افزایش مخارج خانوارها: در شهر ۵٫۳ درصد؛ در روستا ۹٫۸ درصد
کلمه – گروه اقتصادی: جدیدترین گزارشهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که تراز درآمد – هزینه خانوارهای ایرانی، چه در شهرها و چه در روستاها، منفی شده و به طور متوسط – یعنی دستکم نیمی از – خانوارهای ایرانی از پس هزینههای زندگی خود برنمیآیند!
معنای این آمارها، این است که خانوارهای ایرانی ماه به ماه مقروضتر میشوند؛ وضع خانوارهای روستایی هم بدتر از خانوارهای شهری است و قدرت خرید عموم مردم، چه در شهر و چه در روستا، روز به روز کمتر میشود.
جالب است که این آمار مربوط به سال ۸۸ است که هنوز نه تنها از اجرای طرح هدفمند شدن یارانهها خبری نبود، بلکه اثرات روانی این طرح و تورم ناشی از آن نیز وجود نداشت؛ آمارهایی به شدت نگرانکننده و هشدار دهنده، که از چشمانداز ناگواری خبر میدهد که در حوزههای اقتصادی و اجتماعی در انتظار عموم ایرانیان است.
عادل آذر، رییس مرکز آمار ایران روز گذشته در نشستی خبری در جمع اصحاب رسانه از آخرین آمارهای استنتاج شده خبر داد و اعلام کرد براساس آخرین آمارها که مربوط به سال ۸۸ است، متوسط کل هزینه یک خانوار شهری ۳٫۹ نفری، ۹۹ میلیون و ۱۹۱ هزار ریال برای یکسال (ماهانه ۸ میلیون و ۲۶۶ هزار ریال ) است که این رقم نسبت به سال ۸۷ با رشد ۵٫۳ درصدی مواجه شده است.
وی متوسط درآمد خانوار شهری در سال ۸۸ را ۹۳ میلیون و ۶۰۳ هزار ریال (ماهانه بیش از ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار ریال) عنوان کرد و افزود: این رقم نسبت به سال ۸۷ رشد ۶٫۱درصد داشته است.
رئیس مرکز آمار ایران متوسط هزینه یک خانوار روستایی در سال ۸۸ را ۵۹ میلیون و ۲۶۴ هزار ریال با رشد ۹٫۸ درصد نسبت به سال ۸۷ عنوان کرد و افزود: متوسط درآمد یک خانوار روستایی نیز ۵۲ میلیون و ۴۳۷ هزار ریال بوده که نسبت به سال ۸۷ حدود ۸٫۳ درصد رشد داشته است که نشان می دهد هزینه و درآمد خانوارهای روستایی در سال ۸۸ نسبت به سال قبل از آن بالا رفته است.
وضع معیشتی مردم خوب نیست
روزنامه جهان صنعت در یادداشت اول خود، در تحلیل این آمارها نوشت: این بار انتقادهای سالهای اخیر از دولت طی روز گذشته در کلام رییس مرکز آمار ایران خود را نشان داد. آنجا که وی متوسط درآمد خانوار شهری را ماهانه بیش از هفت میلیون و ۸۰۰ هزار ریال و متوسط کل هزینه یک خانوار شهری ۹/۳ نفری را ماهانه هشت میلیون و ۲۶۶ هزار ریال اعلام کرد و گفت که درآمد شهریها شامل رشد ۶/۱ درصدی بوده و میزان هزینهها هم ۳/۵ درصد رشد داشته است تا مشخص شود که هماکنون حدود ۸/۰ درصد بر قدرت خرید خانوار شهری افزوده شده است.
حال در بخش شهری اگر نگاهی سادهانگارانه داشته باشیم، درمییابیم که اکنون تنها با در نظر گرفتن هزینههای عادی و بدیهی زندگی که نمیشود از آنها گذشت دستکم ۹۰۰ هزار تومان هزینه برای یک خانواده چهار نفره باید صرف شود، حال آنکه هزینههای بسیاری را باید فراموش کرد. اما نکته دیگر فاصله این درآمد و هزینههاست که مرکز آمار آن را هویداتر از گذشته کرده است.
اما در بخش روستایی وضعیت بدتر است و توازن هزینه و درآمد حدود ۵/۱ درصد به زیان روستانشینان شده و متوسط هزینه یک خانوار روستایی ۸/۹ درصد رشد داشته اما متوسط درآمد حدود ۳/۸ درصد رشد یافته است .
