دکتر جلیل ضرابی در همان روز تاسیس نهضت آزادی و بعد از شنیدن سخنرانی گیرای مهندس مهدی بازرگان عضو نهضت شد. او که پیش تر از اعضای فعال جبهه ملی دوم بود راه و روش نهضت را به اندیشه مصدق نزدیکتر یافت و به زودی مسئول کمیته دانشجویی حزب شد.
دکتر ضرابی از خاطراتش و از ایرانِ دورانِ کودتا می گوید و شرایطی که در آن نهضت اعلام موجودیت کرد. او که پزشکی را در آمریکا به اتمام رسانده در سال 54 هنگام جنگ های داخلی در لبنان برای کمک پزشکی یکسال و نیم به لبنان رفت، در سالهای بعد از انقلاب علیرغم تخصص و توانایی در مدیریت طرح هایی بهداشتی – درمانی به دلیل جهت گیری سیاسی و انتقاداتش نسبت به شرایط سیاسی کشور در دهه 60 از کار اخراج شد و سالها از یک بیماری مزمن رنج برد. دردی که در پی کارشکنی و خصومت وزیر بهداشت وقت و معاونت بهداری آن زمان به بیماریی سخت مبدل شد . با دکتر جلیل ضرابی یکی از اعضای قدیمی نهضت آزادی ایران در پنجاهمین سالگرد تاسیس این حزب به گفتگو نشستیم.
جناب دکترضرابی شما ازاعضای جبهه ملی دوم بودید و با تاسیس نهضت به این حزب پیوستید. برای ما بگویید که اختلافات با نهضت مقاومت ملی از کجا آغاز شد و چه دلایلی باعث تشکیل نهضت آزادی بعد از نهضت مقاومت ملی شد؟
بعد از کوتای 28 مرداد ، طرفداران دکتر مصدق ، بیشتر افراد جبهه ملی آن زمان سازمانی مخفی تشکیل دادند به اسم نهضت مقاومت ملی ، اما شرایط بعد از کودتا خیلی امنیتی بود ، افراد را دستگیر میکردند و گاهی شکنجه می دادند . تعداد افراد به تدریج کم شد. در سال 1335با کمک آمریکا سازمان امنیت در ایران درست شد که یک سازمان مختص برای جلو گیری از مبارزات مردمی داشت و البته فعالیت های دیگر هم داشت اما کار اصلی جاسوسی در کار مردم بود.از آنزمان تعداد کسانی که در نهضت مقامت ملی بودند خیلی کم شد و افرادی که باقی ماندند عمدتا افراد مذهبی بودند و رهبری هم به دست مهندس بازرگان و مرحوم طالقانی و دکتر سحابی افتاد. البته افراد غیر مذهبی هم بودند مرحوم داریوش فروهر انصافا تا آخر در نهضت مقاومت ملی بود. در سال 1339در آمریکا حکومت عوض شد و کندی روی کار آمد و کندی سازمان اطلاعات جاسوسی آمریکا سی آی ای به او اطلاع داده بودند در ایران اگر وضع عوض نشود اوضاع به سمت انقلاب پیش می رود . کندی تصمیم گرفت که به شاه فشار بیاورد تا آزادی هایی به مردم داده شود. افراد نهضت مقاومت ملی که جلسات منظم با هم داشتند این را متوجه شدند و از فرصت استفاده کردند تا جبهه ملی را به صورتی آشکار دوباره احیا کنند. برای این کار افراد نهضت مقاومت ملی دو نفر دو نفر می رفتند به خانه کسانی از جبهه ملی که هنوز مانده بودند و صحبت می کردند ولی آنها نمی آمدند و بعضی ها علنا می گفتند که ترس از دستگیری دارند. دراین زمان سفیر آمریکا در ایران یک وقت منزل مرحوم اللهیار صالح می رود و مذاکراتی با ایشان می کند که متن مذاکراتشان هم مشخص نیست و بعد از آن مرحوم صالح شرو ع می کند با افراد شناخته شده جبهه ملی تماس گرفتن و جبهه را بازسازی می کند. قبل از آن نهضت مقاومت ملی یک تظاهرات در میدان جلالیه ترتیب می دهد. انصافا مردم هم آمدند در همان شرایط خفقان بااینکه اطلاعی از تغییر شرایط نداشتند چندین هزار نفر آمدند. یک وقتی اعلامیه منتشر شد که جبهه ملی تجدید فعالیت می کنند و مرحوم صالح و یک عده دیگر از افراد جبهه ملی مثل دکتر سنجابی و افراد دیگر این اعلامیه را امضا کرده بودند و اما اسم هیچ کدام از افراد نهضت مقاومت ملی را نیاورده بودند و کنارشان گذاشته بودند.
