به راستی چه کسی علیه نظام تبلیغ می‌کند؟

محمد نوری‌زاد

عجب ترجیع بند سست و نادرستی شده است این "تبلیغ علیه نظام"! ریسمانی که یکجا تنگ می بندد و یکجا به دست باد سر به هرسوی می برد. من با نوشته هایم آیا، آن جوان دانشجو با سخنانش آیا، آن کارگر با فریادش آیا، آن وکیل مردمی با دادخواهی قانونی اما گزنده اش آیا علیه این نظام تبلیغ می کنیم یا صدا وسیمای ما که  آقای محمدرضا رحیمی را در سفر کرمانشاه در کنار رهبر، مثل شاخ شمشاد نشان فهم خراش خورده ی مردم ایران و جهان می دهد؟ همان دزدی که پهلو به پهلوی رهبر بر زمین چاکری نشسته و بی خیال دزدی های تمام نشدنی اش، وبی خیال نظامی که یک روز همگان – چه روستایی چه رهبر – در نگاهش یکسان بودند، و نظامی که برای تناول همه ی عدالت خیز برداشته بود، نرم نرم از فعالیت های دولت خدمتگزار می گوید و احسنت حاضرانِ مثل خودش را برمی انگیزد.

ما علیه این نظام تبلیغ می کنیم یا رییس بی سواد دستگاه قضا که در هر سخنش خدا و خوبی ها را در زیر پای هیولایی به اسم بی عدالتی ذبح می کند؟ همو که به ضرب یک حکم شتاب زده، بی آنکه تجربه ی یک بازپرسی ساده را داشته باشد، و بی آنکه چیزی به اسم استقلال قاضی را فهم کرده باشد، ننشسته بر مسند ویرانه ای به اسم دستگاه قضا، خود می گوید و خود حکم می کند و خود در خفا به محاسن شریف عدالت می خندد و با امضای احکام عهد عتیق، هنر نداشته اش را به رخ ما می کشد؟

ما علیه این نظام تبلیغ می کنیم یا دغلکار آشفته حالی چون احمدی نژاد که در هر قدم و در هر سخن و در هر تصمیم گیری اش، بنای لرزان این نظام نگون بخت را به انزوای کیاست و به مضحکه ی جهانی در می اندازد؟

ما علیه این نظام تبلیغ می کنیم یا نمایندگان بُزدلِ مجلس که باد معده ی خود را به اسم احقاق حق موکلان خود به ما قالب می کنند؟

تبلیغ علیه نظام آنجا معنا دارد که نظام ما از قله های بلند آزادی بهره مند باشد و مردم قلپ قلپ از آبشار جاریِ آزادی بنوشند و مست از تناول ماکولات برساخته از آزادی باشند و در عوض یکی از جا بربخیزد و به دروغ از سلول های تنگ انفرادی و ازسانسور های مشمئز کننده و از فراگیری خفقان و از هوای مسموم امنیتی و از زبان های قفل بسته و به لکنت افتاده بگوید و بنویسد! یا این نظام ما از کار و تولید و صادرات و رشد و پویایی سرشار باشد و یکی از سرِ لجاجت یا برای برزمین زدنِ نظامِ ما بگوید کو کار؟ کو رشد؟ کو صادرات؟

تبلیغ علیه نظام آنجا معنا دارد که مسئولین و دانه درشت های ما دزد و نابکار و هفت خط و آب زیرکاه نباشند و فلان نویسنده یا فلان دانشجوی مغرض در نوشته و سخنش سیاه نمایی کند و بگوید آی دزد!

یا پاسدارانی که قرار بوده و هست پاسدار انقلاب و نظام باشند، با همان خلوص سالهای دفاع مقدس مشغول صیانت از آرمان های آسمانی انقلاب و نظامند اما یکی قلم به دست بگیرد و ناجوانمردانه بنویسد: همین پاسداران انقلاب در ماراتنی حیرت برانگیز به قلب اموال عمومی مردم شبیخون زده اند و دست غارتگران تاریخ را در روبیدن اموال مردم از پشت بسته اند و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد قاچاق می کنند و با مسلسل های خود بر سر میز مناقصه های نفتی و مخابراتی و دارویی و معدنی و هزار کوفت و زهرمار اقتصادی می نشینند و برای فردای این مملکت فلک زده، خوابهای اطلاعاتی و امنیتی می بینند.

بسیاری از زندانیان سیاسی و جوانان نگون بخت ما همین حالا مشغول گذراندن ماهها و سالهای محکومیت خود در زندان ها هستند. به چه جرم هایی؟ به جرم تبلیغ علیه نظام. و یا مثلا به جرم توهین به رییس جمهور. آنها بخاطر یک نوشته یا یک سخن علیه رییس جمهور نامتعادل، آن هم در یک جمع محدود و معدود اکنون در زندان اند و بازجوهای کارکشته ما با شگردهای مخصوص به خود، آنان را به گناه نابخشودنی شان معترف ساخته اند. پیشنهاد می کنم آنانی که از سر دلسوزی و علاقه به قانون، گوش های خود را برای هر شهاب تبلیغی تیز کرده اند، یک نگاهی به رفتار مسئولین صاحب ناممان بیندازند تا بدانند  تبلیغ ویرانگر علیه نظام در سخنان و موضع گیری ها و امضاها و تصمیم گیری های آنان دست به دست می شود نه در نوشته چند خطی یک فعال سیاسی. باز پیشنهاد می کنم این فیلم کوتاه را ببینید و خودتان قضاوت کنید و ببینید دستگاه قضایی ما چرا نمی تواند از پس این آقا برآید و او را به جرم توهین به رییس جمهور به زندان اندازد؟ خنده دار این که رییس دستگاه قضا می گوید "ما منتظر شکایت آن مسئولی که نسبت به او توهین شده، نمی مانیم و از جایگاه مدعی العموم کار خودمان را می کنیم". می دانم این فیلم و این مضحکه را بارها دیده اید اما تماشای مجدد آن برای فهم بیشتر "تبلیغ علیه نظام و مسئولان نظام، و برای آگاهی از استقلال دستگاه قضایی و حکم های یکسانش، و برای تماشای مقوله ی خنده داری به اسم عدالت" بسیار کارساز است.
منبع: سایت نوری‌زاد

0 comments:

ارسال یک نظر