هزینههای واقعی بیش از اینهاست
نویسنده روزنامه جهان صنعت همچنین ادامه داد: هرچند در آمارهای اعلام شده به روش استنتاج و نحوه پردازش شاخصهای بررسی اشارهای نشده اما به سادگی در بخش شهری میتوان با کنار هم چیدن هزینه مسکن، قبوض، بیمه، ایاب و ذهاب، خوراک، شارژها و پوشاک حداقلی خانوار به ارقامی بیش از هزینههای اعلامی مرکز آمار رسید، حال آنکه پسانداز، مسافرت و بسیاری از بخشهای مورد نیاز زندگی آبرومند و معمولی را فاکتور گرفتهایم و زندگی مذکور را فقط برای حیات در نظر داشتهایم.
در چنین شرایطی است که رییس مرکز آمار با در نظر گرفتن حقیقت گفتههایش فقط از گازکشی، تلفن همراه و درصد دارندگان اتومبیل شخصی آمار میدهد و نمیگوید چند درصد مسکن دارند و چند درصد در رفاه نسبی (و نه کامل) هستند.
اینجاست که ایشان از یک مولفه تازه آماری هم طفره میرود و میگوید آمار و ارقامی برای محاسبه خط فقر تولید نشده است و همچنین شاخصی تحت عنوان شاخص فلاکت محاسبه نمیشود.صد البته که نباید چنین آماری بررسی شود چراکه همین روند منفی درآمد و هزینه گویاست که حرف مردم برای در مضیقه بودن و حرکت به سمت فقر صحیح است، پس چه لزومی دارد که بیشتر گفته شود و صلاح مملکت از دید خسروان تغییر یابد.
چرا خط فقر اعلام نمیشود؟
روزنامه مردمسالاری نیز در سرمقاله خود نوشت: مرکز آمار ایران روز گذشته اعلا م کرد که متوسط هزینه یک خانوار چهارنفره در سال گذشته، حدود ۸۲۶ هزار تومان درماه بوده است. این آمار در شرایطی اعلام می شود که حداقل حقوق کارگران و کارمندان در سال گذشته بسیار کمتر از این میزان بوده است. البته اگر این آمار برای سال جاری اعلام شود، حتی با در نظر گرفتن تورم تک رقمی اعلا م شده توسط بانک مرکزی، بازهم بیش از آن ۸۲۶ هزار تومان خواهد بود. متوسط هزینه یک خانوار چهارنفره در سال گذشته در شرایطی اعلا م شده که دولتمردان از اعلام خط فقر طفره می روند اما به راستی اگر هزینه متوسط یک خانوار در ماه، ۸۲۶ هزار تومان بوده، خط فقر چه میزان خواهد بود؟
اگر تورم را هم تک رقمی در نظر بگیریم، افزایش قیمتها را انکار کنیم و بدون توجه به افزایش روزافزون اجاره مسکن، رکود مسکن را به عنوان عاملی برای عدم افزایش قیمت مسکن درحد اجاره در نظر نگیریم، بازهم نمی توانیم چشم خود را روی این آمار ببندیم; آماری که قطعا در سال جاری بیش از سال گذشته خواهد بود.
خانوارها از پس این هزینهها برنمیآیند
این روزنامه در ادامه سرمقاله خود آورده است: دولتمردانی که هدف خود را استقرار عدالت درجامعه عنوان کرده اند، تا چه حد به این آمار توجه دارند و برای کاهش شکاف طبقاتی چه کرده اند؟ در سال گذشته میزان درآمد چنددرصد از خانواده های چهار نفره ایرانی بیش از ۸۲۶ هزار تومان درماه بوده است تا هزینه های آنها را پوشش دهد؟
البته طبیعتا وقتی یک زوج، به طور مشترک کار می کنند و حداقل یکی از آنها ساعت کاری بیش از ۸ ساعت- بخوانید ۱۲ تا۱۴ ساعت- در روز را با دوشیفت کار در روز تجربه می کنند تا زندگی خود و فرزندان خود را تامین کنند و آنگاه هزینه های روزافزون زندگی را پوشش دهند، آیا می توان این مقدار کار روزانه را حتی اگر موجب پوشش دادن آن هزینه ها شود معقول، منطقی و متناسب دانست؟ چنین خانواده ای، فرصت همراه بودن با فرزندان را در طول روز یا هفته، چه میزان خواهد داشت؟
البته پرسشها بیش از این است اما بهتر است دولتمردان به عواملی که موجبات افزایش میانگین هزینه های خانوار را فراهم آورده توجه دقیق تری داشته باشند تا اگر کسی از مشکلات زندگی و معیشت مردم سخن گفت، محکوم به سیاه نمایی و شبهه افکنی نشود. میانگین ۸۲۶ هزار تومان هزینه ماهانه برای هر خانوار چهار نفره ایرانی، آن هم در سال گذشته، آماری نیست که بتوان بابی تفاوتی از کنار آن عبور کرد.
