به گزارش خبرنگار جرس، در ابتدای این همایش که روز شنبه پنجم تیرماه ۸۹ (٢۷ ژوئن ٢۰١۰) در دانشگاه امپریال کالج لندن برگزار شد، فیلمی کوتاه تحت عنوان «قرار ما این نبود»، با محوریت سخنان محسن میردامادی، دبیرکل جبهه مشارکت و نمایش تحولات بعد از انتخابات ریاست جمهوری ٢٢ خرداد ۸۸ به نمایش درآمد برخی آمده اند مدعی اصالت حکومت شده اند
سخنران اول این مراسم، عطاالله مهاجرانی، وزیر فرهنگ دولت اول اصلاحات و معاون پارلمانی دولت میرحسین موسوی بود که با ذکر مقدمه ای پیرامون تولد پیشوای اول شیعیان و رویکردی به منشِ حکومتی او، خاطرنشان کرد "در نگاه امیرالمومنین، محور این است که در تقابل بین عدالت و قدرت آنچه که اصیل می باشد، عدالت است و آنچه که بی اعتبار است قدرت می باشد و این مطلب از آنجا اهمیت پیدا می کند که این روزها ما شاهد سخن دیگری هستیم که می گوید حکومت اصیل است؛ یعنی حکومت نه اینکه از واجب ترین واجبات است، بلکه واجب ترین واجبات معرفی شده است. این سخن کاملا نقیض سخن حضرت امیر هست که آنچه که معیار شناخت حق است، عدالت است و آنچه که اعتبار دارد، وقتی معتبر است که در مسیر عدالت به عنوان وسیله ای در حکومت و قدرت به کار آید."
آسیب شناسی جنبش سبز
وزیر اسبق فرهنگ با اختصاص سخنان خود به "آسیبهای وارده و پیشِ رویِ جنبش سبز" خاطرنشان ساخت "بر اساس تعریفی که ما و هر کس از جنبش سبز می دهد، می توان از آسیب های آن نیز سخن گفت و واقعیت این است که وقتی این طیف نظریات گوناگون را که مثل یک رنگین کمان در جنبش سبز مشهورند، کنار هم بگذاریم، سه گونه نگاه به جنبش سبز را می توانیم تقسیم بندی کرده و ببینیم."
دیگاه اول- سبزهای سرخ؛ نگاهی انقلابی و منطبق با بیگانگان
مهاجرانی تصریح کرد "یک گروه هستند که جنبش سبز را به عنوان انقلاب تلقی می کنند . برای آنها در واقع جنبش سبز یک فرصت انقلابی ست که با این فرصت، انقلاب دیگری در ایران اتفاق خواهد افتاد. تغییر نظام و قانون اساسی، و همچنین تغییر نهادهایی مثل روحانیت در حکومت و تغییر ولایت فقیه و مسایلی از این قبیل.
آنها معتقدند که این در واقع یک فرصت انقلاب است و جنبش سبز این ظرفیت را دارد که بر موج آن نشست و به یک چنین هدف و مقصدی که تغییر نظام است، رسید.
بنظرم اینها سبزهای سرخ هستند و یک انقلاب را در منظر دید خودشان دارند، اما اکنون می گویند ما سبز هستیم. این بخشی که چنین نگاهی را دارند و چنین تفسیری را مطرح می کنند، نگاه آنها منطبق شده است با نگاه دستگاه حکومتی آمریکا و با نگاه اسراییل در منطقه. و در واقع یک جور تشابه نگاه را ما در این رسانه ها می بینیم.
