مجموعه خبرها: زهرا رهنورد: به رسمیت نمی شناسیم و چندین خبر دیگر




اتهام زنی کیهان به مدیران بانک مرکزی

خشم افراطیون از شعارنویسی بر روی اسکناس

به دنبال اعلامیه بانک مرکزی در مورد "نامحدود" بودن زمان تحویل اسکناس های شعار نویسی شده، حسین شریعتمداری مدیرمسئول روزنامه کیهان و نماینده ولی فقیه در این موسسه، ضمن انتقاد از این تصمیم، از رئیس کل بانک مرکزی خواست تا "عوامل نفوذی بیگانه در راس بانک مرکزی را با کمک دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی کشور" شناسایی کند.

مدیر مسئول کیهان، در "نکته" ای که دیروز در روزنامه تحت مدیریت اش چاپ کرد، جنبش شعار نویسی بر روی اسکناس را که پس از انتخابات خرداد ماه آغاز شده "طرح دیکته شده از سوی تئوریسن های موساد و سی.آی.ای" خواند.
پیش از این نیز شریعتمداری هرگونه اعتراض به نتیجه انتخابات پس از 22 خرداد را توطئه عوامل و تئوریسین های موساد و سی.آی. ای معرفی و بیانیه های میرحسین موسوی و به ویژه بیانیه شماره 17 وی را نیز به طور کل "رو نویسی از نسخه های سیا" قلمداد کرده بود.

کیهان این بار هم در اعتراض به اعلام "زمان نامحدود"برای جمع آوری اسکناس های شعار نویسی شده، بار دیگر از "توطئه سیا و موساد" سخن گفت و  نوشت: "شعارنويسي روي اوراق بهادار، يكي از دستورالعمل هايي است كه تئوريسين هاي «جنگ نرم» و «كودتاي مخملي» به پياده نظام خود توصيه مي كنند و عوامل پشت صحنه فتنه اخير نيز دستورالعمل ياد شده را به كار گرفتند و شعارهايي عليه اسلام، حضرت امام و حتي پيامبر روي برخي از اسكناس ها نوشته و سعي در توزيع آن در چرخه متداول اسكناس ها داشتند كه اين اقدام سران فتنه نيز مانند ساير اقدامات ديكته شده به آنها با واكنش شديد مردم مسلمان و مؤمن روبرو شده و بسياري از اين اسكناس ها توسط خود مردم به بانك ها تحويل گرديده و تعويض شدند".

کیهان با وجود طرح این ادعا که "مردم خود اسکناس های موهن را به بانک ها تحویل داده اند" از رئیس بانک مرکزی به خاطر حذف سقف زمانی تحویل  اسکناس ها انتقاد کرده و نوشته: "آيا اقدام ديروز بانك مركزي، دقيقاً- و البته به طور ناخواسته- در راستاي دستورالعمل رابرت هلوي(تئوریسین سیا درباره انقلاب های مخملی) نيست؟! و آيا جناب آقاي بهمني عزيز نبايد با كمك مراكز امنيتي و اطلاعاتي كشور، خاستگاه اين تصميم عجيب و سئوال برانگيز را كشف كرده و رد پاي افراد نفوذي و جريانات آلوده اي كه دستورالعمل ديكته شده بيگانگان به سران فتنه را در چنته بانك مركزي جاسازي كرده و با لطايف الحيل از زبان رياست محترم اين بانك به پياده نظام خود ابلاغ كرده اند را شناسايي كند؟!"

تاکید کیهان مبنی بر شناسایی عوامل نفوذی در بانک مرکزی در حالی بیان می شود، که محمود بهمنی در سخنان دو روز گذشته خود علت نا محدود اعلام کردن زمان تحویل اسکناس های شعارنویسی شده را ازدحام در بانک ها عنوان کرده بود.

بهمنی گفته بود: "بانك مركزي تاريخي را اعلام كرد كه تمام بانك‌ها آن را پذيرفتند ولي اين تاريخ به دليل اينكه ممكن بود به مردم فشار آورده و آنها را با سختي مواجه كند و همچنين موجب هجوم مردم به بانك‌ها شود، تمديد شد".

کیهان اما درباره این بخش از سخنان رئیس کل بانک مرکزی نوشته: "آقاي بهمني عزيز! همه را مانند خود خيرانديش تلقي نفرمائيد، از كدام هجوم مردم براي تعويض اسكناس هاي مورد اشاره سخن مي گوئيد؟! چه كساني به جنابعالي گزارش داده اند كه مردم براي تعويض اسكناس هاي مخدوش با مشكل و ازدحام در بانك ها روبرو شده اند؟! كمترين ترديدي نداشته باشيد كه تصميم اخير از طريق نفوذي هاي بيگانه به حضرتعالي القا شده است. حضرتعالي با صدور اين ابلاغيه، بي آنكه بخواهيد و توجه داشته باشيد، مجوز انتشار شعارهاي ضد اسلامي و ضد انقلابي را صادر فرموده ايد، كه صد البته از ساحت ايماني شما به دور است".
همزمان با انتشار یادداشت کیهان خطاب به محمود بهمنی، سایت رجا نیوز، یکی از پایگاه های خبری حامی دولت، از زاویه دیگری به این مسئله پرداخت.

رجا نیوز بر خلاف کیهان که  هجوم از سوی  مردم به بانک ها براي تعويض اسكناس هاي مورد اشاره را ردکرده، گزارش داده است که: "نتیجه فراخوان بانک مرکزی مبنی بر تحویل اسکناس های شعارنویسی  شده، علاوه بر افزودن ازدحام باجه بانك‌ها، مشاجراتي بود که در داد و ستدهاي روزانه ميان مردم روی داده است. این در حالی است که در موارد زيادي چنين اسكناس‌هايي در ميان وجوه پرداختي از سوي بانك‌ها نيز كه به صورت بسته‌هاي 100 تايي اسكناس به چشم مي‌خورد كه اين مسئله نيز باعث مراجعه مجدد به بانك و درگيري‌هاي لفظي شده است".

رجا نیوز در بخش دیگری از گزارش خود به بانک مرکزی توصیه کرده است که به جای مهلت گذاری کوتاه مدت، یک مهلت سه ماهه را برای تحویل اسکناس های شعارنویسی شده تعیین کند.

اختلاف نظر دو ارگان حامی دولت درباره ازدحام و عدم ازدحام بانک ها برای تحویل اسکناس در حالی است که برخی از شهروندان در گفت و گو با خبرنگار روز، از عدم اعتنای مردم به بخشنامه بانک مرکزی سخن گفته اند.

یکی از شهروندان می گوید: "نه مهلت تعیین شده قبلی یعنی 17 دی ماه از سوی مردم جدی گرفته شد و نه لغو آن مهلت".
از دیگر سو، محمود بهمنی در مصاحبه اخیر خود از "مرسوم بودن طرح جمع آوری اسکناس های نشاندار در سیستم بانکی ایران" سخن گفته بود که این گفته وی نیز با واکنش منفی رجا نیوز مواجه شده است.

