سعید زندگانی
جرس - دراولین پرده سراغ استاد محمدرضا لطفی می رویم که می گوید ارشاد بخاطر ریشش از انتشار پوستر کنسرت او وگروه شیدا جلوگیری کرده است؛ در پرده دوم از دغدغه های سینمائی یک نماینده تندرو مجلس آگاه می شویم؛ نامزدی رمان «کلنل" دولت آبادی برای جایزه "بوکرمن" آسیا، موضوع پرده سوم است؛ در پرده چهارم از سپانلو می شنویم که می گوید ارشاد با من مشکل دارد، تقصیر رودکی چیست؟ موضوع نگهداری غیر استاندارد مجسمه های تناولی از سوی شهرداری تهران را در پرده پنجم پی می گیریم؛ در پرده ششم خبر خمیر شدن کتاب "سوخته دلان" را می خوانیم و در پرده آخر به دیدن "یه حبه قند" می رویم که فیلمی است در ستایش زندگی!
ریش استاد لطفی هم مسئله دار شد!
درحالیکه "رادیو گفت و گو" در تدارک برنامه ای علیه استادمحمدرضاشجریان بود تا به نوشته خبرگزاری فارس "مواضع ضد دینی" او را در مصاحبه هایش با رسانه های خارج از کشور، با حضور دوسه هنرمند و کارشناس حکومتی بررسی کند، سانسورچی ها در اداره موسیقی وزارت ارشاد به استاد محمدرضا لطفی اطلاع داده بودند که "ریشش مسئله دارد" و بنرها و پوسترهای او برای کنسرتی که قرار است 25 تا 27 آبان با گروه بزرگ شیدا در سالن میلاد مجموعه نمایشگاهی تهران برگزار شود، نمی تواند با این شکل و شمایل در سطح شهر پخش شود!
وقتی این خبر بوسیله یکی دو سایت خبری پخش شد، کسی باور نمی کرد که حقیقت داشته باشد. مردم ایران و دوستداران موسیقی اصیل و ملی ایران دهه هاست، از پیش از انقلاب تاکنون، لطفی را با همین ریش و با همین شکل و شمایل چه روی صحنه و چه روی صفحه تلویزیون دیده اند؛ تفاوت در این است که موی سر و محاسن او در این سالها از سیاهی به سفیدی گرائیده اما هیچگاه مسئله نداشته است. حالا چه شده که وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد از او می خواهد تا ریشش را اصلاح کند تا مجوز پخش بنرهای تبلیغاتی کنسرتش را صادر کند؟
سید ابوالحسن مختاباد پژوهشگر و نویسنده موسیقی در این مورد و در مقاله ای در "خبرآنلاین" نوشته است: روز یکشنبه هشتم آبان، بعد از انتشار مصاحبه استاد محمدرضا لطفی با خبرنگاران درباره کنسرت آخر آبانش در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران، خبری از خبرگزاری یا سایت "پارس توریسم" به دستم رسید که مضمون آن چنین بود: استاد محمدرضا لطفی در نشست خود با خبرنگاران گله کردند که وزارت ارشاد مجوز نصب بنرهای تبلیغاتی کنسرت را نمیدهد و دلیلش هم وجود ریش آقای لطفی است"! از خواندن این خبر تعجب کردم، چون تقریبا در سایتها و خبرگزاریهای دیگری که از این نشست گزارش دادند این بخش نیامده بود.
صبح روز دوشنبه که در دفتر موسسه "آوای شیدا" ملاقاتی با استاد داشتم و ماجرا را جویا شدم، گفتند: "درست است. مسئولان ارشاد به پوستر من گیر دادند و گفتند این ریش شما مشکل دارد و نمیتواند در پوستر بیاید. به آنها گفتم من با این ریش دهها بار کنسرت دادم، در برنامه تلویزیونی سیمای جمهوری اسلامی ایران شرکت کردم و همه مرا با این ریش میشناسند و خلاصه کلی دلیل و مدرک آوردم ،اما قانع نشدند که نشدند و چند روز کل کار را خواباندند. در حالی که تبلیغات کنسرت ما باید از چند روز قبل شروع میشد. در نهایت عصبانی شدم و به آنها گفتم اگر بیش از این بخواهید اذیت کنید، مستقیم ماجرا را با وزیر ارشاد در میان میگذارم. چنانکه چند سال قبل که مجوز آلبوم مرا معطل میکردند، آلبوم دو نوازی سهتار و تمبک، ماجرا را به آقای صفار هرندی کشاندم و ایشان شخصا دستور دادند دست از این تنگنظریها بردارند و به آلبوم مجوز بدهند."
در حالیکه کمتر از دو هفته به برگزاری کنسرت لطفی با گروه همنوازان بزرگ شیدا و به خوانندگی علیرضا فریدون پور مانده، معلوم نیست که پوسترها و بنرهای تبلیغاتی این کنسرت توانسته اند اجازه پخش بگیرند یانه؟ سازنده "ایران ای سرای امید" اگر چند سال قبل برای مجوز آلبومش به وزیر ارشاد (صفارهرندی) شکایت برد و نتیجه گرفت، زمانی بود که دوست دیرینه اش "مهدی کلهر" مشاور هنری احمدی نژاد بود و با کمک او توانست پس از سالها اقامت در خارج، به ایران بازگردد و "مکتب میرزاعبداله" را راه بیاندازد و گروه شیدا را هم بازسازی کند. اما حالا که کلهر نیست، آیا وزارت ارشاد دست از ریش استاد بر می دارد؟
دغدغه های سینمائی مجلس از زبان شیخ تندرو
حمید رسائی عضو بانفوذ کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و عضو بازبینی فیلمهای سینمائی در وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد، جمعه گذشته میهمان ویژه برنامه تلویزیونی "هفت" بود تا دغدغه های سینمائی حکومت را با بینندگان این برنامه در کانال سه سیمای جمهوری اسلامی در میان بگذارد که در نهایت معلوم شد این دغدغه ها بیشتر به فیلمهائی برمی گردد که سازندگان آنها با دستگاه سانسور حکومتی کنار نیامده و فیلمهائی ساخته اند که "در راستای اهداف نظام" نیستند و مسئله دارند!
این شیخ تندرو که اعتراف کرد فیلمهای اولیه محسن مخملباف مانند "عروسی خوبان"، "استعازه" و"بایسیکل ران" تأثیر بسیاری روی او گذاشته و در شکل گیری نگاه فرهنگی و هنری وی بسیار تأثیر گذار بوده، اظهار تاسف کرد که "این شخص" در حال حاضر کاملاً مخالف با ارزشهایی شده است که روزی به آنها اعتقاد داشته. معلوم شد که شیخ به سه گانه سطحی و نازل "اخراجیها" علاقمند است و "یوسف پیامبر" فرج اله سلحشور و "ملک سلیمان" شهریار بحرانی فیلمهای مورد علاقه او هستند. در مقابل، وی در مورد "جدائی نادر از سیمین" معتقد بود که این فیلم با وجود ساختار قوی، در لایه های زیرین خود سیاسی است و نگاهی منتقدانه به شرایط اجتماعی دارد!
