سیزده تير ماه 88 عيسي سحرخيز يادداشتي با عنوان "جبهه سبز اميد"منتشر كرد كه آخرين ياداشت اين روزنامه نگار پيش از زنداني شدنش بود. پس از اين ياداشت ، سحر خيز كه به ديدار يكي از دوستان به شمال رفته بود با ضرب و شتم چندين مامور بازداشت شد. ماموران، سحرخيز را كه دچار شكستگي قفسه سينه شده بود به زندان انفرادي منتقل کردند، زندان انفرادي او در بند 209 اوين بيش از 70 روز به طول كشيد.
مهدي، پسر عيسي سحرخيز به جرس مي گويد پدرش علي رغم اعتصاب غذا و بيماري به بيمارستان منتقل نشد و همچنان با حكم غير قانوني بازداشت موقت در همان زندان انفرادي ماند. سحرخيز در يكسال گذشته و پس از تحمل زندان انفرادي به بند عمومي 209 با چند زنداني ديگر هم بند مي شود و در آستانه نوروز با درخواست رسيدگي به پرونده اش اعتصاب غذا می کند، اعتصابي كه با بي تفاوتي ماموران مواجه شد و او را به اغما برد. فشار خون سحرخيز كارش را به بهداري زندان كشاند اما باز هم قاضي پرونده راضي نشد تا به سحرخيز مرخصي استعلاجي دهد.
سحرخيز در هنگام اجرای احکام اعدام چند شهروند كرد از زندان اوين به زندان كچويي و سپس به زندان رجايي شهر كه زنداني با شرايط سخت و خاص مجرمان حرفه اي است منتقل شد. خانواده سحرخيز با اين انتقال عملا نمي تواند با سحرخيز ديدار كنند. ملا قاتها هر دوهفته يكبار است و همسر سحرخيز مي گويد كه با توجه به كارمند بودنش بايد مرخصي گرفته و در شرايط سخت ساعتها به كرج و بعد از آن به رجايي شهر برود تا ملاقاتي 20 دقيقه اي داشته باشد. اين ملاقاتها هم بنا بر دستور مسوولان زندان تنها شامل سه نفر از اعضای خانواده مي شود.
يكسال از بازداشت عيسي سحرخيز مي گذرد و در يكسال گذشته هيچ دادگاهي براي اين روزنامه نگار قديمي برگزار نشده است و آنچنان كه مهدي سحرخيز مي گوید نه او و نه خانواده اش اطلاع درستي از موارد اتهامي سحرخيز ندارند.
عيسي سحر خيز در سالهاي ابتدايي دولت خاتمي مدیرکل مطبوعات داخلي وزارت ارشاد بود كه بعدها از اين سمت كناره گيري كرد و يكسره وارد كار مطبوعاتي شد. سحرخيز كه خبرنگاری ايرنا در نيويورك را هم تجربه كرده بود در سالهاي اصلاحات، روزنامه اخبار اقتصاد را منتشر مي كرد كه در سال 79و با توقيف فله اي مطبوعات، بسته شد. پس از آن تمام كارهاي سحرخيز از مطبوعات گرفته تا انتشارات به ديوار مميزي و سانسور و توقيف خورد. همسر عيسي سحرخيز مي گويد، در دو سال اخير عيسي سحرخيز در پي توقيف ماهنامه آفتاب خانه نشين بود و كاري نداشت.
اين روزنامه نگار قديمي در سايت روزآنلاین به انتشار نظراتش مي پرداخت و در آستانه دهمين انتخابات رياست جمهوري با نگراني، شاهد و ناظر اتفاقات سريعي بود كه مي افتاد. بازجوهاي عيسي سحر خيز در جلسات طولاني بازجويي مي گفتند كه او به مقام رهبري توهين كرده است، اما سحرخيز با رد اين اتهام، گفته است كه آنچه او در مقالاتش در باره رهبري نوشته نه توهين كه امر به معروف و نهي از منكر بوده است. اين را نسرين ستوده وكيل مدافع عيسي سحرخيز مي گويد.
نسرین ستوده از مرداد ماه سال گذشته كه وكالت سحرخيز را قبول كرده موفق نشده است با موكلش ديداري كند. و حتي موارد اتهامي هم به او گفته نشده است. ستوده مي گويد: " حتي اگر جرم موكل من توهين به رهبري باشد، اين جرم در قانون بين شش ماه تا دو سال حبس دارد كه موكلم در صورتي كه حكم به او ابلاغ مي شد تا حالا نيمي از اين حبس را سپري كرده بود و قانونا مي توانست آزادي مشروط داشته باشد، اما در يكسال گذشته هيچگونه دادگاهي براي آقاي سحرخيز برگزار نشده است و قاضي پرونده حتي يك روز هم به ايشان مرخصي نداده است كه تمام اين سير پرونده غيرقانوني است."
بازداشت موقت عيسي سحر خيز در حالي يكساله مي شود كه اين روزنامه نگار تنها به جرم توهين به رهبري در زندان به سر مي برد جرمي كه به گفته نسرين ستوده يك جرم سياسي عنوان شده است و بايد در دادگاه صالحه و بنا بر اصل 167 قانون اساسي با حضور هيات منصفه بررسي شود و در صلاحيت دادگاه انقلاب نيست.
