به نام های نازنین حسن نیا و سحر قاسمی نژاد در یورش نیروهای امنیتی به منازلشان بازداشت شدند. همچنین ماموران ضمن تفتیش منزل مقداری از وسایل شخصی این دانشجویان را نیز ضبط کرده اند.
در همان روز نازنین فرزانجو، دانشجوی مترجمی زبان فرانسه و فعال حقوق بشر در منزل شخصی خود در مهرشهر کرج، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به نقطه نامعلومی منتقل شد. از دلایل بازداشت و سرنوشت نامبرده پس از دستگیری کماکان اطلاعی در دست نیست.
اما دانشگاه کاشان هم شاهد بازداشت فعالین دانشجویی بوده است. ظهر روز دوشنبه محمد مختاري دبير سابق انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه كاشان هنگامی که به همراه دو دانشجوي ديگر اين دانشگاه قصد خروج از منزل را داشتند بازداشت شدند. پس از چند ساعت دو دانشجوی همراه وی آزاد شدند ولي محمد مختاري همچنان در بازداشت به سر می برد. همچنين نيروهاي امنيتي به منزل شخصي و نيز پدر ايشان يورش برده و كتاب ها و كيس كامپيوتر او را ضبط كردند. اتهام محمد مختاری تبليغ عليه نظام عنوان شده است.
مختاری در شاخه جوانان ستاد انتخاباتی مير حسين موسوي فعاليت داشته است و با توجه به اينكه تا كنون براي بازداشت او دلیل مشخصی ارائه نشده است احتمال پرونده سازي براي وی بسيار زیاد است. لازم به يادآوري است عليرضا وليان كه او هم از دبيران انجمن اسلامي ودانشجوي کارشناسی ارشد اين دانشگاه مي باشد در پي حوادث پس از عاشورا بازداشت شده است وهمچنان در زندان به سر مي برد.
امروز:در حالیكه معترضین با تأكید مكرر بر سوابق انقلابی و مبارزات قبل از انقلاب خود، اقدام به بهرهبرداری از این سوابق در شرایط فعلی دارند، عدم انتشار سوابق انقلابی چهرههایی كه هماكنون در صف اول مبارزه با معترضین قرار دارند، موجب مظلومیت این چهرهها در افكار عمومی شده است.
به گزارش خبرنگار «آینده»، مظلومیت تعدادی از چهرهها نظیر دكتر غلامعلی حداد عادل، دكتر احمدینژاد، دكتر محمد جواد لاریجانی، حجتالاسلام حسینیان به حدی است كه سوابق مبارزاتی و انقلابی آنان كمترین انعكاس را در رسانهها داشته است.
به طور نمونه دكتر غلامعلی حداد عادل كه به عنوان سخنران رسمی مراسم 22 بهمن با اكثریت آرای شورای هماهنگی تبلیغات دهه فجر انتخاب شد، متولد سال 1324 میباشد كه در سال 1342، 18 سال و در سال 1357، 33 سال سن داشته است و قاعدتاً باید از سوابق مبارزاتی درخشانی طی نهضت 15 ساله امام خمینی(ره) برخوردار باشد، اما تا كنون این سوابق انعكاسی در رسانهها نداشته است.
دكتر احمدینژاد نیز همزمان با اوجگیری انقلاب در دانشگاهها طی سالهای 54 تا 57 دانشجوی دانشگاه علم و صنعت بوده است و در حالیكه محسن رضایی، دانشجوی دیگر همین دانشگاه دارای سوابق سنگین مبارزه سیاسی و مبارزه مسلحانه علیه رژیم پهلوی و تحت تعقیب ساواك بوده است، طبیعتاً سوابق مبارزاتی و انقلابی دكتر احمدینژاد باید بیشتر و درخشانتر از او باشد، اما تا كنون این سوابق انقلابی برای افكار عمومی اعلام نشده است.
حجتالاسلام حسینیان نیز كه همزمان با اوجگیری نهضت در قم در 19 دی 1356، طلبه پرشور مدرسه حقانی و دارای 22 سال سن بوده است، قاعدتاً نقش مؤثری در مبارزات علیه رژیم شاه داشته است، اما سوابق انقلابی وی كه اتفاقاً رئیس مركز اسناد انقلاب اسلامی نیز میباشد، حتی در سایت همین مركز مظلوم واقع شده و منتشر نشده است.
دكتر محمد جواد لاریجانی نیز كه متولد سال 1330 بوده و در زمان انقلاب 27 سال سن داشته و به دلیل سكونت در خارج از كشور در مقطعی از تحصیلات آزادی و امكان مبارزات بیشتری نسبت به سایر چهرهها داشته، همزمان با فعالیت چهرههایی نظیر محمد هاشمی، محسن نوربخش، حسن واعظی و ابراهیم یزدی در خارج از كشور علیه رژیم شاه، قطعاً فعالیتهای زیادی داشته كه همچنان مهجور مانده است.
بنابراین، رسالت فعلی صداوسیماست كه برای نشان دادن موجه بودن و اثبات حقانیت این نخبگان انقلابی سوابق مبارزاتی آنان قبل از انقلاب را اطلاعرسانی كند تا امكان سوء استفاده جریان مخالف فراهم نشود!
امروز: کمتر از 24 ساعت از رفع فیتر پارلماننیوز، ارگان رسمی فراکسیون خط امام(ره)مجلس فیلتر شد.
به گزارش پایگاه خبری فراکسیون خط امام(ره)مجلس«پارلم
0 comments:
ارسال یک نظر