کلمه – گروه اقتصادی: جدیدترین گزارشهای مرکز آمار ایران نشان میدهد که تراز درآمد – هزینه خانوارهای ایرانی، چه در شهرها و چه در روستاها، منفی شده و به طور متوسط – یعنی دستکم نیمی از – خانوارهای ایرانی از پس هزینههای زندگی خود برنمیآیند!
معنای این آمارها، این است که خانوارهای ایرانی ماه به ماه مقروضتر میشوند؛ وضع خانوارهای روستایی هم بدتر از خانوارهای شهری است و قدرت خرید عموم مردم، چه در شهر و چه در روستا، روز به روز کمتر میشود.
جالب است که این آمار مربوط به سال ۸۸ است که هنوز نه تنها از اجرای طرح هدفمند شدن یارانهها خبری نبود، بلکه اثرات روانی این طرح و تورم ناشی از آن نیز وجود نداشت؛ آمارهایی به شدت نگرانکننده و هشدار دهنده، که از چشمانداز ناگواری خبر میدهد که در حوزههای اقتصادی و اجتماعی در انتظار عموم ایرانیان است.
عادل آذر، رییس مرکز آمار ایران روز گذشته در نشستی خبری در جمع اصحاب رسانه از آخرین آمارهای استنتاج شده خبر داد و اعلام کرد براساس آخرین آمارها که مربوط به سال ۸۸ است، متوسط کل هزینه یک خانوار شهری ۳٫۹ نفری، ۹۹ میلیون و ۱۹۱ هزار ریال برای یکسال (ماهانه ۸ میلیون و ۲۶۶ هزار ریال ) است که این رقم نسبت به سال ۸۷ با رشد ۵٫۳ درصدی مواجه شده است.
وی متوسط درآمد خانوار شهری در سال ۸۸ را ۹۳ میلیون و ۶۰۳ هزار ریال (ماهانه بیش از ۷ میلیون و ۸۰۰ هزار ریال) عنوان کرد و افزود: این رقم نسبت به سال ۸۷ رشد ۶٫۱درصد داشته است.
رئیس مرکز آمار ایران متوسط هزینه یک خانوار روستایی در سال ۸۸ را ۵۹ میلیون و ۲۶۴ هزار ریال با رشد ۹٫۸ درصد نسبت به سال ۸۷ عنوان کرد و افزود: متوسط درآمد یک خانوار روستایی نیز ۵۲ میلیون و ۴۳۷ هزار ریال بوده که نسبت به سال ۸۷ حدود ۸٫۳ درصد رشد داشته است که نشان می دهد هزینه و درآمد خانوارهای روستایی در سال ۸۸ نسبت به سال قبل از آن بالا رفته است.
وضع معیشتی مردم خوب نیست
روزنامه جهان صنعت در یادداشت اول خود، در تحلیل این آمارها نوشت: این بار انتقادهای سالهای اخیر از دولت طی روز گذشته در کلام رییس مرکز آمار ایران خود را نشان داد. آنجا که وی متوسط درآمد خانوار شهری را ماهانه بیش از هفت میلیون و ۸۰۰ هزار ریال و متوسط کل هزینه یک خانوار شهری ۹/۳ نفری را ماهانه هشت میلیون و ۲۶۶ هزار ریال اعلام کرد و گفت که درآمد شهریها شامل رشد ۶/۱ درصدی بوده و میزان هزینهها هم ۳/۵ درصد رشد داشته است تا مشخص شود که هماکنون حدود ۸/۰ درصد بر قدرت خرید خانوار شهری افزوده شده است.
حال در بخش شهری اگر نگاهی سادهانگارانه داشته باشیم، درمییابیم که اکنون تنها با در نظر گرفتن هزینههای عادی و بدیهی زندگی که نمیشود از آنها گذشت دستکم ۹۰۰ هزار تومان هزینه برای یک خانواده چهار نفره باید صرف شود، حال آنکه هزینههای بسیاری را باید فراموش کرد. اما نکته دیگر فاصله این درآمد و هزینههاست که مرکز آمار آن را هویداتر از گذشته کرده است.
اما در بخش روستایی وضعیت بدتر است و توازن هزینه و درآمد حدود ۵/۱ درصد به زیان روستانشینان شده و متوسط هزینه یک خانوار روستایی ۸/۹ درصد رشد داشته اما متوسط درآمد حدود ۳/۸ درصد رشد یافته است .