دیگر فیلم مسئله دار از نگاه رسائی، آخرین ساخته کمال تبریزی "خیابانهای آرام" بود که او اعتقاد داشت اگرچه لوکیشن و داستان این فیلم در جمهوری ارمنستان می گذرد، اما این فیلم در حقیقت ماجراهای پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را در جائی دیگر بازسازی کرده و نگاه "فتنه گرانه" به این موضوع دارد. در مورد "گزارش یک جشن" ساخته ابراهیم حاتمی کیا نیز رسائی معتقد بود که این فیلم نیز در راستای خواسته فتنه گران ساخته شده است. این دو فیلم مدتهاست نتوانسته اند اجازه اکران بگیرند، اگرچه گفته می شود هردو پس از اعمال ممیزیهای مورد نظر شورای بازبینی، در ماههای آینده روی پرده خواهند رفت.
رسایی درباره جلسه غیر علنی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس با وزیر ارشاد گفت: "انتقاد اصلی به وزیر ارشاد به مضامین فیلمها باز می گشت که چرا از فیلمهایی که وظیفه اصلی شان سیاهنمایی و انتقاد از نظام است حمایت میشود؟ این حمایتها نباید ازچنین فیلمهایی صورت گیرد. ما در حوزهای که به قوانین سینمایی مربوط میشود پیگیریهایی انجام میدهیم، در سینما بر روی برخی فیلمها دست میگذارند و آنها اجازه اکران پیدا نمیکنند، اما وقتی این آثار بررسی میشوند به این نتیجه میرسیم که اجازه ساخت هم نباید به آنها داده می شد."
وی بیان کرد از زمانی که به شورای بازبینی آثار سینمایی وارد شده بیشتر برای سینمای ایران تأسف میخورد، چون قبلاً فقط تماشاگر این سینما بوده اما درحال حاضرمتوجه میشود که بسیاری از این فیلمها دغدغه مخاطبان ما نیستند و برخی فیلمها از این شورا مجوز اکران دریافت کرده اند مثل "دموکراسی در روز روشن" که نباید به نمایش در می آمد، زیرا صراحتاً به ارزشهای انقلاب توهین کرده است. رسائی گفت: "شورای بازبینی بیشتر با دیدی اصلاحاتی به دیدن فیلمها مینشیند، اما من معتقدم که این مسئله هم درست نیست که به هر فیلمی اجازه نمایش داده شود، چون باید جلوی برخی از فیلمها گرفته شود"!
دولت آبادی نامزد جایزه "بوکرمن" آسیا: کاش "کلنل" در ایران منتشر می شد!
محمود دولت آبادی نویسنده نامدار ایرانی برای رمان "کلنل" نامزد دریافت جایزه معتبر"بوکرمن" آسیا شده است، اما می گوید بجای این جوایز آرزو می کند که کتابش بتواند پس از سالها از نگارش آن، درایران مجوز چاپ بگیرد و به دست مردمی برسد که او کتاب را برای آنها نوشته است. امسال دوازده رمان از ژاپن، ایران، چین، هند، پاکستان، کره جنوبی و بنگلادش از بین ۹۰ اثر در فهرست اولیه دریافت جایزه ادبی آسیایی "بوکرمن" بریتانیا قرار گرفته اند. در کنار دولت آبادی، اسامی نویسندگان سرشناسی چون "هاروکی موراکامی" از ژاپن و "آرونداتی روی" از هندوستان در این لیست به چشم می خورد. "چانگ را لی" برنده جایزه ادبی "پولیتزر"، "ویکاس سواروپ" که فیلم "میلونر زاغه نشین" از روی کتاب او ساخته شده و "راضیه اقبال" گزارشگر بی.بی.سی. اعضای هیئت داوران جایزه "بوکر من" هستند.
محمود دولتآبادی «کلنل" را بیست و پنج سال پیش نوشته اما قبل از آنکه مجوز انتشار در ایران بگیرد، به زبانهای آلمانی و انگلیسی ترجمه و در کشورهای دیگر پخش شده است و همین ترجمه انگلیسی کتاب است که نامزد دریافت جایزه "بوکر من" شده است. به نوشته روزنامه شرق، وقتي خبر قرار گرفتن رمان «كلنل» محمود دولتآبادي در فهرست اوليه نامزدهاي جايزه بوكرمن (بوكر آسيايي) به نویسنده داده شد، دولتآبادي گفت: "براي من خبر مهم، خبر انتشار كلنل در ايران است و فقط اميدوارم «كلنل» در وطنم مجوز بگيرد تا مردمي كه بهراستي «كلنل» را براي آنها نوشتهام، بتوانند اين كتاب را به زبان مادريشان بخوانند."
دولتآبادي درباره آخرين وضعيت اين رمان ميگويد: "سه سال است كه اين رمان را به وزارت ارشاد فرستادهايم اما تاكنون در بلاتكليفي مانده و هيچ خبري از انتشار آن نيست. من از ناشرم هم خواستم به ارشاد برود و خبري از انتشار اين كتاب بگيرد اما متاسفانه پيگيريهاي ما جوابي نداد و به راهي نرفت." نويسنده «كليدر» چندي پيش هم در گفتوگويي درباره وضعيت اصلاحيههاي واردشده به اين كتاب گفته بود: "بار نخست اين رمان 43 اصلاحيه خورد كه بعد از انجام تمام تصحيحات، كتاب را دوباره به ارشاد فرستادند و حالا با 21 اصلاحيه جديد مواجه شده است. اميدوارم وزارت فرهنگ و ارشاد اجازه دهد تا اين رمان به فارسي و در تهران منتشر شود."
ترجمه آلماني «کلنل» يك سال بعد از سپرده شدنش به ارشاد ودر چند كشور آلمانيزبان منتشر شد وبعد از انتشار با چنان استقبالي روبهرو شد كه منتقدي آلماني، از خواندن اين رمان چنان به وجد آمد كه آن را با آثار بكت و كافكا و كامو مقايسه كرد و آنرا همتراز نقاشي گرنيكاي پيكاسودانست. «كلنل» در زمان انتشار به زبان آلماني، نامزد جايزه بينالمللي برلين شد و نامش در فهرست نهايي اين جايزه قرار گرفت. اينها همه در حالي اتفاق افتاده است كه به گفته خود دولتآبادي، در ايران و به زبان فارسي هيچكس به جز احمد شاملو اين رمان را نخوانده و شاملو بهعنوان تنها خواننده ايراني متن فارسي كلنل، آن را رماني «بزرگ» خوانده است.
