در یکسالگی جنبش سبز، موسوی و کروبی با استفاده از تنها رسانه ای که اخبار جنبش سبز را در کوتاهترین زمان به دنیا مخابره کرده، بار دیگر بر نقش محوری رسانه ها و شبکه های اجتماعی در گسترش و پیام رسانی این حرکت مردمی تاکید کردند و داشتن کانالهای تلویزیونی و رادیویی مستقل را حق ملت دانستند.
رسانه دیجیتالی با همه عمرکوتاهش در ایران، انقلابی عظیم در آگاهی و اطلاع رسانی مردم ایفا کرد. اینترنتی با سرعت پایین و موبایلهایی که در هر لحظه که حاکمیت اراده کند، قدرت عمل ندارد تنها وسیله ای شد دردست مردمی که همه چیز از دستشان ستانده بودند.
اخبار جنبش سبز سریعتر از هر خبری بر آنتن خبرگزاری های جهانی می رود و تیتر اول رسانه های بین المللی ماههاست که " سبزینه " را با خود یدک می کشد.
اینها همه ارمغان یک شعار بود، شعاری که سال پیش بر در و دیوار شهر نقش بست: " هر شهروند، یک ستاد". مردمی که در طول انتخابات خود ستاد شده بودند و فعالیتهای تبلیغاتی کاندیدای مورد نظرخود را با همه امکاناتی که داشتند بر عهده گرفته بودند، از فردای 22 خرداد تبدیل شدند به " هر شهروند یک رسانه" و بار عظیم اطلاع رسانی این حرکت بی بدیل را بر عهده گرفتند.
هر شهروند یک ستاد و اطلاع رسانی شعارهایی که در آن زمان برای کسی قابل تصور نبود که بتوانند چنین نقشی را در تاریخ و فرهنگ سیاسی ایران زمین بازی کند و فرهنگی با سابقه هزاران سال نظام دستوری، اربابی و ولایی در کوتاه زمان به سمت گفتمانی متفاوت سوق دهد.
جنبش سبز از ابعاد مختلفی قابل بررسی و مطالعه است ولی شاید عطش سیراب نشدنی مردم به رسانه های مستقل چیزی بود که بیش از هر چیزی در این حرکت اجتماعی عظیم خود را نشان داد. مطبوعات آزاد و تلویزیونی که دولت متولی اش نباشد.
انفجار اطلاعات
میر حسین موسوی در این گفت و گوی مجازی بار دیگر به نقش کلیدی اخبار و اطلاعات در زمان حاضر می پردازد و تاکید دارد که انفجار اطلاعات در میان جامعه است و دلیل این قضیه حساسیت مردم نسبت به اطلاعات است.
در واقع اطلاعات همیشه در جامعه وجود داشته است ولی چه شده که مردم این بار اینگونه نسبت به اطلاع رسانی و آگاهی اینگونه حساس شده اند و اخبار جنبش سبز را به رغم همه دروغ پردازی های رسانه های نزدیک به حکومت و سیمایی که از ملی بودن، فقط امکانات عظیم بیت المال را نصیب خود کرده است، توانسته اند از کانالهایی که با تمام قوا از سوی دولت کنترل می شود، در کوتاهترین زمان بدست بیاورند؟
گستره جنبش سبز به رغم مدعای حاکمیت که تلاش دارد آن را به گروه اندک روشنفکران و اقشار مرفه منتسب کند، به لایه های میانی و پایینی جامعه رسیده و به آرامی جای خود را در زندگی روزانه مردم باز کرده است و همانگونه که موسوی پیش از این در بیانیه های خود بر آن تاکید کرده بود مردم با این جنبش زندگی می کنند.
در واقع تمام موانع حکومت برای جلوگیری از اخبار جنبش سبز و تبلیغات منفی و سیاه رسانه های دولتی و روزنامه های تحت امر رهبری برای وارونه جلوه دادن واقعیات جامعه و مشروع جلوه دادن انتخابات مهندسی شده طی یک سال گذشته نتیجه ای عکس داده است و مردم با اشتیاق وصف ناپذیری بدنبال اخبار واقعی و عاری از کذب هستند.
