سه شنبه ۱۳ بهمن ۱۳۸۸
منبع: روز
بیشک ایران روزهای سخت و سرنوشتسازی را میگذراند و از همین روی هر اظهار نظر، بیانیه، تصمیم و اقدامی از سوی همگان چه آنها که در حکومت هستند و چه آنان که مورد خشم حکومت واقع شدهاند و چه از سوی هر انسان وطنپرست و آزادهای که دل در گرو میهن عزیزمان دارد، مهم و مسئولیتآور است.
آنچه در روز عاشورا شاهد آن بودیم، آزار دهنده و تکاندهندهتر از آن است که بتوان توصیف کرد.
خون جوانان برومند این سرزمین یکبار دیگر سنگفرش خیابانها را سرخ و گلگون کرد، یکی از ما ایرانیان زیر چرخهای ماشین ندای آزادیخواهی سر داد و دیگری در عزای حسین، سالار عدالتجویی، از بالای پل به زمین افکنده شد و آن دیگری ترور شد. و باز صدای ناله و شیون از سینههای سوخته برخاست. به راستی بای ذنب قتلت.
ایرانیان همواره از جنگ و خشونت بیزار بوده اند. آزادیخواهان ایران که همواره خواهان برقراری صلح در سراسر جهان بودهاند، اکنون ناباورانه خشونت و آتش را در خانه خویش و در بین برادران و خواهرانشان میبینند.
مگر نه آنکه راننده ماشین و افراد تروریست و مامورین مسلحی که جان هموطنان خود را گرفتند، ایرانی بودند؟ متاسفانه برادران و خواهران هموطن ما طی ماههای اخیر نه به دست اجنبی بلکه به دست برادران هموطن خود جان باختند.
خواهران و برادران هموطن
چه روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم . زمانی صدام جنگ علیه ایران را آغاز کرد و صدها هزار ایرانی را به خاک و خون کشید و میلیونها مادر ایرانی را به سوگ نشاند، اما سختتر از آن کشته شدن جوانان سرزمینمان توسط اقلیتی از هموطنانمان است و بیشک ملت ایران ناباورانه این خشونت و آتش جنگ را به نظاره نشستهاند.
برای ما ایرانیان تحملناپذیر بود که ببینیم جوان فلسطینی که هموطن خود را غرق در خون میدید سنگی را به نشان نفرت به سوی دشمن پرتاب کند، اما چه مرگآور است ببینیم جوانان ایرانی از به خون غلطیدن یاران معترض و مسالمتجوی خود سنگ در مشت گره کنند.
بیشک همگان میدانند که از انتخابات تا کنون اعتراض ملت ایران، اعتراضی مسالمتآمیز، مدنی و قانونی بوده که به هیچ ترتیبی نمیتوان آن را وارونه جلوه داد و آنچه دامنه اعتراضات مردم را گسترده و مردم را مصممتر نموده، اقدامات یک سویه و به دور از عدالت و انصاف برخی مسولان حکومت بوده است. تداوم بازداشتهای گسترده مردم، موج محرومیت از تحصیل و اخراج جوانان دانشجو، افزایش اخراج فعالان اجتماعی، توقیف بیرویه و غیرقانونی مطبوعات، تحدید روزافزون آزادی بیان، حذف جریانات سیاسی - فرهنگی - اجتماعی، برخورد غیرقانونی با نهادهای مدنی، به کار گیری خشونت، ضرب و شتم، کشتار، هتاکی و به کار گیری الفاظ رکیک و شرمآور با شرکتکنندگان در راهبیمایی حتی با مادران عزادار، کشته شدن جوانان در زندانهای غیرقانونی و عدم مجازات عاملان و آمران این جنایتها، یکسویه نگری صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، فشار بر رهروان جنبش سبز و مردمی و سایر فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، مطبوعاتی، دانشجویی، زنان، اقلیتهای مذهبی- قومی و ... از جمله اقداماتی است که موجب گسترش نارضایتی در بین مردم شده و البته به فشارهای اقتصادی و معیشتی مردم مزید گشته است.
پرسش این است که آیا در مقابل نارضایتی ملت ایران که صبورانه و کاملا مدنی و مسالمتآمیز اعلام نارضایتی میکنند، میبایست تفنگ و گلوله در دست گرفت و از تریبونهای حکومت معترضان را تهدید و تحریک نمود؟ و آیا به کار گیری چنین شیوه ای از ۲۵ خرداد تا روز عاشورای خونین نتیجه و ثمری داده است که برخی همچنان بر طبل خشونت میکوبند؟
برخی از بزرگان چه از سوی نظام و چه معترضان، منتقدان و مخالفان راههای منطقی و مسالمتآمیز با ملت را پیش روی حکومت قرار دادهاند تا بحران ویرانگر کنونی را خاتمه دهند، اما متاسفانه گویی صدای صلحطلبان و مسالمتجویان در هیاهوی بوق و کرنای جنگطلبان و خشونتخواهان شنیده نمیشود.