مهاجرانی بعنوان نمونه به مقاله ای از مامور سابق سیا مایک گرشت در روزنامه نیویورک تایمز و هرالد تریبیون که آرزوی قلبی آمریکا در مورد ایران را ذکر می کند و همچنین موردی دیگر که اخیرا در یکی از مجلات آمریکا - مجله بوربس، مقاله ملیک کیلان در باره تغییر رژیم در ایران- نگاشته شده اشاره کرد که با نگاه حمایتی از جنبش سبز، به دنبال تغییر رژیم ایران بوده و ده مشخصه هم مطرح می کند که کاملا مواضعی است منبطق بر منافع استراتژیک امریکا در منطقه. به عنوان مثال می گوید: اگر رژیم در ایران تغییر پیدا کند، مساله عراق، افغانستان، غزه و لبنان حل خواهد شد، حضور و دخالت روسیه و نقش موثر آن در ایران و آسیای مرکزی کاهش پیدا می کند، ششم: نفت ارزان خواهد شد، مساله هسته ای ایران حل می شود، پروژه صلح که امنیت اسراییل به آن گره خورده به نتیجه می رسد، همه این موارد را در گرو موفقیت جنبش سبز - از نگاه خود تغییر رژیم- ارزیابی می کنند.
مهاجرانی تصریح کرد کسانی که فکر می کنند میشود به نئوکانهای آمریکایی امید بست و در جلسه مک کین شرکت کرد و برای وی کف می زنند و او را کسی می دانند که برای دموکراسی در ایران یک آینده امیدوار کننده تلقی می کند، باید توجه کنند که در واقع این گرایش، گرایش سرخ است و دقیقا منطبق بر خواست آمریکاییها و اسراییل می باشد."
مرکزیت رهبری جنبش سبز با میرحسین موسوی است
این فعال اصلاح طلب، مساله رهبری در جنبش سبز و نمادین معرفی کردن رهبری را، یکی از آسیب های وارده بر جنبش ذکر کرده ،
وی با بیان اینکه "قطعا مرکزیت رهبری جنبش سبز با میرحسین موسوی می باشد، که به شایستگی نشان داده ظرفیت این رهبری را به لحاظ نظری و شخصیتی و سلوک دارد"، یکی از آسیب های جنبش را آن دانست که هرکسی خود را رهبر آن معرفی کند و با تعبیر تکثیر رهبری جنبش، خود را رهبر آن قلمداد کند، یا مثلا ازین تعبیر استفاده می کنند که رهبری جنبش در کف خیابان است، کسانی که امر بر آنان مشتبه شده است و یک بار هم اعلامیه دادند که رهبری جنبش سبز از داخل به خارج منتصل می شود!
جنبشی ملی است
مهاجرانی در بیان نکته دیگر در آسیب شناسی جنبش سبز، خاطرنشان کرد "جنبش سبز، جنبشی ملی است و این جنبش نمی تواند با تکیه بر آمریکا به پیروزی برسد؛ به ویژه اینکه ما زهر آمریکا را در جنبش سبز ملت ایران به لحاظ تاریخی در زمان حکومت ملی دکتر مصدق چشیده ایم و یکی از مهمترین آسیب های جنبش سبز این است که کسانی به نام جنبش سبز صحبت می کنند، دستبند سبز به دست می بندند و حتی با واژگان سبز صحبت می کنند، اما معتقدند با نئوکانهای آمریکا ، با مک کین و جرج بوش می توان به دموکراسی رسید."
دیدگاه دوم- جنبشی اصلاحی انقلابی
معاونت پارلمانی دولتهای موسوی و هاشمی، در شرح منظر دوم فعالان در جنبش سبز می گوید "دیدگاه دیگر هم اصلاحی است و هم انقلابی؛ که در واقع تلفیقی می باشد از انقلاب و اصلاح."
وی ادامه داد "در این مورد که هم انقلاب هم اصلاح مطرح می شود، گفته اند که اگر اصلاح قانون اساسی را در نظر بگیریم که اصلاح آن امری محال و غیر ممکن نیست - و تعبیر موسوی هم همین بود که قانون اساسی در واقع وحی نیست- این تغییر قانون از یک سو اصلاح است اما نگاهش به اصلاح ساختار است. کما اینکه چند سال پیش مطرح شد که می شود برای مدت زمان رهبری دوره معینی را گذاشت و رهبری را در برابر خبرگان پاسخگو کرد."
