ناگفته هایی از عباس پالیزدار، عضو جنجالی و دبیر سابق کمیتۀ تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه، توسط روزنامه همشهری منتشر شد. وی طی این گفتگو خاطرنشان کرد که حامیان احمدی نژاد "خیلی فشار می آوردند تا درباره خانواده هاشمی رفسنجانی و شخص وی و همچنین ناطق نوری حرف بزنم؛ و من هم متاسفانه تحت تاثیر القائات همین آدمها سخنانی بی سند در مورد آنها گفتم. به همین دلیل از هاشمی عذرخواهی کردم چرا که وی حتی از من شکایت هم نکرد."
پالیزدار که بود؟
عباس پالیزدار، سخنگو و دبیر هیات امنای خانه صنعتکاران ایران، رییس دفتر مطالعات زیربنایی در مرکز پژوهشهای مجلس هفتم و همچنین عضو و دبیر کمیتۀ تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه بود، که بهار سال ۸۷ طی سخنرانی های جنجال برانگیزی در دانشگاههای شیراز و همدان، ۴۴ تن از مقامات بلندپایه و سران مذهبی – سیاسی جمهوری اسلامی را متهم به فساد مالی شدید کرد.
وی همچنین افشا کرد که سقوط هواپیمای حامل دادمان، وزیر راه و ترابری دولت محمد خاتمی نیز، عمدی بوده است.
بازداشت
وی روز ۲١ خرداد (10 ژوئن) همان سال، به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" بازداشت شد و دستگاه قضائی جمهوری اسلامی، اتهام او را بعلاوه "توهین و اهانت علیه مسئولان" و "پخش شایعه و نشر اکاذیب" اعلام نمود.
پالیزدار به دعوت محمد دهقان و فاطمه آجرلو از نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم، به عنوان کارشناس در هیئت تحقیق و تحفص مجلس از قوه قضائیه (مستقر در سازمان بازرسی کل کشور) دعوت به همکاری شده بود؛ همان ها که بعدها به انکار نقش وی در جریان تحقیق و تفحص یعنی دبیری کمیته پرداختند و از مسئولیت دعوت وی به آن کمیته شانه خالی کردند.
ناگفته نماند کارِ تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه، با وجود مخالفت دستگاه قضائی با این موضوع، که آن را "دخالت قوا در امور یکدیگر" می دانست، سه سال طول کشید، تا اینکه در صحن مجلس قرائت شد. دستگاه قضایی به شدت نسبت به گزارش مجلس واکنش نشان داد و آن را برگرفته از "شایعات و نامهها و گزارش های مغرضانه" ذکر کرد.
موج بازداشت ها و قربانیان افشاگری
به گفته علیرضا جمشیدی، سخنگوی وقت قوه قضائیه، در جریان پرونده پالیزدار، ۱۶ نفر دستگیر شدند که ۹ نفر آنها در بازداشت باقی ماندند و بعدها به ترتیب آزاد شدند.
در جریان این پرونده، محسن قائمی نسب، مدیر کل دفتر محمد نیازی، رییس سابق سازمان بازرسی کل کشور و مدیر روابط عمومی سازمان مزبور، از افراد بلندپایه ای بود که در جریان این پرونده بازداشت شد. همچنین محمد نیازی، رییس سابق سازمان بازرسی کل کشور، عالی ترین مقامی بود که تحت تاثیر این پرونده موقعیت شغلی خود را از دست داد.
وی چندی پیش (اواسط خرداد ماه ۸۹) در گفتگویی با نشریه پنجره، به شرح ناگفته هایی از این کناره گیری پرداخت.
همان زمان رمضان حاجی مشهدی، یکی از وکلای مدافع پالیزدار، بهمن ماه ۸۷ به خبرگزاری ایلنا گفته بود: "پرونده پالیزدار و سایر متهمان، در کیفر خواستی ۷١ صفحهای به دادگاه ارسال شده است."
بر اساس آن گزارش، وی موکلان خود در پرونده مذکور را، عباس پالیزدار، علی پالیزدار، مهدی حسنی (برادر همسر پالیزدار)، سعید آجیلی، پیمانحاج محمود عطار و عباسخجسته عنوان کرده و در مورد اتهامات آنها گفته بود "اتهام عباس پالیزدار افشای اسناد سری و محرمانه، افترا و نشر اکاذیب و اتهام سایر موکلان نیز تا جائی که اطلاع دارم معاونت و اختفای ادله جرم اعلام شده است."
چرا همان مقامات از من دفاع نمی کنند؟
وکیل مدافع پالیزدار همان موقع متذکر شد که "پالیزدار معترض است چرا کسانی که به وی مجوز تحقیق وتفحص را دادهاند و بعضا از مقامات اجرائی هستند، از او دفاع نکرده و موجبات آزادیش را فراهم نمیکنند؟"
اشاره پالیزدار به محمود احمدی نژاد بود، که وی را جهت حمله به برخی مقامات کشور مورد استفاده قرار داده بود.