رجا نیوز در اینباره می نویسد: "شعارنويسي عليه نظام به صورت سازماندهي شده بر روي اسكناس‌ها دليل اصلي تأكيد مجدد بانك مركزي و فراخوان تعويض اسكناس‌ها بوده است".

به این ترتیب جنبش شعارنویسی بر روی اسکناس و گردش این اسکناس ها در کل کشوراز یک سوموجبات سردرگمی مسئولان را فراهم آورده و از سوی دیگر خشم وابستگان افراطی دولت را موجب شده که ناتوان از حل مسئله، یک بار دیگر به تئوری "توطئه بیگانگان" متوسل شوند.





 

دولت فعلی، دولت مستقر کشور است

آنچه کروبی گفت؛ آنچه فارس نوشت

مهدی کروبی دیروز طی یک مصاحبه جمعی اعلام کرد "دولت فعلی، دولت مستقر در کشور است و وظیفه دارد کارهای مردم را انجام داده و پاسخگو باشد". این سخن در خبرگزاری فارس، وابسته به نهادهای امنیتی و نظامی به این صورت چاپ شد: "بنده اشكالات خود را  همچنان وارد میدانم اما رئیس جمهور را نیز به رسمیت می شناسم".

خبرگزاری فارس البته  مدعی شد که مهدی کروبی در پاسخ به سئوال خبرنگاراین خبرگزاری این جمله را گفته است؛ اما همین کافی بود تا واکنش سریع محافل خبری و سیاسی ایران را در پی داشته باشد؛واکنشی که در سایت های اینترنتی بسیار منفی بود؛ اما ساعتی بعد سید مجتبی واحدی، مشاور مهدی کروبی با ارائه توضیحاتی به نقل از مهدی کروبی اعلام کرد: "پس از اتمام کنگره در حال خروج بودم که تعدادی از خبرنگاران، سئوالاتی از من پرسیدند و من در پاسخ به انها گفتم که پس از تنفیذ، دولت فعلی، دولت مستقر کشور است و وظیفه دارد کارهای مردم را انجام دهد و پاسخگو باشد".

به گفته آقای واحدی، دبیر کل حزب اعتماد ملی در توضیح این سخنان خود گفته است: "در همان مصاحبه بر این نکته تاکید کردم که تقلب های گسترده درانتخابات صورت گرفته و من برهمه مواضع انتخاباتی خود و اعتراضات خود ایستادگی کرده و می کنم و بیدی هم نیستم که با تهدیدها و فحاشی ها و هتاکی ها عقب نشینی کنم اما مردم مسائل روزمره ای دارند که دولت مستقر باید آنها را حل کند و دولت فعلی پس از تنفیذ، دولت مستقر کشور است و باید پاسخگوی مشکلات مردم باشد".

مهدی کروبی با تاکید بر اینکه "حرف من همان حرف ملت است که رای ما کجاست" گفته است: "همین امروز در مصاحبه با یک روزنامه انگلیسی، گفتم مطمئن باشید دولت احمدی نژاد چهار سال نخواهد ماند."

 

تقلب و دخالت در رأی

حسین کروبی نیز به وب‌سایت سحام‌نیوز، به نقل از پدرش گفت که او همچنان اعتقاد دارد در انتخابات، تقلب روی داده و در شمارش آراء کاملا دخالت شده است.

به گفته حسین کروبی، پدرش افزوده "چون آیت‌الله علی خامنه‌ای، حکم احمدی‌نژاد را تنفیذ کرده است، وی را به عنوان رئیس دولت نظام به رسمیت می‌شناسد."

وی همچنین در گفت و گو با بی بی سی، در پاسخ به این سئوال که چرا این موضع آقای کروبی چند ماه پس از تنفیذ حکم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد اعلام می شود، گفت: "شاید به این دلیل بوده است که در ۸-۷ ماه گذشته ایشان منتظر بودند که حاکمیت به اعتراضات مردم توجه کند و به خواسته های آنها تن بدهد، اما اکنون که حاکمیت اصرار دارد که به خواسته مردم تن ندهد، ایشان می خواهند راه برون رفتی ایجاد کنند."

پسر مهدی کروبی در پاسخ به این سئوال که آیا این موضع گیری نوعی عقب نشینی نیست؟ گفت: "صحبت های آقای کروبی همان صحبت هایی است که در بیانیه هفدهم آقای موسوی هم به نوعی به آن اشاره شده است. این عقب نشینی نیست، بلکه جستجوی راه برون رفت از وضعیتی است که دولت ایجاد کرده و کشور را به سمت پرتگاه می برد".

حسین کروبی همچنین اظهار امیدواری کرد که "موضع گیری تازه آقای کروبی باعث شود مجلس نظارت جدی خود را بر کار دولت اعمال کند و در مواردی که به گفته او دولت بر خلاف منافع کشور حرکت می کند، از دولت بازخواست شود".

 

می خواستند ماست مالی کنند

 نامزد معترض به انتخابات 22 خرداد، ساعتی پیش تر در کنگره حزب مردمسالاری، در واکنش به اظهارات ابوترابی، نایب رئیس مجلس به صراحت گفته بود که "مسئله امروز انتخابات نیست، مسئله کشته شدن جوانان زیر شکنجه است".

ابوترابی از مهدی کروبی انتقاد کرده بود که چرا حکمیت کمیته شورای نگهبان را نپذیرفته است؛ همین باعث شد تا دبیر کل حزب اعتماد ملی بدون وقت تعیین شده پشت تریبون رود و خطاب به او بگوید: "حکمیت را نپذیرفتم چون می خواستند ماست مالی کنند."

کروبی در ادامه به تقلب در انتخابات اشاره کردهو گفت "موارد زیادی وجود دارد که آدم هایی شهادت داده اند در صندوقی ناظر بوده اند و ما در آن مثلاً 90 تا 100 تا رأی داشتیم اما بعداً اعلام کردند صفر یا یک".

وی همچنین به دیدارش با خانواده شهید بهشتی اشاره کرد و گفت: "این بنده های خدا به آیت الله مظاهری هم مراجعه کرده اند اما گفته من هم می ترسم من را بگیرند."

 کروبی همچنین خطاب به ابوترابی گفت: "برادر من اصلاً مسئله انتخابات نیست.مسئله این است که در این کشور در کهریزک 4 نفر جوان کشته شدند. در زمان شاه ما زندان بودیم و مبارزه می کردیم اگر چریک را که براندازی اش قطعی بود می گرفتند و شکنجه هم که می کردند بعد می بردند بهداری درمانش می کردند. اما الان آنقدر شکنجه می کنند که طرف زیر شکنجه می میرد. اینها مسئله اصلی است."

کروبی همچنین در ادامه به موارد دیگری از وقایع بعد از انتخابات اشاره کرد و گفت: "برادر من شما آدم های خوبی هستید شما چشمتان را باز کنید و ببینید چه اتفاقی دارد می افتد و با مردم چه می کنند؟ ما از مردم نخواسته ایم بیایند خیابان و اعتراض کنند. این تصمیم خودشان هست و باید این واقعیت را درک کرد که این تصمیم، تصمیم مردم هست نه من مهدی کروبی."