جايزه "بوکرمن" آسیائی كه در سال 2006 راهاندازي شده، به داوري آثار نويسندگان كشورهاي آسيايي ميپردازد. این جایزه در دورههاي پيشين به نويسندگاني از آسيايشرقي ميپرداخت اما امسال بر اساس تغييراتي در مقررات اين جايزه، آثار نويسندگان خاورميانه نيز در اين جايزه داوري ميشود. طبق مقررات تازه اين جايزه، امسال آثاري از نويسندگان کشورهای آسیائی كه به زبان انگليسي نوشته يا ترجمه شدهاند به فهرست داوري راه يافته اند. اگر«كلنل» دولتآبادي موفق به دريافت اين جايزه شود، نخستين رمان ايراني خواهد بود كه جايزهاي معتبر در خارج از محدوده مرزهاي جوايز ادبي داخلي را از آن خود ميكند.
سپانلو: با من مشکل دارید، گناه رودکی چیست؟
دیوان اشعار رودکی هم اجازه چاپ نمی گیرد. محمدعلی سپانلو شاعر و ادیب سرشناس، در گفت و گو با خبرگزاری سینمای ایران گفته است: "از ابتدای امسال کتاب دیوان اشعار رودکی را برای انتشار به ارشاد سپرده ام، اما با توجه به این که ارشاد اعلام کرده مدت معطل ماندن کتاب ها در ممیزی کاهش یافته است، به نظر می رسد که آن ها قصد انتشار این کتاب را ندارند و با من مشکل دارند، اما در میان مشکلات ارشاد با ما، گناه رودکی چیست؟ نمی دانم چه کسی باید به این پرسش پاسخ دهد؟ به هر حال رودکی یک شاعر بزرگ و صاحب اعتبار در زبان فارسی است."
سپانلو در مورد کتابی که به اداره کتاب وزارت ارشاد سپرده است تا مجوز نشر بگیرد، توضیح داد: "من اشعار تازه ای از رودکی یافته ام و به این دیوان افزوده ام. این تنها تفاوت کتاب حاضر با چاپ های پیشین است. اگر آقایان گمان می کنند که این شعر ها ازرودکی نیست، به جای سکوت کردن و معطل گذاشتن کتاب بیایند و این مساله را بررسی کنند." تجدید چاپ اثری از «گراهام گرین» با ترجمه محمدعلی سپانلو با عنوان «مقلدها» نیزدر انتظار مجوز ارشاد است. همچنین مصاحبه با این شاعر در پروژه مجموعه کتاب «تاریخ شفاهی ایران» که از سوی نشر ثالث منتشر می شد، ماههاست که درانتظاراجازه انتشار است.
تناولی: مجسمه هایم را به خودم برگردانید!
نمایشگاه انفرادی مجسمه ساز و پژوهشگر شناخته شده کشورمان پرویز تناولی که از یکماه پیش درمرکز هنری "آستین و دزدموند" لندن برپاست، به علت استقبال علاقمندان ده روز دیگر تمدید شده است و در دیگر گالریهای معتبر دنیا آثار او را روی دست می برند؛ در حالیکه مجسمه های او در موزه امام علی تهران آنچنان حال و روز بدی داردکه این هنرمند در خواست کرده است تا شهرداری تهران آنها را به او برگرداند تا پس از مرمت به شکل بهتری مورد استفاده قرار بگیرد.
نگهداري غيراستاندارد هفت مجسمه پرويز تناولي در موزه امام علي که به گفته برخی رسانه ها وسیله بازی برای بچه ها شده است، واكنش تند پرويز تناولي را در پي داشت. اين مجسمه ساز پيشكسوت در گفتوگو با رسانه ها ضمن اعتراض به برخورد نامناسب شهرداري با آثارش گفت: "من رضايتي نسبت به نگهداري آثارم از سوي شهرداري ندارم. شهرداري اين آثار را چند سال قبل با رقمي ناچيز از من خريد؛ به اين شرط كه آنها را در يكجا نگهداري كند و پراكنده نشوند. قرار بود موزهاي با عنوان «موزه پرويز تناولي» در محل خانه من داير شود و اين آثار در آنجا نگهداري گردد. متاسفانه طي اين سالها تعدادي از اين مجسمهها شكست و تعدادي هم مفقود شد. حالا هم ميشنوم كه هفت مجسمهام در موزه امام علي وسيله بازي شده است. من اين آثار را براي راهاندازي موزه تناولي به شهرداري واگذار كردم، ولي متاسفانه همهشان پخش و پلا شدهاند."
تناولي با ذكر اين نكته كه آثار فوق متعلق به شهرداري و نهادهاي زيرمجموعه آن نيست، افزود: "قرار اوليه اين بود که اين آثار در خانهام به موزه تبديل شود. به همين منظور شهرداري گفت ما خانه و تعدادي از آثار را به قيمت روز از تو ميخريم و موزهاي بنا ميكنيم به نام خودت. اين اصل قرارداد ما بود. آنها 62 قطعه از آثار مرا خريدند و خانه را هم كاملا نخريدند؛ بلكه قولنامهاي بين ما امضا شد و قسط اول آن را هم به من دادند. اما درست در همين شرايط، شهردار عوض شد و آقاي احمدينژاد شهردار تهران شد. ايشان علاقهاي به اين موزه نداشت و كارها نيز معلق ماند تا اينكه بعد از مكاتبات فراوان ايشان تصميم گرفتند خانه و وسايل را به من پس بدهند. اما آن كميسيوني كه قرار بود اين كار را انجام دهد نتوانست مقدار بهرهاي را كه به من تعلق ميگرفت محاسبه كند."
به گفته اين هنرمند، شهردار بعدی تهران قاليباف طي مصاحبهاي اعلام كرد شهرداري آثار را به قيمت روز ميخرد و خانه را تبديل به موزه ميكند. اما به دليل مشغلههاي فراوان، نتوانست به اين قضيه بپردازد و باز اين كار معلق ماند. تناولي بعد از مكاتبات فراوان و عدم نتيجهگيري، به دادگاه متوسل شد و بالاخره دادگاه رأي را به نفع او صادر كرد و دادگاه خانه را به او بازگرداند. او با اين حال درباره سرنوشت آثارش معتقد است: "اعتراض من در مورد آثار باقي ماند؛ چراكه آن آثار براي اين خانه خريداري شده بود كه در آن به صورت موزه به نمايش دربيايد و نه برای جای دیگر."
روزنامه "شرق" وضعیت نگهداری آثار تناولی در موزه امام علی را «نامناسب" و «دور از استاندارهای لازم» ذکر کرده و نوشته است: وارد اين موزه كه ميشويم، دو مجسمه از مجموعه «ديوارها»ي اين مجسمه ساز، در دو طرف تعبيه شده كه نه حفاظي مقابل آنهاست و نه نگهداري صحيحي از آنها صورت ميگيرد. يكي از آنها، «ديوارهاي ايران» اثری است دو متري مربوط به سال 1357 در ضلع غربي، مجسمه «يادماني براي كوروش كبير» مربوط به سال 1369 و از جنس برنز با ارتفاع 171 سانتيمتر است. در طبقه فوقاني جمعا سه اثر ديگر مخاطب را به ياد تناولي مياندازد: يك يادمان برنزي، اثر معروف «يادبودي براي كوهكن عزيزم» (1354) و مجسمه «عشاق».
