آیت الله دستغیب
آیت الله دستغیب، مرجع منتقد حکومت، با انتقاد مجدد از ادامه حصر رهبران جنبش سبز، خواستار "آزادی زندانیان سیاسی"، "حذف نظارت استصوابی"، "بازگشت نیروهای نظامی به پادگانها" و "برچیدن دخالت نیروهای نظامی و امنیتی در جامعه"، "اعتماد به مردم"، "کمک گرفتن از همه نخبگان"، "اجرای احکام اسلام و قانون اساسی" و "برگزاری انتخابات آزاد"، بعنوان راههای صحیح دلجویی از مردم شد.
به گزارش تارنمای «حدیث سرو»، این عضو مجلس خبرگان، طی دیدار با جمعی از معلمان و فرهنگیان شیراز به مناسبت عید غدیر، با بیان اینکه "این دو برادر بزرگوار میرحسین موسوی و مهدی کروبی، مگر چه مطلب خلافی گفته اند یا کرده اند که باید ماه ها در حصر باشند و مگر غیر از عمل به قانون چیز دیگری خواسته اند؟"، تاکید کرد: "این افراد که سالها برای این مملکت زحمت کشیده اند و امتحان خوبی داده اند و سختی های زیادی را به جان خریده اند، حالا گفته می شود بدنبال براندازی و برپایی حکومت سکولار بوده اند؟ اینکه بعضی افراد صاحب منصب اینطور گفته اند که اگر این دو در حبس باشند بهتر است، آیا این حکم خدا و قرآن و سنت است؟"
آیت الله علی محمد دستغیب، همچنین تاکید کرد "ائمه در طول حیاتشان از دستورات الهی تخطی نکردند و اگر سخن از ولایت آنها میان می آید این بدان معنی نیست که این حضرات هر طور که خود صلاح دانستند عمل کنند ولو که مخالف با قرآن باشد، بلکه آنها برخلاف قرآن و سنّت نه سخن گفته اند و نه رفتار کرده اند."
این مرجع مردمی تصریح کرد: "مسلمانان باید آنقدر رشد داشته باشند که در صورت تخلف علماء از قرآن و سنّت، از آنها تبعیّت ننمایند."
متن کامل سخنرانی این عضو منتقد حکومت در مجلس خبرگان به شرح زیر است:
پیشاپیش تبریک عرض می کنم خدمت برادران وخواهران عزیز، اساتید محترم دانشگاه شیراز و معلّمان فرهیخته، عید سعید غدیر را.
همانطور که اطلاع دارید در روز هجدهم ذیحجةالحرام، رسول مکرم اسلام حضرت محمدبن عبدالله(ص) در بازگشت از مناسک حج، به امر الهی و بنابر آیه ای که در همین خصوص نازل شد، جانشینی مولا علی(ع) را اعلام کرد و همه مردم را بر لزوم اطاعت از ایشان دعوت کرد.
حضرت ختمی مرتبت (ص) در طول این بیست و سه سالی که رسالت الهی را بر عهده داشت همواره می کوشید که کلام الهی (قرآن) را به مردم برساند و آنها را به صراط مستقیم که بندگی خداوند است هدایت کند و مواظبت بر اجرای دقیق احکام اسلام و عدم تخطی از کلام وحی را تکلیف رسالت خویش می دانست و جانشینان وی یعنی علی بن ابیطالب و یازده فرزندان او یکی پس از دیگری آنچه را که پیغمبر اکرم اسلام محمدبن عبدالله(ص) بر عهده داشت و انجام داد بر عهده گرفتند و انجام دادند. خداوند پیغمبر اسلام را ولی مسلمین قرارداد تا به امر خداوند دنیا وآخرت آنها را با کمک خودشان اصلاح کند. و از طرف خداوند مامور شد که پس از خود علی بن ابیطالب (ع) را ولی مسلمین قرار دهد تا با اجرای احکام قرآن و سنّت یعنی بیان تفصیل آیات قرآن به وسیله پیغمبر(ص) دنیا و آخرت مردم را به کمک خودشان اصلاح نماید و همین ولایت پس از او بدستور پیغمبر اسلام (ص) به یازده فرزندش یکی پس از دیگری موکول شد و آخرین آنها مهدی فرزند امام حسن عسکری است که خداوند ایشان را نگه داشته و در غیبت به سر می برند تا روزی که خدا می داند ظاهر شوند و دنیا را به عدالت اداره کنند پس از آنکه ظلم و جور همه را فرا گرفته باشد.
