عکس: كاريكاتوري از صد سال پيش : مار و عقربهاي عمامه به سر به جان مشروطه افتادند !

تاریخ مبارزات مشروطه و آزادی خواهی ایران، با تاریخ آذربایجان گره خورده است. آن زمان که ستارخان و باقر مبارزات علنی خود را علیه رژیم استبدادی آغاز کردند. اما هر جنبشی (همانند جنبش سبز ایران امروز) یک پشتوانه فکری و اجتماعی قوی دارد. جنبش مشروطه نیز از چنین پشتوانه فکری و اجتماعی بی بهره نبود. یکی از مهمترین رسانه های جنبش مشروطه، "ملا نصرالدین" بود که در ایجاد یک خیزش فکری در جامعه بسته آن زمان نقش به سزایی داشت. تصاویر زیر را ببینید.


کاریکاتور "تبریز مجاهدلری" (مجاهدین تبریز)


همان کاریکاتور "تبریز مجاهدلری" بزرگنمایی شده

اين كاريكاتورها از فكاهي نامه "ملا نصرالدين" است و تقابل مشروعه (نگاه بسته به دین) و مشروطه را مي نماياند: همانطور كه مي بينيم، مار و عقربهاي عمامه به سر (نمادی از روحانیت ارتجاع) به جان فرشته مشروطه افتاده اند.


کاریکاتور "آخرت عالمی" (دنیای آخرت)

درهمين فكاهي نامه كاريكاتور ديگري هم هست ("آخرت عالمی") كه آرزوي آزاديخواهان را نشان ميدهد: در حالي كه آزاديخواهان در بهشت به سر مي برند، مرتجعان در آتش جهنم مي سوزند.

"ملانصرالدين" نام نشريه‌اي بود كه به سردبيري جليل محمدقلي‌زاده به زبان تركي آذربايجاني و گاهي اوقات به زبان روسي منتشر مي‌شد. اين نشريه در ابتدا در تفليس (از ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۷) منتشر مي‌شد و سپس در تبريز (در ۱۹۲۱) و باكو (از ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۱) انتشارش ادامه يافت.

اين نشريه كه به انتقاد از حكومت‌هاي ايران و عثماني و نيز خرافات و عادات مردم قفقاز و كشورهاي اسلامي مي‌پرداخت نقش مهمي در بيداري مردم و جنبش مشروطه ايران داشت.

ميرزا علي‌اكبر صابر با نام مستعار هوپ‌هوپ در آن اشعار انتقادي خود را منتشر مي‌كرد. (به زودی یکی از اشعار زیبا و آموزنده صابر به نام "اوندا کی اولاد وطن خامیدی" را به همراه ترجمه فارسی آن برای اعضای گروه خبری موج سبز خواهیم فرستاد)

كاريكاتورهاي ملانصرالدین كه به دست عظيم عظيم‌زاده و اسكار شيمرلينگ و يوزف روتر آلماني كشيده مي‌شد از شاهكارهاي كاريكاتور سياسي و اجتماعي است. اين روزنامه تأثير زيادي بر نشريه صوراسرافيل داشت.

انتشار ملانصرالدين مهم‌ترين كار فرهنگي جليل محمدقلي‌زاده بود و دشمنان زيادي از مستبدين و ملايان براي او ساخت. روزنامهٔ ملانصرالدين نوشتارهايي روشنفكرانه و اصلاح‌طلبانه داشت و اين امر باعث شد تا مسلمانان به تكفير و آزار مدير، كاركنان و حتي فروشندگان آن دست بزنند.

دستگاه سانسور تزار و نيروهاي سياه فئودال هم به دست و پا افتاد. با نشر هر شماره بر تعداد دشمنان و بدخواهان افزوده مي شد و روحانيان در مساجد و منابر ناشرين و خواندگان آن را لعن و تكفير مي كردند و آنان را دشمن اسلام مي خواندند.

محمدقلي‌زاده ناچار شد براي گريز از تعرض مسلمانان در محله گرجي‌نشين تفليس اقامت كند. در بايگاني شخصي دست‌نوشته‌هاي جليل محمدقلي‌زاده، نامهٔ يك مسلمان تندرو در ده قاسم‌كندي ديده مي‌شود كه محمدقلي‌زاده را با دشنام شديد تهديد به قتل و خونريزي كرده‌است.

منابع:
- ملانصرالدين جليل محمدقلي‌زاده، به كوشش محسن قشمي، تهران: نشر ثالث، ۱۳۷۶. صص۲۷-۲۹، شابك
- آرين پور، يحيي. (1372). از صبا تا نيما. تهران: زوار.ج2

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=95438

منبع تصويرها:
http://www.nobahaar.com/post/14.htm

0 comments:

ارسال یک نظر