شبکه اجتماعی در غیاب رسانه های مستقل
موسوی در بخش دیگری از این گفت و گو به کسری های موجود در این زمینه می پردازد و تصریح دارد که اطلاع رسانی در یک جاهایی کم و کسری دارد که من اعتقاد دارم که آن بخشی که اطلاعات به دستش رسیده و تعامل درش وجود دارد و ارتباطات قوی بینشان ایجاد شده با استفاده از اینترنت و رسانه های مجازی و کانال های تلویزیونی و امثال اینها و مخصوصا دانشگاه ها ازبعد دیگر یعنی شبکه ای که در آن اطلاع رسانی قوی صورت می گیرد اینها دایره ی فعالیت خودشان را باید گسترش بدهند و اطلاع رسانی خودشان را گسترش بدهند. در گرداگرد روز معلم و کارگر یک مقدار فعالیت شد و دیدیم که پاسخ داد.
وی با شناخت جامعه چند فرهنگی ایران و با اعتقاد به اینکه راه کار خروج از این بحران تنها بدست تعدادی" نخبه و صاحب مقام" و " قشرهای تحصیلکرده و دانشگاهی" نیست بر اتخاذ رویکردی اجتماعی و استفاده از همه ظرفیتهای مردمی تاکید دارد و می گوید: دانشجویان و معلمان و کسانی که در شبکه های مجازی هستند باید چارچوب هایی که برای خودشان تعریف کردند را کمی بشکنند و یک کمی به فضای ملی بیشتر تاکید کنند، به کشاورزان،به بازاری ها به روحانیت به معلم ها به کارگران و حقوق بگیران و...
چه باید کرد؟
میر حسین موسوی هر چند در همه بیانیه ها و سخنان سال گذشته اش بر گسترش شبکه های اجتماعی تاکید کرده است ولی آن را به تنهایی کافی نمی داند و بر این باور است که رسانه ای مستقل می تواند کسری های اطلاع رسانی را بر طرف نماید.
وی در گفت و گوی اخیر با اشاره دوباره به نیاز جامعه به اطلاع رسانی می گوید: ایجاد یک تشکیلات منظمی که بتواند پاسخ گوی این نیازها باشد را ما نداریم و باز هم من در این چهارچوب فکر می کنم برای مدت قابل توجهی شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بتوانند پاسخ گوی این خلا باشند در عین حالی که تلاش هایی باید بشود که ما بتوانیم در سطح بین المللی و در سطح بیرون کشور کانال هایی تاسیس شود و در سطح رسانه ای کمی گسترده تر و نظم یافته تر ادامه پیدا کند.
تلویزیون مستقل حق مردم
صداو سیما از جمله نهادهایی است که همه گروهها و احزاب از چپ و راست و میانه و بیشتر اقشار جامعه در ارزیابی عملکرد آن نظر مشترکی دارند: " همه ناراضی اند".
این نارضایتی هم ارتباطی به رویدادهای اخیر و شعار مردمی که با ناراحتی فریاد می زنند " ننگ ما ننگ ما صدا وسیمای ما " ندارد. در واقع امروز این نارضایتی علنی شده و مردم هم فرصتی یافته اند تا نظر خود را نسبت به این رسانه "ملی " که عملکردی کاملا " حزبی" دارد بیان کنند. ولی نارضایتی از صدا و سیما شاید از همان زمانی که با پیروزی انقلاب ریاست آن به دست صادق قطب زاده افتاد تا زمان محمد هاشمی و علی لاریجانی و ضرغامی همچنان ادامه دارد. همه می گویند که صدا و سیما " آیینه جامعه " نیست.
کارشناسان رسانه ای معتقدند که صدا وسیما تنها برای مخاطبانی خاص برنامه ریزی می کند. این رسانه توجهی به پیچیدگی ترکیب جمعیتی کشور ندارد و تنها بر اساس حفظ علاقه مندان به نظام و ولایت تلاش دارد که این گروه را برای خود نگه دارد که جذب رسانه ها و تبلیغات مستکبرین نشوند. ولی مساله این است که حتی آنها هم از این رسانه راضی نیستند!