پس از اعتراض تناولی، امير خوراكيان رئیس سازمان فرهنگی/هنری شهرداری تهران اعلام کرد که برخي از مجسمههاي پرويز تناولي اكنون در موزه امام علي (ع) و در معرض ديد عمومي قرار دارد كه اين مجسمهها از وضعيت خوبي برخوردار هستند. همچنين وضعيت كلي نگهداري مجسمههايي نيز كه در معرض عمومي نيستند مناسب است و سازمان هيچ مشكلي از نظر نگهداري آثار آقاي تناولي ندارد. وی در پاسخ به سوالي درباره درخواست تناولي جهت رسيدگي به عودت مجسمههايش تاكيد كرد: "درباره درخواست ايشان بررسي اوليهاي انجام شده و ديديم كه موضوع اين مساله به قبل از دوره شهردار شدن آقاي احمدينژاد باز ميگردد؛ لذا درخواست كردیم بررسي دقيقتري انجام شود. سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران قطعا خواسته ايشان را بررسي كرده و بر اساس اسناد و مداركي كه در سازمان وجود دارد تصمیم گرفته می شود."
"سوخته دلان" را خمیر کردند
زهره دراني كه پيشتر با رمان «سالومه» توانسته بود توجه مخاطبان را به خود و آثارش جلب كند، بعداز اختلافنظرهايي كه با مسوولان نشر "سورهمهر" پيدا كرد، از گیرافتادن و خمیر شدن آخرين رمانش «سوخته دلان» در ادارهي كتاب ارشاد خبر داد. وي در گفتگو با خبرگزاری "ایلنا" ضمن ابراز تاسف از وضعيت نابسامان روند نظارتي در ادارهي كتاب، گفت: حدودا پنج ماه پيش با نشر مدبران به توافق رسيدم و رمان «سوخته دلان» توسط اين نشر، براي اخذ مجوز به ارشاد فرستاده شد اما بعداز چهار ماه، به من خبر رسيد كه رمانم با يك اصلاحيهي چهار صفحهاي مواجه شده كه در مجموع اين موارد چيزي حدود چهل صفحه از كتاب مرا مورد ايراد قرارداده است."
دراني ادامه داد: "بعداز پيگيري، اصلاحيه را از ناشر دريافت كردم و موارد لحاظ شده در آن را در رمانم جستجو كردم ولي متوجه شدم كه موارد لحاظ شده با رمان من مطابقت ندارد. در بررسي برخي ديگر از اين موارد، آدرسها را پيگيري كردم و به سطرهايي برخوردم كه به هيچ وجه نميتواند مشكلساز باشد؛ سطرهايي با جملههاي كاملا معمولي. حتي يكي از موارد به قسمت معطوف شده بود كه بخشهايي از غزليات حافظ در آن آمده است. موضوع را با ناشرم درميان گذاشتم و او براي درميان نهادن اين مشكلات، به اداره كتاب رفت. اما وقتي به مسوولان اين اداره از عدم تطابق موارد اصلاحيه با رمان «سوخته دلان» گفت و درخواست رسيدگي كرد، به او گفتند كه ديگر كتاب خمير شده و قابل پيگيري نيست. درحاليكه وقتي كتابي مشروط اعلام شده و برايش اصلاحيه صادر ميِشود، معنايش اين است كه موارد اصلاحي ازسوي مولف و ناشر برطرف شده و مجوز صادر شود. بنابراين براي تطبيق اصلاحيات با نسخه اوليه كتاب ارائه شده، ميبايست كتاب در اين اداره حفظ ميشد."
وي ضمن بيان اين مطلب كه به ناشر مدبران گفتهشده كه بايد خدا را شاكر باشد كه «سوخته دلان» را مردود و غيرقابل انتشار اعلام نكردهاند، گفت: "به هيچ وجه نميتوانم درك كنم كه داستان زندگي يك زن و معضلات زندگي او كه عموما قبل از انقلاب با آنها دست به گريبان بوده، چه سوءتفاهمي ميتواند براي بررسان كتاب كه گويا فرق ميان سطر و پاراگراف را نميدانند، ايجاد كند. من نه در اين كتاب به خط قرمزهاي سياسي نزديك شدهام و نه از قواعد و اصول اخلاقي عدول كردهام. تنها سعي كردهام با روايت دشواريها و مصائب زندگي يك زن، حركتي در جهت تقبيح بداخلاقيهاي اجتماعي داشته باشم."
"یه حبه قند"، ستایش زندگی!
"یه حبه قند" فیلم تحسین شده رضا میرکریمی را همه آنهائی که دیده اند، دوست دارند. در این روزها بسیاری از نویسندگان و هنرمندان در مورد آن مطلب نوشته و به ستایش آن برخاسته اند. مجید مجیدی که یکی از آنونسهای این فیلم را ساخته، "یه حبه قند" را یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران می داند؛ فیلمسازبزرگی چون عباس کیارستمی پوستر آنرا طراحی کرده است و رخشان بنی اعتماد آنونس اول آنرا ساخته بود که البته تلویزیون جمهوری اسلامی از پخش آن خودداری کرد، چون از این بانوی "سبز" سینما دل خوشی ندارد. تنها سینماگری که آشکارا اعلام کرد "یه حبه قند" را دوست ندارد، "فرج اله سلحشور" بود که پس از اظهار نظرهای جنجالی خود در مورد سینمای ایران در هفته های اخیر، در باره فیلم میرکریمی هم گفت: "آنرا ندیده ام، اما شنیده ام فیلم بدی است"!
فروش "یه حبه قند" هم نشان می دهد که مردم استقبال خوبی از این فیلم کرده اند که بقول نویسنده شرق "ستایش زندگی" است و روزنامه همشهری آنرا "ایران سرای من" خوانده است. این فیلم غیر از تهران تنها در دو شهر یزد که داستان فیلم در آن رخ می دهد و زنجان که زادگاه فیلمساز (میرکریمی) است، روی پرده رفته؛ با اینهمه فروش آن از مرز نیم میلیارد تومان گذشته و به یکی از پرفروشترین فیلمهای امسال تبدیل شده است که این فروش بالا همراه با فیلم خوب مازیار میری "سعادت آباد" همچنان در سینماهای تهران و شهرستانها ادامه دارد.
یکی از سینماهای نشان دهنده این فیلم سینما "فرهنگ" است که مالکیت آن در اختیار بنیاد سینمائی فارابی وابسته به وزارت ارشاد است. این سینما برخلاف قراردادی که با پخش کننده این فیلم داشت، نمایش "یه حبه قند" را از سالن اصلی خود کنار گذاشت که این امر موجب اعتراض تهیه کننده شد و فیلم را از سینما فرهنگ خارج کرد، اما حبیب کاوش سخنگوی شورای صنفی نمایش در گفتوگو با رسانه ها اعلام کرد که سینما فرهنگ به دلیل عدم اجرای کامل قرارداد فیلم «یه حبه قند»، موظف شده به مدت دو هفته دیگر این فیلم را در سالن شماره دو خود اکران کند.
