بیانیه دفتر بیروت علامه فضل الله به مناسبت درگذشت آن مرحوم

بيانيه دفتر بیروت علامه فضل الله  به مناسبت درگذشت آن مرحوم منتشر شد.در این بیانیه آمده است:اين مرد بزرگ رفت و اندوهی به وسعت همه دردها و اندوهای تاريخ در دلهای دوستداران خود کاشت...پدر، رهبر، فقيه و مرجع مجدّد راهنما و انسان رفت...

به گزارش پایگاه اطلاعرسانی علامه فضل الله ، متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحيم
«إنا لله و إنا إليه راجعون»
«وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ» (بقره/207).
"إذا مات العالم ثُلم فی الإسلام ثلمة لايسدها شيء"

درست در زمانی که خيلی به او نياز داشتيم...
اين مرد بزرگ رفت و اندوهی به وسعت همه دردها و اندوهای تاريخ در دلهای دوستداران خود کاشت...
پدر، رهبر، فقيه و مرجع مجدّد راهنما و انسان رفت...
رفت در حالی که نماز بر لبانش جاری بود و ياد خدا بر زبانش و دغدغه های امت اسلامی در قلبش...
سرانجام اين قلب پس از هفتاد و پنج سال از تپش باز ايستاد. او که ساليان عمر خود را به جهاد و اجتهاد و نوگرايی و بازانديشی و التزام به قضايای امت اسلامی و مقابله با قدرتهای استکباری و طغيانگر سپری کرد.
"سيد" رفت در حالی که دغدغه بزرگ او، اسلام به عنوان انديشه و حرکت و روش و التزام در همه عرصه های زندگی بود. او هميشه می گفت: "اين، همه آرزوی من است. من برای خود آرزوهای شخصی و فردی ندارم. تنها آرزويی که برای آن زيسته ام و برای آن تلاش کرده ام اين بوده است که خدمتگزاری برای خدا و پيامبر (ص) و اهل بيت(ع) و اسلام و مسلمين باشم."
وصيت اساسی او حفظ اسلام و حفظ امت اسلامی و وحدت آن بود. او باور داشت که شوکت استکبار جز با وحدت و يکپارچگی مسلمانان در هم نشکست.
او با خرد روشنی بخش و روح نورانی خود پدر و مرجع و راهنما و نصيحتگری برای همه جنبشهای اسلامی آگاه در دنيای اسلام و جهان عرب بود که خط و انديشه و روش عملی او را سرلوحه حرکت خود قرار داده بودند.
او با توجه به اصالت اسلامی خويش، بر اساس قاعده "حقيقت زاده گفتگو می باشد" مکتب گفتگوبا ديگران را پايه ريزی کرد. لذا به همه انسانها روی آورد و به دور از شعارهای توخالی و بی محتوا، با حرکت و سيره و انديشه خود، اين گفتگو را تجسم بخشيد.
او به اسلام به عنوان باوری مسؤوليت محور و حرکتی عدالت گستر باور داشت. او خردی مقاومت آفرين بود. از اين رو مقاومت، روح مقابله و رويارويی و بازدارندگی را از انديشه او وام گرفت و در خط موفقيت و پيروزيهای بزرگ در لبنان و فلسطين و همه کشورهايی که جهاد در آنها جريان داشت، حرکت نمود.
همواره قضايای بزرگ عربی و اسلامی در رأس توجهات او قرار داشت و فلسطين، مهمترين دغدغه حرکت او را از عنفوان جوانی تا آخرين رمق حيات، تشکيل می داد و می گفت: "راحت نمی شوم، مگر روزی که رژيم صهيونيستی از بين برود."
"سيد" ويژگی متفاوتی را در حرکت مرجعيت دينی به وجود آورد. مرجعيتی که با دردها و آرزوهای توده های امت اسلامی پيوندی تمام داشت و برای مردم، خط آگاهی در رويارويی با عقب ماندگی را ترسيم می کرد و همراه با مردم عهده دار مسؤوليت ساختن آينده بود. مرجعيتی که با الهام گيری از سيره رسول الله (ص) و اهل بيت طاهرين او (ع) در برابر غلوّ و خرافات و تکفير ايستاد.
"سيد" با ورع و تقوا در برابر فتنه های موجود در بين مسلمانان ايستاد و هيچگاه نپذيرفت که مسلمانان با تعصبات تنگ فرقه گرايي، موجوديت يکديگر را از بين ببرند. او از علما و آگاهان امت اسلامی می خواست در باره خون مسلمانان از خدا پروا کنند. ايشان بر اين عقيده بودند، تمام کسانی که در بين مسلمانان تفرقه افکنی می کنند تا اين که وحدت کلمه آنان را از بين ببرند، خائن به خدا و پيامبر او هستند، هر چند که نماز بخوانند و روزه بگيرند.