البته ولایتی که حضرات معصومین دارند هم از جهت ظاهر است هم از جهت باطن. معنای ولایت ظاهری این است که این حضرات هرچه بگویند بر ماحجت است و کلامشان کلام الهی و عملشان بر طبق قرآن است و ذرّه ای از دستورات خدای تعالی تخطی نمی کنند. اما شعبه ای دیگر از ولایت ائمه اطهار(علیهم السلام) ولایت باطنی یا همان ولایت تکوینی است بدین معنی که آنها شاهد و گواه بر اعمال ما هستند.
ائمه اطهار عملی مخالف با قرآن و سنت انجام ندادند
اگر سخن از ولایت ائمه اطهاربه میان می آید این بدان معنی نیست که این حضرات هر طور که خود صلاح دانستند عمل کنند ولو که مخالف با قرآن باشد، بلکه آنها برخلاف قرآن و سنّت نه سخن گفته اند و نه رفتار کرده اند.
در عصر غیبت هم وظیفه فقهاء عدول است که در حفظ و حراست از دستورات الهی و احکام شرع کمال اهتمام را بذل نمایند و نسبت به تخلّفات صورت گرفته از قرآن و سنّت هشدار دهند و مسلمانان نیز آنقدر رشد داشته باشند که در صورت تخلف علماء از قرآن و سنّت، تبعیّت ننمایند.
خصوصیات فقیه جامع الشرایط در کلام امام صادق
در کتاب وسائل الشیعه جلد بیست وهفتم باب دهم از ابواب صفات قاضی روایت اول صحیحه ابوبصیر از امام صادق نقل می کند درباره تفسیر این آیه از قرآن "اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله"(توبه۳۱) یعنی علماء و رهبانان خود را ارباب وسر پرستان خویش گرفتند خدا را رها کردند، حضرت فرمودند: به خدا قسم آنها مردم را به بندگی خویش نخواند و اگر این کار را می کردند مردم اجابت نمی نمودند، و لکن حلال را برای آنها حرام کردندو حرام راحلال نمودند و آنها پذیرفتند پس بنده آنها شدند و التفات نکردند و از این جهت است که حضرت امام حسن عسکری(ع)پس از هشدار از تبعیّت علماءدرغگو و حرام خوار و رشوه خوار وتغییر دهنده احکام الهی می فرمایند: "واما من کان من الفقهاء صائنالنفسه،حافظا لدینه،مخالفاعلی هواه،مطیئا لامرمولاه فللعوامه ان یقلّدوه وذلک لایکون الا بعض فقهاءالشیعه لا کلّهم": یعنی آن دسته از فقهاء که خود نگهدار بوده وحافظ دینش باشد و مخالفت هوای نفس کند و مطیع امر مولایش باشد پس غیر فقهاء باید از آنها تقلید کنندوآن هم بعض فقهاء شیعه هستند و نه تمام آنها .
امام حسن عسکری اولین صفت از صفات فقیه عادل را "صائنا لنفسه"بیان می کنند، صائن کسی را می گویند که خویشتن را در برابر ناپاکی ها و وساوس حفظ می کند که عبارةٌ اخری تهذیب نفس می باشد.
شخص فقیهی که استاد اخلاق ندیده است و درونش پر شده از صفات مذمومی چون کبر، حسد، کینه، حبّ ریاست و… چگونه می تواند جلودار مردم باشد و آنان را به خدای تعالی سوق دهد.
پس خصوصیّات فقیه جامع الشرائط این است که به دنبال تهذیب درون باشد و خود را از صفاتی که مانع از تقرب به خدای تعالی است پاک نماید تا بتواند قلوب مردم را متوجه فطرت اولیّه خودشان که همان توحید و معرفت خدای تعالی است بکند.
دومین خصوصیّتی که حضرت در این روایت از آن بعنوان یکی دیگر از صفات فقیه عادل تعبیر می کند، "حافظاً لدینه"می باشد. همانطور که بیان شد فقیه واقعی کسی است که حافظ اسلام باشد بدین معنی که تمام همّ و غمّش اجرای احکام اسلام باشد. خدا توفیق دهد به حضرت آیت الله وحید خراسانی که نقل شده از ایشان که فرمودند"بالاخره همه ما رفتنی هستیم و اجل معیّنی داریم اما آنچه باید بماند احکام و دستورات اسلام است."
حضرت در ادامه این روایت با تعابیر دیگری چون "مخالفا علی هواه، مطیعا لامر مولاه"به دو صفت دیگر اشاره می فرماید.