آیا مهندس بازرگان و دیگر سران نهضت مقاومت ملی با جبهه ملی دوم همکاری کردند؟
نه جبهه اجازه نداد . وقتی جبهه ملی دوم تشکیل شد و شروع به فعالیت کرد و سران نهضت مقاومت ملی مرحوم بازرگان و دیگران با جبهه ملی تماس می گرفتند برای همکاری اما جبهه ملی بهانه می آوردند که شما یک سازمان مخفی هستند و اعضای سازمان مقاومت ملی هم این کار را نمی کردند چون احتمال می دادند که شرایط دوباره دگرگون شود. جبهه ملی دوم معلوم شد که مبارزه اصلی اش با شاه نیست و رهبری دکتر مصدق را هم کنار زدند . و بهانه آنها بود که شاه به مصدق حساسیت دارد و جبهه ملی رهبری دسته جمعی دارد و از رهبری فردی بهتر است. نهضت مقاومت ملی این اختلاف نظر را داشت که این کار می شود منهای رهبری و راه و هدف مصدق. این جریانات ادامه پیدا کرد تا اینکه بالاخره افراد نهضت مقاومت ملی تصمیم به تاسیس یک سازمان علنی گرفتند. وقتی نهضت آزادی اعلام موجودیت کرد، مهندس بازرگان در جریان سخنرانی اش گفت که ما مسلمان و ایرانی و مصدقی هستیم . خیلی از مردم که آنجابودند به شدت دست زدند و ابراز احساسات کردند. بعد از آن من عضو نهضت آزادی شدم و بعد از مدتی نماینده دانشگاه پزشکی شدم .
درزمان تاسیس نهضت شما جوان بودید ، فضا در آن موقع چگونه بود و حضور جوانان در نهضت آزادی چگونه بود ؟ آیا مردم از نهضت آزادی استقبال کردند؟
نهضت آزادی وقتی تشکیل شد ظرف چند ماه بزرگترین گروه سیاسی در دانشگا ه تهران شد. مثلا در دانشکده پزشکی که من بودم بزرگترین گروه افراد نهضت آزادی بودند و بعد احزابی که جبهه ملی را تشکیل می دادند تعداد کمی داشتند و برخی اصلا نماینده و عضوی در دانشکده نداشتند. اکثریت دانشجو ها که افراد غیر حزبی بودند ، اما در این افراد کمونیست ها زیاد بودند چون که به آنها اجازه تاسیس یک سازمان کمونیستی داده نمی شد و آنها خودشان صلاح دیده بودند که بدون حزب در دانشگاه فعالیت کنند.مرحوم بیژن جزنی در کمونیست ها خیلی فعال بود که در سال 47 سازمانی چریکی را تاسیس کرد و خیلی زود ساواک دستگیرش کرد.اینها جلساتشان را در ماشین بیژن جزنی تشکیل می دادند، ساواک در تعمیرگاه و در ماشین جزنی شنود گذاشته بود و آنها را دستگیر کرد. یکسال بعد از تشکیل نهضت آزادی یعنی سال 41 جو عمومی دانشگاه کاملا از نهضت آزادی حمایت می کرد و از سران جبهه ملی انتقاد می کرد و دانشجویان متوجه شده بودند که جبهه در صدد سازش است. بعد از 15 خرداد سال 42 که فعالیت های سیاسی شدیدا سرکوب شد در آن موقع جبهه ملی فعالیتش را کاملا متوقف کرد و مرحوم الهیار صالح گفته بود که وقتی توفان میشود باید پنجره ها را بست. به این ترتیب آن جبهه عملا ازبین رفت ولی عده ای از افراد دانشگاه تهران که نمی خواستند جبهه ملی کاملا ساکت شود با تایید دکتر مصدق جبهه ملی سوم را تشکیل دادند و از احزاب هم حزب ملت ایران مرحوم فروهر عضو شد. و در آن مقطع سران جبهه ملی پتانسیل فداکاری نداشتند و آماده زندان رفتن نبودند و نمی خواستند ضمنا رهبری را هم از دست بدهند. درهمان زمان هم سران نهضت در دادگاه نظامی محاکمه شدند و به دهسال زندان محکوم شدند.