دیدگاه سوم- اصلاحات
مهاجرانی در شرح گروه سوم از سبزها گفت "نظر دیگری هست که جنبش سبز را در یک چهارچوب اصلاح طلبانه کامل می بیند و این چهارچوبی که موسوی هم در بیانیه ها و حرفها به آن اشاره دارد و آن این است که قانون اساسی به عنوان یک سند بدون تنازل و به شکل کامل اجرا شود. چه بخش حقوق ملت و حاکمیت ملت و چه جایی که می گوید رهبر در برابر قانون مثل بقیه مردم مساوی است . "
وی قانون اساسی اصلی جمهوری اسلامی را، متفاوت با قانون اساسی کنونی و در حال پیاده شدن ذکر کرد و گفت "تفسیر امروزی می گوید که اساسا قانون اساسی به این دلیل معتبر است که رهبری تاییدش می کند و دولت به این خاطر معتبر است که رهبری تاییدش نماید و این رییس جمهور وقتی رییس جمهور است که با تنفیذ رهبری قدرت می گیرد و نه با انتخابات و همه چیز موکول است به نظر رهبری. مانند نظریه ای که مصباح یزدی در مورد ولایت فقه بیان کرد که هیچ نهادی اعتبار، مشروعیت و قانونیت ندارد مگر با تایید رهبری. "
جنبش سبز؛ سمفونی منظم
مهاجرانی در خاتمه تاکید کرد "اگر ما معتقد هستیم که دموکراسی، آزادی، عدالت، حرمت مردم و تکریم آنها، مجموعه ویژگی هایی است که قدر مشترک جنبش سبز است و ما بایستی به آنها برسیم، طبیعی است که مجموعه اینها را بایستی در یک خط مشی و برنامه تعریف کنیم و گرنه اگر همواره در کلیات سخن بگوییم و مانند موضوع رهبری جنبش، هر کسی از هر گوشه ای طنین صدای رهبری را بردارد، طبیعی است که این مجموعه به سر انجام نخواهد رسید. اگر ما جنبش سبز را به صورت یک سمفونی نگاه کنیم، سازهای مختلفی هستند. این سازها صدا و طنینشان متفاوت است که اگر در یک نظام تعریف نشوند و خارج خوان باشند، اینگونه ما دچار تشتت خواهیم شد. مانند اینکه موسوی به عنوان رهبری جنبش سبز اعلام کرد که این خط مشی و منشور ماست و گروهی بیایند بخشهایی از صحبت های وی را پررنگ کنند و بخشهایی را که دوست ندارند، حذف کنند.
وی با ذکر اینکه "کسی فکر نکند یک کرزای یا یک چلبی دیگری برای ایران اتفاق خواهد افتاد و مورد استقبال مردم ایران قرار خواهند گرفت"، به سخنان خود خاتمه داد.
همه باید تلاش کنند
سخنران بعدی این همایش، حسن یوسفی اشکوری، نواندیش دینی و مسئول سابق دفتر پژوهشهای دکتر علی شریعتی بود که ابتدائا تاکید کرد "همه کسانی که در خارج از کشور هستند، باید در حمایت از جنبش سبز ایران با هم گفتگو کنند." و افزود "همه مدافعان جنبش سبز- با هر گرایشی - علی الاصول در این اشتراک نظر دارند که به دنبال آزادی و احترام به حقوق بشر و دموکراسی هستند و این مهم نسخه ای پیچیده شده نیست؛ بلکه باید زمینه های آن فراهم شود.
حال چه کسی باید آنرا فراهم کند؟ بنظرم همه مردم ایران با هر گرایشی که دارند باید در این راستا تلاش کنند. چه آن عده که مذهبی هستند، چه آن گروهها که غیر مذهبی و چپ یا راستند. بنظرم هر کسی که ایرانی است و دنبال این ارزشها و آرمانها هست و دنبال ایران بهتر و ایران آزاد است، باید آنرا بسازد و یکی از راه های ایجاد آن، برگزاری همین فرصت های گفتگو است؛ چرا که در قبل از انقلاب ۵۷، این گفتگو ها انجام نگرفته بود یا شرایط آن فراهم نبود."