مخالفا علی هواه: بدین معنا است که شخص فقیه باید با هوای نفسش مخالفت کند و بین خود و خدایش خائف است از اینکه بر طبق هوای نفسش عمل نماید البته مخالفت با هوای نفس امر دشواری است که به قول مولانا: نفس اژدرهاست کو کی مرده است از غم بی آلتی افسرده است
مطیعا لامر مولاه: معنای اطاعت از امر مولا این است که شخص فقیه باید سر فرود آرد در مقابل احکام الهی و ذرّه ای از دایره قرآن و سنت خارج نشود یک همچنین شخصی که دارای این چهار صفت است با احاطه ای که به کتب فقهی در تمام موضوعات دارد، مورد نظر حضرت ومحل رجوع مردم می باشد.
امام صادق در مورد سؤال راوی که می پرسد نزاعی بین دو نفر از یاران ما پیش آمده چه کنند؟ابتداءً هشدار می دهند که مبادا به نزد کسانی که پیرو قرآن و سنت نیستند (طاغوت) بروند. پس از آن می فرمایند به کسی رجوع کنید که راوی حدیث ما باشد، و اهل نظر در حلال و حرام ما باشد، و احکام ما را بشناسد در این صورت به حکمیّت او تن بدهند "فانّی قد جعلته علیکم حاکماً، فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فانّما استخفّ بحکم الله،وعلینا ردّ، والرادّعلینا الرادّ علی الله و هو فی حدّالشرک بالله": یعنی من او را حاکم بر شما قرار دادم پس زمانی که به حکم ما حکم کرد اگر از او قبول نشود حکم خداوند را سبک شمرده و بر ما ردّ کرده است و کسی که بر ما ردّ کند بر خداوند ردّ کرده و آن در حدّ شرک به خداوند است.
نکات مهمی که از این روایت به دست می آید
در این روایت که از نظر علماء بعنوان مقبوله عمربن حنظله معرفی شده نکاتی است که باید دقت شود:
۱- حضرت علمیّت حاکم و قاضی را به سه جمله بیان می کنند که احاطه علمی او را با احکام خدای تعالی از ناحیه امام معصوم (ع) بفهمانند.
۲- می فرماید:"هرگاه به حکم ما حکم کرد" یعنی حکم حاکم و قاضی باید مدرک از امام معصوم (ع) داشته باشد،که مدرک آنهم قرآن و سنت است.
۳- می فرماید: هر کس از او نپذرفت بر ما ردّ کرده وردّ بر ما ردّ بر خداست و آن در حدّ شرک به خداست، نفرمود او مشرک است و بی دین و بی ایمان است فرمود در حدّ شرک بالله است یعنی گناه کبیره مرتکب شده.
۴- در این روایت و روایات دیگر شخص قاضی را اسم نبرده بلکه ضابطه ای داده که ممکن است بر افراد متعدّدی در هر زمان منطبق شود.
باید دانست که هیچ وقت میان چند فقیه جامع الشرائط که بر هوای نفس خویش مسلط هستند نزاع به وجود نمی آید، بله خطا ممکن است روی دهد، بدین معنی که اگر فقیهی بعنوان عمومی حکمی کرد (البته غیر از مسائل شرعی) اگر فقیه یا فقیهان دیگر تشخیص دهند که وی در حکم یا موضوع اشتباه کرده است،باید ایشان را متوجّه کنند و حق را اظهار نمایند. همینطور اگر فقیه یا فقیهانی پی به اشتباه حاکم ببرند (از جهت موضوع یا حکم) نه تنها نباید از دستور وی پیروی کنند بلکه باید بگویند که جناب حاکم! جنابعالی دچار اشتباه شده اید.