بستری
پالیزدار از آنجا که مجروح ۴۵% جنگ هشت ساله بود، بطور ناگهانی در بهمن ماه ۸۷ در بخش داخلی بیمارستان شهید رجائی تهران بستری شد که خبرگزاری فارس، به نقل از سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد: "وی بیماری اجمالی قلبی داشت كه پس از انتقال به بیمارستان، مشكلش مرتفع شد." وی یک بار دیگر هم به همین علت در بیمارستان بستری گردید.
مهدی خزعلی، پسر آیت الله ابوالقاسم خزعلی، از روحانیون بلندپایه کشور، که از دوستان پالیزدار می باشد، همان زمان در تارنمای انتقادی خود در این زمینه خاطرنشان ساخته بود: "... به عیادت پالیزدار رفتیم، در اتاقی بسیار محقر سه نگهبان زندان دور تخت او را گرفته و دو نگهبان در بخش مراقب بودند، پای او را به تخت زنجیر کرده بودند و هرگز تصور نمی کردیم کسانی زنجیر به پایمان ببندند که به واسطه ما بر مسند نشسته اند و تخت و عمامه و جان و مال و ناموس خود را مدیون امثال پالیزدارند."
ناگفته هایی از مردی که زیاد می دانست
به گزارش سایت گروه مجلات همشهری، بخشهای مهم گفتگوی همشهری ماه با عباس پالیزدار که در شماره ۴۸ همشهری ماه منتشر شده و طی روزهای اخیر بر پیشخوان کیوسکهای مطبوعاتی قرار گرفته، ناگفته هایی است که به شرح زیر می باشد.
پالیزدار طی این مصاحبۀ تفصیلی می گوید: "شروع همکاری بنده به مجلس هفتم بازمیگردد که برای تحقیق درباره مشکلات صنعت و تولید کشور با برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و آقای کاتوزیان همکاری و جلساتی داشتم و در نهایت هم به مرکز پژوهشها برای شناسایی گلوگاههای صنعت کشور معرفی شدم. در آن مقطع با حکم رسمی مرکز پژوهشهای مجلس که به امضای آقای احمد توکلی رسیده بود فعالیت خود را آغاز کردم.همه اسناد و احکام بنده هست و مشخص است که چه کسی دروغ میگوید. الان نامه معرفی بنده به وزیر اطلاعات از طرف یکی از نمایندگان تهران هست. معرفینامه بنده به ۳۰ نهاد و ارگان موجود است.
سال ۸۳ با دعوت برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و آقایان زاکانی، محمد دهقان، کامران و کاتوزیان جلساتی برگزار کردیم و آنجا از من خواسته شد که راههای دستیابی به اطلاعات مفاسد اقتصادی را ارائه کنم، بنده هم با توجه به اینکه میدانستم که سرنخهایی از مفاسد اقتصادی در میان پروندههای قوه قضائیه وجود دارد پیشنهاد انجام تحقیق و تفحص از قوه قضائیه را به این نمایندگان ارائه دادم.
بعد از اینکه طرح در مجلس رأی آورد خانم آجرلو و آقای دهقان از من خواستند که دبیری آن را بپذیرم. قبول نکردم و گفتم در جریان کارهای قبلی با شما در مرکز پژوهشها که طرحهایی را برای شناسایی گلوگاههای مشکلات صنعتی و تولیدی کشور داشتیم ضرر مالی کردم و شما زیر پای من را خالی کردید. گفتم اینجا دیگر بحث مالی مطرح نیست بلکه آبرویی و جانی است و من با شما کار نمیکنم.
خانم آجرلو قسم خورد به آیات قرآن و روح حاج احمد و حاج داوود آجرلو که تا آخر با تو هستیم. بچههای جنگ به حاج احمد آجرلو خیلی اعتقاد داشتند چرا که در حرفهایش خیلی راسخ بود. مرد بود. من هم فکر میکردم وی هم خواهر همان آدم است. از اول هم قرار گذاشتیم یا اصلاح یا افشا. اما زیر پای من را خالی کردند. البته این را هم بگویم که چند ماهی پس از تصویب طرح فوق آقای احمدینژاد با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی وارد میدان شد و فضای خوبی برای انجام این کار در کشور به وجود آمد. در حقیقت من با فضایی که ایجاد شد، تصور کردم فرصت مناسبی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی است.
ابتدای کار هم به گونهای نشان دادیم که ما فقط به دنبال تحقیق از وضعیت مالی قوه قضائیه هستیم. لذا در جلسات اول از مسؤولان سازمان بازرسی کل کشور درباره مسائل مالی سوال میکردیم لذا همین کار ما موجب شد که فضا علیه تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه شکسته شود. بعد آرام آرام بحث را به پروندهها کشاندیم.به صراحت از من خواسته شد. ما جلساتمان را ضبط میکردیم.