اشاره کردید به اینکه جبهه ملی دوم باحکومت راه سازش پی می گرفت، در سال 42 آقای بازرگان حاضر به مذاکره وقبول شرایط آزادی نشدند و بعد از انقلاب هم در حکومت باقی نماندند ، خط قرمزهای مهندس بازرگان و نهضت آزادی چه بود؟
وقتی مهندس بازرگان اسم حزب را نهضت آزادی گذاشت خودش معرف اهداف ایشان و سران نهضت بود. آزادی ایران و مبارزه با شخص شاه و انتقاد از خود شخص شاه با این عبارت که شاه باید سلطنت کند و نه حکومت بنا بر قانون اساسی مشرو طیت. و دیگر اینکه معتقد بودند رهبری نهضت باید با دکتر مصدق باشد . سران جبهه ملی معتقد بودند که این کار باعث محدودیت می شود. بعداز پیروزی انقلاب هم در داخل نهضت آزادی یک عده می گفتند که اسم نهضت آزادی را عوض کنیم اما مهندس بازرگان اصرار داشت به نام نهضت آزادی و اعتقاد داشت حالا بیشتر به آزادی و حراست از آن احتیاج داریم ..
به نظر می رسد تحلیل های پیش بینانه مهندس بازرگان و بیانیه های نهضت در تحلیل شرایط سیاسی گاهی با واقعیت منطبق شده مثل گفته مهندس بازرگان در دادگاه که به حکومت شاه می گفت که آخرین کسانی هستند که رویه مبارزه مسالمت آمیز دارند و و در سال های نخست بعد ازانقلاب که مهندس بازرگان درمجلس اول نسبت به بروز استبداد جدید هشدار می داد، این نگاه از چه نشات می گرفت ؟
درمیان سران نهضت مرحوم بازرگان نبوغ داشت و اوضاع دنیا را به صورت وسیعی می دید هم در زمان خودش و هم پیش بینی های آینده نگرانه اش ، در دوره نخست وزیری هم که ایران انقلابی بود ، ایشان می گفت که انقلابی نیست و این باعث ایجاد ناراحتی در مردم می کرد و دردرون نهضت هم یک عده انتقاد می کردند و ایشان هم می گفتند که طرفدار سیستم گام به گام است و هنگامی که با خشونت حکومت سرنگون شود ، خشونت باقی خواهد ماند. الان که بیشتر مردم ایران به انقلاب معتقد نیستند و طرفدار روش های اصلاح طلبانه هستند می بینیم که مهندس بازرگان در آن زمان پیش بینی بسیار درستی داشت. مرحوم دکتر مصدق هم وسعت دید زیادی داشت در زمان خودش و کارهایی که می کرد همه نشان می داد که چه وسعت فکری دارد . نهضت آزادی بعد از مرحوم بازرگان ، کسانی که الان هستند آموزش دیده های مرحوم بازرگان هستند و سالها در کنار ایشان بودند مثل دکتر یزدی و مهندس توسلی و مهندس صباغیان.این ها طرز تفکر بازرگان را می دانند و آنها هم همان مسیر را ادامه می دهند. مثلا دوسال قبل از انتخابات ریاست جمهوری 88 ، نهضت با نگرانی نسبت به تقلب گسترده خواستار نظارت بین المللی بر انتخابات شد . موضعی که با واکنش تند و عتاب آلود آقای خامنه ای در تماز جمعه مواجه شد. این مواضع و تحلیل ها همه دغدغه های نهضت برای رهایی ایران از استبداد بوده است. در نهضت همواره به ما گفته می شد که ما برای گرفتن حکومت نیستیم و ممکن است دیگران حکومت را بگیرند ولی هدف ما حکومت خودمان نیست بلکه به سمت درست بردن حکومت است و دستگاه حاکمه باید قانون را رعایت کند هر کس که باشد و این قدم بزرگ و پیشرفت برای ماست.