ستوده به جرس مي گويد: "ضرب و شتم موكل من در حين بازداشت، زندان انفرادي هفتاد روزه و در پي آن، انتقال ايشان به زندانهاي رجایی شهر و شهیدكچويي كاملا غيرقانوني است. زنداني را بنا بر ماده 218 آيين نامه زندان بايد در همان شهري نگهداري كنند كه پرونده در آنجا در جريان است و اينگونه به ذهن مي رسد كه انتقال سحرخيز به زندان رجايي شهر براي ارعاب ديگر فعالان سياسي و خود متهم است ."
اين وكيل دادگستر ي خبر مي دهد كه براي سحرخيز عاقبت موعد دادگاهي در نظر گرفته اند و گرچه جرم او بايد در دادگاهي با حضور هيات منصفه باشد ، اما قرار است شعبه 15 دادگاه انقلاب پس از يكسال از بازداشت موقت، در روز 27 تير ماه دادگاه سحرخيز را برگزار كند. ستوده مي گويد :" دفاع من در دادگاه يك دفاع شكلي است و من معتقدم تمام سير پرونده بنابر ادله قانوني تا به حال تضييع حقوق موكل من و غير قانوني بوده است و خود آقاي سحرخيز هم لايحه مفصلي در دفاع از خودشان آماده كرده اند كه قرار است در دادگاه ارائه دهند."
اگر چه عيسي سحرخيز يكسال است كه بدون محاكمه در زندان به سر مي برد، اما هيچ گاه به شكايت او از محسني اژه اي دادستان وقت تهران كه سحرخيز را در جلسه رسمی هيات نظارت بر مطبوعات مورد ضرب و شتم قرار داد رسيدگي نشد، شكا يتي كه پنج سال از طرح آن در دادگاه مي گذرد.
همسر عيسي سحرخيز به جرس مي گويد آنچه عيسی سحرخيز را در زندان نگاه داشته روزنامه نگاري سحرخيز است و نوشتن چند مقاله، سحر خيز يكسال پيش مقالات اميدوارانه درباره جنبش سبز مي نوشت و حالا هم خانواده اين روزنامه نگار خبر مي دهند كه سحرخيز با همه سختي هاي زندان همچنان اميدوار و با روحيه است. اين روزنامه نگار در يادداشتي كه يك روز بعد از دستگيريش در 13تير ماه 88 منتشر شد، مي نويسد : اعضای جبهه سبز اكنون بر اساس اين توصيه مير حسين موسوي كه اگر نااميد شويم دولت احمدي نژاد اعتبار مي يابد بايد اميدوار باشند ، پس اميد به آينده رساترين اعتراض ماست."
"فرزانه بذرپور"
مهدي، پسر عيسي سحرخيز به جرس مي گويد پدرش علي رغم اعتصاب غذا و بيماري به بيمارستان منتقل نشد و همچنان با حكم غير قانوني بازداشت موقت در همان زندان انفرادي ماند. سحرخيز در يكسال گذشته و پس از تحمل زندان انفرادي به بند عمومي 209 با چند زنداني ديگر هم بند مي شود و در آستانه نوروز با درخواست رسيدگي به پرونده اش اعتصاب غذا می کند، اعتصابي كه با بي تفاوتي ماموران مواجه شد و او را به اغما برد. فشار خون سحرخيز كارش را به بهداري زندان كشاند اما باز هم قاضي پرونده راضي نشد تا به سحرخيز مرخصي استعلاجي دهد.
سحرخيز در هنگام اجرای احکام اعدام چند شهروند كرد از زندان اوين به زندان كچويي و سپس به زندان رجايي شهر كه زنداني با شرايط سخت و خاص مجرمان حرفه اي است منتقل شد. خانواده سحرخيز با اين انتقال عملا نمي تواند با سحرخيز ديدار كنند. ملا قاتها هر دوهفته يكبار است و همسر سحرخيز مي گويد كه با توجه به كارمند بودنش بايد مرخصي گرفته و در شرايط سخت ساعتها به كرج و بعد از آن به رجايي شهر برود تا ملاقاتي 20 دقيقه اي داشته باشد. اين ملاقاتها هم بنا بر دستور مسوولان زندان تنها شامل سه نفر از اعضای خانواده مي شود.
يكسال از بازداشت عيسي سحرخيز مي گذرد و در يكسال گذشته هيچ دادگاهي براي اين روزنامه نگار قديمي برگزار نشده است و آنچنان كه مهدي سحرخيز مي گوید نه او و نه خانواده اش اطلاع درستي از موارد اتهامي سحرخيز ندارند.
