جرس و رسا؛ آزمون جامعه مدنی در گستره رسانه

هدی یگانه
جرس: بحث رسانه های مستقل از دولت یکی از مباحث جدی عرصه دمکراسی خواهی و نشان بالندگی و توسعه یافتگی جامعه مدنی است. این رسانه های که در کشورهای توسعه یافته به نام "رسانه های جایگزین" شناخته می شود رسانه ای است مستقل از دولت و موسسات انتفاعی.

این رسانه ها در عرصه ای که تمام کانالهای اطلاع رسانی توسط صاحبان قدرت تسخیر شده برای بیان دیدگاه گروهی که صاحب صدا نیستند پا به منصه ظهور می گذارند.

هدف اصلی از برپایی رسانه مستقل اکوی صدای گروهها و اقشاری از جامعه است که مکانیسمی برای بازتاب دیدگاهها و نظراتشان ندارند. در واقع می توان گفت "رسانه مستقل" نوعی مبارزه با "قدرت حاکم" است. آنجا که این قدرت برخاسته از رای و نظر اکثریت افکار عمومی نیست، رسانه های مستقل میدان می آیند تا مونوپولی رسانه ای موجود را بشکنند. 

در واقع رسانه مستقل با برجسته کردن اخبار و مطالبی که جایی در رسانه های حکومتی و تجاری ندارند، در جهت آگاهی بخشی جامعه تلاش می کند. منابع و کانالهای تهیه مطلب و خبر برای رسانه های مستقل می تواند همان مراکز رسمی تولید خبر باشد با برجسته سازی تناقضات و شکافها یا وجود منابع خبری و اطلاع رسانی کاملا مستقل و مجزا از فضاسازی حاکم رسانه ای.

مقابله با تک صدایی

  رسانه های مستقل اسیر جوسازی و خبرسازی های حاکمیت نمی شوند و باوجود صدای اندک و مخاطب محدود خود تلاش دارند تا برخلاف جریان رسانه ای حاکم حرکت کنند. در واقع رسانه های مستقل ضمن اینکه صدای بخشهایی از جامعه است که تربیونی برای بیان خواسته و نظرات خود ندارند، همواره در مبارزه با قدرت است تا بتواند سهمی ازآن به نفع گروهی که متعلق به آن است بدست آورد.  

حتی در کشورهای توسعه یافته و پیشرفته که تیراژ نشریات بالاست و رسانه های متعددی به کار خبررسانی مشغولند، نقش رسانه های مستقل برای شکستن مونوپولی حاکم رسانه ای از اهمیت بالایی برخوردار است.

کشور ما بواسطه ویژگی خاص سیاسی و اجتماعی تجربه داشتن رسانه مستقل را کمتر داشته است. از کوتاه مدت مشروطه و "بهارمطبوعات" دوران اصلاحات که بگذریم، کمتر زمانی رسانه های مستقل توان ایستادگی در برابر تند باد رسانه های حکومتی را داشته اند که نه تنها در این عرصه نابرابر به منابع مادی متکی هستند بلکه از حمایتهای رانت قدرت نیز بی بهره نیستند و در سایه حمایت قطبهای قدرت می تواند به قلب واقعیت بپردازند و دیدگاه حاکمان را غالب کنند.

در واقع موضوعی به نام "استقلال رسانه" در کشور به شوخی بیشتر شباهت پیدا کرده و حتی آنان که با جدید در پی داشتن روزنامه یا سایتی مستقل از منابع حاکم هستند در کوتاه مدت با مشکلات متعدد روبه رو می شوند و اگربه حبس و توقیف دچار نشوند، عرصه را وامی گذارند و می روند.

حال اگر این رسانه مستقل بخواهد علاوه بر همه ویژگی ها با مشکل ارتباط با مخاطب و منابع مالی هم رو به رو شود مشکل توامانی خواهد بود که نیازمند بحث جدی تری است.