جرس - دراولین پرده سراغ استاد محمدرضا لطفی می رویم که می گوید ارشاد بخاطر ریشش از انتشار پوستر کنسرت او وگروه شیدا جلوگیری کرده است؛ در پرده دوم از دغدغه های سینمائی یک نماینده تندرو مجلس آگاه می شویم؛ نامزدی رمان «کلنل" دولت آبادی برای جایزه "بوکرمن" آسیا، موضوع پرده سوم است؛ در پرده چهارم از سپانلو می شنویم که می گوید ارشاد با من مشکل دارد، تقصیر رودکی چیست؟ موضوع نگهداری غیر استاندارد مجسمه های تناولی از سوی شهرداری تهران را در پرده پنجم پی می گیریم؛ در پرده ششم خبر خمیر شدن کتاب "سوخته دلان" را می خوانیم و در پرده آخر به دیدن "یه حبه قند" می رویم که فیلمی است در ستایش زندگی!
ریش استاد لطفی هم مسئله دار شد!
درحالیکه "رادیو گفت و گو" در تدارک برنامه ای علیه استادمحمدرضاشجریان بود تا به نوشته خبرگزاری فارس "مواضع ضد دینی" او را در مصاحبه هایش با رسانه های خارج از کشور، با حضور دوسه هنرمند و کارشناس حکومتی بررسی کند، سانسورچی ها در اداره موسیقی وزارت ارشاد به استاد محمدرضا لطفی اطلاع داده بودند که "ریشش مسئله دارد" و بنرها و پوسترهای او برای کنسرتی که قرار است 25 تا 27 آبان با گروه بزرگ شیدا در سالن میلاد مجموعه نمایشگاهی تهران برگزار شود، نمی تواند با این شکل و شمایل در سطح شهر پخش شود!
وقتی این خبر بوسیله یکی دو سایت خبری پخش شد، کسی باور نمی کرد که حقیقت داشته باشد. مردم ایران و دوستداران موسیقی اصیل و ملی ایران دهه هاست، از پیش از انقلاب تاکنون، لطفی را با همین ریش و با همین شکل و شمایل چه روی صحنه و چه روی صفحه تلویزیون دیده اند؛ تفاوت در این است که موی سر و محاسن او در این سالها از سیاهی به سفیدی گرائیده اما هیچگاه مسئله نداشته است. حالا چه شده که وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد از او می خواهد تا ریشش را اصلاح کند تا مجوز پخش بنرهای تبلیغاتی کنسرتش را صادر کند؟
سید ابوالحسن مختاباد پژوهشگر و نویسنده موسیقی در این مورد و در مقاله ای در "خبرآنلاین" نوشته است: روز یکشنبه هشتم آبان، بعد از انتشار مصاحبه استاد محمدرضا لطفی با خبرنگاران درباره کنسرت آخر آبانش در سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی تهران، خبری از خبرگزاری یا سایت "پارس توریسم" به دستم رسید که مضمون آن چنین بود: استاد محمدرضا لطفی در نشست خود با خبرنگاران گله کردند که وزارت ارشاد مجوز نصب بنرهای تبلیغاتی کنسرت را نمیدهد و دلیلش هم وجود ریش آقای لطفی است"! از خواندن این خبر تعجب کردم، چون تقریبا در سایتها و خبرگزاریهای دیگری که از این نشست گزارش دادند این بخش نیامده بود.
صبح روز دوشنبه که در دفتر موسسه "آوای شیدا" ملاقاتی با استاد داشتم و ماجرا را جویا شدم، گفتند: "درست است. مسئولان ارشاد به پوستر من گیر دادند و گفتند این ریش شما مشکل دارد و نمیتواند در پوستر بیاید. به آنها گفتم من با این ریش دهها بار کنسرت دادم، در برنامه تلویزیونی سیمای جمهوری اسلامی ایران شرکت کردم و همه مرا با این ریش میشناسند و خلاصه کلی دلیل و مدرک آوردم ،اما قانع نشدند که نشدند و چند روز کل کار را خواباندند. در حالی که تبلیغات کنسرت ما باید از چند روز قبل شروع میشد. در نهایت عصبانی شدم و به آنها گفتم اگر بیش از این بخواهید اذیت کنید، مستقیم ماجرا را با وزیر ارشاد در میان میگذارم. چنانکه چند سال قبل که مجوز آلبوم مرا معطل میکردند، آلبوم دو نوازی سهتار و تمبک، ماجرا را به آقای صفار هرندی کشاندم و ایشان شخصا دستور دادند دست از این تنگنظریها بردارند و به آلبوم مجوز بدهند."
در حالیکه کمتر از دو هفته به برگزاری کنسرت لطفی با گروه همنوازان بزرگ شیدا و به خوانندگی علیرضا فریدون پور مانده، معلوم نیست که پوسترها و بنرهای تبلیغاتی این کنسرت توانسته اند اجازه پخش بگیرند یانه؟ سازنده "ایران ای سرای امید" اگر چند سال قبل برای مجوز آلبومش به وزیر ارشاد (صفارهرندی) شکایت برد و نتیجه گرفت، زمانی بود که دوست دیرینه اش "مهدی کلهر" مشاور هنری احمدی نژاد بود و با کمک او توانست پس از سالها اقامت در خارج، به ایران بازگردد و "مکتب میرزاعبداله" را راه بیاندازد و گروه شیدا را هم بازسازی کند. اما حالا که کلهر نیست، آیا وزارت ارشاد دست از ریش استاد بر می دارد؟
دغدغه های سینمائی مجلس از زبان شیخ تندرو
حمید رسائی عضو بانفوذ کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و عضو بازبینی فیلمهای سینمائی در وزارت ارشاد دولت احمدی نژاد، جمعه گذشته میهمان ویژه برنامه تلویزیونی "هفت" بود تا دغدغه های سینمائی حکومت را با بینندگان این برنامه در کانال سه سیمای جمهوری اسلامی در میان بگذارد که در نهایت معلوم شد این دغدغه ها بیشتر به فیلمهائی برمی گردد که سازندگان آنها با دستگاه سانسور حکومتی کنار نیامده و فیلمهائی ساخته اند که "در راستای اهداف نظام" نیستند و مسئله دارند!
این شیخ تندرو که اعتراف کرد فیلمهای اولیه محسن مخملباف مانند "عروسی خوبان"، "استعازه" و"بایسیکل ران" تأثیر بسیاری روی او گذاشته و در شکل گیری نگاه فرهنگی و هنری وی بسیار تأثیر گذار بوده، اظهار تاسف کرد که "این شخص" در حال حاضر کاملاً مخالف با ارزشهایی شده است که روزی به آنها اعتقاد داشته. معلوم شد که شیخ به سه گانه سطحی و نازل "اخراجیها" علاقمند است و "یوسف پیامبر" فرج اله سلحشور و "ملک سلیمان" شهریار بحرانی فیلمهای مورد علاقه او هستند. در مقابل، وی در مورد "جدائی نادر از سیمین" معتقد بود که این فیلم با وجود ساختار قوی، در لایه های زیرین خود سیاسی است و نگاهی منتقدانه به شرایط اجتماعی دارد!