نقش دین در جنبش سبز
یوسفی اشکوری موضوع سخن خود را اختصاصا "جایگاه مذهب و دین در زوایای مختلف جنبش سبز" قرار داده و خاطرنشان کرد "در طول یکسال گذشته، یکی از دعواهایی که مطرح بود و هست و ادامه دارد، نقش مذهب و دین در آینده جنبش سبز است و بویژه نقش نمایندگان مذهب در آینده جنبش سبز است؛ چرا که اسلام و مذهب یک مفهوم عام و کلی است و کسانی که آن را نمایندگی می کنند، یا جریانها و افرادی هستند که با معیار های فرقه ای دسته بندی می شوند، مثل شیعه و سنی که هر کدام دسته ها و فرقه هایی دارند. یا تحت عنوان سنت گرایان اسلامی، بنیادگریان اسلامی و نوگراهای اسلامی هستند و بطور کلی و رسمی، نمایندگان هر دین، نهاد روحانیت آن دین است."
اشکوری افزود "وقتی می گوییم نقش دین در جامعه و جنبش سبز چه می شود، به طور مشخص داریم روی بخش روحانیت که خود را متولی، سخنگو و مفسر رسمی دین می داند و طی سه دهه اخیر بخشی از آنان تحت عنوان ولایت فقیه کشور را اداره می کنند."
روشنفکران دینی
این پژوهشگر و نواندیش دینی، سپس به موضوع روشنفکران دینی اشاره کرده و خاطرنشان نمود "بحثی هست که در ببشتر در سایتها و خارج از کشور مطرح می باشد و آن نقش روشنفکران دینی در آینده جنبش سبز ایران است، که عده ای که خود را سکولار می دانند، بر روی آن تمرکز کرده و با حمله به آن، حتی گاهی اعلام می کنند که بنیاد گرایانی چون مصباح یزدی و احمدی نژاد خطرناک نیستند و آنها خطر را از ناحیه روشنفکران دینی می دانند ومعتقدند که اینها می خواهند جمهوری اسلامی را به شکل دیگری تحمیل کنند."
متولیان مذهب چه کسانی هستند
اشکوری همچنین افزود "وقتی ما از دین، به خصوص اسلام که اکثریت مردم ایران را در بر می گیرد سخن می گوییم، بدین معناست که این دین هم اکنون در ایران نقش ویژه دارد و می تواند نقش هم ایفا کند و نکته دیگر این است که وقتی که می گوییم نقش دین عموما در نهاد روحانیت متجلی می شود، منظور این است که نهاد روحانیت خودش را متولی دین می داند، چه آن بخشی از روحانیت که در حکومت هستند و چه آن روحانیونی که سنتی هستند و از موضع سنت گرایی با جمهوری اسلامی مخالفند و چه کسانی که با ولایت فقیه مخالف هستند.
و اگر کسانی این تصور را دارند که با توجه به عملکرد جمهوری اسلامی و خرابکاریها و جنایاتی که به نام دین شده، و با این ضرباتی که به ارزشها و اخلاق دینی زده شده، جامعه ایران دیگر بی دین است و از دین بریده، به نظر من اشتباه می کنند.
و می توان نتیجه گرفت که یقینا دین، در روند حرکت جنبش سبز، نقش خواهد داشت و بدنه اصلی حامیان جنبش در داخل کشور که نگاه کنیم (البته خارج از کشور متفاوت است) به نظر می آید که افراد، مذهبی هستند و شعار ها و سخنانی که ایراد کردند، بر همین چهار چوب است. "
سیر تحول ذهنی
یوسفی اشکوری همچنین با بیان اینکه "آنچه که من در این یکسال شاهد رخداد آن بودم، این است که سیر تفکر رهبران جنبش، از یک حکومت مذهبی تئوکراتیک به سوی یک نظام دموکراتیک حقوق بشری حرکت کرده" گفت:
"این سیر، روندی مثبت است و این جنبش هر چه بیشتر ادامه پیدا کند، سیر تفکردینی به سوی یک تحول مثبت حرکت خواهد کرد. بعنوان مثال ده سال پیش، من بعضی از این حرفها را نمی زدم. بیست سال پیش خیلی از حرفهای دیگر را نمی زدم و سی سال پیش که اصلا خلاف اینها را می گفتم. و به هر حال همۀ ما در حال تغییر هستیم و تغییر هم کرده ایم.
