محمد برقعی: حمله نظامی هدف نیست، حلقه محاصره تنگ تر می شود

فرزانه بذرپور

آژانس بین المللی انرژی اتمی قرار است گزارش جدیدی درباره ایران منتشر کند که گفته می شود حاوی اطلاعاتی درباره پیشرفت های گسترده ایران در ابعاد نظامی برنامه اتمی است. گمانه زنی ها درباره گزارش آژانس سلسله مواضع تهدید آمیزی از سوی غرب و اسرائیل علیه ایران را به دنبال داشته است. هفته پیش رسانه های اسرائیلی گزارش کردند که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، و ایهود باراک، وزیر دفاع آن کشور در حال تلاش برای جلب موافقت همه اعضای کابینه برای حمله یک جانبه به تاسیسات اتمی ایران هستند.

هجمه تبلیغاتی علیه ایران در هفته های اخیر به گونه ای بود که در یک شماره از نیورک تایمز بیش از 20 گزارش و یادداشت درباره ایران منتشر شده بود. اینکه مواضع تند رهبران غرب مانوری سیاسی برای تشدید تحریم ها علیه ایران در شورای امنیت است یا مقدمه ای برای جنگ محدود و هدفمند علیه کشورمان موضوعی است که با دکتر محمد برقعی فعال سیاسی و پژوهشگر مقیم آمریکا در میان گذاشتیم .

دکتر برقعی احتمال حمله نظامی علیه ایران را جدی نمی داند و معتقد است سیاست غربی ها این است که حلقه محاصره را آنچنان تنگ و تنگ تر کنند تا زمانی که بتوانند جامعه و افکار عمومی را آماده ضربه نهایی کنند و بعد ضربه ای وارد کنند که ایران فلج شود اما این ضربه لزوما حمله نظامی نیست.

این فعال ملی – مذهبی تحلیل دکتر ابراهیم یزدی درباره اجرای مدل فروپاشی شوروی در ایران را یادآور می شود و می گوید: شرایط کنونی ما به شوروی شبیه است. وضع نابسامان داخلی و فشار بیرونی به سقوط از درون منجر خواهد شد و این مدلی است که دولت آمریکا برای ایران دنبال می کند.

گفتگوی جرس با دکتر برقعی را بخوانید:
 
آقای برقعی در هفته های اخیر رسانه های غربی گزارشهای مفصلی درباره احتمال حمله نظامی به ایران منتشر کردند و گاردین گزارشی داده از تدارک جنگی اسرائیل علیه ایران ، به نظر شما چرا چنین اتفاقی افتاده است و آیا این هجمه تبلیغاتی به تحریم بیشتر ختم می شود و یا اینکه واقعا جنگی در کار است؟

من حمله نظامی را جدی نمی گیرم ولی اینکه برنامه دارند ، ایران را زیر فشار سنگین بگذارند ، این انکار ناپذیر است ، کسانی که سیاست غرب را نمی فهمند ،آن را با سیاست داخلی خودشان مقایسه می کنند. سیاست غربی ها این است که حلقه محاصره را تنگ می کنند و بعد ضربه اش را می زنند. مثل دادگاهها مثلا در آمریکا می توانند با یک پرونده مالیاتی دو تا سه سال بازی کنند و حلقه را تنگ تر می کنند تا زمانی که بتوانند زمینه سازی فکری برای جامعه بکنند. در نظامهای دموکراسی ، به گونه ای است که سیاستمداران بدون رضایت مردم نمی توانید تصمیم بگیرید و عمل کنند. در مورد ایران سالهاست که دارند این کار را انجام می دهند. آنچه در مورد ایران مسلم است این است که می خواهند ضربه ای به ایران بزنند که فلج شود، ضربه لزوما نظامی نیست و باز یک تصور غلطی که در شرق وجود دارد، نیرو را فقط نیروی نظامی می بیند، در حالی که قدرت غرب فقط نظامی نیست . نمونه اش شوروی بود بدون حرکت نظامی با فشارهای اقتصادی و فرهنگی فرو ریخت. همان طور که دکتر یزدی گفت اگر می خواهید با نیروی خارجی مقابله کنید باید داخل محکم باشد. اوایل وقتی آقای خمینی قدرت داشت، نیروی خارجی مفهوم نداشت اما در دوره شاه از مقاله ای در واشنگتن پست می ترسیدند. اما در شرایط کنونی ایران، خود حکومت پایگاه اجتماعی اش هر روز ضعیف تر می شود و این طرف هم بی عجله حلقه را تنگ می کنند. گاه لزو م حمله نظامی حس می شود اما در مورد ایران مثل شوروی سابق ، بهانه ای است برای فشارهای بیشتر و اتفاقا دکتر یزدی هم گفته بود که مساله اتمی به خاطر این است که فشارهای دیگر را بر ایران وارد کنند.

