شروط احمدی نژاد برای مذاکره؛ تن دادن به چماق و هویج غرب

سه شرطی که "محمود احمدی نژاد" برای مذاکره بر سر برنامه هسته ای اعلام کرده است نه دربردارنده تهدیدی جدی است و نه نشانه ای از قاطعیت در آن دیده می شود. احمدی نژاد هدف از گذاشتن پیش شرط برای مذاکرات هسته ای را تنبیه طرف های مذاکره به دلیل اعمال تحریم علیه ایران عنوان کرده است اما مشخص نیست که شروط اعلام شده از سوی او  چگونه ممکن است به تنبیه حامیان تحریم بیانجامد؟ این شروط شامل به تعویق انداختن مذاکرات تا نیمه مرداد ماه، درخواست از طرف های مذاکره برای اعلام نظر پیرامون بمب هسته ای اسراییل، درخواست از آنها برای این که اعلام کنند آیا از مصوبه كنفرانس بازنگري ان. پي. تي در نيويورك تبعيت مي‌كنند يا نه؟ و در نهایت این شرط عجیب برای طرفین مذاکره که پاسخ دهند منظورشان از مذاکره با ایران چیست؟ احمدی نژاد در نهایت خواهان تغییر ترکیب گروه مذاکره کننده با ایران نیز شده است. شرطی که به عقیده ناظران هدف از آن گنجاندن کشورهایی چون ترکیه و برزیل به هیات مذاکره کننده خواهد بود. این پیش شرط ها در مقایسه با تحریم های شدیدی که طی هفته های اخیر از سوی شورای امنیت سازمان ملل و برخی قدرت های جهانی علیه ایران وضع شده است واکنشی بسیار ملایم به شمار می رود. احمدی نژاد پیش از تصویب قطعنامه چهارم تحریم ها در شورای امنیت سازمان ملل تهدید کرده بود که در صورت تصویب تحریم ها کشورش به میز مذاکره بازنخواهد گشت اما او اکنون وعده انجام مذاکرات برای دو ماه آینده را داده است. وعده ای که بی تردید غرب را خشنود خواهد کرد و این باور را در آنها تقویت می کند که تحریم ها اثر خود را گذاشته اند. 

شوک غیرقابل مهار

وقتی سران دو کشور برزیل و ترکیه در تهران پای بیانیه ای را امضا می کردند که هدف از آن انتقال بخش عمده ای از اورانیوم کم تر غنی شده ایران به ترکیه بود بسیاری از محافل دیپلماتیک امیدوار بودند که چنین توافقی بتواند تنش ها بر سر برنامه هسته ای جمهوری اسلامی را کاهش دهد اما بدبینی غرب به توافق تهران آنها را به سمت تصویب چهارمین تحریم های شورای امنیت سوق داد. واکنش مقام های ایران به گونه ای بود که نشان می داد آنها از تصویب تحریم های جدید جا خورده اند. در برهه های قبلی هر وقت غرب برای تحریم ایران به آمادگی می رسید تلاشی از سوی جمهوری اسلامی با هدف به تاخیر انداختن تحریم ها انجام می شد. طرف های مذاکره کننده با ایران نیز معمولا مجاب می شدند که مدتی دیگر با دیپلمات های جمهوری اسلامی سر میز مذاکره بنشینند. اما ناکامی مذاکرات هسته ای میان تهران و غرب طی سالهای اخیر فضای بدبینی میان آنها را به حدی تقویت کرده که غربی ها یکی از قابل توجه ترین تلاش های ایران برای مذاکره را با سردی و بی اعتنایی پاسخ دادند. آنها توافق انتقال سوخت هسته ای از ایران به ترکیه را نه نشانه آشتی جویی بلکه بازی دیگری برای خرید زمان از سوی جمهوری اسلامی تعبیر کردند و بهترین راه به عقب راندن دیپلمات های تهران را در تشدید تحریم ها دیدند. ایران ابتدا سعی کرد با حالتی از اعتماد به نفس در مقابل تحریم ها موضع گیری کند و از بی حاصل بودن آن بر اقتصاد کشور سخن بگوید اما گسترش امواج تحریم ها به طور واضحی مقام های جمهوری اسلامی را نگران کرده است. در فضای رخوت آلودی که بر کسب و کار ایران حاکم است تحریم های تازه می تواند به فلج شدن بخش های حساس و استراتژیک صنایع تولیدی منجر شود و ریسک سرمایه گذاری را به میزان قابل توجهی بالا ببرد. دولت ایران که با کاهش نقدینگی در بازار جلوی ایجاد شوک تورمی را گرفته است نگران است که تحریم های بانکی و تحریم های مربوط به حامل های انرژی از قبیل ممنوعیت ورود بنزین شوک تورمی غیرقابل مهاری را به جامعه تحمیل کند و تمام ادعاهای دولت مبنی بر بی اثر بودن تحریم ها را یک شبه بر باد دهد.