دیگر فیلم مسئله دار از نگاه رسائی، آخرین ساخته کمال تبریزی "خیابانهای آرام" بود که او اعتقاد داشت اگرچه لوکیشن و داستان این فیلم در جمهوری ارمنستان می گذرد، اما این فیلم در حقیقت ماجراهای پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری را در جائی دیگر بازسازی کرده و نگاه "فتنه گرانه" به این موضوع دارد. در مورد "گزارش یک جشن" ساخته ابراهیم حاتمی کیا نیز رسائی معتقد بود که این فیلم نیز در راستای خواسته فتنه گران ساخته شده است. این دو فیلم مدتهاست نتوانسته اند اجازه اکران بگیرند، اگرچه گفته می شود هردو پس از اعمال ممیزیهای مورد نظر شورای بازبینی، در ماههای آینده روی پرده خواهند رفت.
رسایی درباره جلسه غیر علنی اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس با وزیر ارشاد گفت: "انتقاد اصلی به وزیر ارشاد به مضامین فیلمها باز می گشت که چرا از فیلمهایی که وظیفه اصلی شان سیاهنمایی و انتقاد از نظام است حمایت میشود؟ این حمایتها نباید ازچنین فیلمهایی صورت گیرد. ما در حوزهای که به قوانین سینمایی مربوط میشود پیگیریهایی انجام میدهیم، در سینما بر روی برخی فیلمها دست میگذارند و آنها اجازه اکران پیدا نمیکنند، اما وقتی این آثار بررسی میشوند به این نتیجه میرسیم که اجازه ساخت هم نباید به آنها داده می شد."
وی بیان کرد از زمانی که به شورای بازبینی آثار سینمایی وارد شده بیشتر برای سینمای ایران تأسف میخورد، چون قبلاً فقط تماشاگر این سینما بوده اما درحال حاضرمتوجه میشود که بسیاری از این فیلمها دغدغه مخاطبان ما نیستند و برخی فیلمها از این شورا مجوز اکران دریافت کرده اند مثل "دموکراسی در روز روشن" که نباید به نمایش در می آمد، زیرا صراحتاً به ارزشهای انقلاب توهین کرده است. رسائی گفت: "شورای بازبینی بیشتر با دیدی اصلاحاتی به دیدن فیلمها مینشیند، اما من معتقدم که این مسئله هم درست نیست که به هر فیلمی اجازه نمایش داده شود، چون باید جلوی برخی از فیلمها گرفته شود"!
دولت آبادی نامزد جایزه "بوکرمن" آسیا: کاش "کلنل" در ایران منتشر می شد!
محمود دولت آبادی نویسنده نامدار ایرانی برای رمان "کلنل" نامزد دریافت جایزه معتبر"بوکرمن" آسیا شده است، اما می گوید بجای این جوایز آرزو می کند که کتابش بتواند پس از سالها از نگارش آن، درایران مجوز چاپ بگیرد و به دست مردمی برسد که او کتاب را برای آنها نوشته است. امسال دوازده رمان از ژاپن، ایران، چین، هند، پاکستان، کره جنوبی و بنگلادش از بین ۹۰ اثر در فهرست اولیه دریافت جایزه ادبی آسیایی "بوکرمن" بریتانیا قرار گرفته اند. در کنار دولت آبادی، اسامی نویسندگان سرشناسی چون "هاروکی موراکامی" از ژاپن و "آرونداتی روی" از هندوستان در این لیست به چشم می خورد. "چانگ را لی" برنده جایزه ادبی "پولیتزر"، "ویکاس سواروپ" که فیلم "میلونر زاغه نشین" از روی کتاب او ساخته شده و "راضیه اقبال" گزارشگر بی.بی.سی. اعضای هیئت داوران جایزه "بوکر من" هستند.
محمود دولتآبادی «کلنل" را بیست و پنج سال پیش نوشته اما قبل از آنکه مجوز انتشار در ایران بگیرد، به زبانهای آلمانی و انگلیسی ترجمه و در کشورهای دیگر پخش شده است و همین ترجمه انگلیسی کتاب است که نامزد دریافت جایزه "بوکر من" شده است. به نوشته روزنامه شرق، وقتي خبر قرار گرفتن رمان «كلنل» محمود دولتآبادي در فهرست اوليه نامزدهاي جايزه بوكرمن (بوكر آسيايي) به نویسنده داده شد، دولتآبادي گفت: "براي من خبر مهم، خبر انتشار كلنل در ايران است و فقط اميدوارم «كلنل» در وطنم مجوز بگيرد تا مردمي كه بهراستي «كلنل» را براي آنها نوشتهام، بتوانند اين كتاب را به زبان مادريشان بخوانند."
دولتآبادي درباره آخرين وضعيت اين رمان ميگويد: "سه سال است كه اين رمان را به وزارت ارشاد فرستادهايم اما تاكنون در بلاتكليفي مانده و هيچ خبري از انتشار آن نيست. من از ناشرم هم خواستم به ارشاد برود و خبري از انتشار اين كتاب بگيرد اما متاسفانه پيگيريهاي ما جوابي نداد و به راهي نرفت." نويسنده «كليدر» چندي پيش هم در گفتوگويي درباره وضعيت اصلاحيههاي واردشده به اين كتاب گفته بود: "بار نخست اين رمان 43 اصلاحيه خورد كه بعد از انجام تمام تصحيحات، كتاب را دوباره به ارشاد فرستادند و حالا با 21 اصلاحيه جديد مواجه شده است. اميدوارم وزارت فرهنگ و ارشاد اجازه دهد تا اين رمان به فارسي و در تهران منتشر شود."
ترجمه آلماني «کلنل» يك سال بعد از سپرده شدنش به ارشاد ودر چند كشور آلمانيزبان منتشر شد وبعد از انتشار با چنان استقبالي روبهرو شد كه منتقدي آلماني، از خواندن اين رمان چنان به وجد آمد كه آن را با آثار بكت و كافكا و كامو مقايسه كرد و آنرا همتراز نقاشي گرنيكاي پيكاسودانست. «كلنل» در زمان انتشار به زبان آلماني، نامزد جايزه بينالمللي برلين شد و نامش در فهرست نهايي اين جايزه قرار گرفت. اينها همه در حالي اتفاق افتاده است كه به گفته خود دولتآبادي، در ايران و به زبان فارسي هيچكس به جز احمد شاملو اين رمان را نخوانده و شاملو بهعنوان تنها خواننده ايراني متن فارسي كلنل، آن را رماني «بزرگ» خوانده است.