پس به نظر شما این تبلیغات جنگی برنامه ای برای آماده سازی افکار عمومی جهان و آمریکا و مقدمه  جنگی تازه در خاورمیانه نیست ؟

نه من چنین اعتقادی ندارم ، به نظر من برای فشار بیشتر بر ایران زمینه سازی می کنند ، من مثالی که زدم شوروی است ، وضع ما را ببینید و شباهتی که با شوروی داریم ، وضع شوروی هم همین طور بود ، وضع نابسامان و فشار بیرونی و سقوط از درون. در ایران هم ضرورتی برای حمله نظامی نیست ، اتفاقا حمله نظامی به نفع حکومت است و این بهانه ای است برای اینکه خشم عمومی داخل را زیاد کنند. توجه کنیم که در سیاست مساله حق و عدالت نیست مساله تدبیر است. اینکه اسرائیل قلدر محله زور می گوید و کاملا غیر عادلانه و غیر انسانی رفتار می کند و این که ایران حق دارد که نیروی اتمی داشته باشد یا انرژی هسته ای داشته باشد. این ها انکار ناپذیر است. اینکه آمریکا قصد دارد جلوی این حرکت اسلامی را بگیرند تا ایدئولوزی نشود همان طور که مارکسیسم شد ، همه این ها حقیقت است . آمریکا و فرانسه و اسرائیل زور می گویند و ایران حق دارد که انرژی هسته ای داشته باشد اما در سیاست تدبیر مهم است و اینکه چه کنی که به حقتان برسید، وقتی زور تان نمی رسد باید تدبیر کنید همان طور که مصدق چنین کاری می کرد ، اگر تدبیر نورزید حتی اگر حق با شما باشد از بین می روید. در مساله جنگ، صدام به ایران حمله کرد و ایران دفاع می کرد اما این فرقی نمی کند وقتی تدبیر به خرج ندهید ، اگر در موقع لازم صلح نکردید و زمان پیروزی نتیجه نگرفتید ، عاقبت مجبور می شوید که جام زهر بنوشید. این به معنای این نیست که ایران متجاوز بوده، معنایش بی تدبیری در سیاست است و این گناه بزرگی است . ایران در سیاست بی تدبیر عمل می کند و صحنه سیاست هنر تدبیرو رسیدن به حق است نه لجاجت.

جناب برقعی اشاره کردید که فعالیت های تبلیغی برای زمینه سازی تحریم های بیشتر و در تنگنا گذاشتن کشور است، نکته اینجاست که در تمام این سالها آمریکا و غرب، انواع و اقسام تحریم های اقتصادی، بانکی، نفتی و تکنولوژیک را اعمال کرده و اخیرا هم برنامه تحریم بانک مرکزی را داشته . فکر نمی کنید بعد از این مدت که همه این تحریم ها تجربه شده و ایران هم استقبال کرده ، این انزوا موثر نبوده و حالا دولت آمریکا نگران از دسترسی ایران به بمب اتمی ، به دامن جنگ بیافتد؟

فشارهای غرب تا حالا بسیار کارا بوده و دولت ایران نمی خواهد این را بپذیرد . ایران را مقایسه کنید با ترکیه ، اول انقلاب ما از ترکیه جلو بودیم و الان ما از ترکیه در تمام زمینه ها عقب هستیم . در اول انقلاب ما رویای دیگر کشورهای جهان سوم بودیم حتی غیر مسلمانان ، الان حرکتهایی که در کشورهای اسلامی شده ، خودشان را جدا از ایران و حکومتش می دانند. کشورهایی مثل برزیل از ایران دوری می کنند. بنا براین این تحریم ها اثر کرده است. ایران یکی از بزرگترین انقلاب های دنیا را انجام داد و انرژی که در ایران بود به این آسانی از بین نمی رود ، مشکل این است که حکومت ایران با بی تدبیری این را عمل کرده اگر دیگی برای من نمی پزد سر سگ در آن بپزد، منافع ملت را در نظر نگرفته و اصل قضیه حفظ قدرت حکومت بوده است. به خاطر سرکوب نیروهای داخلی.