شرکا فراری می شوند

حتی چند روز پیش از آن که باراک اوباما طرح مشترک مجلس نمایندگان و سنای آمریکا مبنی بر تحریم صنایع انرژی و بانکداری ایران را امضا کند خبرهای بد برای اقتصاد ایران از راه رسیده بود. شرکت فرانسوی توتال در راستای موج تحریم های بین المللی علیه جمهوری اسلامی از توقف فروش بنزین خود به ایران خبر داد و گزارشها همچنین حاکی از انصراف پاکستان برای مشارکت در پروژه خط لوله گاز با ایران شور موسوم به خط لوله صلح بود. این پروژه برای ایران جنبه حیثیتی داشت و هدف آن نشان دادن ثبات جمهوری اسلامی به عنوان قدرتی بود که کشورهای منطقه حاضرند در پروژه های طولانی مدت اش شریک شوند اما انصراف هند در سال گذشته از این پروژه و انصراف پاکستان پس از تحریم های تازه ایالات متحده تلاش تهران برای قدرت نمایی را کاملا بی اثر کرده است. لیست بلندبالای شرکت هایی هم که برای پاینبدی به تحریم های جهانی علیه ایران از مشارکت در پروژه های مربوط به بخش انرژی ایران منصرف شده اند آینده به شدت نابسامانی برای این بخش ترسیم می کند. پیش از اعلام انصراف توتال فرانسه شرکت‌های نفتی لوک اویل روسیه، بریتیش پترولیوم، انی ایتالیا، رویال داچ‌شل، پتروناس مالزی، ریلیانس هند، شرکت بین‌المللی ترافیگورا ، شرکت ویتول، شرکت ‌اسمیت اینترناشنال،‌ شرکت سوئیسی گلنکور نیز فروش نفت و فراورده‌های نفتی را به ایران متوقف کرده‌ بودند و اعلام انصراف توتال زنگ خطری جدی برای سایر شرکت هایی خواهد بود که ممکن است ریسک مشارکت با ایران را بپذیرد. اینها تنها بخشی از تحریم های جهانی است که گریبان اقتصاد به شدت آسیب پذیر ایران را گرفته است. تحریم موسساتی که با بانک های ایرانی همکاری می کنند، تحریم پست بانک و تحریم شرکت هایی که تجهیزات شنود و فیلترینگ اینترنت را در اختیار ایران می گذراند اسباب تشویش بیش از پیش  مقام های جمهوری اسلامی را فراهم کرده است. آنها هر چند سعی می کنند با لحنی به ظاهر آرام نگرانی خود از پیامدهای تحریم بر اوضاع به شدت شکننده سیاسی و اقتصادی را پنهان نگاه دارند اما در نهایت دست خود را رو می کنند.

