کلمه – گروه سیاسی: ساعتی پیش – درست در زمانی که بسیاری از ما ایرانیان به مناسک شب قدر مشغول بودیم – تقدیر مردم لیبی، به شکلی متفاوت با چهار دههی گذشته رقم خورد، آن هم مطابق با وعدهی الهی که: «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم». پایتخت دیکتاتوری چهل سالهی معمر قذافی، در ساعات گذشته، با سرعتی به مراتب بیشتر از آنچه تصور میشد، به سقوط کامل نزدیک شد و مردم در شهرهای مختلف این کشور، به دست گرفتن آخرین سنگر دیکتاتوری را با جشن و شادی همراه کردند.
در همین باره بخوانید:
همهی کارشناسان و تحلیلگران اشتباه کردند. ماجرا سادهتر از آنکه تصور میکردند، به نقطهی پایان نزدیک شد. مقاومت در طرابلس به مراتب ناچیزتر از چیزی بود که تصور میشد. بیشتر سربازان دل و جانباختهی قذافی، تا همان پشت دیوارهای پایتخت ایستادند و بس. تا قبل از این، البته ماهها کشاکش در حد جنگ داخلی در کار بود. اما در شهر دیگر خبری از مقاومت آنچنانی نبود. بدین ترتیب چند ساعت طول نکشید که بیشتر نقاط طرابلس به دست انقلابیون افتاد، و تمام!
قذافی سقوط کرد. یک دیکتاتور دیگر به همتایان پیشین خود پیوست. طرابلس در ساعات گذشته، به سرعت در اختیار مخالفان دیکتاتور این کشور قرار گرفت و مخالفان از چند سو، با شعارهای «الله اکبر» و «لااله الا الله» به سمت محل احتمالی استقرار قذافی در مرکز طرابلس پیشروی کردند. بیشترین آماری که از کشتههای ۲۴ ساعت گذشته از دو طرف منتشر شده، ۱۳۰۰ نفر بوده که با جمعیت میلیونی طرابلس و هیاهوی تبلیغاتی قذافی تاکنون، و نیز با آنچه پیشتر از سوی مخالفان «یک جنگ خونین» پیشبینی شده بود، اصلا قابل قیاس نیست.
تاکنون بیش از نیمی از پایتخت لیبی به دست نیروهای مخالف قذافی افتاده و در بقیهی نقاط هم بیشترین درگیریها با تکتیراندازهای مستقر در پشت بام ساختمانهاست و در خیابانها، چندان خبری از مقاومت ماموران حکومت نیست. تنها جای مهم باقیمانده، مقر قذافی است که آن هم شاید وقتی شما این گزارش را میخوانید، به دست مخالفان افتاده باشد.
مراکز پلیس تقریبا به طور کامل تعطیل شده و بسیاری از نیروهای پلیس به مخالفان پیوستهاند. زندانها به دست نیروهای انقلابی افتاده و هزاران زندانی آزاد شدهاند. شبکههای تلویزیونی به طور زنده نشان میدهند که میدان سبز طرابلس به دست مخالفان افتاده و شعار «لا شرقیه لا غربیه طرابلس حریه» بر روی دیوارها نوشته شده است.
به گفتهی مخالفان، سیفالاسلام قذافی دستگیر شده و قرار است به دادگاه لاهه تحویل داده شود. محمد پسر بزرگ معمر قذافی هم خود را تسلیم مخالفان کرده است. از دستگیری دهها مقام نظامی و دولتی، از جمله سومین پسر رهبر لیبی، هم سخن به میان آمده است. ساعتی پیش شایعهی دستگیری خود قذافی هم مطرح و کمی بعد تکذیب شد. الجزایر هم خبر منتشر شده دربارهی فرار رهبر لیبی به این کشور را تکذیب کرد. بدین ترتیب هنوز مشخص نیست قذافی فرار کرده یا در جایی در طرابلس مخفی شده است. اگر او هم به مانند صدام پنهان شده باشد و پیدایش کنند، این میتواند بدترین اتفاق برای رهبری باشد که بارها و بارها مخالفانش را «موش» خطاب کرده است.
فردا ۲۲ آگوست، احتمالا روز پیروزی و آزادی مردم لیبی است. این را مخالفان دیکتاتور اعلام کردهاند. در بنغازی، تصاویر تلویزیونی حاکی از جشن و پایکوبی و دستافشانی مردم است و همین وضعیت در بخشهایی از طرابلس هم که به دست مخالفان افتاده، در جریان است.
شاید لیبی در ماهها و بلکه سالهای آینده رنگ آرامش نبیند، البته شاید. شاید خلأ قدرت، امنیت و آرامش فردای مردم لیبی را از آنها سلب کند. اما در این شکی نیست که فرداهای پس از دوران گذار از دیکتاتوری به دموکراسی، بهتر از چند ده سالی خواهد بود که معمر قذافی مردمش را در عقبماندگی و حقارت نگه داشت. رنج دوران پس از این، بیشک به حلاوت جامعهی آزادتر و آبادتر و شادتری که در انتظار نسلهای بعدی لیبی خواهد بود، میارزد. این درسی است که بشر امروز آموخته و بدیلی برای آن سراغ ندارد: تنها یک راه باقی مانده؛ دموکراسی.
