فرهاد مرادی
یکم – بی شک رسالت اولین سطور این نوشتار آن است تا بدون هیچ پرده پوشی و تعارفی یادداشت حاضر را به " میر حسین موسوی " تقدیم نماید. او که توانست با تکیه بر شناخت آگاهانه ی تاریخ معاصر ایران ، سنتی از رفتار سیاسی را زنده کند که تا پیش از این تنها در اختیار " محمد مصدق " قرار داشت. به یقین شهامت موسوی و در عین حال تدبیر سیاست مدارانه اش توانست یک بار دیگر سیاست را از حدود تصمیم گیری های صاحبان قدرت خارج کند و بار دیگر این نکته را به اثبات برساند که به قول "لنین" سیاست در جایی تعیین می شود که توده های میلیونی مردم ایستاده باشند. درک عمق رفتار موسوی و هم چنین درک این موضوع که با وجود تمام فشارهای موجود او هم چنان اعتراضش را در خاک وطن بیان می کند ، از او شخصیتی می سازد تا خارج از هرگونه تمرکز کاریزماتیکی شایسته ی محبت و قدردانی ملتی باشد که با تنی نحیف و شکننده میل به آزادی و عدالت را از یاد نبرده اند و هنوز برای دست یافتن به این دو آرمان عظیم بشری از هیچ کوششی فرو گذار نیستند. پس در این برهه ی تاریخی شرافت قلم و پیشه ی نویسندگی حکم می کند تا نوشتار حاضر شهادتی باشد بر حقانیت راهی که مردم ایران در حال پیمودن آن هستند. این نوشتار تلاش می کند تا با بازگشت به بیست ماه گذشته بتواند تحلیلی از شرایط فعلی به دست دهد. تحلیلی که امید است تا با دقت و واقع بینی آن چه که حقیقت امروز است را به درستی بیان کند.
دوم – مردم ایران روزهای سختی را پشت سر می گذارند . این روزها تنها می تواند یادآور محاصره ی تبریز در دوران اوج انقلاب مشروطه ی ایران باشد. یازده ماهی که مقاومت دلیرانه ی مشروطه خواهان توانست وقار را به زندگی ایرانیان تحقیر شده بازگرداند و آغاز راهی باشد که ما اوج بلوغ و پختگی آن را در تظاهرات های میلیونی سکوت دیدیم. اگر چه جنبش آزادی خواهانه و عدالت طلبانه ی ایرانیان در مسیر خود بارها با فراز و فرود های زیادی رو به رو شده و روایت های مختلفی از آن ارائه کرده اند ، اما به یقین هر بار فرهنگ عمومی جامعه پذیرای نقد به خود و بازگشت به اصول بوده این مسیر روند رو به رشد خود را با مقاومت در برابر ارتجاع داخلی و استعمار خارجی به خوبی به اثبات رسانده است. حال اگر امروز شادی و امید گنگی در ناخودآگاه جمعی ما حس می شود ، تنها حاصل عینیت یافتن مجدد همان مقاومت مترقی است.
سوم - " انقلاب 57 اتفاق خجسته ای در تاریخ ما بود و در آن همه ی نیروهای اجتماعی و سیاسی که در آن موقع معتبر بودند ، چه اسلام سیاسی ، چه ناسیونالیسم ضد استعمار و چه سوسیالیزم جهان سومی وجود داشتند ... جنبش سبز به صورت دیالکتیکی از بطن انقلاب در آمده است. "
( دکتر حمید دباشی / چهارم اسفند هشتاد و نه / سایت کلمه )
0 comments:
ارسال یک نظر