بازی در زمین غرب

 پیش شرط های احمدی نژاد برای مذاکرات هسته ای در آینده سوای عباراتی که با هدف اقناع هواداران حکومت در داخل بیان شده   در مجموع به معنای بازی کردن در زمین غرب است. او پذیرفته است که به الگوی چماق و هویچ تن دهد و پس از مواجهه با تحریم های جهانی ادامه مذاکره را بپذیرد. ادعای او مبنی بر این که انجام مذاکرات در دو ماه آینده به معنای ادب کردن طرفین مذاکره است نیز ادعایی توخالی به نظر می رسد. تقریبا تمام ناظران اطمینان داشتند که پس از اعمال تحریم های بین المللی به یک بازه زمانی برای بازگشت طرفین به میز مذاکره نیاز است. این زمان می توانست به مراتب طولانی تر از آن چیزی باشد که احمدی نژاد در پیش شرط های خود عنوان کرده است. در نظر گرفتن تنها دو ماه زمان برای بازگشت به میز مذاکرات نشان دهنده آن است که تهران مایل به عصبانی کردن بیشتر غرب نیست. مقام های جمهوری اسلامی به این دریافت رسیده اند که گذر زمان نه تنها چیزی را عاید آن ها نمی کند بلکه با ترغیب غرب به تشدید تحریم ها موجب  شکنندگی و بی ثباتی بیشتر در اقتصاد کشور می شود. بی ثباتی اقتصادی نیز به طور طبیعی خطر اوج گیری و علنی شدن دوباره نارضایتی های سیاسی را به همراه خواهد داشت و جبهه نامنسجم محافظه کاران حاکم بر تهران را در یک قدمی فروپاشی قرار خواهد داد.

 پیش شرط های کاملا تبلیغاتی نظیر این که غرب نظر خود را درباره بمب هسته ای اسراییل اعلام کند یا این که بگوید از مصوبات کنفرانس بازنگری در قرارداد ان پی تی تابعیت می کند نیز دستاوردی را نصیب دیپلمات های هسته ای ایران نخواهند کرد. مطمئنا غرب به این پرسش ها بی اعتنا می ماند همان طور که نامه های احمدی نژاد به سران برخی از کشورهای جهان نیز بی پاسخ ماندند.تنها شرطی که ممکن است غرب بر سر آن با ایران به چانه زنی بپردازد تغییر هیات مذاکره کننده با ایران است. اگر جمهوری اسلامی بخواهد کشورهایی مانند ترکیه و برزیل را به مذاکرات دعوت کند سایر طرفین مذاکره با احتیاط به این درخواست واکنش نشان خواهند داد. آنها ممکن است به طور کامل درخواست تهران را رد نکنند اما در عمل زمینه انصراف ترکیه و برزیل را از مشارکت در مذاکره فراهم آورند. این دو کشور پس از ناکام ماندن در اجرای توافق نامه تهران از میانجی گری درباره برنامه هسته ای ایران سرخورده شده اند و مقام های برزیلی به صراحت اعلام کرده اند میلی به ادامه دخالت در این زمینه ندارند. بنابراین بعید نیست که حتی اگر ایران از این دو کشور برای پیوستن به میز مذاکره دعوت کند این کشورها از پذیرش چنین دعوتی سر باز بزنند. ورای اینها از آنجا که راه حلی تازه و امتحان نشده ای برای خروج پرونده هسته ای ایران از بن بست وجود ندارد اصل انجام مذاکرات دو ماه آینده توام با تردیدهای فراوان است. ایران در هفته های اخیر با تاکید بر غنی سازی اورانیوم در مقیاس بیست درصد و ممانعت از ورود دو بازرس آژانس بین المللی انرژی اتمی به تردیدهای غرب درباره نیات خود از برنامه هسته ای دامن زده است گزارش تازه سازمان سیا مبنی بر ذخیره کافی اورانیوم کم تر غنی شده ایران برای ساخت دو بمب اتمی نیز به تقویت آمریکا در چانه زنی با سایر قدرت های جهانی برای پایبندی به تحریم ها علیه جمهوری اسلامی منجر شده است. در این فضای مملو از بی اعتمادی توافق بر سر دستور العملی که بتواند پایه ای برای مذاکرات سازنده ایجاد کند بیش از همیشه مورد تردید قرار دارد و این در حالی است که شکست مذاکره یعنی تحریم های بیشتر برای ایران.


"نیلوفر زارع"

0 comments:

ارسال یک نظر