برخیها صورت جلسه میشد. برخی هم نمیشد. وقتی کارها سنگینتر شد بسنده کردیم به ضبط صدای جلسات. البته هیچ کدام از اینها دست ما نیست. همه را گرفتند. به پیشنهاد آقای دهقان و بقیه، رکوردری تهیه کردیم و از جلسات با سازمان بازرسی کل کشور هم ضبط صدا میکردیم. البته به صورت پنهانی نبود. مثلا میگفتیم آقای فلانی میخواهیم جلسات را ضبط کنیم مراقب باش چه میگویی.
هر چه به این نمایندگان گفتم چرا گزارش در مجلس قرائت نمیشود آنها به نزدیکی انتخابات مجلس هشتم اشاره میکردند و میگفتند الان زمان برای این کار مناسب نیست و بیشتر نمایندگان به دنبال کارهای انتخابات خود هستند. شما نگران نباشید گزارش قطعا در مجلس قرائت میشود. فقط باید تلاش کنیم نمایندگان عضو کمیته تحقیق و تفحص در انتخابات بعدی هم رأی بیاورند تا کار محکمتر پیش برود. لذا من هم همه تلاشم را کردم تا این نمایندهها در شهرشان رأی بیاورند. بعد از انتخابات و در حالی که هنوز دوره مجلس هفتم تمام نشده بود، از چند تن از نمایندگان خواستم که گزارش تحقیق و تفحص بر اساس وعدهای که دادهاند در مجلس قرائت شود. این بار بهانه دیگری آوردند و گفتند فضای کشور برای این کار آماده نیست.
میگفتند ابتدا باید افکار عمومی برای این کار آماده شود لذا اینجا از من خواستند که به دانشگاههای مختلف رفته و در آنجا سخنرانی کنم و برای قرائت گزارش به اصطلاح آقایان فضاسازی کنم. در این رابطه هم هماهنگیها از طرف این نمایندهها با جامعه اسلامی دانشجویان انجام شد و برایم به مجلس دعوتنامه فرستادند. برای شروع یک روز خانم آجرلو با من تماس گرفت و گفت هماهنگی لازم برای سخنرانی من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز باید بروی همدان.
یک بار مدیران یک روزنامه هم با من تماس گرفتند که چرا درباره مثلا آقای رضوانی و موسوی بجنوردی و چند نفر دیگر حرف نمیزنی؟ گفتم که من سندی ندارم که درباره اینها حرف بزنم. گفت بیا ما سند به تو میدهیم.گفتم اگر سند دارید خودتان بگویید. گفت شما بگویید اثرش بیشتر است. بعد گفت بیا با ما مصاحبه کن {…}. بعد از دستگیری ما آن وقت اینها ضد من شدند و کلی علیه من مطلب نوشتند! درباره برخی اصلا سندی نداشتم ولی به من میگفتند اسم اینها را بیاور ما سند داریم.
خانم آجرلو به خصوص خیلی درباره خانواده هاشمی و شخص ایشان تاکید داشت که من حرف بزنم. درباره ناطق هم همینطور عنوان میشد. من هم متاسفانه تحت تاثیر القائات همین آدمها بعضی چیزها را اضافه کردم در حالی که سندی درباره آنها نبود. به همین دلیل من از آقای هاشمی عذرخواهی کردم چرا که ایشان حتی شکایت هم نکرد.
وقتی رفتم خدمت آقای ناطق نوری و با ایشان صحبت کردم متوجه شدم که ایشان تنها یک دوره عضو هیات امنای بنیاد بوده و هیچ مسؤولیت اجرایی هم در بنیاد نداشته است. آقای ناطق ثابت کرد اطلاعی از ماشینها نداشته است. یا مطلب دیگری درباره آقای ناطق نوری تنها با استناد به اظهارات یکی از همین آقایان که هرگز ثابت نشده است، گفته بودم که از بیان این حرفها پشیمان هستم. البته یک اشکال دیگر هم در این میان وجود داشت که مربوط به من نبود و اگر مجلس و اعضای کمیته تحقیق و تفحص فضایی را فراهم میکردند تا با افرادی که اتهاماتی به آنها مطرح است گفتوگو شود، خیلی از ابهامات برطرف میشد. مثلا اگر فضایی فراهم میشد که با آقای احمد علمالهدی صحبت میکردم، سوءتفاهمها برطرف میشد و اصلا کار به شکایت نمیکشید. یا مطالبی که به آقای خزعلی منتسب شده بود. آیتالله خزعلی برای دفاع از خود و رفع ابهامات چندین ساعت وقت گذاشتند و در جلسات مختلف شرکت کردند. نتیجه این شد که متوجه شدیم ایشان هیچ رابطهای با این پرونده ندارد و اساسا در پرونده فوق تخلف مالی صورت نگرفته و همه امور طبق قانون اجرا شده است.