هزینههای واقعی بیش از اینهاست
نویسنده روزنامه جهان صنعت همچنین ادامه داد: هرچند در آمارهای اعلام شده به روش استنتاج و نحوه پردازش شاخصهای بررسی اشارهای نشده اما به سادگی در بخش شهری میتوان با کنار هم چیدن هزینه مسکن، قبوض، بیمه، ایاب و ذهاب، خوراک، شارژها و پوشاک حداقلی خانوار به ارقامی بیش از هزینههای اعلامی مرکز آمار رسید، حال آنکه پسانداز، مسافرت و بسیاری از بخشهای مورد نیاز زندگی آبرومند و معمولی را فاکتور گرفتهایم و زندگی مذکور را فقط برای حیات در نظر داشتهایم.
در چنین شرایطی است که رییس مرکز آمار با در نظر گرفتن حقیقت گفتههایش فقط از گازکشی، تلفن همراه و درصد دارندگان اتومبیل شخصی آمار میدهد و نمیگوید چند درصد مسکن دارند و چند درصد در رفاه نسبی (و نه کامل) هستند.
اینجاست که ایشان از یک مولفه تازه آماری هم طفره میرود و میگوید آمار و ارقامی برای محاسبه خط فقر تولید نشده است و همچنین شاخصی تحت عنوان شاخص فلاکت محاسبه نمیشود.صد البته که نباید چنین آماری بررسی شود چراکه همین روند منفی درآمد و هزینه گویاست که حرف مردم برای در مضیقه بودن و حرکت به سمت فقر صحیح است، پس چه لزومی دارد که بیشتر گفته شود و صلاح مملکت از دید خسروان تغییر یابد.
چرا خط فقر اعلام نمیشود؟
روزنامه مردمسالاری نیز در سرمقاله خود نوشت: مرکز آمار ایران روز گذشته اعلا م کرد که متوسط هزینه یک خانوار چهارنفره در سال گذشته، حدود ۸۲۶ هزار تومان درماه بوده است. این آمار در شرایطی اعلام می شود که حداقل حقوق کارگران و کارمندان در سال گذشته بسیار کمتر از این میزان بوده است. البته اگر این آمار برای سال جاری اعلام شود، حتی با در نظر گرفتن تورم تک رقمی اعلا م شده توسط بانک مرکزی، بازهم بیش از آن ۸۲۶ هزار تومان خواهد بود. متوسط هزینه یک خانوار چهارنفره در سال گذشته در شرایطی اعلا م شده که دولتمردان از اعلام خط فقر طفره می روند اما به راستی اگر هزینه متوسط یک خانوار در ماه، ۸۲۶ هزار تومان بوده، خط فقر چه میزان خواهد بود؟
اگر تورم را هم تک رقمی در نظر بگیریم، افزایش قیمتها را انکار کنیم و بدون توجه به افزایش روزافزون اجاره مسکن، رکود مسکن را به عنوان عاملی برای عدم افزایش قیمت مسکن درحد اجاره در نظر نگیریم، بازهم نمی توانیم چشم خود را روی این آمار ببندیم; آماری که قطعا در سال جاری بیش از سال گذشته خواهد بود.
خانوارها از پس این هزینهها برنمیآیند
این روزنامه در ادامه سرمقاله خود آورده است: دولتمردانی که هدف خود را استقرار عدالت درجامعه عنوان کرده اند، تا چه حد به این آمار توجه دارند و برای کاهش شکاف طبقاتی چه کرده اند؟ در سال گذشته میزان درآمد چنددرصد از خانواده های چهار نفره ایرانی بیش از ۸۲۶ هزار تومان درماه بوده است تا هزینه های آنها را پوشش دهد؟
البته طبیعتا وقتی یک زوج، به طور مشترک کار می کنند و حداقل یکی از آنها ساعت کاری بیش از ۸ ساعت- بخوانید ۱۲ تا۱۴ ساعت- در روز را با دوشیفت کار در روز تجربه می کنند تا زندگی خود و فرزندان خود را تامین کنند و آنگاه هزینه های روزافزون زندگی را پوشش دهند، آیا می توان این مقدار کار روزانه را حتی اگر موجب پوشش دادن آن هزینه ها شود معقول، منطقی و متناسب دانست؟ چنین خانواده ای، فرصت همراه بودن با فرزندان را در طول روز یا هفته، چه میزان خواهد داشت؟
البته پرسشها بیش از این است اما بهتر است دولتمردان به عواملی که موجبات افزایش میانگین هزینه های خانوار را فراهم آورده توجه دقیق تری داشته باشند تا اگر کسی از مشکلات زندگی و معیشت مردم سخن گفت، محکوم به سیاه نمایی و شبهه افکنی نشود. میانگین ۸۲۶ هزار تومان هزینه ماهانه برای هر خانوار چهار نفره ایرانی، آن هم در سال گذشته، آماری نیست که بتوان بابی تفاوتی از کنار آن عبور کرد.
0 comments:
ارسال یک نظر