بدون آینده

طی هفته ای که گذشت سه رسانه شاخص آینده، جرس و رسا بنوعی با عرصه اطلاع رسانی وداع کرده اند. سایت آینده نمونه یک منبع اطلاع رسانی موفق، پرمخاطب و مستقل بود که در داخل کشور با دسترسی به منابع  خبری و حمایت بخشی از اصولگرایان با فراز و فرود کاری در خور ارائه کرده و قادر بود مخاطبی را که از فضاسازهای حکومتی و جهت دار خسته است به سمت خود جذب کند. کامنتهای معنادار در این رسانه نشان از طیف خوانندگان داشت و نشان می داد که جامعه تا چه میزان نیازمند کانالهای اطلاع رسانی دورتر از قدرت است.

مدیر مسئول سایت آینده که می خواست با رعایت تمام قوانین و مقررات دست و پا گیر حاکم کار رسانه ای انجام دهد با همه ملاحظاتش باز مشمول "فیلترینگ" شد و نتوانست به کار ادامه دهد. نکته در خور توجه در"وداع" این رسانه این که " طی دو سال گذشته ده ها و صدها بار از سوی اعضای خانواده، همكاران، دوستان و حتی رجال سیاسی به ما پیشنهاد شد كه یا مانند اكثر رسانه های كنونی كشور تحت قیمومیت یكی از شخصیتهای سیاسی قرار گرفته و از نظر اقتصادی بی نیاز و از نظر امنیتی به مصونیت برسیم " اما آینده به این درخواستها "نه" گفت و رفت.

ظاهرا آینده در جذب آگهی و کمکهای نقدی برای ادامه کار مشکلی نداشته است اما دیوار دیجیتالی حکومت حصاری برایش فراهم کرد که آگهی دهندگان ریزش و نهایت دست اندرکاران را به این نتیجه رساند که آینده باید تعطیل شود. خبری تلخ اما نشان از واقعیت تلختری، حکومتی اقتدارگر که هر صدایی را خاموش می کند.

بانگ رسای جرس

سایت جرس نیز که با ضرورت برای جنبش سبز پای به عرصه گذاشت هم نوشت: در این موقعیت خطیر، اطلاع رسانی صحیح و سریع و ارائه تحلیلهای راهبردی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از آنجا که استبداد دینی کلیه پایگاههای اطلاع رسانی و تحلیلی داخلی را بر خلاف بدیهی ترین اصول قانون اساسی سرکوب کرده و بسیاری از فعالان عرصه خبر را بر خلاف قانون به زنجیر کشیده است، تأسیس یک شبکه اطلاع رسانی و تحلیلی کاملا ایرانی و متعلق به جنبش سبز مردم ایران بدور از دسترس مأموران حکومتی، معقول ترین تصمیم راهیان راه سبز است.برای پرکردن این خلأ رسانه ای شبکه جنبش راه سبز (جَرَس) تأسیس شده است.

جرس هم به مشکلات پیش روی این رسانه اعم از مشکلات مالی و فیلترینگ با مشکل رو به رو شده و برای ادامه فعالیت درخواست کمک از هموطنان کرده است.

گردانندگان جرس می گویند در این مدت کوشیده اند این شمع را در شرایط طوفان خیزحاکم روشن نگه دارند و ازهنر و همت و قلم وقابلیت های ارزنده خبرنگاران آزاده ای، که به دلیل استبداد حاکم بر وطن ناگزیراز مهاجرت به کشورهای دور و نزدیک شده اند، استفاده کنند. 

جرس از همان ابتدا ی تاسیس با تاکید بر استفاده از کمکهای مردمی تصریح کرده بود: جنبش راه سبز، اگر چه از تمام ظرفیتهای مجامع  بین المللی و نهادهای مدنی برای دفاع از حقوق ایرانیان استفاده می کند، اما استقلال ایران را سرلوحه کار خود می داند. این شبکه به لحاظ مالی متکی بر هدایای هموطنان است و مطلقا در هیچ مرحله ای از کمکهای مالی دول خارجی  استفاده نخواهد کرد.

برای دست اندر کاران جرس  "استقلال" از منابع مالی دول خارجی یک خط قرمز است که هیچگاه از آن عدول نکردند و حتی اگر به قیمت تعطیلی این رسانه نیز منجر شود به آن تن نخواهند داد. 