سبب دین گریزی مردم، عمل آقایان صاحب منصب است
بد نیست به نکته ای اشاره نمایم، بنای بنده همواره بر این بوده است که نصیحت کنم و مطالب خلاف شرع و قانون را به سمع بزرگان برسانم. شانزده مورد تخلف حاکمیّت از قرآن و سنت و قانون اساسی را به بزرگان متذکر شدم و نسبت به عواقب آن هشدار دادم و حتی این موارد را خدمت چند نفر از علمای قم تقدیم کردم که مورد تایید همگی ایشان واقع شد. اما مثل اینکه برخی افراد این سخنان بنده به مذاقشان خوش نیامده و بنده را سبب دین گریزی مردم می دانند در حالی که این عمل خود آقایان صاحب منصب است که موجب بی اعتنایی مردم نسبت به دستورات شرع شده است. آیا صحبتهای بنده چیزی غیر از قرآن و سنت و عمل به قانون اساسی که چکیده شرع است بوده است؟
موسوی و کروبی مطلب خلافی نگفته اند، هدفشان عمل به قانون اساسی بوده است
بنده بارها عرض کرده ام که این دو برادر بزرگوار جناب سید عزیز مهندس موسوی و حجة الاسلام کروبی، مگر چه مطلب خلافی گفته اند یا کرده اند که باید ماه هادر حصر باشند، مگر این دو بزرگوار غیر از عمل به قانون چیز دیگری خواسته اند؟ این افرادی که سالها برای این مملکت زحمت کشیده اند و امتحان خوبی داده اند و سختی های زیادی را به جان خریده اند، حالا می شود گفت که ایندو بدنبال براندازی و بر پایی حکومت سکولار بوده اند؟ اینکه بعضی افراد صاحب منصب اینطور گفته اند که اگر این دو در حبس باشند بهتر است، آیا این حکم خدا و قرآن و سنت است؟ اینطور معمول بوده که یک روز پس از پایان رأی گیری نتیجه را اعلام می کردند، خوب چطور شد که ساعت دوازده شب که اکثریّت مردم پای صندوق های رأی بودند نتیجه انتخابات به نفع کاندیدای مورد نظرشان را در سایتهایشان اعلام کردند؟ مسئولین هستند که باید حافظ رأی مردم باشند، اما متأسّفانه مواظبت نکردند.
شخص قاضی باید مجتهد جامع الشرایط باشد
خوب قضاوت چیز آسانی نیست، شخص قاضی باید مجتهد جامع الشرائط باشد و اگر هم برخی افراد فاقد این جهت هستند و اطّلاع کمی از احکام دارند بر قاضی القضاة واجب است که بر کار آنها نظارت کافی و وافی داشته باشد، همینطور وظیفه شخص رهبری است که تخلّفات صورت گرفته از قانون را متذکّر شود. چیزهایی که بنده حقیر و امثال بنده در این مملکت می گوئیم همه با دلیل و به حدّ تواتر است، در کجای اسلام آمده که اگر قاضی بخواهد حکم کند باید با تأیید نیروههای امنیّتی باشد، البته خود آقایان هم متوجه هستند که این حکم اسلام نیست.
علت علاقه اکثریت مردم به امام صداقت ایشان بود
رضوان خدا به حضرت امام خمینی . خوب ایشان یک شخص مهذب و فقیهی بود که اجتهاد ایشان مورد تأیید همه فقهاء بود، مثل آیت الله گلپایگانی، آیت الله اراکی و… ایشان واقعا خدا ترس بود و مورد علاقه اکثریّت مردم ایران بود، مردم به امام عشق می ورزیدند چون صداقت را از او دیدند و مردم خوبی چون مردم ایران عاشق انسانهای صادق هستند. ایشان به صرف مخالفت عده ای، فرمان قتل آنان را صادر نکرد و اینکه نقل می کنند که در زمان حیات امام عده زیادی در زندان کشته شدند، با این خصوصیّات اخلاقی که از امام سراغ دارم سازگاری ندارد و شاید کسانی که متصدی امر بودند موضوع را به طور شفاف به سمع ایشان نرسانده اند، حال برخی افراد از این قضیه سوء استفاده می کنند (مطلبی که هنوز اثبات نشده است) و برای قتل عام و اعمال خلاف شرع و قانون خویش، زمان امام را بهانه می کنند.
ولایت فقیه اگر به معنای فوق قانون باشد، خود ناقض قانون است
ضمنا متذکر می شوم ولایت مطلقه که بعد از فوت امام امت در قانون اساسی آورده شده اگر بازگشت به حدود و اختیارات رهبری در اصل یکصدوده قانون اساسی دارد درست خواهد بود، و اگر به معنای فوق قانون بودن است خود ناقض خود و بقیه قوانین است. راه صحیح دلجویی از مردم مسلمان (شیعه و سنّی) و سایرین به آزادی همه زندانیان سیاسی به خصوص بزرگواران موسوی و کروبی و متعلّقه ایشان، و حذف نظریّه استصوابی و اجازه انتخابات آزاد و برچیدن دخالتهای نیروهای نظامی و امنیتی در امور جامعه و بازگشت به پادگانها و اعتماد به مردم و کمک گرفتن از همه افراد نخبه در کارهای مملکت و اجراء احکام اسلام و قانون اساسی در همه زمینه هاست.
0 comments:
ارسال یک نظر