علیرغم اینکه نهضت آزادی اعلام توقف فعالیت کرده و اعضا اجازه برگزاری هیچ جلسه ای ندارند. دبیر کل نهضت را بعد از بازجوی های سخت در خانه امن، مجبور به استعفا و مصاحبه های کذایی میکنند. به نظر شما ترس حکومت ازنهضت آزادی چیست که تا این حد از فعالیت نهضت و اعضای نهضت هراسان هستند؟
ترس حکومت از پیروی افراد نهضت از خط مشی مهندس بازرگان است، چه اینکه مهندس نقش مهمی در تاریخ ایران داشته و نمی خواهند این طرز تفکر در جامعه شناخته شود . سابقه نهضت آزادی هم دلیل دوم است، بعد از 28 مرداد سران نهضت به عنوان جبهه مقاومت ملی فعالیت می کردند و از درون نهضت آزادی مرحوم دکتر شریعتی پیدا شد که جنبش فکری بزرگی را به وجود آورد که هنوز دکتر شریعتی آلترناتیوی بزرگ شناخته می شود. از نهضت آزادی مجاهدین خلق ایجاد شد و فعالیت نظامی می کرد که بسیار وسیع تر از فدائیان خلق عمل کرد اما متاسفانه به دلیل اینکه بنیانگذاران آن مارکسیسم را به عنوان علم انقلاب شناخته بودند بعد از شهادت خودشان جوانترها آمدند و مارکسیت شدند و سازمان متلاشی شد . اما به هر حال نهضت آزادی طرز تفکر بسیار مهمی داشته و به وجود آورنده جریانات بزرگی بوده است. بعد از انقلاب هم نهضت تنها سازمانی بود که در ایران باقی ماند و در آن شرایط چراغ کوچکی را روشن نگاه داشت و این روشنایی به تدریج بیشتر شد. و سازمانهایی که با حکومت همکاری می کردند به تدریج جدا شدند و منتقد شدند. نهضت در این جریانات پیش قدم بوده است، بنابراین از نام آزادی دستگاه وحشت دارد. بارها هم به دکتر یزدی گفته اند که شما اسم نهضت آزادی را عوض کنید و مجوز بگیرید .اما نهضتی ها قبول نکردند .
اگربخواهید جمع بندی از پنجاه سال فعالیت نهضت داشته باشید چه ارزیابی از کارنامه نهضت خواهید داد؟
اگر گذشته را در نظر بگیریم مشکل چو حل شود آسان شود و می شود انتقاد کرد. در مجموع من فعالیت نهضت را مثمر ثمر می دانم و موفق بود ، گرچه هیچ وقت به حکومت نرسید و اصولا سران نهضت برای حکومت تلاش نمی کردند و طلب نمی کردند و آن وقتی که مهندس بازرگان نخست وزیر شد با اصرار زیاد آقای خمینی و شوارای انقلاب بود و ایشان مخالفت می کرد و بالاخره 48 ساعت وقت خواستند برای فکر کردن و پذیرفتن در حالی که شورا جواب فوری می خواست. در زمان نخست وزیری هم سازش نکرد و بعد از استعفا در نماز جمعه ها شعار مرگ بر بازرگان می دادند تا منفورشان کنند. حتی در کوهپیمایی هم ایشان را که می دیدند علیه مرحوم بازرگان شعار می دادند ولی ان اواخر وقتی به کوه می رفتند مردم دور ایشان جمع می شدند.نهضت آزادی در آن شرایط هم معتقد بود که روزنه امید باز است و بالاخره به آزادی خواهیم رسید. الان هم نهضت همین طرز فکر را دارد .
در حال حاضر پایگاه اجتماعی نهضت را چگونه می بینید. آیا در میان مردم شناخته شده هست؟
تبلیغات بسیاری علیه نهضت و شخص دکتر یزدی شده است من در ایران که بودم جزوه ای از سازمان بسیج دیدم که نوشته بودند که تمام گروههایی که در ایران با حکومت مخالفت می کنند همه به وجود آورنده شان سازمان سیای آمریکاست و نهضت آزادی به عنوان عامل سیا در ایران به همه اینها دستور می دهد و با آمریکا و سازمان سیا مشورت می کند و بعد دستورات را می گیرد و به همه مخالفان ابلاغ می کند.
اما واقعیت این است که ترس شان بی مورد بوده و هست. روش نهضت همیشه مسالمت آمیز و در چهارچوب قانون بوده. چون اگر نهضت جریانی برانداز بود مسلما کار اطلاعات بسیار ساده تر میشد اما در تمام این سالها نهضت مشی مسالمت جویانه در پیش گرفته است و معتقد بوده که گروه های سیاسی باید با هم تعامل کنند و هیچ گروهی نباید هژمونی کامل را به دست گیرد. گروهی نماینده ایران است که رای ملت ایران را داشته باشد.
منبع:جرس/فرزانه بذرپور
0 comments:
ارسال یک نظر