آقای خمینی از گروگانگیری سفارت آمریکا حمایت کرد و نتیجه اینکه ایران که چهره ای مظلوم داشت ، در دنیا و با دستگاه تبلیغی غرب چهره ای خونریز و خشن گرفت. غربی ها جنگ را به ایران تحمیل کردند و اسلحه دادند و هر دو کشور را به جنگ مشغول کردند و منافع ما را از بین برد. بعد از 33 سال انقلابی که در داخل مملکت می توانست به خودسازی بالایی برسد و جامعه ایران را که آماده رشد بود می بایست به نقطه بالایی می رساند رو به ضعف کشاند. انقلاب ایران می توانست از ایران یک نیروی فوق العاده قوی بسازد. الان آن انقلاب در وضعی است که با همه زمینه های خودش مشکل دارد ، مغز های متفکرش خارج رفته اند، مردم ناراضی هستند، واردات همه از چین است و حتی باز کردن یک حساب بانکی در خارج با مشکل جدی همراهست و این نشان می دهد که همه کارهایی که غرب کرده تاثیر منفی گسترده ای گذاشته است.

به نظر می رسد حاکمیت برای فرار از بحران داخلی از جنگ خارجی استقبال می کند و مدل کره شمالی را درنظر دارد؟

اینکه در حکومت کسانی هستند که از این فشارها استفاده می کنند حرفی نیست اما نمی تواند برای مدت زیادی دوام پیدا کند. ایران کره شمالی نیست و نمی تواند خودش را ایزوله و کشور را فقیر کند تا حاکمان بمانند. در ایران شرایط دیگری است، ایران در چهار راه حوادث است و سطح تحصیل کردگان بالایی دارد و مردم ایران با دنیا در ارتباط هستند اینها فرو خواهند ریخت. عاقبت شوروی پپش خواهد آمد.

به نظر شما در لحظه بزنگاه امکان دارد که سران جمهوری اسلامی به مصالحه ای بزرگ با غرب برسند؟

این چیزی است که غرب می خواهد تا حکومت را خرد و ملعبه دست خودش بکند و به جهان و دیگر کشورهای اسلامی بگوید که این الگو به درد نمی خورد و همان الگوی غربی هست. غرب اصراری بر نابود کردن ندارد و غرب می خواهد هژمونی حکومت را بگیرد و مساله اتمی هم همین است می خواهد هژمونی ایران رابگیرد و بی تدبیری حکومت باعث شده که اقتدارش را از دست بدهد، من هم قبول دارم که وقتی توانست این هژمونی را بگیرد نیازی هم به تغییر ندارد و اصلا این برای غرب بهتر است که نیروی فاسد بماند تا منافع غرب را بهتر تامین کند.

شما معتقدید که آمریکا از این جنگ حذر می کند با توجه به مواضع نتانیاهو اگر اسرائیل این حمله را انجام دهد و از این حربه برای نزدیکی به آمریکا و در نهایت تامین منافع اش در منطقه استفاده کند، وضعیت به چه نحوی می شود؟

من فکر نمی کنم دوستی بهتری ایجاد شود. از طرف دیگری می توان گفت که این دولت اسرائیل مانند دولت ایران بنیاد گرا و زورگو است و علاقه ای به گفتگو ندارد و به کمک تدبیری که فلسطینی ها انجام دادند – و امید داریم که حکومت ایران از آن یاد بگیرد- موجب شده اسرائیل در عرصه جهانی محکوم شود و الان اسرائیل دنبال بهانه ای برای بر هم زدن بازی است . افراطیون اسرائیل الان دنبال آشفتگی اوضاع هستند اما اینکه جرئتش را دارند یا نه من فکر نمی کنم داشته باشند، در ضمن آمریکا این سیاست را ندارد و معتقد است که با فشارها بیشتر می تواند نتیجه بگیرد تا جریان نظامی و این سیاست بیشتر جواب داده و شاهدش اینکه اسرائیل با مرتب کوبیدن بر طبل جنگ و قرار دادن اوباما زیر فشار سیاسی در صدد تغییر سیاست آمریکا به نفع خود است، با این حال تحریم بانک مرکزی که توسط لابی اسرائیل به شدت حمایت می شد را دولت آمریکا رد کرد.