 

کروبی، محکم و استوار

یک روز پیش تر نیز روابط عمومی حزب اعتماد ملی با انتشار بیانیه ای در پاسخ به روزنامه کیهان اعلام کرده بود که "آقای کروبی محکم و استوار ایستاده و برای تمامی سخنان خود سند دارد."

روزنامه کیهان با اشاره به سخنان مهدی کروبی مبنی بر بسته شدن راههای رایزنی درباره زندانیان نوشته بود: "ظاهراً وی ۸-۷ ماه خواب بوده و تازه بیدار شده و فهمیده چه خبط بزرگی کرده است."

روابط عمومی حزب اعتماد ملی در پاسخ نوشت: "آن کسانی خواب هستندکه سالهاست حقوق مردم را نادیده می گیرند و نمی فهمند که بازداشت فرزندان این انقلاب مانند علیرضا بهشتی و آوردن آنها با لباس زندانی و دمپایی، در دادگاه انقلاب و زیر عکس شهید بزرگوار آیت الله بهشتی چه معنایی می دهد. آن کسانی خوابند که نمی دانند چه اتفاقی افتاده است تا بعد از ۲۷ سال در ختم شهید بهشتی نیروهای ضد شورش با باتوم و سپر  باید مستقرباشند و این مراسم تحت شدیدترین تدابیر امنیتی برگزار شود. آن کسانی خوابند و هنوز بیدار نشده اند که جمعیت ۳ میلیونی مردم را در ۲۵ خرداد ندیدند و سکوت با معنای آنها را نشنیدند. آن کسانی خوابند که به رغم کشتار در بازداشتگاه کهریزک که ننگی برای این انقلاب شد، عامل اصلی آن را در کنار خود می نشانند و از او تقدیر می کنند و در مصونیت آهنی قرار می دهند.آیا می خواهید بدانید که دیگر چه کسانی خوابند و چه زمانی وقت بیداری آنهاست؟ انتخابات آزاد برگزار کنید یا اجازه برگزار یک تجمع آزاد و امن به هواداران آقایان کروبی و موسوی بدهید تا بیبند مردم چگونه بیدارتان می کنند. پس لازم است بدانید که آقای کروبی محکم و استوار ایستاده و برای تمامی سخنان خود سند دارد."

 

زهرا رهنورد
در مصاحبه با روز:

سازش نمی کنیم به رسمیت نمی شناسیم

بیانیه شماره 17 میرحسین موسوی از سوی برخی گروهها و شخصیت های سیاسی نشانه به رسمیت شناختن دولت محمود احمدی نژاد ارزیابی شد و برخی تا بدانجا پیش رفتند که سخن از سازش پشت پرده رهبران جنبش سبز با حکومت به میان آوردند. امری که زهرا رهنورد در مصاحبه با "روز" آن رابه شدت رد و به صراحت اعلام کرد: "نه دولت احمدی نژاد را به رسمیت می شناسیم و نه سازش می کنیم بلکه صادقانه پی گیر حقوق و مطالبات مردم هستیم."

با خانم رهنورد در شرایطی مصاحبه کرده ایم که از یک سو فشارها بر میرحسین موسوی، با بازداشت مشاوران و نزدیکان اوافزایش یافته و از سوی دیگر شایعاتی مبنی بر سازش پشت پرده و به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد از سوی او و سایر رهبران جنبش سبز، پخش شده است. اما خانم رهنورد با وجود همه این فشارها و تهدیدها تصریح می کند: "سینه مان را سپر کرده ایم و آماده برای هرگونه تیر و حمله و تروری هستیم."

مصاحبه با زهرا رهنورد، استاد دانشگاه و نویسنده در پی می آید.

خانم رهنورد بعد از انتشار بیانیه هفدهم آقای موسوی، برخی اینگونه برداشت کرده اند که آقای موسوی، دولت محمود احمدی نژاد را به رسمیت شناخته است. چنین برداشتی درست است؟

برداشت شخصی من از بیانیه، این نیست، چون بندهای دیگر همین بیانیه تاکید دارد که تقلبی در کار بوده و انتخابات سالم نبوده است؛ وقتی در بیانیه بر این موضوع تاکید می شود، چگونه چنین برداشتی می شود؟ من فکر میکنم و برداشت من این است که از متن همین بیانیه به وضوح می توان فهمید که آقای موسوی، دولت برآمده از تقلب را به رسمیت نمی شناسد.

 

ولی اکنون شایعات زیادی درباره سازش پشت پرده آقایان موسوی و کروبی و خاتمی مطرح است و امروز نیز برخی اخبار به نقل از آقای کروبی در مورد به رسمیت شناختن دولت احمدی نژاد منتشر شده است. برخی بیانیه آقای موسوی و سخنان امروز آقای کروبی را به سازش های پشت پرده تعبیر میکنند.

به هیچ وجه چنین چیزی نیست و سازشی در کار نیست. من در آن بیانیه نه تنها هیچ گونه سازشی نمی بینم بلکه آن بیانیه کف خواسته ها و آرمان های مردم است و حداقلی از خواسته های مردم و حکومت می تواند به راحتی این خواسته ها را عملی کند.

 ولی حکومت این خواسته را نمی پذیرد یعنی تاکنون نپذیرفته؛ شما فکر میکنید به این خواسته ها تن خواهند داد؟

من نمی توانم آینده را پیش بینی کنم که چه اتفاقی خواهد افتاد و چه خواهد شد، فقط امیدوارم هر اتفاقی که می افتد به نفع ملت ایران باشد و به سربلندی ملت ایران ختم شود.میخواهم بر این نکته تاکید کنم که نه دولت احمدی نژاد را به رسمیت می شناسیم و نه پشت پرده سازش می کنیم.

 

با بازداشت های گسترده ای که موج دوم آن بعد از روز عاشورا آغاز شد، به نظر میرسد فضا بسته تر از سابق شده و از طرف دیگر شامل کسانی شده که به انقلاب خدمات زیادی کرده اند. به نظرتان این بازداشت ها تاثیری در حرکت مردمی خواهد داشت؟

این بازداشت ها کار بسیار غلط و اشتباهی است که متاسفانه همچنان هم ادامه دارد. بازداشت کسانی که حرفهای آزادیخواهانه میزنند و از حقوق مردم سخن می گویند هیچ محمل قانونی ندارد. باید توجه داشت که آرمان های آزادیخواهانه، دموکراسی طلبی، قانون گرایی و مردمسالاری دینی، پایه های خواسته های مردم است که "رای" نیز در درون همان قرار میگیرد؛ دستگیری ها که چه مردم عادی و چه شخصیت های سیاسی و مطبوعاتی و... را در بر می گیرد، محمل درست و قانونی ندارد. بازداشت شخصی مثل دکتر بهشتی که سمبل همه حق طلبی ها و اندیشمندی های جنبش و یک دلسوز دانشگاهی است چه فایده ای برای آقایان دارد؟ منظورم فقط شخص دکتر بهشتی نیست بلکه او را به عنوان سمبلی از عزیزان دربند می گویم که به خاطر آرمان های بلند و انسانی شان بازداشت شده اند. من همچنین می خواهم مساله زنان را به طور اخص مطرح و تاکید کنم که بازداشت شیرزنان فهیم و آگاه ایرانی، ضربه بزرگی به حیثیت جمهوری اسلامی میزند. زنانی که باید دراجتماع و دانشگاهها مشغول کار باشند اکنون در کنج زندان ها هستند و این موضوع سرافکندگی عظیمی در سطح ایران و جهان برای جمهوری اسلامی به دنبال دارد.