جايزه "بوکرمن" آسیائی كه در سال 2006 راهاندازي شده، به داوري آثار نويسندگان كشورهاي آسيايي ميپردازد. این جایزه در دورههاي پيشين به نويسندگاني از آسيايشرقي ميپرداخت اما امسال بر اساس تغييراتي در مقررات اين جايزه، آثار نويسندگان خاورميانه نيز در اين جايزه داوري ميشود. طبق مقررات تازه اين جايزه، امسال آثاري از نويسندگان کشورهای آسیائی كه به زبان انگليسي نوشته يا ترجمه شدهاند به فهرست داوري راه يافته اند. اگر«كلنل» دولتآبادي موفق به دريافت اين جايزه شود، نخستين رمان ايراني خواهد بود كه جايزهاي معتبر در خارج از محدوده مرزهاي جوايز ادبي داخلي را از آن خود ميكند.
سپانلو: با من مشکل دارید، گناه رودکی چیست؟
دیوان اشعار رودکی هم اجازه چاپ نمی گیرد. محمدعلی سپانلو شاعر و ادیب سرشناس، در گفت و گو با خبرگزاری سینمای ایران گفته است: "از ابتدای امسال کتاب دیوان اشعار رودکی را برای انتشار به ارشاد سپرده ام، اما با توجه به این که ارشاد اعلام کرده مدت معطل ماندن کتاب ها در ممیزی کاهش یافته است، به نظر می رسد که آن ها قصد انتشار این کتاب را ندارند و با من مشکل دارند، اما در میان مشکلات ارشاد با ما، گناه رودکی چیست؟ نمی دانم چه کسی باید به این پرسش پاسخ دهد؟ به هر حال رودکی یک شاعر بزرگ و صاحب اعتبار در زبان فارسی است."
سپانلو در مورد کتابی که به اداره کتاب وزارت ارشاد سپرده است تا مجوز نشر بگیرد، توضیح داد: "من اشعار تازه ای از رودکی یافته ام و به این دیوان افزوده ام. این تنها تفاوت کتاب حاضر با چاپ های پیشین است. اگر آقایان گمان می کنند که این شعر ها ازرودکی نیست، به جای سکوت کردن و معطل گذاشتن کتاب بیایند و این مساله را بررسی کنند." تجدید چاپ اثری از «گراهام گرین» با ترجمه محمدعلی سپانلو با عنوان «مقلدها» نیزدر انتظار مجوز ارشاد است. همچنین مصاحبه با این شاعر در پروژه مجموعه کتاب «تاریخ شفاهی ایران» که از سوی نشر ثالث منتشر می شد، ماههاست که درانتظاراجازه انتشار است.
تناولی: مجسمه هایم را به خودم برگردانید!
نمایشگاه انفرادی مجسمه ساز و پژوهشگر شناخته شده کشورمان پرویز تناولی که از یکماه پیش درمرکز هنری "آستین و دزدموند" لندن برپاست، به علت استقبال علاقمندان ده روز دیگر تمدید شده است و در دیگر گالریهای معتبر دنیا آثار او را روی دست می برند؛ در حالیکه مجسمه های او در موزه امام علی تهران آنچنان حال و روز بدی داردکه این هنرمند در خواست کرده است تا شهرداری تهران آنها را به او برگرداند تا پس از مرمت به شکل بهتری مورد استفاده قرار بگیرد.
نگهداري غيراستاندارد هفت مجسمه پرويز تناولي در موزه امام علي که به گفته برخی رسانه ها وسیله بازی برای بچه ها شده است، واكنش تند پرويز تناولي را در پي داشت. اين مجسمه ساز پيشكسوت در گفتوگو با رسانه ها ضمن اعتراض به برخورد نامناسب شهرداري با آثارش گفت: "من رضايتي نسبت به نگهداري آثارم از سوي شهرداري ندارم. شهرداري اين آثار را چند سال قبل با رقمي ناچيز از من خريد؛ به اين شرط كه آنها را در يكجا نگهداري كند و پراكنده نشوند. قرار بود موزهاي با عنوان «موزه پرويز تناولي» در محل خانه من داير شود و اين آثار در آنجا نگهداري گردد. متاسفانه طي اين سالها تعدادي از اين مجسمهها شكست و تعدادي هم مفقود شد. حالا هم ميشنوم كه هفت مجسمهام در موزه امام علي وسيله بازي شده است. من اين آثار را براي راهاندازي موزه تناولي به شهرداري واگذار كردم، ولي متاسفانه همهشان پخش و پلا شدهاند."
تناولي با ذكر اين نكته كه آثار فوق متعلق به شهرداري و نهادهاي زيرمجموعه آن نيست، افزود: "قرار اوليه اين بود که اين آثار در خانهام به موزه تبديل شود. به همين منظور شهرداري گفت ما خانه و تعدادي از آثار را به قيمت روز از تو ميخريم و موزهاي بنا ميكنيم به نام خودت. اين اصل قرارداد ما بود. آنها 62 قطعه از آثار مرا خريدند و خانه را هم كاملا نخريدند؛ بلكه قولنامهاي بين ما امضا شد و قسط اول آن را هم به من دادند. اما درست در همين شرايط، شهردار عوض شد و آقاي احمدينژاد شهردار تهران شد. ايشان علاقهاي به اين موزه نداشت و كارها نيز معلق ماند تا اينكه بعد از مكاتبات فراوان ايشان تصميم گرفتند خانه و وسايل را به من پس بدهند. اما آن كميسيوني كه قرار بود اين كار را انجام دهد نتوانست مقدار بهرهاي را كه به من تعلق ميگرفت محاسبه كند."
به گفته اين هنرمند، شهردار بعدی تهران قاليباف طي مصاحبهاي اعلام كرد شهرداري آثار را به قيمت روز ميخرد و خانه را تبديل به موزه ميكند. اما به دليل مشغلههاي فراوان، نتوانست به اين قضيه بپردازد و باز اين كار معلق ماند. تناولي بعد از مكاتبات فراوان و عدم نتيجهگيري، به دادگاه متوسل شد و بالاخره دادگاه رأي را به نفع او صادر كرد و دادگاه خانه را به او بازگرداند. او با اين حال درباره سرنوشت آثارش معتقد است: "اعتراض من در مورد آثار باقي ماند؛ چراكه آن آثار براي اين خانه خريداري شده بود كه در آن به صورت موزه به نمايش دربيايد و نه برای جای دیگر."
روزنامه "شرق" وضعیت نگهداری آثار تناولی در موزه امام علی را «نامناسب" و «دور از استاندارهای لازم» ذکر کرده و نوشته است: وارد اين موزه كه ميشويم، دو مجسمه از مجموعه «ديوارها»ي اين مجسمه ساز، در دو طرف تعبيه شده كه نه حفاظي مقابل آنهاست و نه نگهداري صحيحي از آنها صورت ميگيرد. يكي از آنها، «ديوارهاي ايران» اثری است دو متري مربوط به سال 1357 در ضلع غربي، مجسمه «يادماني براي كوروش كبير» مربوط به سال 1369 و از جنس برنز با ارتفاع 171 سانتيمتر است. در طبقه فوقاني جمعا سه اثر ديگر مخاطب را به ياد تناولي مياندازد: يك يادمان برنزي، اثر معروف «يادبودي براي كوهكن عزيزم» (1354) و مجسمه «عشاق».