جالب است که بگویم قبل از این که به دادستانی بروم با اعضای کمیته تحقیق و تفحص تماس گرفتم با… تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پالیزدار این حرفها چی بود که زدی؟ با تعجب گفتم مگر قرارمان همین نبود؟ به… هم زنگ زدم. تا گوشی را برداشت گفت پالیزدار مثل این که دلت آب خنک میخواد؟ گفتم شما نبودی که میگفتی از کسی ترس و واهمه ندارم.
بارها از طرف احمدینژاد و اطرافیان ایشان مطرح شده بود که بنده را به نوعی وارد سیستم اجرایی میکنند و بارها از من حمایت شده بود، با خود آقای احمدینژاد هم دیدار داشتم، بعضی از مباحثی که ایشان درباره مفاسد میگفت من منتقل کرده بودم که نقطه اوج آن جریان مناظرات انتخابات گذشته بود.
جریانی سوار صداقت من شد. آمدند همان حرفهای من را تکرار کردند و در سخنرانیها همانها را گفتند ولی معلوم نشد چه کار کردند. اگر بحثها درست بود چرا هیچ اقدامی نشد. چرا کار را دنبال نکردند؟ حتی به اندازه رکسانا صابری جاسوس هم از منی که به اصطلاح مورد اعتماد بودم حمایت نشد. حکم یک جاسوس از هشت سال صفر شد و رفت آن وقت فقط از حرفهای من استفاده سیاسی شد. مگر ادعای مبارزه با مفاسد را نمیکردند میگویم اصلا عباس پالیزدار را مثلا نمیشناختید چطور همان حرفها در جاهای مختلف اما عملا پیگیری برای درستی یا نادرستی ادعاها نکردند. اگر درست بود چه کردند؟ حداقل میآمدند میگفتند این حرفهایی که پالیزدار زده این مقدار درست است این مقدار نادرست است. چرا وسط کار از من تعریف میکنند و بعد انگار نه انگار.
ستاد آقای احمدینژاد در دوره اول دو قسمت بود؛ اول ستادهای مردمی تشکیل شدند و بعد رایحه خوش خدمت آمد. من عضو ستادهای مردمی بودم و زیر مجموعه آقای رضاخواه فعالیت میکردم.از طرف همین ستادهای مردمی آقای احمدینژاد نفر پنجم لیست قرار گرفتم که رأی نیاوردم.. من قرار بود وزیر صنایع در دولت نهم بشوم.برای این پست به آقای احمدینژاد معرفی شدم.خانم آجرلو و خانم پروین احمدینژاد من را به کمیسیون مربوطه که وزرا را بررسی میکرد معرفی کردند و بنده دفاعیه تهیه کردم و کتابچه برنامههای خود را نوشتم و چند جلسه هم آقای خوشچهره که در کمیسیون مربوطه بود با بنده گفتوگو کرد. اتفاقا کمیسیون روی بنده نظر مثبت داشت ولی درنهایت به مجلس معرفی نشدم."
محکومیت
گفتنی است اولین جلسه محاکمه عباس پالیزدار در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۷ در دادگاهی غیر علنی و به مدیریت قاضی سیامک مدیرخراسانی برگزار شد و وی از بابت افشای اسناد سری و محرمانه دولتی به سه سال زندان، از بابت افشای اسناد سری و محرمانه به قصد اخلال در نظم و امنیت عمومی به چهار سال حبس، نشر اکاذیب علیه شکات خصوصی که عبارت بودند از امامی کاشانی، ناصر واعظ طبسی، محمد و حمید یزدی، علیاکبر ناطق نوری، احمد علمالهدی شش ماه حبس، استفاده از مدرک تحصیلی فاقد ارزشیابی از سوی وزارت علوم و دریافت حقوق بر اساس این مدرک یك سال زندان، افترا به مسئولان نظام شش ماه و بالاخره خیانت در امانت که مربوط به بازنگردادن دو پرونده به سازمان بازرسی کل کشور بود، به یک سال زندان (در مجموع نه سال و نیم سال) محکوم شد؛ که شعبه ٢٢ دادگاه تجدیدنظر تهران، آن را به شش سال تقلیل داد.
عباس پالیزدار بعد از ١۵ ماه بازداشت درسلول های انفرادی و عمومی، نهایتا در ٢۸ تیرماه ۸۸ ، به قید وثیقه از زندان آزاد شد.
پالیزدار چندی پیش نیز در گفتگویی مفصل با روزنامه سیاست روز تاکید کرد "متأسفم از این که برخی ها، از سخنرانیها من تنها برای جلب آرای مردم در انتخابات استفاده کردند. امروز از خودم سوال میکنم چرا متوجه این موضوع نشدم.
از کسانی که از من تنها برای منافع خودشان به صورت مقطعی حمایت کردند نمیگذرم و در روز موعود گریبان اینها را میگیرم و سوال میکنم چرا با شعار مبارزه با فساد وارد شدند ولی در عمل کاری نکردند؟ از این بابت پشیمانم که چرا بازیچه دست دیگران شدم...