عيسي سحر خيز در سالهاي ابتدايي دولت خاتمي مدیرکل مطبوعات داخلي وزارت ارشاد بود كه بعدها از اين سمت كناره گيري كرد و يكسره وارد كار مطبوعاتي شد. سحرخيز كه خبرنگاری ايرنا در نيويورك را هم تجربه كرده بود در سالهاي اصلاحات، روزنامه اخبار اقتصاد را منتشر مي كرد كه در سال 79و با توقيف فله اي مطبوعات، بسته شد. پس از آن تمام كارهاي سحرخيز از مطبوعات گرفته تا انتشارات به ديوار مميزي و سانسور و توقيف خورد. همسر عيسي سحرخيز مي گويد، در دو سال اخير عيسي سحرخيز در پي توقيف ماهنامه آفتاب خانه نشين بود و كاري نداشت.
اين روزنامه نگار قديمي در سايت روزآنلاین به انتشار نظراتش مي پرداخت و در آستانه دهمين انتخابات رياست جمهوري با نگراني، شاهد و ناظر اتفاقات سريعي بود كه مي افتاد. بازجوهاي عيسي سحر خيز در جلسات طولاني بازجويي مي گفتند كه او به مقام رهبري توهين كرده است، اما سحرخيز با رد اين اتهام، گفته است كه آنچه او در مقالاتش در باره رهبري نوشته نه توهين كه امر به معروف و نهي از منكر بوده است. اين را نسرين ستوده وكيل مدافع عيسي سحرخيز مي گويد.
نسرین ستوده از مرداد ماه سال گذشته كه وكالت سحرخيز را قبول كرده موفق نشده است با موكلش ديداري كند. و حتي موارد اتهامي هم به او گفته نشده است. ستوده مي گويد: " حتي اگر جرم موكل من توهين به رهبري باشد، اين جرم در قانون بين شش ماه تا دو سال حبس دارد كه موكلم در صورتي كه حكم به او ابلاغ مي شد تا حالا نيمي از اين حبس را سپري كرده بود و قانونا مي توانست آزادي مشروط داشته باشد، اما در يكسال گذشته هيچگونه دادگاهي براي آقاي سحرخيز برگزار نشده است و قاضي پرونده حتي يك روز هم به ايشان مرخصي نداده است كه تمام اين سير پرونده غيرقانوني است."
بازداشت موقت عيسي سحر خيز در حالي يكساله مي شود كه اين روزنامه نگار تنها به جرم توهين به رهبري در زندان به سر مي برد جرمي كه به گفته نسرين ستوده يك جرم سياسي عنوان شده است و بايد در دادگاه صالحه و بنا بر اصل 167 قانون اساسي با حضور هيات منصفه بررسي شود و در صلاحيت دادگاه انقلاب نيست.
ستوده به جرس مي گويد: "ضرب و شتم موكل من در حين بازداشت، زندان انفرادي هفتاد روزه و در پي آن، انتقال ايشان به زندانهاي رجایی شهر و شهیدكچويي كاملا غيرقانوني است. زنداني را بنا بر ماده 218 آيين نامه زندان بايد در همان شهري نگهداري كنند كه پرونده در آنجا در جريان است و اينگونه به ذهن مي رسد كه انتقال سحرخيز به زندان رجايي شهر براي ارعاب ديگر فعالان سياسي و خود متهم است ."
اين وكيل دادگستر ي خبر مي دهد كه براي سحرخيز عاقبت موعد دادگاهي در نظر گرفته اند و گرچه جرم او بايد در دادگاهي با حضور هيات منصفه باشد ، اما قرار است شعبه 15 دادگاه انقلاب پس از يكسال از بازداشت موقت، در روز 27 تير ماه دادگاه سحرخيز را برگزار كند. ستوده مي گويد :" دفاع من در دادگاه يك دفاع شكلي است و من معتقدم تمام سير پرونده بنابر ادله قانوني تا به حال تضييع حقوق موكل من و غير قانوني بوده است و خود آقاي سحرخيز هم لايحه مفصلي در دفاع از خودشان آماده كرده اند كه قرار است در دادگاه ارائه دهند."
اگر چه عيسي سحرخيز يكسال است كه بدون محاكمه در زندان به سر مي برد، اما هيچ گاه به شكايت او از محسني اژه اي دادستان وقت تهران كه سحرخيز را در جلسه رسمی هيات نظارت بر مطبوعات مورد ضرب و شتم قرار داد رسيدگي نشد، شكا يتي كه پنج سال از طرح آن در دادگاه مي گذرد.
همسر عيسي سحرخيز به جرس مي گويد آنچه عيسی سحرخيز را در زندان نگاه داشته روزنامه نگاري سحرخيز است و نوشتن چند مقاله، سحر خيز يكسال پيش مقالات اميدوارانه درباره جنبش سبز مي نوشت و حالا هم خانواده اين روزنامه نگار خبر مي دهند كه سحرخيز با همه سختي هاي زندان همچنان اميدوار و با روحيه است. اين روزنامه نگار در يادداشتي كه يك روز بعد از دستگيريش در 13تير ماه 88 منتشر شد، مي نويسد : اعضای جبهه سبز اكنون بر اساس اين توصيه مير حسين موسوي كه اگر نااميد شويم دولت احمدي نژاد اعتبار مي يابد بايد اميدوار باشند ، پس اميد به آينده رساترين اعتراض ماست."
"فرزانه بذرپور"
0 comments:
ارسال یک نظر