او بر اساس مفاهيم اخلاقی و انسانی که در ارتقای انسان سهمی بسزا دارند و تأکيد بر ارزش عدالت در رويارويی با ظلم و سستم، همواره توجه داشت که رابطه مسلمانان و مسيحيان در لبنان و همه دنيا مبتنی بر کلمه يکسان و تفاهم در قضايای مشترک و بهبود رابطه فيمابين باشد. اما در شيوه انقلابی و مکتبی و روش فقهی و اعتقادی خويش، "سيد" قرآن کريم را اساس و مبنای خويش گرفته بود. او قرآن را اين گونه فهميده بوده که قرآن کتاب زندگی است که جز انقلابيون آن را نمی فهمند.
"سيد" از تواضع و انسانيت و اخلاق والای دينی برخوردار بود. قلب او همه دوستداران و غير دوستدارانش را در بر می گرفت و به همگان می گفت: "يکديگر را دوست بداريد. اين مهر و محبت است که نوآفرين است و پيوند می آفريند و نتيجه بخش است." به دور از فردمحوريها و منطقه گراييها و حزب گرايی و فرقه گرايی به سوی مهر و محبت بياييد. بياييد به جای اين که به اسم خدا اختلاف کنيم، حول محور خدا گرد بياييم." به اين ترتيب قلب خود را از همه کينه ها و کدورتها خالی ساخت. او همواره می گفت: "زندگی تاب تحمل کينه و کدورت را ندارد. زيرا کينه، مرگ است و محبت، زندگي."
از آن روی که به کار مؤسسه ای باور داشت و وجود نهادها را اساس تمدنی خيزش مردم و جوامع می دانست، مناره های علم و مراقبت را بر افراشت. نهادهايی که پناهگاه يتيم و نيازمند بودند، عقب افتاده و معلول در آن خانه ای برای آرزوها و خواسته های بزرگ خود می يافت و جوينده علم و دانش، در آن راهی به سوی افقهای وسيع پيدا می کرد و همين طور بيمار و کهنسال در آن جايی برای امنيت و آسايش می يافت.
ای "سيد" خانه تو اين گونه بود و اين خانه هم چنان به عنوان مقصدی برای همه پيشگامان انديشه و نيازمندان باقی خواهد ماند. زيرا زبان تو هميشه به محبت مردم گويا بود.
فقرا و مستضعفان به قلب تو نزديکترين بودند و تو همه آمال و آرزوهای خود را در جوانانی يافته بودی که مجهز به سلاح فرهنگ و انديشه بودند.
قلبی که دنيا را با اسلام انقلابی و آگاهی مکتبی و انسانيتی سرشار از محبت و نيکی تا لحظه های آخر، لبريز کرده بود، آرام گرفت.
ای "سيد" ما! اين جسم در حالی آرامش يافت که به تحقق بسياری از آمال و آرزوها برای ساختن حال و آينده امت اسلامی چشم اميد داشت.
از پيش ما رفتي. در حالی که همه تؤطئه ها و تهديدها و حملات خدشه دار کننده و ترورهای مادی و معنوی در برابر قدمهای تو خُرد شدند، اما نابی عقل و قلب و روح، بسان خلوص روشنای خورشيد جاودانه شد.
ای ابوعلي! رفتی و نام تو در باور امت اسلامی جاودان خواهد ماند و تو با انديشه و روش خود برای همه نسلهای حال و آينده ما، حضور خواهی داشت.
جسم "سيد" رفت، اما روح و انديشه و خط "سيد" هم چنان باقی خواهد ماند و امتی که "سيد" بدان عشق می ورزيد و برايش خود را به مشقت می انداخت، راه روشن آگاهی را که "سيد" سالهای زندگی خود را در طراحی آن سپری کرد، تکميل خواهد کرد.
عزيزان! رحلت اين مرجع دينی بزرگ و استوانه علمی و فکری و مکتبی پيشگام را به همه امت اسلامی تسليت می گوييم و با خدا و با تو ای "سيد"! عهد می بنديم که راه آگاهی و نوگرايی را که تو مبانی آن پايه گذاری کردي، تکميل کنيم و از وصيت آخرين تو در صيانت از اسلام و وحدت امت اسلامی و انسانی بودن دين و مکتب حفاظت نماييم.
«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ* ارْجِعِی إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً* فَادْخُلِی فِی عِبَادِي* وَادْخُلِی جَنَّتِي» (فجر/27-30).
دفتر علامه مرجع آيت الله العظمی سيدمحمدحسين فضل الله (قدس سره)
بيروت؛ 22 رجب الحرام 1431هـ برابر با 4/7/2010م

0 comments:

ارسال یک نظر