"تنظیم: حمید رضا ظریفی نیا"
پالیزدار که بود؟
عباس پالیزدار، سخنگو و دبیر هیات امنای خانه صنعتکاران ایران، رییس دفتر مطالعات زیربنایی در مرکز پژوهشهای مجلس هفتم و همچنین عضو و دبیر کمیتۀ تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه بود، که بهار سال ۸۷ طی سخنرانی های جنجال برانگیزی در دانشگاههای شیراز و همدان، ۴۴ تن از مقامات بلندپایه و سران مذهبی – سیاسی جمهوری اسلامی را متهم به فساد مالی شدید کرد.
وی همچنین افشا کرد که سقوط هواپیمای حامل دادمان، وزیر راه و ترابری دولت محمد خاتمی نیز، عمدی بوده است.
بازداشت
وی روز ۲١ خرداد (10 ژوئن) همان سال، به اتهام "اقدام علیه امنیت ملی" بازداشت شد و دستگاه قضائی جمهوری اسلامی، اتهام او را بعلاوه "توهین و اهانت علیه مسئولان" و "پخش شایعه و نشر اکاذیب" اعلام نمود.
پالیزدار به دعوت محمد دهقان و فاطمه آجرلو از نمایندگان اصولگرای مجلس هفتم، به عنوان کارشناس در هیئت تحقیق و تحفص مجلس از قوه قضائیه (مستقر در سازمان بازرسی کل کشور) دعوت به همکاری شده بود؛ همان ها که بعدها به انکار نقش وی در جریان تحقیق و تفحص یعنی دبیری کمیته پرداختند و از مسئولیت دعوت وی به آن کمیته شانه خالی کردند.
ناگفته نماند کارِ تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه، با وجود مخالفت دستگاه قضائی با این موضوع، که آن را "دخالت قوا در امور یکدیگر" می دانست، سه سال طول کشید، تا اینکه در صحن مجلس قرائت شد. دستگاه قضایی به شدت نسبت به گزارش مجلس واکنش نشان داد و آن را برگرفته از "شایعات و نامهها و گزارش های مغرضانه" ذکر کرد.
موج بازداشت ها و قربانیان افشاگری
به گفته علیرضا جمشیدی، سخنگوی وقت قوه قضائیه، در جریان پرونده پالیزدار، ۱۶ نفر دستگیر شدند که ۹ نفر آنها در بازداشت باقی ماندند و بعدها به ترتیب آزاد شدند.
در جریان این پرونده، محسن قائمی نسب، مدیر کل دفتر محمد نیازی، رییس سابق سازمان بازرسی کل کشور و مدیر روابط عمومی سازمان مزبور، از افراد بلندپایه ای بود که در جریان این پرونده بازداشت شد. همچنین محمد نیازی، رییس سابق سازمان بازرسی کل کشور، عالی ترین مقامی بود که تحت تاثیر این پرونده موقعیت شغلی خود را از دست داد.
وی چندی پیش (اواسط خرداد ماه ۸۹) در گفتگویی با نشریه پنجره، به شرح ناگفته هایی از این کناره گیری پرداخت.
همان زمان رمضان حاجی مشهدی، یکی از وکلای مدافع پالیزدار، بهمن ماه ۸۷ به خبرگزاری ایلنا گفته بود: "پرونده پالیزدار و سایر متهمان، در کیفر خواستی ۷١ صفحهای به دادگاه ارسال شده است."
بر اساس آن گزارش، وی موکلان خود در پرونده مذکور را، عباس پالیزدار، علی پالیزدار، مهدی حسنی (برادر همسر پالیزدار)، سعید آجیلی، پیمانحاج محمود عطار و عباسخجسته عنوان کرده و در مورد اتهامات آنها گفته بود "اتهام عباس پالیزدار افشای اسناد سری و محرمانه، افترا و نشر اکاذیب و اتهام سایر موکلان نیز تا جائی که اطلاع دارم معاونت و اختفای ادله جرم اعلام شده است."
چرا همان مقامات از من دفاع نمی کنند؟
وکیل مدافع پالیزدار همان موقع متذکر شد که "پالیزدار معترض است چرا کسانی که به وی مجوز تحقیق وتفحص را دادهاند و بعضا از مقامات اجرائی هستند، از او دفاع نکرده و موجبات آزادیش را فراهم نمیکنند؟"
اشاره پالیزدار به محمود احمدی نژاد بود، که وی را جهت حمله به برخی مقامات کشور مورد استفاده قرار داده بود.
بستری
پالیزدار از آنجا که مجروح ۴۵% جنگ هشت ساله بود، بطور ناگهانی در بهمن ماه ۸۷ در بخش داخلی بیمارستان شهید رجائی تهران بستری شد که خبرگزاری فارس، به نقل از سخنگوی قوه قضائیه اعلام کرد: "وی بیماری اجمالی قلبی داشت كه پس از انتقال به بیمارستان، مشكلش مرتفع شد." وی یک بار دیگر هم به همین علت در بیمارستان بستری گردید.