تداوم این سیاست، آنچه شده است که نباید میشد. یعنی برادرکشی ایرانیان. و این امر اگر نگوییم ناشی از خشونتطلبی و مردمستیزی عده قلیلی از حاکمان، قطعا از بیتدبیری، بیکفایتی و بیلیاقتی برخی از ایشان است که تردیدهای جدی در افکار عمومی ایجاد کرده است و در آینده نه چندان دور، تاریخ این تردیدها را روشن خواهد ساخت.
هموطنان عزیز
همه ما ایرانیان مسئولیت بسیار سنگینی بر دوش داریم. بیایید همگان با هم هم قسم شویم که هرکس در هر جایگاهی که نقش ایفا میکند، در راستای خشونتزدایی و صلحطلبی گام بردارد.
ما ملتی صلحطلب هستیم که اکنون میبایست نارضایتی، انتقاد، مخالفت و اعتراض را با راهکارهای مدنی و با پرهیز کامل از هر گونه خشونتی پی گیریم و در دام گسترده شده خشونتخواهان گرفتار نشویم.
باید باور داشته باشیم که مطالبات ملت حق است و ملت ایران برای به دست آوردن حق خود نیازی به استفاده از اهرمهای خشونتآمیز ندارند و تنها کسانی دست به خشونت و عملیات کورکورانه میزنند که خود میدانند ناحق هستند.
جوانان آگاه وطنم
باید ممارست و مقاومت کرد و حتی در مقابل توپ و تانگ و گلوله، سنگ هم در دست نگرفت. راه رسیدن به عدالت و آزادی و دموکراسی و حقوق بشر، راه گلگون میطلبد نه راه پرخون.
از همین روی کانون مدافعان حقوق بشر با ایمان به خواستههای مدنی و به حق ملت ایران اعلام میدارد:
ما مدافعان حقوقبشر مخالف تداوم هر گونه خشونت در جامعه ایران و خواهان مقابله همگانی و ملی در برابر خشونت هستیم و مصرانه توقف خشونت را میخواهیم.
بنابر این در پیشگاه ملت سرافراز ایران و در این بیانیه میخواهیم:
نمایندگان و مسوولان محترم نظام جمهوری اسلامی ایران
بیشک جایگاه و نقش مسوولان در شکلگیری فردای ایران تردید ناپذیر است. آنچه از شما به عنوان حاکمان انتظار میرود تامین حقوق اساسی ملت ایران و رعایت عدالت است. اکنون نه تنها ملت ایران بلکه بسیاری در سراسر جهان چشم به کردار و گفتار شما دارند تا فردا به قضاوت بنشینند.
اصلاح سیاستهای نادرست گذشته و حال و تمکین به اراده و خواست ملت از جمله وظایف قانونی شماست که اولین آن توقف خشونت علیه ملت است و در صورت تداوم سیاستهای خشونتآمیز در مقابله با هموطنان خود و افکار عمومی بینالمللی قرار خواهید گرفت.
برادران سپاه پاسداران و بسیج
در چنین شرایطی با شما سخن گفتن بسیار دشوار است. آنچه این روزهای سخت شاهد بودیم، دلیل این دشواری است. ملت ایران نیک به خاطر دارند که بسیاری از برادران سپاه و بسیج مدافع حقوق ملت در برابر زیادهخواهی و تهاجم دشمنان این سرزمین بودند. اما اکنون ناباورانه و چه سخت و سوگوارانه شاهدند که عده قلیلی از آن نیروی مردمی، آتش و تیر به روی ملت و هموطنان خود میگشایند و با شلیک هر گلولهای جمعی از هموطنانشان را به عزا مینشانند.
ما مدافعان حقوقبشر از شما برادران سپاهی و بسیجی مردمی میخواهیم که برادران و خواهران خود را که سوگند به پاسداری آنها خوردهاید، بیگناه و بیدفاع به خاک نیفکنید و مادران خود را رخت ماتم نپوشانید و بر سر مزار شهدایی دیگر ننشانید.
در خاتمه
کانون مدافعان حقوقبشر با تاکید بر امر خشونتزدایی از عرصه اجتماعی ایران، اعلام میکند هر اقدامی از سوی هر گروهی میبایست در راستای تامین و نهادینه کردن موازین جهانی حقوقبشر در کشور ایران باشد، چرا که در غیر این صورت ناکارآمد و غیر قابل قبول در بیشگاه ملت ایران خواهد بود.
0 comments:
ارسال یک نظر