رسا در برابر انحصار سیما

رسا نیز در شرایطی که جامعه  نیازمند یک رسانه تصویری بود و  در زمانی که "اقتدارگرایان حاکم بر ایران با در اختیارداشتن همه امکانات رسانه ای، ایجاد انحصار خبری و سوء استفاده از صدا وسیما تلاش کرده اند کلیه مجاری اطلاع رسانی را به روی ملت ایران ببندند و جنبش سبز اعتراضی مردم را از پیگیری اهدافش باز دارند، بازکردن راه اطلاع رسانی آزاد به روی مردم ایران یکی از ضرورت های این مرحله از جنبش و به مثابه فریضه ای ملی به شمار می رود. از این رو به همت جمعی از همراهان جنبش سبز مردم ایران شبکه ماهواره ای – اینترنتی به نام شبکه سبز ایران (رسا) تأسیس شده است."

دوستداران ماندگاری رسا دست به کار شدند و کمپینی به راه انداختند و گفتند: " رسا این روزها حال خوبی‌ ندارد، حاکمیت راه‌های تامین مالی‌ رسا را بسته است، با کار اطلاعاتی‌ آنها را شناسایی کرده و با اقدامی امنیتی موقتاً به محاق برده‌شان و از آنجایی‌ که رسا خودخواسته کمکی‌ از هیچ دولتی نمی‌پذیرد اینک ادامه فعالیت‌اش در گرو یافتن راهی‌ برای حل این معضل است، آنهم به دست مایی که خود را صاحبان این جنبش می دانیم، مایی که این "تصاحب" و این "مالکیت" را فقط در ادعا تعریف نمی‌کنیم، مایی که حاضریم شبکه‌های دوستی‌ و اجتماعی خود را بکار اندازیم تا با جمع آوری کمک‌هایی‌ هر چند خرد، هر چند کوچک و هر چند قلیل تلاش کنیم تا این رسانه‌ را سرِ پا نگاه داریم. اینک آن روزی است که بسیاری از ما، چه در داخل، چه در خارج میتونیم تاثیر بگذریم، موثر باشیم. به صفحه رسا برویم و تکثر و تعداد خود را به یک تکیه گاه تبدیل کنیم و خدعه حاکمیت را ناکارا سازیم. "

رسا نیز در همان آغاز تاکید کرده بود: منابع مالی این شبکه تنها از طریق کمک‌های مردمی و تبلیغات خواهد بود و از هیچ دولت و یا سازمان دولتی خارجی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم مطلقا کمکی دریافت نخواهد کرد.

رسانه های مستقل بمانند یا بروند

تعطیلی رسانه های سبز این روزها نقل مجلس فعالان سیاسی و رسانه ای است و هر کس نظری می دهد کسانی که این رسانه های نوپا را به سومدیریت یا عدم توانایی در استفاده از آگهی متهم می کند و گمان دارند که اگر خودشان بودند کاری کارستان می کردند.  باید گفت حتی اگر این رسانه ها در جذب آگهی موفق عمل می کردند نیز اینک با چنین مشکلی رو به رو می شدند چون "فیلترینگ"  گسترده حکومت اقتدار گرا اجازه نمی دهد که صاحبان آگهی هم پیامشان را به کسی برسانند. وقتی رسانه از انتقال پیام "رسانه ای" و " آگهی" خود ناتوان باشد، چه می تواند بکند و چه راهکاری برای آن باقی است؟

این سوالی است که امروز در برابر کنشگران و فعالان سبز قرار دارد. اگر می خواهند صدای خود را برسانند. اگر می خواهند در برابر حکومت قدرتمندی که به همه ابزارهای مادی قدرت دسترسی دارد ایستادگی کنند چه مکانیسمی باید پیشه کنند.

کمک خارجی برای داشتن رسانه ای مستقل!

برخی معتقدند کمک از کشورهای خارجی برای محقق کردن آرمان دمکراسی نه تنها امری مذموم نیست بلکه پسندیده و قابل بحث است. این گروه بر این باورند که  برای غلبه بر استبداد حاکم باید دست هر دولتی را فشرد تا بتوان آزادی را در آغوش کشید. اینان معتقدند مفهوم " استقلال" در دنیای مدرن تغییر کرده و نباید به این بهانه خود را از کمکهای "انساندوستانه" مغرب زمین و کشورهایی که برای رسیدن به " جامعه مدنی " ملت ایران روزشماری می کنند خودداری کرد.