پس از اعتراض تناولی، امير خوراكيان رئیس سازمان فرهنگی/هنری شهرداری تهران اعلام کرد که برخي از مجسمههاي پرويز تناولي اكنون در موزه امام علي (ع) و در معرض ديد عمومي قرار دارد كه اين مجسمهها از وضعيت خوبي برخوردار هستند. همچنين وضعيت كلي نگهداري مجسمههايي نيز كه در معرض عمومي نيستند مناسب است و سازمان هيچ مشكلي از نظر نگهداري آثار آقاي تناولي ندارد. وی در پاسخ به سوالي درباره درخواست تناولي جهت رسيدگي به عودت مجسمههايش تاكيد كرد: "درباره درخواست ايشان بررسي اوليهاي انجام شده و ديديم كه موضوع اين مساله به قبل از دوره شهردار شدن آقاي احمدينژاد باز ميگردد؛ لذا درخواست كردیم بررسي دقيقتري انجام شود. سازمان فرهنگي هنري شهرداري تهران قطعا خواسته ايشان را بررسي كرده و بر اساس اسناد و مداركي كه در سازمان وجود دارد تصمیم گرفته می شود."
"سوخته دلان" را خمیر کردند
زهره دراني كه پيشتر با رمان «سالومه» توانسته بود توجه مخاطبان را به خود و آثارش جلب كند، بعداز اختلافنظرهايي كه با مسوولان نشر "سورهمهر" پيدا كرد، از گیرافتادن و خمیر شدن آخرين رمانش «سوخته دلان» در ادارهي كتاب ارشاد خبر داد. وي در گفتگو با خبرگزاری "ایلنا" ضمن ابراز تاسف از وضعيت نابسامان روند نظارتي در ادارهي كتاب، گفت: حدودا پنج ماه پيش با نشر مدبران به توافق رسيدم و رمان «سوخته دلان» توسط اين نشر، براي اخذ مجوز به ارشاد فرستاده شد اما بعداز چهار ماه، به من خبر رسيد كه رمانم با يك اصلاحيهي چهار صفحهاي مواجه شده كه در مجموع اين موارد چيزي حدود چهل صفحه از كتاب مرا مورد ايراد قرارداده است."
دراني ادامه داد: "بعداز پيگيري، اصلاحيه را از ناشر دريافت كردم و موارد لحاظ شده در آن را در رمانم جستجو كردم ولي متوجه شدم كه موارد لحاظ شده با رمان من مطابقت ندارد. در بررسي برخي ديگر از اين موارد، آدرسها را پيگيري كردم و به سطرهايي برخوردم كه به هيچ وجه نميتواند مشكلساز باشد؛ سطرهايي با جملههاي كاملا معمولي. حتي يكي از موارد به قسمت معطوف شده بود كه بخشهايي از غزليات حافظ در آن آمده است. موضوع را با ناشرم درميان گذاشتم و او براي درميان نهادن اين مشكلات، به اداره كتاب رفت. اما وقتي به مسوولان اين اداره از عدم تطابق موارد اصلاحيه با رمان «سوخته دلان» گفت و درخواست رسيدگي كرد، به او گفتند كه ديگر كتاب خمير شده و قابل پيگيري نيست. درحاليكه وقتي كتابي مشروط اعلام شده و برايش اصلاحيه صادر ميِشود، معنايش اين است كه موارد اصلاحي ازسوي مولف و ناشر برطرف شده و مجوز صادر شود. بنابراين براي تطبيق اصلاحيات با نسخه اوليه كتاب ارائه شده، ميبايست كتاب در اين اداره حفظ ميشد."
وي ضمن بيان اين مطلب كه به ناشر مدبران گفتهشده كه بايد خدا را شاكر باشد كه «سوخته دلان» را مردود و غيرقابل انتشار اعلام نكردهاند، گفت: "به هيچ وجه نميتوانم درك كنم كه داستان زندگي يك زن و معضلات زندگي او كه عموما قبل از انقلاب با آنها دست به گريبان بوده، چه سوءتفاهمي ميتواند براي بررسان كتاب كه گويا فرق ميان سطر و پاراگراف را نميدانند، ايجاد كند. من نه در اين كتاب به خط قرمزهاي سياسي نزديك شدهام و نه از قواعد و اصول اخلاقي عدول كردهام. تنها سعي كردهام با روايت دشواريها و مصائب زندگي يك زن، حركتي در جهت تقبيح بداخلاقيهاي اجتماعي داشته باشم."
"یه حبه قند"، ستایش زندگی!
"یه حبه قند" فیلم تحسین شده رضا میرکریمی را همه آنهائی که دیده اند، دوست دارند. در این روزها بسیاری از نویسندگان و هنرمندان در مورد آن مطلب نوشته و به ستایش آن برخاسته اند. مجید مجیدی که یکی از آنونسهای این فیلم را ساخته، "یه حبه قند" را یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران می داند؛ فیلمسازبزرگی چون عباس کیارستمی پوستر آنرا طراحی کرده است و رخشان بنی اعتماد آنونس اول آنرا ساخته بود که البته تلویزیون جمهوری اسلامی از پخش آن خودداری کرد، چون از این بانوی "سبز" سینما دل خوشی ندارد. تنها سینماگری که آشکارا اعلام کرد "یه حبه قند" را دوست ندارد، "فرج اله سلحشور" بود که پس از اظهار نظرهای جنجالی خود در مورد سینمای ایران در هفته های اخیر، در باره فیلم میرکریمی هم گفت: "آنرا ندیده ام، اما شنیده ام فیلم بدی است"!
فروش "یه حبه قند" هم نشان می دهد که مردم استقبال خوبی از این فیلم کرده اند که بقول نویسنده شرق "ستایش زندگی" است و روزنامه همشهری آنرا "ایران سرای من" خوانده است. این فیلم غیر از تهران تنها در دو شهر یزد که داستان فیلم در آن رخ می دهد و زنجان که زادگاه فیلمساز (میرکریمی) است، روی پرده رفته؛ با اینهمه فروش آن از مرز نیم میلیارد تومان گذشته و به یکی از پرفروشترین فیلمهای امسال تبدیل شده است که این فروش بالا همراه با فیلم خوب مازیار میری "سعادت آباد" همچنان در سینماهای تهران و شهرستانها ادامه دارد.
یکی از سینماهای نشان دهنده این فیلم سینما "فرهنگ" است که مالکیت آن در اختیار بنیاد سینمائی فارابی وابسته به وزارت ارشاد است. این سینما برخلاف قراردادی که با پخش کننده این فیلم داشت، نمایش "یه حبه قند" را از سالن اصلی خود کنار گذاشت که این امر موجب اعتراض تهیه کننده شد و فیلم را از سینما فرهنگ خارج کرد، اما حبیب کاوش سخنگوی شورای صنفی نمایش در گفتوگو با رسانه ها اعلام کرد که سینما فرهنگ به دلیل عدم اجرای کامل قرارداد فیلم «یه حبه قند»، موظف شده به مدت دو هفته دیگر این فیلم را در سالن شماره دو خود اکران کند.
0 comments:
ارسال یک نظر