سیا ست دولت فعلی آمریکا حذر از جنگ است نه برای مسائل انساندوستانه ، چون هم فشارهای فعلی صدمه بزرگی به ایران زده و هم محبوبیت آمریکا را افزایش داده است. دقت کنید که امروزه روشنفکران مذهبی و غیر مذهبی به صراحت در سایت ها می نویسند که آمریکا بیاید و به ما کمک کند. اصلا قبح کمک از خارج ریخته شده است و در تلویزیون های فارسی زبان این حرف را می زنند و الان توجیه می کنند. این روزها بحث درباره لیبی است و این نسخه را هم برای ایران می پیچند. بنابراین آمریکا موفق بوده است . روزگاری بود که ملت ایران با تمام وجود از انقلاب دفاع می کرد و حالا بخشی از ملت نسبت به حمله به ایران روی خوش نشان می دهند ، موفقیت آمریکا از این بیشتر می شد؟!

فکر می کنید اپوزیسیون ایران درباره کمک های آمریکا و یا نسبت به حمله به ایران باید چه تدبیری به خرج دهد ؟

در همه دنیا این خلاف است که گروه و حزب و اپوزیسیونی از کشور خارجی کمک بگیرد و تجربه این را هم در تاریخ مملکت از زمان قاجار و روسیه و انگلیس داشتیم که چه تبعات منفی و صدماتی را موجب شده است و بعد گفتیم کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من . این به معنای قطع رابطه با دنیا نیست ، متاسفانه این نسل چون با جمهوری اسلامی مواجه شده ، مفاهیم را قاطی کرده است. سیاست آقای خمینی نه شرقی و نه غربی بود و اصل را به دشمنی با جهان می گذاشت و این همان سیستم کره شمالی است. اما در سیستم موازنه منفی که مدرس و مصدق داشتند اصل بر رابطه با جهان است با حفظ منافع ملی ، متاسفانه الان می گویند می رویم کمک می گیریم و این معنی ندارد که برای اینکه زندگی خودم درست شود به بهانه مبارزه با حکومت کمک خارجی بگیرم. مبارزه سی سال امتداد پیدا کرده بدون نیاز به پول غرب. الان کار این انقلابی که روزی مدعی رهبری جهان بود و پیامی داشت برای جهان کار به جایی رسیده که بچه های صادق همان انقلاب ، کمک خواستن از دشمن را درست می دانند و معتقدند که این حکومت برای ما دشمن تر از آمریکا و اسرائیل است .این وحشتناک است و نظامی در طول سی سال بیشتر از این نمی توانست سقوط کند.

بااین حساب جنبش سبز و اپوزیسیون مستقل ایران باید چه نقشی ایفا کند؟

سی سال است که اپوزیسیون در آمریکا، اروپا و جاهای دیگر مستقل عمل کرده، از زیر جوخه اعدام و از زندان فرار کرده و آشفته و ناآشنا به این سوی مرزها آمده و با کار گل توانسته در صحنه بین المللی حکومت را منفعل کند. نسل مهاجر توانستند کاری کنند که مبارزین درون ایران، شناخته شوند و اینها حاصل کار اپوزیسیون ایرانی مستقل خارج از کشور بود. حالا این نسل که می آید و آشنا دارند و راه و چاره ها را می دانند و امکاناتی دارند و از صفر هم شروع نکردند و فضا هم برای آنها باز است و بد نیست و این طور نیست که به عنوان گرو گان گیری معروف باشند و به عنوان جنبش می آیند و در چنین فضایی من هیچ ضرورتی نمی بینم آدمها این قدر مستاصل باشند و از خارج کمک بگیرند. ما سی سال مدرک داریم و اپوزیسیون ضربه خورده زیر فشار عظیم توانست صدای داخل را به خارج برساند و پول و کمکی نگیرد. بنا براین من این را سودجویی شخصی می بینم

0 comments:

ارسال یک نظر