 آیا این بازداشت ها و بگیر و ببندها تاثیری در حرکت مردم و جنبش سبز خواهد داشت؟

این دستگیری ها هیچ گونه تاثیری در خواست و حرکت مردم ندارد؛ مردم به شدت آگاه هستند و با شعور بالای سیاسی، مطالبات خود را پی گیری میکنند. اکنون این مردم هستند که پیشروی روشنفکران هستند، حتی روشنفکران ما به دنبال مردم حرکت می کنند.

 

خانم رهنورد تعداد زیادی از نزدیکان شما و همسرتان بازداشت شده اند؛برادرتان دوبار بازداشت شده و خواهرزاده آقای موسوی نیز به شهادت رسیده اند. این مسائل چه تاثیری در زندگی شخصی و خانوادگی شما داشته است؟

ما با جنبش سبز نفس می کشیم و زندگی می کنیم؛ خود من همیشه از سوی جریان های محافظه کار و واپس گرا سرکوب شده ام اما اندیشه هایم را مطرح کرده ام. متاسفانه فشارهایشان بر زنان آزادیخواه و من متمرکز شده و با اهانت ها و حاشیه سازی هایی که تازگی نیز ندارد و از سالها قبل جریان داشته، سعی در سرکوب ما داشته اند، اما اکنون دیگر حیا را خورده و آبرو را تف کرده اند. زمانی کتاب هایم را اجازه انتشار نمیدادند و کاری کردند که من زندگی کاری و اجتماعی ام را فقط در دانشگاه گذاشتم اما فشارها ادامه داشت. حالا شدید تر شده؛ هدف آنها این است که من وجود نداشته باشم، نفس نکشم و نباشم. حتی زندگی عاشقانه ما را نیز بر نمی تابند و سعی کردند حاشیه ها به وجود آورند اما همگان میدانند ما چه نوع زندگی ای داریم و این فشارها و تهدیدها، هیچ تاثیری در روند زندگی و فعالیت ها و آرمان های ما ندارد.

 

بیشتر میخواهم بدانم چه فضایی بر خانواده و فامیل و نزدیکان شما که این همه هزینه داده و میدهند حاکم است؟ آیا این هزینه ها تاثیری در رابطه آنها با آقای موسوی داشته است؟

این هزینه ها به خاطر آقای موسوی نیست بلکه به خاطر جنبش سبز است؛ ما فرد گرا نیستیم و فردگرایی نداریم و خانواده و فامیل ما نیز جدا از مردمی که هزینه میدهند نیستند. برادر من یک شخصیت کاملا علمی و متخصص است و هیچ نوع فعالیت سیاسی ندارد اما همچون سایر مردم هزینه میدهد. ما سینه مان را سپر کرده ایم و آماده برای هرگونه تیر و حمله و تروری هستیم.

 

خانم رهنورد خود شما نیز تاکنون سه بار مورد حمله قرار گرفته اید؛ گفته می شد افرادی که به شما حمله کردند از "خواهران بسیجی" بودند. ممکن است توضیح دهید اصل قضیه چه بود؟

من نمی توانم با اطمینان بگویم که بسیجی بوده اند اما می گویم که ماموریت داشته اندو از یک روز قبل از 16 آذر تا 18 آذر من در ناامنی شدید قرار داشتم. به طور مداوم  تعقیب ام میکردند و یک بار سرم ریختند و بارها با حرفهای بسیار زشتی اهانت کردند. یکبار که حراست دانشگاه مرا به ماشین منتقل کرد تا از محل دور شوم، یک موتورسوار دستش را داخل ماشین کرد و گاز فلفل زد که به شدت حالم بد شد و مدتی مریض بودم و خونریزی کلیه داشتم. روزهای دیگر نیز حراست دانشگاه مراقبت میکرد. آن 4 روز تا 18 آذر یا توهین میکردند و یا حمله فیزیکی میکردند و هیچ گونه امنیتی نداشتم اما بعد از 18 آذر دست برداشتند و فعلا که خبری نیست.

 

شما نمی ترسید از اینکه یکباره حادثه ای برایتان به وجود آورند؟ آیا پیش بینی چنین حوادثی را کرده اید؟

آزادیخواهی و سلحشوری جزو آرمان های من در زندگی بوده و به خاطر همین از مرگ هم هیچ هراسی ندارم. قبلا گفتم سینه مان را سپر کرده ایم و من به شخصه آماده هرگونه تیر و حمله و تروری هستم.


خامنه‌ای: به دشمن باج نمی‌دهیم

خامنه‌ای که امروز سه‌شنبه در جمع گروهی از مردم مازندران سخن می‌گفت، اظهار داشت که «دشمنان» در مقاطعی، طرح‌هایی برای «وادار کردن نظام اسلامی به باج دادن» داشته‌اند که در اجرای آنها ناکام مانده‌اند.رهبر جمهوری اسلامی افزود که «معارضان نظام اسلامی» به خاطر آنکه خود را «بالاتر از مردم» می‌دانسته و به «دشمنان مردم» متکی بوده‌اند، طی ۳۰ سال گذشته شکست خورده‌اند. آقای خامنه‌ای گفت که «نتیجه بالاتر دانستن خود، از مردم، این می‌شود که اگر مردم در یک حرکت قانونی، اقدام و یا انتخابی کردند، معارضان در مخالفت با اقدام مردم، آن را عوام‌گرایی و مردم را عوام می‌خوانند.» اظهارات رهبر جمهوری اسلامی در شرایطی ایراد می‌شود که با گذشت بیش از شش ماه از زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران، اعتراض‌ها به نتیجه آن همچنان ادامه دارد.


هاشمي: درباره مسائل یزدی در زمان امام ، در جلسه انتخاب رهبري و در قوه قضاييه مطالبي را گوشزد خواهم كرد

عصرایران- جمعي از استادان علوم سياسي دانشگاه‌هاي قم صبح سه‌شنبه با رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام ديدار كردند.

به گزارش ايسنا، آيت‌الله هاشمي رفسنجاني در اين ديدار در پاسخ به پرسش‌ها و نظرات جمع حاضر تاكيد كرد: اسلام كامل‌ترين مكتب براي اداره همه ابعاد جامعه است و مكتب اهل بيت (ع) محكم‌ترين منبع شناخت اسلام و قرآن است.