باید گفت که بی شک اداره یک شبکه رسانه ای ملی با توجه به بافت گوناگون جامعه کار آسانی نیست و یک فرد قادر نخواهد بود با قشری نگری و نادیده گرفتن واقعیات جامعه رضایت همگان را جلب کند. رسانه تصویری نیازمند تنوع در دیدگاه و برنامه است. شاید تاسیس شبکه های خصوصی و وارد شدن نگاه های دیگر راهی باشد که بتوان از نفوذ شبکه های خارجی کاست.
هر چند که بر اساس قانون تنها حکومت است که می تواند شبکه های تلویزیونی و رادیویی داشته باشند ولی مهدی کروبی و محمد خاتمی از احتمال تشکیل شبکه های ماهواره ای سخن گفته اند. چندی پیش مهدی کروبی رئیس دوره ششم مجلس شورای اسلامی و کاندیدای ریاست جمهوری نهم و دهم درصدد تاسیس یک شبکه تلویزیونی ماهواره ای به نام "صبا" بود که مرکز آن در "میدیا سیتی" دوبی قرار داشت. ولی مجلس مانع فعالیت آن شد و ریاست مجلس مدعی بود تاسیس این شبکه در هر نقطه ای از دنیا مستلزم این است که زیر نظر حکومت باشد!
و امروز موسوی از آن سخن می گوید و از دوستان می خواهد که به این مساله فکر کنند و در این مورد اقدام سریع و عاجلی انجام دهند. وی بر این باور است که این حق ملت ماست که در این زمینه مجاری برای اطلاعرسانی داشته باشد به طور مستقل از زبان جنبش و از زبان منافع ملی ما.
گسترش آگاهی؛ ارتش سبزها
همانگونه که موسوی تاکید کرده است تنها یکی از راههای بسط آگاهی، ظهور در خیابان است و باید از آن استفاده کرد ولی گسترش شبکه گسترده اجتماعی و بسط آگاهی را هکار پیش روی مردم ماست. همان چیزی که حاکمان و مستبدان از آن وحشت دارند.
هر شهروند یک رسانه و یک " نبی " است . باور " سبز" مان را از طریق آگاهی رسانی باید به همه ریشه ها ی زیر خاک رساند.
اگر به گفته حاکمان زمان " جنگ نرم " است، سبزها هم باید با ارتش خود به میدان بیایند.
نخست وزیر دوران بنیانگذار جمهوری اسلامی باور دارد: این فیلمها، این عکس ها،این کلیپ ها، این فیلمهایی که توسط دوربین های موبایل گرفته می شود،این سایتها و پوسترها باید گسترش پیدا کند. این ها بهترین وسیله ماست. اینهامثل یک ارتش عمل می کند. وقتی که نیروی نظامی در برابر ما قرار می دهند درواقع این سپاه ماست که می تواند پیام جنبش را به همه مردم برساند. من می خواهم به لشکر آگاهی عرض کنم که فقط مخاطبانشان را روشنفکران در نظرنگیرند، بلکه معلمان، کارگران، کشاورزان و همه قشرهای مردم را مخاطب آگاهی قرار بدهند و ما در چنین حالتی احساس تنگنا نخواهیم کرد بلکه خود این تنگناها باعث می شوند که بتوانیم فرصتهای جدیدی را کشف کنیم.
جامعه تشنه اطلاعات است و دیدگاه های مدیران سیاسی و اجرایی جامعه همه چیز را توطئه می داند. این نظام چه آنجا که رای مردم را به سرقت می برد، چه در آنجا که مردم را در خیابانها به خون می غلتاند، چه آنجا که انقلابیون را به زندان می افکند، چه آنگاه که فریاد بر سر علوم انسانی می کشند ، چه آنگاه که طرح اصلاح قانون مطبوعات را از دستور جلسه خارج می کند، همه یک پیام دارد و همه در راستای یک سیاست است . فیلتر کردن اطلاعات و علم. اینان می دانند که بر ملتی که بر حقوقش آگاهی یابد نمی توان سیطره طولانی داشت.