جامعه ایران دیگر پدر سالارانه نیست
سخنران آخر این جلسه، احمد سلامتیان، نماینده اصفهان در مجلس اول شورای اسلامی و تحلیلگر مسائل ایران بود که از دید جامعه شناسانه به بررسی جنبش سبز پرداخت .
سلامتیان با بیان اینکه شاخص هایی چون "میزان با سوادی خانمها، ماترک خانوادگی، شهر نشینی و ده نشینی در ایران در چهار دهه گذشته کاملا تغییرات زیربنایی یافته و زیر و رو شده"، خاطرنشان کرد "سرعت تغیرات اجتماعی در چهر دهه گذشته آنقدر زیاد شده است که در طول عمر علوم اجتماعی بی نظیر می باشد."
احمد سلامتیان همچنین تاکید کرد که جامعه امروز ایران، دیگر جامعه ای پدر سالار نیست و یک مگا پل مدرن محسوب می شود و اسلامی ایدئولوژیک شده، یک ورود دردناک نیز به مدرنیتۀ ذهنی را شاهد است. با اینحال در شرایطی که تغیرات به این سرعت رخ می دهد، ذهن سیاسی و تحلیل، در کشور ما کند تر رفته جلو.
بحران منزلت
این فعال سیاسی همچنین خاطر نشان کرد "در انقلاب ۵۷ گویا دین آمده بود سیاست را از فساد نجات بدهد، ولی این سیاست بود که در طول زمان شرع را فاسد کرد" و آنچه که سال گذشته در ایران اتفاق افتاد، عبارت از این بود که جامعه متکثر و گوناگون شده و ناگهان خودش را بروز داده است. یعنی حادثه در دل جامعه اتفاق افتاد و در واقع بحران منزلت در ایران رخ داد.
یعنی حکومت چهار نامزد برای مردم گذاشت تا یکی را انتخابات کنند؛ و آن یکی را هم که انتخاب کردند، حکومت در دهان مردم کوبید و گفت منزلت نداری و همین امر، خیزش جنبش سبز را در برداشت.
تاملی در وصیت آیت الله خمینی
احمد سلامتیان در ادامه سخنان خود خاطرنشان ساخت "رهبر فقید جمهوری اسلامی وقتی فوت شد، خودش وصیت کرده بود که بر جنازه اش آقای گلپیگانی نماز بخواند و این به معنی آن بود که رهبر فعلی، نشان عدالت نبود و مرکزیت شرعی و سیاسی از نظر مرحوم آیت الله خمینی نداشته است.
جنبشی مدنی
این نماینده مجلس اول شورای اسلامی، همچنین تاکید کرد جنبش سبز جنبشی مدنی و مسالمت آمیز تکثر طلب و تحول خواه است .
وی در پایان یکی از مشکلات عمده حکومت را نیز "محول کردن کارهای بیشمار و نامحدود به فرد و سیستم امنیتی و تحلیل های امنیتی" ذکر کرد و تصریح نمود که در این حالت، آن نظام حیاتش وابسته به فرد خواهد بود و بدلیل تداوم عملکرد حکومت، ایران امروز در این برحه قدم به قدم به سمت جنگ داخلی یا مسائلی بغرنج خواهد رفت. "
گفتنی است در آغاز این مراسم، سخنگو و یکی از اعضای «انجمن دفاع از حقوق بشر و دموکراسی در ایران»، از تاسیس و اعلام موجودیت آن گروه جهت انتشار و تحقیق پیرامون موارد نقض حقوق بشر در ایران و پیگیری بین المللی آن خبر داد
0 comments:
ارسال یک نظر