وي افزود: انقلاب اسلامي ايران اين راه را انتخاب كرده و در بررسي عملكرد سي ساله جمهوري اسلامي، نقاط قوت ناشي از حركت در مسير اسلام و نقاظ ضعف مربوط به اشخاص و انحراف آن‌ها از دستورهاي اسلامي است.

رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام در ادامه با بيان اين كه ساختار نظام اسلامي متكي بر اسلام و سرمايه اعتماد مردم است و هر گونه انحراف از آن مي‌تواند آسيب‌هاي جبران‌ناپذيري به همراه داشته باشد، تصريح كرد: اسلاميت و جمهوريت در قانون اساسي جداشدني نيستند.

هاشمي رفسنجاني در ادامه اصل ولايت فقيه را محور جمهوري اسلامي خواند و گفت: اگر ولايت و جايگاه رهبري آسيب ببيند نمي‌توان آينده خوبي براي كشور متصور بود.

رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام هم‌چنين در پاسخ به پرسش يكي از حاضران درباره آنچه علت حملات و تخريب عليه وي توسط برخي اشخاص از جمله آقاي يزدي خوانده شد، گفت: مهم‌ترين دليل اين حملات، مواضع اينجانب درباره لزوم رعايت حقوق مردم و همچنين دفاع از شخص رهبري و پرهيز از افراط بر اساس عقيده و اعتقاد قلبي‌ام است.

وي افزود: در مورد سخنان اخير آقاي يزدي همان گونه كه قبلا هم گفتم جوابم تا كنون به سخنان توام با عصبانيت و غرض‌آلود ايشان سلام بوده است، ولي با صحبت‌هاي ديروز ايشان و اطلاعات رسيده، اين بار بوي توطئه به مشام مي‌رسد و درباره مسائل ايشان در زمان امام راحل و در جلسه انتخاب رهبري بعد از ارتحال امام و در قوه قضاييه به صورت كتبي مطالبي را گوشزد خواهم كرد.

هاشمي رفسنجاني همگان به ويژه فعالان در عرصه سياست را به رعايت اخلاق و تقوا دعوت كرد و گفت: رعايت نكات اخلاقي، توصيه‌هاي اسلام و نحوه عملكرد ائمه در برخورد با مسائل جامعه و مردم مي‌تواند نظام اسلامي را به عنوان الگوي جهاني مطرح سازد.

بر اساس اين گزارش در اين ديدار برخي استادان با بيان نكاتي درباره جامعه اسلامي از ديدگاه نظري و عملي و همچنين تجربه حكومت اسلامي در سي ساله اخير در ايران، نظراتشان را مطرح كردند.

 

سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۸

شما پیروزید، عربده شان از ترس است

ما عاشقان فوتبال بودیم فرقی نداشت که هوشنگ ابتهاج شاعر بزرگ بود یا داوود رشیدی هنرمند نامدار، وقتی هم می رفتیم امجدیه سی چهل نفر بودیم و زنده یاد محمد بوقی شعارها را می آورد و به تصویب می رساند و جایمان هم مشخص بود سمت چپ جایگاه. اما دوستان نزدیکی داشتیم که  از این عشق ما به ضربه های سر همایون بهزادی و پاهای طلائی شیری و بازی به هم ریزی حسین کلانی هیچ نمی دانستند، از قدرت پای قلیچ خبر نداشتند. از شادی ما شاد می شدند اما دل به آن نمی دادند و مشغول کار خود بودند.

مهندس فیروز اسفندیاری آرشیتکت سرشناس از جمله اینان بود که از راز دلبستگی ما به فوتبال سر نمی آورد اما ناگزیر بود فریادهای ما را بشنود و داد و قال های ما را تحمل کند. تا سرانجام  او هم  به جمع پیوست و به جمع تماشاگران مسابقات [البته از طریق تلویزیون] اضافه شد. منتها وقت تماشای بازی یک سئوال همیشگی وجود داشت و هرگز پاسخی برای آن یافته نشد. هر وقت که یک بازیکن توپی به عقب می فرستاد، برای دفاع خودی و یا حتی دروازه بان خودی، مهندس فریاد می زد این چرا حواسش نیست باید توپ را به طرف دیگر شوت کند. ما لب می گزیدیم و گاهگاه توضیح می دادیم که هم مربی می داند و هم بازیکن که دروازه کدام  طرف است اما... مهندس فریاد می زند اما  ندارد توپ را باید بیندازد به طرف دروازه حریف...

این هفته حرص می خوردیم و باز هفته بعد همین بساط بود. ما بالاخره هم نتوانستیم به مهندس برسانیم که گاهی تیم باید توپ را به عقب بفرستد، گاهی در عرض زمین بازی را وسعت دهد، همیشه به سمت هدف رفتن عاقلانه و میسر نیست.

 چند سالی است خبر ندارم آیا مهندس اسفندیاری بالاخره  موافقت کرده است با خط میانی تیم که گاهی توپ را به دفاع برسانند و گاهی بدهند به دروازه بان خودی یا هنوز فکر می کند الا و لله باید توپ رو به دروازه حریف شوت شود.

و این حکایت دوستان ماست که دیروز با انتشار خبر گفته های کروبی درباره دولت احمدی نژاد و مسوولیت هایش براشفته شدند که ای فغان ناموس جنبش سبز از دست رفت. برخی همان ها بودند که با بیانیه هفدهم مهندس موسوی [و تحلیل اولیه محسن رضائی] هم به همین فغان  افتاده بودند. انگار تیم فوتبال جنبش سبز تعهد داده که هیچ گاه هیچ تدبیری به کار نیاورد، هیچ نقشه ای نداشته باشد.

سیاست دنیای پیچیده ای است، پیچیده تر از فوتبال و پیچیده تر از هر علم دیگری، از همین رو برخی ام العلومش گفته اند. در این دنیای پیچیده و پر از خدعه و توطئه نمی توان با دلی آسان گیر و  بدون نقشه و هدف، بی استراتژی و تاکتیک حرکت کرد. در این دنیا برای همفکران چاره ای نیست جز آن که به مربی و اجزائی از مدیریت  اعتماد کنند. این نظم بازی است. می باید از تماشاگران ثابت قدم تیم های بزرگی مانند منجستر یونایتد یا پرسپولیس بیاموزیم که گاه  قصه دق می کنند اما حاضر نیستند بد مربی تیم شان و بد تیمشان گفته شود. البته لحظاتی هم هست که هواداران از مربی بر می گردند و در همه جای دنیا معمول چنین است که اول شعار می دهند، بعد یک پلاکاردی بلند می کنند. آن گاه مربی باید توضیح بدهد. البته همه این ها منوط به پیروزی است.

همصدا شدن با کیهان که با شادمانی خبر داده "کوچه بن بست بود دنده عقب گرفتند" شایسته سبز ها نیست. این ها تظاهرات کسانی است که بازی را به شما باخته اند. دستاوردهایتان را به این آسانی نفروشید. و حالا که چنین شد بگذارید یک لمحه ای برایتان از خرمی بهار بگویم.