در اولین سالگرد سبز جنبش مردمی با " سپاه" آگاهی به مصاف سیاهی و استبداد می رویم
"بهار یکتا"
رسانه دیجیتالی با همه عمرکوتاهش در ایران، انقلابی عظیم در آگاهی و اطلاع رسانی مردم ایفا کرد. اینترنتی با سرعت پایین و موبایلهایی که در هر لحظه که حاکمیت اراده کند، قدرت عمل ندارد تنها وسیله ای شد دردست مردمی که همه چیز از دستشان ستانده بودند.
اخبار جنبش سبز سریعتر از هر خبری بر آنتن خبرگزاری های جهانی می رود و تیتر اول رسانه های بین المللی ماههاست که " سبزینه " را با خود یدک می کشد.
اینها همه ارمغان یک شعار بود، شعاری که سال پیش بر در و دیوار شهر نقش بست: " هر شهروند، یک ستاد". مردمی که در طول انتخابات خود ستاد شده بودند و فعالیتهای تبلیغاتی کاندیدای مورد نظرخود را با همه امکاناتی که داشتند بر عهده گرفته بودند، از فردای 22 خرداد تبدیل شدند به " هر شهروند یک رسانه" و بار عظیم اطلاع رسانی این حرکت بی بدیل را بر عهده گرفتند.
هر شهروند یک ستاد و اطلاع رسانی شعارهایی که در آن زمان برای کسی قابل تصور نبود که بتوانند چنین نقشی را در تاریخ و فرهنگ سیاسی ایران زمین بازی کند و فرهنگی با سابقه هزاران سال نظام دستوری، اربابی و ولایی در کوتاه زمان به سمت گفتمانی متفاوت سوق دهد.
جنبش سبز از ابعاد مختلفی قابل بررسی و مطالعه است ولی شاید عطش سیراب نشدنی مردم به رسانه های مستقل چیزی بود که بیش از هر چیزی در این حرکت اجتماعی عظیم خود را نشان داد. مطبوعات آزاد و تلویزیونی که دولت متولی اش نباشد.
انفجار اطلاعات
میر حسین موسوی در این گفت و گوی مجازی بار دیگر به نقش کلیدی اخبار و اطلاعات در زمان حاضر می پردازد و تاکید دارد که انفجار اطلاعات در میان جامعه است و دلیل این قضیه حساسیت مردم نسبت به اطلاعات است.
در واقع اطلاعات همیشه در جامعه وجود داشته است ولی چه شده که مردم این بار اینگونه نسبت به اطلاع رسانی و آگاهی اینگونه حساس شده اند و اخبار جنبش سبز را به رغم همه دروغ پردازی های رسانه های نزدیک به حکومت و سیمایی که از ملی بودن، فقط امکانات عظیم بیت المال را نصیب خود کرده است، توانسته اند از کانالهایی که با تمام قوا از سوی دولت کنترل می شود، در کوتاهترین زمان بدست بیاورند؟
گستره جنبش سبز به رغم مدعای حاکمیت که تلاش دارد آن را به گروه اندک روشنفکران و اقشار مرفه منتسب کند، به لایه های میانی و پایینی جامعه رسیده و به آرامی جای خود را در زندگی روزانه مردم باز کرده است و همانگونه که موسوی پیش از این در بیانیه های خود بر آن تاکید کرده بود مردم با این جنبش زندگی می کنند.
در واقع تمام موانع حکومت برای جلوگیری از اخبار جنبش سبز و تبلیغات منفی و سیاه رسانه های دولتی و روزنامه های تحت امر رهبری برای وارونه جلوه دادن واقعیات جامعه و مشروع جلوه دادن انتخابات مهندسی شده طی یک سال گذشته نتیجه ای عکس داده است و مردم با اشتیاق وصف ناپذیری بدنبال اخبار واقعی و عاری از کذب هستند.