مهدی خزعلی، پسر آیت الله ابوالقاسم خزعلی، از روحانیون بلندپایه کشور، که از دوستان پالیزدار می باشد، همان زمان در تارنمای انتقادی خود در این زمینه خاطرنشان ساخته بود: "... به عیادت پالیزدار رفتیم، در اتاقی بسیار محقر سه نگهبان زندان دور تخت او را گرفته و دو نگهبان در بخش مراقب بودند، پای او را به تخت زنجیر کرده بودند و هرگز تصور نمی کردیم کسانی زنجیر به پایمان ببندند که به واسطه ما بر مسند نشسته اند و تخت و عمامه و جان و مال و ناموس خود را مدیون امثال پالیزدارند."
ناگفته هایی از مردی که زیاد می دانست
به گزارش سایت گروه مجلات همشهری، بخشهای مهم گفتگوی همشهری ماه با عباس پالیزدار که در شماره ۴۸ همشهری ماه منتشر شده و طی روزهای اخیر بر پیشخوان کیوسکهای مطبوعاتی قرار گرفته، ناگفته هایی است که به شرح زیر می باشد.
پالیزدار طی این مصاحبۀ تفصیلی می گوید: "شروع همکاری بنده به مجلس هفتم بازمیگردد که برای تحقیق درباره مشکلات صنعت و تولید کشور با برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و آقای کاتوزیان همکاری و جلساتی داشتم و در نهایت هم به مرکز پژوهشها برای شناسایی گلوگاههای صنعت کشور معرفی شدم. در آن مقطع با حکم رسمی مرکز پژوهشهای مجلس که به امضای آقای احمد توکلی رسیده بود فعالیت خود را آغاز کردم.همه اسناد و احکام بنده هست و مشخص است که چه کسی دروغ میگوید. الان نامه معرفی بنده به وزیر اطلاعات از طرف یکی از نمایندگان تهران هست. معرفینامه بنده به ۳۰ نهاد و ارگان موجود است.
سال ۸۳ با دعوت برخی از نمایندگان مانند خانم آجرلو و آقایان زاکانی، محمد دهقان، کامران و کاتوزیان جلساتی برگزار کردیم و آنجا از من خواسته شد که راههای دستیابی به اطلاعات مفاسد اقتصادی را ارائه کنم، بنده هم با توجه به اینکه میدانستم که سرنخهایی از مفاسد اقتصادی در میان پروندههای قوه قضائیه وجود دارد پیشنهاد انجام تحقیق و تفحص از قوه قضائیه را به این نمایندگان ارائه دادم.
بعد از اینکه طرح در مجلس رأی آورد خانم آجرلو و آقای دهقان از من خواستند که دبیری آن را بپذیرم. قبول نکردم و گفتم در جریان کارهای قبلی با شما در مرکز پژوهشها که طرحهایی را برای شناسایی گلوگاههای مشکلات صنعتی و تولیدی کشور داشتیم ضرر مالی کردم و شما زیر پای من را خالی کردید. گفتم اینجا دیگر بحث مالی مطرح نیست بلکه آبرویی و جانی است و من با شما کار نمیکنم.
خانم آجرلو قسم خورد به آیات قرآن و روح حاج احمد و حاج داوود آجرلو که تا آخر با تو هستیم. بچههای جنگ به حاج احمد آجرلو خیلی اعتقاد داشتند چرا که در حرفهایش خیلی راسخ بود. مرد بود. من هم فکر میکردم وی هم خواهر همان آدم است. از اول هم قرار گذاشتیم یا اصلاح یا افشا. اما زیر پای من را خالی کردند. البته این را هم بگویم که چند ماهی پس از تصویب طرح فوق آقای احمدینژاد با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی وارد میدان شد و فضای خوبی برای انجام این کار در کشور به وجود آمد. در حقیقت من با فضایی که ایجاد شد، تصور کردم فرصت مناسبی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی است.
ابتدای کار هم به گونهای نشان دادیم که ما فقط به دنبال تحقیق از وضعیت مالی قوه قضائیه هستیم. لذا در جلسات اول از مسؤولان سازمان بازرسی کل کشور درباره مسائل مالی سوال میکردیم لذا همین کار ما موجب شد که فضا علیه تحقیق و تفحص مجلس از قوه قضائیه شکسته شود. بعد آرام آرام بحث را به پروندهها کشاندیم.به صراحت از من خواسته شد. ما جلساتمان را ضبط میکردیم.