با همه گروگان ها که در زندان دارید. با داغی که از کشته شدن ندا و سهراب و محسن و بچه ها در دل هاست، با همه ظاهر خشن و پیروزمند که می گیرند، با صد و چهل سال حبسی که روی کاغذ به گروه اهل صلاح و قلم دادند، عدالت را به سخره گرفتند، با آن که بسیاری از سران و پشتوانه ها را از خود رنجاندند،  با وجود آن دلهره که  در دلمان افتاد که مبادا شما سبزها  را هم مانند خود به خشونت کشانده  باشند اما در  مقابل پایداری نمانیده ها و منتخبانتان کم آوردند. به هزار روایت  شکست خورده اند. شکست خورده اند چون نگاه کنید هیچ لبخندی به رویشان زده نمی شود. شکست خورده اند چون شب ها راحت نمی خوابند. به میهمانی نمی روند، با وحشت همخانه شده اند، به جشنواره غمزده فجر نگاه کنید که هرگز چنین وضعیتی نداشته، نگاه کنید که دستگاه پوپولیستی که مغرور به حضور میلیونی مردم در سفرهای استانی بود جرات خارج شدن از مجموعه پاستور را ندارد. آن از هنر، از اقتصاد، از روابطشان به روحانیت یکی نوری همدانی دارند، نگاه کنید به وضعیت ورزش و فرار ورزشکاران. توجه کنید که در خانواده سران حتی سران جناح راست چه می گذرد. افتخارشان این بود که دنیا از ما همکاری خواسته اما امروز به جائی جز گویان و سرزمین های دیکتاتور زده گذرشان نیست. حتی خودشان هم به بلوف هایشان باور ندارند، پای صحبت عقلایشان بنشیند می خندند. همان رحیم مشائی که چون استخوانی در گلوی دستگاه احمدی نژاد مانده تنها کسی است که رسم مردمداری می داند و با چه بذل و بخشش و کوششی توانسته دو یا سه هنرمند را ملاقات کند یا به پاستور بکشاند. به ماتمسرای فرهنگستان ها نگاه کنید، به حرف های ضد و نقیض و درهمشان. طنز را از همین رو تعطیل کرده اند. باری تنها و تنها سرمایه اش همان است که آقای کروبی گفت [حکم تنفیذ رهبر]

گوش کنید به متلک های نهان در گفته های صفارهرندی و غلامحسین الهام. بشنوید اشارات  صف کسانی که توسط احمدی نژاد با نهایت بی احترامی رانده شدند [لاریجانی، دانش جعفری، فرهاد رهبر، پورمحمدی، اژه ای، حتی دکتر لنکرانی] و عنایت داشته باشید که این ها به عدد بیش از این ها هستند و بی شمارند اما یا به احترام رهبر و یا از بغض اصلاح طلبان خود را هوادار دولت نشان می دهند. در نهان اگر مهندس موسوی و مهدی کروبی از صحنه کنار بروند و یا فرضا وضعیت موجود را پذیرفته بگیرند، این دولت کیست که نداند  سه ماه ماندنی نیست.

در چنین شرایطی اگر کسی مانند مهدی کروبی توپ را به دفاع خودی داد تا آرایش تیم را مطابق شرایط روز کند تعجبی نباید داشت. نمی دانم چرا برخی برای تحلیل و برای نقد و برای خشم گرفتن و راندن این همه عجله دارند. اینک این صدای از قلعه شادمانان است. روزی که روزش شد نام تک تک عزیزان جوان را که جان در این راه دادند بزرگ می داریم. ما وفاداریم. مقتدایمان دکتر مصدق وقتی سرطان تنشان را گرفته بود و دربار مرحمت کرد و اجازه خروج از کشور داد، وقتی دکتر غلامحسین خان پسرش بر بالین او رفت و مژده داد که بیمارستانی در سویس رزرو شده  "نزدیک همان آسایشگاه که دخترتان خدیجه  در سکوت سال هاست چشم انتظارتان است" این را هم گفت که مصدق را به رفتن و معالجه و خلاص شدن از درد سرطان تشویق کرده باشد، اما فریاد پدر شنید که گفت "مگر غلام ساواکی شده ای، من می خواهم همین جا کنار شهیدان سی تیر دفن شوم. این ها آرزو دارند من خارج باشم و خارج بمیرم. این آرزو را به دلشان می گذارم آن گذرنامه را پاره کن."

روزی نه دیر و نه دور، گذرنامه هایمان را پاره خواهیم کرد. نشان خواهیم داد که خشونت را از آنان نگرفتیم  اما مهربانی را به آنان آموختیم. شرمسارشان خواهیم کرد و لذت انصاف و بخشایش را به آن ها خواهیم چشاند. آن روز داغ خشم و کین را بر دلشان خواهیم گذاشت. بدخواهان را هم مطابق حقوق انسانی و به رای قاضی نه به رای کور خیابانی  کیفر خواهیم داد. عشق خواهیم فروخت سر هر کوچه، گلدانی خواهیم کاشت. یاوه گویان و قلم به مزدان را شرمسار آدمی  خود خواهیم کرد. گوش کنید به صدای بانوی سبز. صدای آسمانی عدل و آزادی را بشنوید.


کوهیار گودرزی و مهرداد رحیمی به محاربه متهم شدند

جنبش راه سبز (جرس): کوهیار گودرزی ، روزنامه نگار و فعال حقوق بشر که از 29 آذرماه در بازداشت نیروهای امنیتی به سر می برد از سلول انفرادی به بند 209 زندان اوین در یک سلول 3 نفره منتقل شده است. اتهامات این عضو کمیته گزارشگران حقوق بشر محاربه، تبلیغ علیه نظام و حضور در تجمع های غیرقانونی عنوان شده است.


وی در چند روز گذشته با سر شکسته و پانسمان شده مشاهده شده است اما از علت شکستگی سر او اطلاعی در دسترس نیست. این فعال حقوق بشر، نسبت به هم بند بودن با فردی که به اتهام عضویت در القاعده بازداشت شده است اعتراض نموده اما تاکنون به اعتراض وی رسیدگی نشده است. این درحالی است که در آيين نامه اجرايي سازمان زندانها، اصل تفكيك جرايم به عنوان يك اصل اساسي مورد تاكيد قرار گرفته است.


کمیته گزارشگران حقوق بشر، از فشار بر اعضای بازداشت شده این کمیته برای پذیرفتن اتهامات و همکاری با بازجوهای پرونده گزارش داده است. بنابر این گزارش ، کوهیار گودرزی شرط همکاری با بازجوی خود را آزادی تمامی زندانیان سیاسی قرار داده است.


به نظر می رسد مسئولان قضایی قصد دارند با مرتبط ساختن کمیته گزارشگران حقوق بشر با احزاب سیاسی خارج از کشور اتهامات سنگینی را به اعضای بازداشت شده این نهاد مدنی تفهیم نمایند. پیش از این نیز دادستان تهران طی دیدار با خانواده نظرآهاری کمیته گزارشگران حقوق بشر را وابسته به منافقین (سازمان مجاهدین) خوانده بود. همچنین مهرداد رحیمی در ملاقات با خانواده اش به تلاش بازجویان پرونده برای تفهیم اتهام محاربه اشاره کرد.
 