شبکه اجتماعی در غیاب رسانه های مستقل
موسوی در بخش دیگری از این گفت و گو به کسری های موجود در این زمینه می پردازد و تصریح دارد که اطلاع رسانی در یک جاهایی کم و کسری دارد که من اعتقاد دارم که آن بخشی که اطلاعات به دستش رسیده و تعامل درش وجود دارد و ارتباطات قوی بینشان ایجاد شده با استفاده از اینترنت و رسانه های مجازی و کانال های تلویزیونی و امثال اینها و مخصوصا دانشگاه ها ازبعد دیگر یعنی شبکه ای که در آن اطلاع رسانی قوی صورت می گیرد اینها دایره ی فعالیت خودشان را باید گسترش بدهند و اطلاع رسانی خودشان را گسترش بدهند. در گرداگرد روز معلم و کارگر یک مقدار فعالیت شد و دیدیم که پاسخ داد.
وی با شناخت جامعه چند فرهنگی ایران و با اعتقاد به اینکه راه کار خروج از این بحران تنها بدست تعدادی" نخبه و صاحب مقام" و " قشرهای تحصیلکرده و دانشگاهی" نیست بر اتخاذ رویکردی اجتماعی و استفاده از همه ظرفیتهای مردمی تاکید دارد و می گوید: دانشجویان و معلمان و کسانی که در شبکه های مجازی هستند باید چارچوب هایی که برای خودشان تعریف کردند را کمی بشکنند و یک کمی به فضای ملی بیشتر تاکید کنند، به کشاورزان،به بازاری ها به روحانیت به معلم ها به کارگران و حقوق بگیران و...
چه باید کرد؟
میر حسین موسوی هر چند در همه بیانیه ها و سخنان سال گذشته اش بر گسترش شبکه های اجتماعی تاکید کرده است ولی آن را به تنهایی کافی نمی داند و بر این باور است که رسانه ای مستقل می تواند کسری های اطلاع رسانی را بر طرف نماید.
وی در گفت و گوی اخیر با اشاره دوباره به نیاز جامعه به اطلاع رسانی می گوید: ایجاد یک تشکیلات منظمی که بتواند پاسخ گوی این نیازها باشد را ما نداریم و باز هم من در این چهارچوب فکر می کنم برای مدت قابل توجهی شبکه های اجتماعی و فضای مجازی بتوانند پاسخ گوی این خلا باشند در عین حالی که تلاش هایی باید بشود که ما بتوانیم در سطح بین المللی و در سطح بیرون کشور کانال هایی تاسیس شود و در سطح رسانه ای کمی گسترده تر و نظم یافته تر ادامه پیدا کند.
تلویزیون مستقل حق مردم
صداو سیما از جمله نهادهایی است که همه گروهها و احزاب از چپ و راست و میانه و بیشتر اقشار جامعه در ارزیابی عملکرد آن نظر مشترکی دارند: " همه ناراضی اند".
این نارضایتی هم ارتباطی به رویدادهای اخیر و شعار مردمی که با ناراحتی فریاد می زنند " ننگ ما ننگ ما صدا وسیمای ما " ندارد. در واقع امروز این نارضایتی علنی شده و مردم هم فرصتی یافته اند تا نظر خود را نسبت به این رسانه "ملی " که عملکردی کاملا " حزبی" دارد بیان کنند. ولی نارضایتی از صدا و سیما شاید از همان زمانی که با پیروزی انقلاب ریاست آن به دست صادق قطب زاده افتاد تا زمان محمد هاشمی و علی لاریجانی و ضرغامی همچنان ادامه دارد. همه می گویند که صدا و سیما " آیینه جامعه " نیست.
کارشناسان رسانه ای معتقدند که صدا وسیما تنها برای مخاطبانی خاص برنامه ریزی می کند. این رسانه توجهی به پیچیدگی ترکیب جمعیتی کشور ندارد و تنها بر اساس حفظ علاقه مندان به نظام و ولایت تلاش دارد که این گروه را برای خود نگه دارد که جذب رسانه ها و تبلیغات مستکبرین نشوند. ولی مساله این است که حتی آنها هم از این رسانه راضی نیستند!