برخیها صورت جلسه میشد. برخی هم نمیشد. وقتی کارها سنگینتر شد بسنده کردیم به ضبط صدای جلسات. البته هیچ کدام از اینها دست ما نیست. همه را گرفتند. به پیشنهاد آقای دهقان و بقیه، رکوردری تهیه کردیم و از جلسات با سازمان بازرسی کل کشور هم ضبط صدا میکردیم. البته به صورت پنهانی نبود. مثلا میگفتیم آقای فلانی میخواهیم جلسات را ضبط کنیم مراقب باش چه میگویی.
هر چه به این نمایندگان گفتم چرا گزارش در مجلس قرائت نمیشود آنها به نزدیکی انتخابات مجلس هشتم اشاره میکردند و میگفتند الان زمان برای این کار مناسب نیست و بیشتر نمایندگان به دنبال کارهای انتخابات خود هستند. شما نگران نباشید گزارش قطعا در مجلس قرائت میشود. فقط باید تلاش کنیم نمایندگان عضو کمیته تحقیق و تفحص در انتخابات بعدی هم رأی بیاورند تا کار محکمتر پیش برود. لذا من هم همه تلاشم را کردم تا این نمایندهها در شهرشان رأی بیاورند. بعد از انتخابات و در حالی که هنوز دوره مجلس هفتم تمام نشده بود، از چند تن از نمایندگان خواستم که گزارش تحقیق و تفحص بر اساس وعدهای که دادهاند در مجلس قرائت شود. این بار بهانه دیگری آوردند و گفتند فضای کشور برای این کار آماده نیست.
میگفتند ابتدا باید افکار عمومی برای این کار آماده شود لذا اینجا از من خواستند که به دانشگاههای مختلف رفته و در آنجا سخنرانی کنم و برای قرائت گزارش به اصطلاح آقایان فضاسازی کنم. در این رابطه هم هماهنگیها از طرف این نمایندهها با جامعه اسلامی دانشجویان انجام شد و برایم به مجلس دعوتنامه فرستادند. برای شروع یک روز خانم آجرلو با من تماس گرفت و گفت هماهنگی لازم برای سخنرانی من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز باید بروی همدان.
یک بار مدیران یک روزنامه هم با من تماس گرفتند که چرا درباره مثلا آقای رضوانی و موسوی بجنوردی و چند نفر دیگر حرف نمیزنی؟ گفتم که من سندی ندارم که درباره اینها حرف بزنم. گفت بیا ما سند به تو میدهیم.گفتم اگر سند دارید خودتان بگویید. گفت شما بگویید اثرش بیشتر است. بعد گفت بیا با ما مصاحبه کن {…}. بعد از دستگیری ما آن وقت اینها ضد من شدند و کلی علیه من مطلب نوشتند! درباره برخی اصلا سندی نداشتم ولی به من میگفتند اسم اینها را بیاور ما سند داریم.
خانم آجرلو به خصوص خیلی درباره خانواده هاشمی و شخص ایشان تاکید داشت که من حرف بزنم. درباره ناطق هم همینطور عنوان میشد. من هم متاسفانه تحت تاثیر القائات همین آدمها بعضی چیزها را اضافه کردم در حالی که سندی درباره آنها نبود. به همین دلیل من از آقای هاشمی عذرخواهی کردم چرا که ایشان حتی شکایت هم نکرد.
وقتی رفتم خدمت آقای ناطق نوری و با ایشان صحبت کردم متوجه شدم که ایشان تنها یک دوره عضو هیات امنای بنیاد بوده و هیچ مسؤولیت اجرایی هم در بنیاد نداشته است. آقای ناطق ثابت کرد اطلاعی از ماشینها نداشته است. یا مطلب دیگری درباره آقای ناطق نوری تنها با استناد به اظهارات یکی از همین آقایان که هرگز ثابت نشده است، گفته بودم که از بیان این حرفها پشیمان هستم. البته یک اشکال دیگر هم در این میان وجود داشت که مربوط به من نبود و اگر مجلس و اعضای کمیته تحقیق و تفحص فضایی را فراهم میکردند تا با افرادی که اتهاماتی به آنها مطرح است گفتوگو شود، خیلی از ابهامات برطرف میشد. مثلا اگر فضایی فراهم میشد که با آقای احمد علمالهدی صحبت میکردم، سوءتفاهمها برطرف میشد و اصلا کار به شکایت نمیکشید. یا مطالبی که به آقای خزعلی منتسب شده بود. آیتالله خزعلی برای دفاع از خود و رفع ابهامات چندین ساعت وقت گذاشتند و در جلسات مختلف شرکت کردند. نتیجه این شد که متوجه شدیم ایشان هیچ رابطهای با این پرونده ندارد و اساسا در پرونده فوق تخلف مالی صورت نگرفته و همه امور طبق قانون اجرا شده است.
جالب است که بگویم قبل از این که به دادستانی بروم با اعضای کمیته تحقیق و تفحص تماس گرفتم با… تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پالیزدار این حرفها چی بود که زدی؟ با تعجب گفتم مگر قرارمان همین نبود؟ به… هم زنگ زدم. تا گوشی را برداشت گفت پالیزدار مثل این که دلت آب خنک میخواد؟ گفتم شما نبودی که میگفتی از کسی ترس و واهمه ندارم.
