نامه محمد داوری به مادرش از زندان اوین: میان ما زندان نه مايه شرمساري و موجب ندامت که بهانه افتخار و زمينه‌ساز مقاومت است

محمد داوری، مدیر مسئول سابق سحام نیوز، در نامه ای که از زندان اوین برای مادرش نگاشته است، به شرح حال و هوای خودش پس از ملاقات حضوری هفته گذشته پرداخته است.

به گزارش هرانا، وی در بخشی از نامه‌اش آورده است: مي داني كه زندان بايد مايه شرمساري و موجب ندامت گردد نه بهانه افتخار و زمينه ساز مقاومت، و اين راز زندانياني است كه در تلاش براي رهايي حقيقت، خود در بند ظلمت گرفتار شده اند و اين حقيقت است كه زندان را معناي ديگري مي بخشد و به زنداني حال و هواي ديگري مي دهد.

گفتنی است محمد داوری، روزنامه نگار و سردبیر سابق سایت سحام نیوز، سایت رسمی حزب اعتماد ملی، بود که از ۱۷ شهریور ماه سال گذشته در بازداشت به سر می‌برد. وی پس از نامه ای توسط مهدی کروبی به رئیس مجلس خبرگان پیرامون شکنجه و آزار زندانیان سیاسی در شکنجه گاه کهریزک دستگیر و تحت فشار و شکنجه قرار گرفت تا علیه مهدی کروبی در تلویزیون جمهوری اسلامی اقرار کند.

مهدی کروبی در نامه‌ای به دادستان تهران، مسئولیت تمام اسناد و فیلم‌هایی را که به عنوان مستندات وجود شکنجه و تجاوز جنسی در زندان‌های ایران ارائه کرده بود بر عهده گرفت و محمد داوری را تنها فیلمبردار مصاحبه‌ها عنوان کرد و گفت او هیج نقش دیگری در این ماجرا نداشته است.

متن کامل نامه این روزنامه‌نگار به مادرش به شرح زیر است:

به نام مادر
سلام مادر خوبم

هفته گذشته آغوش گرم تو و خواهر عزيزم در ملاقات حضوري مرا پر از عشق نمود و هرچند بغض خواهرم تركيد و قلب شكسته من و تو به تپش افتاد و گونه هايمان خيس باران صداقت شد اما چه خوب شد اين غرش بهاري بغض خواهرانه! چشمان خشكيده مرا خيس نمود. مادر صبورم، وقتي رنج سفر مسير هزار كيلومتري را تحمل مي نمايي و به ملاقاتم مي آيي از شرمندگي مي مانم چه بگويم و چگونه اين بزرگي و صبوري را بستايم، آخر با اين سن و سال و مشكلات جسمي كه داري تحمل سختي هاي ديگر ظلمي نابخشودني است كه در حق تو روا داشته مي شود.

مادرم، مقاومت و صبوري تو مثال زدني است چراكه همه، مادران را دلداري مي دهند و توصيه مي كنند تا اشك نريزند، اما اين تويي كه هميشه ديگران را به ايستادگي فرا مي خواني و در ملاقات ها با چشم خود ديدم و با گوش هايم شنيدم چگونه خاله و برادر و خواهرم را به مقاومت توصيه مي كردي و مي گفتي اشك نريزند.

هفته گذشته سالن ملاقات از عطر وجود مادرانه وخواهرانه ي شما و ساير اعضاي خانوادهاي زنداني پر شده بود و بوي خوش آن، فضاي زندان را بهاري ساخته بود و چقدر زمستان رو سياه شد از رو سفيدي شما. مادر جان ديدي اينجا چگونه بچه ها به هم عشق مي ورزند و با تمام وجود با هم يكي شده اند و به طور حتم مي داني كه زندان بايد مايه شرمساري و موجب ندامت گردد نه بهانه افتخار و زمينه ساز مقاومت، و اين راز زندانياني است كه در تلاش براي رهايي حقيقت، خود در بند ظلمت گرفتار شده اند و اين حقيقت است كه زندان را معناي ديگري مي بخشد و به زنداني حال و هواي ديگري مي دهد. مادر عزيزم، در نامه ي قبلي برايت از حال و هواي دوران كودكي ام گفتم و خواستم آن را ادامه دهم اما حيفم آمد حال و هواي ملاقات هفته گذشته را يادي نكنم، اميد وارم در نامه هاي بعدي بيشتر و بهتر برايت بنويسم .

"قربانت محمد"

0 comments:

ارسال یک نظر