باید گفت که بی شک اداره یک شبکه رسانه ای ملی با توجه به بافت گوناگون جامعه کار آسانی نیست و یک فرد قادر نخواهد بود با قشری نگری و نادیده گرفتن واقعیات جامعه رضایت همگان را جلب کند. رسانه تصویری نیازمند تنوع در دیدگاه و برنامه است. شاید تاسیس شبکه های خصوصی و وارد شدن نگاه های دیگر راهی باشد که بتوان از نفوذ شبکه های خارجی کاست.
هر چند که بر اساس قانون تنها حکومت است که می تواند شبکه های تلویزیونی و رادیویی داشته باشند ولی مهدی کروبی و محمد خاتمی از احتمال تشکیل شبکه های ماهواره ای سخن گفته اند. چندی پیش مهدی کروبی رئیس دوره ششم مجلس شورای اسلامی و کاندیدای ریاست جمهوری نهم و دهم درصدد تاسیس یک شبکه تلویزیونی ماهواره ای به نام "صبا" بود که مرکز آن در "میدیا سیتی" دوبی قرار داشت. ولی مجلس مانع فعالیت آن شد و ریاست مجلس مدعی بود تاسیس این شبکه در هر نقطه ای از دنیا مستلزم این است که زیر نظر حکومت باشد!
و امروز موسوی از آن سخن می گوید و از دوستان می خواهد که به این مساله فکر کنند و در این مورد اقدام سریع و عاجلی انجام دهند. وی بر این باور است که این حق ملت ماست که در این زمینه مجاری برای اطلاعرسانی داشته باشد به طور مستقل از زبان جنبش و از زبان منافع ملی ما.
گسترش آگاهی؛ ارتش سبزها
همانگونه که موسوی تاکید کرده است تنها یکی از راههای بسط آگاهی، ظهور در خیابان است و باید از آن استفاده کرد ولی گسترش شبکه گسترده اجتماعی و بسط آگاهی را هکار پیش روی مردم ماست. همان چیزی که حاکمان و مستبدان از آن وحشت دارند.
هر شهروند یک رسانه و یک " نبی " است . باور " سبز" مان را از طریق آگاهی رسانی باید به همه ریشه ها ی زیر خاک رساند.
اگر به گفته حاکمان زمان " جنگ نرم " است، سبزها هم باید با ارتش خود به میدان بیایند.
نخست وزیر دوران بنیانگذار جمهوری اسلامی باور دارد: این فیلمها، این عکس ها،این کلیپ ها، این فیلمهایی که توسط دوربین های موبایل گرفته می شود،این سایتها و پوسترها باید گسترش پیدا کند. این ها بهترین وسیله ماست. اینهامثل یک ارتش عمل می کند. وقتی که نیروی نظامی در برابر ما قرار می دهند درواقع این سپاه ماست که می تواند پیام جنبش را به همه مردم برساند. من می خواهم به لشکر آگاهی عرض کنم که فقط مخاطبانشان را روشنفکران در نظرنگیرند، بلکه معلمان، کارگران، کشاورزان و همه قشرهای مردم را مخاطب آگاهی قرار بدهند و ما در چنین حالتی احساس تنگنا نخواهیم کرد بلکه خود این تنگناها باعث می شوند که بتوانیم فرصتهای جدیدی را کشف کنیم.
جامعه تشنه اطلاعات است و دیدگاه های مدیران سیاسی و اجرایی جامعه همه چیز را توطئه می داند. این نظام چه آنجا که رای مردم را به سرقت می برد، چه در آنجا که مردم را در خیابانها به خون می غلتاند، چه آنجا که انقلابیون را به زندان می افکند، چه آنگاه که فریاد بر سر علوم انسانی می کشند ، چه آنگاه که طرح اصلاح قانون مطبوعات را از دستور جلسه خارج می کند، همه یک پیام دارد و همه در راستای یک سیاست است . فیلتر کردن اطلاعات و علم. اینان می دانند که بر ملتی که بر حقوقش آگاهی یابد نمی توان سیطره طولانی داشت.
در اولین سالگرد سبز جنبش مردمی با " سپاه" آگاهی به مصاف سیاهی و استبداد می رویم
"بهار یکتا"
0 comments:
ارسال یک نظر