این گروه در برابر این پرسش که "دمکراسی وارداتی" چه به زور "سپر دفاعی نانو" یا  تزریق" پولهای خارجی" چگونه می تواند متضمن منافع ملی باشد پاسخی ندارند. چگونه می توان باور داشت کشوری خارجی برای "رفاه" حال شهروندانی دیگر از "منافع" خود بگذرند و بخشش کنند.

اگر تعاریف را باید در گفتمان مدرن تفسیر کرد پس باید پذیرفت که با هیچ تئوری اقتصادی هم جور در نمی آید که صاحب سرمایه ای، برای گسترش جامعه مدنی و حقوق شهروندی سرزمینی دیگر از "سرمایه" خود بگذرد مگر اینکه منافعی بیشتر و بلند مدت تر مد نظر داشته باشد.

در همین حال گروه، دیگری با خودداری از قبول کمکهای دول خارجی می گویند می توان از کمکهای بین المللی به سازمانهای غیردولتی یا نهادهای مدنی استفاده کرد. اینان بر این باورند که نهادهای مدنی شکل گرفته در جوامع توسعه یافته مکانیسم مناسبی برای دریافت کمک به ماندگاری رسانه مستقل است.

چگونه می توان با اتکا به کمکهای خارج از جامعه، دمکراسی را به کشوری برد که مردمش حاضر نیستند برای حقوق شهروندی خود قدمی بردارند و منتظرند تا دستی از غیب بر آید و کاری برای آنان انجام دهد. آیا چنین دمکراسی در کوتاه مدت زمین نخواهد خورد؟

رسانه مستقل؛ تمرین دمکراسی  

نگاه به رسانه از دو بعد قابل بررسی است. یکی رسانه ای برای جامعه مدنی و دیگر رسانه ای برای بیان دیدگاههای دست اندر کاران و گردانندگان. در نگاه اول این رسانه ها باید متکی به منابع مالی مردمی باشد. گردانندگان باید توانایی بسیج توده ای در جذب کمکهای مالی از طرق گوناگون را داشته باشند که راهکارهای آن در جوامع توسعه یافته کاملا تعریف و راههای متنوعی برای  آن تعبیه شده است.

مشکل اصلی رسانه های سبز این است که از کانال ارتباطی با داخل کشور محروم هستند و تنها متکی اند به کمکهایی که می توانند از خارج از کشور جذب کنند. این کمکها می تواند شامل کمکهای داوطلبانه ایرانیان یا جذب کمک از موسسات غیردولتی باشد که در فرهنگ غرب کاملا تعریف شده است و اینک بسیاری از موسسات فرهنگی با اتکا به چنین کمکهایی سرپا هستند.

اما مساله مهم این است که ایرانیان مقیم حارج از کشور هم بطور سیستماتیک و منسجم این کمکها را ارائه نکردند که امر غریبی نیست و نشانی از گستره "فرهنگ سیاسی ایرانیان" در خارج از کشور است.

اینک بعد از هر بیانیه کمکهایی جذب شود امری میمون و خجسته است، اما باید دید با اتکای به چنین کمکهایی می توان این رسالت را پیش برد و کاری در خور ایجاد یک جامعه مدنی مستقل انجام داد. 

رسانه مستقل مانند حزب و سازمان غیردولتی در متن جامعه مدنی شکل می گیرد. با تزریق و تحمیل کاری از پیش نمی برد. باید نیاز به آن باشد که مردم برای داشتنش حرکت و تلاش کنند.  همانطور که مردم بدون هیچ رسانه ای بر اساس یک "سوال مشترک" به خیابانها آمدند و رایشان را فریاد کردند. باید منتظر زمان مناسب بود که مردم برای وجوب یک "رسانه مستقل" آستین همت بالا زنند.

رسانه های سبز در این مدت بیشتر از یک "آشانتیون" شیرینی طعم یک رسانه مستقل داشتن را به کام مردم کردند. اینک نوبت "شهروندان" است که اگر به "رسانه مستقل" باور دارند تلاش کنند تا این رسانه ها بمانند.

0 comments:

ارسال یک نظر