کمپین سفارتخانه های سبز ایران راه اندازی شد

ایجاد شده در: 01/27/2010 - 03:27, به روز شده در: 01/27/2010 - 03:38

محمد رضا حیدری، کارمند سابق سفارت ایران در نروژ گفته که همراه دوستانش، کمپین سفارتخانه های سبز را ایجاد کرده است.

به گزارش ندای سبز آزادی، آقای حیدری به صدای آمریکا گفت که هدف کمپین، کمک به سایر کارکنان سفارتخانه های ایرانی است که از حکومت ایران جدا شوند و به جنبش سبز بپیوندند.

وی در بخشی از این گفت و گو اظهار می دارد: این کمپین برای رساندن صدای مردم ایران، افشای موارد نقض حقوق بشر و کمک به مردم برای برگزاری انتخابات آزاد تشکیل شده است که به دولت های دیگر به گفته خودش ثابت کند که در داخل حکومت ایران هم کسانی هستند که از جنبش مردم حمایت می کنند.

آقای حیدری گفت که عده ای از همکارانش در سفارتخانه های دیگر در آسیای میانه و آفریقا هستند که می خواهند کمک کنند اما امکان این فعالیت به صورت علنی را ندارند.

گفتنی است پس از محمدرضا حیدری کنسول ایران در نروژ، ابولفضل اسلامی رایزن پیشین سفارت ایران در ژاپن نیز با انتشار نامه ای به جمع حامیان جنبش سبز پیوست.


تحصن و استعفا برای پاسداشت جمهوریت نظام

ایجاد شده در: 01/27/2010 - 00:14, به روز شده در: 01/27/2010 - 00:28

روزهاییکه می گذرد سالگرد تحصن و استعفای نمایندگان مجلس ششم است. این نوشتار کوتاه مروریست بر این واقعه تاریخی که مهم‌ترین دلیل وقوع آن به باور نمایندگان متحصن و مستعفی ضایع شدن حقوق یک ملت است.

در بی‌نظيرترين اتفاق پارلمانی ايران و در حالي‌که احمد جنتی رئيس شورای نگهبان قانون اساسی بارها نسبت به تاييد صلاحيت فعالين دوم خردادی برای شرکت در انتخابات مجلس ششم موسوم به مجلس اصلاحات استغفار طلبيده بود، اين همان نمايندگان پيشروی اصلا‌ح‌طلب بودند که پس از رد صلاحيت های گسترده در آستانه انتخابات هفتمين مجلس نظام اسلامی که با جشن های سالگرد پيرورزی نظام هم همراه می شد، بيست و يکمين روز دی ماه ۸۲ را انتخاب کردند تا در خانه ملت به تحصن نشينند و کليد ماجرايی را روشن کنند که ۲۶ روز پر حادثه را رقم می‌زد و نقطه عطف آن هم استعفای ۱۲۵ نماينده در ساعت ۹:۳۰ روز دوازدهم بهمن ماه بود.

در انتظار روزهای سخت

داستان اعتراضات گسترده به رد صلاحيت های بی نظير کانديداهای نمايندگی مجلس هفتم پيش از آنکه در روز يکشنبه ۲۱ دی ماه توسط محمدرضا خاتمی نايب رئيس مجلس و سخنگوی متحصنين اعلام شود، در اعلام مواضعی که فعالين دوم خردادی مطرح می کردند هشدار داده شده بود. در اوايل آذرماه همان سال بهزاد نبوی عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی و نايب رئيس مجلس اصلاحات آماج حملات نوشتاری و کلامی منسوبان به ستاد ضد اصلاحات قرار گرفت. در عين حال سعيد حجاريان نیز در پنجمين سالروز تاسيس حزب مشارکت به ميان هم حزبی های خود رفت تا به آنها يادآوری کند که بايد در انتظار "روزهای سخت تری" باشند.

کاری نکنيد که توپخانه مجلس هم آتش کند
پيش بينی آنچه که تقريباً يک ماه و نيم بعد به تحصن و استعفای نمايندگان منجر شد پيش از اين حتی توسط مهدی کروبی رئيس وقت مجلس و دبيرکل وقت مجمع روحانيون مبارز هم هشدار داده شده بود. يک روز بعد از آنکه بهزاد نبوی در مجلس اصلاحات، رئيس جمهوری محمد خاتمی را مورد خطاب قرار داد و از او خواست که با "افشای اطلاعات موثق خود درمورد گردانندگان برخی سايت های اينترنتی و موقعيت آنها در نهادهای حکومتی"، پرده نهان "ستاد فرماندهی ضد اصلاحات" را آشکار سازد، اين مهدی کروبی بود که هشدار می داد: "کاری نکنيد که توپخانه مجلس هم آتش کند."

نطفه تمام اتفاقاتی که به تحصن، استعفا و در نهايت عدم حضور جمع وسيعی از فعالان عضو جبهه دوم خرداد در هفتمين انتخابات مجلس شورای اسلامی منجر گرديد نيز بعد از همين اعلام اوليه بررسی ردصلاحيت ها از سوی هيات های نظارت منسوب به شورای نگهبان بسته شد. جايی که دو فراکسيون ارتدوکس تر نسبت به مبانی اصلاحات در مجلس ششم يعنی "مشارکت" و "مجاهدين" نشستی را تشکيل دادند و از درون آن، تصميم برای تحصن نمايندگان ملت در خانه ملت و برای اعتراض به نقض حقوق اساسی ملت بيرون آمد. از اين رو اگرچه آبستراکسيون نمايندگان اکثريت مجلس ششم در صبح روز يکشنبه ۲۱ دی ماه ۱۳۸۲ ابتدا از سوی رئيس مجلس مهدی کروبی به عنوان "تنفس يک ساعته" ناميده شد اما زمانی که شمس الدين وهابی عضو فراکسيون اکثريت مجلس بيانيه شماره ۱ متحصنين را قرائت کرد و طی آن ضمن يادآوری فرازی از وصيتنامه امام که طی آن از فرزندان خود خواسته بود که "نگذارند انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد"، خبر از تحصن نامحدود در خانه ملت داد معلوم شد که داستان بسيار فراتر از تنفس يک ساعته ای است که رئيس مجلس گفته است. اين هم در حالی بود که رئيس جمهوری محمدخاتمی می گفت: "من نمی فهمم شورای نگهبان چه می گويد" و مهدی کروبی هم با انتقاد از شورای نگهبان، اعضای آن را خطاب قرار می داد تا اعلام کند: "زمان آنکه شورای نگهبان می گفت که هم رد صلاحيت می کنيم و هم جواب نمی دهيم ديگر سپری شده است."

