سالگرد کشتار مردم آذربایجان در سال ۱۳۸۵ پیش روست و مردم آذربایجان چشم براه حمایت و همدردی جنبش سبز از خویش میباشد. اگر اصلاحطلبان و سایتهای وابسته به آنها در حمایت از اقوام ایرانی مشکلی ندارند چرا هیچ بیانیه را برای کشتار مردم آذربایجان صادر نمیکنند؟ چرا از اقوام ایرانی دعوت به همکاری نمیکنند؟ چرا در ایجاد یک ائتلاف گسترده پیشقدم نمیشوند و در هیچ اجلاس یا همایشی شرکت نمیکنند؟ اینها سوالاتی هستند که من به عنوان یک شهروند ایرانی از اصلاحطلبان میپرسم و امیدوارم پاسخی مناسب دریافت کنم.
جنبش آزادیخواهی ایران نزدیک به دو سال است که در مقابل رژیم جمهوری اسلامی ایستاده و هم اکنون به مانند آتشی در زیر خاکستر، هر لحظه امکان انفجار آن میرود. سوال اساسی اینجاست که چرا جنبش سبز به این نقطه هنوز نرسیده است؟ و چه کسانی مانع رسیدن جنبش به نقطه نهایی میباشند؟
جنبش آزادیخواهانهی مردمی فرهیخته و هوشیار همانند مردم ایران چرا تاکنون نتوانسته بر رژیمی سراسر دروغ و تزویر و واپسگرا که کشور را با اراجیف اجنی اداره میکند فائق آید؟ درک این نکته کار بسیار پیچیدهای نیست که نقطهی ضعف بزرگ جنبش سبز، عدم همراهی شایسته و بایسته اقوام ایرانی با این جنبش میباشد که این مشکل براحتی میتواند با اندکی ژرف اندیشی و دوری از تنگ نظریهای موجود رفع گردد و واگرایی اقوام در جنبش جای خود را به تعامل و همگرایی بدهد. یکی از عوامل ایجاد این واگرایی و تباعد، علاوه بر انحصارطلبی نهادینه شده در نزد بعضی از گروهای سیاسی، دستهای پنهان رژیم جمهوری اسلامی میباشد. این گروهها ناخواسته همان کاری را انجام میدهند که رژیم جمهوری اسلامی میخواهد و انجام میدهد آنچنانکه رژیم، سالهاست تمام هم و غم خود را مصروف این کرده است تا از یک سو، مابین اقوام ایرانی در داخل کشور، تفرقه و نفاق ایجاد کند و از سوی دیگر با نفوذ خود در اپوزیسیون خارج از کشور مانع از ائتلاف آنها شود.
در چنین حالتی است که کشور ایران علی رغم دارا بودن بیشترین قشر تحصیل کرده جوان در خاورمیانه، نسبت به ملل خاورمیانه، در نوع مبارزات سیاسی دچار سردر گمی میگردد.
تا زمانی که اقوام ایرانی با جنبش سبز همکاری نکنند مشکلات عدیدهای را در پیش خواهیم داشت. ایران متشکل از اقوام مختلف است و به هیچ گروه یا قشر خاصی متعلق نیست. مردم ایران اعم از کرد، لر، ترک، بلوچ، عرب، فارس و ترکمن همگی باید دست به دست هم دهند تا با ایجاد یک ائتلاف، انحلال جمهوری اسلامی را هدف قرار داده و آن را سرعت بخشند.
اگر اصلاحات کارساز بود، دو دوره کاخ ریاست جمهوری اسلامی ایران در اختیار اصلاحطلبان بود که در نهایت رئیس جمهور اصلاحطلب اقرار و اعتراف نمود که تدارکاتچی بیش نبوده. حال با توجه به اینکه اصلاح طلبان فرصتهای طلایی را عامدانه یا ناخودآگاه از دست دادهاند لذا این بار مردم ایران مایل نیستند سرنوشت جنبش سبز را به دست فرصت سوزان حرفهای بسپارند. اگر آنها اعتقادی به دمکراسی و تغییر برای دمکراسی بر مبنای منشور حقوق بشر دارند چرا در این جهت از پتانسیل اقوام ایرانی در جنبش استفاده نکرده و گام عملی در این راه بر نمیدارند با اینکه میدانند بدون دخالت و تعامل اقوام، جنبش راه به جایی نخواهد برد و استقرار دمکراسی در ایران دور از دسترس خواهد بود. با چنین اوصافی بهترین گزینه برای اصلاح طلبان پذیرش این نکته است که خود را به عنوان جزئی از کل جنبش معرفی کنند نه کل جنبش، تا چوب ندانم کاریهای آگاهانهی یا ناآگاهانه آنها بر پیکر جنبش سبز فرود نیاید.
بطور مثال خرداد ماه، و سالگرد کشتار مردم آذربایجان در سال ۱۳۸۵ پیش روست و مردم آذربایجان چشم براه حمایت و همدردی جنبش سبز از خویش میباشد. اگر اصلاحطلبان و سایتهای وابسته به آنها در حمایت از اقوام ایرانی مشکلی ندارند چرا هیچ بیانیه را برای کشتار مردم آذربایجان صادر نمیکنند؟ چرا از اقوام ایرانی دعوت به همکاری نمیکنند؟ چرا در ایجاد یک ائتلاف گسترده پیشقدم نمیشوند و در هیچ اجلاس یا همایشی شرکت نمیکنند؟ اینها سوالاتی هستند که من به عنوان یک شهروند ایرانی از اصلاحطلبان میپرسم و امیدوارم پاسخی مناسب دریافت کنم.
پنجم خرداد سالروز کشتار مردم آذربایجان است و برای گرامیداشت این روز مطابق «بیانیه حرکت دمکراتیک آذربایجان ایران» علاوه بر فراخوان به تظاهرات اعتراضی در شهرهای آذربایجان از جنبش سبز نیز تقاضای حمایت و همدردی شده است تا همگام با مردم آذربایجان سایر هموطنان نیز در اقصی نقاط کشور تظاهرات اعتراضی در حمایت از هموطنان آذربایجانی برگزار شود که امیدواریم این مناسبت تبدیل به عاملی در جهت همدلی ایرانیان در قالب جنبش سبز گردد.
من [به عنوان] یک فارس زبان و مبارز سیاسی از حرکت آزادیخواهی مردم آذربایجان حمایت میکنم و امید میرود که دیگر گروههای سیاسی خصوصا اصلاحطلبان بیانیهای را در این خصوص صادر نمایند.
0 comments:
ارسال یک نظر