بارها از طرف احمدینژاد و اطرافیان ایشان مطرح شده بود که بنده را به نوعی وارد سیستم اجرایی میکنند و بارها از من حمایت شده بود، با خود آقای احمدینژاد هم دیدار داشتم، بعضی از مباحثی که ایشان درباره مفاسد میگفت من منتقل کرده بودم که نقطه اوج آن جریان مناظرات انتخابات گذشته بود.
جریانی سوار صداقت من شد. آمدند همان حرفهای من را تکرار کردند و در سخنرانیها همانها را گفتند ولی معلوم نشد چه کار کردند. اگر بحثها درست بود چرا هیچ اقدامی نشد. چرا کار را دنبال نکردند؟ حتی به اندازه رکسانا صابری جاسوس هم از منی که به اصطلاح مورد اعتماد بودم حمایت نشد. حکم یک جاسوس از هشت سال صفر شد و رفت آن وقت فقط از حرفهای من استفاده سیاسی شد. مگر ادعای مبارزه با مفاسد را نمیکردند میگویم اصلا عباس پالیزدار را مثلا نمیشناختید چطور همان حرفها در جاهای مختلف اما عملا پیگیری برای درستی یا نادرستی ادعاها نکردند. اگر درست بود چه کردند؟ حداقل میآمدند میگفتند این حرفهایی که پالیزدار زده این مقدار درست است این مقدار نادرست است. چرا وسط کار از من تعریف میکنند و بعد انگار نه انگار.
ستاد آقای احمدینژاد در دوره اول دو قسمت بود؛ اول ستادهای مردمی تشکیل شدند و بعد رایحه خوش خدمت آمد. من عضو ستادهای مردمی بودم و زیر مجموعه آقای رضاخواه فعالیت میکردم.از طرف همین ستادهای مردمی آقای احمدینژاد نفر پنجم لیست قرار گرفتم که رأی نیاوردم.. من قرار بود وزیر صنایع در دولت نهم بشوم.برای این پست به آقای احمدینژاد معرفی شدم.خانم آجرلو و خانم پروین احمدینژاد من را به کمیسیون مربوطه که وزرا را بررسی میکرد معرفی کردند و بنده دفاعیه تهیه کردم و کتابچه برنامههای خود را نوشتم و چند جلسه هم آقای خوشچهره که در کمیسیون مربوطه بود با بنده گفتوگو کرد. اتفاقا کمیسیون روی بنده نظر مثبت داشت ولی درنهایت به مجلس معرفی نشدم."
محکومیت
گفتنی است اولین جلسه محاکمه عباس پالیزدار در تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۸۷ در دادگاهی غیر علنی و به مدیریت قاضی سیامک مدیرخراسانی برگزار شد و وی از بابت افشای اسناد سری و محرمانه دولتی به سه سال زندان، از بابت افشای اسناد سری و محرمانه به قصد اخلال در نظم و امنیت عمومی به چهار سال حبس، نشر اکاذیب علیه شکات خصوصی که عبارت بودند از امامی کاشانی، ناصر واعظ طبسی، محمد و حمید یزدی، علیاکبر ناطق نوری، احمد علمالهدی شش ماه حبس، استفاده از مدرک تحصیلی فاقد ارزشیابی از سوی وزارت علوم و دریافت حقوق بر اساس این مدرک یك سال زندان، افترا به مسئولان نظام شش ماه و بالاخره خیانت در امانت که مربوط به بازنگردادن دو پرونده به سازمان بازرسی کل کشور بود، به یک سال زندان (در مجموع نه سال و نیم سال) محکوم شد؛ که شعبه ٢٢ دادگاه تجدیدنظر تهران، آن را به شش سال تقلیل داد.
عباس پالیزدار بعد از ١۵ ماه بازداشت درسلول های انفرادی و عمومی، نهایتا در ٢۸ تیرماه ۸۸ ، به قید وثیقه از زندان آزاد شد.
پالیزدار چندی پیش نیز در گفتگویی مفصل با روزنامه سیاست روز تاکید کرد "متأسفم از این که برخی ها، از سخنرانیها من تنها برای جلب آرای مردم در انتخابات استفاده کردند. امروز از خودم سوال میکنم چرا متوجه این موضوع نشدم.
از کسانی که از من تنها برای منافع خودشان به صورت مقطعی حمایت کردند نمیگذرم و در روز موعود گریبان اینها را میگیرم و سوال میکنم چرا با شعار مبارزه با فساد وارد شدند ولی در عمل کاری نکردند؟ از این بابت پشیمانم که چرا بازیچه دست دیگران شدم...
"تنظیم: حمید رضا ظریفی نیا"
0 comments:
ارسال یک نظر