حداد عادل: اصلاح طلبان چندشبی را به جای خانه خود در خانه ملت خوابيدند
مصباح يزدی: چرت زدن بعضی ها باعث ورود مشتی شيطان به مجلس ششم شد
در روزهايی که مجلس اصلاحات در اعتراض به ردصلاحيت های گسترده در روزه سياسی هم به سر می برد تمام تلاش هايی که برای حل مشکل ردصلاحيت ها از سوی دو ارگان انتخابی حکومت انجام می گرفت توسط نهاد انتصابی شورای نگهبان با بن بست مواجه می گرديد. این در حالی بود که مجلس اصلاحات در تمام روزهای تحصن نسبت به امور روزمره مجلس بی تفاوتی نمی کرد و درحالی که نمايندگان اصلاح طلب عصر مجلس را به ميزبانی آنها که برای ابراز همراهی با نمايندگان ملت به خانه ملت آمده بودند می گذراندند و در جلسات کميته های تحصن حضور پيدا می کردند بسياری از آنها هم صبح و بعدازظهر در جلسات کميسيون تلفيق بودجه کشور حاضر می شدند و البته هم بسيار پوست کلفت تر از همکاران محافظه کار خود بودند که به قول رئيس فراکسيون اقليت و رئيس بعدی مجلس در وصف بيهودگی تحصن اصلاح طلبان اعتقاد داشتند که هيچ اتفاق خاصی رخ نداده و اصلاح طلبان چندشبی را به جای خانه خود در خانه ملت خوابيدند." البته آقای حداد عادل نگفت که چند شب را حاضر بود خود به جای خانه خويش در خانه ملت تا صبح سپری کند. به اين اظهارنظر هم البته افزوده می شود سخنان مصباح يزدی که اعتقاد داشت "چرت زدن بعضی ها باعث ورود مشتی شيطان به مجلس ششم شد و با نفوذ چند نفر در مجلس و فريب عده ای ديگر، حادثه شومی در خانه ملت رخ داد که مايه ننگ جمهوری اسلامی شد." اين هم البته غير از نوشته های حسين شريعتمداری در روزنامه کيهان بود که خطاب به رئيس جمهوری محمد خاتمی می گفت: "جناب آقای رئيس جمهور در مقابل چشمان حيرت زده و نگاه ناباورانه مردم، خطاب به استانداران فرمودند که اگر قرار بر رفتن باشد همه با هم می رويم." مدير مسئول کيهان البته در ادامه هم افزود: :البته (آقای رئيس جمهور) نفرمودند کجا." هرچند که حسين شريعتمداری خودش هم نگفت چشمان حيرت زده مردم و نگاه ناباورانه آنها را کجا ديده است که برای تخطئه رئيس جمهور از آن خبر می دهد.

استعفا در دوازدهم بهمن ماه
با تمام اينها اما مجلس و نمايندگان اصلاح طلب آن در تحصن و استعفا به اندازه ای جدی بودند که بی اعتنا به صحبت هايی از قبيل آنچه نشريه يالثارات وابسته به انصار حزب الله "شورای نگهبان را واقع در تنگه احد می دانست" و می گفت که اين شورا "همگام با مالک اشتر تا يک قدمی انهدام راس فتنه پيش رفته است،" در دوازدهمين روز بهمن ماه و همزمان با آغاز دهه فجر و درست در ساعت 9:30 که يادآور حضور امام خمينی در خاک ميهن بود پوشه های زردرنگ استعفا را بالا بگيرند و در روزی که عزت الله ضرغامی معاون پارلمانی و رئيس آينده صداوسيما هم حاضر بود به علی مزروعی و محسن ميردامادی وکالت دهند تا اعلام نمايند:

حال که مستی زدگان قدرت و مدهوشان استبداد را يارای درک آن انذارها و هشدارها و اين خروش ها و اعتراض ها و اهميت و حساسيت شرايط کنونی جامعه و کشور نيست و اقتدارگرايان عزم خود را جزم کرده اند تا با حذف جمهوريت نظام و در نتيجه اسلاميت آن و تشکيل مجلس فرمايشی و فرمانبردار سراشيب سقوط را تا فرجام شوم آن و سوختن در آتشی که خود هيزم آنند طی کنند، ما را چاره ای جز عدم حضور و عدم همراهی در اين مسير و گريزی جز استعفا از عنوانی نيست که از اين پس در آن خيری برای ملت و فخری برای خود نمی يابيم.

بليت نمايش انتخابات غيرقانونی را نمی فروشيم

 

روزهای بعد از استعفای نمايندگان تا پنجشنبه شانزدهم بهمن ماه که نمايندگان ملت با انتشار هيجدهمين بيانيه خود پايان تحصن خود را اعلام کردند و عنوان نمودند که "مردم بر همه اسرار آگاهند و نمايندگان متحصن در انتخابات اول اسفند شرکت نخواهند کرد" نيز در مخالفت نمايندگان با شورای نگهبان قانون اساسی و تلاش های ناکام روسای جمهوری و مجلس برای قانع کردن اين شورا جهت برگزاری انتخاباتی آزاد، عادلانه و رقابتی سپری شد. هرچند که نواب رياست مجلس، بهزاد نبوی و محمدرضا خاتمی طی نامه ای به شورای نگهبان از اعضای آن خواستند دلايل خود را برای رد صلاحيت آنها به صورت روشن و آشکار به مردم اعلام کنند و در ترس از بی آبرو شدن اين دو قرار نگيرند؛ تقاضايی که البته عملی هم نشد تا محمدرضا خاتمی دبيرکل جبهه مشارکت، از "کودتای محو جمهوريت نظام" خبر دهد و بهزاد نبوی عضو ارشد سازمان مجاهدين انقلاب اسلامی هم ضمن اعلام اين نکته که "متحصنين بليت نمايش انتخابات غيرقانونی و غيرعادلانه را به مردم نمی فروشند" از قضاوت تاريخ و مردم آگاه برای مشخص کردن آنکه چه کسانی "گردن کلفت" هستند خبر دهد و بگويد اين قضاوت همان همان قضاوتی است که مشخص کرد "لياخوف ها و رضا خان گردن کلفت بودند يا مدرس ها و مصدق ها."
امروز ۶ سال از آن روزها گذشته است. روزهایی که جمهوریت نظام آشکارا در مسلخ نظارت استصوابی شورای نگهبان قرار گرفت. اگرچه تمام آن اتفاقات منجر به حذف فیزیکی گسترده اصلاح طلبان از حیات اجتماعی خودشان در نظامی که برای استقرار آن بسیار تلاش کرده بودند، نشد، اما هشدار آن روز اصلاح طلبان مبنی بر آغاز تلاش ها برای حاکمیت کودتا به از ۶ سال توسط ارتباط ارگانیک نیروهای نظامی و سیاستمدارانی که دل در گرو قدرت دائمی دارند محقق شد. انتخابات ریاست جمهوری دهم تکمیل پروژه ای بود که با انتخابات مجلس هفتم آغاز می‌شد. پروژه‌ای که البته هرچند آغاز خوش یمنی رو برای مبدعان خود به همراه داشت، پایان غم انگیزی را به آنان هشدار می دهد. اعتراضات 7 ماهه جنبش سبز اثبات این مدعاست.

0 comments:

ارسال یک نظر