در همین باره بخوانید:
مبارک، بن علی، و حالا نوبت قذافی رسیده
دیکتاتور به «پایان» سلام میکند
دیکتاتور به «پایان» سلام میکند
همهی کارشناسان و تحلیلگران اشتباه کردند. ماجرا سادهتر از آنکه تصور میکردند، به نقطهی پایان نزدیک شد. مقاومت در طرابلس به مراتب ناچیزتر از چیزی بود که تصور میشد. بیشتر سربازان دل و جانباختهی قذافی، تا همان پشت دیوارهای پایتخت ایستادند و بس. تا قبل از این، البته ماهها کشاکش در حد جنگ داخلی در کار بود. اما در شهر دیگر خبری از مقاومت آنچنانی نبود. بدین ترتیب چند ساعت طول نکشید که بیشتر نقاط طرابلس به دست انقلابیون افتاد، و تمام!
قذافی سقوط کرد. یک دیکتاتور دیگر به همتایان پیشین خود پیوست. طرابلس در ساعات گذشته، به سرعت در اختیار مخالفان دیکتاتور این کشور قرار گرفت و مخالفان از چند سو، با شعارهای «الله اکبر» و «لااله الا الله» به سمت محل احتمالی استقرار قذافی در مرکز طرابلس پیشروی کردند. بیشترین آماری که از کشتههای ۲۴ ساعت گذشته از دو طرف منتشر شده، ۱۳۰۰ نفر بوده که با جمعیت میلیونی طرابلس و هیاهوی تبلیغاتی قذافی تاکنون، و نیز با آنچه پیشتر از سوی مخالفان «یک جنگ خونین» پیشبینی شده بود، اصلا قابل قیاس نیست.
تاکنون بیش از نیمی از پایتخت لیبی به دست نیروهای مخالف قذافی افتاده و در بقیهی نقاط هم بیشترین درگیریها با تکتیراندازهای مستقر در پشت بام ساختمانهاست و در خیابانها، چندان خبری از مقاومت ماموران حکومت نیست. تنها جای مهم باقیمانده، مقر قذافی است که آن هم شاید وقتی شما این گزارش را میخوانید، به دست مخالفان افتاده باشد.
مراکز پلیس تقریبا به طور کامل تعطیل شده و بسیاری از نیروهای پلیس به مخالفان پیوستهاند. زندانها به دست نیروهای انقلابی افتاده و هزاران زندانی آزاد شدهاند. شبکههای تلویزیونی به طور زنده نشان میدهند که میدان سبز طرابلس به دست مخالفان افتاده و شعار «لا شرقیه لا غربیه طرابلس حریه» بر روی دیوارها نوشته شده است.
به گفتهی مخالفان، سیفالاسلام قذافی دستگیر شده و قرار است به دادگاه لاهه تحویل داده شود. محمد پسر بزرگ معمر قذافی هم خود را تسلیم مخالفان کرده است. از دستگیری دهها مقام نظامی و دولتی، از جمله سومین پسر رهبر لیبی، هم سخن به میان آمده است. ساعتی پیش شایعهی دستگیری خود قذافی هم مطرح و کمی بعد تکذیب شد. الجزایر هم خبر منتشر شده دربارهی فرار رهبر لیبی به این کشور را تکذیب کرد. بدین ترتیب هنوز مشخص نیست قذافی فرار کرده یا در جایی در طرابلس مخفی شده است. اگر او هم به مانند صدام پنهان شده باشد و پیدایش کنند، این میتواند بدترین اتفاق برای رهبری باشد که بارها و بارها مخالفانش را «موش» خطاب کرده است.
فردا ۲۲ آگوست، احتمالا روز پیروزی و آزادی مردم لیبی است. این را مخالفان دیکتاتور اعلام کردهاند. در بنغازی، تصاویر تلویزیونی حاکی از جشن و پایکوبی و دستافشانی مردم است و همین وضعیت در بخشهایی از طرابلس هم که به دست مخالفان افتاده، در جریان است.
شاید لیبی در ماهها و بلکه سالهای آینده رنگ آرامش نبیند، البته شاید. شاید خلأ قدرت، امنیت و آرامش فردای مردم لیبی را از آنها سلب کند. اما در این شکی نیست که فرداهای پس از دوران گذار از دیکتاتوری به دموکراسی، بهتر از چند ده سالی خواهد بود که معمر قذافی مردمش را در عقبماندگی و حقارت نگه داشت. رنج دوران پس از این، بیشک به حلاوت جامعهی آزادتر و آبادتر و شادتری که در انتظار نسلهای بعدی لیبی خواهد بود، میارزد. این درسی است که بشر امروز آموخته و بدیلی برای آن سراغ ندارد: تنها یک راه باقی مانده؛ دموکراسی.
0 comments:
ارسال یک نظر