«فورمول من براي شادكامي: يك هدف،يك خط مستقيم،يك آري،يك نه» نيچه
امروز به معني واقعي كلمه يك دوره از حيات جنبش سبز به پایان رسید:دوره
اجراي بدون تنازل قانون اساسي. امروز درست مثل 22خرداد گرفتار يك تقلب
گسترده شديم:امروز "شمار"مان را دزديدند. امروز ما به پايان يك خط رسيديم
خطي كه در آن مي خواستيم "راي"مان را پس بگيريم.بايد خط تازه اي را شروع
كنيم(شاید پس گرفتن شمارمان). بايد تصميم بگيريم."تصميم"به معناي واقعي
آن يعني بدون اخذ"مجوز" از كسي. امروز دوره اجراي بدون تنازل قانون اساسي
تمام شد چرا كه روشن شد"قانون اساسي واقعا موجود" همان ولايت مطلقه فقيه
است. نبايد ما نگران اجراي بدون تنازل "قانون اساسي" باشيم،آنها خود
بيشتر از مامراقب اجراي بدون تنازل آن اند. مگر امروز اين تن عريان و زشت
"قانون اساسي واقعا موجود" نبود كه پس از عقبگرد بسيجي ها در "خيابان"ها
دوباره ديديم؟ چه بايد كرد؟
اجازه بدهيد كمي فلسفه بافي كنيم.تفكيك اسپينوزايي"ايده هاي تام و ايده
هاي ناقص" رابه ياد آريد.ايده هاي ناقص،اصولا آشفته و درهم برهم اند و
عامل تبهگني و ايدئولوژي (آگاهي كاذب).ايده هاي ناقص تركيب ايده هاي تام
وارونه شده است.ايده تبهگن" ناسيوناليسم"وارونه شده ايده تام"استقلال"است
و تركيب آن با سوسياليسم پديد آورنده ايدئولوژي نازي ها.مگر ايده
استالين(سوسياليسم در يك كشور واحد)چيزي جز ايده هيتلر است؟چنين تركيب
هايي از ايده ها پديد آورنده "ديالكتيك"است.اين "اختلاط خون"و سنتز و
ستيز ديالكتيكي تنها شيوه ممكن "جمع ايده ها" نيست.تركيب هاي صلح آميزي
از ايده ها هم ممكن است.
اگر نظريه"جهان ابدي ايده ها"ي افلاطوني را جدي بگيريم آنهم نه بر مبناي
"آن جهاني گري" بلكه بر مبناي "صلح ايده هاي تام" (تنها صلح مي تواند
جاودان باشد)آنگاه مي توانيم به امكان "تركيب صلح آميزايده ها" اميدوار
باشيم.
با مفهوم "جدول ايده ها"شروع مي كنيم.هر جدول ايده ها خود يك ايده
است(تام يا ناقص)و مركب از عناصري كه خود ايده اند(تام يا ناقص).اگر بين
ايده هاي تشكيل دهنده جدول ايده ها(عناصر) ستيز ديالكتيكي باشد با يك
"جدول ديالكتيكي ايده ها" روياروئيم كه خود يك ايده ناقص است و عامل
تبهگني. از اديپوس به اين طرف داستان زندگي بشر عبارت بوده از"پر
كردن"جدول ديالكتيكي ايده ها" و حل معماي لاينحل چنين جداولي كه
"ابوالهول"هاي نشسته بر دروازه شهرها براي ما طرح كرده اند. هركس كه موفق
به حل اين جدول شود پاداش اش همان سرنوشت "مقدر" اديپوس است: كور كردن
خود.
اين "كور كردن خود" سمبليك است يعني ما همگي از قبل كور شده ايم(خطاي
عمومي"نشاندن پيامد به جاي علت"). به عبارتي "جدول ايده ها" را توهم ما
به "بافت" بدل كرده است. اولين گام براي "حل" هر جدول ايده اي زدودن
"توهم" و ديدن جدول ايده ها "چنان كه هست" يعني همچون "جدول" و نه
"بافته". پس از آن مي توانيم قطعات و عناصر آن را "تغيير" داد. كار ما
خلق از عدم نيست كار ما "صورت نو"بخشيدن به ماده اي ازلي به نام "ايده
هاي ابدي"است(ربط حادث و قديم).اين صورت نو يك جدول تازه از ايده هاست.
آفرينش يك جدول تازه از ايده ها همان پراكسيس ناب(وحدت كنش و
تفكر)است.جوهر اسپينوزايي جدولي غير ديالكتيكي از ايده هاست و حالت جدولي
ديالكتيكي از ايده ها. به جاي ادامه ديالكتيك و افزودن يك متمم دريدايي و
"سر كردن با يك نقصان تازه"بايد به جدول غير ديالكتيكي ايده ها انديشيد.
در اين راه فورمول كلي اي نداريم نه وارونه سازي هگلي نه جابه جاگري
دريدايي ونه كسر بديويي.بايد تن به تجربه گري فعال داد. بايد به
پيشواز"حدس"هي درست رفت و درست يعني غير ديالكتيكي. حدس درست جرقه زدن يك
جدول غير ديالكتيكي از ايده هاست.
حقيقت همبسته ايدهاست.حقيقت هايدگري همبسته ايده هاي ناقص است به همين
دليل رخداد چنين حقيقتي برسازنده دولت فاشيستي است.اما رخداد حقيقت
همبسته ايده هاي تام برسازنده دولت نيست بلكه عامل"قطعه قطعه بینی"آن
است.
اثر ايده هاي تام(اراده به معناي اسپينوزايي)دو چيز است:آري و نه. جدول
ايده هاي غیر دیالکتیکی به ما این امکان را می دهد تا "بافته ایده های
موجود" را"قطعه قطعه"ببینیم، به برخی آری بگوییم و برخی را رد کنیم.
قطعات رد شده یا "زائد"ند که باید کسر شوند یا "اشتباهی" اند که باید
سروته شوند. بدیهی است حذف یا وارونه سازی این قطعات با مقاومت "بدن
حاکم"رویارو می شود بنابراین "مداخله طبیبانه عمومی" را می طلبد.
جدول ایده های غیر دیالکتیکی مناسب وضعیت ما چیست؟ حدس من چهار کلمه
است:"استقلال،آزادی،جمهوری،جمهوری". اگر شما این جدول ایده ها را کامل و
نامتناقض می بینید پس با این جدول ،قطعه قطعه بدن "قانون اساسی واقعا
موجود" را بازبینی وجراحی کنید.
0 comments:
ارسال یک نظر